قاجاریان
ممالک محروسه ایران شاهنشاهی قاجار | |||||
شاهنشاهی | |||||
| |||||
| |||||
سرود سلام شاه | |||||
نقشهٔ ایران در آغاز سدهٔ ۱۹ میلادی (دودمان قاجار) | |||||
پایتخت | تهران | ||||
زبان(ها) | زبان فارسی (زبان رسمی)[۱][۲] زبان ترکی آذربایجانی (ادبیات درباری و زبان مادری )[۳] | ||||
دولت | پادشاهی مطلقه (۱۷۸۹–۱۹۰۶) پادشاهی مشروطه (۱۹۰۶–۱۹۲۵) | ||||
شاهنشاه، خاقان | |||||
- ۱۷۸۹–۱۷۹۷ | آقامحمدخان قاجار (نخستین) | ||||
- ۱۹۰۹–۱۹۲۵ | احمدشاه قاجار (واپسین) | ||||
فهرست نخستوزیران ایران پس از مشروطه | |||||
- ۱۹۰۶ | نصرالله مشیرالدوله (نخستین) | ||||
- ۱۹۲۳–۱۹۲۵ | رضاشاه پهلوی (آخرین) | ||||
تاریخچه | |||||
- آغاز سلسله قاجار | ۱۷۸۹ | ||||
- عهدنامه گلستان | ۱۸۱۳ | ||||
- عهدنامه ترکمانچای | ۱۸۲۸ | ||||
- معاهده پاریس | ۱۸۵۷ | ||||
- پیمان آخال | ۱۸۸۱ | ||||
- به قدرت رسیدن دودمان پهلوی | ۱۹۲۵ | ||||
یکای پول | قران[۴] | ||||
امروزه بخشی از |
تاریخ ایران | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
پیش از تاریخ | |||||||
ایران پیش از تاریخ ۱۰۰۰۰۰–۳۲۰۰ پیش از میلاد | |||||||
دوران دیرینهسنگی ایران ۱۰۰۰۰۰–۱۰۰۰۰ پیش از میلاد | |||||||
تمدنهای پیش از تمدن ایلام ۱۰۰۰۰–۳۲۰۰ پیش از میلاد | |||||||
دوران باستان | |||||||
پیشایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پیش از میلاد | |||||||
عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پیش از میلاد | |||||||
منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پیش از میلاد | |||||||
شاهنشاهی | |||||||
ماد ۶۷۸–۵۵۰ پیش از میلاد | |||||||
(سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پیش از میلاد) | |||||||
هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پیش از میلاد | |||||||
سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پیش از میلاد | |||||||
اشکانیان ۲۴۷ پیش از میلاد–۲۲۴ پس از میلاد | |||||||
ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱ | |||||||
سدههای میانه | |||||||
خلافت راشدین ۶۵۱–۶۶۱ | |||||||
امویان ۶۶۱–۷۵۰ | |||||||
خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸ | |||||||
طاهریان ۸۲۱–۸۷۳ | |||||||
زیاریان ۹۲۸–۱۰۴۳ |
صفاریان ۸۶۷–۱۰۰۲ | ||||||
آل بویه ۹۳۴–۱۰۵۵ |
سامانیان ۸۷۵–۹۹۹ | ||||||
غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶ | |||||||
سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴ | |||||||
خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱ | |||||||
ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵ | |||||||
چوپانیان ۱۳۳۵–۱۳۵۷ |
مظفریان ۱۳۳۵–۱۳۹۳ | ||||||
جلایریان ۱۳۳۶–۱۴۳۲ |
سربداران ۱۳۳۷–۱۳۷۶ | ||||||
امپراتوری تیموری ۱۳۷۰–۱۴۰۵ | |||||||
قراقویونلو ۱۴۰۶–۱۴۶۸ |
امپراتوری تیموری ۱۴۰۵–۱۵۰۷ | ||||||
آققویونلو ۱۴۶۸–۱۵۰۸ | |||||||
مرعشیان ۱۳۵۹–۱۵۸۲ | |||||||
معاصر اولیه | |||||||
صفویان ۱۵۰۱–۱۷۲۱ |
هوتکیان ۱۷۰۹–۱۷۳۸ | ||||||
افشاریان ۱۷۳۸–۱۷۵۰ | |||||||
زندیان ۱۷۵۰–۱۷۹۴ |
افشاریان ۱۷۵۰–۱۷۹۶ | ||||||
قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵ | |||||||
معاصر | |||||||
دودمان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹ | |||||||
دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰ | |||||||
جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز | |||||||
قاجار (قَجَر)، قاجاریه یا قاجاریان نام دودمانی است که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ بر ایران به مدت صد و سی سال فرمان راندند. بنیانگذار این سلسله آقامحمدخان قاجار است. وی تهران را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه قاجار بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت.[۵]
سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفههای ترک اغوز به نام ایل قاجار بود که بر اثر یورش مغول از آسیای میانه به ایران مهاجرت کردند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند.
خاندان قاجار یکی از خانوادههای دارای زیرشاخههای نسبتاً زیاد در ایران محسوب میگشت و آخرین دودمان پادشاهی ترک تبار تاریخ ایران از این خاندان بود. اعضای این خاندان از نوادگان پسری شاهزادگان قاجار هستند. پس از اجباری شدن نام خانوادگی و شناسنامه در دورهٔ رضاشاه، هرکدام از شاخههای این خانواده نامی انتخاب کردند که اغلب برگرفته از نام یا لقب شاهزادهای بود که نسب خود را به او میرساندند. اکنون بسیاری از نوادگان قاجار در ایران، جمهوری آذربایجان، اروپا و آمریکا زندگی میکنند.
