مردم تبری
|
||||||||||||||||||||||||||||||
کل جمعیت | ||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۳[۱] تا ۴[۲] میلیون (۲۰۰۶) | ||||||||||||||||||||||||||||||
مناطق با جمعیت قابل توجه | ||||||||||||||||||||||||||||||
زبانها | ||||||||||||||||||||||||||||||
مازندرانی، فارسی |
||||||||||||||||||||||||||||||
دین | ||||||||||||||||||||||||||||||
اسلام (شیعه) |
مردم تبری یا مردمان مازندرانی به مردمانی که به طور کلی دارای پسزمینهٔ قومی تبری (مازندرانی) هستند، و به زبان مازندرانی صحبت میکنند، گفته میشود. مردم مازندران از نسل قوم تپور میباشند . بنابر گزارش بطلمیوس جغرافی نگار شهیر یونانی، قوم تپور از قبایل ایرانی تبار دوران باستان و یکی از طوایف سکاها[۳] بوده است.در کتاب تاریخ ایران کمبریج در صفحه 766 چاپ 1983 ، تپوری ها قومی خوانده شده اند که در دوران فرهاد یکم اشکانی ، از پرثوه (Parthyene ) به مناطق مرکزی جنوب دریای کاسپین (مازندران کنونی) کوچانده شدند .[۴] دانشنامه ایرانیکا نیز در مقاله مردمان باستانی ایران، در ارتباط با قوم تپور به گزارشهای بطلمیوس و استرابون و آریان (مورخ) یونانی و کوینت کورس مورخ رومی استناد کرده است.[۵]
محتویات
تاریخ باستانی سکاهای تپوری، نیاکان مردم طبرستان (مردمان مازندرانی کنونی)[ویرایش]
در پیوند با تاریخ مردم مازندرانی، باید به این نکته توجه داشت که پیشینه اطلاق نام مازندران به طبرستان، پس از سرایش شاهنامه بوده است و در نگاشتههای پیش از شاهنامه فردوسی، نامی از مازندران در دست نیست و تاریخ نگاران یونانی و رومی، در گزارشهای تاریخی خود پس از قدرت گیری اشکانیان، نام آن سامان را تپوریا(TAPURIA) قید کردهاند. چنانچه در دوران ساسانیان آنرا تپورستان خواندهاند و پس از یورش عربها در منابع ایرانی و عربی، به طبرستان معرب شده است. همچنین بسیاری از اساتید شاهنامه شناس در این باره مقالاتی ارائه کردهاند. مانند کتاب «پژوهشی در شاهنامه» نوشته دکتر حسین کریمان، ادیب و لغت شناس و مورخ معاصر و استاد دانشگاه شهید بهشتی که در باب تفاوت مازندران شاهنامه فردوسی با مازندران امروزی نوشته شده است.[۶] مردم مازندرانی یکی از اندکشمار اقوام ایرانی تبار هستند که امروزه از هویت و نام باستانی قومیت ایشان، در جغرافیای یونانی و رومی چون جغرافیای بطلمیوس و استرابو و همچنین گزارش مورخان یونانی و رومی چون آریان و کوینت کورس، نامی بر جای مانده است.[۷]
مردمی که امروزه مازندرانی یاد میشوند، همان مردم طبرستان هستند. نام طبرستان معرب نام تپورستان بوده و به پیشینه اسکان یکی از اقوام سکاها و ایرانی با نام تپور، در حاشیه جنوبی دریای مازندران کنونی بازمیگردد. قومی سکایی و ایرانی که در جغرافیای بطلمیوس و جغرافیای استرابو و همچنین در کتاب آناباسیس اسکندر نوشته آریان مورخ یونانی و گزارش کوینت کورس از این قوم یاد شده است.
