تاتهای قفقاز
تاتهای قفقاز یا تاتهای شمالی[۱] (دیگر نامها: لاهیجانی، داغلی، پارسیان قفقاز، پارسیان قفقاز جنوبی) یکی از قومهای ایرانی و شاخهای از فارسها هستند که در جمهوری آذربایجان، فدراسیون روسیه (بیشتر در داغستان جنوبی) و ارمنستان سکونت دارند. این قوم بسته به منطقه زندگی، خود را «تاتی»، «پارسی»، «داغلی» و «لاهیجان (لُهیجُن)» مینامند. به جز بخش کوچکی سنی مذهب، بیشتر تاتها شیعه هستند. همچنین اقلیت یهودی قفقاز هنوز زبان تاتی جوهوری را میان خود نگاه داشتهاند. تاتهای ارمنستان مسیحی هستند. زبان این تیره ایرانی «تاتی» است که همراه با فارسی دری و تاجیکی پارهای از زبانهای ایرانی جنوب غربی و گویشی از فارسی بشمار میرود[۲] و زبانی که در ایران، تاتی نامیده میشود نیست. تاتی ایران (که در استانهای قزوین، زنجان، اردبیل، سمنان، آذربایجان شرقی و غیره گویشور دارد) از شاخه زبانهای ایرانی شمال غربی و نزدیک به تالشی، گیلکی و کردی است. نزدیکترین زبان به زبان تاتی ایران، زبان تالشی است در حالی که زبان گروه قومی مورد بررسی، گویشی از فارسی است. استفاده از زبانهای ترکی آذری و روسی نیز در میان تاتهای قفقاز گستردهاست.
محتویات
تاریخ[ویرایش]
پیش از حمله عربها[ویرایش]
نخستین اشاره در منابع موجود از حضور پارسیان در قفقاز جنوبی، به گسترش نظامی هخامنشیان (۵۵۸-۳۳۰ پیش از میلاد) باز میگردد که این منطقه را به عنوان ساتراپهای ۱۰، ۱۱، ۱۸ و ۱۹ به شاهنشاهی خود افزودند [۳] کشف ویرانههای معماری هخامنشی، قطعات جواهرات و سفالینهها در بررسیهای باستانشناسی در اران (جمهوری آذربایجان)، ارمنستان و گرجستان این موضوع را تایید کردهاست. به هر روی، تا زمان هخامنشیان اطلاعاتی از حضور پیوسته و فراوان پارسیان باستان در قفقاز جنوبی وجود ندارد. گمان موکد بر این است که نیاکان تاتهای کنونی در زمان ساسانیان (۳-۷ پس از میلاد) در این منطقه ساکن شده باشند. ساسانیان برای استواری موقعیت خود در قفقاز جنوبی شهرها و پادگانهایی ساختند [۴]. انوشیروان خسرو اول، پادشاه ساسانی (۵۳۱-۵۷۹) عنوان نمایندگی خود را در شروان (منطقه شرقی قفقاز جنوبی) به یکی از خویشان نزدیکش داد. این فرد، نیای نخستین دودمان شروانشاهان (حدوداً ۵۱۰-۱۵۳۸) بود [۵].
پس از حمله عربها[ویرایش]
پس از پیروزیهای اعراب در منطقه (۷-۸ پس از میلاد)، مسلمان شدن مردم قفقاز جنوبی شروع شد. حمله عربها با حملههای ترکها و مغولهای پسین در آسیای میانه دنبال گردید.
تاتهای قفقاز جزء آذربایجانیهای فارسیزبانند که زبان آنها در اثر حمله ترکان پسین هنوز تغییر نکرده است. گرچه با روند تسلط زبان ترکی آذری در جمهوری آذربایجان هر روز از جمعیت آنان کاسته میشود. ابو الحسن علی بن الحسین بن علی المسعودی، تاریخدان عراقی، در سالهای بین ۸۹۶ تا ۹۵۶ پس از میلاد مسیح؛ پیش از حمله ترک و مغول به ایران؛ حضور پارسیان و پارسیزبانان را در منطقه گواهی میدهد. وی میگوید:
مرزهای پارسیان عبارتند از کوههای ماد و آذربایجان تا ارمنستان، اران، بیلقان، دربند و ری و تبرستان، مسقط و شابران، جرجان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر سرزمینها در خراسان و سجستان، کرمان، فارس و اهواز ... همه این سرزمینها روزی یک پادشاهی بود با یک فرمانروا و یک زبان ... اگرچه گویشهای متفاوتی در آن زبان وجود داشت. ولی، این گویشها در واقع یک زبان است، به صورتی که حرفهای آنها به یک صورت نوشته میشود و به یک صورت در ترکیب به کار برده میشود. بدین ترتیب، گویشهای مختلفی است که عبارتند از: پهلوی، دری، آذری و دیگر زبانهای پارسی[۶]
ولی روند تسلط زبان فارسی در قفقاز در سدههای بعد به نفع مردمان پسین آسیای میانه یعنی ترکان زردپوست تغییر کرد؛ بطوری که زبان مسلط در جمهوری آذربایجان و آذربایجان ایران، زبان ترکی آذربایجانی است.
