باستانشناسی
باستان شناسی (به انگلیسی: archaeology) شاخه ای از علومِ اجتماعی است که به مطالعه یِ گذشته از طریقِ مدارکِ مادّی می پردازد. با این تعریف، چه بسا بتوان رهیافت هایِ باستان شناختی را در مطالعه یِ پدیده هایِ امروزی نیز به کار بست. قلمرو باستان شناسی تمامِ گذشته را تا حال در بر می گیرد، چون تمامیِ وقایع بی درنگ پس از وقوع به جزئی از گذشته بدل می شود. باستان شناسان از بررسیِ خانه، کارگاه یا مدرسه ای نوساز اطلاعاتی کسب می کنند که دست کمی از اطلاعاتِ حاصل از بررسیِ یک غار یا پناهگاهِ دورانِ دیرینه سنگی یا بنایی رومی ندارد. منابعِ اطلاعاتیِ باستان شناسی از داده هایِ مادی (یا دیگرِ داده هایی) تشکیل می شود که به نحوی به انسان مربوط است و ما آنان را آثارِ فرهنگی می خوانیم.
واژه شناسی
واژه یِ انگلیسیِ archaeology از واژه یِ یونانیِ arkhaiologia به معنیِ بحث درباره یِ چیزهایِ قدیمی آمده است، اما امروزه معنایِ آن تغییر کرده و به پژوهش در زمینه یِ گذشته یِ انسان، بر اساسِ بقایایِ مادیِ باقی مانده از او، اطلاق می شود.در واقع در یونان، در قرونِ اولیه ی میلادی، اصطلاحِ archaeologist به گروهی از بازیگرانِ تئاتر اطلاق می شد که بر رویِ صحنه با حرکاتِ صامت افسانه هایِ باستانی را بازسازی می کردند. واژه یِ archaeology با مفهومِ امروزیِ آن را در قرن هفدهم ژاک اُبسن، طبیب و عتیقه بازِ اهلِ لیون، دوباره احیا کرد. او واژه یِ archaeography (باستان نگاری) را نیز مطرح کرد، اما این واژه مقبولِ مردم نیفتاد و واردِ مجموعه یِ واژگان نشد.
تاریخچه
قدیمترین مدرک مبنی بر به کاگیریِ آثارِ مادی برایِ مطالعه یِ گذشته هایِ دور به قرنِ ششم قبل از میلاد باز می گردد، یعنی زمانی که فرمانروایی از بابل به حفاری در بناهایِ اداری دست زد تابه پیشینه یِ آنها پی ببرد. توکیدیدس، مورخِ یونانیِ دوره یِ کلاسیک، چنین عنوان کرد که گورهایِ جزیره یِ دِلُوس از آنِ اهالیِ کاریه است و نشان داد که ایشان زمانی این جزیره را در اختیارِ خود داشته اند. رومیان آثارِ باستانی را مرمت کردند و به نمایش گذاشتند و مردم با آگاهی از این که این آثار یادمان هایِ گذشته است به دیدنِ آنها می شتافتند. در قرنِ چهارم، سنت هلنا در محلی که عیسی مسیح به صلیب کشیده شده بود حفاری کرد تا آثارِ این واقعه را بیابد. در صدرِ مسیحیت و در قلمرو امپراتوریِ بیزانس مردم به یافتنِ بقایایِ مادیِ مسیحیان و رومیان علاقه یِ فراوان داشتند. در اواخرِ دوره یِ بیزانسی قانونی به تصویب رسید که به مردم اجازه می داد که اگر یادمانِ تاریخیِ مهمی نظیرِ تندیس هایِ باستانی سراغ دارند که بنایی مزاحم دورنمایِ آن را مخدوش کرده آستین بالا بزنند و آن بنا را تخریب کنند. در این دوره نظریاتِ باستان شناسی به این محدود می شد که از بقایایِ مادی می توان به اطلاعاتی درباره یِ گذشته دست یافت. پس از عصرِ نوزایی دوره یِ باستان دوستی آغاز شدکه زمانه یِ فرضیه پردازیِ محققان در باره یِ بقایایِ مادی بود، اما در این دوره پیشرفتِ نظریِ اندکی در ارزیابیِ ارتباطِ بین آثارِ فرهنگی و تفاسیرِ آنها رخ داد.از قرنِ پانزدهم در ایتالیا و قرونِ شانزدهم و هفدهم در کشورهایِ شمالِ غربیِ اروپا انجمن هایِ باستان دوستی برپا شد. اشتیاقِ اروپاییانِ باستان دوست به مطالعه یِ گذشته با تفحصاتِ دریانوردانشان و استعمارِ بلادِ دیگرِ قاره ها مصادف بود.این امر چشم اندازِ جدیدی را در برابرِ محققانِ اروپایی گشود و آنان را به مقایسه یِ بومیانِ سرزمین هایی چون امریکا با مردمِ اروپا در دورانِ پیش ازتاریخ یا اوایلِ دورانِ تاریخی بر انگیخت. قرنِ هژدهم زمانِ تحولاتِ دیگری بود. از جمله رُئد در سالِ 1719 به باستان شناسی به عنوانِ وسیله ای قابلِ اعتماد برایِ شناختِ دورانِ پیش ازتاریخ اشاره کرد. در سالِ 1734 دومونتفاسون دورانِ پیش از تاریخ را به دوره هایِ کاربردِ سنگ، مفرغ و آهن تقسیم کرد. علاوه بر این جفرسون و رُئد به اهمیتِ لایه هایِ خاک و عناصرِ باستانی چون گورها در گاهنگاری پی بردند. با این که این محققان و پیش از ایشان دیگرانی چون رابِک، در قرنِ هفدهم، به مطالعه یِ لایه هایِ باستانی پرداختند، تا اواخرِ قرنِ نوزدهم لایه نگاری جای خود را در بینِ انگاشت های باستان شناختی باز نکرد.
