هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج | ||||
---|---|---|---|---|
نام اصلی | امیرهوشنگ ابتهاج | |||
زادروز | ۶ اسفند ۱۳۰۶ (۸۸ سال) رشت |
|||
ملیت | ایرانی | |||
لقب | سایه | |||
پیشه | شاعر | |||
کتابها | نخستین نغمهها، سیاهمشق ۱ و ۲ و ۳، شبگیر، چند برگ از یلدا، تا صبح شب یلدا، یادگار خون سرو | |||
تخلص | سایه | |||
همسر(ها) | آلما مایکیال | |||
فرزندان | یلدا، کیوان، آسیا و کاوه | |||
امضا | ||||
|
امیر هوشنگ ابتهاج[۱] (زادهٔ ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت)، متخلص به «ه. ا. سایه»، شاعر ایرانی است.
محتویات
زندگی[ویرایش]
او در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. برادران ابتهاج عموهای او بودند. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام [گالیا] شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام کاروان (دیرست گالیا...) با اشاره به همان روابط عاشقانهاش در گیرودار مسائل سیاسی سرود. ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران به کار اشتغال داشت.
منزل شخصی سایه که از منازل سازمانی شرکت سیمان است در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیدهاست. دلیل این نام گذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفتهاست.
سایه در سال ۱۳۴۶ به اجرای شعرخوانی بر مزار حافظ در جشن هنر شیراز میپردازد که دکتر باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود (از پاریز تا پاریس) استقبال شرکت کنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح میدهد و مینویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمیکردهاست که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این حد هیجان زده شوند.
ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران (پس از کناره گیری داوود پیرنیا) و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود.[۲] تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او توسط موسیقیدانان ایرانی نظیر شجریان، ناظری و حسین قوامی اجرا شدهاست. تصنیف خاطره انگیز تو ای پری کجایی و تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از اشعار سایه است. سایه بعداز حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) به همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به نشانه اعتراض از رادیو استعفاء داد.
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزلهای حافظ است که با عنوان حافظ به سعی سایه نخستین بار در ۱۳۷۲ توسط نشر کارنامه به چاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظ شناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمت هاست که سایه در مقدمه آن را به همسرش پیشکش کردهاست.[۳]
کارها[ویرایش]
سایه هم در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.
سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمهها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپارهاست با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران به شمار میرود.
سایه در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر خود که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
سایه پس از درگذشت احسان طبری در بهار ۱۳۶۸، مثنوی «قصه خون دل» را به یاد و در رثای او سرود. بسیاری از کارشناسان برآنند که بخش عمدهای از معروفیت ابتهاج، مدیون وابستگی او به حزب توده ایران بوده است.
دفترهای شعر[ویرایش]
این مجموعهها بر این پایهاند:[۲]
- نخستین نغمهها، ۱۳۲۵
- سراب، ۱۳۳۰
- سیاه مشق، فروردین ۱۳۳۲
- شبگیر، مرداد ۱۳۳۲
- زمین، دی ۱۳۳۴
- چند برگ از یلدا، آبان ۱۳۴۴
- یادنامه، مهر ۱۳۴۸ (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)
- تا صبح شب یلدا، مهر ۱۳۶۰
- یادگار خون سرو، بهمن ۱۳۶۰
- حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)
- تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)
- بانگ نی
از این میان سیاه مشق و تاسیان تنها دفترهایی هستند که شاعر با تجدیدنظر در محتوا به چاپهای بعدی میرساند و مجموعه و چکیدهٔ همهٔ شعرهایش است. بانگ نی نیز در پاییز ۱۳۹۵ بدون آگاهی شاعر منتشر شد.
گفتگوها[ویرایش]
با مجلّه مهرنامه[ویرایش]
ابتهاج مهر ۱۳۹۲ در گفتگویی با محمد قوچانی، مهدی یزدانیخرم و علیرضا غلامی که در مجله مهرنامه منتشر شد گفته بود: «من به سلامت تئوریک سوسیالیسم باور دارم. هنوز باور دارم که هیچ راهی جز سوسیالیسم پیش پای بشر نیست. کمونیسم هم یک آرمان دور است. تا به قول معروف یک انسان طراز نوین ساخته نشود که هر کس به اندازه کارش بخواهد و بهرهمند شود، کمونیسم قابل تحقق نیست.»
مهرنامه گفته است این گفتگو اولین گفتگوی مطبوعاتی هوشنگ ابتهاج با یک نشریه است.
او در این گفتگو دربارهٔ احمد شاملو گفته است: «وقتی شاملو مُرد من در مراسمش گریه کردم. یکی از دوستان به من گفت سایه گریه میکنی؟ فکر میکرد من نباید برای شاملو گریه کنم! گفتم این چه حرفی است؟ من برای کدام یک از رفقایم مرثیه ساختهام؟ اخوان، شاملو، کسرایی، شهریار؟ درد نبودن اینها چنان برای من عظیم است که اصلاً کلمه پیدا نمیکنم.»