پس از حمله مغول و ترک[ویرایش]
بعد از قرن ۱۴، تیرههای اغوز با رهبری دودمان سلجوقی رخنه به ناحیه را آغازیدند و ترکی به طور تدریجی شروع به جایگزینی زبانی کرد و در گزر روزگار با تاثیرپزیری از زبان رایج باشندگان آن دیار (آذری) ترکی آذری شکل گرفت. ظاهراً در این دوره نام بیرونی «تات» و «تاتی» به گویشهای زبان فارسی در قفقاز جنوبی بستگی پیدا کرد. این نام از واژهٔ ترکی «تات» میآید که معرف کشاورزان ناکوچرو (عموماً ایرانی) گردید.[۷]
مغولها در دههٔ ۳۰ از سدهٔ ۱۲ میلادی قفقاز جنوبی را گشودند و دودمان ایلخانیان برپا شد. چیرگی مغولان تا دهههای ۶۰–۷۰ از سدهٔ ۱۴ به درازا کشید، ولی این موضوع جلو پیشرفت فرهنگ را نگرفت و چامهسرایان و دانشمندان برجستهای در طول سدههای ۱۳ تا ۱۴ کار را دنبال کردند یا پدیدار شدند. در پایان سدهٔ ۱۴ میلادی قفقاز جنوبی مورد یورش تیمور لنگ قرار گرفت. پس از آن در قرنهای ۱۴ و ۱۵، دولت شروانشاهی توان درخوری بدست آورد و پیوندهای دیپلماتیک نیرومندی را استوار ساخت. این دولت در میانهٔ سدهٔ ۱۶ برداشته شد و نزدیک به همهٔ قفقاز جنوبی به ایران صفوی پیوست.
در میانهٔ قرن ۱۸، روسیه برتری خود را در منطقه گسترانید و در هنگام جنگهای روسیه-ایران (۱۸۰۳–۱۸۲۸) بود که قفقاز جنوبی بخشی از امپراتوری روسیه گردید. از این زمان به بعد میتوان از دادههای موجود در مورد چندی و باشندگی تاتها، که به دست بلندپایگان روس گردآوری شدهاست، بهره گرفت. در زمان اشغال باکو توسط روسها در آغاز سده ۱۹، سراسر جمعیت باکو (در حدود ۸۰۰۰ نفر) را تاتها تشکیل میدادند. این نخستین نتیجه سرشماری باشندگان باکو از سوی مقامات تزاری است. بر طبق «سالنامهٔ قفقاز» در سال ۱۸۹۴ میلادی، ۱۲۴٬۶۹۳ نفر تات در قفقاز جنوبی زندگی میکردند.[۸] ولی زبان تاتی، به شوند گسترش تدریجی ترکی آذری رو به ضعف نهاد. پس از اینکه در زمان شوروی و در پایان دهه ۱۹۳۰ واژهٔ «آذربایجانی» به جای هویت جغرافیایی باشندگان اران جا انداخته شد، خودآگاهی تاتی دستخوش دگرگونی بزرگی گردید. به گونهای که شمار زیادی از آنها خود را آذربایجانی نامیدند، چنانچه در سال ۱۹۲۶، تنها ۲۸٬۴۴۳ نفر تات شمارش شدند[۹] و در ۱۹۸۹ تنها ۱۰٬۲۳۹ نفر خود را با نام «تات» شناساندند.[۱۰] در سال ۲۰۰۵ بدنبال بررسی انجام شده در شماری از روستاهای شهرستانهای قبه، شابران، خیزی، سیاهزن، اسماعیللی و شماخی، پژوهشگران آمریکایی نشان دادند که ۱۵٬۵۵۳ تات در این مناطق زندگی میکنند.
برآیند موضوع اینکه، هیچ آگاهی روشنی در مورد تعداد راستین تاتیزبانان وجود ندارد، گرچه بیگمان نزدیک به چند هزار تاتیزبان بومی در روستاهای مناطق اشاره شده در بالا در جمهوری آذربایجان و همچنین چند روستا در جنوب داغستان زندگی میکنند.
آمارهای رسمی جمهوری آذربایجان[ویرایش]
دولت جمهوری آذربایجان در سال۱۹۹۹ میلادی، جمعیت تاتهای آذربایجان را ۱۰٬۹۲۲ نفر اعلام کردهاست.[۱۱] اما تا قرن بیستم تعداد تاتزبانها بسیار بیشتر بود. برای نمونه آمار ۱۸۸۶، شمار تاتها را صد و بیست هزار نفر ذکر کردهاست.[۱۲]. پس از حکومت شوروی، در سال ۱۹۲۶، تعداد تاتها به ۲۸۵۰۰ تقلیل یافت[۱۳]. بنابر نظر این منبع، تعداد تاتها بخاطر سیاست آسیمیله کاهش یافتهاست.در آمار سال ۱۹۷۹ شوروی نیز تعداد تاتها در کل جمهوری آذربایجان ۸۸۶۷ نفر عنوان شدهاست.[۱۴] عباس قلیخان باکیخانوف(قرن نوزدهم) نیز به وجود شمار زیادی تات در «اطراف باکو» اشاره میکند او همچنین نام هشت روستای تات در داغستان را آوردهاست.[۱۵]. درصفحه ۱۸ کتاب مذکور آمده است: هشت قریه در طبرسران که جلقان و روکال و مقاطیر و کماخ و زیدیان و حمیدی و مطاعی و بیلحدی باشد، در حوالی شهری که انوشیروان در محل متصل به دربند تعمیر کرده بود و آثار آن هنوز معلوم است، زبان تات دارند. ایضاً”در صفحه ۱۹ کتاب یاد شده آمده است: محالات واقع در میان بلوکینشماخی و قدیال که حالا شهر قبه است، مثل حوض و لاهج و قشونلو در شیروان و برمک و شش پاره و پایین بدوق در قبه و تمام مملکت باکو سوای شش قریه ی تراکمه، همینزبان تات را دارند... قسم قربی مملکت قبه سوای قریه ی خنالق که ربانی علیحده دارد و ناحیه ی سموریه و کوره دو محال طبرسران که دره و احمدلو میباشند به اصطلاحاتمنطقه، زبان مخصوص دارند و اهالی ترک زبان را مغول مینامند[۱۶].
