ونسان ون گوگ
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
'ونسان ون گوگ' | |
نام اصلی | فینسِنت فان خوخ Vincent van Gogh |
زادهٔ | ۳۰ مارس ۱۸۵۳ زوندِرت، برابانت شمالی، هلند |
درگذشت | ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰ میلادی (۳۷ سال) اور سور اواز، نزدیک پاریس، فرانسه |
جایگاه خاکسپاری | اور سور اواز |
خویشاوندان | تئودوروس ون گوگ (برادر) |
ملّیت | هلندی |
رشته | نقاشی، طراحی، چاپ[۱] |
جنبش | پسادریافتگری |
آثار برجسته | سیبزمینیخورها شب پُرستاره گلهای آفتابگردان تراس کافه در شب اتاق خواب در ارل گندمزار با کلاغها درختان زیتون |
امضا |
وَنسان وَن گوگ یا فینسِنت ویلم فان خوخ (به هلندی: Vincent Willem van Gogh) (زادهٔ ۳۰ مارس ۱۸۵۳ - درگذشتهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۱۸۹۰) یک نقاش پسادریافتگر هلندی بود، که کارش تأثیر گستردهای بر هنر قرن بیستم داشت. کار او شامل پرترهها، خودنگارهها، مناظر، طبیعت بیجان، سروها، مزارع گندم و گلهای آفتابگردان است. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت ولی تا اواخر دههٔ دوم زندگیاش نقاشی نکرد. او بسیاری از کارهای شناختهشدهاش را در دو سال آخر زندگیاش تکمیل کرد. وی در یک دهه بیش از۲٬۱۰۰ کار هنری تولید کرد که شامل ۸۶۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از ۱٬۳۰۰ نقاشی با آبرنگ، طراحی و چاپ[۱] میشود.
ون گوگ در خانوادهای سطح متوسط به بالا به دنیا آمد و جوانی خود را به عنوان دلال آثار هنری گذراند. او بعد از تدریس در آیلورث و رامس گیت انگلستان به لاهه، لندن و پاریس مسافرت کرد. او در جوانی عمیقاً مذهبی بود و آرزو داشت کشیش شود. از ۱۸۹۷ به عنوان مُبلغ مسیحی در میان کارگران زغال سنگ در بلژیک فعالیت کرد و در آنجا شروع به کشیدن طرحهایی از مردم محلی نمود. در ۱۸۸۵ سیبزمینیخورها را که به عنوان اولین کار مهم او شناخته میشود کشید. در مارس ۱۸۸۶ به پاریس رفته و با دریافتگری فرانسوی آشنا شد. بعدها به جنوب فرانسه رفته و تحت تأثیر نور آفتاب شدید آنجا قرار گرفت.
هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی بهسر میبرد و در تمام طول عمر خود تنها یک تابلو، یعنی تاکستان سرخ را فروخت،[۲] اما اکنون بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین نقاشان قرن نوزدهم در جهان شناخته میشود.
ون گوگ شیفته نقاشی از مردم طبقهٔ کارگر مانند تابلوی سیبزمینیخورها، کافههای شبانه مانند تراس کافه در شب، مناظر طبیعی فرانسه، گلهای آفتابگردان، شب پر ستاره و خودنگاره بود. وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی و فشار روحی رنج میبرد و به اعتقاد اکثریت همین موضوع به خودکشی او منجر شد.
محتویات
نامهها[ویرایش]
جامعترین منبع اصلی برای درک ون گوگ به عنوان یک هنرمند و به عنوان یک انسان مجموعهای از نامههای بین او و برادر کوچکترش تئودوروس ون گوگ است.[۳] آن نامهها پایه و اساس تمام مطالبی است که در مورد افکار و عقاید ون گوگ میدانیم.[۴][۵] تئو از نظر مالی و احساسی حامی ون گوگ بود. بیشتر آنچه به عنوان افکار و عقاید هنری ونسان شناخته شدهاست، در صدها نامه مبادله شده بین آنها در سالهای ۱۸۷۲ تا ۱۸۹۰ ثبت شدهاست. بیش از ۶۵۰ نامه از ونسان به تئو و حدود ۴۰ نامه از تئو به ونسان باقیماندهاست.
