محمد معین
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع را میتوان به چالش کشید و حذف کرد. |
محمد معین | |
---|---|
محمد معین |
|
زمینهٔ کاری | فرهنگنویسی، استاد دانشگاه |
زادروز | ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ محله زرجوب رشت |
پدر و مادر | شیخ ابوالقاسم طلعت |
مرگ | ۱۳ تیر ۱۳۵۰ (۵۳ سال) بیمارستان فیروزگر تهران |
ملیت | ایران |
جایگاه خاکسپاری | آستانه اشرفیه، کنار حشمترود |
کتابها | فرهنگ معین |
همسر(ها) | مهین امیرجاهد (درگذشت ۸ آذر ۱۳۹۲)[۱] |
فرزندان | ۲ دختر، ۲ پسر |
محمّد معین (۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ در محله زرجوب رشت[۲][۳] - ۱۳ تیر ۱۳۵۰ درتهران) استاد زبان فارسی و پدیدآورندهٔ فرهنگ معین است. آرامگاه وی در آستانه اشرفیه قرار دارد.[۴]
محتویات
زندگینامه[ویرایش]
محمد معین در روز ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ در محله زرجوب رشت به دنیا آمد. پدرش شیخ ابوالقاسم از روحانیان شهر رشت بود.[۵] بر طبق صفحهٔ اول دستخطی که وی دربارهٔ زندگی خود نوشته، تاریخ تولد وی ۱۷ رجب سال ۱۳۳۲ (قمری) برابر با ۲۱ جوزای سال ۱۲۹۳ است. در متن دانشنامهٔ دکتری سال تولَد وی ۱۲۹۱ ذکر شدهاست؛ ولی در نوشتهٔ قابشدهای که در خانهٔ وی و در اتاق کارش به دیوار آویختهاست تاریخ تولد او دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ نوشته شدهاست.
او که اولین فرزند خانواده بود، در سن شش سالگی مادرش را بر اثر بیماری حصبه از دست داد و پنج روز بعد از فوت مادر، پدرش نیز به سبب همین بیماری درگذشت. بیماری حصبه در رشت شیوع یافته و در آن سال ۲۸ هزارنفر را از بین برده بود.[۶] جد پدری او شیخ محمدتقی معینالعلما که در سلک علمای روحانی بود، به تربیت وی همت گذاشت. محمد معین ترقیات علمی و معنوی خود را مدیون او میدانست. جد مادری او شیخ محمد سعیر نیز از علما و مدرسان علوم قدیمه بود.
او در سال ۱۳۰۴ دوره شش ساله ابتدایی در دبستان اسلامی رشت را ظرف دو سال پایان رساند. دوره اول متوسطه را در دبیرستان نمره ۱ رشت (که بعدها به نام دبیرستان شاهپور خوانده شد) به اتمام رساند و دوره دوم متوسطه را در رشته ادبی در دبیرستان دارالفنون تهران به پایان رساند. در اوان تحصیل در دبیرستان، صرف و نحو عربی و بخشی از علوم قدیمه را نزد پدربزرگش و مرحوم سید مهدی رشتآبادی فرا گرفت. در سال ۱۳۱۰ در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و فلسفه علوم تربیتی به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۱۳ با نوشتن پایاننامهای به زبان فرانسه در مورد شاعر فرانسوی «لوکنت دولیل» در رشته ادبیات و فلسفه به اخذ مدرک کارشناسی نایل شد.