خودشناسانندگی ِ تاتها[ویرایش]
نام قومی «تاتی» از قرون وسطی برای فارسی زبانان قفقاز جنوبی مورد استفاده قرار گرفتهاست. پس از آن ایرانیان این منطقه، برای شناساندن قومی ِ خود از آن بهره گرفتند. بیشتر جمعیت تات جمهوری آذربایجان (اران) و جنوب داغستان خود را «تات» یا «تاتی» مینامند. بااینحال امروزه، دیگر نامها را نیز برای شناسایی خود بکار میبرند، نامهایی همچون «پارسی»، «داغلی» و «لاهیچ/لاهیج» (Lahıc/Lahij/Lagich/Lahich/Lahic)
- پارسی: واژهٔ «پارسی» توسط تاتهای شهرستان آبشوران، روستاهای بالاخانی و سوراخانی برای معرفی خود و زبانشان (زوهون پارسی) بکار میرود. این واژه به واژهٔ «پارسیک» در زبان پارسی میانه برمیگردد. قابل توجه است که همین کلمه معرف خود زبان فارسی میانه بودهاست. مقایسه کنید با «Pārsīk ut Pahlavīk» که به معنی «پارسی و پارتی» است. در دورهٔ زبانهای نو ایرانی، همخوان «ک» میافتد و آن نام قومی که باید به «پارسی» تبدیل میشد، در ایران، به شکل عربی شده و از جنبهای، ساختگی ِ «فارس» در آمد. به گمان بسیار، نام قومی «پارس» پیش از جایگزینی ِ نام ترکی «تات» توسط خود ایرانیان قفقاز جنوبی بکار میرفتهاست. درخور توجهاست که برخی گروههای فارسیزبان درافغانستان همراه با پارسیان زرتشتی هند هنوز از «پارسی» برای معرفی خود استفاده میکنند.
- لاهیجان (لُهیجُن): شهروندان تاتی لاهیج در ناحیه اسماعیللی نام خود را به نام روستایشان یعنی لاهیج مینامند. لاهیچ پر جمعیتترین منطقهٔ روستایی تاتی با جمعیتی در حدود ۱۰ هزار است و تااندازهای در منطقهای سخت دسترس قرار دارد. این واقعیت جلو برخورد فراوان جمعیت بومی را با جهان بیرون گرفته و مایهای برای نام خودی و فروبستهٔ «لُهوج» شدهاست.
- داغلی: تاتهای داغلی در ناحیه خیزی و بخشی دیگر از ناحیههای دهوچی (دِوِچی) و سیاه زن، واژهٔ دیگری از زبان ترکی یعنی «داغلی» (کوهی) را برای نامیدن خود بکار میبرند. آشکارا این واژه خاستگاه پسین دارد و نخست توسط دشتنشینان ترک منطقه برای تاتهای باشنده در کوهها بکار رفته بودهاست. با گذشت زمان، در پی گسترش ترکی آذری، «داغلی» به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته بوده و تاتهای خیزی کاربرد آنرا برای خود آغازیدهاند. هم اکنون تاتها تلاش میکنند به نام نخستین خود بازگشته و نام «پارسی» را همراه با «زبان پارسی»، در استاندهٔ ادبی خود بکار ببرند.
در ۱۴ دسامبر ۱۹۹۰، در هنگام نشست مدیران وزارت دادگستری جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی، انجمن فرهنگی و آموزشی «آذری» برای بررسی و پیشرفت زبان تاتی و تاریخ و قومنگاری این مردم بنیاد گذاشته شد. کتاب الفبا و کتاب درسی زبان تاتی با قطعاتی از ادبیات و فرهنگ مردم نیز چاپ گردید.
