تنکابن
تنکابن تنکابن |
|
---|---|
کشور | ایران |
استان | مازندران |
شهرستان | تنکابن |
بخش | مرکزی |
نام(های) دیگر | شهسوار |
نام(های) قدیمی | فیض (صفویه)، دیلم خاصه ، رسولی محله |
مردم | |
جمعیت | ۴۵٬۳۳۸ نفر در سال ۱۳۹۰ |
جغرافیای طبیعی | |
ارتفاع از سطح دریا | ۲۰- متر |
آبوهوا | |
میانگین دمای سالانه | ۱۶ درجهٔ سانتیگراد |
میانگین بارش سالانه | ۱۱۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیمتر |
روزهای یخبندان سالانه | تقریباً ۲۰روز |
اطلاعات شهری | |
نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی | شمسالله شریعت نژاد |
شهردار | عقیل عشوری |
پیششماره تلفنی | ۰۱۱ |
شناسهٔ ملی خودرو |
ایران ۷۲ د ایران ۸۲ ط |
تابلوی خوشآمد به شهر | |
تنکابن ( تلفظ راهنما·اطلاعات) یکی از شهرهای استان مازندران در ایران است. تنکابن مرکز شهرستان تنکابن بوده و بزرگترین شهر غرب استان مازندران محسوب میگردد. این شهر مرکز فرمانداری ویژه تنکابن میباشد.[۳] جمعیت آن بر اساس آخرین سرشماری ۴۵٬۳۳۸ نفر بوده است.
تنکابن مرکز منطقه محال ثلاث تنکابن در دوران قاجاریه بوده که در دوران پهلوی به نام شهسوار تغییر نام پیدا کرد و پس از انقلاب اسلامی دوباره با نام تنکابن شناخته میشود. در دوران صفویه به نام فیض خوانده میشده و پیش از آن به نام «دیلم خاصه» شناخته میشده است.
محتویات
خاستگاه نامگذاری[ویرایش]
پسوند بُن که در زبان گیلکیبه معنی پایینِ میباشد و در اسامی مکانهای زیادی در شمال کشور وجود دارد. در نتیجه تنکابن به معنی پای یا زیر تنکا میباشد.[۴]
در مورد وجه تسمیه تنکابن نظریهٔ دیگری نیز بیان شده، تنکابن یا تنک آب بن یعنی جائیکه جلگه ساحلی دریای کاسپین تنک میشود. تنک به زبان گیلکی به معنی اندک و کم است. آن قسمت از ساحل دریا که اندک از بن کوه فاصله دارد به عبارت دیگر آن قسمت از ساحل دریا که با پهنای کمی از بن آب ظاهر شدهاست تنک آب بن یا تنکابن نامیده شدهاست.[۵]
البته دلیل دیگری نیز برای فلسفه این نام بیان شه که به علت تابستانهای شرجی و طاقت فرسا و همچنین زمستان تقریباً سرد منطقه و شرایط کشاورزی در این آب و هوا از واژه تن کاه به معنی کاهنده جسم وتن برای تعبیر سختی از تن کاه بن به تنکابن درآمدهاست.
در گذشته غالب ذکر نام این منطقه در طول تاریخ قبل از تنکابن، دیلمستان و یا دیلم خاصه بوده است.
ظاهراً نخستین بار در اواخر قرن نهم، مرعشی در تاریخ گیلان و دیلمستان از لفظ تنکابن برای این منطقه نام بردهاست.[۶] احتمالاً این نام از نام «قلعة تُنکا»[۷] ــ که اولیاءاللّه آملی در ۷۶۴ آن را در تاریخ رویان[۸] ضبط کرده ــ گرفته شدهاست. به نوشتة رابینو،[۹] تنکابن به معنای «پایین تنکا» است.
تاریخچه[ویرایش]
در تاریخچه تنکابن به عنوان شهر محوری و مرکزی غرب مازندران و شرق گیلان بیان تاریخچه اداره ثبت احوال مازندران نیز خالی از لطف نمیباشد که در سایت رسمی این سازمان به آن اشاره شده است. «اداره کل ثبت احوال مازندران درسال ۱۳۰۵ در مرکز استان مازندران، شهرستان ساری تأسیس و با ۵ اداره ثبت احوال ساری، بابل، قائمشهر، آمل، تنکابن شروع به کار نمود. اولین شناسنامه در استان به نام آقا سید آقا میرزا فرزانه در تاریخ ۱۳۰۵/۱۱/۰۴در اداره ثبت احوال تنکابن صادر شده است.».[۱۰] «وحوزههای ابوابجمعی این اداره درسالهای اولیه تأسیس شامل ۱۴ حوزه بنامهای شهسوار، گلیجان، رامسر، قاسمآباد کلاچای واشکورات، رودسر، املش، خرمآباد، نشتارود، عباسآباد، کلاردشت، نوشهر و چالوس، صلاح الدینکلاوعلمده (رویان) بوده است.»[۱۱] که بیانگر مرکزیت این شهر از مناطق رودسر در استان گیلان تا منطقه علمده نور یا همان رویان امروزی میباشد.
سکنه باستانی تنکابن[ویرایش]
درمورد سکنه باستانی تنکابن آنها را منتسب به آمارها یا همان آمارد میدانند، دردوران بسیار کهن یعنی درزمانی که شاهنشاهان هخامنشی بر ایران فرمان میراندند، در کرانه جنوبی دریای خزر اقوام کادوسی و تپوری و آمارد میزیستند که پیوستگی نژادی آنها با نژادآریایی کاملاً مشخص نشدهاستمنبع. تپورها در مازندران و طبرستان و کادوسیها در گیلان سکونت داشتند. درمورد محل سکونت مردها یاآماردها اطلاعات ما ناقص است برخی از محققین نوشتهاند:آماردهادر دره سفیدرود بودهاند که نام قدیم رودخانه مذکورآماردبی (آمردیوس) ازنام همین قوم ومنسوب به آنهاست که درقسمت غربی سرزمین مردها بوده و قسمت شرقی آن هم خط میانه آمل و نور بوده گفته میشودنام این شهر نیز از نام آنان مشتق شده که البته اکثرتاریخنگاران نام آنها را مشتق از آموئیها (گروهی ازمهاجران آریایی) میدانند.[۱۲]
گروهی دیگر از مورخین محل سکونت آماردها را در نواحی کوهستانی بین آمل وتنکابن قلمداد کردند. چنین به نظر میرسد که محل سکونت آماردها بین دو طایفه کادوسیها (کادوزیها) و تپورها بودهاست، یعنی ازآمل فعلی (رود ارازیاهراز) به طرف مغرب تنکابن تادیلمان.
