ورزنه (اصفهان)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
ورزنه
ورزنه
کشور  ایران
استان اصفهان
شهرستان ورزنه
بخش بخش بن‌رود
نام(های) قدیمی ورغنه
مردم
جمعیت ۱۸٫۰۰۰ نفر
جغرافیای طبیعی
مساحت در حدود ۲۳۰۰ کیلومتر مربع
ارتفاع از سطح دریا ۱۴۷۷ متر از سطح دریا
آب‌وهوا
میانگین دمای سالانه ۱۵
میانگین بارش سالانه ۸۰ میلی‌متر
اطلاعات شهری
شهردار مهندس هادی فروزان بروجنی
پیش‌شماره تلفنی ۰۳۱۴۶۴۸
وبگاه شهرداری ورزنه
تابلوی خوش‌آمد به شهر

ورزنه، شهری است از توابع بخش بن‌رود در شهرستان اصفهان استان اصفهان در مرکز ایران است.[۱] (حدود ۱۴هزار نفر برآورد ۱۳۹۰[نیازمند منبع]) در نزدیکی تالاب بین‌المللی گاوخونی واقع شده‌است؛ و تنها شهر ایرانی است که زنان آن به طور سنتی چادر سفید بر سر می‌کنند.

وجه تسمیه[ویرایش]

دربارهٔ وجه تسمیه ورزنه مطالب زیادی نقل شده است که در این دو مورد به واقعیت نزدیک‌تر است. افراد محلی قبول دارند که ورزنه به معنای کشت دانه و کاربر روی زمین است که این مطلب با این خصوصیات و موقعیت شهر ورزنه، انطباق دارد. واژگان هم خانواده بسیاری در زبان پارسی وجود دارد، که از مصدر ورزیدن است. ورز: کشت و کار، ورزنده: کشاورز، برزگر ورزکار: کشاورز، ورزداد: گاوی که با آن زمین را شخم می‌زنند دوم اینکه: دو کتاب ادبیات داستانی ایران نوشته محمد قائمی در صفحه ۸۹ این گونه آمده است: زرتشت یاران خود را به سه گروه تقسیم کرده است. ختیو یا خودمانی که بی اندازه به او نزدیک بودند. (ورزنه) یا ورزندگان که کشاورزان و دامپروران بودند و آریا منش که از دوستان او بشمار می‌آمدند.

وجه تسمیه‌هایی که در مورد ورزنه آمده است به

از مطالب فوق می‌توان حداقل یک احتمال را داد و آن اینکه از آن جایی که ورزنه روزگاری سرزمین زرتشتیان بوده است لذا ممکن است آنان این نام را انتخاب کرده باشند.

تاریخچه[ویرایش]

ورزنه از دیرباز از نقاط پر جمعیت و مشهور روی‌دشت اصفهان بوده و هر جا نامی از روی‌دشت آمده، از ورزنه هم نام برده و یا آن را توصیف کرده‌اند. در بخشی از گزارش‌های معروف پترس گیلانتز (۱۱۳۵) دربارهٔ ورزنه چنین آمده‌است:

«ورزنه در ۳۰ کیلومتری اخند واقع گردیده‌است. این قصبه بزرگ محلی است که قبل از قرن چهاردهم میلادی تالاب گاوخونی در آنجا متوقف می‌شده‌است. در این مجموعه که زیر یک آفتاب نرم‌نشدنی خرد شده‌است، خانه‌های مسدود آن طور که می‌توانند از خود حرارت را خارج از اختیار بیرون حفظ می‌کنند. در اینجا بادگیرهای متعددی وجود دارد که ابعاد بعضی از آنها به اندازه اتاقی است که باید تهویه شود. پلی که قبلاً شرح دادیم، با ده دهانه روی رودخانه زاینده‌رود زده شده‌است. بازده آب این قسمت غالباً بیش از مقداری است که در ۷۰ کیلومتر بالاتر وجود دارد و این موضوع را می‌توان این طور توجیه کرد که آب‌های زیرزمینی حاصل از نفوذ حوضه‌های عظیم که در دامنه‌ها هستند، به طرف دره سرازیر می‌شوند».

ماکسیم سیرو فرانسوی (۱۹۶۳–۱۹۵۹) نیز در بررسی راه‌های باستانی ناحیه اصفهان بخشی از مطالب خود را به معرفی راه‌های قدیمی ورزنه اختصاص داده و دربارهٔ آن چنین می‌نویسد:

«از ورزنه دو راه قدیمی عبور می‌کند، یک راه می‌گویند خیلی خشک است و از یق‌میش گشته پای کوه شراز دور می‌زند و به روستاهای گل‌شور و انارستان می‌رسد و از خلیل‌آباد بالا می‌رود. این خط سیر صحرایی فقط یک چاه دارد و به عقدا می‌رسد. این راه به قدری خشک است که هیچ وقت کاروان‌های بزرگ نظامی یا تجاری از آن عبور نکرده‌اند. از ورزنه یک خط سیر به کل متفاوت دیگری به یزد می‌رسد. این راه از راه قبلی ناسپاس‌تر است و جز در مواقع تاخت و تازهای فوری و ضروری نظامی از آن استفاده نشده، به خصوص در آخر قرن هشتم هجری به وسیله حکام آل مظفر و در قرن هجدهم (میلادی) که به وسیله افغان‌ها از آن استفاده شده‌است و ین راه که هنوز مورد استفاده شکارچیان گورخر است، در شمال شرقی، تالاب گاوخونی را دور می‌زند و با خط سیری که تقریباً از آب محروم است، به روستای هودوشان می‌رسد. بعد در کوهستان‌های جنوبی ۲۵ کیلومتری یزد به دهکده زردشتی تفت منتهی می‌شود».

ورزنه یک بار نیز به خاطر قرار گرفتن بین راه اصفهان-یزد مورد حمله افغان‌ها قرار گرفته‌است. در کتاب سقوط اصفهان در این باره آمده‌است:

«محمدخان پسر میرویس افغانی در ۱۸ فوریه (اول مارس) ۱۷۲۲ به ورزنه که شانزده فرسخ با اصفهان دارد، رسید».

امیر عمادالدوله ورزنه‌ای یا عماد الدین مظفر ورزنه[ویرایش]

از عمرای عصر تیموری که در تاریخ و کتیبه بیت الشتاء مسجد جامع اصفهان آمده است:

. در مغرب ایوان غربی و مسجد اولجایتو، شبستانی از دورهُ سلطان محمد بن بایسنقر تیموری واقع شده که سال ساختمان آن ۸۵۱ هجری است و بانی ساختمان آن عماد بن مظفر ورزنه‌ای از امرای لشکر وی بوده است. کتیبهُ ثلث زیبای سردر این شبستان تاریخی را "سید محمود نقاش " نوشته است. عماد بن مظفر، مسجد با شکوهی هم در محل تولد خودش ورزنه، بنا کرده است.

