احمد قوام

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
«قوام» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر کاربردها، قوام (ابهام‌زدایی) را ببینید.
احمد قوام
احمد قوام
صدراعظم
مشغول به کار
۲۵ تیر ۱۳۳۱ – ۳۰ تیر ۱۳۳۱
در زمانِ محمدرضاشاه پهلوی
پیش از او: محمد مصدق
بعد از او: محمد مصدق
مشغول به کار
۱۳۲۴ – آذر ۱۳۲۶
پیش از او: ابراهیم حکیمی
بعد از او: رضا حکمت
مشغول به کار
۱۳۲۱ – ۱۳۲۱
پیش از او: علی سهیلی
بعد از او: علی سهیلی
مشغول به کار
۳۱ خرداد ۱۳۰۱ – ۲۵ بهمن ۱۳۰۱
در زمانِ احمد شاه قاجار
پیش از او: حسن مشیرالدوله
بعد از او: حسن مستوفی‌الممالک
مشغول به کار
۱۴ خرداد ۱۳۰۰ – ۱ بهمن ۱۳۰۰
پیش از او: سید ضیاءالدین طباطبایی
بعد از او: حسن مشیرالدوله
اطلاعات شخصی
تولد میرزا احمد خان قوام
۱۲۵۲ خورشیدی
۱۲۹۰ (قمری)
تهران، ایران
مرگ ۲۸ تیر ۱۳۳۴
تهران، ایران
ملیت  ایران
فرزندان یک پسر
پیشه سیاستمدار
دین اسلام
کنیه(ها) قوام‌السلطنه
خروج سربازان شوروی از ایران و بازگشت آذربایجان و مهاباد به ایران

احمد قوام (زاده ۱۲۵۲ تهران - درگذشته ۱۳۳۴ تهران) ملقب به قوام‌السلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بار نخست‌وزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی). او فرزند ابراهیم معتمدالسلطنه و نوهٔ محمد قوام‌الدوله آشتیانی و برادر کوچک‌تر وثوق‌الدوله بود.

قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان در سال ۱۳۰۰ و غائلهٔ آذربایجان در سال ۱۳۲۵ در دوران نخست وزیری قوام رخ داد. او در زمان قاجار لقب قوام‌السلطنه یافت و محمدرضا شاه به او لقب حضرت اشرف را داد (پس از بروز اختلاف نظر میان این دو این لقب پس گرفته شده و سپس دوباره اعطا شد). القاب قدیمی‌تر او عبارت‌اند از منشی حضور (۱۳۱۵ ه‍. ق)، دبیر حضور (حدود ۱۳۲۲ ه‍. ق)، و وزیر حضور (۱۳۳۴ ه‍. ق)

از جمله فعالیت‌های مهم قوام السلطنه نگارش فرمان مشروطیت[۱][۲] و نقش او در جریان فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود.

آغاز زندگی و جوانی[ویرایش]

قوام در آذر ۱۲۵۲ در تهران دیده به جهان گشود. او تحصیلات مقدماتی را ابتدا در مدرسه مروی و سپس زیر نظر معلمان خصوصی گذراند. او در ۱۷ سالگی پیش خدمت ناصرالدین شاه و در ۲۰ سالگی منشی دائی خود و حاکم آذربایجان، میرزاعلی خان امین الدوله شد. وی در ۲۹ سالگی در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا وی را همراهی کرد. وی پس از پایان این سفر به «قوام السلطنه» مشهور شد. او بعدها به مقام دبیرحضوری دربار مظفرالدین شاه رسید و نویسنده «فرمان مشروطیت» و سپس رابط مظفرالدین شاه با مشروطه خواهان شد، ولی پس از مرگ مظفرالدین شاه و در دوران محمدعلی‌شاه، از سیاست کناره گرفت و راهی اروپا شد و به تحصیل در رشته حقوق پرداخت.