آبادیهای تات زبان قفقاز[ویرایش]
پراکنش تاتهای قفقاز در آبادیها زیر بیش تر است[نیازمند منبع]:
- داغستان
- دربند
- آبشوران
- باکو
- نارداران
- موشتاغی
- بوزونا
- امیرخان
- زیره
- خیله
- قُبه
- دوهچی
- اسماعیللی
- خیزین
- قوناق کندی
- قوتگاشن
- کایتاکو
- مخاچ قلعه
- افروجه
- گنداب
- سیاه زن
- لاهیج
فرهنگ[ویرایش]
در درازنای زمان، مهاجران بومی شدهٔ پارسی با دیگر تیرههای پیرامون خود در قفقاز جنوبی برهمکنش انجام دادند، فرهنگ خود را سهیم شدند و همزمان برخی از عناصر فرهنگی دیگر قومها را فراستاندند. هنرهای چون فرشبافی، بافندگی دستی، ساخت فراوردههای فلزی، منبتکاری و اندودکاری بسیار گسترش یافت. هنرهای تزیینی و مینیاتور هم خیلی معمول است [۱۷]. فرهنگ زبانی تاتها بسیار پرمایهاست. انواع چامههای مردمی چون رباعی، غزل و «بیت» گسترش یافتهاست. با بررسی چامههای شعرای پارسیگوی سدههای میانه در قفقاز جنوبی (چون خاقانی و نظامی گنجهای) برخی از آرنگهای شناساننده و ویژهٔ زبان تاتی آشکار میشود[۱۸]. در پی همزیستی دیرباز تاتها و آذربایجانیهای ترک، آرنگهای مشترک فراوانی در زمینههای کشاورزی، خانهداری، و فرهنگ پدید آمدهاست. فولکلور امروزی آذربایجانی ظاهراً از پایهٔ فرهنگ ایرانی بالیدهاست [۱۹]. پوشش سنتی بانوان تاتی دربرگیرندهٔ پیراهنی دراز، شلواری گشاد که در بیرون پوشیده میشود، لباس خطی باریک، لباس رویی ِ بدون دکمه، شال و جوراب ساقه بلند مراکشی است. پوشاک مردان شامل نیمتنهٔ چرکسی و کلاه پوستین بلند میباشد. شمار بزرگی از تاتها در کوهها میزیند یا در بخش صنعت کار میکنند. همچنین گروه اجتماعی، فرهنگی و روشنفکر نیز پدید آمدهاست.
پیشهها و معماری سنتی[ویرایش]
کشاورزی: پیشهٔ سنتی تاتها، کشاورزی به روش شخمزنی، رویاندن سبزیجات، باغداری و پرورش گاو است. فراوردههای اصلی آنها عبارت است از: جو، چاودار، گندم، گل آفتابگردان، ذرت، سیب زمینی و نخود فرنگی. تاکستانها و باغهای میوهٔ پهناور فراوان است. گوسفند، ماده گاو، اسب، خر و گاو وحشی و جسته گریخته شتر، بگونهٔ اهلی نگهداری میشود. خانههای سنتی دارای دیوار نمای بیرونی رو به خیابان است. آنها یک یا دو آشکوبه هستند و از بلوکهای سنگ آهک یا توده سنگریزههای رودخانهای ساخته میشوند. بام تخت است و برای دودکش و آتشگاه دارای بازشدگی میباشد. آشکوب بالا برای سکونت و سایر بخشهای خانه چون آشپزخانه در طبقه همکف قرار دارند. تورفتگی در یکی از دیوارهای اتاق نشیمن ویژهٔ گذاشتن پوشاک، رخت خواب و گاهی سفالینه است. اتاقها با لامپ یا از راه بازشدگی سقف روشن میشوند. تختخوابهای کوتاه، فرشها و تشکها، اثاث خانه را در برمیگیرد و از آتشگاه، آتشدان و تنور برای گرمایش استفاده میشود. دیواربست دارای باغچهاست و یک ایوان، آبگذر سنگفرش، آبگیر کوچک، گودال پوشیده برای گاوها، ستورگاه و مرغدانی نیز وجود دارد.
آیینها[ویرایش]
همچون سایر ایرانیان، تاتها زرتشتی بودهاند و پس از رفتن به زیر فرمان خلفای عربی، مسلمان شدند. امروزه تاتها بیشتر شیعه هستند و اقلیتی سنی مذهب هم وجود دارد. همچنین اقلیت یهودی قفقاز هنوز زبان رسمی بومیان قفقاز (یعنی فارسی که امروزه تاتی نامیده میشود) را میان خود نگاه داشتهاند.
۱. تاتهای مسلمان، اعم از سنی و شیعه که در آبشوران، خیزین، دوهچی و نواحی دیگر زندگی میکنند.
۲. تاتهای کلیمی مذهب که خود را «داغ جوودی» یا «جوهوری» یعنی یهودیهای کوهستانی مینامند و اکثراً در داغستان ساکن هستند.
۳. تاتهای مسیحی یا تاتهای ارمنستان که در روستاهای ماتراسه و بخش اسماعیللی و روستای کیلوز و بخش دوهچی و ارتاشِن و قبه میزیند. طبق سرشماری سال ۱۹۲۶ عده تاتهای کوهستانی کلیمی، ۲۶ هزار تن بودهاست.
گویش تاتهای کلیمی مذهب که یکی از زبانهای ادبی داغستان است، بیش از گویشهای تاتی مسلمانان، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاست. دربارهٔ زبان تاتهای مسلمان، تنها گویش تاتهای لاهیج ساکن بخش اسماعیللی مورد بررسی قرار گرفته و از گویشهای تودههای اصلی تاتهای مسلمان از جمله در آبشوران و نواحی شمالی آن، آگاهیهای اندک و جسته و گریختهای وجود دارد. ولی گویشهای این نواحی بیش از گویش لاهیج، اصیل به نظر میرسند.