کتیبه این سردر به خط ثلث سفید معرق بر زمینه لاجوردی به سال ۸۵۱ هجری خط سید محمود نقاش است. یکی از امرای مشهور میرزا سلطان محمد بهادر، امیرعمادالدوله ورزنه‌ای یا عمادالدین مظفر ورزنه‌ای نام دارد که عنوان او در کتیبه سردرمسجد جامع اصفهان نوشته شده است. (۲۹)

بنای شبستان زمستانی معروف به «بیت الشتاء عماد» با ۱۸ چشمه طاق و طول و عرض ۵۰×۲۵ متر متعلق به دورهٔ حکومت بایسنقر (محمد بهادر نوادهٔ شاهرخ تیموری) است که در کتیبهٔ آن سال ۸۵۱ هجری قمری /= ۱۴۴۷ مسیحی خوانده می‌شود و به دستور عماد بن مظفر ورزنه‌ای، ساخته شده است و کاشی کاری‌های نفیس سردر آن ۲۹ـ متن نوشته کتیبه به شرح زیر است:

امر ببناء هذه العمارة الموسعة لبیت شتاء هذا الجامع الشریف فی ایام دولة السلطان الاعظم العدل سلاطین العالم غیاث الحق والدین سلطان محمد بهادر خلّدالله ملکه و سلطانه اقل‌ّ عبیده عماد بن مظفر ورزنه وفّقه الله لمراضیه و جعل مستقبله خیراً و من ماضیه فی شوال سنه احدی و خمسین و ثمَنمئه کتبه سید محمود نقاش (گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص۱۲۱و۱۲۲).

۱۲ـ ورزنه نام بزرگترین شهر منطقه رودشت است. حد غربی رودشت براآن و حد شرقی آن تالاب گاوخونی است. ورزنه مسجد جامع زیبایی از دوران شاهرخ تیموری و مناری از دوره‌سلجوقیان و همچنین یک پل قدیمی آجری دارد که به نام پل ورزنه مشهور است.

سید میرزاعبدالغنی میرمیران[ویرایش]

از رجال شهر ورزنه محسوب می‌شده و چندین سال متمادی کدخدای ده بوده و پس از وی فرزندان وی جانشین وی بوده و امور شهر را رفع و فتق می‌کرده و گونه بوده که تمامی کارهای شهر از زیربنایی و رو بنایی را انجام می‌داده است. از جمله کارهای وی می‌توان به‌آبادی و آبادانی شهر در دوره خود و ساخت و ترمیم قنوات و اب انبارهایی جهت رفاه حال مردم که همچنان پس از گذشت سالیان دراز پابرجا و مورد استفاده است همچنینن ساخت بندهایی جهت ذخیره اب رودخانه جهت زراعت یا اسیاب‌های ابی و در کل خدماتی که عام‌المنفعه بوده اقدام می‌کرده است.

آثار تاریخی[ویرایش]

ورزنه یکی از شهرهای تاریخی استان اصفهان است که از لحاظ تاریخچه پیدایش و آثار باستانی، گنجینه‌ای بس غنی دارد و به همین دلیل است که آن را نگین شرق اصفهان نامیده‌اند. پل قدیمی ورزنه، مسجد جامع، رباط شاه‌عباسی، کارونسرا و بادگیرهای قدیمی، آب‌انبارهای متعدد، برج‌ها و کبوترخانه‌ها، قلعه‌ها و آثاری از آسیاب‌های آبی و امامزاده شاه زین‌العابدین از جمله ابنیه تاریخی این شهر محسوب می‌شوند.

پل تاریخ[ویرایش]

پل تاریخی ورزنه یادآوردی است از یافته‌های فنی و معماری قدیم در عمران منطقه و ایجاد ارتباط بین حال و گذشته. بروز حوادث طبیعی و فرسایش، طی قرون متمادی خساراتی را به این پل موجب شده و آن را به مخروبه کرده‌است. ساختمان استوار و جثه پای این پل با پایه‌های توپر از لحاظ ایستادگی در برابر شدت عوامل طبیعی از ارتعاش بی وقفه ناشی از ضربات مستمر و پیاپی امواج پر تلاطم آب رودخانه زاینده رود در فصول پرآبی و طغیان گرفته تا نزولات هر چند کم و گرما و سرما طی قرون و اعصار توانسته‌است تاکنون باقی بماند.

این پل با آجر ساخته شده و دارای ۱۰ چشمه که هفت چشمه یا طاق آن به طول ۶۷ متر و عرض پل ۶٫۵ متر و ارتفاع از سطح آب ۶ متر و عرض چشمه‌ها ۴ متر است؛ و بسیار قدیمی و بنای آن مربوط به دوره دیلمیان و سلجوقیان ا ست ولی مردم آن را به سیف‌اله اردکانی نسبت می‌دهند اما گویا ۳ چشمه دیگر را به طول ۱۹ متر مردم سخت کوش ورزنه در یکصد و چهل سال قبل ساخته و به آن افزوده‌اند و در حال حاضر جزو آثار قدیمی است که تردد روی آن نمی‌شود. نقل شده‌است شخصی بنام سیف‌الله اردکانی آنرا بنا نموده است.

در حال حاضر به خاطر قدمت و اهمیت این پل رفت‌وآمد وسایل نقلیه روی آن صورت نمی‌گیرد و عابران پیاده حق عبور از این پل را دارند و وسایل نقلیه از روی پل فلزی که در ۲۵۰ متر غرب همین پل ساخته شده عبور می‌کنند از لحاظ استحکام نیز باید گفت که با بذل توجهی که مردم و مسئولین به این اثر تاریخی داشته‌اند و دارند هنوز محکم و پا بر جا باقی مانده‌است. هم اکنون مسؤلان جهت ارتباط جاده حسن‌آباد به گردنه ملااحمد پل فلزی دیگری را در ۵۰۰ متر شرق پل قدیم ورزنه احداث کرده‌اند و مسافرین زیادی از مقصد شیراز به مبدأ مشهد از این مسیر تردد می‌کنند.