از بازگشت به ایران تا دستگیری[ویرایش]

احمد قوام در جوانی (میرزا احمد خان دبیر حضور)

قوام در پی فتح تهران توسط مشروطه خواهان، به ایران بازگشت. از اولین کابینه سپهدار که در ۸ مهر ۱۲۸۸ تشکیل شد و قوام معاونت وزارت داخله را برعهده گرفت تا ۸ بهمن ۱۲۹۶ که به سمت فرمانروایی خراسان رسید، مجموعاً ۹ بار در رأس وزارتخانه‌های عدلیه، مالیه و داخله قرار گرفت. ولایت بر خراسان برای قوام ثروت هنگفتی به ارمغان آورد تا اینکه پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی و به دنبال به قدرت رسیدن سیدضیاءالدین طباطبایی، به دلیل سابقه مخالفت قوام با سیدضیاء و رابطه خصمانه‌ای که بین آن دو وجود داشت، با دستور سیدضیاء به کلنل محمد تقی خان پسیان، قوام در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۰۰ دستگیر شده و تحت‌الحفظ به تهران اعزام و بلافاصله به زندان عشرت آباد منتقل گردید و اموال و دارائیش در خراسان نیز مصادره شد.

دوره اول نخست وزیری[ویرایش]

پس از گذشت ۵۵ روز از مدت حبس قوام، با توجه به نگرانی‌های احمدشاه در پی به قدرت رسیدن سیدضیاء و رضاخان، که با خروج نیروهای انگلیس از ایران احتمال تضعیف سلطنت خود را احساس می‌کرد، فرمان عزل سیدضیاء توسط وی صادر شد و قوام با فرمان احمدشاه به ریاست وزرایی منصوب گردید. مهمترین اقدام قوام پس از رسیدن به این مقام، بازگرداندن سیاستمداران محبوس شده توسط سیدضیاء به عرصه سیاست بود به طوری که در کابینه او به جز دو نفر، همگی (و از جمله خود او) از محبوسان دوره سیدضیاء بودند. از مهمترین فعالیت‌های قوام در این دوره از نخست وزیری می‌توان به مقابله با شورشهای متعددی که پس از خلع سیدضیاء در نقاط مختلف کشور اتفاق افتاده بود (از جمله حاج باباخان اردبیلی در زنجان، میرزا کوچک خان و خالو قربان و احسان الله خان در رشت و انزلی و لاهیجان و لنگرود و مهمتر از همه کلنل محمدتقی پسیان در خراسان) اشاره کرد که قوام موفق شد تمام این شورش‌ها را با موفقیت سرکوب کند. همچنین واگذاری امتیاز ۵ ساله نفت شمال به شرکت آمریکایی استاندارد اویل در این دوره توسط قوام انجام گرفت که بازخوردهای منفی ای از جانب انگلیس و روسیه داشت.

انگلیسی‌ها برای اینکه زمینه را برای عزل قوام مهیا سازند، دست به انتشار مطالبی دروغ زدند. از جمله اینکه از قول خبرنگار روزنامه تایمز در تهران خاطر نشان نمودند قوام به این دلیل نفت شمال را به تأخیر افکند تا بتواند از شرکت‌های نفتی آمریکای رشوه دریافت کند. این سخنان با اینکه واقعیت نداشت، اما زمینه را برای برکنار ساختن او آماده می‌کرد. وزارت امور خارجه آمریکا از کورنفلد خواست صحت و سقم اخبار تایمز را بررسی کند. او باید به واشنگتن اطلاع می‌داد آیا اتهاماتی که علیه قوام اقامه شده است واقعیت دارند یا خیر؛ و اینکه مشخص شود کدامیک از شرکت‌های آمریکایی می‌خواهند از طریق غیر معمول دولت ایران را وادار به پذیرش پیشنهاد اعطای امتیاز نفت کنند.[۳] کورنفلد پاسخ داد ادعاهای تایمز لندن هیچ پایه و اساسی ندارد و کاملاً بیجاست.[۴]

این دوره از نخست وزیری قوام با استعفای اعتراض آمیز او در پی مخالفت نمایندگان برای تمدید مهلت اختیارات تام وزیر مالیه او، محمد مصدق، پس از ۸ ماه پایان یافت.

