کاشمر
کاشمر | |
---|---|
کشور | ایران |
استان | خراسان رضوی |
شهرستان | کاشمر |
بخش | مرکزی |
نام(های) قدیمی | تُرشیز، سلطان آباد، ترسیس، کشمر |
سال شهرشدن | ۱۳۰۸[۱] |
مردم | |
جمعیت | ۹۰٬۲۰۰ نفر (۱۳۹۰) |
جغرافیای طبیعی | |
مساحت | ۵ هزار کیلومتر مربع |
ارتفاع از سطح دریا | ۱۰۶۳ متر |
اطلاعات شهری | |
شهردار | مهندس جعفر سلیمانی |
رهآورد | زعفران، قالی کاشمر، انگور، انار، کشمش، گردو، پسته |
پیششماره تلفنی | ۰۵۱ |
کاشْمَر، مرکز شهرستان کاشمر، در شرق ایران و جنوب غربی استان خراسان رضوی و در حدود ۲۴۰ کیلومتری شهر مشهد قرار دارد. جمعیت این شهر بر پایهٔ نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ خورشیدی، برابر با ۹۰٬۲۰۰ نفر بود.[۲] کاشمر در حدود ۲۰۰ کیلومتری مشهد قرار دارد. از محصولات مهم این شهر میتوان به زعفران، انواع مختلف انگور، کشمش، و فرش دستباف اشاره کرد.
در حال حاضر در کاشمر سه مرکز آموزش عالی شامل دانشگاه پیام نور کاشمر، دانشگاه آزاد اسلامی کاشمر و دانشگاه جهاد دانشگاهی کاشمر وجود دارد که پذیرای دانشجویان مختلفی هستند.
قالیبافی، زیلوبافی، گیوه بافی، تهیه پارچههای دستباف و بافتن چادرشب ابریشمی مهمترین صنایع دستی این شهرستان را تشکیل میدهند. قالی بافی کاشمر چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت دارای شهرت خاصی بوده است و عواید حاصلهٔ از ان بالاترین رقم اهالی را تشکیل میدهد. قالی و قالیچه بافت این شهرستان بیشتر پشمی و دارای طرحهای کاشمری و کاشانی و نقشهای زیرخاکی، لچک، ترنج، اسکیمی، تخت جمشید، درختی، سه کله (قالیچه)، چهار رقصی، طرح و ترکمنی (قالیچه) و گلتورهای (قالیچه) هستند. شهردار کنونی این شهر مهندس سید جعفر سلیمانی است که در پاییز ۹۲ با رای قاطع ۷ نفر از ۹ نفر عضو شورای چهارم شهر کاشمر برای چهار سال انتخاب شد. مهندس سید حسین حسینی یزدی رئیس فعلی شورای شهر کاشمر نیز با هفت سال شهرداری، ازبین چهل و چهار شهردار کاشمر، بیشترین مدت زمان شهرداری در کاشمر و استان خراسان رضوی را داشته است. کاشمر چهارمین شهر زیارتی ایران است.
محتویات
وجه تسمیه و پیشینه تاریخی[ویرایش]
کاشمر و ترشیز پیشین، از گذشتههای دور تا کنون دچار دگرگونی و تغییر نام شدهاست. در بررسی نام این شهر به بیش از بیست نام برخورد شدهاست که با یک جمعبندی میتوان تمامی آنها را در واژگان «کاشمر»، «ترشیز»، «بست» و «سلطان آباد» خلاصه کرد. به این ترتیب واژهٔ کشمر، که میتواند به معنای آغوش مادر گرفته شود، با گذشتن از شکلهای کیشمر و کشمار، سرانجام به گونه کاشمر درآمده و در همین صورت بازماندهاست. از سوی دیگر فرهنگ نگاران، کاشمر را گونه کامل شده «کاخجر»، «کاشخر» و «کاشغر» دانستهاند و بر این باورند، که «کاش» برگردانیده شده «کاج» است و «کاخجر»، یادآور سرو بزرگ و سرشناس این سرزمین است. بنا بر روایتی در محلی که اکنون کاشمر خوانده میشود، بین گشتاسب کیانی و زرتشت پیامبر دیداری روی دادهاست. چون گشتاسب کیانی، دین بهی را پذیرفت، زرتشت نخستین آتشگاه خود را در قلمرو حکومت کیانی پی ریخت و در جلو در این آتشکده، درخت سروی را که تبار بهشتی داشت، با دست خویش کاشت تا همین سرو را بر ایمان شاه گواه بگیرد. بر هر برگ این سرو نام گشتاسب نقش بسته بود و چون درخت بالا گرفت، شاه نیز بر گرد سرو مینوی، تالار بزرگی ساخت تا نگهدار حرمت سرو باشد. کشمر در ۳۱ هـ. ق، به دست مسلمانان افتاد. پیروان زرتشت، که حاضر به پذیرش جزیه نبودند، در نیمه دوم سده ۸ م، در حالت جنگ و گریز، این ناحیه را ترک کردند و خود را به بندر جاسک، و دریای مکران (دریای عمان) رسانده سپس با گذشتن از دریای مکران به کرانههای گجرات، از جمله بندر سورات و بمبئی رفتند. خراسان، (از جمله ترشیز) در دو سه سده نخستین اسلام، بین امرای طاهری، چون رافع بن هرثمه (در گذشته ۲۸۴ هـ. ق) و امرای صفاری، مانند احمد بن عبدالله (کشته شده ۲۶۸ هـ. ق) و ابوطلحه منصور سرکب، دست به دست گشت. در سال ۴۳۸ هـ. ق، هنگامی که حسن صباح، پیشوای اسماعیلیان، در الموت استقرار یافت، دستیار مؤمن خویش، حسین قاینی را، که از پیش حکومت ترشیز و قهستان را داشت، به عنوان داعی به کاشمر فرستاد. در سال ۵۲۰ هـ. ق، وزیر سلطان سنجر سلجوقی، ترشیز را محاصره و چپاول کرد. ابن اثیر و یاقوت حموی، چیره گی اسماعیلیان را بر ترشیز، بین سالهای ۵۲۰ تا ۵۳۰ هـ. ق، دانستهاند. لشکریان هلاکوخان نیز در تون و ترشیز چپاول و کشتار بسیار کردند. امیران قهستان و ملوک سیستان، گه گاه ترشیز را به قلمرو خود میافزودند. سربداران نیز حکومت خود را از جام تا دامغان و از خبوشان تا ترشیز، گسترش دادند و خواجه علی موید (۷۶۶–۷۸۸ هـ. ق) نیز که آخرین آنها بود، ولایتهای قاین، طبس، ترشیز و قهستان را به قلمرو خود افزود و این جایگاه تا سال ۷۸۲ هـ. ق، که خواجه علی به تیمور لنگ پیوست، ادامه داشت. تیمور لنگ، ترشیز را در سال ۷۸۴ هـ. ق، به سازش گشود. از آن پس، شاهان و شاهزاده گان تیموری تا اوایل سده ۱۰ هـ. ق، ترشیز را در اختیار داشتند. آخرین آنان، یعنی سلطان حسین میرزا بایقرا، تا سال ۹۱۰ هـ. ق، خراسان را در دست داشت. پس از او چندی ازبکها به رهبری محمد خان شیبانی، بر خراسان چیره شدند. از این زمان تا استقرار کامل صفوی، ترشیز را گاه حاکمان اوزبک و گاه سردارانی از طایفههای صفوی، چون شاملو و استاجلو، اداره میکردند. در اواخر حکومت شاه تهماسب، ترشیز در دست محمود خان صوفی اوغلی بود و در روزگار محمد شاه صفوی، نخست ترشیز را به همان محمود خان دادند، و سپس شاه علی سلطان افشار حاکم کاشمر گردید.
موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای طبیعی[ویرایش]
شهرستان کاشمر با دو بخش مرکزی و کوه سرخ، و به مرکزیت شهر کاشمر مساحتی در حدود ۳۳۹۰ کیلومتر مربع از استان خراسان رضوی را اشغال نمودهاست. این شهرستان از غرب با خلیلآباد، از شمال و شمال غربی با نیشابور، سبزوار و بردسکن، از شرق و شمال شرقی با تربت حیدریه و از جنوب و جنوب غربی با گناباد هم جوار است. شهرستان کاشمر دارای دو منطقه کوهستانی کوه سرخ در شمال و ارتفاعات فغان بجستان در جنوب و منطقهای کویری و خشک در غرب و جنوب و جلگهای حاصلخیز در محدودهٔ حومه شهر و قصبات آن میباشد. از نظر آب و هوایی میتوان گفت که کاشمر هر سه نوع آب و هوا را داراست چون مناطق شمالی شهرستان کوهستانی و سرد مناطق مرکزی معتدل و مناطق جنوبی به دلیل مجاورت با کویر لوت خشک و نیمه خشک است
زبان و گویش[ویرایش]
مردم کاشمر به زبان فارسی و با گویش خراسانی و کاشمری صحبت میکنند.
ترشیز[ویرایش]
تُرشیز بدین هیئت (به ضم حرف “ت”) به معنی شهر نیرومند (=تور-شیث اوستایی) یا به معنی شهر دارای چهار بخش (دژ) است چه به گفته حمدالله مستوفی شهر کوچک تُرشیز حصاری «بغایت حصین» دارد و دارای چهار قلعه مستحکم است؛ لذا به نظر میرسد هر دو معنی مذکور از این نام مستفاد میشده است و خود شهر تُرشیز در میان این چهار قلعه مستحکم آن قرار گرفته بوده، به ویژه اتکا به دژ دفاعی حصین کنار خود یعنی برداورد یعنی قلعه سنگی داشته است. اشاره تاریخ بیهق به جنگ میان ایرانیان و تورانیان در این منطقه مطابقت جزء تُر با تور=نیرومند را در اینجا نشان میدهد.
ناحیه و شهری که در قدیم در جنوب غربی مشهد در استان خراسان بود، امروزه ناحیهای به نام ترشیز وجود ندارد و ویرانههای شهر در حدود پانزده کیلومتری جنوب غربی شهر خلیلآباد باقی است.
۱) ناحیه ترشیز. این ناحیه در منطقة تاریخی قُهستان / کوهستان، در جنوب رشته کوه سرخ که آن را از ولایت نیشابور جدا میکرد، قرار داشت و گاهی جزو ولایت نیشابور شمرده میشد. آبادیهای آن در شمال در کوهپایه و در جنوب در دشت قرار گرفته بود. از قسمتهای قدیمی آن بُست / پشت با دو شهر بُست و کُندُر بود. آبادی کندر امروزه مرکز دهستان ششطراز است و در حدود پانزده کیلومتری جنوب غربی شهر خلیلآباد قرار دارد (ایران. وزارت کشور، ص ۲۲؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج ۴۲، ص ۹۹). ویرانههای شهر بست نیز ظاهراً نزدیک آبادی فیروزآباد کنونی (در حدود هفده کیلومتری جنوب شرقی شهر برداَسکن *) واقع است (خسروی، ص ۱۱۴). در قرن چهارم، بست یکی از دوازده رستاق نیشابور شمرده میشد که درآمد سه منبر آن به اندازه درآمد مرو بود (مقدسی، ص ۳۱۷–۳۱۸). بنا بر مطالب تاریخ بیهق (ص ۴۶۰)، جنگ میان منوچهر و افراسیاب در ناحیه بست بود و هر دو پادشاه پیش از جنگ در آنجا متوطن بودند.
به نظر میرسد که شهر و ناحیه ترشیز کمابیش مطابق با قسمتهایی از بخش خلیلآباد امروزی، در شهرستان کاشمر، باشد.
