کودتای نوژه
کودتای نقاب (با سرواژه «نجات قیام ایران بزرگ») که بعدها به نام کودتای نوژه معروف شد[۱] حرکت نظامی بود که چندی پس از به قدرت رسیدن نظام جمهوری اسلامی در ایران، توسط تنی چند از افسران ارتش شاهنشاهی ایران و با تمرکز افسران نیروی هوایی شاهنشاهی برای بازگرداندن شاپور بختیار و حذف خمینی و نابودی رژیم نوپای جمهوری اسلامی، طرحریزی شده بود.
محتویات
برنامهٔ کودتا[ویرایش]
برنامه در ۱۸ تیر ماه ۱۳۵۹ (۹ ژوئیه ۱۹۸۰) با دستگیری و کشتهشدن تعدادی از عوامل آن فاش شد. پایگاه هوایی شاهرخی (حر) در شهر کبودراهنگ استان همدان مرکز فرماندهی آن بود. فرماندهی کل کودتا بهدست سپهبد سعید مهدیون (فرمانده سابق نیروی هوایی ایران) و رهبری قسمت نیروی هوایی این کودتا برعهدهٔ سرتیپ آیت محققی بود که نباید او را با سپهبد احمدعلی محققی آخرین فرمانده ژاندارمری کل کشور رژیم شاهنشاهی اشتباه گرفت. هدف نخست کودتا حملهٔ هوایی به منزل خمینی در تهران و از بین بردن وی و سپس حمله به برج مراقبت فرودگاه مهرآباد ذکر میشود و سپس شکسته شدن دیوار صوتی توسط هواپیماهای در دستان کودتاگران که برتری نظامی آنها را به رخ مردم بکشد. همچنین قرار بود ساختمان مجلس و مراکز رادیو و تلویزیون تسخیر و بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی بازداشت شوند.[۲]
افشای کودتا[ویرایش]
برخی وجوه ماجرای کودتای نوژه همچنان در هالهای از ابهام باقیمانده و دربارهٔ تعداد افراد دستگیر شده و تعداد نفرات اعدام شده آمار دقیقی وجود ندارد. در رابطه با نقش برخی روحانیون مانند محمدکاظم شریعتمداری در حمایت از کودتا هم سند مطمئنی در دست نیست. نقش کشورهای خارجی در طرح کودتا نیز همچنان جای سؤال دارد. در این میان، طریق لو رفتن کودتای نوژه نیز نامشخص و مبهم است.[۱]
رادیو ایران در روز پنجشنبه ۱۰ ژوئیه ۱۹۸۰ گزارشی مبنی بر خنثی شدن کودتایی که هدف آن بهدست گرفتن پایگاههای نظامی کشور و حمله به مراکز استراتژیک و خانهٔ خمینی داشت اشاره کرد. این سومین نقشهٔ کودتایی بود که توسط دولت بنی صدر در چند ماه گذشته خنثی شد.[۳]
حزب جمهوری اسلامی، در آن زمان در تلاش بود تا این کودتا را به حزب جبهه ملی ایران که بختیار هم در آن در گذشته عضو بود نسبت دهد. اما جبهه ملی از بروز کودتایی دیگر که قلمها را میشکند و حزبها را نابود میکند در روزنامهٔ خود خبر میداد.[۴]
چند روایت از لو رفتن کودتا[ویرایش]
مارک گازیوروسکی، پژوهشگر و تاریخ پژوهش در مسائل ایران، در مقالهای با عنوان «طرح نوژه و سیاست ایران» نوشت که با وجود اسناد و گفتوگوهای شخصی او با برخی از طرفین درگیر، اینکه «چگونه مقامات ایران از جزئیات کلی این کودتا آگاه شدند» هنوز کاملاً مشخص نیست. روایتهای مختلفی از افشای کودتا وجود دارد. در اینجا به چند روایت از لو رفتن کودتا اشاره میشود:[۱]
روایت هاشم صباغیان[ویرایش]
به گفتهٔ هاشم صباغیان قابل قبولترین روایت، آگاهی کاگب، سازمان اطلاعات شوروی از برنامهریزی برای انجام کودتا در ایران و مطلع شدن مقامات اطلاعاتی ایران توسط آنان بود. طبق شنیدههای او، عوامل کاگب نهتنها مسئولان سازمان اطلاعات و امنیت کشور را در جریان جزئیات کودتا قرار دادند، بلکه حتی آنان را به یکی از مخفیگاههای کودتاگران که در آن جلساتشان را تشکیل میدادند، هدایت کردند.[۵]