در کتاب ۶، فصل ۱۴، بخش ۱۲ از جغرافیای بطلمیوس که دربارهٔ سرزمینهای سکاها در آسیای میانه هست، از تیرهای از این قوم بعنوان قومی سکایی و ساکن در دل سرزمینهای سکایی یاد شده است. بطلمیوس قوم تپور را سکایی خواند. در شمال شرق نقشه بطلمیوسی که ارائه شده، نام قوم تپور (tapurei) دیده میشود. بطوریکه در همین نقشه بروشنی میتوان دید، فاصله سرزمین باستانی قوم تپور در نقشه بطلمیوسی، از حاشیه جنوبی دریای مازندران کنونی، زیاد هست. سرزمین باستانی قوم تپور جایی در آسیای میانه و فرارود بوده است.
"and eastward from Tapuris mountains and the scymbi scythae are the Tapurei "[۳]
دو نقشه از کتاب جغرافیای ششم بطلمیوس بخش سرزمینهای سکایی و دیگری نقشهای از تپورستان در دوران اشکانیان که ضمیمه شده است. نام و محل اسکان نخستین قوم سکایی تپور در این نقشهها مشخص شده است.
همچنین بطلمیوس در کتاب ۶، فصل ۲، بخش ۶ از جغرافیای خود که دربارهٔ سرزمین ماد هست، از تیره دیگری از قوم تپور یاد کرده که در سرچشمه رود چرینداس (charindas river) در سرزمین ماد ساکن بودند.[۸]
دانشنامه ایرانیکا نواحی یاد شده در گزارش استرابو را در امتداد دروازه کاسپین (شهر بندری دربند یا Caspian Gates) و شهر باستانی ری (در جغرافیای یونای Rhaga) میداند که در سرزمین ماد واقع بوده است و چنین نتیجهگیری کرده که بنابر این گزارش، دسته دیگری از قوم تپور در آن نواحی گسترده شده بودند.[۹]
در جغرافیای استرابون از قوم تپور بعنوان قومی ساکن میان سرزمین هیرکانی و سرزمین آریا (هریوا یا هرات باستان) یاد شده است.[۱۰] سرزمین آریا که در جغرافیای یونانی از آن یاد شده است، همان هَرَیو یا هریوا بوده که در سنگ نبشته بیستون نام آن قید شده است. هرات باستان که امروزه در افغانستان واقع شده است.
ساتراپ باستانی هیرکانی در جنوب و جنوب شرق دریای کاسپین و برابر وضعیت جغرافیایی استانهای گلستان و مازندران کنونی بوده است. استرابو اقوام ساکن در حاشیه جنوبی دریای کاسپین و غرب هیرکانی را بدین گونه نام میبرد: در یک مدار در اطراف دریا پس از هیرکانیها (Hyrcanins)، آماردیها (Amardi) و غیر ایرانیان (Anariacae) و کادوسیها (cadusi) و آلبانیها (albani) و کاسپیها (Caspii) و (viti) و شماری دیگر از مردمان، تا جایی که به سکاها (scythians) میرسیم و از سوی دیگر به سرزمین هیرکانی (شرق هیرکانی) دربیکها (Derbices) هستند و کادوسیها در مرز ماد ...[۱۰]
تا جایی که بسیار روشن هست استرابو اقوام جنوبی دریای کاسپین را تا قفقاز یاد کرده است و در جغرافیای استرابو از قوم تپور بعنوان سکنه حاشیه جنوبی دریای کاسپین (هیرکانی) یاد نشده است. همانگونه که بالاتر گفته شد، استرابو قوم تپور را ساکن سرزمینی میان هیرکانی و آریا (هَرَیو در سنگنوشته بیستون = هرات باستان)، یعنی در شرق هیرکانی یاد کرده است. دانشنامه ایرانیکا موقعیت جغرافیایی سرزمین یاد شده را برابر سرزمین مرو باستان (مرگوش/مرو) دانسته است. گفتنی است که مرو باستان هم یکی از سرزمینهای سکایی نشین در آسیای میانه بوده و در محدوده سرزمینی اقوام سکایی داهه.