دوره دوم نخست وزیری[ویرایش]

قوام در ۲۶ خرداد ۱۳۰۱ باز هم با فرمان احمدشاه به نخست وزیری منصوب شد. از فعالیت‌های مهم این دوره، دعوت از مستشاران آمریکایی برای سامان دادن به اوضاع مالی کشور بود که به دنبال آن هیئتی ۱۲ نفره به ریاست آرتور میلسپو به ایران وارد شدند و به مدت ۵ سال در ایران مشغول بودند. مهمترین چالش در این دوره از صدارت قوام، فعالیت‌های رضاخان، وزیر جنگ قوام بود. رضاخان با برقراری حکومت نظامی در نقاط مختلف کشور، نارضایتی‌هایی در میان مردم ایجاد کرده بود که مردم مسئولیت آن را مستقیماً از جانب قوام می‌دیدند، به طوری که کم‌کم نمایندگان مجلس نیز سخن به اعتراض گشودند. با وجود اینکه قوام و رضاخان، خود نیز میانه خوبی با یکدیگر نداشتند، اما قوام به دلایلی از جمله حمایت انگلستان از رضاخان[نیازمند منبع] قادر به برکنار کردن او نبود. از سوی دیگر رضاخان نیز که قوام را سد راه قدرت خود می‌دید، مطبوعات طرفدار خود را وادار کرده بود که علیه او مقالات تندی منتشر سازند. این مقالات، بی اعتقادی مردم به کابینه قوام و ناتوانی وی در حل مشکلات کشور، سبب شد نمایندگان مجلس تصمیم به استیضاح وی بگیرند. این تصمیم موجب استعفاء و کناره‌گیری قوام از قدرت شد. وی پس از ۸ ماه زمامداری در ۵ بهمن ۱۳۰۱ از دور دوم نخست وزیری خود استعفاء کرد و جای خود را به مستوفی‌الممالک داد. پس از این دوره نخست وزیری، قوام به عنوان نماینده تهران در مجلس پنجم انتخاب شد اما به دنبال پرونده سازی رضاخان علیه او به اتهام توطئه برای قتل خود، بازداشت شد. پس از شفاعت احمدشاه قوام به خارج از کشور تبعید گردید و تا پایان دوره قاجار به ایران بازنگشت. وی در دوره حکومت رضاشاه نیز همواره مغضوب وی بود و به عرصه سیاست کشور وارد نشد.

دوره سوم نخست وزیری[ویرایش]

احمد قوام، نخست‌وزیر ایران با لباس رسمی تشریفات در تالار سلام کاخ گلستان.

