وندیداد یا در اصل وی-دیو-داد که از واژۀ اوستایی وی دَئِوَ داتَ[۱] به معنی قوانین بر ضد دیو یا پلیدی می باشد یکی از نسکهای پنجگانهٔ اوستای امروزی است و بیشتر به احکام فقهی (شامل مسائل بهداشتی و آیینی) میپردازد. با این همه، وندیداد، گنچ شایگانیاست از ریشهدارترین و بنیادیترین بنمایههای استورههای زرتشتیان است ».[۲]. در اوستای ساسانی که ۲۱ نسک بوده، وندیداد نسک نوزدهم بودهاست. برخی بر این باورند که درونمایه وندیداد بازتابدهندهٔ آیینهای مغانماد است و از این دید با سایر بخشهای اوستا تفاوت میکند.[۳]
بسیاری از زرتشتیان امروز محتوای وندیداد را در تعارض با گاهان دانسته و گرچه برای آن اهمیت تاریخی-اسطورهشناختی قائلند آن را قابل استناد دینی نمیدانند.[۴] در واقع وندیداد بخش هایی تحریف شده از اوستا است که در دوره حکومت سلسله ی ساسانیان و به دست مؤبدان زرتشتی به اوستا اضافه گردیده است. امکان دارد که وندیداد از درون مایه های کهن تری از دورۀ پارتیان گردآوری شده باشد. آغاز آن بنا به نظر کلاس بلیکر در دورۀ بلاش سوم اشکانی (148-191 م) بوده و در دورۀ خسرو یکم ساسانی (531-579 م) تکمیل شده است.[۱]
آیا کسی که مردار سگ یا آدمی را خورده باشد، میتواند دیگرباره پاک شود؟
۲۴
اهورهمزدا پاسخ داد:
ای زرتشتِ اَشَوَن!
نه! نمیتواند!
لانهٔ او آلونکی میشود. زندگی او از هم دریده میشود. چشمان روشن او از چشمخانه بیرون میآید. دروج «نسو» بر او فرو میآفتد و پیکرش را تا بنِ ناخنها بهسختی میگیرد و از آن پس تا ابد ناپاک میماند.