مردم لک
در بیطرفی این مقاله اختلافنظر وجود دارد. (آوریل ۲۰۱۶) |
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای استفادهشده در ویکیپدیا نیست. |
|
|||||
مناطق با جمعیت قابل توجه | |||||
---|---|---|---|---|---|
استان لرستان • استان ایلام • استان کرمانشاه • استان همدان و بخشهایی ازعراق[۱] | |||||
زبانها | |||||
زبان لکی | |||||
دین | |||||
اسلام (شیعه)، یارسان | |||||
گروههای قومی مرتبط | |||||
کردها، لرها و دیگر اقوام ایرانی تبار |
لـَک نام یکی از اقوام اصیل ایرانی است که در غرب کشور ایران ساکن است. اکثر آنها در لرستان و در باختر و جنوب باختری ایران زندگی میکنند.[۲] زبان مادری لکها زبان لکی که یکی از قدیمیترین زبانهای ایرانی و ریشه در زبان پهلوی دارد. دین اکثریت آنهای شیعه و اقلیتی اهل حق (یارسان) هستند.[۳]
محتویات
وجه تسمیه[ویرایش]
لک در فارسی به معنی صدهزار بوده و احتمال میرود نام گذاری لکها به خاطر جمعیت خانوار آنها بوده است. این جمعیت اتحادیهای از قبایل کوچرو بوده است.[۲]
تاریخ[ویرایش]
در شرفنامه شرف خان بدلیسی (تاریخ نویس کُرد) لکها به عنوان قبیلهای از کردها معرفی شده است.[۴] ولادیمیر مینورسکی معتقد است لکها قبایلی از کردها بودهاند که به سکونتگاه فعلی خود کوچ کرده و در اثر همزیستی با مردمان بومی فرایند ادغام فرهنگی و قومی میان لکها و بومیان صورت گرفته است.[۲]
از این نظر در بسیاری از مواقع لکها با همسایگان خود به خصوص در جنوب و به خصوص با لرها اشتباه گرفته میشوند. این در حالی است که زبان لکی با لری متفاوت است.[۲] برخی از مسافرانی که از لرستان دیدن کردهاند در توصیف لکها و لرها، لکها را با قد بلندتر و زنان آنان را زیباتر از زنان لر معرفی میکنند و اینکه چنین دیدگاهی بتواند از نظر فیزیولوژیکی و دلیلی بر مهاجر بودن لکها باشد به طور کامل مورد تأیید نیست.[۲]
برخی نظریات[ویرایش]
رومن گیرشمن باستانشناس معروف فرانسوی لکها را به عنوانی قومی مستقل و قدیمی معرفی میکند[۵] زبانشناسان لکی را در شاخه گویشهای جنوبی کردی طبقهبندی میکنند،[۶][۷][۸][۹] اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم کردی طبقهبندی میکند.[۱۰] برخی منابع هم لکها را جنوبیترین گروه از طوایف کرد ایرانی میدانند.[۱۱][۱۲] و چون در آغاز پیدایی و تجمع خود حدوداً صد هزار خانه بودهاند، آنها را «لک»؛ یعنی، «صد هزار» نامیدند. مهمترین ایلات لک ایران عبارتند از:گراوند، ایتیوند، آدینه وند، یوسفوند یا یوسف وند، کلیوند یا قلیوند، جلیلوند، حسنوند، آزادبخت، ترکاشوند، کاوشوند (کاوه شاهوند) و زردلان،[۱۳] جلالوند، قیاسوند، عثمانوند یا هوزمانن، شاهیوند، خواجه وند، ایل مافی، ایل باجلان، بالاوند و ایل بیرانوند که در نواحی ایلام و کرمانشاه و لرستان مأوا داشتهاند.[۱۴]
حمدالله مستوفی در زبدة التواریخ در مورد معنای واژه لر چنین گفته:[۱۵]
وقوع نام لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه در ولایت مانرود دیهی است آن را کرد میخوانند و درآن پیرامون دربندی آن را به زبان لری کوک اکر خوانند و در آن دربند موضعی است که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته ایشان را لر خوانند. وجه دوم آن است که به زبان لری کوه پُردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راء کسرهٔ لام با ضمه کردند و لر گفتند و وجه سوم اینکه این خاندان از نسل شخصی اند که او لر نام داشته و قول اول درستتر مینماید.