مرد که در گاتها (اوستا) به صورت مرت در فرس هخامنشی مرتیه در پهلوی هرتوم و در فارسی مردم آمدهاست، صفتی است به معنای درگذشتن، نیست شدنی که از ریشه مر (Mar) میباشد که در فرس هخامنشی به معنی مردن و در پهلوی مورتن است.
هرودت در شرح طوایف پارسی مینویسد: «پارسیها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم شدهاند شش طایفه اولی عبارتند از: پاسارگادیان، مرفیان، ماسپیان، پانتالیان، دروسیان، گرمانیان و مردها یکی از چهار طایفه دوم هستند.»
چنانکه از نوشتههای مورخان و دانشمندان دورههای پیش از میلاد برمی آید مرزهای تحت سلطه چهارگانه سزمین گروه مردهابرخی بدین گونه بودهاست از خاور به مرز ورگانا (استان گرگان) و بخشی به پارت از شمال به دره یا در اکسیپن (کاسو – کاساک – کازاک قزاقهای قفقازیه کنونی بازماندگان این نژادند) به هر حال آنچه در این میان موردنظر ماست در صحت آن اطمینان داریم وجود قومی به نام آمارد در جنوب غربی دریای مازندران است.
مردمان مردی دارای کارگاههای دستی خانگی بودهاند که به کمک و دستیاری آن پوشاک و خوراک و ابزارآلات و ساز و برگهای خانگی – جنگی و کشاورزی و فراوردههای دیگر برای خود تهیه مینمودند لباس آمردها از پوست بز و کلیچه (نیم تنه با آستین) کوتاهی که خودشان آن را سبززن میگفتند تهیه میشدهاست تیرو کمانی داشتند از چوب خیزران که در زمینشان میروئید تیرها را در دست چپ و کمان را به شانه مینهادند و شمشیری به خود آویزان میکردند سپر و نیزه و خنجر کوچکی داشتند که خنجر با با بندی مانند بند شمشیر به خود میآویختند اسلحه گروه آمردها عبارت بود از سپر و نیزه کوچک، حربه برندهای داشتند که مانند قمه بود و پابندی مثل شیشه که آن را حمایل میانداختند.
از گفته تاریخ نگاران چنین استنباط میشود که قبل از حمله اسکندر به مردها در ۳۳۱ سال قبل از میلاد کسی به منطقه تحت سیطره آنها هجوم نیاورده بود بعد از حمله اسکندر نیز آنها مستقل بودند دیو دور سی سی لی از مورخان یونانی شرحی کامل از چگونگی حمله اسکندر به ماردها بیان میکند پیرنیا نیز گزیدهای در باب چگونگی حمله اسکندر به ماردها بیان کردهاست دربارهٔ خوی و احوال آماردها گواهیهایی از مورخان باختری برای ما ماندهاست. مثلاً ژوستن آنان را نیرومند و شجاع خوانده آریان میگوید که آماردها مردی بودند بی بضاعت ولی درکشیدن بار فقر و قحطی دلیر، کنت کورث نیز در این مورد مینویسدسربازان آماردی بالشکریان اسکندرمقدونی شجاعانه جنگیدند درجنگ گوگامل که آخرین جنگ داریوش سوم واسکندربودتیراندازان چیرهدست آماردی شرکت داشتند ورشادت بسیاری نشان دادند، پس از آنکه اسکندر پارس را غارت و شهرهای زیادی را ویران ساخت داخل ولایت ماردها شد، این قوم از مردمان دارای اخلاق و آداب خاصی بودند آنها مردمانی زحمتکش و دلیر بودند که اسکندر تنها و با تهدید به آتش زدن تمامی جنگلها موفق به تسلیم کردن آنها گردید ودرازای بازپس گزفتن (بوسیفال) اسبش آن مناطق را به حال خودواگذاشت.
دردوره شهریاری پادشاهان اشکانی مردهاازاستقلال داخلی برخوردار بودندودرمقابل قوای حکومت مرکزی ایران به شدت مقاومت میکردند. فرهاداول شاهنشاه اشکانی سرانجام توانست آنهارا پس حدود۲۰سال جنگ پیوسته ومقاومت مغلوب ومطیع خودساخت وتعدادزیادی ازآنها رابرای مرزبانی به قسمت شرقی کشور فرستاد.[۱۳]
در نتیجه بی گمان پیش از ورود و استقرار آریاییها در این سرزمین، اقوام بومی در مناطق مختلف تنکابن میزیسته اندبه ویژه استخوانهایی که در مناطق کوهستانی پیدا شده، حاکی از آن است که اقوامی از آماردها (آمردها) در این دیار سکونت داشهاند.
پس از جابه جایی مردها به مرور زمان دیلمیان در این منطقه ساکن شدند و باقیمانده قوم مردها نیز در این قوم نوظهور و قدرتمند ترکیب شدند. وپس از این تاریخ لفظ دیلم و به ویژه دیلم خاصه برای منطقه تنکابن به کار میرفته است.
تنکابن همان دیلمستان بزرگ[ویرایش]
دیلمستان' یا سرزمیندیلم تا قرن هفتم و هشتم هجری به سرزمین گیلان و غرب مازندران امروزی اطلاق میگردید اما پس از تسلط مغولان بر ایران به جای استفاده از واژه دیلم از گیلان استفاده گردید و مراکز قدرت از کوههای گیلان به سرزمینهای جلگهای منتقل گردید لذا از این به بعد در متون تاریخی و جغرافیایی جایگزینی گیلان به جای دیلم قابل ملاحظه میباشد. اما به طور کلی باید بیان کرد که از گیلان برای مناطق جلگهای و لفظ دیلم برای مناطق کوهستانی کاربرد داشته است.
به عقیده این تاریخدانان این منطقه مشتمل از رودبار به لاهیجان تا چالوس امروزی بوده و مناطق دوهزار و سه هزار تنکابن و اشکور رودسر (هوسم)، رامسر، تنکابن مرکزیت اصلی زندگی دیلمیان کوه نشین میباشد. اما یک نگاه اجمالی به نقشه این مناطق میتواند آشکار میسازد که نظر قطعی در این مورد نمیتوان بیان کرد هر چند امروزه شهرهای تنکابن و لاهیجان ورودسر با فاصله از هم قرار دارند اما نگاهی به نقشه کوهستانی و کوههای این مناطق میتوان به پیوستگی، تفکیکناپذیری و نزدیکی این مناطق پی برد.