خانه معروف قدیمی میرمیران[ویرایش]

این خانه با قدمت ۴۰۰ سال بیشتر است که متعلق به ارباب ورزنه یا کدخدای ده بوده و از رجال شهر و سادات میرمیران محسوب می‌شده‌اند و از نقاشی بسیار زیبایی و همچنین گچ بری‌هایی نادر و نفیس برخوردار بوده که در مرکز شهر ورزنه واقع است

به عقیده بسیاری از کارشناسان معماری خانه میرمیران یکی از آثار منحصر به فرد استان اصفهان است. این خانه متعلق به عهد صفوی است و روزی کسی جرات وارد شدن به آن را بدون اجازه نداشته است.

سقف اتاق نقاشی معروف این خانه نفیس حکایت‌های زیادی را در دل خود دارد. از آن جمله می‌توان به مضامین عرفانی و داستانهای نقاشی شده خسرو و شیرین، میدان کارزار نقش جهان و سپاهیان صفوی اشاره کرد.

همچنین نقش سیمرغی با طوق سبز که روی سراژدهایی دو سر ایستاده و فرشته‌هایی که بسیار زیبا طراحی شده‌اند از جمله نقاشی‌های زیبای این خانه هستند.

امامزاده شاه زین العابدین[ویرایش]

در ۱ کیلومتری شرق ورزنه امامزاده شاه زین العابدین مدفون شده است که بر اثر شجره نامه‌ای که در این امامزاده نگه‌داری می‌شود نسبت این امامزاده به ترتیب ذیل به جعفر صادق می‌رسد:

«زین العابدین ابن علی بن محمد بن احمد بن عیسی بن علی العزیز ابن جعفر صادق (ع»

این زاده دارای ۲ نوع ساختمان می‌باشد:

۱) ساختمان گنبدی و دایره مانندی که ضریح در گوشه شمال شرقی آن قرار گرفته است و به خاطر قدمت تاریخی آن زیر نظر سازمان میراث فرهنگی کشور قرار گرفته است.

ساختمان جدید آن که ایوانها و رواق‌ها را شامل می‌شود. آغاز بنای این ساختمان مربوط به سال ۱۳۶۱. ه ش می‌باشد. اما به طور کلی اداره این امامزاده زیر نظر سازمان اوقاف و امور خیریه کشور می‌باشد. دربارهٔ تاریخ اتمام بناهای ساختمان قدیمی امامزاده بر اساس نوشته‌های موجود در این امامزاده باید تاریخ آن را مربوط به سال ۱۰۳۱ه. ش یعنی زمان حکومت شاه عباس اول صفوی دانست.

در سال ۱۳۶۱ هـ. ش ایوان شمالی حرم تجدید بنا شد اما تزئینات و کاشیکاری آن در سال ۱۳۷۵ هـ. ش صورت گرفت. این امامزاده دارای یک ضریح چوبی بود که در سال ۱۳۷۶ هـ. ش توسط فرد خیرخواهی تعویض و ضریح فلزی جدیدی ساخته و نصب شد که تزئینات زیبایی دارد.

در ورزنه امامزاده دیگری نیز وجود دارد که به خاطر این که در گذشته دژ و قلعه‌ای در کنار آن قرار داشته است به امامزاده «گاره دژ» (پایین) دژ مرسوم است که در حقیقت مدفن دو امامزاده به نامهای سید محمد و سید ابراهیم می‌باشد.

ویک امامزاده نیز در شرق گلستان شهدا قرار دارد که به نام «ملا حسن» شهرت یافته است و شاید نام گذاری آن به خاطر فردی به نام ملا حسن بوده که محل را کشف کرده است

آب انبارها[ویرایش]

از ویژگیهای مناطق صحرایی و کویری و دشتهای پهناور و خشک مخازن سر پوشیده‌ای با ظرفیتهای قابل ملاحظه‌ای برای ذخیره آب مورد نیاز مردم قراءو قصبات است.

در سطح جلگه رویدشت میزان نزولات جوی سالانه در حدود ۸۰ میلیمتر و بسیار ناچیز است، به همین جهت تأمین آب اهمیت والایی برای روستاییان دارد، لذا از روزگاران باستان در اکثر روستاها آب انبارهایی ساخته شده که بعضی از آنها هنوز هم موجود است. قدیمی‌ترین آب انبارها در شرق اصفهان در کاشان و آب انبارهای کوی کوشک صفی ۱۰۳۷ هجری ساخته شده است که برای جلو گیری از آلودگی آبها در انبارها شیوه خنک کردن آن استفاده از بادگیرها بوده و برای هرآب انبار یک تا چهار برج خنک‌کننده بادگیری می‌ساخته‌اند.

تأمین آب آب انبارهای ورزنه در موقع طغیان آب زاینده رودانجام می‌گرفته و آب مورد نیاز ۶ ماهه آن را تأمین می‌کرده است ولی بقیه روستاهاآب، آب انبارها را از طریق قناتها تأمین می‌کرده‌اند.

آب انبارها بدنه‌ای استوانه شکل دارند و بیش از یک سوم(۳/۱) ظرفیت آنها در زمین نهفته است.

روی مخازن آب مسقفی مخروطی «گنبدی» دیده می‌شود که در راس یا اطراف آن بادگیرهایی ساخته‌اند. برداشت آب از طریق راه پله‌هایی که معمولاً عمقش با گودی آب انبارها برابر و یا حدی پایین‌تر است انجام می‌شود و با شیری که در بعضی آب انبارها تعبیه شده آب آن تخلیه می‌شود. ظرفیت آب انبارها در روستاها متفاوت و بستگی به جمعیت و پراکندگی محلات دارد. در ورزنه تعداد آب انبارها از بقیه مکانها بیشتر است.

آب انبارهای ورزنه عبارتنداز:

۱- آب انبار حاج محمد جعفر ورودی شهر ورزنه و دارای برج خنک‌کننده (بادگیر) است.

۲- آب انبار حاج میرزا که در حاشیهٔ شمالی ورزنه قرار دارد.

۳- آب انبار میرزا علی که مخروبه است.

۴- آب انبار حاج غفور که در محلهٔ عسکریه فعلی (حاج غفور قدیم) قرارداشته و تخریب شده است.

۵- آب انبار حاج کریم که در محلهٔ قدیمی کریم (کوچه شهید سعیدی خیابان بهشتی) واقع شده و قدمت ۴۰۰سال دارد و تخریب شده است.

۶- آب انبار کوده که کلمه «کو» به معنی بیرون و کوده به معنی :بیرون ده می‌باشد.

۷- آب انبار مسجد که در کنار مسجد جامع قرار دارد.

۸-آب انبار معصوم که در شرق ورزنه قرار دارد و قدمتی بیش از ۲۸۰ سال دارد.

رباط‌ها و کاروانسراها[ویرایش]

در زمان صفویه رباط و مکان‌هایی از این قبیل برای مقاصد مختلفی ساخته شد که یکی از این مقاصد این بود که عمال دولتی برای وارد شدن به شهر یا روستا رسیدگی به امور مملکت و ملاقات با بزرگان و کدخدایان محل نیز به محلی ثابت داشته‌اند تا به این طریق به رتق و فتق امور بپردازند از این رو رباط‌هایی در منطقه ساخته شده که نمونه آن رباط شاه عباسی ورزنه می‌باشد از طرف دیگر یکی از عوامل رونق تجارت در آن زمان مسئله امنیت بود به این خاطر استراحت گاه‌هایی برای مأموران حکومتی ساخته شد تا امینت راه‌ها و جاده‌ها تضمین شود. نکته دیگری که می‌توان دریافت این که خود کلمه رباط از ربط و ارتباط گرفته شده است لذا رباط‌ها را بیشتر در جایی بنا می‌کردند که بتواند دو جاده یا چند جاده را به یکدیگر ربط دهد.

. در ورزنه یکی از مهمترین و آخرین آثار کاروانسراهای قدیم روبروی درب شمالی مسجد واقع بود که چند سال پیش آن هم از بین رفت.

کاروانسراها یکی دیگر از عناصر عهد شهرهای اسلامی است، کاروانسراها چه در مسیر شریانهای ارتباطی و چه در میان عناصر شهری به عنوان یک یک از پدیده‌های جغرافیایی فزونی چشمگیری یافته است و در شهر ورزنه نمونه آن کاروانسراهای عباسی است.

این رباط را به محمد علی بیک نسبت می‌دهند که احتمال دارد از ساخته‌های محب علی بیک، لله شاه صفوی بوده باشد؛ و اشتباهاً محمد علی بیک گویند رباط از آجر ساخته شده که محل استراحت مسافرین آن روزگار بوده است.

آسیابهای آبی[ویرایش]

در گذشته مردم ورزنه برای آرد کردن گندم و جو شیوه‌های مختلفی عمل می‌کردند، برخی با استفاده از سنگ دایره‌وار پهن و مسطح که یکی از آنها ثابت و دیگری متحرک بود گندم‌ها را آسیاب می‌کردند و برخی دیگر اقدام به ساخت آسیاب‌های آبی در کنار بندهای آب نزدیک ورزنه می‌نمودند که آثار چند نمونه از این آسیاب‌های آبی در کنار رودخانه وجود دارد مانند باقی‌مانده آسیابهای حاج عزیز و حاج میرزا (از خاندان میرمیران ورزنه می‌باشند) در غرب و شرق ورزنه در انتها لازم است ذکر شود که در سطح شهر نیز به صورت پراکنده تک بناهای تاریخی ارزنده‌ای وجود دارند که از لحاظ میراث فرهنگی قابل اهمیت هستند

کبوتر خانه‌ها[ویرایش]

در گوشه و کنار استان اصفهان برج‌ها و کبوتر خانه‌هایی مخروطی شکل دیده می‌شودو افراد بی اطلاع را در مورد استفاده آنها به اشتباه می‌افتند، غالب افراد بر این باورند که این برجها از دژهای قدیمی و مستحکم شهر بوده اما به کنجکاوی و پرسش در می یابندکه این برجها متعلق به کبوتران است و کبوتر خانه یا کفتر خانه نام دارد و قدمت بعضی از آنها به ۳قرن می‌رسد که در طول این مدت عوامل فرسایش و گاهی بی‌توجهی مردم بیشتر آنها را ویران یا نیمه ویران ساخته است.

تالاب بین‌المللی گاوخونی ورزنه[ویرایش]

در نوشته‌های مختلف گذشته و حتی حال به صورت‌های گوناگونی یافت شده است از جمله گاوخونی، گود خونی، گور خونی، گاوخانه، گاوخانی، گاوخوانی و آخر آب که در زبان محلی ساکنین شهر ورزنه گاخٌنی و دریا نیز گفته می‌شود؛ که مهمترین وجه تسمیه آن به شرح زیر است:

۱- در فرهنگ دهخدا در توضیح واژهٔ گاوخونی آمده است در فرهنگ آنندراج آمده است از دو کلمه گاو و خانی ترکیب شده است که گاو به معنی بزرگ و خانی به معنی چاه و مرکبا به معنی چاه بزرگ افاده می‌کند.

۲- تعریف دیگری نیز واژهٔ گاوخونی مرکب از (گابه gabae یا (gavae و کلمه خانی (=خانیکxanic پهلوی) که قسمت اول گاو بعداً به گبی جی و گی تبدیل شده است به معنی اصفهان. خانی نیز به معنی چشمه و حوضهٔ آبگیر و مرکبا به معنی آبگیر اصفهان برداشت می‌شود.

۲- همچنین بعضی‌ها اعتقاد بر این است که در گذشته گور خرهای بسیاری در این تالاب زندگی می کردندو اکوسیستم منطقه خیلی مرطوب تراز زمان فعلی بوده که موجب جذب شکارچی می‌شده است و حتی در حکایت‌ها آمده است بهرام گور در حین شکار گور خر در این باتلاق فرورفته است و ممکن است یکی از وجه تسمیه‌های آن گورخونی بوده است که بعداً به گاوخونی تبدیل شده است

چادر سنتی سفید بانوان[ویرایش]

ورزنه را سفیدترین شهر ایران نامیده‌اند، چرا که هر رهگذری که گذرش بر این شهر می‌افتد، اولین چیزی که جلب توجه می‌کند، زنان و دختران چادر سفیدی هستند که به جای پوشیدن چادر سیاه متداول، چادری به رنگ کاملاً سفید به سر می‌کنند. این رسمی است که از زمان‌های گذشته و شاید به قدمت پیدایش شهر. همگی زنان ورزنه بدان پای‌بند هستند. در مورد علت آن نظرات گوناگونی شایع است، برخی معتقدند پوشیدن چادر سفید به خاطر مقابله با گرمای شدید تابستانی در این نقطه کویری است.
نظر دکتر سیروس شفق، نویسندهٔ کتاب جغرافیای اصفهان در این باره این است: «زنان ورزنه بدون استثنا چادر سفید به سر می‌کنند که معرف گرمای شدید تابستانی است. عقیدهٔ بعضی بر این است که چون از زمان‌های گذشته ورزنه محل کشاورزی و کشت محصولاتی همچون پنبه بوده‌است، امکان تهیه چادر سفید از نخ آن به راحتی میسر بوده‌است». در اظهار نظر دیگری پیرامون علت پوشش سفید زنان ورزنه چنین آمده‌است: «از آن جا که ورزنه در گذشته دیار روحانیون زردشتیان بوده‌است، این رسم بنا به اظهار نظر برخی نویسندگان از رسوم آنان می‌باشد، چرا که روحانیون زردشتی لباسی از پنبه می‌پوشیدند و نوار مقدسی در تشریفات مذهبی به گردن می‌آویختند که از جنس پنبه بوده‌است».

آداب و رسوم[ویرایش]

ورزنه به عنوان شهر کبوتران سفید از (زنان چادر سفید) شناخته شده و این در نگاه نخست و در هنگام ورود به شهر توجه هر بیننده‌ای را جلب می‌کند بنا به گفته نفیسی: رنگ سفید در نظر ایرانیان قدیم ارزش دینی داشته، و روحانیون زرتشت لباس پنبه‌ای می‌پوشیده و نوار با ارزش مقدسی از جنس پنبه را در میهمانی‌ها بر گردن می‌آویختند.

این فرهنگ از آن زمان باقی‌مانده است. البته نظر دیگری هم وجود دارد و آن: به دلیل کشت پنبه و وجود کارگاه‌های پارچه و کرباس بافی و کاربافی در آن شهر در زمان گذشته است.

زنان چادر سفید[ویرایش]

نوع پوشش زنان

آیا می‌دانید تنها چادر سفید در شهر ورزنه مرسوم است و در جای دیگر سراغ نداریم این است که جاذبهٔ خاص خود را دارد و هر کس که وارد این شهر می‌شود اولین سؤالی که برای او پیش می‌آید چادر سفید زنان می باشدو دراین خصوص دلایل چندی ذکر می‌شود. این نشان قومی است که ریشه در تاریخ چند هزار ساله داردو به سلامت از دل تاریخ بیرون آمده است

و زنان و دختران بر پایه روش نیاکان خود چادر سفید بر تن می‌کنند و گفته می‌شود: پوشیدن لباس سفید رنگ یادگار روزی است که مردم دین زردشتی داشتند و گروهی اعتقاد دارند که شرایط آب و هوایی منطقه و شغل کرباس بافی و کشت و کار پنبه و عدم دسترسی به پارچه‌های شهری موجب پوشیدن لباس سفید رنگ شده است که خودشان از تبدیل پنبه به نخ می‌بافتند.

بنا به اظهار نفیسی: «این رسم که روحانیون زردشتی لباسی از پنبه می‌پوشیدند و نوار مقدسی که در تشریفات مذهبی به گردن می‌آویختند حتماً از جنس پنبه باشد، از قدیمی‌ترین رسوم زردشتی است» واز طرفی به منظور شناخته نشدن توسط افراد نامحرم یکپارچه از چادر سفید استفاده کردندتا بدین وسیله یکسان به نظر رسند؛ ولی متأسفانه در سالهای اخیراً به علت افزایش ارتباطات و استحاله فرهنگی این فرهنگ اصیل اسلامی، ایرانی در شرف انقراض است و متأسفانه مانند بسیاری از سنت‌های نیکویی که از نیاکانمان برجای مانده و منقرض و یا در حال انقراض است و زنان و دختران جوان از الگوه‌های شهری پیروی کرده و چادر سیاه بر سر می‌کنند. رنگ سفید از همه نظر مورد تأیید اسلام، بهداشت، و روان‌شناسی و رنگ شادی است که از هزاران سال پیش مورد استقبال مردم بوده است زیرا یکی از لحظات شاد هر خانمی لحظه ازدواج است که بهترین خاطرات را در لباس عروس که به رنگ سفید است ثبت می‌شود وحیف است که به تیرگی درآمیزد به همین دلیل است که در فرهنگ ایرانی آمده است «نیست بالاتر از سیاهی رنگ» و از بین برود و این شهر با توجه به نوع پوشش زنان با القابی مانند شهر ملائکه، شهر رؤیایی و … که انسان رابه یاد وحدت و انسجام و یک رنگی هنگام انجام مناسک حج می‌اندازد و در اینجا جا دارد از کلیه مسئولین فرهنگی شهر که در سالهای اخیر این فرهنگ را مورد توجه قرار داده‌اند و امید احیاء آن افزایش یافته است تقدیر و تشکر گردد. مسئله‌ای که قابل ذکر است این است که سنت‌ها را از یک نظر می‌توانیم به دو دسته تقسیم کنیم، اول آنهایی که از نظر ارزشی مثبت تلقی می‌شوند یعنی موجب نشاط، شادابی، اتحاد و … می‌شوند این سنت‌ها می‌بایست احیا شوند ولی سنت‌هایی که برعکس هستند و منفی تلقی می‌شوند و باعث رخوت و کدورت و یاس و نابودی می‌شوند باید اصلاح گردند مانند اجرای سنت چهار شنبه سوری به صورت موجود که موجب ناراحتی شهروندان می‌شود و اثرات منفی دارد.

ارپا و عید نوروز[ویرایش]

عید نوروز یکی از اعیاد اجتماعی و باستانی است که از قدیم‌الایام نه تنها در ورزنه که در کل ایران مورد احترام بوده است.

قبل از فرارسیدن سال جدید و عید نوروز مردم خود را با شیوه‌های گوناگونی آماده می‌کنند به این ترتیب که تمام مردم به خانه تکانی و نظافت مشغول می‌شوند، لباسهای نو تهیه می‌کنند، در داخل ظروفی مانند بشقاب سبزی کشت می‌کنند، به خرید شیرینی و آجیل می‌پردازند و …

گذشته اینها مردم ورزنه دارای رسم بسیار خوبی تحت عنوان «ارپا» هستند که نظیر چنین رسمی را کمتر می‌توان در جاهای دیگر یافت. بدین صورت که مردم یک روز قبل از عید نوروز را در مساجد محل برای کلیه کسانی که ظرف یک سال گذشته از دنیا رفته‌اند جلسه ترحیم برگزار می‌نمایند. در این جلسات که مدت برگزاری آن از ساعات اولیه روز تا نزدیک ظهر می‌باشد مردم گروه گروه از مسجدی به مسجد دیگر برای عرض تسلیت و طلب مغفرت به حرکت در می‌آیند و به این ترتیب در آستانه سال جدید شمسی یاد عزیزان خود را گرامی می‌دارند. چرا که در ورزنه هنگامی که کسی فوت کرد اولاً بیشتر مردم مطلع می‌شوند و دوماً متأثر شده به ابراز همدردی می‌پردازند.

همچنین در سحرگاه عید نوروز نیز مردم ورزنه بر سر خاک درگذشتگان خود حاضر شده تا نزدیک طلوع صبح به قرائت فاتحه، دعا و ثنا مشغول می‌شوند و آنگاه خود را به منزل رسانده بر سر سفره هفت سین حاضر می‌شوند که البته این مطلب عمومیت ندارد.

مراسم عید نوروز از اول تا سیزده فروردین با سرور و شادی برگزار می‌گردد. در این ایام کودکان برای گرفتن عیدی و هدیه سال نو به نزد بزرگان فامیل خود می‌روند و تمام خانواده‌های خویشاوند به دید و بازدید پرداخته سنت اسلامی صله رحم را بجا می‌آورند.

سیزده بدر[ویرایش]

این روز که آخرین روز تعطیلات نوروزی محسوب می‌شود در نزد بسیار از مردم نحس محسوب می‌گردد به همین دلیل بیشتر مردم به قصد تفریح و تفرج از شهر خارج و راهی کوهستانها، صحاری، باغها، امامزاده‌ها می‌شوند و از طبیعتی پاک و با صفا بهره می‌گیرند.

از جمله اماکنی که در روز سیزده بدر مردم بیشتر به آنجا می‌روند می‌توان به امامزاده شاه زین العابدین ورزنه، تالاب گاوخونی و بند شاخ کنار در نزدیکی آن، صحرا، امامزاده‌های شاه ناصر در منطقه کوهپایه، شاهرضا در شهر شهرضا، امامزاده دالگرد (طالجرد) در ۲۰ کیلومتری شهر ورزنه و آقا علی عباس نطنز اشاره کرد

اعیاد مذهبی[ویرایش]

از آنجا که مردم ورزنه پیرو مکتب اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری می‌باشند لذا از گذشته تا حال علاقه شدیدی نسبت به حفظ سنن اسلامی دیده می‌شود به همین خاطر احترام خاصی برای پیامبر و ائمه اطهار (ع قائل هستند و در مراسم جشن و شادی این بزرگواران مانند مراسم عید مبعث، عید غدیر، فطر، قربان و ولادت و … شرکت کرده و با دادن شیرینی و شربت و خواندن سروده‌های مذهبی یاد این ایام را گرامی می‌دارند مثلاً در عید قربان برخی از افراد گوسفندی را ذبح می‌کنند و گوشت آن را به عنوان گوشت قربانی به درِ خانه خویشاوندان، همسایگان و مستمندان می‌برند تا در ثواب و بهره با کسانی که در حج ابراهیمی شرکت کرده‌اند سهیم شوند.

همچنین هنگامی که حجاج خانه خدا به شهر و خانه خویش بازگشتند مردم ورزنه به دیدار تک تک آنها رفته ضمن آگاهی از مسائل مختلف میهمان حجاج می‌شوند.

از دیگر موارد شرکت مردم در جلسات مذهبی بزرگداشت نیمه شعبان ولادت با سعادت مهدی (عج می‌باشد که مردم این روز را با آزین بستن کوچه‌ها و خیابانها و بر پا کردن طاق نصرت گرامی می‌دارند.

برات و نیمه شعبان در ورزنه[ویرایش]

مردم ورزنه یک روز قبل از نیمه شعبان را برات می‌نامند و معتقدند ارواح مؤمنین و مؤمنات در این روز آزاد می‌باشند به همین خاطر مردم ورزنه در عصر چنین روزی در قبرستان و گلستان شهدای شهر حاضر شده، برای کلیه کسانی که ظرف یکسال گذشته از دنیا رفته‌اند طلب مغفرت می‌کنند. سپس مردم خود را برای برگزاری جشن میلاد حجت، زمان (عج آماده می‌سازند در روز نیمهٔ شعبان که روز تولد مهدی (عج می‌باشد مردم ورزنه خیابان‌ها را آذین بندی می‌نمایند و فرش و پارچه‌های قیمتی را به در و دیوار آویزان می‌کنند و اصطلاحاً طاق نصرت می‌بندند و شیرینی و نقل میان مردم توزیع می‌کنند و عدهٔ هم با موسیقی محلی تولد خود را جشن می‌گیرند، در شب نیمه شعبان که شبی با فضیلت و پر خیر و بخشش است کودکان حال و هوای خاصی دارند به این خاطر که کودکان و نوجوانان به پیروی از یک رسم دیرینه به در منازل همشهریان خود رفته و با سر دادن آوازی محلی و خاص از آنها طلب عیدی و هدیه می‌کنند. بدین منظور افراد خانواده‌های مختلف دست به تهیه نوعی نان تحت عنوان «مالَک» می‌زنند که از آرد و روغن تهیه و طبخ شده است. بعضی از خانواده‌ها نیز به جای مالک به کودکان و نوجوانان، پول، بیسکویت و چیزهایی از این قبیل تقدیم می‌کنند. دسته‌های مختلف کودکان و نوجوانان به این ترتیب آواز و سرود سر می‌دهند که یک نفر از آنها به زبان محلی اشعاری موزون می‌خواند که در پایان هر مصراع سایر کودکان همه یکصدا و بلند «هُیْیا» که نوعی نِدا به اهل خانه می‌باشد سر می‌دهند. اگر خانواده‌ای فرزند پسر داشته باشد کودکان نام او را در آواز خود به عنوان داماد آینده می‌آورند تا خانواده‌ها را به دادن هدیه بیشتر تشویق کنند. متن آواز و نوای کودکان و نوجوانان ورزنه‌ای در شب نیمه شعبان همراه با معنی و ترجمه آواز و نوای کودکان به زبان محلی حدود ترجمه و معنی آن به فارسی

جیر جیر رُنْنی …………………هُیْیا

ازدواج و آداب آن[ویرایش]

در ورزنه اولی یکی از بزرگان فامیل به خانه عروس می‌رود و با والدین عروس صحبت می‌کند و اگر خانواده عروس قبول کردند خانواده داماد همراه با بزرگان فامیل به خانه عروس می‌روند و قباله‌ای را به صورت موقتی تنظیم می‌کنند و در مورد کیفیت عقد با یکدیگر به گفتگو می‌پردازند به همین جهت از طرف خانواده داماد شیرینی تهیه می‌شود و از روحانیون محل دعوت می‌شود تا ضمن حضور در این جلسه صیغه شرعی عقد را قرائت کنند سپس جوانان دوست و فامیل مراسم جشن و شادی را برقرار می‌سازند.