خاندانهای لر کوچک ایلهایی بودند که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق میکردند و خراج خود را به دیوان [بغداد] میدادند و به بسیار کم فرمانروایی جداگانهای داشتند. سرزمین لرستان به دو بخش لر کوچک و لر بزرگ بخش میشود.[۱۶] در کتاب تاریخ مغول در صفحه ۴۴۲ و در کتاب مجملالتواریخ گلستانه در صفحه ۲۰۴ به این شرح در خصوص سرزمینهای لر کوچک و بزرگ آمدهاست:
لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان میگوییم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند میشده بیشتر ناحیه فیلی یعنی اطراف خرمآباد و اراضی پشت کوه بودهاست. مراد از لر کوچک، ایلات لرستان، ایلام، بخشی از کرمانشاه و همدان و شمال شرقی عراق حالیه (شامل طوایف [لک] و [فیلی]) و مراد از لر بزرگ، ایلات [بختیاری]، [ممسنی] و [کهگیلویه] دانسته شدهاست یعنی به خلاف تقسیم فوق.[۱۷]
رضاقلیخان هدایت، در مورد قلمرو جغرافیای لر کوچک مینویسد:
مخفی نماناد که لر کوچک که در خرمآباد و خاوه و الشتر و صدمره [صیمره=سیمره در مشرق و جنوب شرقی استان ایلام] و یدمن [هندمینی] سکنی دارند جمعی بودهاند و هستند و عرض ولایت ایشان بر جنوب عراق واقع است از طرفی به همدان و قلمرو علیشکر بهارلوی ترکمان و طرفی بالکان خوزستان متصل است، و طول آن ولایت از قصبه بروجرد الی بغداد و سایر محال تخمینا یکصد فرسخ است.[۱۹] کریم خان زند بنیانگذار سلسله پادشاهی زندیه در جملهای چنین میگوید :(اگر شما ما را لر ساده بی وقوفی پنداشتهاید اشتباه کردهاید) و بسیاری سخنان دیگر از این پادشاه زند در کتاب رستمالتواریخ اثری از محمدهاشم آصف از مورخین دوره زندیه و اوایل دوره قاجار، به ثبت رسیده است.[۲۰][۲۱]
دینور که یکی از مراکز عمده مردمان لک میباشد نزدیک به دو قرن پایتخت حکومت کردهای برزیکانی بوده است.[۲۲]
زبان[ویرایش]
اسکار مان زبانشناس آلمانی و ولادیمیر مینورسکی خاورشناس روس لکی را جنوبیترین گویش زبان کردی معرفی میکنند.[۲] اسکار مان معتقد بود لکی تفاوتهایی با سایر گویشهای کردی دارد اما از لری نیز جدا است بنابراین در دستهبندی وی لکی به عنوان یک دسته جدا از گویشهای جنوبی زبان کردی دستهبندی شده است.[۲] محمد دبیرمقدم در کتاب رده شناسی زبانهای ایرانی لکی را به عنوان زبانی مستقل طبقهبندی کرده است. وی در این پژوهش بر لهجه دلفان و کوهدشت متمرکز بوده است.[۲۳]
دین[ویرایش]
به طور کلی لکها خود را شیعه اثنی عشریه معرفی میکنند.[۲] عدهای از لکها به خصوص در شهرستانهای صحنه و نورآباد و کوهدشت پیرو یک فرقه عرفانی به نام یارسان هستند که به عنوان اهل حق نیز شناخته شده است. مراسم اجرا شده توسط اهل حق و در میان لکها با برخی علویان شمال کردستان مشابهتهایی دارد.[۲]
تبارشناسی[ویرایش]
حمدالله مستوفی درقرن هفتم اعتقاد داشته که طوایف لک ازکردستان سوریه کنونی کوچ کردهاند و این نظریه را میتوان به علت شباهت زبان لکی اصیل با هورامی و کرمانجی تصدیق کرد.[۲۴] چنین به نظر میرسد که روند اخذ هویت کردی که از سدهها پیش مردم گوران مناطق اردلان (به مرکزیت سنندج) و سرزمین کرمانشاه دربر گرفت،[۲۵] در منطقه لکنشین تکمیل نشده و باعث مناقشهآمیز بودن موضوع تعلق قومیتی لکها شدهاست.نتیجتاً چنین به نظر میرسد که لکی از هر دو زبان کردیتبار و لری تبار عناصری داراست.[۲۵][۲۶][۲۷]