دوره سوم نخست‌وزیری قوام، یک سال پس از آغاز حکومت محمدرضا پهلوی آغاز شد و ۶ ماه به طول انجامید. قوام ۱۰ مرداد ۱۳۲۱ از سوی مجلس شورای ملی به نخست وزیری رسید و ۱۸ مرداد از مجلس رأی اعتماد گرفت. قوام در این دوره از یک سو خود را با سیاست امریکاییها نزدیک کرده بود و از سوی دیگر با حزب توده مماشات می‌نمود. با این همه تصمیم قوام برای استخدام مجدد مستشاران آمریکایی از جمله استخدام دکتر میلسپو و کلنل شوارتسکف برای نظم دادن به سیستم مالی و ژاندارمری کشور، موجی از مخالفت را در جامعه و در میان مردم، روحانیون و مطبوعات برانگیخت. حتی وزیر دارایی وقت که احساس می‌کرد آمدن میلسپو نوعی مداخله در کار وی است، از مقام خود استعفاء کرد و قوام به جای او «الله‌یار صالح» رئیس هیئت اقتصادی ایران در آمریکا را که در عقد قرارداد مربوط به استخدام میلسپو و همکاران او نقش مهمی ایفا نموده بود، به تهران احضار و به وزارت دارایی منصوب نمود. سرانجام روز ۲۱ آبان ۱۳۲۱ لایحه استخدام دکتر میلسپو و مستشاران آمریکایی برای ۵ سال در مجلس تصویب شد و در همین لایحه کلنل شوراتسکف آمریکایی نیز برای مستشاران ژاندارمری استخدام گردید. قوام در مرحله بعد برای رفع احتیاجات مالی نیروهای اشغالگر متفقین در کشور، تصمیم به نشر اسکناس گرفت که با مخالفت مجلس روبرو شد. در نتیجه قوام برای تضعیف مجلس به «سر ریدر بولارد» وزیر مختار انگلیس در تهران متوسل شد. بولارد نیز به وی پیشنهاد کرد که به مجلس اطلاع دهد نیروهای متفقین تهدید کرده‌اند اگر دولت نتواند برای رفع نیازهای مالی خود اقدام به نشر اسکناس کند، تهران را اشغال نظامی خواهند کرد. این نقشه مؤثر افتاد و مجلس درپی تهدید ساختگی متفقین، تسلیم اصرارهای قوام شد. قدرت گرفتن تدریجی قوام و منزلت او نزد انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها، شاه را نگران ساخته بود. شاه بیم از آن داشت که جایگاه قوام نزد انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها سبب تضعیف موقعیت وی در کشور گردد. از این رو وقتی در ۱۰ آذر ۱۳۲۱ مشکل کمبود نان در تهران به وجود آمد و منجر به تظاهرات اعتراض‌آمیز مردم در هفدهم این ماه شد، دربار از اعمال فشار جامعه بر دولت قوام خشنود بود، حتی در آن زمان گفته می‌شد که این تظاهرات و ناآرامی‌ها را دربار دامن زده بود تا کابینه قوام را به سقوط کشاند. در جریان تظاهرات خشونت بار مردم که عمدتاً در میدان بهارستان و مقابل مجلس شورای ملی برگزار شد بسیاری از مغازه‌داران اطراف خیابان لاله‌زار، استانبول، نادری و شاه‌آباد، توسط مردم غارت شد و حتی خانه قوام نیز به آتش کشیده شد. این تظاهرات با دخالت نیروهای فرمانداری نظامی به خاک و خون کشیده شد. در آن تاریخ قوام خود وزارت جنگ را نیز برعهده داشت و از نیروهای نظامی به راحتی استفاده می‌کرد. کابینه قوام به دلیل اختلاف شدید با دربار و به خاطر دخالت‌های شاه در امور دولت و عدم همکاری و احساس وظیفه بعضی از وزیران از جمله وزیر جنگ (سپهبد احمد امیراحمدی) و وزیر دارایی (اللهیار صالح) نسبت به نخست وزیر در ۲۴ بهمن ۱۳۲۱ استعفاء داد. از مهمترین وقایع دوره سوم نخست وزیری قوام ورود چرچیل نخست وزیر انگلیس (۲۹ مرداد) و «ویندل ویلکی» فرستاده ویژه رئیس جمهور آمریکا (۲۳ شهریور) به ایران بود. در فاصله زمانی استعفای قوام تا دور جدید تشکیل کابینه وی در ۲۵ بهمن ۱۳۲۴ ـ سه سال ـ ۶ نخست وزیر به قدرت رسیدند و کنار رفتند.

دوره چهارم نخست وزیری و خروج نیروهای شوروی از ایران[ویرایش]

هیئت ایرانی به ریاست قوام پیش از سفر به مسکو

پس از پایان جنگ جهانی دوم، انگلیس و آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزام آوری از ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانه‌های گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطه‌ای عقب‌نشینی نکرد، مگر این که در آنجا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخست وزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. پژوهش گران بر سر این که اولتیماتوم و فشار آمریکا و سازمان ملل متحد بر تصمیم استالین برای خروج از ایران بیشتر تأثیر داشت یا سیاست ورزی قوام اختلاف نظر دارند. با این حال به نظر می‌رسید که غرب علی‌رغم همه فشارهایش به شوروی برای خروج از ایران، هرگز به خاطر ایران وارد جنگ با شوروی نمی‌شد. شوروی که عرصه را تنگ یافت، بهتر دید که دست کم یک امتیاز اقتصادی مهم از ایران بگیرد؛ ولی قوام چنین بهانه آورد که اکنون در ایران مجلس وجود ندارد و بدون مجلس نمی‌توان امتیازی به خارجی‌ها داد. از این رو شوروی را ترغیب کرد که از ایران خارج شود تا او انتخابات مجلس را برگزار کند و به او تضمین داد که اکثریت مجلس آینده نیروهای وفادار به دولت قوام خواهند بود و امتیاز نفت شمال را به شوروی خواهند داد.

پس از خروج ارتش سرخ از شمال غرب ایران، دولت پیشه‌وری در تبریز و قاضی محمد در مهاباد، مجبور به مذاکره با دولت مرکزی ایران شدند. ایران در آستانه برگزاری انتخابات مجلس پانزدهم بود و لازم بود تا به وضعیت امنیت شمال غرب کشور رسیدگی شود. دولت‌های خودمختار فرقه دموکرات آذربایجان و مهاباد نیز از همین قضیه بهره برده و اجازه به برگزاری انتخابات مجلس را مشروط بر پذیرش خواسته هایشان کرده بودند. خواسته‌هایی که به به تعبیر آنها فدرالیسم و به تعبیر مخالفان، تجزیه طلبی بود.