ناحیه ترشیز به گفته ابن اثیر (متوفی ۶۳۰) از «اعمالِ» (جزوِ) بیهق (ج ۱۰، ص ۳۹۲) و به گفته یاقوت حموی (ج ۳، ص ۵۳۴) از اعمال نیشابور بوده است. در نیمه اول قرن هشتم، حمداللّه مستوفی ترشیز را ولایتی در نیمروز ذکر کرده و گفته است که ترشیز گرمسیر است و حصاری «بغایت حصین» دارد، آب آن از کاریز تأمین میشود، روستاهای بسیار و غلات، انگور، انجیر و انار «بغایت نیکو» دارد و از آنجا غله و میوه به نیشابور و سبزوار و ولایات دیگر میبرند، در آنجا ابریشم تولید میشود، قصبه آن ولایت، کِشمَر است و در قدیم در آن درختی سرو بوده، در کشمر هرگز زلزله نیامده است، و در ولایت ترشیز چند قلعه محکم وجود دارد (نزهة القلوب، ص ۱۴۳). ظاهراً در حمله تیمور به ایران (۷۸۲) یکی از قلعههای مستحکم ترشیز مقاومت کرده است. در جنبش سربداران (ح ۷۳۷–۷۸۸)، بسطام و فرهادجِرد و نیشابور، از جمله ناحیه ترشیز، مدتی در دست سربداران بود (اسفزاری، بخش ۲، ص ۳۷۹؛ نیز رجوع کنید به دولتشاه سمرقندی، ص ۳۱۵). احتمالاً اهالی ترشیز که گرایشهای شیعی داشتند، بسهولت به آنان پیوستند. حافظ ابرو (متوفی ۸۳۳)، ترشیز را ناحیهای بزرگ با قلعهای محکم معرفی کرده و نوشته است که کشمش آن در جهان مشهور است (ج ۲، ص ۴۸). در ۹۹۲، در دورة صفوی، در آبادیِ سوسفیدِ ترشیز بین امرای قزلباش جنگ شد و در ۹۹۴، پس از اینکه هرات به دست ازبکان افتاد، عبدالمؤمن خان بلاد خراسان از جمله ترشیز و نیشابور را تسخیر کرد و در آنجا حکامی گماشت. در ۱۰۰۲ قشون قزلباش از ازبکان در ازغندِ (امروزه یکی از آبادیهای شهرستان تربت حیدریه) ترشیز شکست خوردند و اما در ۱۰۰۴، ازبکان از شاه عباس اول شکست سختی خوردند و از سبزوار و ترشیز به بلخ گریختند (اسکندر منشی، ج ۱، ص ۳۰۴، ج ۲، ص ۴۸۹، ۵۰۶–۵۱۲، ۵۴۹). اعتمادالسلطنه (ج ۱، ص ۶۷۲–۶۷۵) در دورة ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴–۱۳۱۳) نوشته است که ایالت ترشیز بلوکات آباد دارد، آلو بخارای آن به سراسر ایران و به خارج، و غوره آن به هندوستان صادر میشود، جمعیت آن حدود ۰۰۰، ۱۲ تن است و چهار طایفه عربِ لالوئی و میش مست و طاهری و مقصودی در آن به سر میبرند. در اواخر دورة ناصرالدین شاه، کلنل مک گرگور (ج ۲، ص ۱۴۰) جمعیت ناحیه ترشیز را کمتر از ۰۰۰، ۲۰ تن تخمین زده است.
از نامدارانی که زادگاه آنان در ناحیه ترشیز بوده، میتوان از صوفی و زاهد ایرانی، شیخ احمدِ جام * ملقب به ژنده پیل (۴۴۱–۵۳۶)، نام برد.
۲) شهر ترشیز، مرکز ناحیه ترشیز. محل دقیق آن روشن نیست؛ احتمالاً در محل ویرانههای کنار آبادی فیروزآباد بوده است (رجوع کنید به لسترنج، ص ۳۷۹، پانویس ۲). بنای شهر به گشتاسب بن لهراسب، پادشاه کیانی، منسوب است (هدایت، ذیل مادّه). حمداللّه مستوفی (همانجا) بنای آن را به بهمن بن اسفندیار نسبت داده است. به نوشته اصطخری (ص ۲۸۴) و ابن حوقل (ص ۴۵۶)، از مشرق ترشیز جادهای به جنابذ (گناباد) امتداد داشت و به فاصله یک روز راه به کندر میرسید که نشان میدهد کندر در مشرق] یا شمال شرقی [ قرار داشته است.
بنا بر افسانهای، گشتاسب پسر لهراسب با زردشت در ترشیز ملاقات کرد و کیش او را پذیرفت و طبق مطالب شاهنامه (ج ۶، ص ۶۸ـ۶۹) زردشت در آبادی کشمر درخت سروی را که از بهشت آورده بود، با دست خود کاشت. به نوشته ابوالحسن علی بن زید بیهقی (ص ۴۸۹)، «زرتشت فرمود دو درخت سرو بِکِشتَند، یکی در دیه کشمرِ طُرَیْثیث ] = ترشیز [ یکی در دیه فَریُومَد». در پی آن گشتاسب دستور داد تا همة نامداران، پیاده به زیارت سروِ کشمر بروند (فردوسی، ج ۶، ص ۷۰). ظاهراً گشتاسب آتشکدهای هم نزدیک ترشیز بنا کرده بود؛ امروزه ویرانههای قلعهای به نام «آتشگاه» در حدود دوازده کیلومتری شمال غربی کاشمر کنونی دیده میشود (فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج ۴۲، ص ۸۴). آبادی کشمر نیز در حدود چهارده کیلومتری شمال شرقی برداسکن قرار دارد (همان، ج ۴۲، ص ۸۷ ـ ۸۸).
در دورة اشکانیان، ترشیز به سبب قرار داشتن در مسیر نیشابور ـ قهستان اهمیت داشت. به نوشته حسن پیرنیا (ج ۳، ص ۲۱۸۵ـ ۲۱۸۶)، ترشیز در آن دوره از ولایات پارت شمرده میشده و ظاهراً در دورة ساسانیان نیز به سبب وجود آتشگاه کشمر و بویژه سرو کشمر، نزد زرتشتیان محترم بوده است.
بلاذری (ص ۳۹۱) نوشته است که عبداللّه بن عامر، بُشت (بست) را در دورة خلافت عثمان (۲۳ـ۳۵) گشود. ظاهراً در همین زمان ترشیز نیز به دست مسلمانان افتاد. در ۲۲۳، به نوشته ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ترشیز به دست سپاهیان حمزة بن آذرک خارجی افتاد (ص ۷۴). به نوشته مؤلف حدودالعالم (ص ۹۰) در ۳۷۲، ترشیز و کندر و چند آبادی دیگر شهرکهایی از حدود کوهستان و نیشابور، با کشت و برز بسیار، بودند. ظاهراً ترشیز در قرن چهارم در اوج شکوفایی بوده، زیرا مقدسی درباره آن نوشته است که مسجد جامع آن پس از مسجد جامع دمشق از همه ثروتمندتر است، شهر ثروتمند و پاکیزه و زیباست و بارکده فارس و اصفهان و خزانه خراسان و بازار آن نوساز است (ص ۳۱۸).