محتویات
- ۱ پیشینه ایل قاجار
- ۲ تلاش برای پادشاهی
- ۳ تشکیل حکومت پادشاهی قاجاریه
- ۴ اقدامات و رخدادهای مهم در دوران حکومت قاجاریه
- ۵ پایان حکومت قاجار
- ۶ شاهان قاجار
- ۷ نمودار سالشمار پادشاهی شاهان قاجار
- ۸ تعدادی از شاهزادگان معروف قاجار
- ۹ وضعیت انسجام ملی
- ۱۰ جنگها
- ۱۱ قحطیهای بزرگ در ایران
- ۱۲ انقلاب مشروطه
- ۱۳ فرهنگ
- ۱۴ اقتصاد
- ۱۵ منابع
- ۱۶ پانویس
- ۱۷ جستارهای وابسته
- ۱۸ پیوند به بیرون
پیشینه ایل قاجار[ویرایش]
سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفههای ترک اوغوز در شمال شرق ایران به نام ایل قاجار بود که از آسیای میانه به ایران آمدند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند که شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را در استرآباد (گرگان امروزی) ساکن کرد و حکومت قاجاریه نیز از قاجارهای استرآباد تشکیل یافتهاست. قبیله قاجار یکی از قبایل ترک قزلباش بود که ارتش صفوی محسوب میشدند.[۶]پس از حمله مغول به ایران و بینالنهرین، قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام و آناتولی کوچیدند.
هنگامی که تیمور گورکانی به این ناحیه تاخت، قبایل ترک بسیاری از جمله قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و قصد بازگرداندن آنها به آسیای میانه را داشت؛ ولی آنها به خواهش خواجه علی سیاهپوش - صوفی خانقاه صفوی - آزاد شدند که این موضوع باعث شیعه شدن آنان و ارادتشان به خاندان صفوی شد. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند.[۷]
ایل قاجار ابتدا در شمال رود ارس ساکن بود و در آن زمان به دلیل کمکهای بزرگی که به دربار صفوی مینمود، قدرت بیشتری یافت و سپس شاه عباس یکم دستهای از آنان را به غرب استرآباد و دشت گرگان کوچاند تا به عنوان سدی در برابر حملات پیاپی قبایل ترکمن و ازبک عمل کنند. ایل قاجار در استرآباد به دو شاخه تقسیم شدند. شاخهً بالای رود گرگان به یوخاریباش (بالادستی) و شاخه پایین رود گرگان به آشاغی باش (پایین دستی) معروف شدند. حکومت قاجاریه از ایل آشاغی باش تشکیل یافت.[۸]
تلاش برای پادشاهی[ویرایش]
پس از یورش افغانها و فروپاشی حکومت صفویه، شاه تهماسب دوم - پادشاه آواره صفوی - پس از مدتی به مازندران گریخت و فتحعلیخان قاجار خدمت وی را پذیرفت. فتحعلی خان قاجار سردار سپاه تهماسب دوم شد و در حقیقت تهماسب بازیچهای در دست فتحعلی خان بود. اما با پیوستن نادر به سپاه تهماسب، فتحعلی خان مقام پیشینش را از دست داد و در مشهد به تحریک نادر کشته شد.
پس از فتحعلی خان، پسر دوازده سالهاش محمدحسن خان قاجار جای او را گرفت؛ ولی نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمدحسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاریباشها که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکم رانی منصوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و چندگانگی میان طوایف قاجار، نگران ناآرامیهای داخلی نگردد و آشاغی باشها زیر نظر حکومت ایشان گردند.
پس از مرگ نادر شاه در سال ۱۱۲۶ هجری خورشیدی، طایفه قاجارهای استرآباد به سردمداری محمدحسن خان در پی بهدست آوردن پادشاهی برآمدند. اما در نهایت از کریم خان زند شکست خوردند و محمدحسن خان در نبرد با سپاه صادق خان زند کشته شد. فرزندان او از جمله آقامحمد خان و حسینقلی خان جهانسوز به عنوان گروگان در دربار زندیه نگهداری شدند. یک بار حسینقلی خان که از سوی کریم خان زند برای سرکوبی حاکم استرآباد فرستاده شده بود، در سمنان یاغی شد، ولی به دست زکی خان زند کشته شد.
تشکیل حکومت پادشاهی قاجاریه[ویرایش]
هنوز مراسم خاکسپاری کریم خان (۱۱۹۳هجری قمری) پایان نیافته بود که سران حکومت برای کسب قدرت به کشمکش پرداختند. سرانجام در سال ۱۲۰۳ هجری قمری لطفعلی خان فرزند جعفرخان به قدرت رسید. شش سالی که لطفعلی خان به ظاهر قدرت را در دست داشت جز درگیری با مخالفان کار دیگری نداشت. در این دوران کشمکشهای داخلی زندیه باعث شده بود، سران ایل قاجار که در شمال ایران، نواحی گرگان و مازندران علیالخصوص در استرآباد نفوذ داشتند، به سوی گرفتن قدرت خیزبردارند و پس از آخرین درگیریهای بین لطفعلی خان و آقامحمدخان، خان قاجار به شیراز لشکرکشی کرد و پایتخت آخرین بازمانده دودمان زند را محاصره کرد.
دو ماه محاصره، باعث کمبود مواد غذایی برای سربازان و چارپایان قجرها شد و آنها به ناگزیر به تهران بازگشتند. لطفعلی خان به خیال پیشگیری از حمله مجدد وی به کرمان لشکرکشی کرد تا بر آنجا مسلط شود و راه نفوذ خان قاجار را سد کند. اما وی در این حمله موفق نبود و به شیراز بازگشت. این شکست سیاسی آثار بدی در درون نظام زندیه گذاشت و برخی سران و قدرتمندان درون حکومت به دلیل عدم کفایت لطفعلی خان به فکر توطئه علیه وی افتادند.