۷۰ درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لری خرمآبادی و ۶۹ درصد با لری شمالی.[۲۸] لکهای پیشکوه قویاً خود را لر میدانند و لکهای پشتکوه پیوندهای قوی فرهنگی هم با لرها و هم با کردها نشان میدهند.[۲۹]
مقایسه زبانهای لکی با دیگر زبانها. به عنوان مثال: در زبان فارسی: بیا به خانه برویم- درزبان لری: بوری رهیم مال- در زبان کردی: بو بچیمه مال- در زبان لکی: بوری بچیمه مال. برخی منابع لکی را در پیوستار تدریجی فارسی-لری-کردی در میان لری و کردی گورانی قرار دادهاند.[۳۰][۳۱][۳۲] اتنولوگ لکی را در دسته لری ودر زیرشاخه چهارم زبان کردی قرارداده است.[۳۳] ماری شیل محقق انگلیسی لکها را بعنوان قومی مستقل در کنار لرها و کردها معرفی کرده است.[۳۴] رومن گیرشمن باستانشناس معروف فرانسوی لکها را بعنوان قومی مستقل و قدیمی معرفی میکند. گیرشمن لکها را از نژاد سکاها میداند.[۳۵] "معین الدین نطنزی" مؤلف کتاب (منتخب التواریخ) به سال ۸۱۶ هجری لکها را یکی از طوایف اصلی قوم لر میداند و مینویسد: چون قوم لر در آن موضع (مانرود) بسیار شدند و بعد از آن هر قبیله به جهت علفخواری (چرای احشام) رو به موضعی نهادند، بعضی به لقب و بعضی به اسم موضعی که قرار گرفتند نام قبیله بدان مشهور شد، مثل روزبهانی، فضلی، داود عباسی، ایازکی، عبدالمالکی و ابوالعباسی که به نام پدر موسوم اند و سلوزی، جنگروی، لک، هسته، کوشکی، کارند، سنوبدی، الانی، زخوارکی، زنگنه، براوند(بیرانوند)، مانکرهای، رازی، سلگی و جودکی که به اسم مواضع خود مشهورند.[۳۶]
نظریه کردیتبار[ویرایش]
لکها جنوبیترین گروه از طوایف کرد ایران هستند.[۳۷][۳۸] حمدالله مستوفی درقرن هفتم اعتقاد داشته که طوایف لک ازکردستان سوریه کنونی کوچ کردهاند واین نظریه را میتوان به علت شباهت زبان لکی اصیل با هورامی و کرمانجی تصدیق کرد.[۳۹]
هنری راولینسون میگوید:گروه زیادی از کردها در لرستان زندگی میکنند، این طوایف لک بیشتر در شمال لرستان هستند.[۴۰]
دهخدا در مورد لکها میگوید:کردهای لکی در لرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. رنگ آنها گندمی و مویشان سیاه یا خرمایی تیره است.[۴۱] درکتاب دانشنامه جهان اسلام آمده است که: در لرستان قدیم برخی اقوام کرد (قبایل لک درشمال وهمچنین فیلیها وایل محکی) زندگی میکنند.[۴۲]
نظریه لری تبار[ویرایش]
لرهای ایران به پنج دسته، لک و زند و بختیاری و ممسنی و فیلی تقسیم میشود. عشایر فیلی در نزدیکی خرمآباد، که بخشهایی از آن به طور فصلی به جایی با فاصله سه روز پیادهروی تا بغداد مهاجرت کردند.[۴۳] لکهای پیشکوه اکثراً خود را لر میدانند و لکهای پشتکوه (پشت سرزمین لرستان؛ شرق و جنوب استان ایلام) پیوندهای فرهنگی هم با لرها و هم با کردها نشان میدهند.[۴۴]
زینالعابدین شیروانی نویسنده کتاب تاریخی بستانالسیاحه در سدهٔ نوزدهم، لکها به عنوان یکی از ایلهای لر مینامد.[۴۵] در دوران معاصر نیز ح. ایزدپناه نویسنده فرهنگ لکی، کرد دانستن لکها را یک «سوءتفاهم» و ناشی از استفاده واژه کرد از قدیم در معنی مردمان کوچنشین ایرانیتبار در سراسر منطقه میداند.[۴۶]
