سید محمد بهشتی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از سید محمد حسینی بهشتی)
پرش به: ناوبری، جستجو
محمد حسینی بهشتی
رئیس دیوان عالی کشور
مشغول به کار
۴ اسفند ۱۳۵۸ – ۷ تیر ۱۳۶۰
رهبر سید روح‌الله خمینی
پیش از او: سید مهدی سجادیان
بعد از او: سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
دبیرکل حزب جمهوری اسلامی
بعد از او: محمد جواد باهنر
نایب رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی
اطلاعات شخصی
تولد سید محمد حسینی بهشتی
۲ آبان ۱۳۰۷
لُنبان، اصفهان
مرگ ۷ تیر ۱۳۶۰ (۵۲ سال)
تهران،
ملیت  ایران
حزب سیاسی جامعه روحانیت مبارز، حزب جمهوری اسلامی
همسر عزت‌الشریعه مدرس مطلق
فرزندان علیرضا، محمدرضا، ملوک‌السادات، محبوبه‌سادات[۱]
محل تحصیل دانشگاه تهران
پیشه سیاستمدار
دین اسلام، شیعه
تأثیرگذاران سید محمدحسین طباطبایی
امضاء
وب‌گاه www.beheshti.org
جمهوری اسلامی ایران
Emblem of Iran.svg

سیاست و حکومت ایران


سید محمد حسینی بهشتی (زادهٔ ۲ آبان ۱۳۰۷ در محلهٔ لُنبان اصفهان — درگذشتهٔ ۷ تیر ۱۳۶۰ در تهران) مشهور به شهید بهشتی، سیاست‌مدار و فقیه ایرانی و نخستین رییس دیوان عالی کشور پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و نایب رییس مجلس خبرگان قانون اساسی بود. گاهی از وی به عنوان نظریه‌پرداز ولایت فقیه نام برده می‌شود. او از جمله افراد نزدیک به آیت‌الله خمینی و هواداران تشکیل حکومت اسلامی در ایران بوده و نقش بسیار مهمی در استقرار جمهوری اسلامی در ایران داشته است.

پدرش، سید فضل‌الله، مردی روحانی و از مدرسین حوزه علمیه اصفهان بود و گاهی برای برپایی نماز جماعت به روستاهای پیرامون می‌رفت. محمد بهشتی در هفتم تیر ۱۳۶۰ و در پی انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی که گفته میشود از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران سازماندهی شده بود، کشته شد.

آموزش در کودکی و نوجوانی[ویرایش]

در چهار سالگی به مکتب رفت. سپس به دبستان دولتی ثروت که بعدها ۱۵ بهمن نامیده شد وارد شد. در امتحان ورودی دبستان در کلاس ششم پذیرفته شد ولی به شوند سن کمی که داشت در کلاس چهارم نشست. در آزمون های پایان دورهٔ دبستان در شهر دوم شد و به دبیرستان سعدی رفت. پس از شهریور ۱۳۲۰، در سال دوم دبیرستان، همکاری اش با شاگردان مدرسه های دینی بیشتر شد و به طلبه شدن علاقه پیدا کرد. سرانجام در سال ۱۳۲۱ و در سن چهارده سالگی دبیرستان را رها کرد و به مدرسه صدر بازار رفت.[۲]

خانواده[ویرایش]

فرزند او سید علیرضا حسینی بهشتی، عضو هیئت علمی دانشکدهٔ علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، دبیر کل جمعیت توحید و تعاون و از بازداشت شدگان ناآرامی‌های انتخابات ریاست جمهوری دهم است.[۳] سید محمدرضا حسینی بهشتی دیگر فرزند او، استادیار فلسفه دانشگاه تهران و مدیر گروه فلسفه فرهنگستان هنر است.[۴] ملوک‌السادات حسینی بهشتی، دختر او، دارای دکترای زبان شناسی همگانی از دانشگاه تهران، استادیار پژوهشی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و رئیس پژوهشکده مدیریت دانش این پژوهشگاه است.[۵]