گرچه بسیاری از نامهها تاریخ ندارند، تاریخدانان هنری عموماً قادر به تعیین ترتیب زمانی آنها هستند. البته مشکلاتی هم، به ویژه برای مشخص کردن تاریخ نامههای فرستاده شده از آرل، وجوددارد. گرچه مشخص است که در این دوره ونسان حدود ۲۰۰ نامه به زبانهای هلندی، فرانسه و انگلیسی به دوستانش نوشت.[۶] تجزیه و تحلیل دوران زندگی ونسان در پاریس سختترین دوره است چون دو برادر با هم زندگی میکردند و نیازی به مکاتبه نداشتند.[۷]
علاوه بر نامههای ونسان به تئو، نامههایی به آنتون فان راپارد ،امیل برنار، خواهرش ویل و دیگران نیز بهجا ماندهاست. این مجموعه اولین بار در سال ۱۹۱۴ توسط همسر برادرش یوهانا ون گوگ-بونگر در سه جلد به چاپ رسید و بعدها گفت آن را با هراس منتشر کردهاست چون نمیخواست کارهای هنرمند در سایه زندگیاش قرار گیرد. ون گوگ خود از خوانندگان مشتاق زندگینامه هنرمندان دیگر بود و انتظار داشت زندگی آنها مطابق شخصیت هنری آنها باشد.[۳]
زندگینامه[ویرایش]
کودکی و جوانی (۱۸۵۳–۱۸۸۰)[ویرایش]
ونسان ون گوگ در سیام ماه مارس سال ۱۸۵۳ در زوندِرت[۸]؛ روستایی نزدیک شهر بردا در استان برابانت شمالی هلند،[۹][۱۰] نزدیک مرز بلژیک به دنیا آمد. او بزرگترین فرزند زنده مانده آنا کورنلیا کاربنتوس و تئودوروس ون گوگ بود. پدر و پدر بزرگش کشیش بودند و سهتا از عموهایش دلال آثار نقاشی. اسم پدربزرگ و عموی او نیز ونسان بود که به او «عمو کنت» میگفت. همچنین ونسان نام برادر بزرگتر وی و فرزند اول خانواده بود که چندی پس از تولد و یک سال قبل از تولد ونسان درگذشته بود. برادر محبوب و حامیاش تئودوروس ون گوگ، ملقب به تئو، چهار سال بعد از ونسان در ۱ مه ۱۸۵۷ بهدنیا آمد. سپس خانواده ون گوگ دارای چهار فرزند دیگر شد، یک پسر به نام کور و سه دختر به نامهای آنا، الیزابت و ویل. ونسان اغلب کودک ساکت و آرامی بود.
در سال ۱۸۶۰ وارد دبستان روستای زاندرت شد. جایی که یک کشیش کاتولیک به ۲۳۰۰ دانشآموز درس میداد.
از سال ۱۸۶۱ همراه خواهرش ویل در خانه تحت تعلیم یک معلم خصوصی بود تا اینکه در سال ۱۸۶۴ به یک مدرسه شبانهروزی به نام سنت پرولی[۱۱] در زونبرگ[۱۲] رفت. دوری از خانواده او را افسرده میکرد و این مسئله را در بزرگسالی نیز عنوان کرد. در سال ۱۸۶۶ به یک دبیرستان به نام ویلن کلس[۱۳] در تلبوری[۱۴] رفت و در آنجا تحت نظر کنستانتین هایزمن، که در پاریس به موفقیتهایی رسیده بود، اصول اولیه طراحی را آموخت.
در سال ۱۸۶۸ ونسان ناگهان به خانه بازگشت؛ بعدها در نامهای به تئو سالهای اولیه خود را اینگونه توصیف میکند: «دوران جوانی من تیره و سرد و بیحاصل بود».
ونسان در سال ۱۸۶۹ نزد عمویش ونسان در یکی از شعبههای بنگاه خرید و فروش آثار هنری به نام گوپیل و شرکا در لاهه مشغول به کار شد و سپس در سال ۱۸۷۳ از طرف عمویش به لندن فرستاده شد. این دوران خوبی برای ونسان بود و در بیست سالگی از پدرش بیشتر پول در میآورد.