سرانجام با لشکرکشی آقا محمدخان به شیراز، با نوعی حیله جنگی لطفعلی خان شکست خورد و به کرمان گریخت. آقا محمد خان در سال ۱۲۰۶ هجری قمری در عمارت کلاه فرنگی شیراز به تخت نشست. طی دو سال بعد میان این دو رهبر نبردهای پراکنده یی رخ داد تا لطفعلی خان سرانجام در ۱۲۰۸ بر کرمان مسلط شد. این خبر آقامحمدخان را برانگیخت که کار وی را یکسره کند؛ لذا در تابستان همان سال وی با لشکری مجهز به کرمان حمله برد و پس از نه ماه از محاصره شهر در حالیکه اردوی قاجار به شدت خسته شده بود و خان قاجار قصد مراجعه به تهران و دست بردار شدن از حکومت زندیه را داشت، با خیانت عدهای از داخل شهر کرمان و بازکردن یکی از دروازههای شهر و با شکست لطفعلی خان کرمان را تسخیر کرد و به کشتار و قتلعام مردم آن دیار پرداخت. بسیاری از مردم را کور کرد و عده زیادی را به طرز فجیعی به قتل رساند. لطفعلی خان نیز که به بم گریخته بود توسط حاکم آنجا دستگیر و تسلیم آقا محمد خان شد. به دستور وی ابتدا لطفعلی خان را کور کرده و پس از تجاوز جنسی، به طرز فجیعی به قتل رساندند. بدین سان سلسله زندیه به نقطه پایان خود رسید.
اقدامات و رخدادهای مهم در دوران حکومت قاجاریه[ویرایش]
در زمان این دودمان حکومتهای استانی در مناطق گوناگون سرزمین ایران با جنگ یا مصالحه از میان رفتند و جای خود را به سامانهای فدرالی با تبعیت از دولت مرکزی دادند و «کشور» ایران به مفهوم مدرن برای اولین بار شکل گرفت. [نیازمند منبع] رنگها و ترتیب آنها در پرچم کنونی ایران در زمان زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار و در زمان صدارت امیرکبیر مدون گردید و برای اولین بار نیز در دوران صدارت امیرکبیر به سال ۱۸۴۹ در سفارت ایران در لندن پرچم شیر و خورشید ایران برافراشته شد.[۱۸]
همزمان با دوران حکومت قاجاریه که مصادف با اوج انقلاب صنعتی در اروپا بود، ایران با دنیای غرب آشنا گردید. بسیاری از دستاوردهای دنیای صنعتی همچون کارخانههای تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که در ایران به سالن تعزیه تغییر کاربری داد) در کشورهای صنعتی بوقوع پیوسته بودند، بنابراین در ایران نیز تلاش گردید که مشابه آنها به اجرا گذاشته یا احداث گردد. تمامی اولین اقدامات در جهت مدرنیزاسیون با کوششهای عباس میرزا در تبریز آغاز شد اما به علت مرگ نابه هنگام وی عقیم ماند و بعدها امیرکبیر این اقدامات را در تهران پی گرفت. مدرسه دارالفنون در زمان صدارت امیرکبیر، در هفت شعبه تأسیس شد و اولین مدرسهٔ جدید ایران بود. شاهزادگان قاجار نخستین دانشجویان دارالفنون بودند. در دارالفنون اصول علمی جدید و دانشهای مهندسی، پزشکی و فنون به جوانان آموزش داده میشد و بسیاری از معلمهای آن از اروپا و به ویژه از کشورهایی چون اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه به کار گرفته شده بودند.[۹] اعزام اولین گروهها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخههای پزشکی و مهندسی در زمان حکومت قاجاریه و توسط عباس میرزا انجام پذیرفت.
در طی قرارداد بازسازی ارتش ایران جهت مقابله با ارتش امپراطوری روس در زمان حکومت فتحعلیشاه قاجار و پس از قرارداد نظامی اش با ناپلئون امپراتور فرانسه بازسازی ارتش با روش مشق و تجهیز آن به جنگافزار نوین اروپایی آغاز شد. در دوره قاجاریه با همت و تلاش عباس میرزا و سپس امیر کبیر، سازمان ارتش ایران مجدداً به صورت منسجم و هماهنگی درآمد و ارتش ایران به ده تومان تقسیم شد که هر تومان متشکل از چهار تا یازده فوج و فرمانده هر فوج یک سرتیپ بود. بعد از شکست ایران از روسیه و تشکیل دیویزیون قزاق در ایران، بهطور کلی نیروی زمینی ارتش را بخشهای زیر تشکیل میدادند: ۱- قشون جنوب ایران ۲-دیویزیون قزاق ۳-بریگاد مرکزی ۴-نظام ایالات و ولایات ۵-قوای داوطلب شرقی ۶-ژاندارمری ۷-امنیه و قوای مشابه ۸-پلیس منظم ۹-پلیس ایالات و ولایات.[۱]
در زمان این سلسه و بعد از کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، جنبش مشروطه در ایران برپا شد و سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید. احمد کسروی مینویسد: «در زمان قاجار، ایران بسیار ناتوان گردید و از بزرگی و جایگاه و آوازه آن بسیار کاسته شد و انگیزه این بیش از همه یک چیز بود و آن اینکه جهان دیگر شده و کشورها به تکان آمده، ولی ایران به همان حال پیشین خود بازمیماند.».[۱۰] کسروی در ادامه میافزاید: «اینان خود کاری نمیکردند و دیگران را هم نمیگذاردند. در زمان محمدشاه میرزا ابوالقاسم قائم مقام وزیر کاردانی بود و به شایستگی کارها را پیش میبرد؛ ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به حاجی میرزا آقاسی داد. در زمان ناصرالدین شاه میرزا تقی خان امیرکبیر به پیراستن و آراستن ایران میکوشید …، ولی ناصرالدین شاه او را کشت …، سپس هم حاجی میرزا حسین خان سپهسالار به کارهایی برخاست …، ولی ناصرالدین شاه او را نگه نداشت و مردم نیز ارج او و کارهایش را ندانستند».[۱۱] از اوائل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار ناخشنودی مردم از ستم وابستگان حکومت رو به افزایش بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی، اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید.[۱۰] کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطهخواهی را سبب شد.[۱۱]
پایان حکومت قاجار[ویرایش]
اندکی پس از کودتای ۱۲۹۹ و قدرت گرفتن سردار سپه، احمدشاه به اروپا رفت. پس از خروج احمدشاه از ایران عوامل رضاخان، اندیشه الغای سلطنت و رئیسجمهور شدن سردار سپه را پیش آوردند که با مخالفت و مقاومت شدید برخی از سیاسیون، روحانیان و مردم، طرح جمهوری با شکست روبرو شد. پس از اعلام وفاداری سردار سپه به احمدشاه، وی به ایران بازگشت اما بار دیگر پس از نخستوزیری سردار سپه به اروپا رفت.