روایت حزب توده[ویرایش]
محمدعلی عمویی، از اعضای سازمان افسری حزب توده ایران معتقد است که حزب توده «اطلاعات ارزشمندی» را به مسئولان ایران گزارش میداد. از جمله این اطلاعات، طرح کودتای نوژه بود. او خاطرنشان کرد که حزب تمایل داشت اطلاعات را مستقیم به رهبر انقلاب، خمینی، بدهد. به گفته عمویی، او با نام مستعار دکتر تبریزی مستقیماً به جماران میرفته و با حمید انصاری، «محافظ شخص آقای خمینی» دیدار میکرد.[۱]
روایت هادی خسروشاهی[ویرایش]
هادی خسروشاهی، نماینده وقت آقای خمینی در «وزارت ارشاد ملی» طی گفتوگویی ادعا کرد که کیانوری طرح کودتا را به او اطلاع داده بود.[۱]
«در چند مورد که خبر حساس و مهم بود، آقای کیانوری یا آقای محمدعلی عمویی یا آقای ابوعبدالله خبر را میآوردند که معمولاً در نامهای با مهر رسمی حزب توده یا امضای دبیر اول آن، آقای کیانوری بود... آقای کیانوری به دفتر من آمد و گزارش و تاریخ و محل اجتماع افسران در پارک لاله، بمباران جماران و غیره را به من داد.»[۱]
آقای خسروشاهی میگوید که این خبر را به احمد خمینی منتقل کرده است.
روایت محمد ریشهری[ویرایش]
محمد محمدی ریشهری، حاکم شرع وقت دادگاههای انقلاب اسلامی ارتش که محاکمه افسران دخیل در کودتا را عهدهدار بود، در کتاب خاطرات خود به ماجرای نوژه میپردازد. به گفته او، «نزدیک غروب آفتاب روز ۱۷/۴/۱۳۵۹، آقای سعید حجاریان که با کمیته اداره دوم ارتش همکاری داشت به دفترم آمد و هیجانزده گفت کار خصوصی دارم. ظاهراً چند نفر در دفتر بودند، به من نزدیک شد و گفت: امشب قرار است کودتا شود.» هرچند در سایت «تاریخ ایرانی» روایت دیگری از ریشهری موجود است که طبق آن او «نقطه عطف کشف این کودتا را صحبت میان دو نفر در تاکسی میداند که پس از آن تحقیق و کشف شبکهای به نام «نقاب» در تیپ ۶۵ نوهد و در نتیجه دستگیری ۱۳ نفر در این رابطه رخ میدهد.» به گفتهٔ محمد ریشهری رئیس دادگاه حدود ۶۰۰ نفر در رابطه با این کودتا در سراسر ایران دستگیر شدند که ۵۰۰ نفر از آنها از نیروهای نظامی بودند. دستگیرشدگان به رابطه با آمریکا، اسرائیل و عراق متهم شدهاند.[۱]
روایت سعید حجاریان[ویرایش]
سعید حجاریان، که به گفته خود پس از دستگیری افسران کودتاچی، «مسئولیت مدیریت بازجویی» را داشت، گفته است که سه روز مانده به کودتا، چند نفر از افسران خبر کودتا را لو دادند.[۱] «ما در ستاد مشترک ستاد خنثیسازی تشکیل دادیم و ترکیبی از سپاه و کمیته ستاد مشترک و کمیته بهارستان در این ستاد حضور داشتند و عملیات دستگیریها را هم سپاه عهدهدار شد. شب کودتا به آقای ریشهری گفتم که میخواهد کودتا شود.»[۱]
او همچنین در گفتوگویی در برابر این پرسش که چه کسی خبر کودتا را به او داد گفت: «تودهایها اطلاع داده بودند... توده فقط از یک بخش کودتا که شاخه سیاسیاش بود... اطلاع داشتند. آنها مثلاً در یکی از زیرشاخهها منبع داشتند و اخبار جلسات آنها را میدادند.»[۱]
روایت ابوالحسن بنیصدر[ویرایش]
ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور وقت، اما روایت دیگری از لو رفتن کودتا به دست میدهد. او معتقد است به دو روش به اطلاعات دست یافت.