خاطرات[ویرایش]
هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی خاطرات خود را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب پیر پرنیان اندیش عنوان کرد. در این کتاب هوشنگ ابتهاج به بیان عقاید و نظرات خود دربارهٔ بسیاری از چهرههای به نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود میپردازد. او در این کتاب تأیید میکند که آزادیاش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار به سید علی خامنهای و بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه میکنند» صورت گرفتهاست. ابتهاج یک سال بعد از زندان آزاد میشود.[۴][۵][۶]
سیاست و فرهنگ[ویرایش]
حزب توده[ویرایش]
ابتهاج در گفتگو با مجله مهرنامه در مهر ماه ۱۳۹۲، در بارهٔ روابطش با حزب توده گفته است: «عضو حزب توده نبودم، اما همیشه سوسیالیست بودم و به تودهایها احترام میگذاشتم و رفیق آنها بودم و با آنها همعقیده بودم.»[۷]
اخراج از کانون نویسندگان ایران[ویرایش]
در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج هوشنگ ابتهاج، بهآذین، سیاوش کسرائی، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.[۸][۹]
شرکت در انتخابات ۱۳۹۴[ویرایش]
سایه در ۷ اسفند ۱۳۹۴ و در ساعات پایانی رایگیری در انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری و انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت کرد.[۱۰]
ویژگی شعر[ویرایش]
غلامحسین یوسفی دربارهٔ شعر سایه میگوید: «در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوشترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است. از جمله غزلهای برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.»
اشعار نو او نیز دارای درونمایهای تازه و ابتکاری است؛ و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درونمایهٔ ابتکاری همگام شده، نتیجهٔ مطلوبی به بار آوردهاست.
در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشتهاند انجام دادهاند که در این بین نامهایی چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم میخورد.
نمونه شعر و ترانه[ویرایش]
ای عشق همه بهانه از توست | من خامُشم این ترانه از توست |
یک رباعی از سایه:
مست از خواب برانگیختمش | دست در زلف کج آویختمش | |
جام آن بوسه که میسوخت مرا | تا لب آوردمش و ریختمش |
مژده بده مژده بده یار پسندید مرا | سایهٔ او گشتم و او بُرد به خورشید مرا |
و غزلی دیگر:
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست | تا اشارات نظر نامهرسان من توست | |
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم | پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست | |
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید | حالیا چشم جهانی نگران من و توست | |
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید | همه جا زمزمهٔ عشق نهان من و توست | |
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه | ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست | |
این همه قصهٔ فردوس و تمنای بهشت | گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست | |
نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل | هرکجا نامهٔ عشق است نشان من و توست | |
سایه زآتشکدهٔ ماست فروغ مه و مهر
|
||
وه از این آتش روشن که به جان من و توست
|
و غزلی دیگر:
بازآی دلبرا که دلم بی قرار توست | وین جان بر لب آمده در انتظار توست | |
در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست | جز بادهای که در قدح غمگسار توست | |
ساقی به دست باش که این مست می پرست | چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست | |
هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان | آسایشی که هست مرا در کنار توست | |
سیری مباد سوختهٔ تشنه کام را | تا جرعه نوش چشمهٔ شیرین گوار توست | |
هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت | این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست | |
ای سایه صبر کن که براید به کام دل
|
||
آن آرزو که در دل امیدوار توست
|
و پاره ای از یک شعر نو از کتاب راهی و آهی :
جستارهای وابسته[ویرایش]
ترانه تو ای پری کجایی (سرگشته) با صدای حسین قوامی و ساخته همایون خرّم
ترانه ایران ای سرای امید (سپیده) با صدای محمدرضا شجریان و ساخته محمدرضا لطفی
پانویس[ویرایش]
- ↑ مجله بخارا، ۹۲ صفحهٔ ۲۸۹
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ستایشگر، ۱۹
- ↑ از هوشنگ ابتهاج چه خبر؟
- ↑ پیر پرنیاناندیش، جلد اول، صفحهٔ ۵۴۰
- ↑ پیر پرنیان اندیش: خاطرات ه. الف. سایه
- ↑ خاطرات ۱۵۰۰ صفحهای هوشنگ ابتهاج
- ↑ مهرنامه، شماره ۳۱، مهر ۱۳۹۲، گفتگوی محمد قوچانی، مهدی یزدانیخرم و علیرضا غلامی با هوشنگ ابتهاج، صفحه 243
- ↑ چرا تودهایهای کانون نویسندگان اخراج شدند؟، بیبیسی فارسی
- ↑ کتاب حدیث تشنه و آب، صفحه ۷۲ تا ۸۵ نوشته منصور کوشان
- ↑ هوشنگ ابتهاج هم رای داد
منابع[ویرایش]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به هوشنگ ابتهاج در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ هوشنگ ابتهاج موجود است. |
- پیر پرنیان اندیش (در صحبت سایه): گفتگو با هوشنگ ابتهاج سایه/میلاد عظیمی و عاطفه طیّه/ناشر:انتشارات سخن؛ چاپ اول: پاییز ۱۳۹۱/
- ستایشگر، مهدی. نام نامهٔ موسیقی ایران زمین جلد سوّم. چاپ اوّل. تهران: اطلاعات، ۱۳۷۶. ISBN 964-423-377-8(جلد ۳).
- گیلان در قلمرو شعر و ادب، ابراهیم فخرایی.
- شعر معاصر ایران از بهار تا شهریار، حسنعلی محمدی. ناشر: مؤلف/ صد شاعر، خسرو شافعی.
|
|