- "اسکندر بیک ترکمان" مورخ دوران صفویه در جلد اول کتاب مشهور (عالم آرای عباسی) لکها را لر و مناطق لک نشین را جزء لرستان و لر کوچک ذکر میکند، او مینویسد:
مجملآ طوایف لر کوچک که در ولایت خرماباد، خاوه، الشتر، صدمره و هندمین اقامت دارند از قدیمالایام به تشیع فطری و ولای اهل بیت و طیبین و طاهرین موصوفند و مؤلف نزهت القلوب به شرح قصبات و مواضع لر کوچک را به تفصیل مرقوم نساخته آنچه معلوم ذره حقیر گشته ولایت مذکور بر جانب جنوبی عراق (اراک) واقع گشته عرض آن یک طرف به ولایت همدان و قلمرو علیشکر متصل و طرف دیگر به الکاء خوزستان پیوسته طول آن از قصبه بروجرد تا بغداد و سایر محال عراق عرب قریب یکصد فرسخ است.[۴۷] در این کتاب مناطق اصلی لک نشین یعنی الشتر و خاوه که همان دلفان است از طوایف لر کوچک دانسته شده و با حدودی که برای ولایت لر کوچک مشخص شده یعنی از همدان تا خوزستان و از بروجرد تا بغداد؛ همه مناطق لک نشین جزء لر کوچک دانسته شدهاند.
- "میرزا محمد حسین مستوفی" در رساله (آمار مالی و نظامی ایران در سال ۱۱۲۸) در دوره صفویه، قوم لر را ایرانی الاصل دانسته و آنها را مشتمل بر چهار طایفه میداند:فیلی، لک، بختیاری و ممسنی.[۴۸]
- "حمید ایزدپناه" ادیب، شاعر و نویسنده لر در کتاب (فرهنگ لری) مینویسد:
در لرستان دو گویش لکی در شمال و لری فیلی در جنوب، شرق و غرب تکلم میشود. وی لکی را یکی از گویشهای اصلی قوم لر میداند. او معتقد است که لکی با لری فیلی زمینههای دستور زبانی و واژههای مشترک زیاد دارد و تفاوت آنها تنها آوایی است. به نظر وی زبان لکی، زبان ادبی لری میباشد.[۴۹]
- "ایرج کاظمی دلفانی" ادیب و نویسنده لرستانی که خود از لک زبانان دلفان است در کتاب (مشاهیر لر) گویش لکی را یکی از گویشهای مردمان لر زبان معرفی میکند.[۵۰]
- "موسوی"در کتاب (سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان) در تقسیمبندی زبان و گویش لرها مینویسد: لرها به گویش عمده لری، لکی و بختیاری صحبت میکنند.[۵۱]
- "سکندر اماناللهی" نویسنده و انسانشناس بزرگ لر در کتاب (قوم لر) مینویسد:
گویش لکی جزو لری است که با گویشهای هورامی و کردی جنوبی همبستگی زیادی دارد.[۵۲]
- "رحیمی عثمانوندی" که خود از لکهای هلشیِ (فیروزآباد) کرمانشاه است در کتاب (بومیان دره مهرگان) که بی شک کاملترین اثر در مورد مردم لک است. رحیمی در کتاب خود مینویسد:
لکها در فرهنگ و منشهای تباری با لر همانند و در تمام وجوه اعتقادی و کنشهای فرهنگی و بومی با یکدیگر همسان و همانندند و تنها از حیث گویش تفاوتهایی با هم دارند.[۵۳]
- "علیمردان عسگری عالم "مؤلف کتابهای (ادبیات شفاهی قوم لر) و (فرهنگ واژگان لری) که خود از لکهای الشتر است لکها را شاخهای از قوم لر دانسته که پیشتاز عرصه شعر و ادب در غرب کشور هستند. وی واژههای لکی و فیلی را تحت عنوان فرهنگ واژگان لری گردآوری کرده است و قسمت عمدهای از کتاب ادبیات شفاهی لر زبانان را به ادبیات لکی اختصاص داده است.[۵۴]
- "ملا منوچهر کولیوند شاعر شهیر لک در شعری بدین مضمون خود را لر معرفی میکند.