تاتها و دیگر اقوام[ویرایش]
زبان تاتی به گونه گسترده در شرق قفقاز جنوبی استفاده میشدهاست. این موضوع با این روش اثبات شدهاست که تا سدهٔ ۲۰ میلادی حتا از سوی گروهای نامسلمانی چون یهودیهای کوهنشین، بخشی از ارمنیان و اودیان نیز بکار میرفتهاست [۲۰]. این واقعیت مایهٔ این راستیانگاری شدهاست که یهودیان کوهی ِ تاتیزبان و تاتیزبانان ارمنی (مسیحی) یک قوم هستند که دینهای نایکسان دارند.
تاتهاو یهودیهای قفقاز[ویرایش]
یهودیان قفقاز از دید زبان و برخی دیگر شناسهها از جامعه فارسی زبانان هستند. برخی از این مردم در ایران، افغانستان و آسیای میانه (یهودیان بخارا) زندگی میکنند. یهودیان قفقاز در دیگر زبانها گاهی «کوهی« نامیده میشوند. «کوهی» نامیده شدن یهودیان آسیای میانه، تنها در سدهٔ ۱۹، پس از اینکه همهٔ مردم قفقاز در دفترهای سازمانی روسیه نام «کوهی» گرفتند، صورت پذیرفت. یهودیان قفقاز خود را «یِودی Yeudi» (یهودی) یا «جوهوری Juhuri» مینامند [۲۱]. در سال ۱۸۸۸، آ. ش. آنیسیمف (A. Sh. Anisimov) در نوشتهای با نام «یهودیان قفقازی-کوه نشینان Caucasian Jews-Mountaineers» با نشان دادن نزدیکی زبانهای یهودیان کوهنشین و پارسیان قفقازی (تاتها) به این پیامد رسید که این یهودیان به طور سرشتی از «خانوادهٔ ایرانیان تات» هستند که در ایران یهودیت را پذیرفته و سپس به قفقاز جنوبی کوچیدهاند. باورهای آنیسیمف در دورهٔ شوروی پشتیبانی گردید: انگارهٔ منشا تاتی یهودیهای کوهی در دهه ۳۰ میلادی نزج گرفت. با کوشش چند تن از اعضای این جامعه که به رژیم وابستگی داشتند، ایدهٔ ساختگی نایهودی بودن آن مردم و «یهودی شدن» آنها به گونهٔ گستردهای پخش شد و بعلت فشار کارگزاران دولتی، بخشی از یهودیان، دفترینه کردن خود را تحت هویت و عنوان «تات» آغازیدند. در نتیجهٔ این وضعیت، «تات» و «یهودی کوهی» هم معنی گردیدند و در پژوهشهای ادبی، واژهٔ «تات» نه تنها ندانسته برای نام دوم، بلکه حتا برای نامگذاری اول ِ یهودیان کوهنشین هم بکار رفت. در دورهٔ شوروی، این موضوع بستری را فراهم نمود تا همهٔ میراث و آفرینشهای (ادبی، نمایشی و موسیقی) یهودیان کوهی به تاتها بربسته شود؛ در حالی که آنها هیچ نقطهٔ مشترکی با آن میراث نداشتند. افزون بر این، مقایسهٔ شناسههای ظاهری بدنی تاتها و یهودیان کوهی همراه با دادههای زبانشناسی، هیچ نشانهای را از یگانگی قومی این دو تیره استوار نمیسازد.
ساختار دستور زبان گویش یهودی کوهی (جوهوری) کهنتر از خود زبان تاتی است. این باعث آشکار شدن یک گاف ارتباطی میشود. بطور کلی شناسهٔ تمام زبانهای یهودی، داشتن پایهای باستانی است: مثلاً در زبان سفاردی (زبان لادینو در اسپانیا)، در زبان اشکنازی (آلمانی ییدیش) و سایرین. درعین اینکه این زبانها در گروه زبانهایی که جز عبری قرار دارند، میباشند، ولی پر از واژههای عبری باستان هستند. یعنی با چرخش به سمت زبان فارسی، یهودیان، سطحی از واژههای زبان آرامی و عبری باستان را در گویش خود نگاه داشتهاند. این موضوع واژههایی را که پیوندی با آیین یهودیت نیز ندارد، دربرمیگیرد. (zoft «ازدو»، nokumi «رشک»، ghuf «بدن»، keton «کتان» و جز آن.) برخی کلمات مرکب در زبان جوهوری ساختار گونهوار زبان باستان عبری را داراست. زیست-مردم شناسی پارسیان قفقاز (تاتها) و یهودیان کوهی هیچ همانندی گونهواری ندارد، بلکه کمابیش دربرابر هم هستند.
در سال ۱۹۱۳ میلادی، انسان شناس ک. م. کوردف (K.M. Kurdov) سنجشهایی را بر روی گروه بزرگی از جمعیت تاتهای لاهیج انجام داد و ناهمسانی بنیادی (میانگین شاخص جمجمه برابر با ۷۹/۲۱) را در گونه زیست-مردم شناختی آنها در مقایسه با یهودیان کوهی آشکار کرد. اندازهگیریهای دیگری نیز توسط سایر پژوهشگران انجام شدهاست. میانگین شاخص جمجمه در تاتهای جمهوری آذربایجان از ۷۷/۱۳ تا ۷۹/۲۱ و برای یهودیان داغستان از ۸۶/۱ تا ۸۷/۴۳ تغییر میکند. اندازهگیریهای دیگر نیز نشان دادهاست که در تاتها میانهسری و بلندسری، ولی در یهودیان منطقه کوتاهسری/پهنسری ِ بالا، گونهوار است و بنابراین هیچ بودهای دال بر پیوند این دو تیره وجود ندارد. افزون بر آن، شناسه اثر و برآمدگیهای انگشتان در مورد برجستگیهای کف دست و پا نیز انگارهٔ همانندی قومی تاتها و یهودیان کوهی را بر نمیتابد.