پس از طی دوره ششماهه دانشکده افسری احتیاط، شش ماه اول سال ۱۳۱۴ را به خدمت افسری گذرانید و در مهر ماه آن سال به دبیری دبیرستان شاهپور اهواز منصوب شد. پس از سه ماه، ریاست دانشسرای شبانهروزی اهواز را یافت و در عین حال عضویت تحقیق اوقاف و ریاست پیشاهنگی و تربیت بدنی استان ششم به عهده وی بود. در همین ایام به وسیله مکاتبه آموزشگاه روانشناسی بروکسل، که تحت نظر Elmer Knowles روانشناس اداره میشد، ر «مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات پارسی» دفاع کرد. پایاننامه او با راهنمایی ابراهیم پورداوود با قید «بسیار خوب» پذیرفته شد و محمد معین به عنوان نخستین فارغالتحصیل دورهٔ دکتری ادبیات فارسی در ایران شناخته شد. از آن پس به سمت دانشیار و سپس به سمت استاد کرسی «تحقیق در متون ادبی» در دانشکده ادبیات برگزیده شد.[۷] در ۱۳۲۱ ازدواج کرد که نتیجه آن ۴ فرزند میباشد. از آغاز سال ۱۳۲۵ شمسی که چاپ لغتنامه دهخدا طبق قانون، در مجلس شورای ملی آغاز شد، دکتر معین به همکاری علیاکبر دهخدا برگزیده شد. در دی ماه ۱۳۳۴ با موافقت علیاکبر دهخدا، سازمان لغتنامه از منزل شخصی دهخدا به مجلس شورای ملی منتقل شد و طبق وصیت نامه دهخدا، دکتر معین به ریاست امور علمی آن سازمان منصوب گردید. در اسفند ۱۳۳۶ سازمان مذکور به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انتقال یافت و طبق اساسنامه مصوب شورای دانشگاه، ریاست سازمان لغتنامه به عهده دکتر محمد معین گذاشته شد. وی این سمت را تا آخرین روزی که دچار سکته گردید به عهده داشت.
درگذشت[ویرایش]
وقتی دکتر محمد معین، پس از چند سال بیهوشی درگذشت، از خیل عظیم دانشگاهیان و دانشجویانی که او را میستودند، فقط عده معدودی که از شمار انگشتان دست کمتر بودند در مراسم تشییع پیکر او شرکت کردند.»
فرهنگ فرهی، روزنامهنگار پیشکسوت ایرانی.[۸]
محمد معین در ۹ آذر ۱۳۴۵ پس از بازگشت از ترکیه، در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی، سکته کرد و پنج سال آخر زندگیاش را در حالت اغما گذراند.[۹]
وی را جهت معالجه بیشتر در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۴۶ به کشور کانادا منتقل کردند؛ ولی چون بهبودی در وضعیت او مشاهده نشد، در ۱۵ آبان ۱۳۴۶ به ایران بازگردانده شد و در بیمارستان فیروزگر بستری شد. دکتر محمد معین در روز ۱۳ تیرماه ۱۳۵۰ در همان بیمارستان درگذشت.[۱۰]
در مراسم خاکسپاری محمد معین، عدهای بسیار معدود شرکت داشتند که با توجه به شخصیت ادبی شناختهشده جهانی او، رنجش بسیاری از فرهنگدوستان آن زمان را بر انگیخت. ابوالقاسم انجوی شیرازی در فردای روز تشییع جنازه، مقالهای انتقادی با عنوان «تهران بمیر» در روزنامه اطلاعات انتشار داد و این تشییع جنازه را از سر گِلِه از فرهنگدوستان با تشییع جنازه مهوش مقایسه کرد.[نیازمند منبع] همچنین دکتر عنایت در یکی از سرمقالههایش نوشت: «تهران مرگ محمد معین را حس نکرد».[۱۱]
با این همه دکتر مهدخت معین فرزند دکتر محمد معین پس از سال ها در گقتگویی با حامد داراب که روزنامه شرق آن را منتشر کرد؛ شرکت عده معدود در مراسم خاکسپاری پدرش را تکذیب نمود.[۱۲]
همسر محمد معین، مهین امیرجاهد نیز که طی چند سالی که دکتر معین در بستر بیماری بود، از وی پرستاری نمود در تاریخ ۸ آذرماه ۱۳۹۲ خورشیدی در آستانه اشرفیه درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.[۱۳][۱۴]
آرامگاه دکتر معین[ویرایش]
محمد معین را پس از تشییع پیکر از مسجد فخرالدوله بسمت زادگاهش شهر رشت و آرمیدن در آرامگاه خانوادگی معین در شهر آستانه اشرفیه به خاک سپردند.[۱۵][۴] وزارت فرهنگ و هنر، ساخت آرامگاه محمد معین را برعهده گرفت. در حیاط آرامگاه درختان چنار، صنوبر، یوکا، شمشاد و فواره آب و نیمکت و فضای سبز وجود دارد.[۱۶]آرامگاه او بنا به وصیت خودش، به احترام حرم جلال الدین اشرف و علاقه وی به علامه شیخ حسینی وحید در کنار حشمت رود در شهر آستانه اشرفیه قرار دارد و سالانه مورد بازدید علاقهمندان به زبان و ادب فارسی است.[۱۷]
تخریب[ویرایش]
در سال ۱۳۸۰، عدهای به آرامگاه او در شهر آستانه اشرفیه یورش بردند و «به اتهام همکاری» با حکومت پهلوی آن را ویران کردند.[۱۸]
رابطه زادگاه با آرامگاه[ویرایش]
دکتر مهدخت معین فرزند دکتر معین درباره سنخیت زادگاه با آرامگاه وی گفته است:
پدر بزرگ شان، مرحوم معین العلما روحانی بودند. به جهت آسید جلال الدین اشرف به آستانه علاقه داشتند. در سالهای طاعون بزرگ رشت که جمعیت زیادی تلف شده بودند معین العلما که سرپرستی دکتر معین و برادرش را به عهده داشتند حدود دو سالی به این شهر مهاجرت کردند و مقیم شدند. معین العلما دوست شفیقی در این شهر داشت که حتی پس از مراجعت به رشت مرتب به دیدار دوست شفیق و زیارت آستانه اشرفیه میآمدند و نوههای خودشان، محمد و علی معین را با خودشان میآوردند.
