پارسوآش
پارسوآش یا پارسوماش یا پارسواش یا پارسومش یا پارساماش یا کشور پارسوماش ، در کتیبههای پادشاه آشور شمشی اداد پنجم ۸۲۳ تا ۸۱۰ پیش از میلاد و در کتیبهٔ سناخریب در سال ۶۹۱ پیش از میلاد به مناسبت نبرد در حلوله و همچنین در یک رشته از نامههای آرشیو ، پادشاهان آشور که مربوط به حوادث ۶۵۳ تا ۶۵۲ پیش از میلاد است، به عنوان یکی از ایالات منتهی عیلامی ذکر شدهاست، پارسوماش امکان دارد که همان پارس باشد.[۱]
در برخی از منابع پارسوا با پارسوماش یکسان دانسته شدهاست، اما ریچارد نلسون فرای مینویسد گمان نمیرود که پارسوماش، همان استان پارسوای آشور باشد.
به احتمال قوی همان پارس بعدی یا بخشی انشان است.[۲]
محتویات
نظریه مهاجرت پارسیان از پارسوآ به پارسوماش[ویرایش]
کشور پارسوا محتملاً در اردلان کنونی که مابین شهر سلیمانیه و کوه الوند قرار گرفتهاست.[۳] عبدالحسین زرینکوب مینویسد طوایف پارسه ظاهراً از محلی در نواحی شرق دریاچه ارومیه به نام پارسواش [۴] در امتداد زاگرس در درههای کرخه و کارون تدریجاً به سمت جنوب فلات سرازیر شدهاند و وقتی در حوالی شوشتر و مسجد سلیمان کنونی رسیده اند، مهاجرت را متوقف کردهاند. این مناطق، از نظر باستانی، امروزه به نام آنها پارس خوانده میشود...
این قوم، در همین نواحی به زندگیه شبانکارگی و کشاورزی اشتغال جستهاند و این نواحی را به یاد سرزمینی که در حوالی ارومیه ترکش کرده بودند به نام پارسوماش، یا پارسواش خواندهاند.
خاندان هخامنش به عنوان یک خانوادهٔ ممتاز، سرکردگی این طوایف را برعهده داشتهاست.[۵]
دیاکونوف مینویسد، معلوم نیست که آریاییان در چه زمانی در پارس پیدا شدهاند. در هر حال قبول این فرضیه که آنها در قرن هشتم تا هفتم پیش از میلاد از ایالت شمال پارسوماش آمدهاند، خیلی ضعیف است...![۶]
نگره ی بی پیوند بودن نام پارسوا با تیره های پارس[ویرایش]
از همان هزاره سوم پیش از میلاد، شمار نام های جغرافیایی آریایی در آسیای صغیر و روی هم رفته در آسیای غربی رواج یافت.
همچنین همین پارسوماش که از گذشته تا امروز به ریخت های گوناگون کاربرد بسیار داشت و دارد. به جز از پارسوماش در آن زمان بخش ها و کرانه های چندی وجود داشتند که نامهای آریایی و شهروندان غیر آریایی داشتند.[۷]
دیاکونوف پیشنهاد میکند که پارسه یا پارسوآ و پارثوا Parthava سه گونه ریهت ریشه گرفته از واژهٔ باستانی Parsava به چمار(معنی) «استخوان دندهٔ سینه و پهلو و مرز» هستند که Parsava نیز با واژهٔ هند و اروپایی Gerk به چم «استخوان دندهٔ سینه و جناغ سینه» و واژهٔ اوستایی و واژهٔ استی Fars به چمار پهلو و مرز، پیوند دارد.
همهٔ این سرزمینها که به آن نمارش(اشاره) رفت در مرز ماد، در بخش جنوب (پارسه) در بخش خاور(مشرق) (پارثوا) و در باختر آن پارسوا جای داشته است. بنابر این هیچ نیازی به پندار اینکه این نام بدست پارسیان از اپاختر(شمال) به اواخشتر(جنوب) آورده شده نیست.
همانطور که شایمنداست ناسانی(تفاوت) دو نام پارسی و پارتی دستاورد ناسانی گویش باشد و بدرستی این هر دو نام یک تبار باشد، گمان میرود پارسه نیز براستی یک واژهٔ مادی باشد، در برابر واژهٔ فارسی باستان پارثه Partha و واژهٔ باستانی پارثوا با پارسوا برابر میشود.
هرچند این ریشهیابی نشانی از هوشمندی دارد ولی گمان بسیار اینست که پارسه نام تیره ای باشد از ایرانیان، که به سوی فارس یا استان خوزستان کنونی رفتند و آن سرزمین انشان نام گرفتهاست.[۸]
در سال ۸۳۰ پیش از میلاد، سده ایی پیش از به قدرت رسیدن خانوادهٔ هخامنش در پارسوماش، شلمانسر سوم پادشاه آشور از ۲۷ شاهک سرزمین آسیانینشین پارسوا، در جنوب غربی دریاچه ارومیه به گونه همزمان باج گرفت.
نام این شاهکها در سالنامهٔ این شاه یاده شده است که هیچ یک آریایی نبودند. یک سده دیگر آشور بانیپال وارد سرزمین عیلام گردید و پس از آنکه خاک عیلام را به توبره کشید، بنابر دیدگاه گیرشمن نیز نخستین تماس آشوریان با پارسیان ، نه در پارسوا، ونکه(بلکه) در مرز عیلام، و در پارسوماش بودهاست. [۹]
پانویس[ویرایش]
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ایران باستان، ۷۵.
- ↑ نلسون فرای، میراث باستانی ایران، ۱۱۵.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ایران باستان، ۲۰۱.
- ↑ (زرینکوب بجای پارسوا، پارسوآش را ذکر کردهاست.)
- ↑ زرینکوب، روزگاران، ۶۵.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ایران باستان، ۷۴.
- ↑ قرشی، ایران نامک، نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، ۲۰۲.
- ↑ نلسون فرای، میراث باستانی ایران، ۷۸.
- ↑ قرشی، ایران نامک، نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، ۲۰۱.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- زرینکوب، عبدالحسین. روزگاران. چاپ دوازدهم. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۹۶۱-۱۱-۱-.
- دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ. تاریخ ایران باستان. ترجمهٔ روحی ارباب. چاپ پنجم. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴. شابک ۹۶۴-۴۴۵-۲۳۸-۰.
- نلسون فرای، ریچارد. میراث باستانی ایران. ترجمهٔ مسعود رجبنیا. چاپ هشتم. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۱۱-۹.
- فرهوشی، بهرام. ایرانویج. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۸.