سرانجام سیدمحمد تدین نایب رئیس مجلس پنجم شورای ملی در روز ۹ آبان ۱۳۰۴ خورشیدی، لایحهای را به مجلس ارائه نمود که با تصویب آن توسط نمایندگان مجلس، احمد شاه از سلطنت خلع شد و حکومت موقت «در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به رضاخان پهلوی» سپرده شد و «تعیین تکلیف حکومت قطعی» به مجلس مؤسسان واگذار شد. سپس مجلس مؤسسان با رای به برکناری احمد شاه از سلطنت آخرین «شاه» دودمان قاجار شاهنشاهی حکومت قاجاریان را به پایان رساند. در ۲۱ آذر ۱۳۰۴، سلطنت ایران به «رضا شاه پهلوی» واگذار شد. مراسم تاجگذاری رضاشاه در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ انجام شد.
شاهان قاجار[ویرایش]
شاهان | |
عنوان آقامحمدخان |
دورهٔ سلطنت ۱۱۶۱-۱۱۷۶ |
نخستوزیرهای مشهور | |
حاج ابراهیم کلانتر | |
چهرههای سرشناس | |
عباس میرزا نایب السلطنه | |
رویدادهای مهم | |
قرارداد آخال | |
جنبش مشروطه | |
قیام تنباکو | |
ترتیب | نگاره | نام | آغاز پادشاهی خورشیدی/ میلادی |
پایان پادشاهی خورشیدی/ میلادی |
مدت شاهی |
---|---|---|---|---|---|
۱. | آقامحمدخان | ۱۱۶۱/ ۱۷۸۲ | ۱۱۷۶/ ۱۷۹۷ | ۱۵ سال | |
۲. | فتحعلیشاه | ۱۱۷۶/ ۱۷۹۷ | ۱۲۱۳/ ۱۸۳۴ | ۳۶ سال و ۸ ماه | |
۳. | محمدشاه | ۱۲۱۳/ ۱۸۳۴ | ۱۲۲۷/ ۱۸۴۸ | ۱۴ سال | |
۴. | ناصرالدینشاه | ۱۲۲۷/ ۱۸۴۸ | ۱۲۷۵/ ۱۸۹۶ | ۴۸ سال | |
۵. | مظفرالدینشاه | ۱۲۷۵/ ۱۸۹۶ | ۱۲۸۵/ ۱۹۰۷ | ۱۰ سال | |
۶. | محمدعلیشاه | ۱۲۸۵/ ۱۹۰۷ | ۱۲۸۸/ ۱۹۰۹ | ۳ سال | |
۷. | احمدشاه | ۱۲۸۸/ ۱۹۰۹ | ۱۳۰۴/ ۱۹۲۵ | ۱۶ سال |
نمودار سالشمار پادشاهی شاهان قاجار[ویرایش]
اعداد سال خورشیدی را نشان میدهند:
(۱) آقامحمدخان: ۱۱۷۳ تا ۱۱۷۶ (۲) فتحعلیشاه: ۱۱۷۶ تا ۱۲۱۳ (۳) محمدشاه: ۱۲۱۳ تا ۱۲۲۷ (۴) ناصرالدینشاه: ۱۲۲۷ تا ۱۲۷۵ (۵) مظفرالدینشاه: ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵ (۶) محمدعلیشاه: ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۸ (۷) احمدشاه: ۱۲۸۸ تا ۱۳۰۴
تعدادی از شاهزادگان معروف قاجار[ویرایش]
- حسینعلی میرزا فرمانفرما
- شاهزاده محمد میرزا خزایی
- حسام السلطنه
- سلطان مراد میرزا حسام السلطنه
- عباس میرزا نایب السلطنه
- عباس میرزا ملک آرا
- حسنعلی میرزا شجاع السلطنه
- کامران میرزا نایب السلطنه
- مسعود میرزا ظل السلطان
- محمد میرزا کاشف السلطنه
- عبدالحسین میرزا فرمانفرما
- عبدالمجید میرزا عین الدوله
- ملک منصور میرزا شعاع السلطنه
- ابوالفتح میرزا سالارالدوله
- فرهاد میرزا معتمدالدوله
- حبیبالله میرزا
- ایرج میرزا جلال الممالک
- شیخعلی میرزا شیخ الملوک
وضعیت انسجام ملی[ویرایش]
بنابر نظریهای که توسط عباس امانت در یک سخنرانی در دانشگاه لس آنجلس بیان گشته آمدهاست که: «به علت مشکلات روی داده در دوره افشاریه و دوره زندیه سرزمین ایران دارای ناامنیهای داخلی (مانند ناامنیهای جادهای) بود و ارتباط با خارج از کشور از جنوب و شمال ایران کاهش یافته بود و زمانی که دولت قاجاریه به وجود آمد ایران از نظر اقتصادی و سیاسی در وضعیت بدی بهسر میبرد و اولین انسجام ایران به شکل امروزی مدیون آقا محمدخان قاجار است هرچند که در زمان پادشاهان بعدی قاجاریه بخشهایی از ایران جدا شدند ولی خاک اصلی به صورت یک دولت متحد از زمان آقا محمدخان قاجار به بعد شکل گرفت و از نظر مورخان آن دوره وی به عنوان قهرمان ایران شناخته میشد و با وجود آغاز جنگهای عقیدتی که از زمان وی آغاز شد ولی ایران از نظر جنگهای داخلی به ثبات نسبیای رسید».[۱۲]
در مقابل نظریه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در این جهت است که: «عدم مشروعیت و مقبولیت ملی و شیوه حکومتی آقامحمدخان و جانشینانش دفاع ملی ایرانیان را در مقابل بیگانگان خدشهدار کرد. در تهاجم انگلیسیها در جریان جنگهای هرات و حملات روسها، عنصر تهاجمی ذاتی ایرانیها و قومیتهای مسلح میان دفاع از حکمران غیرمسئول و قوای بیگانه دچار تضاد و تزلزل جدی میشد و همین امر کار بیگانگان را در ورود به خاک ایران با همه تدارکات اندکشان موفق جلوه میداد و دولتمردان را وادار به عقد معاهدات ویرانگر میکرد. حذف یا عدم تحمل عنصر دیوانسالاری ایرانی در جای جای حکمرانی این سلسله هویداست. حذف فیزیکی حاج ابراهیم کلانتر، قتل قائم مقام و امیرکبیر و حذف سیاسی سایر رجال آشنا به هویت و جایگاه شایسته مردم ایران را که امیدهایی برای نجات مردم و حتی هدایت خود حکمرانان بودند، باید از نمونههای بارز این شیوه حکمرانی غیر بومی و غیر ملی حاکمان این عصر بهشمار آورد».[۱۳]