گفت کی لر بچه گر من در برویت واکنم | در بر اهل نهاوند خویش رسوا کنم |
- کتاب شاهنامه لکی که به دستور رستم شاه عباسی اتابک لرستان سروده شده است. این نظریه را که لکها در زمان صفویه به درون خاک لرستان مهاجرت کردهاند. را مورد تردید قرار میدهد.[۵۵]
- اسفندیار غنضفری امرایی (گرد آورندهٔ دیوان ملاپریشان) معتقد است که ملا پریشان لرستانی شاعر لک که در قرن هشتم هجری میزیسته در این بیت خود را لر معرفی میکند:[۵۶]
ژَ الوار کوه حق پیدا میو | یا من فی الجبال خزائنه |
فرهنگ[ویرایش]
پوشش مردمان لک[ویرایش]
لباس لکی (به لکی: رختاو لکی) لباس سنتی لکی برگرفته از فرهنگ، دین و… مردمان لک در گذشته و حال است؛ و از نمادهای مهم مردم لک میباشد. کاربرد این پوشاک در بین مردم لک به قدری فراگیر بوده است که اشعاری هم به این مضمون سرودهاند. این لباس بر حسب شغل و فصلهای سال و سن افراد دچار دگرگونی میشود.[۵۷][۵۸][۵۹][۶۰]
سکونتگاه[ویرایش]
لکها در مناطق غربی و شمالی استان لرستان، شرق استان کرمانشاه، جنوب شرقی استان ایلام و جنوب و شرق استان همدان وهمچنین بخشهایی از عراق ساکن هستند.[۶۱][۶۲]لغتنامه دهخدا لکها را ساکن کرمانشاه، همدان، اصفهان و کردستان معرفی میکند.[۶۳] دانشنامه ایرانیکا در مقاله عشایر ایران سکونتگاه لکها را عراق عجم در مناطق کوهستانی غرب و جنوب غرب ایران معرفی میکند. ایرانیکا در ادامه منطقه بخش طرهان، شهرستان کوهدشت، بخشهایی از شهرستان خرمآباد و مناطق بین رودخانه کشکان و سیمره را به عنوان سکونتگاه مردم لک معرفی میکند.[۶۴]
دانشنامه جهان اسلام در توصیف سکونتگاه مردم لک شهرستان دلفان، شهرستان سلسله بخش طرهان، منطقه بالاگریوه، شهرستان خرمآباد و به طور کلی غرب و شمال غربی استان لرستان را سکونتگاه مردم لک معرفی میکند.[۶۵]
سازمان امور عشایری ایران سرزمین محل سکونت مردم لک را اینگونه توصیف میکند:
ایلات و طوایف لک در شمال و شمال غربی لرستان سکونت دارند و سرزمین لک نشین به صورت خط منحنی در درههای رودخانه سیمره میان بروجرد، نهاوند، خرمآباد، کرمانشاه و ایلام قرار گرفته است.[۶۶]
در تاریخهای گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شدهاست. حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آوردهاست:[۶۷]
کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوستهاست. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان آباد، چمچمال، شهر زور، کرمانشاه (قرمیسین) هرسین، وسطام
جمعیت[ویرایش]
هیچ سرشماری قابل اعتمادی از جمعیت لکها در دست نیست. در یک مطالعه در سال ۱۹۹۲ میلادی جمعیت لکها یک و نیم میلیون نفر برآورد شده است (بر پایه مهرداد ایزدی). از آنجا که لکها ۳۰ تا ۴۰ درصد جمعیت چهار استان را تشکیل میدهند، جمعیت آنها در سال ۲۰۰۹ میبایستی بیش از ۲ میلیون نفر باشد. بر پایهٔ گفتهٔ رحیم عثمانی بیش از ۶۵ درصد از جمعیت استان لرستان را لکها تشکیل میدهند. همچنین مناطق لکنشین زیادی هم در کشورهای همسایه وجود دارد.[۲]
به نظر میرسد که بررسیهای انجام شده از جمعیت مردم لک دقیق نمیباشد. دانشنامه اتنولوگ تعداد مردم لک را ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ در (سال ۲۰۰۰) میداند.[۶۸]
ادبیات[ویرایش]
از ویژگیهای لکها، داشتن فرهنگ غنی مکتوب است. برخی آثار سرایندگان لک در تذکره به همت اسفندیارخان غضنفری تحت عنوان «گلزار ادب لرستان» به کوشش و ویراستاری رضا حسنوند گردآوری شدهاست.[۶۹] شاعران برجستهای از حوزه کولیوند (الشتر) مانند ملا پریشان، ملا منوچهر کولیوند شعرهایی به این زبان سرودهاند.