ظاهراً از ویژگیهای اجتماعی شهر و ناحیه ترشیز تا اواخر قرن پنجم، گرایش مردم آن سامان به اسماعیلیه بوده است؛ به نوشته حمداللّه مستوفی (تاریخ گزیده، ص ۵۱۸ـ۵۱۹)، در ۴۸۳ حسین قاینی فرستاده حسن صباح، حاکم ترشیز شد. به نوشته ابن اثیر، در ۴۹۸ بسیاری از اسماعیلیه طریثیث (ترشیز) به سبب آشفتگی اوضاع، آنجا را ترک کردند و در ۵۲۰ ابونصر، وزیر سلطان سنجر، به آنجا لشکر کشید و بسیاری از اهالی آنجا را کشت (ج ۱۰، ص ۳۹۲ـ۳۹۳، ۶۳۱ـ۶۳۲). در ۵۴۶، چون امیر علاءالدین محمود بر ترشیز مسلط شد، دستور داد که به نام خلیفه عباسی بغداد، مقتفی لامراللّه، خطبه بخوانند. خطیب در جامع ترشیز چنین کرد، اهالی شورش کرده منبر را شکستند و خطیب را کشتند (ابن اثیر، ج ۱۱، ص ۱۵۱ـ۱۵۲؛ یاقوت حموی، ج ۳، ص ۵۳۵). در ۵۹۶، سلطان تکش خوارزمشاه قلعه ترشیز را چهار ماه محاصره کرد، اما کاری از پیش نبرد (رشیدالدین فضل اللّه، ج ۱، ص ۴۰۳). شهر ترشیز تا قبل از حمله مغولها هنوز آباد بود (رجوع کنید به بیهقی، ص ۴۲۸) اما با حمله چنگیزخان به ایران در اوایل قرن هفتم به دست آنان افتاد و مانند اغلب شهرهای خراسان رو به ویرانی نهاد (رجوع کنید به ادامه مقاله). در همین زمان، به نوشته یاقوت حموی (ج ۳، ص ۵۳۴ ـ ۵۳۵)، ترشیز از مراکز علما و فضلا شمرده میشد، باطنیه بر آن مسلط بودند و در آنجا کشتزار و املاک و قلعه داشتند. در ۶۵۱، هلاکوخان که برای برانداختن حکومت اسماعیلیان الموت وارد ایران شده بود، به خراسان آمد و در ترشیز قتل و تاراج کرد و اهالی آنجا را به اسارت برد (رشیدالدین فضل اللّه، ج ۲، ص ۹۸۱ـ۹۸۲).
در نیمه اول قرن هشتم، حمداللّه مستوفی درباره ترشیز نوشته است که شهر ترشیز کوچک و خراب است، اما مواضع (پیرامون) آن بغایت آباد است و قلعههای محکمی از جمله قلعه بردارود، قلعه میکال، قلعه مجاهدآباد و قلعه آتشگاه دارد (نزهة القلوب، ص ۱۴۳). به نوشته شرف الدین علی یزدی (ج ۱، ص ۲۵۱ـ۲۵۴)، در ۷۸۴ امیرتیمور به قلعه ترشیز حمله آورد و پس از جنگی سخت توانست محافظان قلعه را که غوری و از طایفه سدیدیان بودند، به تسلیم وادارد و چون محافظان شجاعانه جنگیده بودند، آنان را بخشید و به ماوراءالنهر فرستاد تا از حصارها و قلعههای ترکستان محافظت کنند. با وجود این، در ۸۰۷ سپاهیان امیرتیمور عدهای از اهالی ترشیز را کشتند (خوافی، ج ۳، ص ۱۵۸).
به نظر میرسد شهر ترشیز پس از ویران شدن به دست مغولها دیگر آباد نشد، و نام آن تا مدتها، تنها به ناحیه آن اطلاق میشد (رجوع کنید به لسترنج، همانجا؛ نیز رجوع کنید به ناحیه ترشیز). در دورة افشاریه (۱۱۴۸ـ۱۲۱۰)، حاکم ترشیز عبدالعلیخانِ میش مست (متوفی ۱۲۰۰)، شهر جدیدی احداث کرد که بهرامی (ص ۳۲۶) مکان آن را در حدود سی کیلومتری مشرق ویرانههای شهر تاریخی (فیروزآباد) دانسته و خسروی (ص ۵۸) آن را در حدود سه کیلومتری شمال شرقی آبادی مغان ضبط کرده است؛ این هر دو مکان کمابیش با شهر کنونی کاشمر، که مدتی ترشیز هم خوانده شده، مطابقت میکند.
رضا قلیخان هدایت (همانجا) در ۱۲۸۸، حاکم نشین ترشیز را ــ که ظاهراً باید ترشیز جدید (کاشمر کنونی) باشد ــ سلطانیه ضبط کرده است. بنابر مطالب مرآت البلدان (اعتمادالسلطنه، ج ۱، ص ۶۷۳)، در دورة ناصرالدین شاه، سلطان آباد ــ که شهر جدیدالاحداثِ ایالت ترشیز بود ــ حصار و برج و بارو داشت و از شهرهای معتبر ایران شمرده میشد. در اواخر دورة ناصرالدین شاه، کلنل گرگور درباره ترشیز نوشته است که نزدیکترین راه تهران ـ هرات از ترشیز میگذرد و محصولات انگور و انار ترشیز در سراسر ایران مشهور است (ج ۲، ص ۱۴۰). در تاریخ ۱۳۱۳/۰۵/۰۸ ه. ش نام ترشیز به نام یکی از روستاهای ناشناخته منطقه (کاشمر) انتقال یافت.[۳](فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج ۴۲، ص ۸۴؛ نیز رجوع کنید به کاشمر).
مشاهیر کاشمر[ویرایش]
دکتر اعتضاد کاشمری[ویرایش]
دکتر اعتضاد کاشمری فرزند حکیمباشی ترشیز یکی از ۱۰ دکتر طب نوین در ایران بود. در کاشمر وی را به نام دکتر اعتضاد هنوز به خاطر میآورند و محل زندگی وی به همین نام در کاشمر نامگذاری شده است.
