ملکشاه یکم
ملکشاه یکم | |
---|---|
Miniature of Malik-Shah I
|
|
زاده | ۸ اوت ۱۰۵۵ |
درگذشته | ۴۶۵ (قمری) ۱۹ نوامبر ۱۰۹۲ (۳۷ سال) |
مکان مرگ | بغداد |
مدفن | اصفهان |
همسر | ترکان خاتون Zubayda Khatun Taj al-Din Khatun |
فرزندان | برکیارق Muhammad Tapar احمد سنجر محمود پسر ملکشاه Dawud Mah-i Mulk Khatun Sitara Khatun Gawhar Khatun Ismah Khatun |
پدر | آلپ ارسلان |
عقاید مذهبی | اسلام، مذهب سنی |
معزالدین ابوالفتح ملکشاه حسن بن آلب ارسلان بزرگترین سلطان سلجوقی و فاتح آناتولی بود که به دنبال پیروزی پدرش آلب ارسلان در نبرد ملازگرد امپراطوری بیزانس را از آناتولی بیرون راند. وی برادرزاده سلطان طغرل بنیانگذار سلسله سلجوقی است. وی پادشاهی یکی از بزرگترین امپراتوریهای تاریخ ایران را بر عهده داشت. تقویم جلالی اسم وی توسط گروهی از ریاضی دانان برجسته زمان وی به سر پرستی عمر خیام انجام گرفت. ملکشاه قلمرو امپراطوری سلجوقی را تا سوریه و میانرودان گسترش داد. او در پانزدهم ماه شوال ۴۸۵ در بغداد فوت کرد.[۱]
لشکرکشیهای ملکشاه[ویرایش]
ملکشاه پس از آنکه به شاهی رسید دست به یک سری لشکرکشی زد که در همه آنها پیروز شد.[۲]
مهمترین لشکرکشیهای او عبارتند از:
- لشکرکشی به کاشغر (غرب چین)
- لشکرکشی به انتاکیه (جنوب ترکیه) و حلب (در سوریه)
- لشکرکشی به اورشلیم (فلسطین) و دمشق (سوریه)
- خراجگزار کردن حجاز و کاهش نفوذ فاطمیون بر آسیا.[۳]
وزیران[ویرایش]
در زمان ملکشاه وزیران لایق و با تجریه ایرانی مانند خواجه نظامالملک طوسی بر ایران نظارت داشتند و از این رو ایران بسیار پیشرفت داشت و در شغلهایی مانند کشاورزی، سیستمهای واگذاری زمین پیشرفتهایی حاصل شد.[نیازمند منبع]
دوران ملکشاه[ویرایش]
دربارهٔ ملکشاه سلجوقی گفتهاند که فرزند مورد علاقه آلب ارسلان و بسیار دلاور و متهور بود. با تمام سلاحهای زمان خود آشنا، سوار کار و چوگان باز چالاکی بوده است. در ابتدای سلطنت با مخالفت عموی خود قارود[۴]حاکم کرمان مواجه شده و به قصد جنگ با وی لشکر کشید. در نبردی که در نزدیکی کرج روی داد قارود را شکست داده و وی را به اتفاق دو پسرش ایرانشاه و سلطان شاه اسیر نمود. به توصیه خواجه نظام الملک قارود را مقتول و دو پسرش را نابینا نمود. پس از تسلط شروع به توسعه کشور کرده و در سال ۴۸۰ قمری دخترش را به ازدواج المقتدی خلیفه بغداد در آورد. پس از آن به طرف خراسان و ماوراء النهر شروع به پیشروی و توسعه نمود در سال ۴۸۱ قمری شهر سمرقند را محاصره و تسخیر و حاکم سمرقند را موظف به رعایت حال سکنه شهر نمود. سپس بطرف دمشق و انطاکیه روی کرده و آن مناطق را نیز منضم به قلمرو خود کرد. در کلیه این امور از تدبیر وزیر با کفایت خود خواجه نظام الملک سود میبرد. بنا به تاریخ ثبت شده ملکشاه بسیار منصف و دادگر بوده و در آبادانی و رعایت احوال مردم بسیار کوشیده و شاید که