در کتاب مازندران در تاریخ نیز بدان اشاره شده است، و به گونهای که دیلمان را تعریف میکند تداعی کننده منطقه تنکابن امروزی میباشد:"دیلمان میان تبرستان و کوهستان (جبال) و گیلان است. مردمان آن دو گروه هستند:یک گروه بر کران دریا باشند. گروه دیگر در کوهستانها، و گروهی هم میان ان دو، این منطقه دیلمان که بر کران دریا است ده ناحیه است، چون:لنزا، واریوا، لنگا، مرد، چالک رود، کرک رود، دیناررود، جودا هنجان (جواهرده نتهیجان)، رودبار، هوسم (رودسر).[۱۴][۱۵]
در پشت این ده ناحیه، سه ناحیه بزرگ است، چون رستان، شیر، پژم. این همه بیست فرسنگ است در بیست وپنج فرسنگ. این ناحیه دیلم است وکلار و سالوس".[۱۴][۱۵]
به عنوان سندی دیگر به حدود این منطقه میتوان به تاخت و تاز اعراب به دیلمستان یا دیلمان توجه کرد. یاقوت حموی نوشته است:حجاج بن یوسف دستور داد میانه قزوین و واسط (شهری نزدیک کوفه)، بلندیهایی ساختند که هر زمان در قزوین با دیلمان جنگ روی میدهد در این بلندیها آتش روشن کنند تا همگان آگاه شوند.[۱۶] حجاج پسر خود را با لشکری به تاخت وتاز دیلمستان فرستاد. حجاج، عمر بن هانی را به جنگ دیلمان فرستاد.[۱۷]
این همه تاخت وتاز به دیلمان که در قرن اول هجری روی داد نه از راه گیلان، نه از راه دریا، نه از راه گرگان و مازندران که تماماً از ری و قزوین است.[۱۸]
تاخت وتاز از راه قزوین میسر میشد، و دیلمان را در جنوب قزوین تا دوهزار و سه هزار تنکابن، طالقان و سرتاسر مناطق کوهستانی چالوس از غرب تا جنوب قزوین، یعنی حد فاصل یک خط فرضی از ری تا قزوین، و سرتاسر شمال شمال این خط به طرف دریای مازندران که حد فاصل چالوس تا تنکابن میشود را باید دیلم نامید.[۱۹]
- احمد کسروی در مورد دیلمستان مینویسد:
"ولایت جنگلی و کوهستانی که در نقشه امروزی ایران، گیلان نام دارد، در زمان ساسانیان به دیلمان یا دیلمستان معروف بود. چه این ولایت از روزی که در تاریخها شناخته شده نشیمن دو تیره مردم بوده که تیرهای را "گیل" و دیگری را "دیلم" مینامیدند. گیلان یا تیره گیل در کنارههای دریای خزر در آنجاها که اکنون رشت و لاهیجان است مینشستند و با آذربایگان (آذربایجان) و زنگان (زنجان) نزدیک و همسامان بودند؛ ولی دیلمان در کوهسار جنوبی آن ولایت در آنجاها که اکنون رودبار و الموت است جای داشته و بیشتر با قزوین و ری همسایه و نزدیک بودند."[۲۰][۲۱]
که به نوعی صراحتاً بیان کننده تنکابن امروزی میباشد و شهرستانهای تازه جدا شدهای چون رامسر وعباس آباد.
امروزه با توجه به اذعان تمام تاریخ نگاران به وجود قزوین-الموت و طالقان به عنوان جنوب دیلمستان میتوان به تنکابن توجه کرد که مکان حقیقی این قوم باشد، بارها صراحتاً توسط تاریخ نگاران بیان شده که قوم دیلم جایگزین آماردها شدهاند و تنها منطقهای که وجود این دو قوم با هم را دارا بوده تنکابن است.
تنکابن از دیلمستان بزرگ تا محال ثلاث[ویرایش]
ظاهراً نخستین بار در اواخر قرن نهم، مرعشی در تاریخ گیلان و دیلمستان از لفظ تنکابن برای این منطقه نام بردهاست.[۶] احتمالاً این نام از نام «قلعة تُنکا»[۷] ــ که اولیاءاللّه آملی در ۷۶۴ آن را در تاریخ رویان[۸] ضبط کرده ــ گرفته شدهاست. به نوشتة رابینو،[۹] تنکابن به معنای «پایین تنکا» است.