یکی مهمترین و گرانترین آثار ادبی زبان لکی را میتوان شاهنامه لکی دانست؛ که به همت آقایی ایزدپناه گردآوری شده است.[۷۰]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پروژهٔ ویکیپدیا مردم لک آزمایشی در ویکیمدیا انکوباتور موجود است. |
منابع[ویرایش]
اعتصام الملک / سفرنامه میرزا خانلر خان اعتصام الملک / به کوشش منوچهر محمودی / ناشر مؤلف ۱۳۵۱
افشار، سیستانی ایرج / مقدمهای بر شناخت ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران (دو جلد) / ناشر: مؤلف / چاپ اول ۱۳۶۶
دوبد. بارون / سفرنامه لرستان و خوزستان/ ترجمه محمد حسین آریا / انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۷۱
رابینو، اچ.ال. / گزارشی از بازرگانی و اجتماع شهر و ایالت کرمانشاه در سدهٔ نوزدهم / برگردان: محمدرضا (فریبرز) همزهای / انتشارات دانشگاه رازی ۱۳۹۱
راولنیسون، هنری / سفرنامه راولینسون؛ گذر از زهاب به خوزستان/ ترجمه سکندر اماناللهی بهاروند/ انتشارت آگاه ۱۳۶۲
رود کردستان نام قبلی رود جراحی است در همهٔ کتابهای قدیمی این رود به اسم کردستان معرفی شده است.
سعیدیان، عبدالحسین / دائرةالمعارف سرزمین و مردم ایران / انتشارات مجله علم و زندگی ۱۳۶۰
ضیاء پور، جلیل / پوشاک ایلها، چادرنشینان و روستائیان ایران / انتشارات وزارت فرهنگ و هنر / آبان ۱۳۴۶
فرهنگ جغرافیایی کرمانشاه جلد ۴۶ /انتشارات سازمان جغرافیایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ۱۳۷۴
گروته، هوگو / سفرنامه گروته/ ترجمه: مجید جلیلوند/ نشر مرکز/ تهران. چاپ اول ۱۳۶۹
لسان الملک سپهر، محمدتقی / ناسخ التواریخ (سلاطین قاجاریه) / انتشارات اسلامیه / تهران ۱۳۴۴
محمودی منوچهر (به کوشش) / سفرنامه میرزا خانلر خان اعتصام الملک / ناشر مؤلف ۱۳۵۱
مسیحی آبکار (ترجمه) / سیاحتنامه مسیو چریکف / به کوشش: علی اصغر عمران/ مؤسسه انتشارات امیر کبیر/ تهران ۱۳۸۹
مورتنسن، اینگه دمانت / کوچ نشینان لرستان / ترجمه: محمد حسین آریا / انتشارات پژوهنده /۱۳۷۷
ناصرالدین شاه قاجار/ سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار/ به کوشش ایرج افشار / انتشارات فردوسی ۱۳۶۳
نطنزی، معین الدین / منتخب التواریخ معین / انتشارات خیام تهران ۱۳۳۶
نیدرمایر، اسکارفن / زیر آفتاب سوزان ایران / ترجمه: کیکاووس جهانداری / نشر تاریخ ایران / تهران ۱۳۶۳
وقایع نگار، علیاکبر / فرهنگ کردی به فارسی بدایع اللغه / انتشارات توکلی / چاپ اول ۱۳۶۹
هاکوپیان، آکوپوف. گ.ب. / کردان گوران/ ترجمه: سیروس ایزدی/انتشارات زوار/ تهران ۱۳۸۶
پناهی سمنانی/ لطفعلی خان زند از شاهی تا تباهی/ نشر کتاب نمونه/ تهران
پانویس[ویرایش]
- ↑ آیت محمدی، سیری درتاریخ سیاسی کرد
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ ۲٫۸ ۲٫۹ Mohammad Reza [Faribors] Hamzeh’ee. «LAK TRIBE». دانشنامه ایرانیکا، ۳۱ دسامبر ۲۰۱۵. بازبینیشده در ۲۱ فوریه ۲۰۱۶.