دانشنامه ایرانیکا با اشاره به گزارش جغرافیای بطلمیوس که تپورها را قومی سکایی و ساکن سرزمینهای سکاها یاد کرده بود، تپوریهای غربی را نتیجه یک تقسیم قومی در شمال رود اترک (اترک امروزه در ترکمنستان) دانسته و نشانهای از کوچ دستههایی از این قوم سکایی از شرق و از سرزمینهای سکایی و مرو باستان به درون فلات ایران.[۱۱]
دانشنامه ایرانیکا همچنین گزارش آریان (مورخ) یونانی در کتاب آناباسیس اسکندر و کوینت کورس را یکی از دلایل جدا بودن ساتراپ آماردها (در مرکز مازندران کنونی) با محل اسکان قوم تپور، تا پیش از یورش اسکندر مقدونی و در پی آن قدرت گیری اشکانیان میداند. چنانچه در هیچیک از گزارشهای جغرافی نگاران یونانی، نامی از قوم تپور بعنوان سکنه جنوب دریای کاسپین (هیرکانی) دیده نمیشود و چنانچه در منابع بالاتر ارائه شده است، جغرافی نگاری چون بطلمیوس این قوم را سکنه سرزمینهای سکایی قید کرده است یا جغرافی نگرانی چون استرابو این قوم را سکنه سرزمینی در شرق هیرکانی و میان هیرکانی و سرزمین آریا (هرات باستان) قید کردهاند که سرزمینهای یاد شده سرزمینهای سکایی نشین بودهاند.[۱۲]
این واقعیت که قوم تپور پیش از قدرت گیری اشکانیان در بیرون از حاشیه جنوبی دریای کاسپین میزیسته، یافته تازهای نیست. چنانچه یحیی ذکا در <کاروند کسروی> آورده است: آما، آماردان یا ماردان، در زمان لشکر کشی اسکندر مقدونی به ایران، این تیره در مازندران نشیمن میداشتند و آن هنگام هنوز قبایل تپوران به آنجا نیامده بودند ولی سپس چنانکه از گفتههای استرابو پیداست در آذربایجان و ارمنستان و پارس و دیگر جاها پراکنده شدند.[۱۳]
نقش کمانداران تپوری در جنگ گوگمل و در سپاه داریوش سوم هخامنشی[ویرایش]
بنابر گزارش کوینت کورس مورخ رومی، ۱۰۰۰ کماندار تپوری در جنگ گوگمل و در ارتش داریوش سوم هخامنشی حضور داشتند.[۱۴]
شکل گیری تپورستان باستانی (Tapuria) در دوران اشکانیان[ویرایش]
اخراج آماردها و ورود قوم تپور به حاشیه جنوبی دریای کاسپین[ویرایش]
پس از قدرت گیری اشکانیان، در دوران فرهاد یکم اشکانی، فرهاد به آماردها حمله کرد و پس از شکست آنان، قوم آمارد وادار به کوچ اجباری به بیرون از حاشیه جنوبی دریای کاسپین شدند.[۱۵]
کوچ گسترده دستههای قوم تپور و جایگزین شدن این قوم سکایی در حاشیه جنوبی دریای کاسپین به شکل گیری سرزمین تپورستان منجر شد. چنانچه بعدها از سرزمین تپورستان در نقشههای جغرافیایی یونانی و رومی و گزارش مورخان یونانی و رومی، چه در دوران اشکانیان و چه در دوران ساسانیان میتوانیم ببینیم. مانند تصویر نقشهای از قلمرو دولت یونانی بلخ که ارائه شده است؛ که در پی شکست اشکانیان از دولت یونانی بلخ، تپورستان باستان (TAPURIA) و خراسان باستان (TRAXIANE) برای مدتی در تصرف دولت یونانی بلخ مانده بود. پس از حمله عربها و اشغال ایران بدست عربها، تپورستان در نوشتهها و منابع ایرانی و عربی به طبرستان معرب گشت و پسوند نام بسیاری از بزرگانش، طبری بود، چون محمد بن جریر طبری و ابن ربن طبری و مازیار بن قارن طبری و فضل بن قارن طبری و ... طبرستان تا سیصد سال در برابر حملات عربها پایداری کرد و مستقل ماند و هرگز به تصرف ترکان و مغولان در نیامد.