از حکمرانی سادات گیلان بر تنکابن و وقایع نیمة دوم قرن هشتم و قرن نهم، مطالب فراوانی در منابع آمدهاست، از جمله اینکه در ۷۶۹ سید رکابزن کیا، از فرزندان کیا ابوالحسن مشهور به المؤیدباللّه، بر تنکابن و قسمتی از دیلمستان مانند شیرود و هزار حکمرانی میکردهاست و بسیاری از اهالی مانند او شیعة زیدی بودهاند.[۲۲] در ۷۸۹، عدهای از سادات گیلان به دستور امرای گیلانی، از جمله امرای ناصرود، کشته شدند. در پی این واقعه، سید هادی کیا با نزدیکان و یاران خود به سمت تنکابن رفت و در «دز تنکا» پناه گرفت. این امر موجب شد تا امرای ناصرود که در پی سادات بودند، به حدود تنکابن حمله و خانهها را غارت کنند و آتش زنند.[۲۳] سیدهادی کیا در سال ۷۹۶–۷۹۷ فرمانروای تنکابن شد. وی در تقسیم «ولایت بیه پیش»، فرزندش، سیدیحیی کیا، را به تنکابن فرستاد و مِلک موروثی خود را به او واگذار کرد.[۲۴]
در ۸۰۶ خواندمیر[۲۵] به ولایت تنکابن اشاره کرده و در ۸۱۶ مرعشی از حکمرانیِ سیدداوود کارکیای تنکابنی، فرزند سیدهادی کیا، در تنکابن یاد کردهاست.[۲۶] مَلک کیومرث ــ که در ۸۳۰ به مخالفت با سادات گیلان برخاسته بود ــ در ۸۳۱ عمارت خاصة سید داوود کارکیای تنکابنی را که در اواخر تابستان هنوز در ییلاق به سر میبرد، آتش زد و برخی اهالی را به قتل رساند.[۲۷] در ۸۶۵ مازندرانی از «موضع تنکابن» در «مملکت گیلان» نام بردهاست.[۲۸] مرعشی در ۸۸۹ به حرکت خود از کِلیشُم (از قرای ییلاقی تنکابن) به تنکابن برای تصرف «دشت تنکابن» اشاره کردهاست.[۲۹] تنکابن در زلزلة ۸۸۹ ــ که مرعشی شاهد آن بوده ــ آسیب فراوان دید، به طوری که بسیاری از عمارتهای آن، از جمله قصر و مساجد و زیارتگاهها و حمامهای آن، ویران شد و آنچه باقیماند ترمیم شدنی نبود.[۳۰]
در دورة صفویه،[۳۱] اسکندربیک منشی در ذکر امرای نامدار شاه طهماسب،[۳۲] به فرمانروایی شرف خان روزکی[۳۳] بر تنکابن اشاره کردهاست.[۳۴] رابینو نیز در ذکر فرمانروایان صفویِ حاکمِ تنکابن، علاوه بر شرف الدین، از الوند سلطان بن حسین خان فیروزجنگ (فرمانروا در ۱۰۰۶) و حیدرسلطانِ قویْ حصارلو[۳۵] نام بردهاست.[۳۶]
در دورة افشاریه (۱۱۴۸–۱۲۱۰)، میرزا مهدی خان استرآبادی نام «قریة تنکابن» را در «اعمال دیلَمان» ضبط کردهاست.[۳۷] به گزارش غفاری کاشانی در ۱۱۶۸، محمدحسن خان قاجار برای فتح گیلان به تنکابن لشکر کشیده بود.[۳۸] حدوداً بین سالهای ۱۱۷۵ تا ۱۱۸۵، ابراهیم خان عمارلو شش سال حاکم تنکابن شد. در ۱۱۸۵ هدایت خان، حاکم گیلان که در صدد توسعة قلمرو خود به سمت مشرق بود، تنکابن را از فرمانروایان کُرد (رستم خان عمارلو) گرفت و با موافقت کریم خان زند (متوفی ۱۱۹۳) آن را به گیلان ملحق ساخت،[۳۹] سپس فردی از ایل «قوی حصارلو» را حاکم تنکابن کرد؛ اما بعدها به فرمان کریم خان، ایل قوی حصارلو از حکومت تنکابن برکنار شدند.[۴۰]
از اواخر حکومت کریم خان زند ــ که به دستور وی مهدی خان خلعت بری (از طایفة خَلابَران) به حکومت تنکابن رسید تا پایان حکومت قاجاریه، خلابران بر تنکابن حکومت کردند. در ۱۱۹۵، مهدی خان تفنگچیان تنکابنی را همراه مرتضی قلی خان، برادر آقامحمدخان قاجار، که از طرف او مأمور فتح گیلان بود، فرستاد و از آقامحمدخان[۴۱] خواست تا با جدایی تنکابن از گیلان و الحاق آن به مازندران موافقت کند. با موافقت آقامحمدخان در این سال، ولایت تنکابن ضمیمة مازندران شد و با الحاق نواحی کلاردشت و کجور به تنکابن، ولایت محال ثلاث / ثلاثه تشکیل شد.[۴۲] به نوشتة زین العابدین شیروانی در ۱۲۴۷، تنکابن قصبهای در گیلان و میان جنگل بوده، آب فراوان و هوای بد، خاک ابریشم خیز و زمین عفونت انگیز و برنج بسیار داشتهاست. وی فزودهاست که حکیم مؤمن مؤلفِ تحفة المؤمنین * اهل آنجاست.[۴۳]
در زمان محمدشاه قاجار (۱۲۵۰–۱۲۶۴) که حبیب اللّه ساعدالدوله حاکم تنکابن و محال ثلاث شده بود، تنکابن نفوذ سیاسی بسیار یافت (یوسفی نیا، ص ۳۳۹). در حدود ۱۲۷۵ مکنزی و ملگونوف در بارة بلوک و محلة تنکابن و مالیات آن، تولید ابریشم و صادرات گندم و برنج آن به گیلان و قزوین و باکو مطالبی آوردهاند.[۴۴]
در دورة ناصرالدین شاه (۱۲۶۴–۱۳۱۳) تنکابن به عنوان محالّی در ولایت مازندران ضبط شدهاست (بهلر، ص ۳۳). اما اعتمادالسلطنه در اواخر سدة سیزدهم نوشتهاست که تنکابن قسمتی از گیلان و مشتمل بودهاست بر هشتاد پارچه ده کوچک ییلاقی و قشلاقی و ناحیهای از سفیدتمش (حد غربی) تا نمک رود (نمک آبرود، حد شرقی)، و افزودهاست که محال ثلاث عبارت اند از: تنکابن و نواحی کلارستاق و کجور. اعتمادالسلطنه به امامزادهها، و صنایع آن از جمله تولید چوخا (جامة پشمی چوپانان) و چادرشب نیز اشاره کردهاست.[۴۵] در ۱۳۰۸ مورگان از حاصلخیزی بخش تنکابن و محصول پنبة آن، باغهای وسیع مرکّبات، لهجة مخصوص اهالی و مسجد کوچک تنکابن یاد کردهاست.[۴۶] در ۱۳۱۴ تنکابن مشتمل بر شش بلوک بود و ماهیگیری در آن رونق فراوان داشت، نیز محلة شهسواران در کنار دریا باغهای بی نظیر داشت و تجار باکو در آن بازار، خانه و حمام داشتند.[۴۷]
در دورة مشروطه (ح ۱۳۲۴–۱۳۲۷) ــ که با قیام محمد ولی خان تنکابنی *، ملقب به سپهدار تنکابنی، همراه بود ــ تنکابن یکی از مراکز آزادی خواهی شد.[۴۸] امیراسعد تنکابنی، حاکم تنکابن و فرزند سپهدار تنکابنی، با رد مذاکرات هفتم ذیحجة ۱۳۲۴ مجلس برای انتخاب وکلا، محال ثلاث تنکابن را «حکومت مستقله» خواند.[۴۹]
رابینو ــ که در ۱۳۲۶–۱۳۲۷ به بلوک تنکابن سفر کرده ــ از محصولات آن، بازار هفتگی در بعضی آبادیها، ناحیة کوچک سخت سر (رامسر کنونی) در تنکابن، ماهی فراوان و صنایع آنجا خبر داده و در بارة سکونت یازده طایفة بزرگ در تنکابن مطالبی آورده و گفتهاست که شهسوار بندر خرمآباد است.[۵۰] بنا بر مطالب فخرائی[۳۶] و سپهدار تنکابنی[۵۱] نهضت میرزاکوچک خان جنگلی (متوفی ۱۳۰۰ش) به تنکابن نیز کشیده شده بود.