طولانی شدن مذاکرات باعث شد تا نیروهای ملی به مخالفت پردازند. در پایان شاه و رزم‌آرا (رئیس ستاد ارتش) مقدمات پیشروی نظامی به این استانها را فراهم کرده و قوام را مجبور به همکاری کردند. قوام بعداً تأکید کرد که مخالف این حرکت نظامی بوده و ترجیح می‌داده مسئله از راه گفتگو حل شود.

در انتخابات مجلس پانزدهم، چنان فضا برای رقیبان دولت تنگ شد که حتی وکیل خوشنام و محبوب تهران دکتر مصدق که در مجلس چهاردهم، شدیدترین حملات را به دولت قوام کرده بود و در اعتراض به دخالت دولت در انتخابات، در دربار متحصن شده بود، نیز از راه یافتن به مجلس بازماند؛ و تنها سه نماینده به نامهای ابوالحسن حائری‌زاده، حسین مکی و مظفر بقایی به عنوان اقلیت به مجلس راه یافتند. با آغاز به کار مجلس با اینکه ظاهراً اکثریت در دست نیروهای هوادار دولت بود. تضعیف همه‌جانبه قوام از سوی دربار و ارتش و نیروهای سیاسی باعث سقوط دولت او شد. قوام سپس به دلیل تشدید اختلافاتش با محمدرضا شاه مجبور به خروج از کشور شد و از آن جا نامه‌هایی اعتراض آمیز می‌نوشت. همین باعث شد شاه لقب اعطایی اش را از او بازستاند.

در ۱ فروردین ۱۳۲۵، سیدضیاءالدین طباطبایی به دستور احمد قوام و به موجب ماده ۵ حکومت نظامی بازداشت شد.[۵]

دوره پنجم نخست وزیری و قیام سی تیر[ویرایش]

احمد قوام در دوران کُهن‌سالی.

با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. او در حکم خود لقب «حضرت اشرف» را به قوام پس داد. قوام نیز پس از پذیرش نخست وزیری، با دادن اعلامیه‌ای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران نهضت ملی نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون آیت الله کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند. با رفتار خشونت‌آمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخست وزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. او در واقع از این تاریخ با خاطره‌ای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.

فرمان مشروطیت به قلم و انشای احمد قوام و امضای مظفرالدین شاه.
تصویری از آخرین روزهای زندگی احمد قوام

در یک نگاه کلی به کارنامه قوام مشاهده می‌شود که قوام در بازه‌های مختلف زمانی ائتلاف‌های متغییری با گروه‌های مختلف داشته است که باعث ایجاد دیدگاه‌های متضاد دربارهٔ وی شده است. شاه در طی سالهای ۲۱–۱۳۲۰ او را دشمن سلطنت خود، و در سال‌های ۲۶–۱۳۲۵ سدی محکم در برابر کمونیسم قلمداد می‌کرد. در حالی که در سال ۲۷–۱۳۲۶ وی را به جرم دشمنی با سلطنت وادار به ترک کشور نمود که در سال ۱۳۳۱ علیه مصدق با وی همدست شد. حزب توده نیز روابط پرتلاطم مشابهی را با قوام تجربه نمود. در طی سال‌های ۲۵–۱۳۲۰ او را یک مشروطه خواه مخالف با نظامی گری و نسبتاً معتمد، در سال‌های ۲۷–۱۳۲۵ وی را نماینده اشرافیت زمین‌دار، در سال‌های ۲۸–۱۳۲۷ متحدی مناسب و در سال ۱۳۳۰ به عنوان نوکر شاه و انگلیس قلمداد می‌نمود. انگلیس نیز به نوبه خود در طی سالهای زمامداری قوام تصویری متفاوت از او ارائه می‌نمود. به گونه‌ای که در سال ۱۳۲۱ وی را فردی قاطع و طرفدار متفقین، در سال‌های ۲۵–۱۳۲۱ او را همدست و یاری کننده روس‌ها، در سال‌های ۲۶–۱۳۲۵ مورد تحسین به خاطر وادار کردن شوروی به ترک خاک ایران، در ۲۷–۱۳۲۶ تهدید کننده منافع انگلستان در خوزستان و بحرین و در سال ۱۳۳۰ جانشینی مناسب برای مصدق می‌دانست. بی شک سیاست شخص قوام در بهره‌برداری حداکثری از فرصت‌ها و موقعیت‌های مختلف در این چرخش‌های متناقض دخیل بوده است.[۶]