در مدت اقامت کوتاه دو ساله و رفتوآمدهای مکرر دکتر معین بهمراه جدش به آستانه اشرفیه و هم بازی شدن با بچههای محل در باغی که امروزه آرامگاه دکتر در آن قرار دارد موجبات تعلق خاطرش را به این شهر فراهم آورد.
در سال ۴۲ وقتی پدرم با برادرشان مرحوم مهندس علی معین در آستانه قدم میزدند، پدرم محل فعلی آرامگاه را نشان میدهند و به برادرشان میگویند: اینجا، کنار حشمت رود محل بازی دوران کودکی ماست، خوب است که در اینجا آرامگاه خانوادگی بسازیم. بلافاصله عمویم اقدام میکنند، زارعان آن محل را راضی و باغ را خریداری میکنند و سه سال بعد یعنی سال ۴۵ آن حادثه – بیهوشی – برای پدرم اتفاق میافتد و سال ۵۰ که فوت میکنند، ایشان را به این محل منتقل میکنند و عموی من آن آرامگاه را به صورت اولیه میسازند .
مسافرتها[ویرایش]
در تابستان سال ۱۳۳۳ به دعوت دانشگاه هاروارد به آمریکا رفت و از موسسات فرهنگی و فنی و هنری شرق آمریکا دیدار کرد. پس از آن در کتابخانهها و موزههای لندن و پاریس نیز مطالعاتی بعمل آورد.
در تابستان ۱۳۳۶ جزو هیئت اعزامی دولت و دانشگاه تهران به کنگره خاورشناسی در مونیخ به اروپا رفت و مدتی در سوئیس و آلمان به پژوهش پرداخت. در کنگره مزبور به عضویت «کمیته مجموعه کتیبههای ایرانی» (به انگلیسی: Corpus Inscription Iranicarum) و عضویت کمیته تالیف «فرهنگ پهلوی» منصوب گردید و سخنرانی تحت عنوان «هورقلیا» به زبان فرانسه ایراد نمود که خلاصه آن در مجموعه سخنرانیهای کنگره مزبور درج گردید. در همین کنگره دوره برهان قاطع که به تصحیح و تفسیر او رسیده بود، از طرف والتر هنینگ و امیل بنونیست و دکتر محمدباقر (از کشور پاکستان) مورد تقدیر قرار گرفت.
در آذر ماه ۱۳۳۶ به دعوت دانشگاهها و فرهنگستانهای مسکو و لنینگراد و باکو، برای بازدید از موسسات علمی و سخنرانی در زمینه فرهنگ و ادب ایران و رفع بعض اشکالات متون ادبی و دستور زبان فارسی به کشور اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد.
در ژانویه همان سال در «موتمر اسلامی» (به انگلیسی: Islamic colloquium)که در لاهور پاکستان منعقد گردید، شرکت کرد و در باب «صلح در نظر جلال الدین مولوی» به انگلیسی سخنرانی کرد که در مجموعه موتمر به چاپ رسید.