لازم است ذکر شود که در اغلب خانواده‌ها شیربها از خانواده گرفته نمی‌شود لیکن رسوم مهریه و جهیزیه در تمام خانواده‌ها کم و زیاد وجود دارد.

در مورد مهریه باید گفت که یکی از صحبتهایی که قبل از عقد صورت می‌گیرد در مورد مهریه‌ای است که خانواده عروس برای دختر خود از خانواده داماد بسته به توانایی آنها تقاضا می‌کنند و عقیده خانواده عروس مخصوصاً در زمانهای گذشته بر این بود که هر چه مقدار مهریه زیادتر باشد از یک جهت وجهه دختر بالاتر می‌رود و از جهت دیگر هنگامی که اختلاف بین زن و شوهر بروز کرد شوهر نتواند فوراً زن را طلاق دهد که البته این مطلب در مورد همه خانواده‌ها مخصوصاً خانواده‌های تحصیل کرده و فرهنگی صادق نیست. همچنین باید گفت مهریه بیشتر دختران ورزنه موارد مختلفی دارد که مهمترین آنها عبارتست از: ۱- یک جلد کلام ا… مجید ۲- سکه طلا ۳- باغ، ملک و خانه ۴- گاو و گوسفند ۵- و … که بسته به سطح بینش و استطاعت افراد فرق می‌کند.

یکی دیگر از رسومی که همواره بار سنگینی را بر دوش خانواده دختر در ورزنه گذاشته و می‌گذارد تهیه جهیزیه می‌باشد که این خانواده‌ها باید در فاصله بین عقد و عروسی آن را تهیه کنند.

اما بزرگترین مشکل بر سر راه جوانان فقط تهیه جهیزیه نیست چرا که مسائل و مشکلات بزرگتری مانند تهیه مسکن همواره سدی بزرگ بر سر راه ازدواج زوج‌های جوان بوده است

مراسم عروسی[ویرایش]

از خاطره‌انگیزترین و بیاد ماندنی‌ترین لحظات زندگی هر کس شب زفاف و عروسی می‌باشد. در ورزنه نیز پس از آنکه تاریخ عروسی که معمولاً همزمان با یکی از اعیاد مذهبی است گذاشته شد، زنان چادر سفید و جوانان پرشور و حال عروس و داماد را به طور جداگانه به حمامهای محل برده و مراسم حنا بندان را به بهترین نحو ممکن انجام می‌دهند و قبل از اینکه عروس را به خانه داماد آورند از طرف خانواده داماد غذایی تهیه می‌شود و از تمام دوستان و آشنایان برای صرف ناهار یا شام دعوت به عمل می‌آید. پس از صرف غذا مراسم رقص، و پایکوبی انجام می‌پذیرد آنگاه هنگامی که پاس از شب گذشت بزرگان فامیل از طرف خانواده داماد به خانه عروس رفته، او را به خانه جدید خود وارد می‌سازند.

نکته قابل توجه اینکه قبل از اینکه عروس وارد خانه جدید خود شود رباعیاتی توسط بعضی از افراد خوانده می‌شود که در پایان هر مصراع از آن اطرافیان با صدای بلند «بله» همراهی می‌کنند و این در حالی است که شور و شعف خاصی همراه با دود اسفند فضا را آکنده ساخته است و عده‌ای با نُقل، فرد دیگری در حالی که سینی قرآن و اسفند را بالای سر عروس خود گرفته است او را تا در حجله همراهی می‌کنند.

در این موقع تخم مرغی را به دست عروس می‌دهند تا او به بالای سردر اتاق حجله خود بزند. فلسفه چنین کاری اینست که در طول مدت زناشوئی هیچ‌کس حق دخالت در امور مربوط به این خانه و زندگی را ندارد و عروس اختیار تمام اموال خود را داشته باشد.

سپس رباعیات دیگری خوانده می‌شود و عروس وارد حجله خود می‌شود در حالی که لباس سفیدی را بر تن کرده است و آرزوی سفید بختی را دارد آنگاه اطرافیان یک یک داماد را می‌بوسند تا اینکه نوبت پدر می‌رسد که شاعر دربارهٔ او گفته است:

«شب زفاف کمتر از صبح پادشاهی نیست به شرط آنکه پسر را پدر کند داماد»

پس از آنکه داماد وارد اتاق عروس می‌شود افراد کم‌کم متفرق می‌شوند و هنگامی که خبر داماد شدن به گوش خانواده عروس می‌رسد این خانواده غذائی را تحت عنوان «گداخته» که از شکر، روغن حیوانی، آرد نارگیل، خرما خرک و بعضی چیزهای دیگر است تهیه می‌کنند و به خانه عروس و داماد می‌برند تا آنها به عنوان صبحانه میل کنند.

عصر همان روز زنان سفید جامه محله در صورتی که در آن محله و یا در آن روز عزا و مصیبتی نباشد به دور هم در خانه عروس جمع شده، عروس را روی صندلی مخصوصی می‌نشانند و به رقص و پایکوبی مشغول می‌شوند. نظیر چنین مراسمی در شبهای بعد نیز در منزل پدر داماد و پدر عروس برگزار می‌شود و در پایان افراد فامیل به عنوان چشم روشنی هدایایی را به رسم یادبود تقدیم این خانواده جدید می‌کنند

دو نمونه از رباعیات به قرار زیر است[ویرایش]

صلوات نامه‌ای از جمال محمد است (بله) قرآن تمام وصف وکمال محمد است (بله) بر طاق عرش با خط خوانا نوشته است (بله) صل علی محمد و آل محمد است شولولو… (نوعی هلهله و ابراز شادی) دم ازآن شاهی زنم کزمصطفی دخترگرفت (بله) بادو انگشت مبارک قلعه خیبر گرفت (بله) بند بربر را ببست و حلق اژدر را درید (بله) شاه‌گبران را بکُشت تکیه بر منبرگرفت شولولو

شرکت مردم در عزاداریها[ویرایش]

