میرزای شیرازی
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | سید محمدحسن حسینی شیرازی |
لقب | میرزای شیرازی (میرزای بزرگ) |
تاریخ تولد | ۱۵ جمادیالاول ۱۲۳۰ ۱۱۹۴ خورشیدی |
زادگاه | محله درب شاهزاده شیراز ایران |
محل تحصیل | اصفهان، نجف، کربلا |
محل زندگی | سامرا |
محل مرگ | ۱۳۱۲ سامرا، عراق |
مدفن | صحن حرم علی |
اطلاعات علمی | |
استادان | محمدتقی اصفهانی سید حسن بیدآبادی محمدابراهیم کلباسی حسن کاشفالغطاء محمد حسن نجفی و ... |
شاگردان | میرزا محمدتقی شیرازی عبدالکریم حائری یزدی میرزای نائینی شیخ فضلالله نوری سید محمدکاظم یزدی ملا محمدکاظم خراسانی و ... |
فعالیتهای اجتماعی |
تربیت و تعلیم فقها |
فعالیتهای علمی |
تربیت و تعلیم فقها |
سید محمدحسن حسینی شیرازی (۴ اردیبهشت ۱۱۹۴ شیراز، محله درب شاهزاده - ۱ اسفند ۱۲۷۳ سامرا) مشهور به «میرزای شیرازی» و میرزای مجدد، مرجع تقلید شیعه ایرانی (مرجعیت عام شیعیان در سال ۱۲۴۳) و صاحب حکم تحریم تنباکو بود.[۱]
پس از فوت مرجع عام شیعه مرتضی انصاری شوشتری در سال ۱۲۴۳ مرجعیت عام شیعه به او منتقل شد و نزدیک به ۳۰ سال در این مقام به رفع مشکلات مردم و اداره حوزههای علمیه مشغول بود. سید محمدحسن حسینی شیرازی مرجع عام شیعه در سن ۸۲ سالگی در سامرا در اثر مسمومیت درگذشت.[نیازمند منبع] آرامگاه او در یکی از حجرات صحن حرم علی بن ابیطالب در شهر نجف قرار دارد.
محتویات
- ۱ سالهای آغازین
- ۲ روش تدریس
- ۳ مرجعیت
- ۴ سفر حج
- ۵ فعالیتهای سیاسی و اجتماعی سید محمدحسن حسینی شیرازی
- ۶ برخوردهای متناسب میرزای شیرازی در موقعیتهای مختلف
- ۷ سید محمدحسن حسینی شیرازی و شاگردانش شیخ فضلالله نوری و حسین محدث نوری
- ۸ شاگردان
- ۹ درگذشت
- ۱۰ در نگاه دیگران
- ۱۱ تالیفات
- ۱۲ پانویس
- ۱۳ جستارهای وابسته
- ۱۴ منابع
سالهای آغازین[ویرایش]
تولد[ویرایش]
او ۱۵ جمادیالاول ۱۲۳۰ در محله «درب شاهزاده» شیراز متولد. پدرش میرزا سید محمود شیرازی خطاطی برجسته بود و در نوشتن نستعلیق مهارت داشت. میرزا حسن در دوران طفولیت پدرش را از دست داد و سرپرستی او و برادرش اسدالله، به عهده دائیش میرزا سید حسین موسوی افتاد.[۲][۳]
تحصیلات اولیه[ویرایش]
میرزا حسن از سن چهارسالگی زیر نظر استادی که دایی اش میرزا سید حسین شیرازی، برای تعلیم او فراخوانده بود، مشغول یادگیری کتابت شد. بعد از یادگیری قرائت و کتابت فارسی، از تاریخ ۱۲۳۶ قمری به آموختن زبان عربی پرداخت و در سن هشت سالگی تحصیل مقدمات را به پایان رساند.[۳]
از آنجا که میرزا سید حسین میخواست خواهرزادهاش در آینده به وعظ و خطابت بپردازد، او را به میرزا ابراهیم، نامآورترین خطیب شیراز سپرد. زیرنظر این استاد میرزا حسن مأمور تا روزی یک صفحه از ابوابالجنان قزوینی را از روی کتاب حفظ کند و فردا در مسجد وکیل برای مردم بخواند. میرزا حسن هرصفحه را با دو بار خواندن به حافظه میسپرد.[۳]
او سپس به فراگرفتن فقه و اصول مشغول شد و در دوازده سالگی پای درس شیخ محمدتقی، بزرگترین مدرس شرح لمعه در شیراز نشست. وی تا ۱۸ سالگی در درسهای شیخ محمدتقی شرکت میکرد، تا آنکه به توصیه استادش برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت.[۳]
تحصیل در اصفهان[ویرایش]
سید محمدحسن حسینی شیرازی به نوشته خود در تاریخ ۱۷ صفر ۱۲۴۸ قمری (۱۲۰۵ خورشیدی) وارد اصفهان شد. سپس در مدرسه صدر بازار حجرهای گرفت[۳] و به حلقه درس محمدتقی رازی پیوست.[۴] اما در ابتدا به دلیل کثرث شاگردان، امکان صحبت با استاد و پرسیدن سوالات برای او فراهم نمیشد. به همین دلیل به همراه چندتن از طلاب علاقهمند از استاد خواهش کردند که وقت معینی برای پرسش سوالات در اختیار آنان گذاشته شود. شیخ رازی از این پیشنهاد استقبال کرد و به دنبال آن در کنار جلسه عمومی درس، چندین جلسه خصوصی با حضور میرزا حسن و دوستانش برگزار شد که تا زمان فوت شیخ ادامه داشت.[۳]
او پس از درگذشت محمدتقی رازی، در درس میر سید حسن بیدآبادی، معروف به مدرس، حاضر شد و پیش از آغاز بیست سالگی از وی اجازه اجتهاد گرفت. او ده سال در اصفهان اقامت داشت و علاوه بر بیدآبادی از محضر محمدابراهیم کلباسی نیز استفاده کرد.[۳]
در نجف[ویرایش]
سید محمدحسن حسینی شیرازی در سال ۱۲۵۹ قمری (۱۲۲۱ خورشیدی) به کربلا رفت. سپس راه نجف را در پیش گرفت و در حوزه درس اساتیدی چون محمد حسن نجفی، حسن کاشفالغطا (فرزند شیخ جعفر کاشفالغطا) و سید ابراهیم قزوینی شرکت جست. با فوت نجفی، او که هنوز خود را نیازمند تحقیق و مطالعه بیشتر روی مسائل فقه و اصول میدید، قصد بازگشت به شیراز را داشت؛ ولی پیش از عزیمت به پیشنهاد یکی از دوستانش در مجلس درس شیخ انصاری حضور یافت و با مشاهده احاطه علمی انصاری، شرکت در این جلسات را ادامه داد و در نجف ماندگار شد.[۳] معروف است که انصاری بارها میگفت من درسم را برای سه نفر میگویم: "محمدحسن شیرازی، میرزا حبیبالله رشتی و حسن نجمآبادی"[۵] او در درس شیخ انصاری کم سخن میگفت و معروف است که هنگام سخن گفتن صدایش به قدری آرام بود که شیخ برای شنیدن آن ناچار به سمت او خم میشد و شاگردان را امر به سکوت کرده و میگفت: «جناب میرزا سخن میگوید.»[۳]
روش تدریس[ویرایش]
سید موسی شبیری از مراجع تقلید میگوید:
وقتی با حاج شیخ مرتضی حائری که دارای فکر جوان بود و من اوائل بیع مکاسب را پیش ایشان خوانده ام مذاکرة علمی می کردیم، مذاکرة ما طول می کشید. ایشان می فرمود: برای تو درس میرزای شیرازی خوب است، چون بحث میرزا هفت ساعت طول می کشید!
شنیدم وقتی میرزا درس می گفته ابتدا مطلبی طرح و سپس از یک یک شاگردان نظرخواهی می کرد و هر یک نظر خود را مطرح می کردند. گاهی به میرزا خُرده می گرفتند که فلانی از نظر علمی در مرتبه ای نیست که از او نظرخواهی می کنید. میرزا می گفت: گاهی در همین صحبت های علمی جرقّه هایی به ذهن اشخاص می زند، من از آن جرقّه ها استفاده می کنم. وقتی میرزا همة انظار شاگردان را می شنید، خودش داوری و محاکمه می کرد.[۶]
مرجعیت[ویرایش]
مقلدین شیخ انصاری پس از فوت او در سال ۱۲۸۱ قمری، به شاگردان متعددش رجوع میکردند. به این دلیل شاگردان برجسته وی، از جمله میرزا حسن آشتیانی، حسن نجمآبادی و میرزا عبدالرحیم نهاوندی و میرزا حبیبالله رشتی برای معرفی یکی از شاگردان انصاری به عنوان مرجع تقلید، شورایی تشکیل دادند و به پیشنهاد میرزای آشتیانی همگی برصلاحیت میرزا محمدحسن شیرازی صحه نهادند. در زمان مرجعیت میرزای شیرازی، میرزا سید محمدهاشم خوانساری نوه سید ابوالقاسم خوانساری (میرصغیر) در سفر کوتاه و مهمی که جهت زیارت عتبات به عراق داشت، مدتی در سامرا ماند و به تدرس خارج فقه و اصول، برای علما و روحانیون حوزه علمیه سامرا مشغول شد و در کنار میرزای شیرازی به امور مردم رسیدگی میکرد.[۳]
سفر حج[ویرایش]
سید محمدحسن حسینی شیرازی در سال ۱۲۸۷ قمری برای انجام اعمال حج به مکه رفت. در این سفر شریف مکه به دیدار میرزا آمد و او را به خانه خود برد. میرزا حسن در این سفر قصد اقامت دائمی در مدینه داشت و زمانی که این امر ممکن نشد تصمیم به مجاورت در مشهد گرفت. اما در نهایت به سامرا رفت و تا پایان عمر در آن شهر سکونت داشت.[۳]
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی سید محمدحسن حسینی شیرازی[ویرایش]
- یکی از مهمترین حوادثی که در ایام زعامت او رخ داد، نهضت تحریم تنباکو بود. پس از اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو به کمپانی رژی در چهار شهر ایران، مردم به پیشتازی چهار نفر از شاگردان میرزای شیرازی دست به اعتراضات گستردهای زدند. در تهران شیخ فضل الله نوری، در اصفهان آقانجفی اصفهانی، در شیراز سید علیاکبر فال اسیری و در تبریز میرزا جواد از رهبران این جریان بودند.[۷] حکم تاریخی او در معاهده انحصار تنباکو در زمان ناصرالدین شاه چنان مردم را به صحنه کشاند که شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباکو گردید.[۸] با صدور این حکم، مردم مبارزه سیاسی علیه قرارداد استعماری مذکور را یک وظیفهٔ شرعی دانسته و به مخالفت شدید پرداختند. بهطوری که ناصرالدین شاه مجبور شد با پرداخت غرامت، این قرارداد ننگین را فسخ کند.[۹] سرنجام حکم تاریخی تحریم از سوی میرزای شیرازی از سامرا صادر شد. متن حکم بدین شرح است:
«بسمالله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی.»[۱۰][۱۱]
سید روحالله خمینی از این اقدام اینگونه تعبیر کردهاست:
«همان نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجیها بیرون کشید».[۱۲]
- دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان در سال ۱۳۰۹ هجری قمری[۱۳]
- ایجاد وحدت تشیع در سال ۱۳۱۱ قمری[۱۴]
- تربیت و اعزام مبلغان ویژه برای مناطق حساس و زیر سلطه نظیر هند، کشمیر، افغانستان، قفقاز، ... و عراق
- جلوگیری از تجاوز به حقوق مسلمان
- جلوگیری از خرید زمینهای شهر طوس توسط سر سپردگان
- فرستادن نماینده خود به مناطق حساس ایران همانند سید مصطفی موسوی خمینی
- حامی، مدافع و راهنمای استاد استناد علامه حسین محدث نوری بنیانگذار عقل گرایی شیعه در فرهنگ اسلامی ایران
- آموزش نسل بنیانگذاران و رهبران «مشروطه مشروعه» شیخ فضلالله نوری، آقا نجفی اصفهانی، ...
- استاد اصلی استادنی همانند عبدالکریم حائری یزدی (بنیانگذار حوزهٔ علمیهٔ قم) و میرزا جواد ملکی تبریزی که دو نسل از رهبران انقلاب اسلامی ایران را آموزش دادند.
