فخرالدین اسعد گرگانی
فخرالدین اسعد گرگانی | |
---|---|
زمینهٔ کاری | شعر، داستان |
زادروز | آغاز قرن پنجم هجری کرکان ملایر[۱][۲] |
مرگ | بعد از سال ۴۴۶ ه ق
گویا در اواخر عهد طغرل سلجوقی |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | اصفهان |
در زمان حکومت | طغرل سلجوقی |
سبک نوشتاری | سبک |
کتابها | داستان ویس و رامین |
دلیل سرشناسی | داستان سرایی |
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر داستانگوی ایرانی نیمهٔ نخست سده پنجم هجری است. ولادت او در آغاز قرن پنجم هجری در کرکان ملایر[۱][۲] [۳] [۴] میباشد. وفات فخرالدین اسعد بعد از سال ۴۴۶ و گویا در اواخر عهد طغرل سلجوقی اتفاق افتادهاست.
وی از داستان سرایان بزرگ ایران است و معتزلی مذهب بودهاست. او همزمان با سلطان ابوطالب طغرل (۴۲۹–۴۵۵) میزیستهاست. او در فتح اصفهان با طغرل همراه بوده و بعد از آنکه سلطان از اصفهان به قصد تسخیر همدان خارج شد، فخرالدین اسعد با وی به همدان نرفت و با عمید ابوالفتح مظفر نیشابوری حاکم اصفهان در آن شهر ماند و تا ز مستان سال ۴۴۳ را در آن شهر به سربرد. گفتگوهای او با امیر ابوالفتح مظفر به نظم داستان ویس و رامین توسط او انجامید.
بعدها بسیاری از گویندگان در منظومههای خویش به شیوه شاعری وی توجه نمودند که از آن جمله نظامی گنجوی را باید نام برد که هنگام سرودن خسرو و شیرین به برخی از موارد این کتاب نظر داشتهاست.[۵][۶]
آثار[ویرایش]
- منظومه ویس و رامین
افزون بر ماجرای بهرام گور، سندی که اهمیت دژ گوراب ملایر را دو چندان میکند این است که، فخرالدین اسعد گرگانی شاعر معروف قرن پنجم هجری، همروزگار با طغرل بیک سلجوقی و سرایندهٔ شهیر منظومهٔ ویس و رامین از دژ گوراب در اثر خود یاد کرده است. همین عامل باعث شده است که عدهای نام او را فخرالدین اسعد کرکانی بدانند. کرکان نام روستایی در شهرستان ملایر و در ۱۰ کیلومتری گوراب است. بسیاری بر این باورند که چون کرکان، روستای کوچک و نامشهوری بوده است، بعدها به جای اینکه فخرالدین اسعد را کرکانی بدانند، به اشتباه گرگانی نامیدهاند. ولادت او را با توجه به قرائن موجود باید در آغاز قرن پنجم هجری و در ملایر دانست.[۱] دربخشی از منظومه، رامین که از عشق ویس (ویس بر وزن گیس) دلخسته و آزرده است به قلعهٔ گوراب میآید و با زنی به نام گُل ازدواج میکند. ویس باخبر میشود و دایه اش را نزد رامین میفرستد:
چو اندر مرز گوراب آمد از راه | به صحرا پیشش آمد بی وفا شاه |
رامین با دایه بدرفتاری میکند و او را بازمیگرداند. ویس یکی از همنشینهایش را به نام مشکین میخواند و میگوید:
قلم بردار مشکینا به مشک آب | یکی نامه نویس از من به گوراب | |
تو خود دانی سخن در هم سرشتن | به نامه هرچه به باشد نوشتن | |
اگر بازآوری او را به گفتار | بُوَم تا زندهام پیشت پرستار |
نامهٔ ویس به رامین میرسد. رامین مدتی با گل زندگی میکند اما دوباره هوای عشق ویس به سرش میزند. از گل جدا میشود، گوراب را ترک میکند و به جانب خراسان و ویس میرود.
منابع[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ http://www.persian-man.ir/senior/poets/اسعد-گرگانی/
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ http://www.hamedanpayam.com/shownews/specific/12/0x3587a60b1662d17c.html
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ http://www.persian-man.ir/senior/poets/%D8%A7%D8%B3%D8%B9%D8%AF-%DA%AF%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C/
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ http://cyan-home.com/%D9%81%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%B9%D8%AF-%DA%AF%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F/
- ↑ http://biographyha.com/tag/زندگینامه-کامل-فخرالدین-اسعد-گرگانی-ع
- ↑ http://www.wikipg.com/wiki/فخرالدین+اسعد+گرگانی
- حاکمی، اسماعیل. منبع:خلاصهٔ ویس و رامین به کوشش اسماعیل حاکمی
- فروزانفر، بدیعالزمان، سخن و سخنوران (جلددوم)
- مینوی، مجتبی، مقاله در دورهٔ ششم مجلهٔ سخن
- صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران (جلد دوم)
- فرهنگ ایران زمین: مقاله پروفسور مینورسکی ترجمه مصطفی مقربی (دفتر ۱و۲ از جلد ۴)
- مقدمه ویس و رامین: به تصحیح محمدجعفر محجوب
- خلاصه ویس و رامین: به اهتمام جلال متینی
- تذکرههای مختلف مانند: مجمع الفصحای هدایت - آتشکده آذر- لباب الالباب عوفی - تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی
پیوند به بیرون[ویرایش]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به فخرالدین اسعد گرگانی در ویکیگفتاورد موجود است. |
|
این یک مقالهٔ خرد پیرامون ایران است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |