بدیعالزمان فروزانفر
بدیعالزمان فروزانفر | |
---|---|
بدیعالزمان فروزانفر
|
|
زادروز | ۱۲۷۶ ه. خ. بُشرویه |
درگذشت | ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ (۷۳سالگی) تهران |
آرامگاه | باغ طوطی (صحن شاه عبدالعظیم) |
نامهای دیگر | محمدحسین بُشرویهای |
نقشهای برجسته | استاد برجستهٔ زبان و ادبیات فارسی |
لقب | شیخ عبدالجلیل ضیاء[۱] |
والدین | آقا شیخ علی بُشرویهای |
بدیعالزمان فروزانفر (زادهٔ ۱۲۷۶ در بُشرویه - درگذشتهٔ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ در تهران)، استاد برجستهٔ زبان و ادبیات فارسی و ادیب سرشناس معاصر است.
محتویات
نام اصلی[ویرایش]
نام ابتدایی بدیعالزمان فروزانفر در دورهٔ جوانیاش محمدحسین بشرویهای بود که بعدها خود را جلیل ضیاء بشرویهای و بعدها جلیل فروزانفر و عاقبت بدیعالزمان فروزانفر نهاد. تخلص شعری وی ابتدا ضیا بود و سپس ترجمهٔ همان را که فروزانفر است برگزید.
زندگی[ویرایش]
محمدحسین بشرویهای، معروف به بدیعالزمان فروزانفر، فرزند آقا شیخ علی بشرویهای، در سال ۱۲۷۶ ش در یک خانوادهٔ اهل علم و دانش[۲] در بشرویه، از شهرهای خراسان، دیده به جهان گشود.[۳] پدر وی، آقا شیخ علی بشرویهای، از بزرگان منطقهٔ بشرویه و از شعرای دورهٔ مشروطه بود.[۴] مقدمات علوم را در زادگاه خود آموخت و آنگاه راهی مشهد شد و از محضر استادان ادبِ حوزهٔ خراسان، همچون ادیب نیشابوری و ادیب پیشاوری، بهره برد. حدود سال ۱۳۰۰ ه. خ. به تهران رفت و تحصیلات خود را در مدرسهٔ سپهسالار ادامه داد و چندی حجرهای در مسجد سپهسالار داشت. در جوانی در همان مدرسه به تدریس پرداخت و چندی بعد در سال ۱۳۰۵ به سِمَت معلمیِ دارالفنون و دارالمعلمین عالی منصوب شد. در سال ۱۳۱۳ به معاونت دانشکدهٔ معقول و منقول (الهیاتِ) دانشگاه تهران منصوب شد.
در سال ۱۳۱۴ هیئت ممیزهٔ دانشگاه تهران، مرکب از نصرالله تقوی، علیاکبر دهخدا و ولیالله نصر، تألیف ارزندهٔ او به نام تحقیق در زندگانی مولانا جلالالدین بلخی را ارزیابی و به او گواهینامهٔ دکتری اعطا کرد. به استناد این گواهینامه، در همان سال، به سِمَت استادیِ دانشسرای عالی و دانشکدههای ادبیات و معقول و منقولِ دانشگاه تهران منصوب شد. در سال ۱۳۲۳، بر اساس رأی شورای استادان، به ریاست دانشکدهٔ معقول و منقول برگزیده شد و تا سال ۱۳۴۶ در این سِمَت باقی بود. از ابتدای تأسیس دورهٔ دکتریِ ادبیات فارسی در دانشگاه تهران، تدریس در دورهٔ دکتری را به عهده گرفت و برنامهٔ این دوره را پایهگذاری کرد. فروزانفر استادِ راهنمای جمعی از دانشجویان مبرّز دورهٔ دکتری در دانشکدههای ادبیات و الهیات بود که اغلبِ آنان بعدها استادان برجستهٔ ادب پارسی و مطالعات فرهنگ ایران شدند؛ از جمله: پرویز ناتل خانلری، ذبیحالله صفا، مهدی حمیدی شیرازی، عبدالحسین زرینکوب، غلامحسین یوسفی، محمدامین ریاحی، قدمعلی سرامی، سید محمد دبیرسیاقی، محمدرضا شفیعی کدکنی، سیمین دانشور، ضیاءالدین سجادی، جلال متینی، سید صادق گوهرین، منوچهر ستوده، منوچهر مرتضوی و بسیاری دیگر.
فروزانفر در سال ۱۳۴۶ از استادی دانشگاه بازنشسته شد، اما همکاری خود را در تدریس در دورهٔ دکتری ادبیات فارسی تا روزهای پایانیِ عمر ادامه داد. در همین زمان، عضویت مجلس سنا را یافت. مدتی نیز ریاست کتابخانهٔ سلطنتی را به عهده گرفت. بدیعالزمان فروزانفر در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ براثر سکتهٔ قلبی در ۷۳ سالگی درگذشت.[۵]
او در باغ طوطی (صحن شاهعبدالعظیم) به خاک سپرده شد. شفیعی کدکنی دربارهٔ قبر او میگوید: «تولیت آستان حضرت عبدالعظیم (با گذشت سی سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیعالزمان فروزانفر، از استادان بزرگ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایرانزمین را، به مبلغ یک میلیون تومان به یک حاجی بازاری فروختند. هیچکس این حرف را باور نمیکند. من خود نیز باور نمیکردم تا ندیدم.»[۶]
بررسی آثار[ویرایش]
سخن و سخنوران (۱۳۰۸–۱۳۱۲) اثر برجستهٔ فروزانفر، سرمشقی برای تحقیق در تاریخ ادبیات ایران، و دریچهای به نقد شعر فارسی بود. این کتاب فروزانفر، ضمن آنکه سنت دیرینهٔ تذکرهنویسی در ادبیات فارسی را در نظر داشته، راهگشای تحقیقات نوین در تاریخ ادبیات ایران بودهاست. قبل از نشر این تذکرهٔ تحقیقی و انتقادی، عالیترین اثری که بهعنوان تاریخ ادبی تحت عنوان معمول تاریخ شعرا عرضه میشد، مجموعهٔ تقریرات درسی میرزا محمدحسین خان ذکاءالملک بود که هرچند در جای خود آکنده از نکات جالب بود، از دیدگاه علمی بر هیچ مبنای متّفَقٌعلیه مقبولی مبتنی نبود. اما اثر فروزانفر کار تازهای بود، و بلافاصله بعد از نشر، مورد توجه و تحسین اهل نظر واقع شد و کسانی چون محمد قزوینی، محمدعلی فروغی و مینورسکی جزو اولین کسانی بودند که کار او را ستودند.[۷] پژوهشهای بعدی درزمینهٔ تاریخ ادبیات ایران، و شاخصتر از همه، تاریخ ادبیات در ایران، تألیف ذبیحالله صفا از کتاب سخن و سخنوران تأثیر پذیرفتهاند.
اما آنچه نام فروزانفر را بر تارک تحقیقات ادبی و عرفانی نشاند، شیفتگی او به نبوغ ادبی شگرف مولانا جلالالدین محمد بلخی، و تلاش ۴۰سالهٔ او در کار تحقیق پیرامون آثار و اندیشهٔ مولوی بود. رساله در احوال مولانا (۱۳۰۵ ش) طلیعهای از مطالعات فروزانفر در بارهٔ مولوی بود که طی چهل سال با تألیف کتابهای مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، احادیث مثنوی، تصحیح دیوان کبیر (کلیات شمس) و شرح مثنوی شریف ادامه یافت. همچنین رساله در شرح احوال عطار، تصحیح معارف بهاء ولد، معارف برهانالدین محقق و ترجمهٔ رسالهٔ قشیریه را گامهای جنبیِ او در راه شناخت افراد و آثار مؤثر بر تکوین شخصیت و آثار مولوی دانستهاند. فروزانفر در جستجوی یک مبنای علمی برای شرح مثنوی، تصحیح انتقادیِ آثار خود مولانا و آنچه را در بین منابع الهام او شامل معارف بهاء ولد، معارف برهانالدین محقق و مقالات شمس تبریزی میشد در این زمینه بر هر کار دیگر مقدم شمرد. کتاب فیه مافیه را که مجموعهٔ گفتارهای مولانا در مجالس خاص بود تصحیح کرد و با تعلیقات جامع و بایسته نشر نمود. معارف برهان محقق را ــ هرچند ظاهراً برمبنای یک نسخهٔ خطی ناقص ــ با تعلیقات محققانه و با مقدمه و فهرستهای دقیق طبع نمود، معارف بهاء ولد را، که خود مولانا فواید والدش میخواند، در دو جزء جداگانه با تحقیقات عالمانه منتشر ساخت. مقالات شمس را هم ظاهراً از روی چند نسخهٔ عکسی که در اختیار داشت مقابله کرد، اما مجال طبع و تصحیح نهایی آن را نیافت.
دیدگاه صاحبنظران دربارهٔ فروزانفر[ویرایش]
عبدالحسین زرینکوب، از بزرگان ادب فارسی، دربارهٔ فروزانفر گفتهاست:
«معلم و استادی دلسوز و صمیمی بود. درس او تنها تعلیم نبود، هم تهذیب بود و هم درعینحال تفریح. بااینهمه، توفیق او در کار معلمی در بین استادان ادب عصر بهکلی بیسابقه بود… شعر را به سبک قدما محکم و متین میگفت، مخصوصاً به شیوهٔ ناصرخسرو و خاقانی علاقه داشت، و ازاینحیث یادآور ادیب پیشاوری بود… احوال و اسبابی که در حیات ادبی وی مؤثر افتاد، از وی بیشتر یک محقق و یک عالم ساخت… قلمرو تحقیق او ادبیات و تصوف بود، خاصه در دوران اسلامیِ قبل از صفویه...»