در ۱۳۱۰ ش آبادی تنکابن به نام شهسوار، به دستور رضاشاه بر طبق اصول صحیح و نقشه توسعه یافت و گاهی بندر شهسوار خوانده میشد (رزم آرا، ج ۳، ص ۱۸۲). مسعود کیهان در ۱۳۱۰ ش در بارة قسمتهای ییلاقی و قشلاقی و کشتیرانی در آن مطالبی ذکر کردهاست.[۵۲][۵۳] در غرب این شهرستان شهرستان رامسر قرار دارد. مرز این دو شهرستان را رودخانه چالکرود تشکیل میدهد. در جنوب شهسوار بخش الموت واقع در استان قزوین قرار گرفته. درشرق شهرستان چالوس قرار دارد.
جمعیت این شهرستان بیش از۱۹۵۰۰۰ نفر است. در شهر شهسوار ۳۳۶۵۰ نفر ساکن میباشند. پس از آن شهر خرمآباد با ۹۸۸۱، عباسآباد ۹۳۸۴، متل قو یا سلمان شهر با ۸۳۰۲، کلارآباد با ۵۱۳۱ و نشتارود با ۴۷۷۰ قرار دارند. بقیه اهالی در مناطق روستایی ساکن میباشند. وسعت این شهرستان ۷/۱۹۷۵ کیلومترمربع میباشد. از محصولات مهم آن انواع مرکبات، برنج و چای را میتوان نام برد.
حاکمان معاصر تنکابن[ویرایش]
حاکمان تنکابن در دوران معاصر به این شرح میباشند:
کیائیان[ویرایش]
از حکمرانی سادات گیلان بر تنکابن و وقایع نیمة دوم قرن هشتم و قرن نهم، مطالب فراوانی در منابع آمدهاست، از جمله اینکه در ۷۶۹ سید رکابزن کیا، از فرزندان کیا ابوالحسن مشهور به المؤیدباللّه، بر تنکابن و قسمتی از دیلمستان مانند شیرود و هزار حکمرانی میکردهاست و بسیاری از اهالی مانند او شیعة زیدی بودهاند.[۲۲] در ۷۸۹، عدهای از سادات گیلان به دستور امرای گیلانی، از جمله امرای ناصرود، کشته شدند. در پی این واقعه، سید هادی کیا با نزدیکان و یاران خود به سمت تنکابن رفت و در «دز تنکا» پناه گرفت. این امر موجب شد تا امرای ناصرود که در پی سادات بودند، به حدود تنکابن حمله و خانهها را غارت کنند و آتش زنند.[۲۳] سیدهادی کیا در سال ۷۹۶–۷۹۷ فرمانروای تنکابن شد. وی در تقسیم «ولایت بیه پیش»، فرزندش، سیدیحیی کیا، را به تنکابن فرستاد و مِلک موروثی خود را به او واگذار کرد.[۲۴]
در ۸۰۶ خواندمیر[۲۵] به ولایت تنکابن اشاره کرده و در ۸۱۶ مرعشی از حکمرانیِ سیدداوود کارکیای تنکابنی، فرزند سیدهادی کیا، در تنکابن یاد کردهاست.[۲۶] مَلک کیومرث ــ که در ۸۳۰ به مخالفت با سادات گیلان برخاسته بود ــ در ۸۳۱ عمارت خاصة سید داوود کارکیای تنکابنی را که در اواخر تابستان هنوز در ییلاق به سر میبرد، آتش زد و برخی اهالی را به قتل رساند.[۲۷] در ۸۶۵ مازندرانی از «موضع تنکابن» در «مملکت گیلان» نام بردهاست.[۲۸] مرعشی در ۸۸۹ به حرکت خود از کِلیشُم (از قرای ییلاقی تنکابن) به تنکابن برای تصرف «دشت تنکابن» اشاره کردهاست.[۲۹]
قوی حصارلوئیان ۱[ویرایش]
در دورة صفویه،[۳۱] اسکندربیک منشی در ذکر امرای نامدار شاه طهماسب،[۳۲] به فرمانروایی شرف خان روزکی[۵۴] بر تنکابن اشاره کردهاست.[۳۴] رابینو نیز در ذکر فرمانروایان صفویِ حاکمِ تنکابن، علاوه بر شرف الدین، از الوند سلطان بن حسین خان فیروزجنگ (فرمانروا در ۱۰۰۶) و حیدرسلطانِ قویْ حصارلو[۳۵] نام بردهاست.[۳۶]
در دورة افشاریه (۱۱۴۸–۱۲۱۰)، میرزا مهدی خان استرآبادی نام «قریة تنکابن» را در «اعمال دیلَمان» ضبط کردهاست.[۳۷] به گزارش غفاری کاشانی در ۱۱۶۸، محمدحسن خان قاجار برای فتح گیلان به تنکابن لشکر کشیده بود.[۳۸]
عمارلوئیان[ویرایش]
حدوداً بین سالهای ۱۱۷۵ تا ۱۱۸۵، ابراهیم خان عمارلو شش سال حاکم تنکابن شد. در ۱۱۸۵ هدایت خان، حاکم گیلان که در صدد توسعة قلمرو خود به سمت مشرق بود، تنکابن را از فرمانروایان کُرد (رستم خان عمارلو) گرفت و با موافقت کریم خان زند (متوفی ۱۱۹۳) آن را به گیلان ملحق ساخت،[۳۹]