میرزا عبدا.. خان-شهاب ترشیزی[ویرایش]
میرزا عبدا.. خان متخلص به شهاب از شعرای توانای اواخر قرن دوازدهم و از پیروان سبک معروف به بازگشت ادبی در خراسان که بسال ۱۱۶۵ در روستای شفیعآباد بردسکن از توابع ترشیز (کاشمر) متولدشد. وی در عهد زندیه میزیست. تذکره نویسان وی را شیرین کلام، خوش طبع، استاد، فصیح، بلیغ و آگاه معرفی کردهاند. دوران کودکی اش در همین سرزمین به تحصیل علوم گذشت. آن طور که از اشعارش معلوم است در نجوم و خط و نقاشی و قلمدان سازی و نظایر آن دست داشته است. خط را نیکو نوشته و تعلیم خط نیز میداده است. زور گویی حکام باعث شد شهاب کاشمر را ترک کند و به هرات رود. در هرات به خدمت سلطان محمود (پسر تیمور شاه) درآمد. در سال ۱۱۹۸ دوباره به شهرهای یزد وکاشان، تهران و اصفهان سفر کرد و سر انجام به ترشیز بازگشت. غصب اموال وی توسط حاکم شهر هرات باعث شد که دوباره به هرات بر گردد. پس از مرگ تیمور و اختلاف بین پسرانش شهاب در سال ۱۲۱۲ به تربت حیدریه رفت و در سال ۱۲۱۶ در آنجا در گذشت. شعر شهاب بسیار محکم، روان و زیباست. او در انواع قصیده، غزل، قطعه و مثنوی به جد کار کرده است. کلیات شهاب را از ده هزار تا صد هزار بیت ذکر کردهاند لاکن خود شهاب آنها را بیست هزار بیت میداند. امروزه مجموعه سرودهای شهاب ۱۵۳۰۲ بیت است که احتمالاً پنج هزار بیت تا هزار بیت وی از میان رفته است. از جمله آثار او میتوان به بهرام نامه، یوسف و زلیخا، خسرو و شیرین، عقد گوهر در علم نجوم، ملحد نامه، دیوان اشعار و مراد نامه اشاره کرد.
ظهوری ترشیزی، نورالدین محمد[ویرایش]
(وف ۱۰۲۶–۱۰۲۴ ق)، شاعر و نویسنده، متخلص به ظهوری. ملقب به ملک الشعراء. وی در قریهٔ جمند، از توابع ترشیز، به دنیا آمد. جوانیش به کسب ادب و دانش در خراسان گذشت، سپس به یزد رفت و در آنجا به شیوهٔ شاعری مشغول شد و با گروهی از اهل ادب معاشرت نمود در همان دیار با وحشی بافقی آشنایی و مصاحبت یافت. پس از آن چندگاهی به شیراز عزیمت کرد و در آنجا با درویش حسین سالک شیرازی، شاعر و نقاش و مذهب معروف، دوستی و ملازمت یافت. سپس قصد هند کرد و وارد دکن شد و در بیجاپور به درگاه عادل شاهیان رسید و ملازمت عادلشاه ابراهیم ثانی را یافت و او را مدح گفت. آشنایی ظهوری با ملک قمی هم در همین ناحیهٔ دکن و ظاهره در بیجاپور حاصل شد و به مواصلت ظهوری با دختر ملک انجامید و از آن پس دو شاعر با یکدیگر به سر بردند و در ایجاد بعضی اثرها با هم همکاری داشتند. ظهوری پس از چندی آهنگ حجاز کرد و در بازگشت به هند در احمدنگر پایتخت نظامشاهیان به خدمت عبدالحریمخان خانان رسید. وی در نظم و نثر دست داشت بطوری که در هند به شهرت رسید. از جمله آثارش: مجموعه منشآت به نامهای: «دیباچهٔ نورس»، که مقدمهای است بر کتاب «نورس خیال» اثر ابراهیم عادلشاه؛ «گلزار ابراهیم»، در ستایش ابراهیم عادلشاه؛ «خوان خلیل»، که با مشارکت ملک قمی به نام ابراهیم عادلشاه تصنیف کرد؛ «پنج رقعه»؛ «دیوان» شعر؛ «ساقینامه»، حدود چهار هزار و پانصد بیت که به نام برهان ثانی نظامشاه سرود.[۱] نورالدین محمد، ترشیزی شاعر مشهور اوایل قر. ۱۱ ه. (ف. ۱۰۲۵ ه.ق. / ۱۶۱۶ م) وی مدتی در خراسان و عراق و فارس به سر برد و با عمال و بزرگان و شاعران آن نواحی مصاحبت داشت و سپس به مکه و از آنجا در سال ۹۸۰ ه.ق. / ۱۵۷۲ م. به هند رفت و در آنجا کسب مقامات بلند کرد. دیوان ظهوری شامل مثنویها، قصیدهها و غزلهای بسیار است و سه دیباچه وی به نثر فارسی بر مجموعههای او (نورس، گلزار ابراهیم، خوان خلیل) به نام «سه نثر ظهوری» شهرت بسیار دارد و جزو کتب درسی هندوستان و پاکستان به شمار میرود، و بر آن شروحی نوشتهاند. شهرت ظهوری در هند بیشتر از ایران است. برگرفته از کتاب: اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
طوطی ترشیزی، شهابالدین علی[ویرایش]
(وف ۸۶۷ / ۸۶۶ ق)، شاعر و طبیب، متخلص به طوطی. وی از شاعران خراسان در عهد ابوالقاسم بابر تیموری و از نزدیکان امیر علیشیر نوایی به شمار میرفت. شهابالدین علاوه بر مهارت در سخنوری از پزشکان معروف زمان خود به حساب میآمد. طوطی بیشتر ایام عمر خود را در هرات سپری کرد و در جوانی در همان سامان درگذشت. از آثار وی: «دیوان» شعر.
آهی ترشیزی[ویرایش]
یکی از شاعران سده ۱۰ شمسی ایران بود. نام اصلی ولی سلطان قلی بیگ بود و وی از اهالی ترشیز در کاشمر در ناحیه خراسان بود. وی در شعر ابتدا به نرگسی و سپس به آهی تخلص میکرد. اشعار وی بیشتر غزل و حاوی مضامین عاشقانه است. «دیوان غزلها» و «ساقی نامه» دو کتاب شعر وی هستند که از آنها نامی باقیمانده است. آهی در سال ۹۲۷ هـ. ق در تبریز درگذشت اما از مکان دفن وی اطلاعی در دست نیست.