جنگها[ویرایش]
دوران قاجار مصادف بود با دوران استعمار و جهانگشایی امپراطوریهای مدرن. در این دوران ایران درگیر جنگهای متعددی شد و سالها مقابل روسها و انگلیسیها مقاومت کرد. با اینکه ایران در دوران قاجار بر خلاف کشورهای منطقه هرگز مستعمره نشد ولی بخشهایی از خاک خود را در این جنگها بهویژه با روسیه از دست داد. [۳]
دو جنگ بزرگ بین ایران و روسیه تزاری در زمان پادشاهی فتحعلیشاه قاجار روی داد. این جنگها با شکست ایران از روسیه پایان یافت و بخشهایی از ایران (قفقاز) به قلمرو امپراتوری روسیه پیوست. در این جنگها ایران و روسیه معاهده گلستان و معاهده ترکمنچای را امضا کردند.
دو جنگ بین ایران و امپراطوری بریتانیا که در صدد گسترش امپراطوری بود در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار روی داد. در این جنگها ایران و انگلیس معاهده پاریس را امضا کردند
قحطیهای بزرگ در ایران[ویرایش]
دوره قاجار شاهد دو قحطی بزرگ در تاریخ ایران بود.
قحطی بزرگ ۱۲۵۰–۱۲۴۹ هجری شمسی (۱۲۸۸–۱۲۸۷ هجری قمری) (۱۸۷۰ تا ۱۸۷۱ میلادی) باعث تلفات جانی فراوانی در ایران گردید. برطبق برآوردها حدود یک دهم جمعیت ایران در این سالها از گرسنگی مردند
قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد در این قحطی دولت انگلیس متهم به نسلکشی میباشد. از دیدگاه مجد در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن نابود شدند
انقلاب مشروطه[ویرایش]
از اوایل پادشاهی ناصرالدین شاه که ارتباط ایران با اروپا بیشتر شد و ایرانیان پی به سقوط تمدن بردند.
با کشته شدن ناصرالدین شاه و بازگشت روشنفکران از فرنگ زمینه تحول در ایران آغاز گردید. مردمی که در آغاز برای گرانی شورش کردند تبدیل به مردمی شدند که خواهان پایان یافتن استبداد و تأسیس عدالت خانه گشتند.
انقلاب مردم بالاخره در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ به پیروزی رسید و فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه امضا شد.
محمدعلی شاه مخالف مشروطه در صدد سرکوبی انقلاب برآمد وبا حمله به مجلس آن را به توپ بست و مشروطه خواهان را کشت. اما مردم بزرگ ایران در تبریز گیلان وبختیاری شورش کردند و پیروز مندانه به تهران آمدند و استبداد را شکست دادند.
محمدعلی شاه از پادشاهی برکنار شد و شیخ فضلالله نوری که حامی استبداد بود اعدام شد.
فرهنگ[ویرایش]
بنابر نظریهای که توسط عباس امانت در یک سخنرانی در دانشگاه لس آنجلس بیان گشته آمدهاست که: «دولت قاجاریه باوجود نقاط ضعف گوناگون، در نیمه اول قرن نوزدهم به عنوان پشتیبان و پرورندهٔ یک فرهنگ شاخص و قابل توجه در طول تاریخ ایران یگانه بود و قاجاریه در مقایسه با کشورهای دیگر دنیای اسلام در خاورمیانه از جمله مصر و حتی دولت عثمانی کارنامه روشن و جذابی دارد».[۱۲]
در مقابل نظریه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در این جهت است که: «بیتوجهی ذاتی آقامحمدخان قاجار (با انتساب خود به خاندانهای مغول) به هویت ایرانی، زبان پارسی، و شیوههای ایرانی حکمرانی که با هدایت عنصر ایرانی امثال نظامالملکها، خواجهنصیرها، جوینیها و کسانی که با پیروی از نظام دیوانسالاری ملی ایرانی اندکی از تندخوییهای مهاجمان ترک و تاتار میکاست، بعدها در اوج گرایشهای ملی در جهان، دست شاهان قاجار را در بسیج مردمی در چالشهای بزرگ ملی از این سرمایه بزرگ تهی کرد. تا جایی که مجبور شدند پس از کمرنگ شدن جنگجویی قاجارها بر اثر شرایط جدید جهانی به نیروی معنوی روحانیون تکیه نمایند، همان عنصری که بعدها در ماجرای مشروطه با پیوند با میلیون و تحصیلکردگان اروپا به زیان استبداد آنها تمام شد و بعدها طومار پادشاهی آنها را در هم پیچید».[۱۴]
نقش خاندانها در فرهنگ قاجاریه[ویرایش]
تعدادی از خاندانهای ایران در دوره قاجاریه با توجه به تداوم اعتقادی و ثروتی که داشتند در نشر و نگهداری فرهنگی خاص کوشا بودند به عنوان مثال:
- خاندان قائم مقام فراهانی برای شعرا، نثرنویسان، نقاشان و معماران نقش پرورنده و ولینعمت داشت.