قوی حصارلوئیان ۲[ویرایش]
هدایت خان فردی از ایل «قوی حصارلو» را حاکم تنکابن کرد؛ اما بعدها به فرمان کریم خان، ایل قوی حصارلو از حکومت تنکابن برکنار شدند.[۴۰]
خلعت بریان[ویرایش]
از اواخر حکومت کریم خان زند ــ که به دستور وی مهدی خان خلعت بری (از طایفة خَلابَران) به حکومت تنکابن رسید تا پایان حکومت قاجاریه، خلابران بر تنکابن حکومت کردند. در ۱۱۹۵، مهدی خان تفنگچیان تنکابنی را همراه مرتضی قلی خان، برادر آقامحمدخان قاجار، که از طرف او مأمور فتح گیلان بود، فرستاد و از آقامحمدخان[۴۱] خواست تا با جدایی تنکابن از گیلان و الحاق آن به مازندران موافقت کند. با موافقت آقامحمدخان در این سال، ولایت تنکابن ضمیمة مازندران شد و با الحاق نواحی کلاردشت و کجور به تنکابن، ولایت محال ثلاث / ثلاثه تشکیل شد.[۴۲]
در زمان محمدشاه قاجار (۱۲۵۰–۱۲۶۴) که حبیب اللّه ساعدالدوله حاکم تنکابن و محال ثلاث شده بود، تنکابن نفوذ سیاسی بسیار یافت (یوسفی نیا، ص ۳۳۹). در حدود ۱۲۷۵ مکنزی و ملگونوف در بارة بلوک و محلة تنکابن و مالیات آن، تولید ابریشم و صادرات گندم و برنج آن به گیلان و قزوین و باکو مطالبی آوردهاند.[۵۵]
در دورة ناصرالدین شاه (۱۲۶۴–۱۳۱۳) تنکابن به عنوان محالّی در ولایت مازندران ضبط شدهاست (بهلر، ص ۳۳). اما اعتمادالسلطنه در اواخر سدة سیزدهم نوشتهاست که تنکابن قسمتی از گیلان و مشتمل بودهاست بر هشتاد پارچه ده کوچک ییلاقی و قشلاقی و ناحیهای از سفیدتمش (حد غربی) تا نمک رود (نمک آبرود، حد شرقی)، و افزودهاست که محال ثلاث عبارت اند از: تنکابن و نواحی کلارستاق و کجور.
در دورة مشروطه (ح ۱۳۲۴–۱۳۲۷) ــ که با قیام محمد ولی خان تنکابنی، ملقب به سپهدار تنکابنی، همراه بود ــ تنکابن یکی از مراکز آزادی خواهی شد.[۴۸] امیراسعد تنکابنی، حاکم تنکابن و فرزند سپهدار تنکابنی، با رد مذاکرات هفتم ذیحجة ۱۳۲۴ مجلس برای انتخاب وکلا، محال ثلاث تنکابن را «حکومت مستقله» خواند.[۵۶]
صنایع[ویرایش]
تنکابن دارای دو شهرک صنعتی :شهرک صنعتی سلمانشهر (به مساحت ۹۲ هکتار) و ناحیه صنعتی نارنج داربن (به مساحت ۹ هکتار) میباشد.[۵۷]
از مهمترین شرکتها میتوان به شرکت فراوردههای لبنی کندلوس(واقع در شهرک صنعتی سلمانشهر)، شرکت پارس نئوپان(از بزرگترین کارخانجات تولید محصولات چوبی استان واقع در نشتارود به مساحت ۱۰ هکتار) شرکت ناب استیل(تولیدکننده انواع هود، سینک و فراستیل واقع در شهرک صنعتی سلمانشهر)، شرکت نوش (تولیدکننده انواع آب میوه ونکتار در کترا)، شرکت افشره(تولیدکننده کنسانترههای غیر گوشتی، انواع نکتار و آب میوه)، شرکت ترنج(تولیدکننده انواع آب میوه و شربت واقع در ناحیه صنعتی نارنج داربن)، شرکت آب معدنی سیوا(واقع در منطقه سیوا سه هزار) و شرکت تولیدی آبشکه آرامش (تولیدکننده انواع درب و پنجره UPVC و یونولیت) واقع در شهرک صنعتی البرز سلیمانآباد تنکابن را نام برد.
از صنایع دیگر کارخانهها و کارگاههای تولید چای (از جمله در قلعه گردن، کلارآباد، شعیب کلایه، چلارسر و...)،[۵۸] کارخانههای تولید موادغذایی و بهداشتی،[۵۹] کارگاههای تولید پمپ (ناحیه نارنج داربن) و چندین شرکت دیگر همانند پوشاک و چرم[۶۰] (ازجمله کارخانه خزرخز؛ بزرگترین کارخانه چرم وپوست سابق کشور که متأسفانه این شرکت دیگر فعال نمیباشد) در آن فعال است.