اهلی ترشیزی، یوسف[ویرایش]
(وف ۹۳۴ ق)، شاعر. معروف به اهلی خراسانی، اهلی هروی و اهلی تورانی. اصلاً از اهالی تبریز بود، اما چون در ترشیز متولد شد به این نام مشهور است. به سبک هندی غزل میگفت. نخست از مداحان شاهرخ و سپس سلطان حسین بایقرا بود. دربارهٔ او گفتهاند که رندی عاشقپیشه بود. سرانجام کارش به جنون کشید. پس از انقراض سلسلهٔ تیموریان به تبریز به دربار سلطان یعقوب رفت. چون در کمانداری بسیار زبردست بود جوانان تبریز از او مشق میگرفتند. در همانجا درگذشت. صاحب «ریحانة الادب» زندگینامهٔ او را در دو مدخل جداگانه تحت عنوان اهلی ترشیزی و اهلی خراسانی ذکر کرده، در حالی که این دو یک شخصیت هستند. آثار وی: «دیوان شعر» مشتمل بر ۳۵۰۰ بیت غزلیات عاشقانه؛ «تحفة السلطان فی مناقب النعمان»، منظومهای به نام شاهرخ تیموری که ترجمهٔ کتاب «المواهب الشریفه فی مناقب ابن حنیفه» تألیف امام ابوالحسن بیهقی دانشمند معروف قرن ششم است.
سرشناسان[ویرایش]
- شهیدعلی زاده اکبر شهید مدافع حرم،اولین شهید مدافع حرم شرق کشور،مهندس انفجارات چک و خنثی، فرمانده تخریب تیپ زرهی اما رضا
دکتر محمدرضا خباز استاندار استان سمنان
- دکترمحمد خزاعی سفیر و نماینده سابق ایران در سازمان ملل متحد و نماینده مردم رشت در دوره اول و دوم مجلس شورای اسلامی، معاون وزیر اقتصاد و دارایی
- دکتر غلامرضا انصاری عضو دوره چهارم شورای شهر تهران، نماینده دوره چهارم مجلس شورای اسلامی مشهد، استاندار سابق استان مازندران، سفیر ایران در بریتانیا، روسیه، ترکمنستان و هندوستان، ریاست سابق سازمان بهزیستی
- سید حسن رسولی استاندار سابق خراسان و لرستان، فرماندار سابق زاهدان، معاون اسبق وزیر کشور و سخنگوی ستاد دکتر محمد رضا عارف و رئیس بنیاد باران
- محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، وزیر کشاورزی دولتهای رجایی، باهنر، مهدوی کنی و دولت اول میرحسین موسوی و نماینده دوره سوم مجلس شورای اسلامی تهران
- ابوالقاسم یعقوبی نماینده ولی فقیه در استان خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد
- دکترغلامعلی بسکی پدر طبیعت ایران و خیّر (بزرگ شده بردسکن)
- محمد خزاعی تهیه کننده
- فریدون جیرانی کارگردان تلویزیونی و منتقد سینمایی
- ستاره اسکندری بازیگر (اصالتا کاشمری)
- لاله اسکندری بازیگر (اصالتا کاشمری)
- علیرضا فغانی داور بینالمللی فوتبال
- فاطمه اختصاری شاعر ایرانی
- عبدالوهاب اقبال شهردار مشهد و استاندار کرمان و تولیت حرم فاطمه معصومه در قم
- علی رحمانی نخستین مدیرعامل شرکت بورس اوراق بهادار تهران و مدیرعامل و بزرگترین سهامدار شرکت نیکی گستر
- محمدصادق فرمان ریاست انجمن استان خراسان
- محمدصادق سعیدی کاشمری از علما، محققان، مفسران و لغت شناسان معاصر خراسان
- منوچهر اقبال نخست وزیر ایران
- مجتبی عبداللهنژاد نویسنده و مترجم ایرانی
- احمد طاوسی شاعر و ترانه سرا
هنرهای سنتی و صنایع دستی[ویرایش]
در مناطق مختلف شهرستان کاشمر مشاغل سنتی و هنرهای دستی هنوز تا حدودی رواج دارد. اما در میان آنها بافت قالی به ویژه در روستاها از اهمیت به سزایی برخوردار است. قالی کاشمر به واسطه مرغوبیت در بافت، نقشه و رنگ یکی از قالیهای به نام منطقه خراسان رضوی میباشد. از جمله مشاغل سنتی در شهرستان کاشمر میتوان به مسگری، نجاری و آهنگری اشاره کرد. گلیم بافی، حصیربافی، گیوه دوزی و بافت قالیچه نیز از سایر صنایع دستی و هنرهای سنتی این شهرستان به شمار میآید.
سوغات و ره آورد سفر[ویرایش]
در شهرستان کاشمر نیز بخشی از فراوردههای صنایع دستی میتوانند جزو سوغات این شهرستان محسوب شوند که از میان آنها میتوان به قالی " گیوههای کاشمری، انواع حصیرها و گلیمهای الوان اشاره نمود. اما مهمترین فراورده و سوغات کاشمر با توجه به فراوانی باغات انگور در این منطقه کشمش است که به سراسر ایران صادر شده و پس از آن زعفران و انار نیز که کاشت آن در سالیان اخیر متداول گشته جزو سوغات این شهر به شمار میروند.
جاذبههای طبیعی[ویرایش]
- پارک جنگلی سید مرتضی
در جوار آستان مقدسه سید مرتضی پارک جنگلی زیبایی به همین نام احداث گردیده که از سالها پیش و بویژه از یکی دو دهه گذشته که طرح توسعه مجموعه سیاحتی- زیارتی سید مرتضی با امکانات مختلفی از قبیل زائر سرا، آشپزخانه، پارک امکانات سرگرمکننده و بازار به مرحله اجرا درآمدهاست.
- یخدان فروتقه
از جمله یادمانهای تاریخی کاشمر یخدانی است به نام فروتقه که در ابتدای راه روستایی به همین نام قرار دارد. این اثر به عنوان عظیمترین یخدان کاشمر، در دوره قاجار ساخته شدهاست.