زبان[ویرایش]
زبان مازندرانی، زبان بومی تپوریها (مازندرانیها) یعنی ساکنان اصلی استانهای مازندران، غرب گلستان، و مناطق شمالی استانهای سمنان و تهران است.[۱۶] زبان مازندرانی یکی از زبانهای ایرانی شمالغربی است که در گروه زبانهای کنارهٔ دریای خزر قرار دارد. این گروه شامل زبانهای زازاکی، گورانی، تاتی، تالشی، گیلکی و مازندرانی میباشد که از دیدگاه تاریخی به زبان پهلوی اشکانی وابستهاند.[۱۷][۱۸] ساکنان مناطق مختلف آن را به نامهای مختلفی میشناسند، به ویژه پس از جدایی استان گلستان در سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶ شمسی و ۱۵۰۸ مازندرانی) مردم آن دیار ترجیحاً خود را تبری (تپوری) میشناسند. همچنین در کوهپایههای جنوبی البرز (حومهٔ تهران)، علاوه بر نام مازنیکی (مازندرانی) با نام بومی گیلکی نیز شناخته شدهاست.
در میان زبانهای ایرانی، این زبان بیشترین آثار نوشتاری را در طی سدههای دهم تا پانزدهم میلادی، به خود اختصاص داد؛ که با حکومت مستقل و نیمه مستقل اسپهبدان در تبرستان این وضعیت بدست آمدهاست. کارهای بزرگ و ارزشمندی به این زبان نوشته شد که غیر از برخی خردهنوشتارهای میان مطالب مرتبط به مازندران در فارسی؛ همگی از بین رفتند. مازندرانی متعلق به گروه زبانهای شمال غربی ایرانی بوده و از لحاظ زبانشناختی با فارسی به صورت دوجانبه غیر مفهوم میباشد.
پراکندگی جغرافیایی[ویرایش]
این مردم در زبان مازندرانی به نام تبری خود را میشناسند و به صورت کم یا زیاد در استانهای گلستان، تهران، سمنان (ایل الیکایی)، اصفهان (در فولاد شهر و شهر اصفهان) و سایر نقاط ایران؛ گسترده شدهاند.[نیازمند منبع]
فهرست افراد مشهور[ویرایش]
شاعران مازندرانیزبان[ویرایش]
شاعران فارسیزبان[ویرایش]
نویسندگان مازندرانی[ویرایش]
- صادق هدایت (دارای تبار مازندرانی، از روستای چهارده هزارجریب مازندران[۱۹])
- رضا قلی خان هدایت
- محمدصفر لفوتی
مورخین[ویرایش]
سیاستمداران[ویرایش]
- رضا شاه
- محمدرضا شاه
- علی اردشیر آملی لاریجانی
- صادق آملی لاریجانی
- ناطق نوری
- علیاکبر داور (وزیر دادگستری رضا شاه)
- حسین قدس نخعی (وزیر خارجهٔ دورهٔ پهلوی)
- علی کردان (وزیر کشور احمدینژاد)
- سید حسن شجاعی کیاسری
- صفر لفوتی (نماینده مجلس شورای ملی)
ورزشکاران[ویرایش]
- بهداد سلیمی (قویترین مرد جهان، طلای المپیک در وزنهبرداری)
- امامعلی حبیبی (نخستین مدال طلای ایران در المپیک، در کشتی)
- حسین توکلی (طلای المپیک در وزنهبرداری)
- قاسم رضایی (طلای المپیک در کشتی فرنگی)
- رضا یزدانی
- عبدالله موحد (طلای المپیک در کشتی آزاد)
- کمیل قاسمی (برنز المپیک در کشتی آزاد)
- عسگری محمدیان (دو نقره المپیک در کشتی)
منابع[ویرایش]
- تاریخ ماد؛ نوشته دکتر کشاورز
- ptolemy (6.14.12)
- مردم مازندران؛ نوشته اسماعیل مهجوری
- تاریخ تبرستان؛ نوشته اردشیر برزگر
- تاریخ پادشاهی تبرستان؛ نوشته پور اسفندیار؛ پدر تاریخ نگاران مازندرانی
پانویس[ویرایش]
- ↑ Middle East Patterns: Places, Peoples, and Politics By Colbert C. Held, John Cummings, Mildred McDonald Held,2005, page 119.