پیداست که گویشوران یهودی و زبان تاتی نمایندگان دو تیرهٔ متفاوت هستند که هر یک؛ دین، آگاهی قومی، خود شناسانندگی، روش زندگی و ارزشهای تنی و روانی خویش را دارند.
تاتها و ارمنیان[ویرایش]
برخی از مآخذ و نوشتههای سدههای ۱۸-۲۰ میلادی شماری از تاتزبانان روستایی قفقاز جنوبی را به نامهای «تات ارمنی»، «تاتهای مسیحی» و «تاتهای گرجی» معرفی میکنند. نویسندگان در این نوشتهها انگارهای را پیش کشیدهاند که بخشی از پارسیان در شرق قفقاز جنوبی به دین کلیسای ارتودکس ارمنی درآمدهاند. ولی آنها این واقعیت را نادیده گرفتهاند که آن شهروندان در واقع خود را ارمنی میدانستهاند [۲۲]. انگارهٔ ایرانی بودن ارمنیان تاتزبان را به چند علت نمیتوان قابل اطمینان و استوار دانست. در وضعیت سیاسی باشا در زمان ساسانیان و بعد در دودمانهای مسلمان در قفقاز جنوبی، مسیحیت رجحان نداشتهاست. در زمان ساسانیان، آیین زرتشتی و پس از آن، اسلام چیره بودهاست. در چنین پَراستایی، جمعیت پارسی نباید هیچ محرک قویای در چرخش به مسیحیت و ضعیف کردن وضعیت اجتماعی بالای خود میدیدند. اگر تاتیزبانان ارمنی از پارسیان ریشه گرفته بودند، دستکم باید واژههایی ایرانی مرتبط با آیینها و شیوهٔ زندگی مسیحی برای خود میداشتند. ولی با اینکه آنها خود، این زبان را "Parseren" (پارسی) مینامند، چنین کلماتی در زبان آنها وجود ندارد. همهٔ واژههای همپیوند با مسیحیت در زبان آنها ارمنی است: terter (بجای کشیش)، zam (کلیسا)، knunk‘ (غسل تعمید)، zatik (بجای واژهٔ اصالتاً پارسی "fesh")، pas (بجای روزه) و جز آن. نشانههای آشکاری از پایههای واجشناسی، واژگانی، دستوری و گرتهبرداری از ارمنی در زبان ارمنیان تاتزبان وجود دارد. همچنین همخوانهای سایشی ارمنی («ծ»، «ց»، «ձ»)، در واژههای آنها، که ریشه ایرانی دارد، نیز دیده میشود، درحالیکه این همخوانها در زبان تاتی وجود ندارد. این موضوع را تنها میتوان با وجود پایهای ارمنی روشن نمود. علیرغم این واقعیت که آنها زبان خود را از دست دادهاند ولی «کیستی قومی» خود را نگه داشتهاند که نمود برجستهٔ آن در دوگانگی «ما» ("Hay") در رویارویی با «ما و آنها» (خطاب به مسلمانان (تاجیکها)، تاتها و آذریها)؛ همراه با انگاشت خود به عنوان بخش رنجدیدهٔ جامعه و ملتی با سرنوشتی جانگداز، دیده میشود.
روی هم رفته، با نگرش به همهٔ واقعیتهای اشاره شده میتوان گفت که «تاتهای ارمنی» همیشه و هم اکنون ارمنی بوده و هستند که توان نگهداری دین مسیحی خود را داشتهاند ولی زبانشان بهناچار به تاتی دگر شدهاست. که این با توجه به جایگاه چیرهٔ این زبان و هم با در نگر داشتن این واقعیت است که در طی سدهها ایشان از کانون فرهنگ ارمنی جدا ماندهاند.
تاتها و مردم تاتی شمال-باختری ایران[ویرایش]
از آغاز قرون وسطا نام «تاتی»، افزون بر قفقاز، در شمال-باختری ایران و در طول این دوره بر همهٔ زبانهای ایرانی به جز فارسی و کردی گذاشته شد. هم اکنون نام ایرانی «تاتی» علاوه بر «زبان تاتی قفقاز» که نزدیک به زبان فارسی است، برای گروه ویژهٔ دیگری از گویشهای شمال باختری ایرانی با نام یکسان زبان تاتی هم بکار میرود. این زبان شامل تعداد زیادی گویش یا لهجهاست که برای نمونه میتوان از گویشهای چالی، کیلیتی، Danesfani، Hiaraji، Hoznini، Esfarvarini، تاکستانی، سگزآبادی، ابراهیم آبادی، اشتهاردی، خوئینی، کجالی، شاهرودی، هرزنی نام برد. این گروه زبانی هم در جنوب خاوری و هم جنوب باختری آذربایجان ایران، استان زنجان و در رامند و پیرامون شهر قزوین و سایر مناطق ایران و نخجوان رایج بوده یا است [۲۳]، [۲۴]. این گویشها با زبان تالشی پیوند دارند و آنها را از تبار زبان آذری قدیم میدانند. کاربرد یک نام برای این دو زبان ِ جدای ایرانی باعث این پندار بیهوده در برخی منابع شده که تاتهای قفقاز در ایران نیز زندگی میکنند. این منابع دچار تعدادی برآمد اشتباه در نسبت دادن تاتهای قفقاز به تاتهای ایران شدهاند.