همینها هم به تدبیر وزیر وی بوده است. در اواخر سلطنت، از توسعه قدرت و محبوبیت خواجه نظام الملک بیمناک شد و قدرت و سلطنت خویش را در خطر دید که در این میان نفوذ و تلقین همسرش ترکان خاتون، (دختر ابوالمظفر عمادالدوله ابراهیم طمغاج بن نصر) که تسلط زیادی بر ملکشاه داشت بی تأثیر نبود. پیشکار ترکان خاتون خسرو فیروز تاج الملک ابوالغنائم بود و ترکان خاتون سعی داشت تاج الملک را به جای نظام الملک به وزارت برساند. انگیزه ترکان خاتون نیز آینده سلطنت پسر کوچکش بود که با وجود برکیارق پسر زبیده خاتون، دختر امیر یاقوتی که مورد تأیید نظام الملک بود این سلطنت سرانجامی نداشت. پس از مرگ نظام الملک عاقبت تاج الملک جانشین وی شد و وزیران خواجه را از مناصبشان برکنار نمود. منصب «شرف الملک ابوسعد مستوفی» را به «مجدالملک ابوالفضل قمی» و منصب «کمال الدین ابوالرضا عارفی» را به «سدید الملک ابوالمعالی» داد.[۵]
میراث ملکشاه[ویرایش]
در اواسط حکومت ملکشاه در حدود سال ۴۷۰ ق. م سلجوقیان یکی از پهناورترین امپراتوریهای زمان به شمار میرفتند. به گفتهٔ نیشابوری: «در جمیع بلاد و دیار از اقاصی ترک تا نهایهٔ روم و شام و یمن خطبه و سکه به نام او [ملکشاه] مطرز و مزین بود».[۶]
ملکشاه سه فرزند به نامهای برکیارق، محمود بن ملکشاه، محمد بن ملکشاه داشت. پس از مرگ وی، برکیارق جانشین او شد.[۴] پس از درگذشت ملکشاه امپراطوری سلجوقی تضعیف گشت و رقابت برای قلمرو پهناور آن میان پسرانش و برادرانش آغاز گشت. قلیج ارسلان سلطنت روم را دوباره بر پا کرد و توتوش اول در سوریه حاکم شد. در ایران سلطان محمود اول با توطئهٔ ترکان خاتون جانشین ملکشاه شد و در مقابل وی برادر بزرگش برکیارق قدعلم کرد و با کمک غلامان و امرای نظامیه به قدرت رسید. این عدم اتحاد را دلیلی بر تقویت صلیبیون اول در این دوره دانستهاند.
پانویس[ویرایش]
- ↑ جی. ا. بویل، تاریخ ایران کمبریج (اسماعیلیان)، ترجمه دکتر تیمور قادری، جلدپنجم، قسمت سوم، تهران: انتشارات مهتاب، 1390، ص24.
- ↑ پی ام هولت، ان ک س لمبتون، برنارد لوئیس، تاریخ اسلام کمبریج، ترجمه تیمور قادری، جلد اول، تهران: انتشارات مهتاب، ص315.
- ↑ پل آمیر، خداوند الموت، ترجمه ذبیحالله منصوری
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ http://turkmenlerbirlesigi.jimdo.com/شاهان-وحکمرانان-و-شخصیت-های-تاریخی/سلجوقیان/ملکشاه-سلجوقی/
- ↑ http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=ملکشاه+سلجوقی&SSOReturnPage=Check&Rand=0
- ↑ نیشابوری، سلجوق نامه، 31.
منابع[ویرایش]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به ملکشاه یکم در ویکیگفتاورد موجود است. |
- نیشابوری، ظهیرالدین. سلجوق نامه. تهران: کلاله خاور، ۱۳۳۲.
- تاریخ دوم راهنمایی.
- جی. آ. بویل، تهران، تاریخ ایران کمبریج، انتشارات امیر کبیر، جلد پنجم.
|
|