- ↑ Iran Provinces
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ and to the eastward are the Galactophagi ; and eastward from Tapuris mountains and the scymbi scythae are the Tapurei. ptolemy (6.14.12)
- ↑ Yarshater، E.. The Cambridge History of Iran:Seleucid Parthian :Amardi (mardi) continued to inhabit the Amul region although Phratees I had transported some to guard the Caspian Gates of Media . They were , however , mingled with the Tapurians who had been transported there from Parthyene .. ج. Volume 3 (1). Cambridge University Press,، ۱۹۸۳.
- ↑ They are spread toward the Caspian Gates and Rhaga in Media (Ptol., 6.2.6).These western Tapuri could have resulted from a tribal division north of the Sarnius/Atrak river—another, perhaps ancestral, group, the Tapurei, is located by Ptolemy (6.14.12) in Scythia. The remainder moved south and east into Margiana (“between the Hyrcani and the Arii,” Str., 11.8.8; Ptol., 6.10.2) along the Ochus/Arius (mod. Tejen/Hari-rud) river into Aria (cf. Polyb., 10.49). The Tapuri on the Caspian could, alternatively, represent a later westward migration along the main east-west highway from Margiana., IRANICAONlINE IRAN v. PEOPLES OF IRAN (2) Pre-Islamic
- ↑ «پژوهشی در شاهنامه» دکتر حسین کریمان به کوشش علی میر انصاری 1375 ; مازندران شاهنامه ، همان مازندران فردوسی نیست سایت مازندنومه
- ↑ curtius rufus quintus , history of ALEXANDER (3.2.7-12)
- ↑ ; on the north of which is Helymais,from wich to the source of the Charindas river are the regions the Tapuri inhabit. Ptolemy (6.2.6)
- ↑ Tapuri. The mountains inland from the coast of Hyrcania are called the “Tapurian mountains” by Arrian, after the people there, settled in the mountains between the Derbices and the Hyrcanii (Str., 11.9.1, 11.11.8). They are spread toward the Caspian Gates and Rhaga in Media (Ptol., 6.2.6).These western Tapuri could have resulted from a tribal division north of the Sarnius/Atrak river—another, perhaps ancestral, group, the Tapurei, is located by Ptolemy (6.14.12) in Scythia. The remainder moved south and east into Margiana (“between the Hyrcani and the Arii,” Str., 11.8.8; Ptol., 6.10.2) along the Ochus/Arius (mod. Tejen/Hari-rud) river into Aria (cf. Polyb., 10.49). The Tapuri on the Caspian could, alternatively, represent a later westward migration along the main east-west highway from Margiana. These Tapuri furnished 1,000 cavalry for the battle of Gaugamela (Curt., 3.2.7), apparently aligned with the Hyrcanii (the “Topeiri,” Arr., An. 3.8.4). Alexander later subdued them (Arr., An. 3.23.1-2; Polyb., 5.44.5; Curt., 6.4.24-25). A separate satrap administered them at the time of Alexander’s arrival, and this official was assigned the Caspian Mardi as well (Arr., An. 3.22.7, 24.3; 4.18.2)., IRANICAONlINE IRAN v. PEOPLES OF IRAN (2) Pre-Islamic
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ that Tapyri occupy the country between Hyrcani and Arii; that around the shores of the sea, next to the Hyrcani, are Amardi, Anariacæ, Cadusii, Albani, Caspii, Vitii, and perhaps other tribes extending as far as the Scythians; that on the other side of the Hyrcani are Derbices. strabo (11.8.8)