برخوردهای متناسب میرزای شیرازی در موقعیتهای مختلف[ویرایش]
سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید میگوید:
مرحوم حاج آقا رضا زنجانی از والدشان مرحوم حاج سید محمد زنجانی نقل کرد که می گفت یکی از آقایان می گفت که من سه برخورد با میرزای شیرازی داشتم: یک دفعه با یکی از همشهری ها نزد میرزای شیرازی رفتیم. در آن برخورد میرزا تمام قد برای ما بلند شد. یک مرتبه خصوصی نزد میرزا رفتم. ایشان یک «یا الله» گفت و نشستیم. یک بار هم در درس شرکت کردم و ایشان اصلاً متوجّه من نشد. میرزا به تناسب سه موقعیت سه برخورد مختلف داشت. ایشان برای حفظ احترام ما پیش همشهری ها تمام قد بلند شد، ولی در درس هیچ گونه توجّهی نکرد.
خلاصه، ایشان فوق العاده عاقل بود و هر جا در وقت خودش و در جای خودش رفتار متناسبی داشت.[۱۵]
سید محمدحسن حسینی شیرازی و شاگردانش شیخ فضلالله نوری و حسین محدث نوری[ویرایش]
میرزای شیرازی شیخ را به منزله «نفس خویش» میشمرد و معروف است در پاسخ این سؤال که آیا اجازه میدهید به عنوان ارجاع احتیاطات فتوا به «غیر»، به شیخ رجوع کنیم؟ فرموده بود: میان من و شیخ فضلالله نوری، غیریتی نیست؛ او «خود من» و «نفس من» است![۱۶] سخن میرزای شیرازی در جواب یکی از اهالی تهران که برای حل مسائل شرعی به ایشان مراجعه کرده بود، دال بر عظمت علمی ایشان است که فرموده بود: «مگر شیخ فضلالله در تهران نیست که به من مراجعه میکنید؟[۱۷]
آقا سید احمد زنجانی (سید احمد شبیری زنجانی)، مرجع فقید قم، نیز داوری چون بزرگان یاد شده دارد: «شیخ فضلالله نوری از شاگردان مرحوم حاج میرزا حسن شیرازی بود. در مرکز، استخوان علمیش محکم بود. تقریباً آن روز از جهت ریاست، شخص اوّل بود».[۱۸] آخوند ملا قربانعلی زنجانی هم همین را تکرار میکند.
سه رساله از هفت رساله نوشته شده توسط شیخ فضلالله نوری (فضل الله آل کیا کجوری طبرسی مازندرانی) از خاندان رستمدار دربارهٔ نظرات میرزای شیرازی است:
- رساله فی المشتق که تقریرات درس میرزای شیرازی است (در تهران به تاریخ ۱۳۰۵ منتشر شد).
- رساله سؤال و پاسخ، حاوی ۲۳۶ پرسش از میرزای شیرازی (در تهران به تاریخ ۱۳۰۵ منتشر شد).
- رساله سؤال و پاسخ، حاوی ۶۰ پرسش از میرزای شیرازی (در تهران به تاریخ ۱۳۰۶ منتشر شد).
که مهمترین و معتبرترین سندهای تاریخی در شناخت میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی بشمار میروند.