در فروردین۱۳۳۷ از طرف «مرکز ملی پژوهشهای علمی» فرانسه (CNRS) برای بازدید از موسسات علمی فرانسه و ایراد سخنرانیها در دانشگاه پاریس دعوت شد و تا آخر تابستان آن سال در فرانسه بود. در این مدت یک سلسله سخنرانی در مدرسه پژوهشهای عالی در زمینه تصوّف ایرانی و تفاوت آن با شیخیه ایراد نمود که گزارش آن در سالنامه ۵۹-۱۹۵۸ مدرسه مزبور مندرج است. علاوه بر این سخنرانی درباره جلالالدین محمد بلخی در دانشکده ادبیات دانشگاه سوربن ایراد نمود. در همین ایام به عضویت انجمن خاورشناسان Société Asiatique در پاریس و انجمن فلسفی ارنست رنان پاریس درآمد. ضمناً چندی در کتابخانهها و موزههای بلژیک و هلند به مطالعه پرداخت. در سال ۱۳۴۲ (برابر با ۶۴-۱۹۶۳ میلادی) طبق دعوت دانشگاه پرینستون آمریکا به آن کشور رفت. آذرماه ۱۳۴۵ برای شرکت در کنفرانس فرهنگ منطقهای، به مدت یک هفته به ترکیه عزیمت نمود.
امتیازات فرهنگی[ویرایش]
دکتر معین در سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۳ عضو شورای عالی فرهنگ بود. در کنگرههای هزاره ابن سینا، هفتصدمین سال خواجه نصیرالدین طوسی، آزادی فرهنگ که در تهران برگزار شد، عضویت داشت و در آنها به ایراد سخنرانی پرداخت. در سال ۱۳۳۳ برای کتاب جامع الحکمتین ناصر خسرو که نخستین بار توسط هانری کربن (خاورشناس فرانسوی) و دکتر معین تصحیح و چاپ شده بود، از طرف فرهنگستان Académie des Inscriptions et Belles-Lettres فرانسه، به دریافت جایزه نایل آمد..
در تابستان ۱۳۳۷ بنا به تصویب هیئت وزیران ایران، به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد و این انتخاب در پاییز ۱۳۴۰ از طرف هیئت وزیران مجدداً تایید شد. در مهرماه ۱۳۳۷ به عنوان «استاد ممتحن خارجی» دانشگاه پنجاب (پاکستان) برای مطالعه و اظهار نظر در رسالههای دکترا آن دانشگاه برگزیده شد. از سال۱۳۲۴ با پروفسور هانری کربن در تصحیح و نقد متون فلسفی و عرفانی فارسی و عربی همکاری داشت. در نتیجه این همکاری، یک سلسله کتب فارسی و عربی از طرف انیستیتوی ایران و فرانسه چاپ و منتشر شدهاست.
در آذرماه ۱۳۳۸ از نیما یوشیج، پیشوای شعر نو در ایران وصیت نامهای بدست آمد که در آن دکتر معین را بدون اینکه دیده باشد، به عنوان وصی تعیین کرده بود تا اشعار وی را بررسی کند و قسمت لازم را انتشار دهد و انتخاب و طبع اشعار نیز تحت نظر وی باشد.[۲۰]
از تاریخ ۹ تا ۱۵ شهریور ۱۳۴۵ ریاست کمیسیون ادبیات را در کنگره جهانی ایرانشناسان عهده دار بود.
تصنیفات و تألیفات[ویرایش]
تالیف[ویرایش]
۱. فرهنگ فارسی معروف به فرهنگ معین؛ دوره کامل فرهنگ فارسی، شامل لغات فارسی، لغات و ترکیبات عربی متداول در فارسی، لغات اروپایی که به تدریج در فارسی وارد شده و اعلام اشخاص، اعلام جغرافیایی، در هفت هزار و نهصد صفحه و در شش مجلد. تهران: انتشارات امیر کبیر.
۲. جلد اول حافظ شیرین سخن.. تهران، ۱۳۱۹.
۳. یک قطعه شعر در پارسی باستان. تهران، ۱۳۲۲.
۴. یوشت فریان و مرزبان نامه. تهران، ۱۳۲۲.
۵. «علامه محمد قزوینی» در سالنامه پارس و نیز مجله فرهنگستان چاپ شد.. تهران، ۱۳۲۴.
۶. «شاهان کیانی و هخامنشی در آثار الباقیه». تهران، ۱۳۲۴.
۷. ارداویرافنامه. تهران، ۱۳۲۵.
۸. «روزشماری در ایران باستان و آثار آن در ادبیات پارسی». تهران، ۱۳۲۵.
۹. پورداوود. تهران، ۱۳۲۵.
۱۰. «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی». تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۲۶.
۱۱. شماره هفت و هفت پیکر نظامی. تهران: انتشارات مجله پشوتن، ۱۳۲۷.
۱۲. حکمت اشراق و فرهنگ ایران. تهران، ۱۳۲۹.