- خاندان معیرالممالک مخصوصاً دوستعلیخان نظامالدوله (نظامالدوله) در اواخر دوران فتحعلی شاه و اوائل دوره ناصرالدینشاه نقش عمدهای در پیدایش نوعی معماری که پیوندی بین معماری بومی و فرنگی بود داشت. تکیه دولت که یکی از شاهکارهای معماری دوره قاجاریه است از ابتکارات او بود. خاندان معیری در نگارش و پیدایش نقاشیهای هزار و یک شب صنیعالملک تأثیر بسیاری داشتند و رهی معیری، شاعر و ترانهسرای معاصر، از بازماندگان این خاندان هنری است. این خاندان همچنین در فرهنگ غذایی ایران نیز تأثیرات بسزایی داشتند و گوجهفرنگی را برای اولین بار در مزرعهای که محوطهٔ فرودگاه مهرآباد کنونی است پرورش دادند.
- نقاشان معرفی مانند کمالالملک و صنیعالملک در خانواده غفاری کاشانی پرورش یافتند و فرخ غفاری از این خاندان هم نقش عمدهای در پیدایش جشن هنر و سینمای ایران پیش از انقلاب داشتهاست.
- از خاندان صبای کاشانی اسطورههای فرهنگی و ادبیای مانند ملکالشعرای بهار و ابوالحسن خان صبا رشد یافتند.
- خاندان هدایت در ادبیات معاصر ایران تأثیر زیادی داشتند از جمله رضاقلیخان هدایت مورخ که روایت ادبی ایران به صورتی که امروز میشناسیم از ابتکارات اوست و صادق هدایت در سده بیستم از همین خانواده برخاستهاند.
- از خانواده وصال شیرازی و خانواده فروغی افراد بزرگی از جمله محمدعلی ذکاءالملک، ادیب روشنفکر، روزنامهنگار و سیاستمدار و مؤسس فرهنگستان ایران نقش مهمی در شکلگیری دوره پهلوی دارد.
- خاندان پیرنیا در روایت تاریخی ایران تأثیر بسزایی داشتند و برای نخستین بار با کمک علیاکبر فراهانی ردیفهای موسیقی سنتی ایرانی را باز نوشتند و تدوین کردند.[۱۲]
اقتصاد[ویرایش]
واحد پول ایران در دوران قاجار «قِران» بود که از نقره ضرب میشد. هر قران بیست شاهی و هر شاهی پنجاه دینار ارزش داشت. یعنی هر قران برابر با هزار دینار بود. دو شاهی را صد دینار (صنار) و چهار شاهی را عباسی میگفتند. هر تومان نیز ده قران یا ده هزار دینار ارزش داشت. اصطلاح ریال در بعضی نقاط کشور رایج بود و به یک قران و پنج شاهی (۱٫۲۵ قران) گفته میشد. سکههای سیاه کمارزشی هم با نام پول و قاز رایج بودند. هر دو پول یک شاهی و هر پنج قاز یک شاهی ارزش داشت.[۱۵]
حکومت قاجاریه با بحرانهای مالی منظم و متعدد روبرو بود، اولین موج بحرانها در دهه ۱۸۲۰م/۱۲۰۰ش شروع شد هنگامی که در اثر جنگهای ایران و روسیه هم بخشهایی از ایران جدا شد هم این کشور مجبور به پرداخت غرامت سنگین گردید، این بحران در دهه بعد به اوج رسید اما با اصلاحات مالی امیرکبیر از ۱۸۴۸م/۱۲۲۷ش تا ۱۸۵۱م/۱۲۳۰ش بودجه متعادل و شدت بحران مالی کمتر شد. این وضعیت در دهه ۱۸۸۰م/۱۲۶۰ش عوض شد و ایران به یک بحران مالی مزمن دچار شد. آنچنانکه لمبتون ادعا میکند: «از حکومت محمدشاه قاجار (۱۸۴۸–۱۸۳۴م/۱۲۲۷–۱۲۱۳ش) به بعد ایران مدام با بحرانهای مالی روبرو بودهاست»[۱۶] غرامتی که ایران باید برای برهم زدن قرارداد انحصار تنباکو به رژی میپرداخت و همچنین از بین رفتن تولید ابریشم به عنوان یکی از منابع اصلی درآمد دولت، آن را مجبور کرد برای اولین بار از خارجیان وام دریافت کند. اسراف شاه و حرمسرای او، فساد در دستگاه مالیاتی و سفرهای خارجی شاهان هم به این بحرانها دامن میزد. در دهه ۱۸۹۰م/۱۲۷۰ش کسری بودجه دولت به ۳۰۰ هزار تومان (۶۰ هزار پوند استرلینگ) رسید و این کسری ۱۵ سال بعد، ده برابر افزایش یافته بود و ایران در سال ۱۹۰۵م/۱۲۸۴ ش با سه میلیون تومان (۶۰۰ هزار پوند استرلینگ) کسری بودجه روبرو بود.[۱۷][۱۸] به دنبال بیثباتیِ اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران پس از جنگ جهانی دوم، در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۲ هجری شمسی، فضای عمومی ایران بحرانی بود. کمکم فکر حمایت از صنایع داخلی و وطنی شکل گرفت؛ و بهترین راهکار برای اجرای این هدف تعیین مالیاتهای سنگین برای کالاهای خارجی بود. اسنادی است که نشان میدهد در دوره احمد شاه قاجار مجلس قانون «استعمال البسه وطنی» را تصویب کرد و با حکم شاه قرارشد، لباس مقامات و مستخدمین دولت از منسوجات داخلی تهیه شود؛ و دستور به استفاده از لباس وطنی داد. طی حکمی احمد شاهِ قاجار فرمان اجرای قانون استعمال البسه وطنی مصوب مجلس شورای ملی در ۱۳۰۱ شمسی را، لازمالاجرا اعلام داشتهاست: «ما سلطان احمد شاه قاجار، مقرر میداریم ماده اول قانون استعمال البسه وطنی که ضمیمه این دستخط است مثل قوانین مملکتی به موقع اجرا گذارده شود.»[۱۹]
کشور | واردات ایران | درصد | صادرات ایران | درصد |
---|---|---|---|---|
روسیه | ۶۴۰۰۰ | ۵۵/۵۳ | ۵۴۳۷۱ | ۷۱/۵۷ |
بریتانیا و هند | ۳۲۰۳۲ | ۲۷/۷۶ | ۱۰۲۸۰ | ۱۳/۵۳ |
عثمانی | ۴۰۲۱ | ۳/۴۹ | ۶۶۳۷ | ۸/۷۴ |
آلمان | ۵۴۶۸ | ۴/۷۴ | ۵۳۱ | ۰/۶۹ |
فرانسه | ۳۵۳۳ | ۳/۰۶ | ۸۲۶ | ۱/۰۹ |
ایتالیا | ۱۰۰۸ | ۰/۸۷ | ۲۶۱۴ | ۳/۴۴ |
بلژیک | ۲۷۴۰ | ۲/۳۸ | ۴۱ | ۰/۰۵ |
اتریش - مجارستان | ۱۶۰۶ | ۱/۳۹ | ۱۳۰ | ۰/۱۷ |
افغانستان | ۸۹۹ | ۰/۷۸ | ۵۳۴ | ۰/۷ |
سال | با روسیه | با بریتانیا |
---|---|---|
۱۲۵۴ش/۱۸۷۵م | حدود ۱ میلیون | ۱/۷ میلیون |
۱۲۷۴ش/۱۸۹۵م | ۳/۴ تا ۳/۵ میلیون | ۳ میلیون |
۱۲۸۳ش/۱۹۰۴م | ۳/۷۵ تا ۵/۵ میلیون | ۲/۵ تا ۳ میلیون |
۱۲۹۳ش/۱۹۰۴م | ۱۲ میلیون | ۴/۵ میلیون |
سال | برآوردکننده | درآمد به تومان | درآمد به پوند استرلینگ |
---|---|---|---|
۱۸۰۷ | گاردان | ۲٬۰۰۰٬۰۰۰ | ۲٬۰۰۰٬۰۰۰ |
۱۸۱۰–۱۸۱۱ | مالکوم | ---- | ۳٬۰۰۰٬۰۰۰ |
۱۸۲۰ | فریزر | ۲٬۵۰۰٬۰۰۰ | ۲٬۲۰۰٬۰۰۰ |
۱۸۳۶ | عیسوی | ۲٬۴۶۱٬۰۰۰ | ---- |
۱۸۳۹–۱۸۴۰ | رابینو | ۳٬۴۰۲٬۶۱۵ | ۱٬۸۳۵٬۹۹۴ |
۱۸۵۳–۱۸۵۴ | رابینو | ۳٬۳۶۸٬۵۵۸ | ۱٬۱۵۳٬۱۶۳ |
۱۸۶۸ | تامسون | ۵٬۰۱۲٬۵۰۰ | ۱٬۹۶۵٬۰۰۰ |
۱۸۷۶–۱۸۷۷ | رابینو | ۵٬۰۷۰٬۰۰۰ | ۱٬۹۵۰٬۸۰۰ |
۱۸۸۸–۱۸۸۹ | کرزن | ۵٬۵۳۱٬۰۰۰ | ۱٬۶۵۳٬۰۰۰ |
۱۹۰۷ | جمالزاده | ۸٬۰۰۰٬۰۰۰ | ۱٬۵۳۸٬۰۰۰ |
منابع[ویرایش]
- سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران (۲ جلد)، ترجمه سید محمدتقی فخرداعی گیلانی.
- تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم: کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
- ایران در جنگ جهانی اول، میروشنکف، ترجمه دخانیاتی، تهران ۱۳۴۴.
- تاریخ، سال سوم راهنمایی، دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ایران، ۱۳۸۵.
- تاریخ ۳، سال سوم آموزش متوسطه (نظام قدیم)، رشته علوم انسانی، دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ایران، ۱۳۷۲.
پانویس[ویرایش]
- ↑ Homa Katouzian, "State and Society in Iran: The Eclipse of the Qajars and the Emergence of the Pahlavis", Published by I.B.Tauris, 2006. pg 327: "In post-Islamic times, the mother-tongue of Iran's rulers was often Turkic, but Persian was almost invariably the cultural and administrative language"
- ↑ Homa Katouzian, "Iranian history and politics", Published by Routledge, 2003. pg 128: "Indeed, since the formation of the Ghaznavids state in the tenth century until the fall of Qajars at the beginning of the twentieth century, most parts of the Iranian cultural regions were ruled by Turkic-speaking dynasties most of the time. At the same time, the official language was Persian, the court literature was in Persian, and most of the chancellors, ministers, and mandarins were Persian speakers of the highest learning and ability"
- ↑ Ardabil Becomes a Province: Center-Periphery Relations in Iran, H. E. Chehabi, International Journal of Middle East Studies, Vol. 29, No. 2 (May, 1997), 235;"Azeri Turkish was widely spoken at the two courts in addition to Persian, and Mozaffareddin Shah (r.1896-1907) spoke Persian with an Azeri Turkish accent....".
