بودا
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد. |
بودا لقبی است که در آیین بودایی به هر کسی که به «روشنی» (بودهی) رسیده باشد اطلاق میشود گرچه از آن بیشتر برای اشاره به سیذارتا گوتاما بودا، بنیانگذار آیین بودا استفاده میشود. واژه بودا یعنی بیدار شده یا به عبارت دیگر، کسی که به روشنی رسیدهاست.[۱] در بسیاری از منابع وقتی صحبت از «بودا» میشود منظور همان «گوتاما بودا»، بنیانگذار مذهب بودایی است و همین به این باور غلط که منظور از لفظ «بودا» تنها همان «گوتاما بودا» است دامن زدهاست. اما به باور بوداییان، بسیاری دیگر نیز به «مقام بودایی» رسیدهاند.
محتویات
خلاصه زندگی بودا[ویرایش]
در سال ۵۶۳ قبل از میلاد مسیح در یک شب مهتابی در وایساکها در سرزمین پادشاهی کاپیلاواستو شاهزاده سادهودانا و همسرش ماهامایا در بیشه سلطنتی لومبینی در زیر درخت Sal صاحب پسری شدند. در روز پنجم تولد نوزاد سیذارتا نامیده شد و در روز هفتم عمر مادرش به پایان رسید. خواهر کوچکتر ماهامایا به نام پراجابتی گاتامی این کودک را مانند مادری دلسوز پرورش داد. در سالهای آموزش شاهزاده سیدهارتها آموزشهای اولیه لازم و جنگاوری را تعلیم دید، اما اطرافیان معمولاً او را در افکار عمیق مشاهده میکردند – افکاری راجع به درد و رنج انسانها. او مخالف بهرهبرداری انسانها از یکدیگر، نابرابری، فقر، خشونت و طبقهبندی مردم جامعه بود. او در سن شانزده سالگی با شاهزاده خانمی بسیار زیبا به نام یاشودهارا، دختر پادشاه دوادها ازدواج کرد. سیدهارتها بیست و نه ساله بود که صاحب پسری زیبا به نام رادهولا شد واین واقعه را به عنوان دلبستگی جدیدی به این زندگی مادی تفسیر کرد. او قصر، پدر و مادرش، همسر زیبا و نوزادش را به جستجوی راهی برای نجات بشریت از چرخه رنج و عذاب ترک کرد. با این تفکر که تحمل ریاضتهای سخت و طاقت فرسا موجب مرگ او خواهد شد دوستانش را ترک کرد و در کناره شرقی رود نیرانجانا ساکن شد. در این مکان بود که ساجاتا دختر کدخدای دهکده سنانی به او شیربرنج تعارف کرد. بعد از پذیرش غذای ساجاتا سیدارتها به سمت دیگر رودخانه در جنگل اورولا رفت و دربعد از ظهر همان روز بر روی سبزه در زیر درخت انجیر و رو به سمت شرق نشست. او که عزم خود را برای رسیدن به حقیقت جزم کرده بود جنگ خود علیه مارا شیطانی که عهد کرده بود مانع رسیدن او به حقیقت شود آغاز نمود. بعد از رسیدن به روشن بینی بودا هفت هفته دیگر را در هفت مکان مختلف پیرامون درخت ماهابودهی به منظور استفاده از این دستاورد بزرگ برای زندگی انسانی و عدم تولد مجدد در این دنیا گذراند.