۱۳. «مفرد و جمع». تهران، ۱۳۴۰.
۱۴. اسم مصدر- حاصل مصدر. تهران: امیر کبیر، ۱۳۳۱.
۱۵. امیر خسرو دهلوی. تهران: مجله مهر، ۱۳۳۱.
۱۶. «برگزیده نثر فارسی» شماره اول (دورههای سامانیان، آل بویه). تهران، ۱۳۳۲.
۱۷. آیینه سکندر. تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۲.
۱۸. هورقلیا. تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران.
۱۹. لغات فارسی ابن سینا. تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۳.
۲۰. «برگزیده شعر فارسی»، شماره اول (دورههای طاهریان، صفاریان، سامانیان و آل بویه). تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۱.
۲۱. «نصرالدین طوسی: زبان ادبیات پارسی». تهران: مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۲۵.
۲۲. «ستاره ناهید یا داستان خرداد و امرداد (نثر و نظم)». تهران، ۱۳۱۶.
تصحیح کتب[ویرایش]
۱. علم برین. دانشنامه علائی تألیف ابنسینا. تهران: انجمن آثار ملی، ۱۳۳۱.
۲. چهار مقاله تألیف نظامی عروضی سمرقندی، با شرح لغات و توضیح عبارات مشکل و نسخه بدلها.. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۱.
۳. «مجموعه اشعار دهخدا» با مقرمه مشروح در ترجمه احوال و آثار وی.. تهران، ۱۳۳۴.
۴. ناصر خسرو. جامع الحکمتین. تهران: انیستیتوی ایران و فرانسه، ۱۳۳۲.
۵. شرح قصیده ابوالهیثم. تهران: انیستیتوی ایران و فرانسه، ۱۳۳۴.
۶. محمد حسین بن خلف تبریزی. برهان قاطع. تهران، ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵.
۷. سدید الدین محمد عوفی. جوامع الحکایات. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۵.
۸. روزبهان بقلی شیرازی. عبهر العاشقین. تهران: انیستیتو ایران و فرانسه، ۱۳۳۷ شمسی.
ترجمهها[ویرایش]
۱. علی الجارم و مصطفی امین. روانشناسی تربیتی ترجمه از «علم النّفس و آثارُه فی التّربیةِ و التّعلیم». اهواز: انتشارات ادارهٔ فرهنگ خوزستان، ۱۳۱۶.
۲. و. ب. هنینگ (W.B.Hening). کتیبههای پهلوی. تهران: مجلهٔ یغما، ۱۳۲۹.
۳. ««خسرو کواتان و ریدک وی» ترجمه از پهلوی». تهران: مجلهٔ آموزش و پرورش، ۱۳۲۳.
۴. دکتر ر. گیرشمن. ایران. تهران: انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۶. شابک ۷-۰۳۲-۴۴۵-۹۶۴-۹۷۸.
مقالات[ویرایش]
مقالات وی در موضوعات ادب، تاریخ ادیان، ایران دوره قبل از اسلام و عهد اسلامی، تاریخ ادبیات، آثار باستانی، علوم تربیتی و…؛ در مجلههای: ایران، مهر، سخن، آموزش و پرورش، یغما، یادگار، دانش (تهران)، اطلاعات ماهانه، اطلاعات هفتگی، فرهنگ (مشهد)، ایران لیگ (بمبئی)، روزگار نو (لندن)، اشتار (پایس)، آهنگ (دهلی)، آریانا (کابل) و نیز در سالنامههای پاریس، ایران، جاوید، کارون (تهران) و یادنامه بیروتی (کلکته) به طبع رسیده و تعداد آنها بالغ بر۲۰۴ است.
آثار منتشرنشده[ویرایش]
۱. فرهنگ بزرگ فارسی شامل کلیه لغات متداول در فارسی، تاریخ استعمال کلمه در زبان فارسی، معانی حقیقی و مجازی، شواهد معانی.
۲. فرهنگ دستور زبان فارسی شامل مباحث دستوری.
۳. جلد دوم حافظ شیرین سخن.
نشانها و افتخارات[ویرایش]
- نشان درجه سوم علمی در سال ۱۳۱۶.
- نشان درجه دوم علمی در سال ۱۳۲۱
- نشان درجه دوم سپاس در سال ۱۳۲۷.
- جایزهٔ Tamhour از طرف Académie des Inscriptions در سال ۱۳۲۱.