- ↑ Ethnologue report for language code:lki
- ↑ Erika Glassen. «BEDLĪSĪ, ŠARAF-AL-DĪN KHAN». دانشنامه ایرانیکا، ۱۵ دسامبر ۱۹۸۹. بازبینیشده در ۲۱ فوریه ۲۰۱۶.
- ↑ گیرشمن، رومن. ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین. نگاه، تهران: ۱۳۸۸
- ↑ Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
- ↑ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
- ↑ Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
- ↑ V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
- ↑ Ethnologue report for Laki
- ↑ مصاحب. دائرةالمعارف فارسی. ذیل واژهٔ لک
- ↑ عبدالله شهبازی. مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۱۳۴
- ↑ رستم رحیمی. بومیان دره مهرگان. کرمانشاه:۱۳۷۸ ص. ۱۴۶
- ↑ عبدالله شهبازی. مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۶۷
- ↑ «لر». لغتنامه دهخدا. بازبینیشده در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۴.
- ↑ اماناللهی بهاروند، سکندر. قوم لر. آگه، ۱۳۹۱. ۷۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۲۹۱۳۵۸
- ↑ «اتابکان لر کوچک» (فارسی). میبو سرچ. بازبینیشده در ۶ آبان ۱۳۸۹.
- ↑ پشتدار، علی محمد. لرها و لرستان از دیدگاه ولادیمیر مینورسکی. ج. ۷. علوم انسانی «ایران شناخت»، ۱۳۷۶. ۱۶۰ تا ۱۸۳. بازبینیشده در ۶ اوت ۲۰۱۴
- ↑ رضا قلی خان هدایت، تاریخ روضه الصفای ناصری، 6662.
- ↑ آصف، محمدهاشم. رستم التواریخ. تهران: انتشارات امیرکبیر، 1357
- ↑ Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)
- ↑ کتاب دینور پایتخت فراموش شده قوم کرد، تألیف برومند اعظمی پور
- ↑ کتاب رده شناسی زبانهای ایرانی
- ↑ به نقل از محمدعلی سلطانی، ایلات و طوایف کرمانشاهان، جلد2، صفحه649
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ آکوپوف، گ.ب. حصارف، م.ا. ترجمه سیروس ایزدی، کردان گوران، مسئله کرد در ترکیه: از آغاز جنبش کمالیان تا کنفرانس لوزان، تهران: انتشارات زوار، ۱۳۸۶/۲۰۰۷، صص۸۸–۹۱.
- ↑ لطفی، احمد، طوایف پراکنده، ص۷۲ پینوشت
- ↑ «بالَه وند (یا بالَوَنْد)». دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳.
- ↑ Ethnologue report for language code: lki
- ↑ Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)
- ↑ Anonby, Erik John, Kurdish or Luri?
- ↑ Laki’s disputed identity in the Luristan province. ص. ۱۵، بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پیدیاف)
- ↑ نقل منابع از ایزدپناه، ح. فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ۱۱.
- ↑ B. Grimes, (ed.), Luri, in Ethnologues (13th edition), Dallas 1996, p.677
- ↑ شیل، ماری. نظری اجمالی بر آداب و زندگی ایرانیان. لندن: ۱۸۵۱
- ↑ گیرشمن، رومن. ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین. نگاه، تهران: ۱۳۸۸
- ↑ نطنزی، معین الدین. منتخب التواریخ. تهران: انتشارات خیام، 1336. 53.