«فروزانفر نه فقط درزمینهٔ مثنوی و مولانا، بلکه در تمام قلمرو فرهنگ اسلامی ایران محققی بیبدیل بود. هنوز، باوجود مرور یک ربع قرن از غیبت او [به تاریخِ آن زمان]، هرچه امروز نزد ما در زمینهٔ عرفان و ادب جدی و درخور ارج است، میراث اوست، و آنچه از حوزهٔ تأثیر تعلیم بلاواسطه یا معالواسطهٔ او خارج است، غالباً از عمق و لطف و تأمل خالی به نظر میرسد. حوزهٔ کنجکاویاش وسیع و عرصهٔ استعدادش تقریباً نامحدود بود. در جوانی، مخصوصاً در اوایل ورود به تهران، درزمینهٔ شعر و شاعری هم طبعآزمایی کردهبود. پارهای از اشعارش هم، در همان ایام، شهرت و قبول قابلملاحظهای یافتهبود. اما او شاعری را پیشه نکرد… تدریجاً، مثل اکثر کسانی که بهعنوان عالم نامبردار میشوند، اشتغال به شاعری را دون شأن خویش مییافت. ازاینرو، جز بهندرت و جز به الزامِ ضرورت، شعر نگفت، و ازاینکه به شاعری منسوب شود تا حدی ابا داشت. مقالهنویسی را هم در آغازِ کار با نقد بر حواشی قزوینی بر چهارمقاله آزمایش کرد؛ از آن نیز خیلی زود انصراف یافت و جز بهندرت یا بهضرورت بدان کار نپرداخت.»[۷]
فهرست آثار منتشرشده[ویرایش]
- سخن و سخنوران، در دو جلد (۱۳۰۸–۱۳۱۲)
- منتخبات ادبیات فارسی (۱۳۱۳)
- رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلالالدین محمد مشهور به مولوی (۱۳۱۵)
- تاریخ ادبیات ایران (۱۳۱۷)
- فرهنگ عربی به فارسی (با مشارکت چهار نفر از استادانِ دیگر) (۱۳۱۹)
- خلاصهٔ مثنوی، به انتخاب و انضمام تعلیقات (۱۳۲۱)
- زندهٔ بیدار (حی بن یقظان)، اثر ابن طفیل (تصحیح) (۱۳۳۴)
- فیه مافیه از گفتار مولانا جلالالدین محمد مشهور به مولوی (تصحیح) (۱۳۳۰)
- معارف سلطانالعلما بهاءالدین محمدبن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاء ولد (تصحیح) (۱۳۳۳–۱۳۳۸)
- مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی (۱۳۳۳)
- احادیث مثنوی (۱۳۳۴)
- کلیات شمس یا دیوان کبیر (۱۳۳۶–۱۳۴۸)
- معارف برهانالدین محقق ترمذی (تصحیح) (۱۳۳۹)
- شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (۱۳۳۹–۱۳۴۰)
- مناقب اوحدالدین کرمانی (تصحیح) (۱۳۴۷)
- ترجمهٔ رسالهٔ قشیریه (تصحیح) (۱۳۴۵)
- شرح مثنوی شریف در سه مجلد (۱۳۴۶–۱۳۴۸)
- مجموعهٔ مقالات بدیعالزمان فروزانفر، بهکوشش عنایتالله مجیدی (۱۳۵۱)
- مجموعهٔ اشعار فروزانفر (با مقدمهٔ دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)[۸]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
- بخش ویژهٔ تألیفات و آثار مربوط به استاد بدیعالزمان فروزانفر - سایت کتابنامه
منابع[ویرایش]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به بدیعالزمان فروزانفر در ویکیگفتاورد موجود است. |
- ↑ FORUZĀNFAR, Badiʿ-al-Zamān
- ↑ [۱]
- ↑ ویژهنامهٔ همایش بزرگداشت استاد بدیعالزمان فروزانفر ۱۳۸۳
- ↑ وبگاه شهرداری بشرویه
- ↑ سخن آشنا، یادنامهٔ بدیعالزمان فروزانفر، به سعی دکتر محمدجعفر یاحقی، تهران ۱۳۸۳
- ↑ شفیعی کدکنی. «از چنین ملتی چگونه باید توقع حافظهٔ تاریخی داشت؟». خبرآنلاین، ۹ تیر ۱۳۹۰. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۵-۱۱-۲۰۱۱.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ بدیعالزمان فروزانفر، سایت اینترنتی کتابنامه
- ↑ فروزانفر و شعر
|
- پژوهشگران ادبیات اهل ایران
- استادان گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران
- اعضای فرهنگستان ایران
- اهالی بشرویه
- اهالی شهرستان فردوس
- تذکرهنویسان اهل ایران
- خیامشناسان
- درگذشتگان ۱۳۴۹
- درگذشتگان ۱۹۷۰ (میلادی)
- دستورنویسان زبان فارسی
- زادگان ۱۲۷۶
- زادگان ۱۸۹۷ (میلادی)
- زادگان ۱۹۰۴ (میلادی)
- زبانشناسان اهل ایران
- سناتورهای ایران
- شاعران اهل ایران
- شاعران مدیحهسرا
- عرفانپژوهان اهل ایران
- فرهنگنویسان اهل ایران
- مدفونان در باغ طوطی
- مصححان اهل ایران
- مقالهنویسان اهل ایران
- مولویشناسان اهل ایران
- نمایندگان مجلس شورای ملی
- نویسندگان اهل ایران
- نویسندگان مسلمان