در همین دوران او عاشق دختر صاحب خانهاش آگنی لویر[۱۵] شد ولی از وی جواب رد شنید. ونسان بهتدریج منزوی شد و به مذهب روی آورد. پدر و عمویش او را به پاریس فرستادند. در آنجا بود که ونسان از اینکه با هنر مانند یک کالای مصرفی برخورد میکرد پشیمان شد و این روحیه را به مشتریان نیز منتقل میکرد تا اینکه در ۱۸۷۶ از کار اخراج شد.
اعتقاد مذهبی او به تدریج شدیدتر شد تا آنجا که به انگلستان بازگشت و در یک مدرسه به صورت داوطلبانه و بدون دستمزد به تدریس مشغول شد. او تصور میکرد در مسیر درست زندگی قرار گرفتهاست. این مدرسه در بندر رمسگیت[۱۶] قرار داشت و این فرصتی بود تا ونسان چند طرحی از مناظر آنجا بکشد. ونسان، به مدت ۱۵ ماه در رشته علوم دینی در آمستردام تحصیل کرد. او پس از ترک تحصیل و پرداختن به نقاشی، سالها بعد از این دوران بهعنوان «وحشتناکترین دوران زندگی» اش نام برد.[۱۷]
مدتی بعد جای مدرسه عوض شد و ونسان هم به خانه بازگشت و شش ماه را در یک کتابفروشی به کار مشغول بود، ولی این کار وی را راضی نمیکرد و وی بیشتر وقت خود را در اتاق پشت مغازه به طراحی و ترجمه انجیل به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی میگذراند.
در این دوران به گواهی هم اتاقیاش گورلیتز[۱۸] که معلمی جوان بود به شدت صرفهجو بود و از مصرف گوشت پرهیز میکرد.
در سال ۱۸۷۷ وی تصمیم داشت روحانی شود و تحصیلات الهیات را در دانشگاه ادامه دهد؛ بنابراین خانوادهاش او را به آمستردام و نزد دیگر عمویش جان[۱۹] که یک فرمانده نیروی دریایی بود فرستادند؛ ولی وی موفق به تحصیل در الهیات نشد و آنجا را ترک کرد.
ون گوگ جوانی خود را به عنوان دلال آثار هنری، معلم و واعظ مذهبی گذراند. او در این دوران باورهای دینی عمیقی داشت و مدتی در انگلستان و نیز در میان کارگران معادن زغال سنگ شهر بوریناژ واقع در بلژیک به عنوان مبلغ دین مسیحی فعالیت کرد.
زندگی هنری (۱۸۸۰–۱۸۹۰)[ویرایش]
ونسان ون گوگ فعالیت هنری خود را به عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ و در سن ۲۷ سالگی شروع کرد. وی پس از مواجهه با آثار ژان فرانسوا میله عمیقاً تحت تأثیر نقاشیهای او و پیام اجتماعی آنها قرار گرفت و در همین زمان بود که طراحی را بهصورت جدی و حرفهای شروع کرد. او از آنجاکه در سن ۳۷ سالگی درگذشت، در واقع تمام آثارش را در ۱۰ سال آخر عمر خویش آفرید که شامل بیش از ۹۰۰ نقاشی، بیش از ۱۱۰۰ طراحی و ۱۰ چاپ[۱] میباشد. برخی از مشهورترین آنها در ۲ سال پایانی عمرش کشیده شدهاند.
ون گوگ در ابتدا تحت تأثیر نقاشیهای هلندی از رنگهای تیره و محزون استفاده میکرد تا اینکه برادر جوانترش تئو که به خرید و فروش تابلوهای نقاشی اشتغال داشت بعدها باعث آشنایی او با نقاشان دریافتگر شد.[۲۰] آشنایی وی با جنبشهای دریافتگری و نودریافتگری در پاریس پیشرفت هنری او را سرعت بخشید.
ون گوگ شیفته نقاشی از کافههای شبانه، مردم طبقهٔ کارگر، مناظر طبیعی فرانسه و گلهای آفتابگردان بود. مجموعهٔ گلهای آفتابگردان او که تعدادی از آنها از معروفترین نقاشیهایش نیز محسوب میشوند شامل ۱۱ اثر میباشد. خودنگارهها و شبهای پرستارهٔ وی از دیگر نقاشیهای برجستهٔ او محسوب میشوند.