مردم ورزنه همانگونه که اعیاد مذهبی را برگزار و در شادی اهل بیت پیامبر شرکت می‌کنند هنگام مصیبت و عزاداری نیز یکپارچه جامه سیاه بر تن کرده و با روضه خوانی، مدیحه‌سرایی، سینه زنی و زنجیر زنی به این خاندان احترام می‌گذارند. نمونه بسیار آشکار آن شرکت مردم در تکیه‌ها و حسینیه‌ها و برپایی عزاداری برای سید الشهداء می‌باشد. مردم این عزاداری را از آغاز ماه محرم تا پایان ماه صفر انجام می‌دهند ولی نقطه اوج آن تاسوعا و عاشورا است. در روز تاسوعا روضه خوانی و عزاداری علاوه بر تکایا و مساجد برخی از منازل را نیز شامل می‌شود اما شب عاشورا و روز آن حکایت دیگری دارد چرا که همه مردم، بزرگ و کوچک، زن و مرد به نحوی در این مراسم شرکت می‌کنند مردها با لباس سیاه و زنان با جامه سیاه و چادر سفید شکوه خاصی را به این مجالس می‌دهند. در ورزنه و شهرک جعفر صادق (ع جمعاً ۹ حسینیه وجود دارد که عبارتند از ۱- علیا ۲- ابوالفضل العباس ۳- عسکریه ۴- سیدالشهداء ۵- کریم ۶- گلشن ۷- وسطی ۸- فاطمیه ۹- تکیه تازه (نو) در شب عاشورا و چند شب بعد از آن مردم ضمن حضور در حسینه‌ها و قرار گرفتن در دسته‌جات مربوط به تکیه خود با نوحه خوانی، سینه زنی و زنجیر زنی در خیابانها به راه می‌افتند و از تکیه‌ای به تکیه دیگر می‌روند اما زنان در شب عاشورا جهت رعایت شئونات اسلامی در حسینیه خود باقی می‌مانند. در روز عاشورا روز شهادت حسین (ع و ۷۲ تن از یاران با وفایش مردم ورزنه دوباره در تکایای خودحضور می‌یابند و ضمن برداشتن زنجیر، پرچم، عَلَم و نخل به طرف گلستان شهدای ورزنه حرکت کرده و ضمن عزاداری با شکوه برای تک تک وفات یافتگان یکسال گذشته و همچنین کلیه کسانی که در زمان حیات خود به جامعه و مردم خدمت کرده‌اند فاتحه و طلب مغفرت می‌کنند. در پایان عزاداران حسینی در سالن گلستان شهدا اجتماع کرده زیارت عاشورا می‌خوانند و آنگاه برای صرف ناهاری که توسط افراد نیکوکار تهیه شده است به تکایا خود مراجعت می‌کنند. درعصر عاشورا نیز تعدادی از دسته‌جات به امامزاده شاه زین العابدین و تعداد دیگری جهت عرض تسلیت به در خانه کسانی که در سال گذشته در مجالس حسین (ع شرکت می‌کردند و الآن متوفی شده‌اند، می‌روند.

گویش مردم ورزنه و روستاهای اطراف[ویرایش]

در پهنه بزرگی از مراکز ایران مردمانی زندگی می‌کنند مه کم و بیش گویش آنها یکسان است. این منطقه از شمال پارس آغاز شده و بخشهای جنوب شرقی اصفهان (کوهپایه، بن رود، جلگه، جرقویه علیا و جرقویه سفلی) و بخشهای شمالی (میمه) و همچنین شهرستان‌های نایین، اردستان، نطنز، دلیجان و خوانسار را در بر می‌گیرد. مردم این منطقه تا حدودی در فرهنگ و تمدن هماهنگی دارند و به زبانی سخن می‌گویند که خود شاخه‌ای از زبان پهلوی ساسانی و پارسیک جنوبی است و محققین و پژوهشگران نیز سمنان و بخش‌هایی از کاشان و اصفهان را از یادگارهای زبان پهلوی (پارتی) می‌دانند پیش از زمان پیدایش در زمان ساسانیان زبان مردم ایران زبان پارسیک یا پهلوی ساسانی بوده و این لهجه‌ای از زبان پهلوی اشکانی به شمار می‌رفت که در جنوب ایران رواج داشت؛ لذا پیش از اسلام چون این سرزمین به استان فارس نزدیکتر بوده بنابراین به همان لهجه پهلوی اشکانی سخن می‌راندند و می‌توان گویش کنونی مردم این سامان را بازماندهٔ زبان پارسیک یا پهلو ی ساسانی دانست. مردم ورزنه بر این باورند که زبان آنان ریشه زردشتی دارد. هرچند گویند زبان ولاتی ورزنه‌ای را یهودیان اصفهان می‌فهمند وهمچنین وجود اسامی کهن روستاهای منطقه رودش دال بر قدمت منطقه است مانند «پینارت، دنارت، اسپارت، کار، تیمیارت، اسپینا، ایچی، جندیج، فارفاآن، کفران، قورتان، اشکران، طالجرد، طهمورثات، جبشت، فرچویز، هینی جردو یسنا» را می‌توان نام برد. استاد گرانمایه محمد مهریار که بیش از چهل سال بر روی نامواژه‌های کهن اصفهان تحقیق نموده‌اند در خصوص نامواژه «یسنا» که نام مزارع و یکی از روستاهای نزدیک ورزنه است نوشته‌اند: زیباترین نامی که در بین اسامی کهن یافتم واژه یسنا می‌باشد و این نام از این رو زیباست که نا م اولین یشت اوستا است (مزد یسنا) و به معنی نماز، دعاو جشن و سرور است و مهمترین قسمت اوستا است که موبدان زرتشتی هنگام انجام مراسم مذهبی و دعا ونیایش می‌سرایند. متأسفانه این گویش نیز مانند سایر خرده فرهنگ‌ها در حال انقراض است و نسل نو با کودکانشان فارسی صحبت می‌کنند و این گویش اصیل ایرانی را که سند زنده تاریخ این مرز و بوم بوده است نیز به زودی به دست فراموشی سپرده خواهد شد لذا جا دارد قبل از انقراض کامل زبان شناسان و فرهنگ دوستان به فکرچاره باشند و نسبت به جمع‌آوری و ثبت اصطلاحات کهن اقدام نمایند تا آیندگان نیز مورد تحسین قرار دهند و با قسمتی از تاریخ این دیار آشنا شوند و این در حالی است که متخصصین علوم پزشکی به این نتیجه رسیده‌اند که کودکانی که غیر از زبان رسمی زبان دومی نیز دارند نسبت به کودکانی که به یک زبان تکلم می‌کنند از یادگیری بالاتری برخوردارند و قشر خاکستری مغز آنان نسبت به بقیه ضخیم‌تر است و سازمان علمی فرهنگی ملل متحد نیز جهت حفظ بعضی از زبانهای مهم و در حال انقراض مانند زبان مراغه‌ای اعتباری به این منظور تخصیص داده تا از طریق فرهنگ‌سازی اینگونه زبان‌های اصیل در پدیده جهانی شدن منقرض نشوند.

منابع[ویرایش]

  1. اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران، تهران: ۱۳۸۳خ.