بحث:ماد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو


تمام مطلب مادها در مطلب ماد نيز موجود (ادغام) است.wikidoost ۲۰:۴۸, ۲۶ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)

برای قلمروی باستانی ایران بیشتر شاهنشاهی بکار میرود، برای روم امپراتوری. همانگونه که برای نامیدن رئیس قلمروی ایرانی واژه شاه درست تر است تا قیصر و قیصر/امپراتور برای روم، تزار برای روسیه و شاه/ شاهنشاه برای ایران بکار میرود.

--ماني ۱۷:۱۹, ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۵ (UTC)

دياکوی عزيز اين جمله صحيح نيست که: مردمی که جانشين مادها هستند کرد زبانها هستند. چون پا يتخت مادها شهر هگمتانه (همدان) بوده. ولی مردم همدان کرد زبان نيستند. اگر بنويسيم: مردم غرب ايران من فکر ميکنم که مقصود حاصل است و شامل کرد و غير کرد ميشود.و در جو فعلی بهتر است.با سلام.Shirkhan 22:50, ۲۶ نوامبر ۲۰۰۵ (UTC)

ماد‌ها[ویرایش]

سرزمین ماد به جایی گفته می ‌شده است كه در سده هشتم پیش از میلاد شخصی به نام دیوكس قبایل ایرانی را متحد كرده و دولتی را به وسیله این اتحاد به وجود آورد. ولی به طور كلی تا چه اندازه و به چه مسافتی آشوریان بر اثر حملات نظامی خود به سرزمین ماد و به طرف شرق بین‌النهرین پیشروی كرده‌اند، مورد اختلاف مورخین است.

بر اثر حملات سكیت‌ها در سال 626 پیش از میلاد مادها كمتر از آشوریان زیان و آسیب ندیدند. در سال 612 پیش از میلاد مادها به فرمانروایی كیاكسار به تخریب نینوا كمك می ‌كنند. به این ترتیب امپراطوری آشوریان به كلی از بین می ‌رود. به خاطر ناكامل بودن و ناكافی بودن اخبار و گزارش‌های جنگ آشوریان بررسی ترتیب شاهان ماد كاملا امكان‌پذیر نیست و آنچه امروز روایت می ‌شود مطمئن به نظر نمی ‌رسد. براساس جدول هرودت آنان عبارتند از دیوكس، فرااٌرتس، كیاكسارس و آستیاگس. كاملا متفاوت با جدول هرودت جدول كتسیاس است كه دیودور سیسیلی نیز از او پیروی كرده است. دكتر خنجی معتقد است [۱] که مادها دارای پنج پادشاه بودند:

امپراطوری ماد در سال 553 پیش از میلاد بر اثر حمله كوروش سقوط می ‌كند و به كلی منقرض می ‌شود. پارس‌ها متعاقب این پیروزی در سال 546 ق.م شهر سارد پای تخت لیدی و در سال 539 ق.م بابل را تسخیر می ‌كنند. دولت ماد همانند دولت پارت‌ها كه بعدها در همین سرزمین تاسیس شد، یك دولت فدراتیو و فئودال بود و كاملا با دولت داریوش كه حكومتی متمركز و مبتنی بر تصمیم‌گیری مركز توسط یك پادشاه بود، متفاوت بود. دولت ماد دارای شاهك‌های متعددی بود. این‌گونه به نظر می ‌رسد كه منابع عربی اطلاق «ملوك‌الطوایفی » را كه برای اشكانیان به كار برده‌اند، برای مادها نیز می ‌توان معتبر دانست.

درباره اساس حكومت و ساختار دولت ماد و سازمان‌های متعلق به این دولت اطلاع دقیقی در دست نیست، زیرا اسناد و مدارك لازم و كافی در اختیار پژوهشگران قرار ندارد و این عمدتا ناشی از نبودن مدارك و شواهد باستان‌شناسی متعلق به این دوره است.

مراكز حكومت مادها مانند اكباتان و نیز رگا یا «ری » نزدیك تهران كه هنوز آثاری از آن دوره در آنجا به دست نیامده حفاری نشده است مادها كه قبایل آن را هرودت در كتاب نخست خود به ما معرفی می ‌كند و قبیله مغان یكی از این قبایل بود، از نظر سیاسی دارای وجهه و امتیازات بیش‌ تری از پارسیان بودند كه در جنوب و جنوب خاوری سرزمین ماد زندگی می ‌كرده‌اند.

