سیستان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
دروازه حوض در سیستان
مجسمه یعقوب لیث صفاری در ورودی شهر زابل

سیستان (همچنین سالستان ، ساليان ، ساگستان ، نیمروز ، سجستان، درنگیا، درنگستان، زرنگ، زرنگه، زرنج، زرکه، زرنکه، صیرئینکش، زاول، زابل، زاولستان، زابلستان ،سجستان) سرزمینی با وسعت ۷۰۰۷ مایل مربع، دارای آب فراوان و خاک آبرفتی و از مناطق بسیار حاصلخیز ایران است. فاصله آن با شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان ۲۰۰ کیلومتر است که شمالی‌ترین شهر این استان و شرقی ترین شهر ایران است و در گذشته از آبادترین مناطق ایران و یکی از مراکز تمدنی بوده‌است. سیستان به انبار غله ایران معروف بوده و وجود ویرانه‌های فراوان شهرها و روستاها در این منطقه اثباتی است بر این مدعا.[۱] این سرزمین در داستان‌های اساطیری، پهلوانی، تاریخی و دینی ایران مقام والایی دارد و نامداران بسیاری از آن برخاسته‌اند.[۲] در دوره‌های اخیر به علت خشکسالی‌های پی‌درپی حجم آب بسیار پایین آمده و دریاچه هامون کاملاً خشک شده است.[نیازمند منبع]

جغرافیا[ویرایش]

سیستان کنونی در شرق ایران و در شمال استان سیستان و بلوچستان در دشت پست و همواری در ۳۰ درجه و ۱۸ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۰ دقیقه عرض شمالی و ۶۱ درجه و ۱۰ دقیقه تا ۶۱ درجه و ۵۰ دقیقه طول شرقی، نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد. از شمال به استان خراسان جنوبی، از جنوب تا نزدیک دشتک، از شرق به کشور افغانستان و از غرب به کویر کرمان محدود است. مساحت دشت سیستان ۱۵۱۹۷ کیلومتر مربع است که ۵۵۶۰ کیلومتر مربع آن را دریاچه هامون و اراضی مشرف به دریاچه هامون تشکیل می‌دهد.[۳]

سیستان جلگه‌ای است که شاهرگ حیاتی آن رودخانه معروف هیرمند است. این رودخانه از کوه‌های بابایغما در جنوب سلسله جبال هندوکش سرچشمه گرفته و بعد از طی صدها فرسنگ به مرز ایران می‌رسد و پس از سیرآب کردن جلگه سیستان، مازاد آن وارد دریاچه هامون شده و سرریز آن از طریق رودخانه شیله (شیلا- شلاق) وارد گودزره در مرز پاکستان و افغانستان می‌شود.

رودخانه هیرمند در سیستان بارها تغییر مسیر داده و دلتای جدیدی ایجاد کرده‌است. به همین دلیل هم در گوشه و کنار این منطقه آثار حیات انسانی و خرابه‌های باقی‌مانده دیده می‌شوند که توسط سیلاب یا تغییر مسیر آب متروک شده‌اند و مردم آنجا را ترک گفته‌اند. قدیمی‌ترین مکان سکونتی انسان را در شهر سوخته و یا همان کاخ گلشن زرنگار، در کنار جاده زابل-زاهدان مشاهده می‌کنیم.

دریاچه هامون[ویرایش]

سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و دریاچه ارومیه، هفتمین تالاب بین‌المللی جهان و یکی از ذخیره‌گاه‌های زیست‌کره در ایران است. دریاچه و تالاب هامون در استان سیستان و بلوچستان واقع شده‌اند. این دریاچه از سه دریاچه کوچک به نام‌های هامون پوزک، هامون صابری و هامون هیرمند تشکیل شده‌است که در زمان فراوانی آب به هم می‌پیوندند و دریاچه هامون را تشکیل می‌دهند. رودخانه هیرمند شریان اصلی ورود به هامون و رودخانه‌های خاش‌رود، فراه، هاروت‌رود، شوررود، حسین‌آباد و نهبندان به هامون می‌ریزند.

وسعت دریاچه هامون در زمان پرآبی ۵۶۶۰ کیلومتر مربع است که از این مقدار ۳۸۲۰ کیلومتر مربع متعلق به ایران و بقیه متعلق به افغانستان است. با این اوصاف، دریاچه هامون وابسته به رودخانه هیرمند است واین وابستگی باعث شده تا هرگونه نوسانات در میزان آب آن، مشکلاتی را برای کل سیستم به وجود آورد.