- ↑ دایرة المعارف اسلامی، ذیل واژه لک
- ↑ عبدالله شهبازی، مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر، تهران:1369، ص134
- ↑ به نقل از محمدعلی سلطانی، ایلات و طوایف کرمانشاهان، جلد2، صفحه649
- ↑ دو سفرنامه دربارهٔ لرستان،c.j.edmonds، ترجمه اسکندر اماناللهی بهاروند و لیلی بختیار1917
- ↑ لغت نامه دهخدا، لکی
- ↑ the encyclopaedia of islam by sir h.a.r.gibb،volume v،page823
- ↑ F. Towfīq. «AŠĀYER». دانشنامه ایرانیکا، ۱۵ دسامبر ۱٩٨٧. بازبینیشده در ۱۶ آگوست ۲۰۱۱.
- ↑ Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)
- ↑ شیروانی، زینالعابدین، بستانالسیاحه، تهران: کتابخانهٔ سنایی، حدود ۱۹۸۰.
- ↑ ایزدپناه، حمید. فرهنگ لکی. تهران: مؤسسه فرهنگی جهانگیری، 1367. 10.
- ↑ ترکمان، اسکندر بیک. عالم آرای عباسی. اصفهان: انتشارات امیر کبیر، 1350.
- ↑ افشار، ایرج. فرهنگ ایران زمین. تهران: انتشارات سخن.
- ↑ ایزدپناه، حمید. فرهنگ لری. خرمآباد: انتشارات افلاک، 1348.
- ↑ کاطمی دلفانی، ایرج. مشاهیر لر. خرمآباد: انتشارات افلاک، 1376.
- ↑ موسوی، سید سیامک. سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان. خرمآباد: انتشارات افلاک، 1380.
- ↑ اماناللهی بهاروند، اسکندر. قوم لر. تهران: انتشارات آگاه، 1370.
- ↑ رحیمی عثمانوندی، رستم. بومیان دره مهرگان. ماهیدشت: ماهیدشت، 1379.
- ↑ عسگری عالم، علیمردان. ادبیات شفاهی قوم لر. تهران: انتشارات آرون، 1388.
- ↑ ایزدپناه، حمید. شاهنامه لکی. تهران: انتشارات اساطیر، 1384. شابک ۹۶۴–۳۳۱–۲۸۵–۲.
- ↑ غضنفری امرایی، اسکندر. دیوان ملاپریشان لرستانی. شابک ۲_۳۶_۲۷۰۷_۹۶۴_۹۷۸.
- ↑ عسکری عالم، علیمردان. ادبیات شفاهی قوم لُر. آرون، ۱۳۸۸، صفحه ۸۱.
- ↑ پهلوانی، لیلا. مستندنگاری البسه محلی لرستان. اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان لرستان – معاونت صنایع دستی، بهار ۱۳۹۲.
- ↑ رشیدی مفرد، ناهید. گزارش تکمیلی مردم نگاری شهرستان الشتر. پژوهشکده مردم شناسی اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان لرستان، تیر - مرداد ۱۳۸۵.
- ↑ مهدی زینی. «پوشش سنتی مردم لک».
- ↑ غلامعباس توسلی. «جهانی شدن و هویت فرهنگی قوم لک». مجله جامع شناسی ایران، پاییز ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴.
- ↑ آیت محمدی، سیری درتاریخ سیاسی کرد
- ↑ «لک». لغتنامه دهخدا. بازبینیشده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴.
- ↑ «AŠĀYER» (انگلیسی). دانشنامه ایرانیکا. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴.
- ↑ «Lak tribes» (انگلیسی). The Encyclopaedia of Islam, Parts 87-88. بازبینیشده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴.
- ↑ سازمان امور عشایری ایران. «ایلات ایران».
- ↑ رشیدیاسمی (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)
- ↑ “Laki”. Ethnologue. Retrieved 2016-12-20.
- ↑ Ghaz̤anfarī, Isfandiyār. Gulzār-i adab-i Luristān : majmūʻah-i ās̲ār-i shāʻirān va nigārandigān-i Luristān. Tihrān: Mafāhīm, 1378. ISBN 964-5523-56-7.
- ↑ ایزدپناه، حمید. شاهنامه لکی. اساطیر. شابک ۹۶۴-۳۳۱-۲۸۵-۲.
|
|