- ↑ علیاصغر شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۷۱، ص۲۸۷
- ↑ Fis - قاجار
- ↑ تاریخ سوم راهنمایی، ص ۲۹
- ↑ تاریخ ۳، ص ۱۳۳
- ↑ تاریخ ایران، سایکس، صص ۲–۴۳۱
- ↑ Dar ul-Funun (Persia)
- ↑ Iranian Constitutional Revolution
- ↑ نبوی رضوی, سید مقداد. «دربار شاهی و قتل ناصرالدین شاه». در تاریخ مکتوم. تهران: پردیس دانش, 1393. 333.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ از سرسره فتحعلیشاه تا تکیه دولت؛ آیا هنر در دوران قاجار رشد نکرد؟
- ↑ http://www.iichs.ir/s/706
- ↑ http://www.iichs.ir/s/706
- ↑ علیاصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۷۱، ص ۲۸۷
- ↑ Lambton,Persian Trade,237.
- ↑ Edward G.Brown,The Persian Revolution of 1909-1905,240
- ↑ جان فوران، مقاومت شکننده:تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی: ترجمه احمد تدین، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ هفتم ۱۳۸۶، صص ۲۱۹–۲۱۷.
- ↑ «قانون استعمال البسه وطنی، سنه 1301 شمسی». IRIB NEWS AGENCY | خبرگزاری صدا و سیما. ۲۰۱۸-۰۴-۰۱. بازبینیشده در ۲۰۱۸-۰۴-۰۳.
- ↑ Enterm,Russo-Persian Commercial Relation,64 Table.
- ↑ Ashraf and Hekmat,Merchant and Artisan,734.
- ↑ Platt,Finance,Trade and Politics,228.
- ↑ Keddie,The impact of The West,93.
- ↑ Rabino, An Economists Note on Persia,267.
- ↑ Enterm,Russo-Persian Commercial Relation,8-9.
- ↑ جان فوران، مقاومت شکننده:تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی: ترجمه احمد تدین، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ هفتم ۱۳۸۶، جدول ۱–۴، ص ۱۷۶.
- ↑ Nashat,From Bazaar to Market,54.
- ↑ Rabino,Banking in Persia,352.
- ↑ Issawi,Population and Resources,389 note 46.
- ↑ جان فوران، مقاومت شکننده:تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی: ترجمه احمد تدین، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ هفتم ۱۳۸۶، جدول ۴–۵، ص ۲۱۸.
.
جستارهای وابسته[ویرایش]
- جنبش مشروطه
- معاهده گلستان
- معاهده ترکمنچای
- قرارداد آخال
- معاهده پاریس
- امتیازات و قراردادها در دوره قاجار
- قرارداد رژی
- قیام تنباکو
- قحطی سال ۱۲۴۹—۱۲۵۰ ایران
- قحطی سال۱۲۹۶—۱۲۹۸ ایران
پیوند به بیرون[ویرایش]
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ قاجاریان موجود است. |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به نظام سیاسی ایران در ویکیگفتاورد موجود است. |
- سلسله قاجار: از آغاز تا پایان
- برخی موانع تاریخی توسعه در ایران قاجاریه
- مهرهای شاهان قاجاریه iichs.ir
— دودمان سلطنتی — قاجاریان شاخهای از ایلات ترک اغوز تاریخ تأسیس: ۱۱۶۱ تاریخ عزل: ۱۳۰۴
| ||
پیشین: زندیان |
دودمان حاکم بر ایران ۱۱۶۸–۱۳۰۴ |
پسین: دودمان پهلوی |
پیشین: افشاریان |
دودمان حاکم بر خراسان ۱۱۶۸–۱۳۰۴ | |
بلا تصدی آخرین تصدی توسط: افشاریان
|
دودمان حاکم بر طبرستان ۱۱۶۱–۱۳۰۴ | |
دودمان حاکم بر ترکمنستان ۱۱۷۵–۱۲۶۰ |
پسین: امپراتوری روسیه | |
پیشین: خانات قفقاز پادشاهی کارتلی-کاختی |
دودمان حاکم بر قفقاز ۱۱۷۴–۱۲۰۶ | |
مدعی تاج و تخت | ||
---|---|---|
پیشین: افشاریان زندیان |
شاهنشاهی ایران ۱ فروردین ۱۱۷۵ – ۲۳ آذر ۱۳۰۴ |
پسین: دودمان پهلوی |
- قاجاریان
- امپراتوریهای پیشین
- انحلالهای ۱۹۲۵ (میلادی)
- انحلالهای ۱۹۲۵ (میلادی) در ایران
- ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۷۸۵ (میلادی)
- ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۷۸۹ (میلادی)
- ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۱۷۹۴ (میلادی)
- ایالتها و قلمروهای منحلشده در ۱۹۲۵ (میلادی)
- ایران در دهه ۱۷۸۰ (میلادی)
- ایران در دهه ۱۷۹۰ (میلادی)
- ایران در دهه ۱۸۰۰ (میلادی)
- ایران در سده ۱۹ (میلادی)
- ایران در سده ۲۰ (میلادی)
- ایلهای تشکیلدهنده ارتش قزلباش
- پادشاهیهای پیشین آسیا
- تاریخ ارمنستان
- تاریخ ایران
- تاریخ جمهوری آذربایجان
- تاریخ داغستان
- تاریخ قفقاز
- تاریخ گرجستان
- تاریخ نوین ارمنستان
- تاریخ نوین جمهوری آذربایجان
- تاریخ نوین گرجستان
- حکمرانان
- دربارهای فارسیزبان
- سده ۱۳
- سلسلههای شیعه
- سلسلههای مسلمان
- کشورهای پیشین در خاورمیانه