از صنایع دستی نمدمالی، گلیم بافی، جوراب بافی، چادرشب بافی، لاکتراشی (هنر جنگل نشینان که با چوب محصولات همچون قاشق، پارچ ودیگر ادوات تزئینی تولید میکنند)، سالی بافی (تور ماهیگیری) سفالگری (گمج، کوزه و...)وساخت انواع ادوات ساده مربوط به کشاورزی (همچون داس، تبر، کرباس، گاجمه، بلو، گرباس، فیکا) و... را میتوان نام برد.[۶۱]
گردشگری[ویرایش]
مکانهای دیدنی[ویرایش]
- موزه خشکه داران
- موزه مردم شناسی برسه دوهزار)(شانه تراش)
- موزه شهدا واقع در گلزار شهدا تنکابن
- موزه گیاهان دارویی کندلوس
- پارک شورا
- پارک مادر
- پارک کریم آباد
آثار ملی ثبت شده[ویرایش]
- عمارت شهرداری تنکابن (پهلوی اول – شماره ثبت ۵۰۰۱)
- ساختمان شهربانی تنکابن (پهلوی – شماره ثبت ۱۵۲۲)
- پل چشمه کیله (پهلوی اول – شماره ثبت ۳۳۲۹)
- مدرسه پهلوی سابق(حضرت نرجس فعلی) (پهلوی اول – شماره ثبت ۲۱۹۸۳)
- بنای اداره چای تنکابن (پهلوی اول – شماره ثبت ۲۳۱۴۷)
- خانه حاج خلیلی (اواخر قاجاریه – شماره ثبت ۵۰۰۱)
اماکن اقامتی و توریستی[ویرایش]
- مجتمع فرهنگی رشد
- مجتمع اقامتی چالدره (واقع در پارک جنگلی چالدره)
- هتل رستوران بهارستان (کریم آباد)
- مهمانپذیر ایران (خیابان جمهوری سبزمیدان)
- هتل صدرا (کریم آباد)
- هتل آوا (جنب چشمه کیله)
- هتل سیالان (دو هزار-دوراهی دریاسر)
- متل شایان (جنب چشمه کیله)
- مجتمع اقامتی و تفریحی سیمرغ (ولی آباد)
- سوئیتهای اقامتی آیلار (ولی آباد)
- هتل آپارتمان پگاه (دو هزار-نرسیده به دوراهی دریاسر)
- هتل دنیا (تنکابن)
- هتل گل (تنکابن)
- هتل مروارید (تنکابن)
- هتل آپارتمان رادمهر (تنکابن-شیرود)
- خونه گلی (روستای چلاسر-تنکابن)
- معین (تنکابن-خرمآباد روستای گاو)
- هتل وازیک (واقع در نشتارود)
- هتل آرزو (جنب پمپ بنزین نشتارود نشتارود)
- هتل نجاتی (کیلومتر ۵ تنکابن به نشتارود)
- متل سویل (کیلومتر ۵ تنکابن به نشتارود)
- هتل و تالار ترافیک (نشتارودتنکابن)
- هتل ونوس (نشتارودتنکابن)
- مجتمع اقامتی گیسا (واقع در پایانه تنکابن)[۶۲]
چهرههای سرشناس[ویرایش]
قهرمانان ورزشی[ویرایش]
تنکابن دارای سوابق ورزشی مهم در سطح کشور است:
- جواد اصغریمقدم (بازیکن تیم ملی فوتسال وکسب دوعنوان قهرمانی آسیا، پنجمی جام جهانی، نایب قهرمانی جام جهانی کوچک به همراه تیم ملی فوتسال، مربی دبیری تبریز)
- محمد مختاری (بازیکن فعلی گسترش فولاد تبریز)
- مجتبی گلیج (قهرمان کشتی جوانان جهان در برزیل ۲۰۱۵،[۶۳] قهرمان جوانان آسیا میانمار2015[۶۴])
- سید شمسالدین حسینی (عضو سابق تیم ملی جوانان-وزیر اقتصاد دولت هشتم و نهم)
- فرزان عاشورزاده قهرمان جهان و بازیهای آسیایی اینچئون[۶۵]
TabID=1&Site=DouranPortal&Lang=fa-IR&ItemID=60&mid=14502&wVersion=Staging)</ref>
- سیروس رضایی (مقام سوم جهان دررشته تکواندو در سال ۱۹۹۱)[۶۶]-رئیس کمیته داوران فدراسیون تکواندو[۶۷]
- ابوذر غفاری (قهرمان مسابقات جهانی کاراته سبک آزاد تایلند۲۰۱۳)
- مصطفی خلعتبری، قهرمان ووشو جهان در مسابقات جهانی ۲۰۱۴ اندونزی
- سعید شیرود قربانی (عضو سابق تیم ملی والیبال نوجوانان و جوانان (کسب مقام پنجم زیر ۲۳ سال جهان-برزیل ۲۰۱۳)، عضو تیم ملی بزرگسالان ب
علوم دینی[ویرایش]
- میرزا سلیمان تنکابنی
- محمدرضا تنکابنی
- محمد سمامی حائری
- حکیم حسین بن ابراهیم تنکابنی
- شیخ علیاکبر الهیان سمامی
پزشکی[ویرایش]
فرهنگ و هنر[ویرایش]
- پروین علیپور
- کامبیز دیرباز
- لادن مستوفی
- امرالله صابری
- محمدباقر سیدی
- سیمین غانم
- پریسا (فاطمه واعظی)
- مجید اخشابی
سرداران جنگ[ویرایش]
- محمد ولی خان خلعتبری تنکابنی، معروف به سپهدار تنکابنی، سپهدار حکمران گیلان، که پنج دوره رئیسالوزرای ایران بود.
- علیاکبر شیرودی، خلبان جنگی ایرانی
مراکز آموزش عالی[ویرایش]
نگارخانه[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ زبان فارسی، گیلکی::: ورگ
- ↑ (http://sialan-n-tonekabon.lo3e.ir/)
- ↑ (http://www.asrekazeroon.ir/?p=5437)
- ↑ (سفرنامه مارندران واستر آباد، ص132، ظهیر الدین مرعشی)
- ↑ (صمصام الدین علامه، ف 1، ص1، تاریخ جامع تنکابن)
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ (۱۳۴۷ش، ص ۲۷–۲۸)
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ (ظاهراً نزدیک قلعه گردن کنونی رجوع کنید به پاینده، ص ۱۳۵)
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ (ص ۱۴۷)
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ (ص ۲۳۱، یادداشتها و حواشی)
- ↑ (https://www.sabteahval.ir/mz/tab-7754.aspx)
- ↑ (https://www.sabteahval.ir/mz_tnkbn/tab-9328.aspx)
- ↑ (صمصام الدین علامه، پیش فصل، ص 30-32، تاریخ جامع تنکابن-شابک :9649176721)
- ↑ (صمصام الدین علامه، ف 1، ص 182، تاریخ جامع تنکابن)
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ (مازندران در تاریخ، حسین اسلامی، پژوهشکده فرهنگ ساری شناسی،1390، جلد اول، ص 143-شابک 9786001001789)
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ (کتاب حدودالعالم المشرق الی امغرب، تألیف 372 ه. ق، نویسنده:نا معلوم، به کوشش دکتر منوچهر ستوده، زبان وفرهنگ ایران، تهران،1362، ص 148)
- ↑ (مازندران در تاریخ، حسین اسلامی، پژوهشکده فرهنگ ساری شناسی،1390، جلد اول، ص 182-شابک 9786001001789)
- ↑ (شهریاران گمنام، احمد کسروی، تهران، میرکبیر،1357)
- ↑ (مازندران در تاریخ، حسین اسلامی، پژوهشکده فرهنگ ساری شناسی،1390، جلد اول، ص 183-شابک 9786001001789)
- ↑ (مازندران در تاریخ، حسین اسلامی، پژوهشکده فرهنگ ساری شناسی،1390، جلد اول، ص 183-شابک 9786001001789)
- ↑ احمد کسروی. شهریاران گمنام. ناشر: دنیای کتاب. 1384.