آنچه نیروانا را از سایر تجارب شخصیتهای معنوی تاریخ متمایز میکند فقدان الوهیت و عدم استفاده از امور الهی و عدم تکیه بر الهیات و ماوراءالطبیعه در رسیدن به نیروانا از جانب بوداست. بودا ملحد نبود اما در راه رسیدن به حقیقت کار هستی کاملاً به الهیات و ماوراءالطبیعه بی اعتنا بود و نیروانا حاصل کوشش یک انسان بدون هیچ کمک و مساعدت نیروهای الهی و ماورایی است. کشف بودا حاوی این حقیقت است که آرامش و رهایی و آگاهی ابتدا در کنترل ذهن او نهفته است نه هیچ شرط بیرونی دیگر، و رهایی و آرامش کامل در «اینجا و اکنون» یافتنی است نه در یک قلمرو دور دست یا وضعیتی آسمانی و الهی فراتر از موجودیت فعلی او که از سرزمین مرد خیز است.[نیازمند منبع]
اولین خطابه بودا بعد از روشن بینی[ویرایش]
بودا تصمیم گرفت که دانش جدیدی که به آن دست یافته بود را با مردم به اشتراک بگذارد تا آنها نیز بتوانند چرخه زندگی و مرگ را تحت تسلط خود درآورند. او ابتدا میخواست دانش جدید را با استادانش در میان بگذارد ولی متوجه شد که دو استاد او دیگر در قید حیات نیستند. او برای انتقال این دانش دوستانش را در نظر گرفت و به محل اقامت آنها، ایزیپاتانا، رفت. وقتی که پنج دوست بودا او را دیدند تصمیم گرفتند که به او اعتنا نکنند چون میپنداشتند دلیل ترک اسکتیک گوتاما این بوده که از راه و روش زندگی مقدس خسته شده و تسلیم شدهاست؛ ولی آنها نتوانستند درخشندگی حضور او را نادیده بگیرند. آن شب شبی با ماه کامل در ماه ژوئیه بود. در پارک آهو در ایزیپاتانا، بودا اولین خطابه خود را پس از روشن بینی ایراد کرد. این اولین خطابه دهاماچاکا نامیده شدهاست. دهاماچاکا به معنی برپایی آگاهی است. اگرچه گاهی از آن به عنوان چرخ حقیقت یاد میکنند. یکی از دوستان بودا به نام کُندانا بعد از شنیدن اولین خطابه بودا به اولین مرحله از پیشرفت معنوی به نام سوتاپاتی رسید. (این مرحله اولین مرحله از تقدس است و و اگر کسی به آن برسد او را با عنوان «وارد شده به جریان» مینامند و قادر خواهد بود حداکثر تا هفت تولد دیگر از چرخه مرگ و زندگی خارج شود) این خطابه به علت اولین خطابه بودن و در برداشتن افکار بودا در خصوص حقایقی ناب و نشان دادن «راه میانی» از ارزش زیادی برخوردار است. «راه میانی» راهی بود که بودا پیمود تا به روشن بینی دست یابد. او ثروت و قدرت زیاد خود به عنوان یک شاهزاده و ریاضت کشیدن و شکنجه دادن خود با محروم کردن بدن از نیازهای اساسی را رها کرد و در عوض «راه میانی» را برگزید. او به نیازهای بدنش به جای خواستههای ذهنش توجه نمود. این «راه میانی» که او را در خروج از رنج و عذاب یاری نمود در اولین خطابه بودا در هشت نکته ارائه شدهاست: ۱. درک صحیح ۲. تفکر صحیح ۳. صحبت صحیح ۴. فعالیت صحیح ۵. امرار معاش صحیح ۶. تلاش صحیح ۷. اندیشه صحیح ۸. تمرکز صحیح
پیروی از این هشت نکته باعث فهمیدن چهار حقیقتی میشود که باعث خروج انسان از چرخه مرگ و زندگی و رسیدن به نیروانا میگردد.
نظر ادیان ابراهیمی دربارهٔ بودا[ویرایش]
علمای یهودی و مسیحی باتوجه به اسناد تاریخی که نشان میدهد بودا ادعای پیامبری نکرده او را به پیامبری قبول ندارند. اکثر علمای اسلامی نیز همین نظر رادارند، اما عدهای با استناد به داستان بوداسف و بولوهر که شیخ صدوق وعلامه مجلسی در جلد ۱۷ بحار الانوار نقل کرده، بودا را پیامبر میدانند و عدهای از علمای اسلامی ساکن آسیای شرقی بودا را همان ذوالکفل میدانند که در قرآن از او یادشده است. همچنین مسعودی یکی از مورخین بزرگ اسلامی او را بنیانگذار دین صابئین و معاصر جمشید شاه میداند و قاضی صاعد اندلسی بودا را بنیانگذار مذهب حنفا میدانست.[نیازمند منبع]
پانویس[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Gautama Buddha»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد.
- «Buddha» (انگلیسی). وبگاه CRISTALINKS. بازبینیشده در ۱ نوامبر ۲۰۰۸.
پیوند به بیرون[ویرایش]
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ بودا موجود است. |
|
این یک مقالهٔ خرد پیرامون دین و آیین است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |