سلسله نعمتاللهی
سلسله نعمتاللهی یکی از طریقتهای تصوف است که توسط سید نورالدین شاه نعمتالله ولی در قرن هشتم هجری ایجاد شده است.[۱] سلسله نعمتاللهی در عصر حاضر از معروفترین شاخههای تصوف است.[۲]
کلمه نعمتاللهی از نام شاه نعمتالله ولی گرفته شده و چون در دوران ایشان، پیروان او را "نعمتاللهی" میخواندند، این عنوان به کسانی که بعد از وی از عقاید و روش صوفیانه وی تبعیت کردند، داده شد. قبل از شاه نعمتالله نام طریقت همنام با قطب وقت بوده، چنانکه در زمان معروف کرخی به معروفیه و در زمان جنید بغدادی به جنیدیه مشهور بوده است.[۳]
محتویات
- ۱ نسبت خرقه شاه نعمتالله ولی
- ۲ زندگی و آثار شاه نعمتالله ولی
- ۳ مکتب شاه نعمتالله ولی
- ۴ بهترین ریاضت از دیدگاه شاه نعمتالله ولی
- ۵ خصوصیات سلسله نعمتاللهی
- ۶ انتقال سلسله نعمتاللهی به هند
- ۷ پیران سلسله نعمتاللهی پس از بازگشت به ایران
- ۸ جواد نوربخش (نورعلیشاه کرمانی)
- ۹ انشعاب در سلسله نعمتاللهی
- ۱۰ پانویس
- ۱۱ منابع
- ۱۲ پیوند به بیرون
نسبت خرقه شاه نعمتالله ولی[ویرایش]
شاه نعمتالله ولی -> شیخ عبدالله یافعی -> شیخ صالح بربری -> نجمالدین کمال کوفی -> شیخ ابوالفتوح صعیدی -> شیخ ابومدین -> شیخ ابوالسعود اندلسی -> شیخ ابوالبرکات -> شیخ ابوالفضل بغدادی -> شیخ احمد غزالی -> ابوبکر نساج -> شیخ ابوالقاسم گرگانی -> ابوعثمان مغربی -> ابوعلی کاتب -> ابوعلی رودباری -> جنید بغدادی -> سری سقطی -> معروف کرخی -> داوود طائی -> حبیب عجمی -> حسن بصری← علی بن موسی الرضا[۴]
زندگی و آثار شاه نعمتالله ولی[ویرایش]
سید نورالدّین شاه نعمتالله ولی از اقطاب و عرفای مشهور قرن هشتم و نهم هجری است نعمتالله ولی در روز دوشنبه چهاردهم ربیع الاول ۷۳۱ هجری قمری در شهر حلب متولد شد. هفت سال مرشد خود شیخ عبدالله یافعی را خدمت کرد در هرات نعمتالله ولی با نوهٔ میرحسینی هروی پرسنده سؤالات گلشن راز ازدواج کرد و ثمرهٔ این ازدواج فرزند او برهان الدین خلیلالله (متولد ۷۷۵ هجری) بود که پس از نعمتالله ولی به قطبیت سلسله نعمتاللهی رسید. شاه نعمتالله ولی قریب صد سال زندگی کرد و سرانجام در روز پنجشنبه بیست و سوم ماه رجب ۸۳۲ و به قولی ۸۳۴ هجری در کرمان خرقه تهی کرد.[۴]
فعالیتهای عمرانی[ویرایش]
نعمت الله ولی توجه خاصی به خدمات عامالمنفعه داشت و در برخی از مناطق و شهرهای ایران مانند ماهان، کرمان، ابرقو و تفت یزد اقدامات عمرانی مانند احداث ساختمان، باغ و حفر قنات به انجام رسانید که برخی از آنها مانند عمارت شاه ولی در تفت یزد کماکان باقی است.
تألیفات[ویرایش]
از شاه نعمت الله ولی آثار و تألیفات متعددی بجا مانده است از جمله کلیات اشعار، رسالهها و شرح لمعات.[۵][۶][۷][۸]
مکتب شاه نعمتالله ولی[ویرایش]
پیروان شاه نعمتالله ولی وی را دارای اجتهاد نظری و اجتهاد عملی میدانند و دلایل آن به شرح زیر آمده است.
اجتهاد نظری: نعمتالله ولی برای اینکه مسئله وحدت وجود را بیان کند، وجود را به دریایی تشبیه میکند و مظاهر آن را امواج و حبابهای آن دریا میداند که در حقیقت آب اند. شاه میگوید: حقیقت وجود مانند نقطه است و دایرهای که از حرکت آن پیدا میشود نمودار مظاهر وجود است که اگرچه ظاهراً وجودی دارد اما در حقیقت آن وجود اعتباری است. نیز مانند الف و سایر حروف که از نقطه پیدا میشوند و وجودشان ظاهری میباشد.
اجتهاد عملی:
- منع پیروان مکتب خود از بیکاری و گوشه نشینی بود.
- مریدان را از داشتن لباس مخصوص فقر نهی نمود.
- از زمان نعمتالله ولی به بعد در روحیه پیروان نعمت اللهی نشاط و سرور و شادمانی سالک در سیر و سلوک بر خمود و گرفتگی و اندوه او میچربد.
- شاه نعمتالله ولی تصوف را امری انحصاری نمیدانست و هرکه را طالب مکتب توحید میدید، الفبای محبت میآموخت.
- شاه نعمتالله ولی با تمام ملل و نحل و سلاسل فقری آن زمان، با کمال محبت سلوک مینمود.[۹][نیازمند منابع بیشتر]
بهترین ریاضت از دیدگاه شاه نعمتالله ولی[ویرایش]
توصیه شاه نعمتالله ولی به مریدان این بود که بهترین ریاضت و نیکوترین وجه برای تصفیه دل و تزکیه نفس شفقت به خلق و خدمت در اجتماع است و به آنها آموخت که چگونه میتوانند در عین حال که مشغول حق اند در میان خلق به سر برند و خلوتی در انجمن داشته باشند. ـ[۱۰]
خصوصیات سلسله نعمتاللهی[ویرایش]
اساس تصوف سلسله نعمتاللهی بر پنج چیز است: ذکر، فکر، محاسبه، مراقبه و ورد.[۱۱][۱۲]
ویژگیهای مهم اجتماعی سلسله نعمتاللهی از این قرار است:[۱۳]
- عزلت را نمیپسندند و خلوت در انجمن را بر آن ترجیج میدهند.
- سخت مخالف استعمال حشیش و اعتیادات از این نوع اند.
- درویشان نعمتاللهی باید به کاری مشغول باشند و بیکاری در این طریق نهی است.
- لباس مخصوصی را انتخاب نکردهاند.
- انسانها را از هر مذهب و ملت که باشند دوست دارند و احترام میگذارند و در زندگی روش ایشان شفقت به خلق الله است.
- در مجالس خود بیشتر به ذکر قلبی و مراقبه مشغول اند و به ذکر جلی کمتر میپردازند.
- طرفدار صلح و برادری و برابری هستند.
انتقال سلسله نعمتاللهی به هند[ویرایش]
پس از فوت شاه نعمتالله ولی فرزندش شاه خلیلالله ارشاد درویشان نعمتاللهی را به عهده گرفت. شاه خلیلالله از ایران به دکن رفت و تا زمان شاه علیرضای دکنی، اقطاب سلسله در دکن سکونت داشتند، تا اینکه در سال ۱۱۹۰ هجری ـ پس از نزدیک به دو قرن ـ سید معصومعلیشاه دکنی به ایران آمد و به زودی مردانی چون فیضعلیشاه و نورعلیشاه اصفهانی و مشتاقعلیشاه را تربیت و با خون خود و مشتاق و مظفرعلیشاه، نهال فقر را مجدداً در ایران آبیاری کردند.[۴]
پیران سلسله نعمتاللهی پس از بازگشت به ایران[ویرایش]
معصومعلیشاه دکنی > نورعلیشاه > حسینعلیشاه > مجذوبعلیشاه > مستعلیشاه > رحمتعلیشاه >منورعلیشاه > وفاعلیشاه > صادقعلیشاه > مونسعلیشاه> جواد نوربخش (نورعلیشاه)[۴] > علیرضا نوربخش (رضاعلیشاه)
جواد نوربخش (نورعلیشاه کرمانی)[ویرایش]
دکتر جواد نوربخش در نوزدهم آذرماه سال ۱۳۰۵ خورشیدی، در شهر کرمان به دنیا آمد. او نواده شیخ کمالالدین نوربخش ـ از مشایخ طریقت نوربخشیه ـ بود. با درگذشتمیرزا عبدالحسین ذوالریاستین شیرازی (مونسعلیشاه) در بیست و چهارم خردادماه ۱۳۳۲ خورشیدی و حسب وصیت او، قطبیت سلسله نعمتاللهی به جواد نوربخش ـ نورعلیشاه ـ سپرده شد.[۱۴]
جواد نوربخش تلاشهایی در جهت احیا سلسله نعمتاللهی انجام داد. وی با هدف گسترش جهانی تصوف، زیربنای اصول اساسی تشکیل خانقاههای نعمتاللهی را تغییر داد. پهنه فعالیتهای این سلسله تحت زعامت ایشان در دهه ۱۹۷۰ میلادی به آمریکا و اروپا گسترش یافت. امروزه خانقاههای نعمتاللهی در بسیاری از کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا، روسیه، مکزیک، استرالیا، زلاند نو و آفریقا دائرند و درکنار فعالیتهای معنوی خود به امور خیریه نیز میپردازند.[۱۵]
جواد نوربخش با چاپ آثاری که از دورهٔ دانشجویی تألیف نموده بود، انتشارات خانقاه نعمتاللهی را پایهگذاری و تأسیس کرد. تألیفات عرفانی و همچنین تصحیح و تحشیه کتابهای ارزندهٔ بسیاری از عارفان بزرگ ولی گمنام منتشر شود. در طول ۵۵ سال قطبیت سلسله نعمتاللهی، وی حدود ۱۳۹ اثر شامل: مقاله، رساله، و کتاب تألیف نمود.
تعداد زیادی از تألیفات جواد نوربخش به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، روسی، اسپانیایی، ایتالیایی، هلندی، و لهستانی ترجمه شده است.
او در تاریخ ۱۸ خردادماه ۱۳۵۸ خورشیدی، در بیست و ششمین سال قطبیت سلسله نعمتاللهی، از ایران مهاجرت نمود، او مدتی کوتاه در آمریکا بسر برد و سپس عازم و ساکن لندن شد. پس از خریداری و تأسیس خانقاه نعمتاللهی در نزدیک شهر بنبوری (حومه آکسفورد)، به این محل نقل مکان کرده و تا پایان عمر در همانجا ساکن شد.
توجه ویژه نورعلیشاه کرمانی، عبارتند از:
- مبارزه با بیکاری و تنپروری
- مبارزه با اعتیاد و تقبیح آن
- خدمت و شفقت به خلق خدا
- منع گوشهنشینی و انزواطلبی
- پرهیز از اظهار کشف و کرامات و مبارزه با خرافات
- تصحیح و تبیین نظریهٔ وحدت وجود
- فراخوان صوفیان نعمتاللهی جهان در ضیافت حق
جواد نوربخش در زمان حیات خود، در سال ۱۳۶۹ خورشیدی، فرزندش، علیرضا نوربخش، با لقب فقری «رضاعلیشاه» را رسماً به جانشینی خود انتخاب و معرفی نمود.[۱۶]
جواد نوربخش در روز جمعه نوزدهم مهرماه ۱۳۸۷ خورشیدی، پس از ۵۵ سال قطبیت سلسله نعمتاللهی، در خانقاه آکسفورد ـ نزدیک شهر بنبوری انگلستان ـ، در سن ۸۲ سالگی فوت نمود. بنا به وصیت، بدن وی را در همان خانقاه محل سکونت ـ در آکسفورد ـ به خاک سپردند.[۱۷]
انشعاب در سلسله نعمتاللهی[ویرایش]
در حال حاضر علاوه بر رهروان طریقت نعمتاللهی مندرج در مقاله حاضر، دو گروه از صوفیان معروف ایران - گنابادی و صفائی - نیز خود را نعمتاللهی میخوانند و نسبت سلسله خود را به نعمتالله ولی میرسانند.[۱۸]
سلسله نعمتاللهی و برادران گنابادی[ویرایش]
با مرگ رحمت علیشاه قطبیت سلسله نعمتاللهی به منورعلیشاه واگذار شد. با اعلام قطبیت منورعلیشاه و انتشار اجازهنامههایی که از رحمت علیشاه داشت همه مشایخ این سلسله در داخل و خارج کشور با وی بیعت کردند. رحمت علیشاه دو نوبت برای منورعلیشاه اجازهنامه صادر کرده بودند. اجازهنامه اول در سال ۱۲۷۲ ه. ق؛ و به هنگامی نوشته شده که رحمت علیشاه عازم سفر کرمان و ماهان بوده و و به احتیاط و اینکه کسالت داشت اقدام نوشتن آن اجازهنامه کرد. اجازهنامه دوم در تاریخ ۲۲ شعبان ۱۲۷۷ ه. ق. نوشته شده است. تنها شیخ سلسله نعمتاللهی از اصفهان ملا محمد کاظم ملقب به سعادت علیشاه تسلیم نشد و اجازهنامهای را که برای ارشاد و دستگیری فقرای اصفهان داشت به عنوان اجازه جانشینی رحمت علیشاه قلمداد کرد و نخستین انشعاب را در سلسله نعمتاللهی بوجود آورد.
سعادت علیشاه که از شاگردان رحمت علیشاه بود، از پیروی منورعلیشاه سر باز زد و به دنبال مرگ وی، حاجی ملا سلطانعلی گنابادی که در برخوردی با سعادت علیشاه مجذوب ایشان شده و به اصفهان آمده و در خدمتش بوده به بیدخت (از توابع گناباد در استان خراسان) مراجعه نمود و به دستگیری طالبین مشغول شد و جمعیت برادران گنابادی را بوجود آورد.[۱۸]
سلسله نعمتاللهی و برادران صفائی[ویرایش]
در پیروان رحمت علیشاه که از رفتار سعادت علیشاه و تسلیم نشدن او به قطب جدید سلسله نعمت اللهی، منورعلیشاه، برآشفت حاج میرزا حسن اصفهانی (صفی علیشاه) بود که در شهر یزد اقامت داشت.
صفی علیشاه به منورعلیشاه تسلیم شده و تجدید عهد کرده، به سعادت علیشاه به خاطر عدم تمکین از وی، تاخته و او را ضمن شعر معروفش زندیق جاهل خوانده و از منورعلیشاه با لقب فاضل یاد کرده است شیخیت از ایشان یافته و لقب صفی علیشاه دریافته و دو سفر به دستور وی به مأموریت هند رفته و سالی چند در یزد مأمور و شیخ سلسله نعمتاللهی بوده است.
در آن ایام عبدعلیشاه، که در کاشان میزیسته و شهر تهران هم جزو حوزه شیخوخیت ایشان بوده است، از سر و صدای پیرامون صفی علیشاه به وسیله پیروان مقیم تهرانش باخبر میشود. با توجه به اینکه صفی علیشاه نمیبایست کسی را در تهران دستگیری کرده باشد، با ایشان به مکاتبه میپردازد و سرانجام کار بالا میگیرد.
با بالاگرفتن اختلاف فیمابین، منورعلیشاه، بدون اطلاع قبلی راهی تهران شد تا در حضور خودش به غائله پایان دهد. متأسفانه با ورود منورعلیشاه به تهران نه تنها مشکل حل نمیشود به عللی رابطه مرید و مرادی صفی با منورعلیشاه پاره میشود و ایشان رنجیده و بریده از صفی تهران را ترک میکند.
صفی علیشاه تا زنده بود، خود را درویش نعمتاللهی میخواند ولی در پایان مثنوی نسب نامه اولیا کبار و پیران بزرگوار، که گونهای از اعلام قطبیت غیر مستقیم است، نامی از آخرین پیر و مراد خود منورعلیشاه ندارد و نسب نامه را با نام رحمت علیشاه خاتمه میدهد که این همه نشان دهنده آن است که صفی آن قسمت از زندگی خود را که در خدمت منورعلیشاه مأمور دستگیری و ارشاد از سوی ایشان بوده ندیده انگاشته است.
سرانجام حاج میرزا حسن اصفهانی، صفی علیشاه، در سن ۶۵ سالگی به سال ۱۳۱۶ ه. ق. رحلت یافت و گروهی جدید به نام برادران صفائی، اخوان صفا یا صفی علیشاهی بوجود آمد که خود را نعمتاللهی میدانند و نسبت خود را از صفی به رحمت علیشاه پیوند میزند.[۱۸]
پانویس[ویرایش]
- ↑ لغت نامه دهخدا، حرف ن، تآلیف علی اکبر هخدا (۱۲۵۸-۱۳۳۴ شمسی)، دانشگاه ادبیات و علوم انسانی، چاپخانه دانشگاه تهران، تیرماه ۱۳۴۸ شمسی
- ↑ مرتضی مطهری. «مشاهیر صوفیه». کتاب آشنایی با علوم اسلامی، جلد ۲ صفحه ۱۰۹، انتشارات حوزه.
- ↑ مقاله سلسله نعمتاللهی نوشته علیرضا نوربخش، مجله صوفی، شماره ۱، نشریه خانقاه نعمت اللهی لندن، زمستان ۱۹۸۹ میلادی.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ پیران طریقت، تألیف دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلدا قلم، ۱۳۸۳ خورشیدی، شابک:۳-۰۶-۵۷۴۵-۹۶۴
- ↑ زندگی و آثار شاه نعمت الله ولی، تألیف دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلدا قلم، چاپ سوم، تهران ۱۳۸۶ خورشیدی
- ↑ کلیات اشعار شاه نعمت الله ولی، به کوشش دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلداقلم، چاپ یازدهم، تهران ۱۳۸۵ خورشیدی، شابک: ۷-۴۹-۵۷۴۵-۹۶۴
- ↑ رسالههای حضرت سید نورالدین شاه نعمت الله ولی، در ۴ جلد شامل ۹۴ رساله، به کوشش دکتر جواد نوربخش، انتشارات خانقاه نعمت اللهی، تهران ۱۳۵۵، ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ خورشیدی
- ↑ شرح لعمات از شاه نعمت الله ولی کرمانی، به کوشش دکتر جواد نوربخش، انتشارات خانقاه نعمت اللهی، تهران ۱۳۵۴ خورشیدی
- ↑ زندگی و آثار شاه نعمتالله ولی، تألیف دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلدا قلم، چاپ سوم، تهران ۱۳۸۶ خورشیدی
- ↑ پیران و صوفیان نامی کرمان، تألیف دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلدا قلم، تهران ۱۳۸۴ خورشیدی
- ↑ در بهشت صوفیان، تألیف دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلدا قلم، چاپ سوم، ۱۳۸۴ خورشیدی، شابک: ۴-۲۸-۵۷۴۵-۹۶۴
- ↑ درخرابات، تألیف دکتر جواد نوربخش، انتشارات یلدا قلم، چاپ چهارم، ۱۳۸۴ خورشیدی، شابک: ۶-۲۷-۵۷۴۵-۹۶۴
- ↑ فرهنگ نوربخش، اصطلاحات تصوف، تألیف دکتر جواد نوربخش، جلد ۴، ص ۱۶۵-۱۶۶، انتشارات خانقاه نعمتاللهی، چاپ دوم ۱۳۷۲ خورشیدی
- ↑ چله نور به روایت صوفی، انتشارات خانقاه نعمتاللهی لندن، ۱۳۶۹ خورشیدی
- ↑ صفحه اینترنتی خانقاه نعمتاللهی
- ↑ چله نور، روایت صوفی، انتشارات خانقاه نعمت اللهی لندن، ۱۳۷۲ خورشیدی، فصل دوازدهم
- ↑ فصلنامه صوفی، شماره ۷۷، انتشارات خانقاه نعمت اللّهی لندن، آذر ۱۳۸۷
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ گلستان جاوید، دکتر جواد نوربخش، ناشر، مؤلف، تهران، ۱۳۷۳ خورشیدی
منابع[ویرایش]
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «سلسله نعمتاللهی»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۱ آبان ۱۳۹۱).
پیوند به بیرون[ویرایش]
|