- ↑ ابراهیم اصلاح عربانی. کتاب گیلان (جلد 2). 1374.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ (مرعشی، ۱۳۴۷ ش، همانجا)
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ (همان، ص ۸۷–۸۸)
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ (همان، ص ۹۶)
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ (ج ۳، ص ۵۲۵)
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ (۱۳۶۳ ش، ص ۴۷۰–۴۷۱)
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ (همو، ۱۳۴۷ش، ص ۱۴۷–۱۴۸)
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ (ص ۱۵۵–۱۵۶)
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ (۱۳۴۷ ش، ص ۴۵۰)
- ↑ (همان، ص ۴۵۳–۴۵۴)
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ (ح ۹۰۵–۱۱۳۵)
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ (حک: ۹۳۰–۹۸۴)
- ↑ (روژکی رجوع کنید به بدلیسی *، شرف الدین)
- ↑ ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ (ج ۱، ص ۱۴۱)
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ (حک: ۱۰۰۴ و ۱۰۳۸)
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ ۳۶٫۲ (ص ۲۱۰–۲۱۱)
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ (ص ۲۴)
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ (ص ۵۸)
- ↑ ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ (رابینو، ص ۲۳۲، به نقل از گلمن)
- ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ (یوسفی نیا، ص ۳۱۶، ۳۲۶–۳۲۷)
- ↑ ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ (حک: ۱۲۱۰–۱۲۱۱)
- ↑ ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ (همان، ص ۳۲۵–۳۲۹)
- ↑ (ص ۱۹۲)
- ↑ (مکنزی، ص ۵۱–۵۳؛ ملگونوف، ص ۱۴۱–۱۴۳؛ نیز رجوع کنید به همان، ص ۱۶۸–۱۶۹؛ میرزاابراهیم، ص ۱۴۸–۱۴۹)
- ↑ (ج ۱، ص ۸۱۰–۸۱۳)
- ↑ (ج ۱، ص ۱۹۲، ۲۰۳، ۲۴۱، ۲۵۶، ۲۷۲)
- ↑ (معصوم علیشاه، ج ۳، ص ۶۱۸، ۶۲۱)
- ↑ ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ (یوسفی نیا، ص ۳۲۵–۳۲۶، ۴۲۰)
- ↑ (ناظم الاسلام کرمانی، بخش ۲، ج ۴، ص ۶۸–۶۹)
- ↑ (ص ۵۰–۵۴)
- ↑ (ص ۳۵۱)
- ↑ (ج ۲، ص ۳۰۱، ج ۳، ص ۴۵۷–۴۵۸)
- ↑ تنکابن
- ↑ (روژکی رجوع کنید به بدلیسی *، شرف الدین)
- ↑ (مکنزی، ص ۵۱–۵۳؛ ملگونوف، ص ۱۴۱–۱۴۳؛ نیز رجوع کنید به همان، ص ۱۶۸–۱۶۹؛ میرزاابراهیم، ص ۱۴۸–۱۴۹)
- ↑ (ناظم الاسلام کرمانی، بخش ۲، ج ۴، ص ۶۸–۶۹)
- ↑ (وبگاه صنایع و معادن استان مازندران)
- ↑ (تاریخ جامع تنکابم، ص163، صمصام الدین علامه تنکابنی)
- ↑ (تاریخ جامع تنکابم، ص163، صمصام الدین علامه تنکابنی)
- ↑ (تاریخ جامع تنکابم، ص163، صمصام الدین علامه تنکابنی)
- ↑ (تاریخ جامع تنکابم، ف 1، ص60-62، صمصام الدین علامه تنکابنی)
- ↑ (اطلاعرسانی شهری تنکابن)
- ↑ (http://www.iawf.ir/Content/Content.aspx?Mode=1&PageCode=42358)
- ↑ (http://www.iawf.ir/Content/Content.aspx?Mode=1&PageCode=41998)
- ↑ (http://www.iritf.org.ir/medal0.asp?news=2081)
- ↑ (http://www.tehrantaekwondo.ir/fa/index.php/تالار-افتخارات-مدال-آوران-پایتخت/4080-سیروس-رضایی)
- ↑ (http://www.shabnamnews.com/news/15245&رضایی+تنها+نماینده+داوران+تکواندوی+ایران+در+بازیهای+آسیایی)
منابع[ویرایش]
- مشایخی، حبیبالله. «نگاهی همه سویه به تنکابن». تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ۱۳۸۰ ISBN 964-6278-75-2
- واحد پژوهش و تألیف گیتاشناسی، زیر نظر بختیاری، سعید. «اطلس گیتا شناسی استانهای ایران». تهران: مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی. ISBN 964-342-165-1
- عبدالرحیمی، محمدرضا. «تاریخ جامع ورزش تنکابن» ISBN 978-964-2877-43-0
- مرکزاطلاع رسانی اداره فرهنگ وارشاداسلامی شهرستان تنکابن
- علامه تنکابنی، صمصمام الدین. «تاریخ جامع تنکابن» ISBN 964-91767-2-1
- رودخانههای ایران، تهران ۱۳۷۳ش
- ادارة کل آمار و ثبت احوال، کتاب اسامی دهات کشور، ج ۱، تهران ۱۳۲۹ش؛ ایران. وزارت کشور
- تاریخ رویان، تهران ۱۳۴۸ش
- قانون تقسیمات کشوری آبان ۱۳۱۶، قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران؛ ایران. وزارت کشور
- تقسیمات کشور شاهنشاهی ایران، تهران ۱۳۵۵ش؛ ایران. وزارت کشور
- نشریة تاریخ عناصر تقسیماتی به همراه شمارة مصوبات آن، تهران ۱۳۸۱ ش
- بدیعی، ربیع، جغرافیای مفصل ایران، تهران ۱۳۶۲ش
- بهلر، سفرنامة بهلر: جغرافیای رشت و مازندران، ۱۳۵۴ش
- خونینههای تاریخ دارالمرز: گیلان و مازندران، رشت ۱۳۷۰ش
- جعفری، عباس، گیتاشناسی ایران، ج ۱
- جمالزاده، محمدعلی. کوهها و کوهنامة ایران، ج ۲: رودها و رودنامة ایران، جغرافیای کامل ایران، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، ۱۳۶۶؛ گنج شایگان
پیوند به بیرون[ویرایش]
- [سایت خبری و تحلیلی شهرستان تنکابن http://tonekanews.ir]
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ تنکابن موجود است. |
|