زمین‌شناسی[ویرایش]

سیستان از منظر زمین‌شناسی یک دشت آبرفتی هموار و نسبتاً مسطح از رسوبات رودخانه‌ای است. کف رسوبات از سنگ‌های کرتاسه و کنگلومرای اواخر دوره ترشیاری شکل گرفته‌است.

بر روی گدازه‌های مارن قرمز دوره ترشیاری، تنها برجستگی بازالتی سیستان به نام کوه خواجه مشاهده می‌شود. چاه نیمه های سیستان هم حاصل فعالیت دوره کواترنری است. جلگه سیستان از غرب به رشته کوه‌هایی محدود می‌شود که از فلیش‌های کرتاسه و رسوبات تبخیری و آهک‌های الیگوسن و سازنده پلیوسن تشکیل شده و در ضلع جنوبی رشته کوه‌های فوق، سنگ‌های متامورفیک مشاهده می‌شود.[۴]

تاریخ و ادبیات[ویرایش]

محدوده سیستان در دوران خلفای عباسی
     مرزهای سیستان معاصر با آل مظفر (محدوده ملوک نیمروز)
سیستان در پادشاهی صفویه

سیستان در اساطیر ایران و آئین زرتشت، اهمیت بسزایی دارد. در داستانهای قدیم ایرانی، سیستان و زابلستان از این جهت واجد شهرت و اهمیت است که موطن زال، پدر رستم، پهلوان نامدار ایران باستان می‌باشد. در یک متن پهلوی به نام شهرهای ایران، ساخت سیستان و بنای آتشکده کرکویه، به افراسیاب تورانی نسبت داده شده‌است.[۵]

مورخین قدیم یونان، سرزمین واقع در مسیر سفلای هیرمند را درانگیانا می‌خواندند که ضبط‌های دیگرش زرنگای و سرنگای می‌باشد. از این منطقه در کتیبه‌های داریوش اول در بیستون و تخت جمشید، تحت عنوان زرنک یاد شده‌است.[۶]

آخرین دسته از آریایی‌ها در حدود سال ۱۲۸ ق. م؛ که سکه یا سکاها نامیده می‌شدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کناره‌های دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان می‌گفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت که امروزه به همین نام خوانده و شناخته می‌شود.

در سال ۷۵۸ هجری شمسی، تیمور با لشکریان خود در جلو حصار سیستان ظاهر شد و قلعه آن را با خاک یکسان نمود. پس از مقاومت مردم، تیمور اهالی سیستان را مورد قتل‌عام قرار داد.[۷]

در سایه ظهور حکومت صفویه، سیستان مجدداً جان گرفت و مدنیتی به هم زد.[۸]

در قرن نوزدهم میلادی، ولایت سیستان مایه بحث و منازعه بین حکمرانان هرات و قندهار واقع شد. پس از اتحاد افغانستان توسط دوست محمد خان، محارباتی جهت تصرف سیستان بین ایران و افغانستان روی داد. سرانجام تحدید سرحدات در سال ۱۸۷۲ به دست کمیسیون انگلیسی به ریاست ژنرال اسمیت صورت پذیرفت و قسمتی از سیستان به وسیلهٔ عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید و درآن سوی مرز ماند، اما فرهنگ مردم، آداب و رسوم، زبان و ادبیات آنها همچنان پایدار و پابرجا و یکسان است.[۹]

از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۱۶ شمسی، سیستان جزو قلمرو خاندان خزیمه علم درآمد. در این زمان، سیستان بر اساس ترتیبات اداری و سیاسی نوین کشور، به عنوان بخشی از استان کرمان درآمد.

مرکز فعلی سیستان، زابل خوانده می‌شود. اگرچه در گذشته تحت عناوین نصرت آباد، نصیرآباد و سیستان نیز خوانده می‌شده‌است. شهر فعلی سیستان در اواخر دهه ۱۸۶۰ میلادی و توسط امیرعلم خان سوم خزیمه بنا شد.[۱۰]

نام آوران[ویرایش]

یعقوب لیث صفاری:

پادشاه ایران در زمان صفاریان. کسی که موفق به شکست اعراب عباسی شد و زبان فارسی را جان دوباره بخشید.

در آغاز خلافت عباسیان، سیستان از این جهت نیز شهرت پیدا کرد که پادشاهان صفاریان از آنجا بر خاستند و در نیمه دوم قرن سوم بر قسمت عمده جنوب و خاور ایران استیلا یافته و رایت استقلال برافراشتند.