تهرانیها از میرزای شیرازی می پرسند که آیا اجازه می دهید در احتیاطات شما، به حاج شیخ فضل الله نوری مراجعه کنیم . مرحوم حاج شیخ فضل الله از شاگردان موجّه میرزا بود و میرزا هم به وی عنایت داشت، ولی با وجود میرزا حبیبالله رشتی و آشیخ محمد حسین کاظمینی و آشیخ زین العابدین مازندرانی که هم طبقه میرزا بودند، میرزا نمی خواست به شیخ فضل الله ارجاع بدهد و خلاف شرع مرتکب شود و از طرفی هم می خواست حیثیت و احترام شیخ فضل الله حفظ شود، لذا ایشان در جواب نوشته بود: ما گفته ایم احتیاطات ما را به غیر مراجعه کنید، ایشان خود ما هستند.[۱۹][۲۰][۲۱]
حسین محدث نوری در نجف اشرف در درس میرزای بزرگ، شرکت میجست و زمانی که میرزا به سامرا هجرت کرد وی به همراه ملا فتحعلی سلطانآبادی و دامادش شیخ فضل الله نوری، نخستین کسانی بودند که به دنبال میرزا به سامرا هجرت کردند و در آنجا به او پیوستند. محدث نوری به تدریج به یکی از شاگردان مبرز میرزای شیرازی تبدیل شد بطوریکه شیخ آقا بزرگ تهرانی دربارهٔ او چنین میگوید: «علامه نوری از بزرگترین و قدیمیترین و بزرگوارترین اصحاب مجدد شیرازی بود. میرزا کارهای با اهمیت را به او ارجاع میداد و رای از او صادر میشد! در بین شاگردان میرزا، از آن معدود مردانی بود که در آفاق و اکناف عالم برجسته و شناخته شده بود. نامههایی که از شهرها و نقاط مختلف جهان به خانه مرجعیت سرازیر شد غالباً توسط نوری به دست میرزا میرسید و بیشتر جواب نامهها به وسیله او و به قلم او نوشته میشد. خواستههای مهاجرین و پناهندگان به خانه مرجعیت به سعی و تلاش او بر آورده میشد»[۲۲]
شاگردان[ویرایش]
میرزای شیرازی شاگردان برجستهای تربیت کرد که بعضی از آنان عبارتند از:
- شیخ فضلالله نوری
- میرزا حسین نوری
- سید اسماعیل صدر
- عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه قم
- سید محمدکاظم طباطبایی یزدی بنیانگذار مدرسه سید یزدی مشهورترین و بزرگترین مدرسه دینی در نجف
- میرزا موسی مجتهد سبزواری پدر «فقیه سبزواری»[۲۳]
- میرزا محمدتقی شیرازی، از مراجع تقلید شیعه، معروف به میرزای دوم
- سید حسین قاضی طباطبایی تبریزی پدر سید علی قاضی طباطبایی
- آقا نجفی اصفهانی
- میرزا حسین نائینی
- سید محمدعلی حسینی مرعشی شهرستانی (رجب ۱۲۸۰ق، یازدهم ماه رجب ۱۳۴۴ق)[۲۴]
- سید علی اکبر فال اسیری
- محمدکاظم خراسانی
درگذشت[ویرایش]
سید محمدحسن حسینی شیرازی در روز دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۲۷۳ برابر با ۸ شعبان ۱۳۱۲ در سن ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت و در حرم علی بن ابیطالب دفن شد.
در نگاه دیگران[ویرایش]
سید محسن امین از علما و فقهای شیعه در کتاب اعیان الشیعه مینویسد:[۲۵] او یکی از بزرگان و مشاهیر مدرسین در علم اصول و مربی علما بود. از حوزهٔ درس ایشان اکثر فقهای عصر که شاگرد او بودند، فارغالتحصیل شدند. علاوه بر این، ایشان از علمای مجدد اسلام به حساب میآید. وی از نبوغ سیاسی ویژهای برخوردار بود. علامه سید حسن صدر که خود یکی از مجتهدین بزرگ کاظمین و از شاگردان بزرگ میرزا بوده است در کتاب خود «تکملة امل الآمل» در بارهٔ سید حسن شیرازی می نویشد: او مجدد احکام (اسلامی) بود و تدبیر و اندیشهٔ سیاسی او سیاستمداران را متحیر میکرد و علما و سلاطین در امور سیاسی به او رجوع میکردند.»
سید روحالله خمینی در مورد میرزای شیرازی مینویسد: «نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجیها بیرون کشید».[۱۲]
تالیفات[ویرایش]
بر خلاف نظر مرتضی مطهری ، میرزا، نوشتهها و تحریراتی در فقه و اصول داشته، ولی به دلیل اینکه خود آنها را ناچیز میدانسته حاضر به انتشارشان درمیان مردم نبوده است با این حال بعضی از آنها مشاهده شده است سید محمد تقی اصفهانی، یکی از شاگردان میرزا نقل میکند که میرزا در هنگام درس اشاره داشت که این مطلب را در رساله طهارت و صلوة به طور مفصل آوردهام هم ایشان میگفت که حاج میرزا اسماعیل شیرازی پسر عموی میرزا، نسخهای از رساله اجتماع الامر والنهی به خط خود میرزا در اختیار دارد سید محمد تقی باز یادآوری میکند که یادداشتهایی را که دیده است، در آن سؤالات میرزا و جوابهای شیخ انصاری بوده، ونیز حاشیهای را که بر نجاة العباد و دیگر رسالهها زده است، همگی را مشاهده کرده است تالیفات وی عبارتند از:
- کلمه الامام الحسن
رساله فقهی:
- کتاب الطهاره تا مبحث وضو
- کتاب الصلوه تا بحث
- رسالهای در رضای (اعیان الشیعه ج ۵٫۳۰۸)
- رسالهای در مشتق.