جستارهای وابسته[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
منابع[ویرایش]
* بخش بزرگی از نوشتهها از مقاله ویکیپدیای انگلیسی (en:Tats) (Farroukh Absheroni: A Survey and History of the Persian population of the Caucasus)
- بخشی دیگر از مطالب برگرفته از نوشتار: آرانی خواهر زبان آذری نوشته دکتر یحیی ذکا
- Yunusov A. S. Azərbaycanda islam (ترکی آذربایجانی)
- Kroll Stephan. «Medes and Persians in Transcaucasia: archaeological horizons in north-western Iran and Transcaucasia», in : G. B. Lanfranchi, M. Roaf, R. Rollinger, eds., Continuity of Empire (?) Assyria, Media, Persia. Padova, S.a.r.g.o.n. Editrice e Libreria, ۲۰۰۳، pp. ۲۸۱-۲۸۷.
- John M. Clifton, Gabriela Deckinga, Laura Lucht, Calvin Tiessen. Sociolinguistic Situation of the Tat and Mountain Jews in Azerbaijan, ۲۰۰۵ г.
- ↑ کتاب «دستور زبان لهجههای تاتی جنوبی»، احسان یارشاطر، لاهه - پاریس ١٩٦٩
- ↑ Gernot Windfuhr, «Persian Grammer: history and state of its study», Walter de Gruyter, ۱۹۷۹. pg ۴:""Tat- Persian spoken in the East Caucasus""
- ↑ Herodotus. History
- ↑ [۳] V. Minorsky. A History of Sharvan and Darband in the ۱۰th-۱۱th Centuries
- ↑ [۴] Ahmad al-Baladhuri. Book of the Conquests of Lands (Kitab Futuh al-Buldan)
- ↑ Al Mas'udi (1894). De Goeje, M.J., ed. Kitab al-Tanbih wa-l-Ishraf (in Arabic). Brill. pp. 77–78. Arabic text: "قد قدمنا فيما سلف من كتبنا ما قاله الناس في بدء النسل، وتفرقهم على وجه الأرض، وما ذهب إليه كل فريق منهم في ذلك من الشرعيين وغيرهم ممن قال بحدوث العالم وأبى الانقياد إلى الشرائع من البراهمة وغيرهم، وما قاله أصحاب القدم في ذلك من الهند والفلاسفة وأصحاب الاثنين من المانوية وغيرهم على تباينهم في ذلك، فلنذكر الآن الأمم السبع ذهب من عني بأخبار سوالف الأمم ومساكنهم إلى أن أجل الأمم وعظماءهم كانوا في سوالف الدهر سبعاً يتميزون بثلاثة أشياء: بشيمهم الطبيعية، وخلقهم الطبيعية، وألسنتهم فالفرس أمة حد بلادها الجبال من الماهات وغيرها وآذربيجان إلى ما يلي بلاد أرمينية وأران والبيلقان إلى دربند وهو الباب والأبواب والري وطبرستن والمسقط والشابران وجرجان وابرشهر، وهي نيسابور، وهراة ومرو وغير ذلك من بلاد خراسان وسجستان وكرمان وفارس والأهواز، وما اتصل بذلك من أرض الأعاجم في هذا الوقت وكل هذه البلاد كانت مملكة واحدة ملكها ملك واحد ولسانها واحد، إلا أنهم كانوا يتباينون في شيء يسير من اللغات." "The Persians are a people whose borders are the Mahat Mountains and Azarbaijan up to Armenia and Arran, and Bayleqan and Darband, and Ray and Tabaristan and Masqat and Shabaran and Jorjan and Abarshahr, and that is Nishabur, and Herat and Marv and other places in land of Khorasan, and Sejistan and Kerman and Fars and Ahvaz... All these lands were once one kingdom with one sovereign and one language...although the language differed slightly. The language, however, is one, in that its letters are written the same way and used the same way in composition. There are, then, different languages such as Pahlavi, Dari, Azari, as well as other Persian languages.[90"
- ↑ B. Miller. Taty, ikh rasseleniye i govory (روسی)
- ↑ Kavkazskiy calendar, Tiflis, 1894
- ↑ Результаты переписи населения в Азербайджанской ССР (۱۹۲۶ г.)
- ↑ Результаты переписи населения в Азербайджанской ССР (۱۹۸۹ г.)
- ↑ http://unstats.un.org/unsd/demographic/products/dyb/dybcensus/V2_table4.xls
- ↑ “In the nineteenth century the Tats were settled in large homogeneous groups. The intensive processes of assimilation by the Turkic-speaking Azerbaijanis cut back the territory and numbers of the Tats. In ۱۸۸۶ they numbered more than ۱۲۰٬۰۰۰ in Azerbaijan and ۳٬۶۰۰ in Daghestan. According to the census of ۱۹۲۶ the number of Tats in Azerbaijan (despite the effect of natural increase) had dropped to ۲۸٬۵۰۰, although there were also ۳۸٬۳۰۰ “Azerbaijanis”with Tat as their native language.” (Natalia G. Volkova “Tats”in Encyclopedia of World Culture, Editor: David Publisher, New York: G.K. Hall, Prentice Hall International, ۱۹۹۱-۱۹۹۶).