جغرافیای تاریخی[ویرایش]

سیستان را می‌شود به سه نوع سیستان تقسیم کرد:

۱. سیستان کهن و باستان: شامل مرکز تمام مناطق شرق فلات ایران، نیمهٔ جنوبی و شرقی افغانستان کنونی، مناطق شمال پاکستان، کشمیر و همچنین طبق متون تاریخی، در دوران باستان، منطقهٔ تبت در ادوار طولانی متعلق به فتوحات امیران و حکام سیستانی بوده‌است.

۲. سیستان اصلی و محدود: شامل نیمهٔ جنوبی افغانستان، منطقهٔ چمن و ارتفاعات آن در پاکستان، مثلث شمال غرب بلوچستان پاکستان و سیستان ایران = زهک، جزینک، زابل، ادیمی، محمدآباد، بنجار، شهر جدید رامشار، لوتک، و...

۳. سیستان رسمی: که بعد از عهد نامهٔ پاریس به دو بخش سیستان ایران و سیستان افغانستان تقسیم شده است؛ که ولایات هلمند، نیمروز و جنوب ولایت فراه جزو سیستان افغانستان و شهرستانهای زابل، نهبندان و توابعشان و شرق کویر کرمان جزو سیستان ایران محسوب می‌شوند.

کشاورزی سیستان

زبان[ویرایش]

گویش سیستانی یکی از گویش‌های مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم می‌کنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان ، استان گلستان ، استان خراسانی جنوبی و استان خراسان رضوی و استان کرمان جاری می‌باشد.[۱۱]

این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجه‌های مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژه‌های مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگی‌های جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه‌ای، امری طبیعی می‌باشد.[۱۲]

سابقه تاریخی[ویرایش]

فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کرده‌اند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده‌است.[۱۳] بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده‌است.[۱۴] اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقی‌مانده‌است.[۱۵]

یک سرود دینی به گویش سیستانی باقی‌مانده‌است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده می‌شود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده‌است که به هنگام روشن کردن آتشگاهها، به آواز بلند خوانده می‌شده‌است.[۱۶]

خاستگاه[ویرایش]

گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبان‌های ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند.[۱۷]

دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویش‌های سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کرده‌است.[۱۸]

نوشتار[ویرایش]

گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده‌است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگی‌های بارزی در رسم‌الخط سیستانی به چشم می‌خورد. تلاش‌های اخیری که برای یکپارچه سازی رسم‌الخط سیستانی انجام شده‌است تاکنون با بی اقبالی مواجه شده‌است.[۱۹]

درهم ولید ابن عبدالملک از ایالت سجستان (سیستان)
سکه ناصرالدین شاه ضرب سیستان
سکه مسی دوران عباسی ضرب سجستان

گونه‌های زبانی[ویرایش]

چهار گونه فرعی می‌توان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونه‌های زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی می‌شود. الگو:غلامرضا عمرانی، گویش سیستان، حوزه ی مرکزی شهر زابل، جلد نخست، آواشناسی،نشر دریافت، ۱۳۹۰، ص ۷۶۶

زرگری[ویرایش]

در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم می‌شود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر می‌شود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ می‌شود.الگو:عمرانی، همان، ص ۷۶۸

ادبی[ویرایش]

گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل می‌باشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت می‌باشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعل‌هایی که تک واژ «می» دارند.عمرانی، همان، ص ۷۷۷

سیدی[ویرایش]

در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده می‌شود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل می‌شود.عمرانی، همان، ص ۷۸۵

عربی[ویرایش]

گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده می‌شود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده می‌شود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره می‌جوید.[۲۰]

دیدنی‌ها[ویرایش]

بقایای آتشکده کرکویه • تخت عدالت • کوه خواجه(کوه اوشیدا) • زاهدان کهنه • سه کوهه • شهر سوخته • دهانه غلامان • قلعه رامرود • قلعه خاش • قلعه مچی • قلعه سام • قلعه تپه • قلعه رستم • قلعه کهک کهزاد • چاه نیمه • آرامگاه خواجه غلطان • زیارتگاه بی بی دوست

شناسه[ویرایش]


مردم سیستان از نژاد آریایی و زبانشان در ایران بیشتر فارسی با گویش سیستانی (زاولی) که یکی از شاخه‌های زبان فارسی است می‌باشد.