- یخچال طبیعیی بند قرا
در حدود ۷ کیلومتری روستای بند قرا، یخچال طبیعی و بی نظیری قرار دارد که در تمام فصول سال پر یخ است. تا همین چند سال پیش هنوز اهالی روستاهای مجاور که از نعمت برق برخوردار نبودند، یخ مورد نیاز خود را از آن تأمین میکردند.
- آبشار و آبگرم معدنی کریز
این پدیده طبیعی در حاشیه جاده آسفالته کریز به ریوش در فاصله ۱۵ کیلومتری شهر ریوش و به فاصله ۳ کیلومتری روستای کریز واقع گردیده و دارای آبگرم معدنی با خاصیتهای درمانی است. در حاشیهٔ این مکان نیز دره بسیار با رودخانهای پرآب، چشمه سارهای آب سرد شیرین و گوارا وجود دارد. به اعتقاد کارشناسان، این آبگرم معدنی از نظر وجود مواد شیمیایی در رتبه بالاتری از آبگرم فردوس قرار دارد.
- روستای هدف، منطقه نمونه گردشگری کوهسرخ
کوهسرخ به دلیل تنوع آب و هوایی و تفاوت ارتفاع این منطقه دارای پوشش گیاهی گوناگون و نسبتاً مطلوبی از جمله طاق و گز در نواحی بیابانی، زرشک وحشی در نواحی کوهستانی و گیاهان دارویی مانند گون، ریواس، خارشتری (ترنجبین)، آویشن، گل زنیا، بومادران، گل گاوزبان و… است. همچنین این محدوده دارای روستاهای زیبا با بافت قدیمی و کوهپایهای و پلکانی شکل نیز میباشد که نظر هر بینندهای را به خود جلب میکند.
آثار باستانی[ویرایش]
- خرابههای ارگ قدیم
در قرون و سدههای پیش، ترشیز به شکل قلعهای مستحکم با حصار و بارویی نفوذ ناپذیر، ساکنان خود را از گزند یاغیان و مهاجمان مصون میداشت. اگرچه امروزه از آن دژ و ارگ حصین اثر برجای نماندهاست اما خرابههای برجای مانده یادآور عظمت این شهر در دوره قاجار است. این بقایا با بادگیری که پس از دهها سال همچنان بر فراز آن خودنمایی میکند در ضلع شمال غربی میدان مرکزی شهر کاشمر قرار دارد.
- قلعه گبر حصار
ویرانههای موسوم به قلعه گبر حصار در شمال شرق روستای خضر بیک بخش کوهسرخ در حدود ۲۷ کیلومتری شمال غرب ریوش واقع شده و از جمله مناطقی است که از دیرباز مسکن و مأوای اسلاف اهالی کاشمر بودهاست. بنابر شواهد، این قلعه از سده دوم تا پنجم هجری مورد استفاده قرار گرفتهاست.
- کاروانسرای حاج کاظم مدرسی
این کاروانسرا در خیابان مدرس واقع شده و بنای آن متعلق به اوایل دوران پهلوی است. مساحت این مکان حدوداً ۳۰۰۰ متر مربع و دارای ۱۲ حجره برای استفاده تجاری میباشد. در منظر رو به خیابان این کاروانسرا فضاهایی به صورت انبار و حجره ایجاد شدهاست.
- آرامگاه سیدحسین مدرس
بنای باشکوهی که پیکر شهید مدرس را در میان گرفته در سال ۱۳۶۳ شمسی به جای مقبره کوچک قبلی و در میان باغ وسیع و محصوری ساخته شدهاست. سید حسن مدرس از سادات طباطبایی قمشه اصفهان و از رجال روحانی و سیاسی دوره مشروطیت بود. وی در سال ۱۲۸۷ ش در یکی از روستاهای اردستان به دنیا آمد و بعدها به دوره دوم مجلس شورای ملی راه یافت. در سال ۱۳۰۷ ش به خواف و سپس به کاشمر تبعید گردید. این عالم ربانی سرانجام در سال ۱۳۱۶ ش در این شهر کشته شد. بنای آرامگاه که از یک گنبد فیروزهای گنبد خانه مرکزی و چهار ایوان و به اسلوب معماری عصر صفوی بنیان گردیدهاست.
- مدرسه علمیه حاج سلطان العلماء
از جمله مدارس علمیه شهر کاشمر، بنایی است موسوم به مدرسه حاج سلطان العلماء واقع در ابتدای خیابان امام این شهر که در سال ۱۳۳۰ ه. ق ساخته شدهاست. بنای مدرسه دارای صحن مرکزی بوده و از چهار طرف توسط حجرههای دو طبقه و دو ایوان شمالی و جنوبی محصور شدهاست. فضای معماری مدرسه در مجموع با ایجاد ۴۰ اتاق مخصوص اقامت طلاب، مطبخ، ایوان شمالی و جنوبی، بادگیر، مدرس و… به عنوان یکی از مدارس علمیه معروف و مطرح کاشمر شناخته میشود.
- مسجد جامع کاشمر
این بنا در مرکز شهر واقع شده و به استناد کتیبه آن حدود سال ۱۲۱۳ ه. ق روزگار حکمرانی عبدالعلی خان و مصطفی قلی خان میش مست همزمان با سلطنت فتحعلی شاه قاجار بنا گردیدهاست. مسجد جامع دارای بنایی ساده و با شکوه، صحن، ایوان، شبستان ستون دار و غرفههای پیرامون صحن میباشد. در اطراف صحن مسجد چندین غرفه آجری ساده و در ضلع جنوبی آن ایوانی با تزئینات مقرنس و دو شبستان ستون دار واقع شدهاست. محراب و ایوان مسجد با کاشی معرق مزین گشتهاست.
- باغمزار (بقعه امامزاده سید حمزه)
بقعه و بارگاهی که با زیربنای ۲۰۰۰ متر مربع مشتمل بر گنبدخانه، گلدستهها، رواقها و… در محل باغمزار بنا شده منسوب به مدفن سید حمزه بن موسی بن جعفر است. بنا بر شواهد این مکان در دوران صفویه بنیان گردیده و در دورههای مختلف از جمله در سالهای اخیر مرمت و کاشی کاری و بناهایی نیز به آن افزوده شدهاست. ساختمان و بارگاه امامزاده مشتمل بر تزیینات آن از جمله کاشیکاریها، آیینه کاریها و… میباشد که در سال ۱۳۹۹ ه. ق به این مجموعه الحاق شدهاست.