- ↑ “In the nineteenth century the Tats were settled in large homogeneous groups. The intensive processes of assimilation by the Turkic-speaking Azerbaijanis cut back the territory and numbers of the Tats. In ۱۸۸۶ they numbered more than ۱۲۰٬۰۰۰ in Azerbaijan and ۳٬۶۰۰ in Daghestan. According to the census of ۱۹۲۶ the number of Tats in Azerbaijan (despite the effect of natural increase) had dropped to ۲۸٬۵۰۰, although there were also ۳۸٬۳۰۰ “Azerbaijanis”with Tat as their native language.” (Natalia G. Volkova “Tats”in Encyclopedia of World Culture, Editor: David Publisher, New York: G.K. Hall, Prentice Hall International, ۱۹۹۱-۱۹۹۶).
- ↑ население азербайджана
- ↑ Abbas Qoli Agha Bakikhanov, a ۱۹th century literary figure from the Caucasia mentions in his Golestan Iram large number of Tats in the area around Baku:There are eight villages in Tabarsaran which are: Jalqan, Rukan, Maqatir, Kamakh, Ridiyan, Homeydi, Mata'i, and Bilhadi. They are in the environs of a city that Anushiravan built near the wall of Darband. Its remains are still there. They speak the Tat language, which is one of the languages of Old Persia. It is clear that they are from the people of Fars and after its destruction they settled in those villages...The districts situated between the two cities of Shamakhi and Qodyal, which is now the city of Qobbeh, include Howz, Lahej, and Qoshunlu in Shirvan and Barmak, Sheshpareh and the lower part of Boduq in Qobbeh, and all the country of Baku, except six villages of Turkmen, speak Tat. it becomes apparent from this that they originate from Fars. (Floor, Willem. and Javadi, Hasan. i(۲۰۰۹), "The Heavenly Rose-Garden: A History of Shirvan & Daghestan by Abbas Qoli Aqa Bakikhanov, Mage Publishers, ۲۰۰۹) Original Persian: درصفحه ۱۸ کتاب مذکور آمده است: هشت قریه در طبرسران که جلقان و روکال و مقاطیر و کماخ و زیدیان و حمیدی و مطاعی و بیلحدی باشد، در حوالی شهری که انوشیروان در محل متصل به دربند تعمیر کرده بود و آثار آن هنوز معلوم است، زبان تات دارند. ایضاً”در صفحه ۱۹ کتاب یاد شده آمده است: محالات واقع در میان بلوکین شماخی و قدیال که حالا شهر قبه است، مثل حوض و لاهج و قشونلو در شیروان و برمک و شش پاره و پایین بدوق در قبه و تمام مملکت باکو به جز شش قریه ترکمن، همین زبان تات را دارند... قسم قربی مملکت قبه سوای قریه خنالق که ربانی علیحده دارد و ناحیه ی سموریه و کوره دو محال طبرسران که دره و احمدلو میباشند به اصطلاحاتمنطقه، زبان مخصوص دارند و اهالی ترک زبان را مغول مینامند. (Gulistan-i Iram, Baki Khanuf, “Gulistan-i Iram”, matn-i ilmi - intiqadi bi-sayy va ihtimam: Abd al-Karim Ali-zadah [va digaran],Bakku: Idarah-i intisharat-i Ilm, ۱۹۷۰.)
- ↑ گلستان-ارم - متن علمی - انتشارات علم (Gulistan-i Iram, Baki Khanuf, “Gulistan-i Iram”, matn-i ilmi - intiqadi bi-sayy va ihtimam: Abd al-Karim Ali-zadah [va digaran],Bakku: Idarah-i intisharat-i Ilm, ۱۹۷۰.)
- ↑ Great Soviet Encyclopedia, vol. ۲۵ (روسی)
- ↑ شروانی، جمال خلیل. نزهتالمجالس. تصحیح و تحقیق محمدامین ریاحی. تهران، انتشارات علمی، چاپ دوم ۱۳۷۵.
- ↑ Gruenberg A. L. Yazik severo-azerbayjanskikh tatov. Moscow, ۱۹۵۸. (روسی)
- ↑ İsmayılov R. Azərbaycan tarixi (ترکی آذربایجانی)
- ↑ I. Semenov. O proiskhozhdenii gorskikh evreyev (روسی)
- ↑ A. Akopian. Ustnie istorii tatoyazichnikh armyan o sobitiyakh nachala ۲۰ veka. (روسی)
- ↑ A. Akopian. Ustnie istorii tatoyazichnikh armyan o sobitiyakh nachala ۲۰ veka. (روسی)
- ↑ Stilo, D. L. ۱۹۹۴. Phonological systems in contact in Iran and Transcaucasia. In Persian studies in North America: Studies in Honor of Mohammad Ali Jazayery By Muhammed Ali Jaza'iri, Mehdi Marashi, Mohammad Ali: Festschrift Jazayery, Published by Ibex Publishers, Inc., p. ۹۰. ISBN 0-936347-35-X, ISBN 978-0-936347-35-6
|
|