اکثریت جمعیت سیستان را شیعه دوازده امامی تشکیل می‌دهد. شیعیان سیستان در زمینه مذهبی افتخاراتی در مورد پایبندی به مذهب شیعه دارند، خصوصاً سب نکردن امام اول شیعیان جهان امام علی در دوران بنی امیه که با وجود همه فشارها، حاضر به توهین به امام علی نشدند.[۲۱] زندگی اکثریت مردم سیستان کشاورزی و دامداری می‌باشد.[نیازمند منبع] فردوسی متون، داستان‌ها و قصه‌های تاریخی شاهنامه خود را از سرزمین نیمروز (سیستان) و قهرمانان آن را از این خطه انتخاب کرده‌است.

یعقوب لیث صفاری که از سیستان بود در ماندگاری زبان فارسی نقش مهمی ایفا کرد.

ره‌آورد[ویرایش]

  • کلوچه محلی، اوجیزک، آبگوشت محلی، نان روغنی و تفتون، چنگالی، آچار (نوعی ادویه) و فلفل سیاه، کشک محلی (کشک زرد) چلبک (نوعی نان روغنی)قتلمه، سوزی، برک،

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. استراتژی سرزمینهای سوخته؛ سیستان و نخستین گامهای نفوذ استعمار
  2. ویرانه‌های باستانی سیستان: علل ویرانی سیستان
  3. سازمان برنامه و بودجه سیستان و بلوچستان، طرح بررسی قابلیت‌ها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۱.
  4. سازمان برنامه و بودجه سیستان و بلوچستان، طرح بررسی قابلیت‌ها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۷۹.
  5. متون پهلوی. گردآورنده جاماسب جی دستور متوچهر جی جاماسب – آسانا. گزارش سعید عریان. تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱، ص ۷۰.
  6. کخ، هاید ماری. از زبان داریوش. مترجم دکتر پرویز رجبی. تهران، کارنگ، ۱۳۷۶، ص ۱۱۵.
  7. لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمه محمود عرفان. تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴، ص ۳۵۸ تا ۳۶۲.
  8. محمدی خمک (سکایی سیستانی)، جواد. ماتیکان سیستان، از مقاله «سیستانی که بزرگ‌تر از خراسان بود.»، جلد نخست. واژیران، ۱۳۷۸، ص ۵۷.
  9. بارتولد، تذکره جغرافیایی تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، تهران توس، ۱۳۵۸، ص ۱۰۴.
  10. مجتهد زاده، پیروز. امیران مرزدار و مرزهای خاوری ایران. مترجم حمیدرضا ملک محمدی نوری، تهران، شیرازه، ۱۳۷۸، ص ۷۷ تا ۹۶.
  11. بهاری، محمدرضا. زبانشناسی عملی، بررسی گویش مردم سیستان. زاهدان، ناشر: مؤلف، ۱۳۷۸، ص ۱۲.
  12. محمدی خمک، جواد. واژه نامه سکزی. تهران. سروش، ۱۳۷۹، ص ۱۱.
  13. فرهنگ معین، ج ۵، زیر عنوان «سیستانی».
  14. محمدی خمک، جواد، مقاله «گویش سیستانی در ترجمه قرآن قدس» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستانی، مشهد، واژیران، ۱۳۷۸، ص ۴۷۱.
  15. بهار، محمدتقی، سبک شناسی. ج ۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۵، ص ۲۹.
  16. سیستانی، محمداعظم. مقاله «سرود آتشکده کرکوی یا قدیمیترین شعر در لهجه محلی سیستان» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستان شناسی. مشهد، واژیران، ۱۳۷۸، ص ۳۹۴.
  17. برجسته دلفروز، بهروز. واژه نامه ریشه شناسانه و تطبیقی گویش سیستانی. پایان‌نامه فوق لیسانس. دانشگاه شیراز، ۱۳۷۲.
  18. خلف تبریزی، محمد حسین. برهان قاطع، به اهتمام محمد معین. تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲(چاپ پنجم)، ص ۳۰.
  19. http://www.iranstb.com/forum/sistani-rasmolkhat-t551.html
  20. عمرانی، همان، ص ۷۸۸ و نیز عمرانی، غلامرضا. گویش سیستان، حوزه مرکزی شهر زابل. ج ۱، تهران: هنر رسانه اردیبهشت، ۱۳۸۷، ص ۳۳۰ تا ۳۴۶.
  21. The Official Website of the Sunni Community in Iran - SunniOnline

منابع[ویرایش]