آموزش حوزوی و دانشگاهی[ویرایش]

در سال ۱۳۲۱ وارد مدرسهٔ صدر شد و پس از آموختن ادبیات عرب، منطق، کلام و سطوح فقه و اصول، در سال ۱۳۲۵ راهی قم شد و به مدرسهٔ حجتیه رفت. در قم خارج فقه و اصول را نزد سید محمد محقق داماد و روح الله خمینی فراگرفت و در درس آیت‌الله بروجردی، سید محمد تقی خوانساری و حجت کوه کمری نیز حاضر می‌شد. بخشی از کفایه را نزد مرتضی حایری یزدی و بخش دیگر آن را به همراه مکاسب نزد محقق داماد خواند. درس منظومه منطق و کلام که در اصفهان نیمه‌کاره مانده بود به دلیل کم بودن استاد فلسفه در قم ادامه نیافت و بیشتر به فقه و اصول می‌پرداخت. در کنار تحصیلش در قم، همانند اصفهان، تدریس نیز می‌کرد و درآمد زندگی اش را از این راه برآورده می‌کرد.

در سال ۱۳۲۷ دیپلم ادبی را با شرکت در آزمون متفرقه گرفت و به دانشکدهٔ علوم معقول و منقول (دانشکدهٔ الهیات و علوم اسلامی کنونی) دانشگاه تهران وارد شد. گواهی کارشناسی رشتهٔ معقول (فلسفه و حکمت اسلامی) را در سال ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران دریافت کرد. عنوان پایان‌نامهٔ او «بساطت یا ترکب جسم» بود که آن را با هدایت محمود شهابی خراسانی با درجهٔ عالی به پایان رساند.

محمد بهشتی پس از گرفتن کارشناسی تصمیم داشت برای یادگیری فلسفهٔ غرب با بورس تحصیلی‌ای که در آن پذیرفته شده بود به اروپا سفر کند. در آن زمان او در کلاس‌های فلسفه در گفتگوهایی که می‌شد اشکال می‌گرفت، با استاد جدل می‌کرد و استاد نیز به همان شیوه پاسخش را می‌داد و گاه حتا پرسش و پاسخ ها به داد و فریاد کشیده می‌شد. به همین دلیل از فلسفهٔ اسلامی ناامید شده بود. در همان دوره محمدحسین طباطبایی از تبریز به قم می‌آید. بهشتی به این استاد جدید هم امیدی نداشت و فقط به دلیل پافشاری دوستش مرتضی مطهری، در یک جلسه از کلاس‌های وی حاضر شد. پس از کلاس اشکالی که به درس وی داشت به او گفت. طباطبایی با دقت به حرف او گوش کرد و با او با آرامش و بدون تعصب و تندی بحث کرد. این برخورد طباطبایی روی بهشتی اثر ژرفی گذاشت، به گونه ای که او از آموختن در خارج از کشور پشیمان شد و به قم بازگشت. در درس‌های اسفار ملاصدرا و شفای ابن سینا و نیز کلاس های گفت و شنید کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم نزد طباطبایی حضور می‌یافت. در این دوره بخشی از وقتش را به آموزش درس زبان انگلیسی در دبیرستان‌های قم اختصاص می‌داد، از جملهٔ آن‌ها دبیرستان حکیم‌نظامی بود. در ۱۳۳۳ نیز دبیرستان دین و دانش را در قم بنیان کرد.

Beheshtianimation.gif

در سال ۱۳۳۵ دورهٔ دکترای خود را در رشتهٔ فلسفه آغاز کرد. اما با توجه به سفر به آلمان نتوانست به موقع دوره را به پایان برساند و سرانجام در سال ۱۳۵۳ از پایان‌نامه دکترای خود با نام «مسائل ما بعدالطبیعه در قرآن» دفاع کرد.

