طبقات اجتماعی دوران ساسانی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

در دوران ساسانیان مردمان به چهار طبقه اجتماعی تقسیم می‌شدند که مردم طبقه پایین این هرم قادر به بالا بردن طبقه خود نبودند و برای همیشه خود و نوادگان و پیشینیان آنها در همان طبقه باقی میماندند :

ساده انگارانه است که این طبقه بندی را ناعادلانه نامید. سازمان اجتماعی پدید آمده با ساختار گروه بندی تخصصی مردم که دارای پیشرفته ترین سامانه ی مدریتی در زمان خود بوده است امکان رفاه و امنیت برای مردم و نیز تخصصی شدن و حرفه ای شدن گروه های اجتماعی می گردید. 

اهمیت این طبقه بندی و تقسیم قدرت چنان بود که برای نمونه پس از یزدگرد اول بزرگان نگذاشتند پسران او به پادشاهی برسند و با کمک نعمان بن منذر بود که پسرش بهرام که در نزد پادشاهی حیره بزرگ شده بود توانست جانشین یزدگر (پدرش) شود. افزون بر این ها، یکی از دلایل ماندگاری هویت ایرانی پس از تسلط اعراب مسلمان بر ایران، بازمانده های همین طبقات اجتماعی نیرومند بودند، چنان که تا مختار بن ابی‌عبید ثقفی (یعنی حدود یک قرن پس از فروپاشی فرمانروایی ساسانی) هنوز کار مهم و تخصصی و حرفه ای دبیری مربوط به امور مالی و اداری با خط فارسی پهلوی و توسط ایرانیانی از همان خاندادن طبقه دبیران انجام می شد. همچنین، طبقه دهقانان و پیشه وران نیز پس از فروپاشی امپراتوری ساسانی تا چندین سده بعد ماندگار مانند و همین دهقانان یکی از گروه های نیرومند بودند که در نگهداشت هویت ایرانی بسیار موثر بودند[۲].

هر یک از این طبقات به چند دسته تقسیم می‌شد. طبقهٔ روحانیان مشتمل بوده‌است بر: قضات (داذور) و علمای دینی. کم‌مرتبه‌ترین و متعددترین مرتبهٔ این علما صنف مغان بود، پس از آن موبد و هیربد و سایر اصناف روحانی که هر یک شغل و وظیفهٔ خاصی داشتند. دیگر از شعب طبقهٔ روحانی دستوران و معلمان بوده‌اند و این صنف اخیر را مغان اندرزبد می‌گفته‌اند.

طبقهٔ جنگجو مشتمل بر دو صنف سوار و پیاده بوده است، که وظایف مختلف داشته‌اند. اصنافی که در طبقهٔ مستخدمین ادارات تشخصی داده شده، از این قرار است: منشیان، محاسبان، نویسندگان احکام و محاکم و نویسندگان اجازه‌نامه و قراردادها و مورخان و پزشکان و منجمان نیز جزو این طبقه بشمار می‌آمده‌اند.

طبقهٔ توده هم مرکب از اصناف و شعبی بود مثل تجار و فلاحان و سوداگران و سایر پیشه‌وران.

هر یک از این طبقات رئیسی داشت، پیشوای موبدان را موبدان موبد می‌نامیدند. فرمانده کل سپاه یا رئیس جنگیان را ایران سپه‌بذ می‌نامیدند. رئیس دبیران ایران دبیربذ یا به اصطلاح دیگر دبیران مهشت. رئیس طبقهٔ چهارم را واستریوشان سالار یا به اصطلاح دیگر واسترپوش بذ یا هتخشبذ می‌گفتند. هر رئیس یک نفر بازرس در تحت اختیار داشت که مأمور سرشماری طبقه بود. بازرس دیگر موظف بود که به درآمد هر فردی از افراد طبقه، رسیدگی کند و نیز یکنفر آموزگار (اندرزبد) در اختیار او بود تا هرکس را از اوان کودکی علمی یا پیشه‌ای بیاموزد و او را به تحصیل معاش قادر کند.

در دوران نخستین ساسانی یک تقسیم اجتماعی دیگر وجود داشته که بی‌شبهه از بقایای عهد اشکانیان بوده‌است. نام این طبقات را در کتیبه شاپور یکم در حاجی آباد که به دو زبان نوشته شده‌است، می‌بینیم. شاپور یکم در آن سنگ‌نبشته کیفیت تیراندازی خود را در حضور شهرداران (امراء دولت) و واسپوهران (مقصود رؤسا یا بطورکلی افراد خاندان‌های بزرگ است.) و ورزگان (بزرگان) و آزاذان (معنی آن کاملاً معلوم نشده‌است. احتمال می‌رود که در اصل نامی بوده باشد فاتحان آریایی در مقابل بومیان مغلوب اختیار کرده بوده‌اند.) در اینصورت فقط طبقات ممتاز ذکر شده‌است.[۳]

پانویس[ویرایش]

  1. کریستن سن، ص ۱۱۸
  2. https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Sasanian_Empire&oldid=643320313#cite_note-97
  3. کریستن سن، ص ۱۲۰

منابع[ویرایش]