ماجرای بریدن گوش چپ[ویرایش]
وَنسان وَن گوگ که از بیماری روانی رنج میبرد، در دسامبر ۱۸۸۸ گوش چپ خود را با تیغ سلمانی برید.[۲۱] دربارهٔ اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در دو خودنگاره تصویر خود را با گوش باند پیچی شده کشیدهاست. ون گوگ تا روز ۲۳ دسامبر دو گوش درست داشت، اما روز بعد که او را در بستر غرق خون یافتند، جای گوش چپ[۲۲] او خالی بود و به یاد نمیآورد چه بلایی به سرش آمده است. دربارهٔ چگونگی ماجرا حرف و حدیث زیاد است و دو روایت بر سر زبانها است:
اول: ون گوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود، چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوسهای وحشتناک و هذیانآلود دست و پا میزد و به عوالم جنون نزدیک میشد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش راست خود صداهایی تحملناپذیر میشنید، تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.
دوم: روایت دیگر این است که ون گوگ به یک روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند، و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد، زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد.[۲۳]
مرگ (۱۸۹۰)[ویرایش]
ون گوگ در آخرین سال زندگی خود یعنی ۱۸۹۰ به دکتر گاشه روانشناسی که پیسارو به او معرفی کرده بود، مراجعه کرد. اولین برداشت ون گوگ از گاشه که چهرهاش را نیز کشیدهاست،[۲۴] این بود که دکتر از خود او بیمارتر است.
روز به روز فرورفتگی و افسردگی ون گوگ عمیقتر میشد با این حال او تنها در ۲ ماه پایانی عمرش ۹۰ نقاشی برجای گذاشت. ونسان ون گوگ در ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی در شهر اور سور آواز در فرانسه در اثر شلیک گلوله به شکمش زخمی شد و روز بعد در مهمانسرای رَوو درگذشت. ونسان آخرین احساسش را به برادر خود، که قبل از مرگش بر بالین وی آمده بود، اینگونه بیان کرد: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند». شش ماه بعد تئو نیز درگذشت.
بر اساس تصور عامه مردم وی خودکشی کردهاست ولی بر اساس تحقیقات صورت گرفته، مرگ وی در اثر شلیک گلوله از یک تفنگ معیوب توسط دو نوجوان مست صورت گرفته است و وی بعداً تصمیم گرفت که برای حفاظت از آنها، مسئولیت واقعه را بر عهده بگیرد. محققان معتقدند که گلوله با زاویه به قسمت فوقانی شکم ون گوگ اصابت کرده و نه بطور مستقیم. در حالی که در صورت خودکشی انتظار میرود گلوله به طور مستقیم به فرد اصابت کند.
محققان بر اساس شواهد و نامههای بدستآمده معتقدند که ونگوگ نیت خودکشی نداشته اما زمانی که با مرگ و یا خطر آن مواجه شد، خود را تسلیم مرگ کردهاست.[۲۵] وی تنها یک دهه آخر عمر خود را به صورت حرفهای مشغول نقاشی بود و اکثر تابلوهایی که باعث شهرت او شدهاند در طول سه سال آخر عمرش یعنی سالهایی که مدام گرفتار حملههای عصبی و افسردگی بود، کشیده شدهاند. امروز بسیاری از مردم بعضی از این تابلوها را میشناسند؛ شب پر ستاره، گلهای آفتابگردان، تراس کافه در شب، درختان سرو و بعضی از نگارهها و خودنگارههایش به صورت تصاویر چاپی، شهرت جهانی دارند و در بسیاری از اتاقهای سادهٔ مردم عادی نیز دیده میشوند و این همان چیزی است که ون گوگ میخواست. او دوست داشت تابلوهایش تأثیر مستقیم و قوی اوکییوئههای ژاپنی را داشته باشند که بسیار تحسینشان میکرد. آرزو داشت هنر صاف و سادهای بیافریند که نه تنها هنرشناسان متمول را خوش بیاید، بلکه مایهٔ شعف و تسلای خاطر همه انسانها باشد.[۲۶] گفته میشود که «گندمزار با کلاغها» آخرین اثر ون گوگ است لیکن پیرامون این مطلب، میان پژوهشگران هنر اختلاف نظر وجود دارد.
تئودوروس ون گوگ[ویرایش]
برادر محبوب و حامیاش تئودوروس ون گوگ ملقب به تئو چهار سال بعد از ونسان در ۱ مه ۱۸۵۷ بهدنیا آمد. وی به فروش تابلوهای نقاشی اشتغال داشت و باعث آشنایی ونسان با نقاشان امپرسیونیست شد. تئو حتی زمانی که خود دستش تنگ بود مخارج ونسان را میپرداخت و در ازای آن ونسان تابلوهایش را برای او میفرستاد. او مخارج سفر ونسان به ارل در جنوب فرانسه و اقامتش در آن شهر را از درآمد خود پرداخت. ونسان امیدوار بود بتواند چند سال در آنجا با خیال آسوده کار کند تا سرانجام روزی با فروش تابلوهایش زحمات برادرش را جبران کند، البته این آرزوی ونسان هیچگاه برآورده نشد.
تئودوروس همیشه با ونسان رابطهٔ بسیار صمیمیای داشت و نامههای بسیاری به یکدیگر مینوشتند. تئو در واقع تنها فردی بود که در زمان حیات ونسان او و نقاشیهایش را عمیقاً درک میکرد. او همچنین تنها کسی بود که هنگام مرگ ونسان در کنارش بود و هر کاری که از دستش برمیآمد برای نجات زندگی او انجام داد. تئو شش ماه پس از مرگ ونسان، در سن ۳۳ سالگی درگذشت.
نامههای ونسان به تئو[ویرایش]
ونسان در انزوای خود خواستهاش در آرل همه اندیشهها و امیدهایش را در نامههایی به تئو، که به صورت خاطره نگاریهای روزانه درآمده بود مینوشت. در این نامهها رسالتی که نقاش در خود احساس میکرده، تلاشها و کامیابیها، تنهایی غمبار و آرزوی داشتن همصحبتی همدل به خوبی آشکار است.
در یکی از نامههایش به تئو مینویسد: «ایده تازهای در سرم بود و این پیشطرحی از آن است. این بار موضوع تابلو همان اتاق خواب خودم است، اتاقی که در آن فقط رنگ است که اهمیت دارد؛ و ضمن آن که با سادگی و یکدستی خود شکوهی به اشیاء دادهاست، نشان میدهد که این اتاق چیزی جز محل خواب و استراحت نیست. خلاصه بگویم، نگاه کردن به این تابلو باید موجب استراحت فکر و بیش از آن آسودگی خیال شود.»[۲۸]
آثار[ویرایش]
- رنگ روغن: ۸۶۰ عدد[۲۹]
- آبرنگ: ۱۵۰ عدد
- طراحی: ۱۰۳۹ عدد
- پیشطرح ضمیمه نامه: ۱۳۳ عدد
- چاپ: ۱۰ عدد (شامل ۹ چاپ سنگی و ۱ چاپ فلزی)[۱]
- نامهها (نوشته شده توسط ونسان ون گوگ): ۸۲۰ عدد[۳۰]
آثار دربارهٔ ون گوگ[ویرایش]
کتابها و فیلمهای داستانی و مستند زیادی دربارهٔ ونگوگ و آثارش نوشته و ساخته شدهاست. از جمله:
کتاب شور زندگی و فیلمی اقتباسی با همین نام (Lust for Life (۱۹۵۶ ساختهٔ وینسنت مینلی، با بازی کرک داگلاس و آنتونی کویین.[۳۱]
کتاب زندگینامه و نقد و تحلیل کارهای وی با نام ونسان ونگوگ، نوشتهٔ هربرت فرانک، که به زبان فارسی نیز توسط محمود رامبد ترجمه شده و از سوی انتشارات هرمس به چاپ رسیدهاست.
نگارخانه[ویرایش]
-
خانهٔ زرد
(۱۸۸۸) میلادی
موزه ون گوگ (آمستردام) -
گلهای آفتابگردان با پسزمینه زرد
نسخه اول، شماره ۴
(اوت ۱۸۸۸) میلادی
نگارخانه ملی لندن -
اتاق خواب آرل
(در سه نسخه تقریبا مشابه)
(۱۸۸۸) و (۱۸۸۹) میلادی
موزه ون گوگ
موزه اورسی
مؤسسه هنر شیکاگو -
درختان زیتون
(۱۸۸۹) میلادی
موزه هنر مدرن (نیویورک) -
گندمزار با کلاغها
(۱۸۹۰) میلادی
موزه ون گوگ (آمستردام) -
بر دروازه ابدیت
(۱۸۹۰) میلادی
موزه کرولر-مولر (اُترلو) -
گردش زندانیها،
(۱۸۹۰) میلادی
موزه پوشکین (مسکو) -
بوتهٔ گندم، ۱۸۸۵
موزه کرولر-مولر -
اسکلت با سیگار روشن، ۱۸۸۵
-
مزرعه ذرت با سروها، ۱۸۸۹
-
غروب در مونت ماژور، ۱۸۸۸
-
خودنگاره، ژوئن ۱۸۸۷
موزه کرولر-مولر -
آرمیده، ۱۸۸۷
موزه کرولر-مولر -
گلدان رُزها، ۱۸۹۰
موزه متروپولیتن نیویورک
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ چاپهای ونسان ون گوگ، وبگاه vggallery.com.
- ↑ وبگاه vangoghgallery.com
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ Pomerans (1996), ix
- ↑ "Van Gogh: The Letters", vangoghletters.org; retrieved 7 October 2009.
- ↑ Van Gogh's letters, Unabridged and Annotated, webexhibits.org; retrieved 25 June 2009.
- ↑ Hughes (1990), 143
- ↑ Pomerans (1996), i–xxvi
- ↑ Zundert
- ↑ Vincent Van Gogh Biography, Quotes & Paintings, The Art History Archive; retrieved 12 July 2011.
- ↑ Pomerans (1997), pg. 1
- ↑ Jan Provily
- ↑ Zevenbergen
- ↑ Willen ll collese
- ↑ Tilbury
- ↑ Eugénie Loyer
- ↑ Ramsgate
- ↑ «مشهورترین ترکتحصیل کردههای جهان». ۱۴بهمن ۱۳۹۳.
- ↑ Gorlitz
- ↑ jan van Gogh
- ↑ ارنست هانس گامبریچ(۱۳۸۵)، ص ۵۳۲
- ↑ معمای جنون وَن گوگ، بیبیسی فارسی
- ↑ شور زندگی / ایرونیگ استون / دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن / چاپ 11، 1370، انتشارات یزدان / صفحه 407
- ↑ چه بلایی بر سر گوش ون گوگ آمد؟، بیبیسی فارسی
- ↑ چهره دکتر گاشه: مرد همراه پیپ، vggallery.com.
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2011/10/111017_l34_vangogh_biograpghy_suicide.shtml
- ↑ ارنست هانس گامبریچ(۱۳۸۵)، ص ۵۳۴
- ↑ چهره تئو ون گوگ، وبگاه موزه ون گوگ.
- ↑ ارنست هانس گامبریچ(۱۳۸۵)، ص ۵۳۶
- ↑ نگارخانه ونسان ون گوگ، وبگاه vggallery.com.
- ↑ مروری بر نامههای ون گوگ (انگلیسی)، وبگاه نامههای ون گوگ وابسته به موزه ون گوگ. بازبینیشده در ۲۱ اکتبر ۲۰۱۵.
- ↑ IMDb Search
منابع[ویرایش]
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «ونسان ون گوگ»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۱۸ اکتبر ۲۰۰۷).
- گامبریچ، ارنست. تاریخ هنر. ترجمهٔ رامین، علی. چاپ چهارم. تهران: نشر نی، ۱۳۸۵. شابک ۳-۴۷۰-۳۱۲-ISBN ۹۶۴.
- مهرزاد محمودی، ونسان ون گوگ.
- رضا فروزی، نامههای ون گوگ، انتشارات نگاه.
پیوند به بیرون[ویرایش]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به ونسان ون گوگ در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ ونسان ون گوگ موجود است. |
- گردشی در موزه ونگوگ با یک ترانه ایرانی (ویدئو)
- نامههای ون گوگ کامل و با حواشی به زبان انگلیسی
- وبگاه موزه ون گوگ در آمستردام
- عکس جاهایی که ون گوگ در فرانسه نقاشی کشیده
- مجموعه آثار ون گوگ
|
|