در سال ۱۳۳۹ به‌همراه علی مشکینی، عبدالرحیم ربانی شیرازی و سید محمدرضا گلپایگانی و آموزگاران دیگر برآمدند تا به حوزهٔ علمیهٔ قم سازماندهی بیشتری بدهند. این تلاش به تهیهٔ طرح و برنامه‌ای هفده ساله برای فراگیری علوم اسلامی انجامید. این طرح پایهٔ برپایی مدرسه‌هایی چون مدرسه حقانی شد.

آغاز مبارزات سیاسی[ویرایش]

هر چند که در سال‌های ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱ در گردهمایی ها و نشست‌های سیاسی نهضت ملی شدن صنعت نفت در تهران و اصفهان شرکت می‌کرد، اما به گونه پیگیر تلاش های خود به رهبری روح‌الله خمینی را در سال ۱۳۴۱ و با تشکیل کانون دانش‌آموزان قم، با همراهی محمد مفتح، آغاز کرد. پس از سخنرانی او در جشن روز مبعث در دانشگاه تهران، هسته‌ای پژوهشی برای پژوهش پیرامون حکومت اسلامی تشکیل شد. به دستور ساواک، از قم به تهران فرستاده شد[۶] و در آن‌جا با هموندان هیئت‌های موتلفه اسلامی ارتباط برقرار کرد. با پیشنهاد شورای مرکزی مؤتلفه، آیت‌الله خمینی برای این گروه شورای روحانیت و فقاهت تعیین کرد که محمد بهشتی به همراه مرتضی مطهری، محی الدین انواری و مهدی مولایی تشکیل دهندهٔ آن بودند. در سال ۱۳۴۳ در اثر فشار ساواک از آموزش و پرورش منتظر خدمت شد.[۷][۸]

سفر به آلمان[ویرایش]

در سال ۱۳۴۳ کار ساختمان مسجدی در هامبورگ که ساخت آن با حمایت آیت‌الله بروجردی و هزینه شاه آغاز شده بود، رو به پایان بود. به دلیل بازگشت محمد محققی -نمایندهٔ آیت‌الله بروجردی- به ایران، مسلمانان هامبورگ از مراجع قم برای مسجد درخواست روحانی کردند. سید محمدهادی میلانی و حایری، بهشتی را برای این کار انتخاب کردند. از سوی دیگر به دلیل کشته شدن نخست وزیر حسن علی منصور به دست فداییان اسلام و نقش شاخهٔ نظامی هیئت‌های موتلفه در آن، دوستان بهشتی به دنبال بیرون بودن او از کشور بودند. نخست ساواک جلوگیر گذرنامه برای این سفر شد.[۹] اما با تلاش سید احمد خوانساری این مشکل برچیده شد و او در اسفند ۱۳۴۳ به آلمان رفت و در شکل‌گیری مرکز اسلامی هامبورگ و اتحادیه انجمن اسلامی دانش‌آموزان مسلمان - گروه فارسی‌زبانان - ایفای نقش کرد. در این مدت به سفر حج رفت و نیز سفرهایی به ترکیه، سوریه، لبنان و عراق برای آشنایی با تلاش های اسلامی و دیدار با موسی صدر و روح‌الله خمینی انجام داد. در ۱۳۴۹ سفری به ایران داشت که در آن سفر از سوی ساواک ممنوع‌الخروج شد و اقامت ۵ سالهٔ او در آلمان پایان یافت.

کوشش ها پس از بازگشت تا انقلاب[ویرایش]