انواع یافتههای باستانشناختی[ویرایش]
برخی از دستهبندیهای یافتهها در محوطههای باستانشناختی:[۱]
دستساخته artifact |
آنچه بشر ساخته یا شکل داده یا از آن استفاده کرده است، از نوع اشیا، سازهها، وسایل، بافتها، آرایهها، سفالینهها، سلاحها و آثار هنری. هر دستساختهای که از مواد آلی ساخته شده است، مانند چوب، استخوان، عاج، شاخ را دستساختهٔ آلی میگویند. هر شیء طبیعی که در ظاهر شبیه به ابزار ساختهٔ دست بشر باشد دستساختهنما pseudo-artifact نامیده میشود. مشخصهٔ غیرقابلتغییر یا متغیر مستقل یک دستساختهٔ معین، شاخصهٔ دستساخته artifact attribute نام دارد. گروهی از دستساختهها که در بسیاری ویژگیهای ذاتی اشتراک داشته باشد یک گونهٔ دستساخته artifact type را تشکیل میدهند. |
---|---|
بومساخته ecofact |
هرگونه بقایای جانوری یا گیاهی یافتشده از یک محوطهٔ باستانی که هیچگونه تغییر ناشی از فناوری در آن وجود نداشته باشد، اما بر نوعی ارتباط فرهنگی دلالت کند بومساخته نام دارد. هرگونه بومساخته با منشأ زیستی، مانند چوب و استخوان و عاج و گروههای گیاهی را بومساختههای آلی و هرگونه بومساخته که فاقد منشأ زیستشناختی باشد، شامل خاک و مواد معدنی و نظایر آن را بومساختههای معدنی مینامند.
هرگونه بومساختهای، شامل نمونههای میکروسکوپی که از گیاهان به جا مانده باشد، مانند هاگها و گَردهها یا نمونههای ماکروسکوپی مانند بذرها و تخمها و هستهها و بقایای چوب و شاخ و برگها تشکیل گیابومساختهها floral ecofacts را میدهند. |
پدیدار feature |
عنصری در یک محوطهٔ باستانی یا هر واحد باستانشناختی مجزا که ساختار یا لایه یا دستساختهٔ مستقلی به شمار نمیآید و نمیتوان آن را جابهجا کرد، نظیر چاهها، جویها، و دیوارها، پدیدار نامیده میشود. |
زمینساخته geofact |
هرگونه مادهٔ کانی یا سنگ معدنی که در محوطهٔ باستانی به دست میآید و نشاندهندهٔ امکان وجود لایههای معدنی در نزدیکی محوطه است. |
باورساخته ideofact |
هر یافتهٔ باستانشناختی ناشی از فعالیتهای عقیدتی انسان در گذشته. |
شأنساخته sociofact |
شیء یا نمادی باستانشناختی، حاصل کنشهای اجتماعی انسان، که مرتبهٔ اجتماعی کاربران آن را نشان میدهد. |
فنساخته technofact |
منابع[ویرایش]
جستارهای وابسته[ویرایش]
- علوم اجتماعی
- تاریخ
- انسان شناسی
- جامعه شناسی
- جغرافیا
- علوم سیاسی
- اقتصاد
- باستان شناسی اجتماعی
- باستان شناسی اقتصادی
- باستان شناسی ادراکی
- مبانی باستان شناسی
- باستان شناسی در بریتانیا
- گوردون چایلد
- دیوید کلارک
- ایان هادر
- باستان شناسی در امریکا
- لوییس بینفورد
- سر مورتیمر ویلر
- رنفرو
- گراهام کلارک
- شنکس
- توماس جفرسون
- تیلی
- آندره لورا-گوران
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ باستانشناسی موجود است. |
|
|
|
- ↑ واژههای مصوّب فرهنگستان تا پایان سال ۱۳۸۹ (مجموع هشت دفتر فرهنگ واژههای مصوّب فرهنگستان)