- ↑ Tapuri. The mountains inland from the coast of Hyrcania are called the “Tapurian mountains” by Arrian, after the people there, settled in the mountains between the Derbices and the Hyrcanii (Str., 11.9.1, 11.11.8). They are spread toward the Caspian Gates and Rhaga in Media (Ptol., 6.2.6).These western Tapuri could have resulted from a tribal division north of the Sarnius/Atrak river—another, perhaps ancestral, group, the Tapurei, is located by Ptolemy (6.14.12) in Scythia. The remainder moved south and east into Margiana (“between the Hyrcani and the Arii,” Str., 11.8.8; Ptol., 6.10.2) along the Ochus/Arius (mod. Tejen/Hari-rud) river into Aria (cf. Polyb., 10.49). The Tapuri on the Caspian could, alternatively, represent a later westward migration along the main east-west highway from Margiana, IRANICAONlINE IRAN v. PEOPLES OF IRAN (2) Pre-Islamic
- ↑ apparently aligned with the Hyrcanii (the “Topeiri,” Arr., An. 3.8.4). Alexander later subdued them (Arr., An. 3.23.1-2; Polyb., 5.44.5; Curt., 6.4.24-25). A separate satrap administered them at the time of Alexander’s arrival, and this official was assigned the Caspian Mardi as well (Arr., An. 3.22.7, 24.3; 4.18.2)., IRANICAONlINE IRAN v. PEOPLES OF IRAN (2) Pre-Islamic
- ↑ ایران باستان مادها و آمردها. کاروند کسروی، مجموعه مقالهها و رسالههای احمد کسروی، بهکوشش یحیی ذکا
- ↑ The Hyrcani had mustered 6000 as excellent horseman as those nations could furnish , as well as 1000 Tapurian cavalry. The Derbices had armed 40000 foot-soldiers ; most of these carried spears tipped whit bronze or iron , but some had hardened the wooden shaft by fire. curtius rufus quintus , history of ALEXANDER (3.2.7)
- ↑ At beginning of his reign Phraates I directed his arms towards territory inhabited by Amardians, a poor but warlike people, who appear to have occupied eastern portion of the Elburz range, south of the Caspian Sea, what is probably today immediately south of Māzandarān and Astarabad. The reduction of these fierce mountaineers is likely to have occupied him for some years, since their country was exceedingly strong and difficult Rawlinson 1875, p. 36
- ↑ Windfuhr, G. L. (1989). New Iranian languages: Overview. In R. Schmitt. (Ed.), Compendium linguarum Iranicarum (pp. 246-49). Wiesbaden: L.Reichert.
- ↑ DIMLĪ in Encyclopædia Iranica = Linguistic position of Dimlī. After their migration in the Middle Ages, for almost a millennium the Dimlīs had no direct contact with their closest linguistic relatives. Nevertheless, their language has preserved numerous isoglosses with the dialects of the southern Caspian region, and its place in the Caspian dialect group of Northwest Iranian is clear. The Caspian dialects comprise Ṭālešī, Harzan(d)ī, Gūrānī, Gīlakī, Māzandarānī, and some dialects in Tātī-speaking areas and in the area around Semnān. Historically the Caspian dialects belong to the “Northwest Iranian group of languages” and are related to Parthian (see Windfuhr). The isoglosses are of historical phonetic, morphological, and lexical order, Garnik Asatrian
- ↑ in Variations of the language of "Pahalvi" are still spoken among Iranians.The Kurds of Iran as well as many Kurds of Turkey and Iraq speak variations of Pahlavi. Turks cannot understand Kurdish and require interpreters to communicate with Kurds who speak Sorani and/or Kurmanjii (variations of Pahalvi amongst Kurds). The people of northern Iran speak variations of Pahalvi as well - Mazandarani and Gilani for example. Baluchi in southeast Iran also has Pahlavi elements (e.g. Ahsen "Iron" or "Eisen" in English and Ahsan in Pahlavi - "Ahsen" is not "Iron" in Turkish), By Dr. Kaveh Farrokh
- ↑ مجمعالفصحا - رضاقلیخانهدایت - پوشینهٔ دوم
|
|
این یک مقالهٔ خرد پیرامون یک مکان جغرافیایی است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |
ptolemy (6.14.12)