- کتاب المکاسب تا پایان معاملات
- حاشیه بر نجاه العباد
- تعلیقه بر کتاب معاملات وحید بهبهانی
- تعلیقه بر کتاب شرح لمعه
رسالههای اصول:
- رسالهای دراجتماع امر و نهی
- تقریرات درس اصول شیخ مرتضی انصاری. دوره کامل
- تعلیقات بر فرائدالاصول تألیف شیخ مرتضی انصاری
پانویس[ویرایش]
- ↑ در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری قدرولایت، صفحهٔ ۶۳۳
- ↑ فارسنامه ناصری، ج۲، ص۹۷۴
- ↑ ۳٫۰۰ ۳٫۰۱ ۳٫۰۲ ۳٫۰۳ ۳٫۰۴ ۳٫۰۵ ۳٫۰۶ ۳٫۰۷ ۳٫۰۸ ۳٫۰۹ ۳٫۱۰ مطلبی، ابوالحسن. نجوم امت، مندرج در نورعلم، بهمن ۱۳۷۰ و اردیبهشت ۱۳۷۱.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، هدیه الرازی الی الامام المجدد الشیرازی، صفحهٔ ۱۷
- ↑ در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری قدرولایت، صفحهٔ ۶۳۴
- ↑ http://zanjani.net/index.aspx?pid=99&articleid=87672&itemid=70536
- ↑ شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان، صفحه۱۰۴ تا ۱۰۸
- ↑ شرح حال رجال ایران، ج۱، ص۳۳۸
- ↑ شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان، صفحه۱۷۲–۱۷۳
- ↑ شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان، صفحه۱۱۷–۱۱۸
- ↑ سید مصلح الدین مهدوی، بیان سبل الهدایه فی ذکراعقاب صاحب الهدایه (این کتاب با نام زندگی نامه آیتالله العظمی آقانجفی اصفهانی در سال ۱۳۹۰ تجدید چاپ شده است)، صفحهٔ ۹۲
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ صحیفه نور، ج ۹، ص ۱۱۹.
- ↑ در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری قدرولایت، صفحهٔ ۶۳۸
- ↑ در مشروطه چه گذشت؟، جلد اول، چاپ اول ۱۳۸۹، مؤسسه فرهنگی هنری قدرولایت، صفحهٔ ۶۳۷
- ↑ سایت آیتالله شبیری زنجانیhttp://zanjani.net/index.aspx?pid=99&articleid=87673&itemid=70536
- ↑ از اظهارات مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی، مورخ، رجال شناس، و متخصص بزرگ کتابشناسی در دوران معاصر
- ↑ قاعدة ضمان الید، شیخ فضلالله نوری کتابخانه آستان قدس رضوی، شماره ۹۶۳۲.
- ↑ میراث اسلامی ایران، مجموعه مقالات، به کوشش رسول جعفریان، 596/9
- ↑ پیوست شماره ۸ کتاب تنهای شکیبا
- ↑ سیزدهم رجب یکصد و دهمین سالروز شهادت شیخ فضل الله نوری - پایگاه اطلاع رسانی کتابشناسی شیعه - تاریخ درج مطلب: سه شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵ - سیزدهم رجب یکصد و دهمین سالروز شهادت شیخ فضل الله نوری
- ↑ مقاله "سخنان حضرت آيةالله شبيرى زنجانى درباره شيخ فضل الله نورى" در کتاب : تنهای شکیبا
- ↑ کشف الاستار (1318 ق) پرتوی است از حسن دلانگیز حضرت مهدی. (12)
- ↑ دانشنامه اسلامی: فقیه سبزواری
- ↑ کانون خاندان سادات مرعشی
- ↑ اعیان الشیعه، سید محسن امین، بیروت 1960، چاپ چهارم، ص 111 – 90.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج ۱، چ ۳، نشر معروف، قم: ۱۳۸۵.
|
|