- بنای امامزاده سید مرتضی
مجموعه ابنیه جدیدالاحداث واقع در ۵ کیلومتری شمال کاشمر به مزار و بقعه سید مرتضی برادر امامزاده سید حمزه و علی بن موسی الرضا منسوب میباشد. به استناد تواریخ کهن، وی در سده دوم هجری توسط امویان در همین مکان شهید و به خاک سپرده شد. امروزه این آستان مقدسه با زیربنای تقریبی ۱۸۰۰ متر مربع دارای بنای اصلی شامل یک ایوان ورودی کاشیکاری شده با دو مأذنه در طرفین ایوان و گنبدی فیروزهای رنگ بر فراز آن میباشد. بنای فعلی در سال ۱۳۹۹ ه. ق توسط واقف خیر مهندس فتحی ساخته شدهاست. این مکان همه روزه پذیرای خیل زائرین سید مرتضی است.
زلزله بزرگ کاشمر[ویرایش]
دادههای مهلرزهای، نشانگر ویرانی کاشمر (ترشیز) بر اثر زمین لرزه ۲۵ سپتامبر ۱۹۰۳ (با بزرگای ۵/۹MS=) و تربت حیدریه به سبب زمین لرزه ۲۵ مه ۱۹۲۳ کاج درخت (با بزرگای ۵/۸MS=) در راستای گسل بزرگ کویر (درونه) میباشند، هرچند که گواه کاملاً مشخصی دال بر آن که این دو زمین لرزه با جنبش این ساختار بنیادی همراه بوده باشد، در دست نیست.
اماکن تاریخی، آثار باستانی و گردشگری[ویرایش]
- آرامگاه سید مرتضی ابن موسی الکاظم
- آرامگاه حمزه ابن موسی کاظم
- مسجد جامع کاشمر
- آسیابهای آبی قوژد از اواخر دوره صفویه (تپههای جنوب قوژد)
- مزار پیر قوژد مدفن محمد صالح ترشیزی و محمد جعفر ترشیزی
- بقایای قلعه ریگ از دوران سلجوقیان در ۲ کیلومتری جنوب قوژد
- قبرستان دشت تل آباد در دو کیلومتری جنوب قوژد مربوط به هزاره اول قبل از میلاد
- بقایای تپه باستانی کندر
- قلعه دختر و پسر در ریوش و کوهسرخ
- آسیابها و آثار موجود در دامنه کمر باغدشت
- گورستان گبرها در قراچه کوهسرخ
- قلعهٔ آتشگاه
- خرابههای ارگ قدیم شهر
- پارک جنگلی سید مرتضی
- آبگرم معدنی کریز
- کاروانسرای حاج کاظم مدرسی
- مدرسه علمیه حاج سلطان العلماء
نگارخانه[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ محمدرضا خسروی. تاریخ کاشمر. ۱۳۷۶. ۴۵.
- ↑ «سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰، جمعیت تا سطح آبادیها بر حسب سواد» (فارسی). مرکز آمار ایران، ۱۳۹۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۲.
- ↑ رضا مرادی غیاث آبادی. «لانهموری و قلعه آتشگاه کاشمر». جمعه ۲۶ اسفند ۱۳۹۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۰ اوت ۲۰۱۲. بازبینیشده در ۳۰ مرداد ۱۳۹۱.
منابع[ویرایش]
- لغت نامه دهخدا
- فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹
- اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران ۱۳۸۳، ص۱۰۷.
- هاشم جوادزاده، ۱۳۸۰، کتاب خراسان، ص ۱۵۲–۱۵۰، کانون آگهی ایران نوین
- میرزا عبدالرحمن مدرس – تاریخ علمای خراسان – تصحیح محمدباقر ساعدی خراسانی - نشر دیانت مشهد
- دانشوران خراسان - غلامرضا ریاضی - کتابفروشی باستان - مشهد - ۱۳۳۶
- سفرنامه خراسان و کرمان
- محمدرضا خسروی. تاریخ کاشمر). چاپ دوم. مشهد: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶. ۱۵۸. شابک ۹۶۴-۴۳۴-۰۰۷-۸.
- ایرج سعادتمند توندری. ترشیز ۱ - (نگاهی به تاریخ و جغرافیای شهرستان کاشمر). چاپ اول. مشهد: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب، ۱۳۸۴. ۲۹۶. شابک ۹۶۴-۲۴۹-۰۵۵-۰.
- سیدحسن هاشمی - مریم آقایی میبدی - حسن عزیزی فروتقه - مریم سالاری خیابانی. جغرافیای شهرستان کاشمر. چاپ اول. مشهد: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب، ۱۳۸۴. ۱۶۰. شابک ۹۶۴-۲۴۹-۰۲۱-۶.
- چهره ایران، راهنمای سیاحتی و مسافرتی، تهران: سازمان گیتاشناسی، ۱۳۷۴خ.
- اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران: سازمان گیتاشناسی، ۱۳۸۳خ، ص۱۰۶.
- اداره اوقاف کاشمر
- مختصات و ارتفاع
- پژوهشگاه ملی زلزله
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به کاشمر در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ کاشمر موجود است. |
شهرهای اصلی استانهای خراسان برپایهٔ سرشماری ۲۰۱۱ |
|||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
رتبه | نام شهر | استان | جمعیت | ||||||
مشهد |
۱ | مشهد | خراسان رضوی | ۲٬۷۶۶٬۲۵۸ | سبزوار |
||||
۲ | نیشابور | خراسان رضوی | ۲۳۹٬۱۸۵ | ||||||
۳ | سبزوار | خراسان رضوی | ۲۳۱٬۵۵۷ | ||||||
۴ | بجنورد | خراسان شمالی | ۱۹۹٬۷۹۱ | ||||||
۵ | بیرجند | خراسان جنوبی | ۱۷۸٬۰۲۰ | ||||||
۶ | تربت حیدریه | خراسان رضوی | ۱۳۱٬۱۵۰ | ||||||
۷ | قوچان | خراسان رضوی | ۱۰۳٬۷۶۰ | ||||||
۸ | تربت جام | خراسان رضوی | ۹۴٬۷۵۸ | ||||||
۹ | کاشمر | خراسان رضوی | ۹۰٬۲۰۰ | ||||||
۱۰ | شیروان | خراسان شمالی | ۸۸،۲۵۴ |
|