بالاخره روزی خواهد رسید که مردم بی غرضی در این مملکت اوراق تاریخ را ورق بزنند و از میان سطور آن، حقایق مربوط به زمان ما را بخوانند... من می‌روم و تاریخ ایران قضاوت خواهد کرد که به روزگار این ملت چه آمده‌است و به پاداش فداکاری‌های خادمین مملکت چه رفتاری شده است.

[۷]

مشاغل[ویرایش]

خانه و دفتر کار قوام السلطنه که اکنون محل موزه آبگینه است
  • ۵ بار نخست وزیر
  • ۱۳ بار وزیر داخله
  • ۴ بار وزیر امور خارجه
  • ۴ بار وزیر مالیه
  • ۲ بار وزیر جنگ
  • ۱بار وزیر عدلیه
  • ۳ سال فرماندار کل خراسان و سیستان
  • وکالت دوره چهارم و پنجم مجلس شورای ملی
جنبش مشروطه
Constitutional forces in Tabriz.jpg
عده‌ای از اعضای گروه فوج نجات تبریز.
سال ۱۹۰۹ میلادی.
شاهان قاجار
نام

دورهٔ پادشاهی

آقامحمد خان

فتحعلی شاه
محمدشاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه

احمدشاه

۱۱۷۵–۱۱۶۱
۱۲۱۳–۱۱۷۶
۱۲۲۶–۱۲۱۳
۱۲۷۵–۱۲۲۶
۱۲۸۵–۱۲۷۵
۱۲۸۸–۱۲۸۵

۱۳۰۴–۱۲۸۸

تبارنامه[ویرایش]

تبارنامهٔ خاندان آشتیانی، شاخهٔ میرزا هاشم
 
 
 
 
 
 
 
میرزا محسن آشتیانی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
میرزا کاظم آشتیانی
 
 
 
 
 
 
میرزا هاشم
 
 
 
میرزا آقاسی‏‌بیگ
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مایل آشتیانی
 
 
 
 
 
 
میرزا محمدتقی
 
 
فرهاد میرزا معتمدالدوله
پسر عباس میرزا
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دختر
 
 
 
 
 
 
قوام‌الدوله آشتیانی
 
 
عصمت‌السلطنه
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
طاووس خانم
دختر مجدالملک
 
ابراهیم معتمدالسلطنه
 
معتضدالملک
 
 
عظیم‌الدوله
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
احمد قوام
 
حسن وثوق
 
 
 
 
 
 
 
 
 


منابع[ویرایش]

  1. سه رویداد و سه دولتمند، صفحه ۳۶، نوشته هوشنگ نهاوندی
  2. ۱۰۳ سال پس از مشروطه؛ هنوز عدالت‌خانه می‌خواهیم، بی‌بی‌سی فارسی
  3. Majd,op.cit، DS to Kornfeld، 149.
  4. ، Telegram of Kornfeld.
  5. «مشاهده تقویم تاریخ ۱ فروردین». مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، برای مشاهده متن منبع، در بخش جستجو، «۱ فروردین» را انتخاب کنید.. بازبینی‌شده در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۵. 
  6. آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. نشر نی. 
  7. جهان کتاب، کتاب در تیررس حادثه
  • قوام‌السلطنه. از مصاحب، غلامحسین (سرپرست)، دائرةالمعارف فارسی، تهران: امیرکبیر، کتاب‌های جیبی، ۱۳۸۰، ص ۲۵۸۸.
  • اطلاعات تبارنامه از:
  • امین، سید حسن:. احمد قوام، در: فصلنامه علمی-پژوهشی اباختر،. چاپ سال چهارم، پیاپی ۱۳ و ۱۴. ساری، ۱۳۸۶ خورشیدی، ص۱۲۱. 
  • آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. نشر نی. 

پیوند به بیرون[ویرایش]