به گفته او، خیلی قبل از کودتا «ذوالفقاری، فرمانده وقت حفاظت در ریاست جمهوری، یک شعاری را به خط شخصی به نام محمدمهدی حیدری شناسایی کرده بود.» اطلاعات ارتش او را تحت تعقیب قرار داد و گردانندگان کودتا را شناسایی کرد. جواد فکوری، فرمانده وقت نیروی هوایی، مأمور شده بود تا از طریق نیروی هوایی پیگیر شود. دوم اینکه همسر یک خلبان یا یکی از افراد نیروی هوایی به مجلس رفته بود و به ابراهیم یزدی و علی خامنهای گفته بود شوهرش در جلساتی شرکت میکند. آنها به او میگویند که به دفتر ریاست جمهوری برود. آقای بنیصدر نقل میکند که آن خانم همان حرف را در دفتر رئیس جمهور هم زده بود. به گفته بنیصدر، اطلاعات ارتش پیگیر ماجرا بود اما اطلاعات سپاه نیز از طریقی که او اطلاع ندارد، از موضوع کودتا باخبر شده بود. به نظر او گروهی از اطلاعات سپاه با خود آقای خمینی در ارتباط بودند. به گفته آقای بنیصدر، قرار بود خود ارتش علیه کودتا وارد عمل شود نه سپاه.[۱]
روایت محسن رضایی[ویرایش]
محسن رضایی ماجرای لو رفتن کودتا را در یادداشتی با عنوان «کودتا و شیر مادر» شرح داده است. به گفته او، در آن زمان او مسئول اطلاعات سپاه بود.[۱]
«اوایل تیرماه سال ۱۳۵۹ در خیابان ایران به دیدار رهبر انقلاب [علی خامنهای] که در آن زمان نماینده حضرت امام در ارتش بودند، رفتم. به ایشان گفتم که اطلاعات ما رد و خط یک کودتا را در ارتش پیدا کرده است... کودتا قطعی است ولی زمان شروع و نقطه آغاز را هنوز کشف نکردهایم» به نوشته رضایی، پس از مدتی آقای خامنهای به او تلفن زد و گفت خلبانی اینجاست که مشابه حرف رضایی را میزند. «سریع خودتان را برسانید منزل ما ببینید موضوع از چه قرار است. رفتم و با یک خلبان جوان روبرو شدم. همان چند جمله اول را که گفت فهمیدم حلقه گمشده ما پیدا شده است.»[۱]
آن خلبان به رضایی گفته بود وقتی مادرش از قصد پسرش در شرکت در کودتا آگاه میشود به او میگوید: «شیرم را حرامت میکنم، اگر سریعاً پیش امام نروی و ماجرا را به ایشان نگویی.» خلبان هم به منزل آقای خامنهای رفت و ماجرا برای او بازگو کرد.[۶]
روایت خامنهای[ویرایش]
برخی منابع در جمهوری اسلامی روایت آقای خامنهای را رسمی میدانند. در کتاب خاطرات ریشهری و کتاب «کودتای نوژه» نوشته عبدالله شهبازی نقلقول او ذکر شده است.[۱]
آقای خامنهای تعریف میکند که «شبی حدود اذان صبح، دیدم درب منزل ما را میزنند، بشدت هم میزدند، من از خواب بیدار شدم، [گفتند] یک ارتشی آمده و میگوید با شما یک کار واجب دارد... گفت: کار واجبی دارم و فقط به خودتان میگویم. گفت: کودتایی قرار است انجام شود.» آقای خامنهای نقل میکند که خلبان به او گفته کودتا قرار است «امشب» یا «فردا شب» صورت بگیرد. چون اکبر هاشمی رفسنجانی آن شب در منزل آقای خامنهای بود، ماجرا را برای او نیز نقل میکند و به محسن رضایی تلفن میکند که فوراً به منزل او برود.[۱]
روایت اکبر هاشمی رفسنجانی[ویرایش]
اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود نقل میکند که حدود یک ماه و نیم قبل از کودتا «به ما اطلاع داده شد که عوامل بختیار در ایران و شبکه نظامی و تبلیغاتی بر سرعت فعالیتهایشان افزودهاند.» او این مسئله را در شورای انقلاب اسلامی ایران طرح کرد. «معلوم شد که بنیصدر هم از کانال دیگری مطلع شده است. قرار شد که تحقیق کنیم. شورای انقلاب سپاه را مسئول کرد که به همراه نیروهای مخصوصی از ارتش این جریان را تعقیب کند.» او اضافه میکند با دستگیری عدهای، برنامه آنها «به هم خورد... معلوم شد طرح کودتا آماده شده و قرار است از یکی از پایگاههای هوایی تهران اجرا شود. خیلی زود معلوم شد که دوباره این طرح به تأخیر افتاده است.»[۱]
روایت نقاب[ویرایش]
بنا به نوشته گازیوروسکی، رهبران بازمانده «نقاب» با تحقیق در شکست کودتا دریافتند که دو نفر از افراد گروه بدون اجازه کمیته نقاب در ساعات اولیه شامگاه ۹ ژوئیه با بختیار و یکی از اعضای گروه در پاریس تلفنی تماس میگیرند و از زمان و مکان طرح اطلاعات میدهند. در حالی که کمیته نقاب قرار نبود که تا زمان وقوع عملیات با بختیار تماس بگیرد.[۱]
آقای بنیصدر هم نقل میکند که تعجب آن بود که چطور برخی از افراد کودتاگر به راحتی و «باز» گزارشهای خود را از طریق تلفن به پاریس ارسال میکردند.[۱]
به نظر رهبران نقاب، یکی از دریافتکنندگان این تلفنها این اطلاعات را به شخص دیگری میدهد و آن شخص بدون اطلاع او، ماجرا را به دولت ایران گزارش میدهد.[۱]
وقایع پس از کودتا[ویرایش]
موضع خمینی[ویرایش]
درست یک روز پس از روشن شدن کودتا، روحالله خمینی در مصاحبهای آمریکا و شوروی را به طرح کودتایی علیه وی متهم کرد.[۳]
اعتراف[ویرایش]
دو روز پس از کودتا دو تیمسار بلندپایه دستگیر شدند. این دو به نامهای سعید مهدیون فرمانده سابق نیروی هوایی و آیت محققی، به همکاری خود با بختیار در بازجوییها اشاره کردند.[۲]
پناهندگی دو افسر به ترکیه[ویرایش]
خبرگزاریهای ترکیه پس از این اتفاق گزارش دادند، که ۲ افسر ایرانی با هلیکوپتری به ترکیه رفته و در آنجا درخواست پناهندگی سیاسی کردهاند. آنها خواهان رفتن به آمریکا بودند. ارتباط این دو با کودتا مشخص نبود.[۷] ایران در ۱۷ ژوئیه درخواست بازگرداندن این افراد را به ایران تسلیم مقامهای ترکیه کرد. ترکیه تصریح کرد که هلیکوپتر را در اسرع وقت به ایران بازپس میدهد، ولی ارجاع این افراد را مشروط به رسیدگی به درخواستهای این کشور از ایران کرد.[۸]
بسته شدن مرزها[ویرایش]
به دستور شورای انقلاب ایران، تمامی مرزهای زمینی، هوایی و دریایی کشور برای جلوگیری از فرار کودتاگران بسته شد. این اقدام پس از پخش خبری در رادیو مبنی بر ممنوع بودن خروج از مرز برای یک هفته و برای جلوگیری از سردرگمی مردم انجام گرفتهشده بود. بر اساس بخشنامهٔ شورای انقلاب هواپیماهای به مقصد ایران میتوانند در ایران بنشینند ولی تا ۴۸ ساعت باید در ایران بمانند.[۴]
دادگاه متهمان[ویرایش]
محمد بهشتی رئیس دادگاه عالی کشور از محاکمهٔ متهمان در چند روز پس از ۱۷ ژوئیه ۱۹۸۰ خبر داد و این که عدهای از آنها به اعدام محکوم خواهند شد. در عین حال دادگاه انقلاب به ریاست یک روحانی، به احتمال زیاد صادق خلخالی به این پرونده رسیدگی خواهد کرد. دفتر رئیسجمهور اما از محاکمهٔ یک گروه چندنفره از سران کودتا خبر داد و به سرنوشت بقیهٔ ۳۰۰ دستگیرشده اشارهای نکرد.[۸]
در اولین گروه از اعدامها، در ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۰–۹ روز پس از اعلام کشف این کودتا-، ۵ نفر از درجهداران ارتش که در زندان به سر میبردند، در دادگاهی غیرعلنی محکوم شده و تیرباران شدند. این ۵ تن، تیمسار سرتیپ آیت محققی (یکی از طراحان اصلی)، سروان بیژن ایراننژاد، سرگرد فرخزاد جهانگیری، استوار محمد مالکی و همافر یوسف پوررضایی نام داشتند.[۹]
در نهایت ۱۲۱ نفر از دستگیرشدگان در دادگاه انقلاب به حکم محمد ریشهری اعدام شدند.[۱۰]
ترور بختیار در پاریس[ویرایش]
گروه سه نفری از تروریستهای سوری (محمد لوهای)، لبنانی (انیس نقاش) و لیبیایی با پوشش خبرنگار وارد اقامتخانهٔ بختیار شده و شروع به تیراندازی میکنند. در این تیراندازی یکی از همسایگان ایرانی خانهٔ وی و یکی از پلیسان محافظ وی کشته میشوند ولی به خود شاپور بختیار آسیبی وارد نمیشود. رادیو تهران ترورکنندگان را گروه پاسداران انقلاب اسلامی مینامند که علت ترور بختیار را شرکت وی در کودتا و همچنین دیگر مشکلات کشور میدانند.[۱۱] انیس نقاش در روزهای بعد اعتراف کرد، که از مقامهایی در ایران که سمت آنها را نمیدانست، برای انجام این ترور، پول و امکانات دریافت کردهاست. وزیر خارجهٔ وقت ایران صادق قطبزاده رابطهٔ این ترور با دولت ایران را قویاً رد کرد و خواهان مذاکره با طرف فرانسوی خود شد.[۹]
منابع[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ ۱٫۱۳ ۱٫۱۴ ۱٫۱۵ ۱٫۱۶ ۱٫۱۷ ۱٫۱۸ {{روایتهای ۹ گانه از ماجرای لو رفتن کودتای نوژه}} بیبیسی فارسی
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «Generals ' confess 'to Iran plot». Guardian، ۱۴ ژوئیه ۱۹۸۰، Overseas.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ «Attempt to crash Iran». Guardian، ۱۲ ژوئیه ۱۹۸۰، Overseas.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ «Iran closes border to foil plotters' escape». Guardian، ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۰، Overseas.
- ↑ تاریخ ایرانی
- ↑ خبر آن لاین
- ↑ «more than 25 executed in Iran». Guardian، ۱۵ ژوئیه ۱۹۸۰، Overseas.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ «Iran plotters face 'almost certain' death penalty». Guardian، ۱۷ ژوئیه ۱۹۸۰، Front page.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ «Iranians start to execute alleged plotters». Guardian، ۲۱ ژوئیه ۱۹۸۰، Front Page.
- ↑ لیست اعدام شدگان
- ↑ «Bakhtiar escapes murder attempt». Guardian، ۱۹ ژوئیه ۱۹۸۰، Front page.