همچنین در سال ۱۳۴۰ از طرف دولت فرانسه نشان عالی «هنر و ادب» به ایشان اهدا شد.
پانویس[ویرایش]
- ↑ همسر دکتر محمد معین درگذشت خبرگزاری الف
- ↑ «زندگی نامه دکتر محمد معین».
- ↑ «زندگی نخبگان دکتر محمد معین». روزنامه جام جم، 09 اردیبهشت 1388.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ «آرامگاه دکتر معین، ایرانگردی تیشینه».
- ↑ «دکتر محمد معین». دفتر آموزش و پژوهش استانداری گیلان.
- ↑ «آخرين سوار ادبيات کهن». شرق، ش. ۲۰۹۲، ۹. بازبینیشده در ۹ اسفند ۱۳۹۳ هجری خورشیدی.
- ↑ «دکتر محمد معین، بزرگمردی از سلاله فرهنگ». شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی.
- ↑ خاکسپاری و بزرگداشت محمود عنایت، سردبیر «نگین» در لسآنجلس، بیبیسی فارسی
- ↑ دهخدا: «لغتنامه نویسی عمر هفت کرکس میخواهد»، بیبیسی فارسی
- ↑ لادن پارسی. «یادبود دکتر محمد معین، پدیدآورنده لغتنامه معین». بیبیسی فارسی، ۱۴ تیر ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۳ خرداد ۱۳۸۷.
- ↑ خاکسپاری و بزرگداشت محمود عنایت، سردبیر «نگین» در لسآنجلس، بیبیسی فارسی
- ↑ آخرین سوار ادبیات کهن. روزنامه شرق. شماره ۲۰۹۲. ۲۹ مرداد ۱۳۹۳، روزنامه شرق
- ↑ خبرگزاری ایسنا مورخ ۸ آذر ۱۳۹۲
- ↑ عبدالله نصری، کارنامه دکتر معین، انتشارات امیرکبیر، سال ۱۳۶۴
- ↑ «زندگی نخبگان دکتر محمد معین». روزنامه جام جم، 09 اردیبهشت 1388.
- ↑ «آرامگاه دکتر محمد معین، اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گیلان».
- ↑ «درباره دکتر محمد معین چهره ممتاز گیلان». وبگاه شبکه تلویزیونی باران.
- ↑ «محمد معین؛ کاوشگر واژهها». بازبینیشده در ۷/۱۳/۲۰۱۱.
- ↑ [http://guilanian.ir/دكتر-محمد-معين-،-معين-جاويد-زبان-و-ادب-ف/ «زنده یاد دکتر معین از نگاه دخترش دکتر مهدخت معین: دکتر معین، معین جاوید زبان و ادب پارسی»]. وبگاه گیلانیان، ۱۵ تیر ۱۳۹۱.
- ↑ «دکتر محمد معین؛ چقدر به این چهره نامدار میتوان اعتماد کرد؟» (فارسی). رادیو فردا، ۱۳۹۰/۰۴/۱۵ ۱۳۹۰.
منابع[ویرایش]
- عزیزاللّه علیزاده. فرهنگ فارسیدکتر محمد معین. تهران: انتشارات راه رشد، ۱۳۸۲. ISBN 3-82-6018-964.
- علی اکبر رژدام. کتابخانهٔ خانهٔ استاد. . گزارشی از وضعیت کنونی خانهٔ زندهیاد استاد معین بیست و یکم، ش. چهارم (۱۳۸۴): صص ۷۶-۸۳.
- فصلنامهٔ ره آورد، ش. ۵۹ (بهار ۸۱).
پیوند به بیرون[ویرایش]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به محمد معین در ویکیگفتاورد موجود است. |
- ادیبان اهل ایران
- استادان دانشگاه تهران
- استادان گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران
- اهالی رشت
- دانشآموختگان دارالفنون
- دانشآموختگان دانشسرای عالی
- دانشآموختگان دبیرستان شاهپور رشت
- درگذشتگان ۱۳۵۰
- درگذشتگان ۱۹۷۱ (میلادی)
- زادگان ۱۲۹۷
- زادگان ۱۹۱۴ (میلادی)
- زادگان ۱۹۱۸ (میلادی)
- زبانشناسان اهل ایران
- فرهنگنویسان اهل ایران
- لغتشناسان اهل ایران
- نویسندگان ادبیات فارسی
- نویسندگان اهل ایران
- نویسندگان لغتنامه دهخدا
- دستورنویسان زبان فارسی