پس از بازگشت به ایران، دوباره در آموزش و پرورش مشغول به کار شد و سپس به عنوان کارشناس ارشد در کتاب‌های علوم دینی در سازمان تدوین کتاب‌های درسی ایران اشتغال داشت و به همراه محمد جواد باهنر به گردآوری کتاب های درسی برای مدرسه ها پرداخت. وی همچنین از سوی وزارت فرهنگ به ماموریت‌هایی، از جمله به آبادان، فرستاده شد.[۱۰][۱۱] علاوه بر آن در کنار کارهای علمی و تکمیل کتاب‌های در دست نگارشش و کارهای حوزه، جلسه های تفسیر قرآن را در «مکتب قرآن» برگزار می‌کرد که دختران و پسران جوان در آن شرکت می‌کردند. نیز در مناسبت‌های گوناگون به سخنرانی می‌پرداخت. در فروردین ۱۳۵۴ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد و چند روزی را در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری گذراند.[۱۲] پس از آن دیگر جلسات تفسیر ادامه نیافت. از سال ۱۳۵۵ در تلاش‌هایی برای ایجاد هسته‌های تشکیلاتی شرکت داشت که به ایجاد جامعه روحانیت مبارز انجامید. از سال ۱۳۵۶ با اوج‌گیری انقلاب بر دامنهٔ کوشش هایش افزود. در بهار ۱۳۵۷ سفری به اروپا و آمریکا داشت. هدف او در این سفر دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه و هماهنگی حرکت‌های سیاسی گروه‌های باورمند به رهبری روح‌الله خمینی بود. پس از سفر خمینی به فرانسه نیز برای دیدار با او به پاریس رفت. در عاشورای ۱۳۵۷ پس از سخنرانیش بازداشت شد و مدت کوتاهی را در زندان اوین و کمیتهٔ مرکزی بود.[۱۳] وی در جریان انقلاب رابط میان سفارت آمریکا و انقلابیون مذهبی به رهبری روح الله خمینی بود که با اشغال سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان موسوم به خط امام جزییات بیشتری برای اثبات آن درز کرد ولی از انتشار جزییات دقیق خودداری کردند.[نیازمند منبع]

پس از انقلاب ۱۳۵۷[ویرایش]

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ او دبیر شورای انقلاب بود. به دلیل باور نیرومند به کار حزبی در ۲۹ اسفند ۱۳۵۷ حزب جمهوری اسلامی را به همراه سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنه‌ای و محمد جواد باهنر بنیان کرد که به زودی به مخالفان سرسخت رییس جمهور ابوالحسن بنی صدر تبدیل شد. بهشتی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شرکت کرد و برای تدوین قانون اساسی انتخاب شد.

در ۴ اسفند ۱۳۵۸ به دستور آیت‌الله خمینی ریاست قوه قضائیه دیوان عالی کشور را بر عهده گرفت و تا هنگام فوت این ریاست قوه قضائیه را بر عهده داشت.[۱۴]

در ۲ تیر ماه ۱۳۶۰، پس از برکناری ابوالحسن بنی‌صدر به همراه محمد علی رجایی و هاشمی رفسنجانی عضو شورای موقت ریاست جمهوری شد. وی در شامگاه ۷ تیر سال ۱۳۶۰ در حادثه‌ی بمب‌گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی منصوب به سازمان مجاهدین خلق ایران در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی کشته شد. سازمان مجاهدین خلق تا به امروز مسئولیت این انفجار را بر عهده نگرفته است و نقش خود در آن را انکار می‌کند.

آثار[ویرایش]

  • آموزش مواضع
  • از حزب چه می‌دانیم
  • اقتصاد اسلامی
  • اهمیت شیوهٔ تعاون
  • بانکداری و قوانین مالی اسلام
  • باید و نبایدها
  • بررسی و تحلیلی از جهاد، عدالت، لیبرالیسم، امامت
  • بهداشت و تنظیم خانواده
  • پنج گفتار
  • التوحید فی القرآن
  • توکل از دیدگاه قرآن
  • حج در قرآن
  • حق و باطل
  • خدا از دیدگاه قرآن
  • دکتر شریعتی، جستجوگری در مسیر شدن
  • ربا در اسلام
  • رسالت دانشگاه و دانشجو
  • روش برداشت از قرآن
  • سرود یکتاپرستی
  • سلسله درسهای اسلامی - مسئله مالکیت
  • سلسله درسهای اسلامی - شناخت
  • شناخت از دیدگاه فطرت
  • شناخت از دیدگاه قرآن
  • طرح لایحهٔ قصاص
  • مبارزهٔ پیروز
  • مبانی نظری قانونی اساسی
  • محیط پیدایش اسلام
  • مکتب و تخصص
  • نقش آزادی در تربیت کودکان
  • نقش تشکیلات در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران
  • نماز چیست؟
  • وظائف انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا در برابر جوانان مسلمان
  • ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران


کابینهٔ موقت شورای انقلاب
رؤسا
ر. رئیس نوبت ریاست ر. رئیس نوبت ریاست
۱ مطهری اولین رئیس ۳ بهشتی سومین رئیس
۲ طالقانی دومین رئیس ۴ بنی‌صدر چهارمین رئیس
وزیران
ر. وزیر وزارت‌خانه ر. وزیر وزارت‌خانه
۱ باهنر وزارت آموزش و پرورش ۱۰ قزوینی راه و ترابری
۲ قندی ارتباطات ۱۱ احمدزاده صنایع و معاون
۳ نمازی اقتصاد ۱۲ حبیبی علوم
۴ بنی‌صدرقطب‌زاده امورخارجه ۱۳ میناچی ارشاد
۵ صدر بازرگانی ۱۴ فروهر کار
۶ سامی بهداشت ۱۵ هاشمی کشور
۷ شیبانی کشاورزی ۱۶ کتیرایی مسکن
۸ مهدوی کنی دادگستری ۱۷ معین‌فر نفت
۹ چمران دفاع ۱۸ تاج نیرو


پانویس[ویرایش]

  1. یادی از شهیدبهشتی به قلم علیرضا بهشتی
  2. مصاحبه با روزنامهٔ جمهوری اسلامی، منتشر شده درتاریخ ۱۳/۴/۱۳۶۰
  3. BBC فارسی - ایران - علیرضا بهشتی دچار عارضه قلبی شد
  4. آفتاب - دکتر محمدرضا بهشتی: طرح بایدها و نبایدهای اخلاقی از یک منظر خاص نادرست است
  5. http://www.irandoc.ac.ir/resume/ProfileDetails.aspx?id=64
  6. اقدام برای جابجایی از اداره فرهنگ قم به تهران، در پایین مقالهٔ سیری در زندگی و مبارزات دکتر بهشتی، محمد رضا تمری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  7. زندگی نامه شهید بهشتی (قسمت دوم)، سایت تبیان
  8. سال‌شمار زندگی شهید بهشتی، وب‌سایت بنیاد نشر و آثار و اندیشه‌های سید محمد بهشتی.
  9. سیری در زندگی و مبارزات دکتر بهشتی، محمد رضا تمری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  10. خانم وزیر. خاطرات و دست‌نوشته‌های فرخ‌رو پارسا. تألیف منصوره پیرنیا. انتشارات مهرایران. چاپ ۲۰۰۷. شابک ۰۹۲۱۳۳۶۹۲۸ ص۲۳۶–۲۳۷
  11. خانم وزیر. خاطرات و دست‌نوشته‌های فرخ‌رو پارسا. گردآوری منصوره پیرنیا. انتشارات مهرایران. چاپ ۲۰۰۷. شابک ۰۹۲۱۳۳۶۹۲۸ ص۲۳۶
  12. اتهام بازداشت شهید بهشتی: اقدام علیه امنیت کشور، در ذیل مقالهٔ سیری در زندگی و مبارزات دکتر بهشتی، محمد رضا تمری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  13. نامهٔ تحویل به کمیته، در ذیل مقالهٔ سیری در زندگی و مبارزات دکتر بهشتی، محمد رضا تمری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
  14. آیت‌الله بهشتی، نخستین رئیس انقلابی دیوان عالی کشور جام جم آنلاین

منابع[ویرایش]

هشدار: ترتیب پیش‌فرض «بهشتی، سید محمد» ترتیب پیش‌فرض قبلی «حسینی بهشتی، محمد» را باطل می‌کند.