پارس‌ها از هر قوم و قبیله‌ای به مادها نزدیك‌ترند و بی ‌تردید از نژادی مشترك می ‌باشند، گرچه بعدها مادها پس از پیروزی پارسیان بر خود در حكومت پارس‌ها (هخامنشیان) از امتیازات سیاسی و اجتماعی و معافی ت مالیاتی مانند پارس‌ها برخوردار نبودند، ولی در دولت هخامنشیان مهم‌ترین ماموران دولتی و صاحب‌منصبان از میان مادها نیز برگزیده شده بودند. مادها در میان نیروهای حافظ جان درباریان هخامنشیان بوده و نیز برخی اعضا سپاه ده هزار نفری جاویدان را تشكیل میداده‌اند.

گوتیان، سوباریان، حوریان، میتانی ‌ها، مانناها و اورارتوییان ساكنین پیش از ورود آریایی ‌ها و طبعا پیش از مادها در فلات ایران و عمدتا در ضلع غرب و شمال غربی این فلات بوده‌اند. به روایت هرودت مادها نخستین افرادی نبوده‌اند كه در ایران سكنی گزیده بودند.

هرودت گزارش می ‌كند كه اكباتان و بقیه سرزمین مادها تشكیل ده ساتراپی را می ‌داده و ساكنان آن ملزم به پرداخت چهارصد و پنجاه تالان نقره مالیات بوده‌اند. لباس (اونیفرم) و شیوه مسلح بودن آنها به تفكیك و به دقت در نقوش تخت‌جمشید به تصویر كشیده شده است.

با توجه به نواحی تحت حكومت و سكونت مادها، نام‌های مناطق و نواحی مادی برخلاف عناوین اطلاق شده بر نواحی تحت حكومت پارسیان دقیق‌تر و آسان‌تر قابل تشخیص هستند، به ویژه این نظر را می ‌توان به روستاها و مناطق كوچك‌تر و بزرگ‌تر كرمانشاه، همدان و اصفهان تایید كرد. همه منطقه كردستان با اضافه شمال لرستان، آذربایجان و تهران و اصفهان مادی بوده است.

هرودت مغان را به عنوان یكی از قابل متعدد ماد معرفی می ‌كند. به روایت هرودت قبیله مغان طبقه روحانی را در حكومت‌های ایرانیان (مادها و پارس‌ها) تشكیل می ‌داده و آداب و عاداتی را دنبال می ‌كرده است كه بعدها به صورت وظایف و سنن دینی در آداب و رسوم ایرانیان متداول و معمول شده است.

از آن جمله است شیوه دفن و دفع مردگان با آیین تطهیر و شیوه‌های شستشو، از بین بردن جانوران زیانكار، پرستش سگ و ازدواج‌های خانوادگی . علی ‌رغم جنبش‌ها و تفكرات دینی و اعتقادات قبیله‌ای ضد مغان در شرق ایران و قدرت سیاسی در جنوب غربی ایران، مغان خیلی سریع خود را وارد امور سیاسی و مذهبی كردند و به گونه روزافزون حتی دارای قدرت سیاسی شدند. این امر در عصر مادها و بعدها در دوره حكومت ساسانی ان به روشنی قابل تشخیص و تایید است. ارتقاء مقام مغان در دولت ساسانی از 224 تا 652 میلادی آن‌چنان قابل توجه است كه تقریبا همه اركان حكومتی زیر نظر این روحانیون بود.مغان (روحانیون) عصر ساسانی آن‌چنان نیرومند بودند كه تاج را بر سر شاهان گذاشته و یا با مشاهده خطایی از او تاج را از سر او برداشته و او را از سلطنت خلع و به ضرورت وی را به زندان نیز می ‌بردند.

مغان ظاهرا حاملان و ناقلان تفكرات دینی و آداب و سنن غرب ایران هستند و به همین دلیل برخی از پژوهشگران بی ‌آنكه از اسناد و مدارك و پایگاه تحقیقاتی قابل قبولی برخوردار باشند، بیهوده می ‌كوشند مغان را گروهی بدانند كه از بین‌النهرین آمده و ریشه در اندیشه‌های كاهنان معابد آن سامان دارند.wikidoost ۲۱:۳۰, ۲۶ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)

پادشاهان ماد[ویرایش]

پس از فرورتیش رهبری مادها را خشتریته در دست گرفت. به دنبال حمله مجدد اشور به مادها خشتریته برای پایان دادن به حملات اشور با ماننا و سکاها پیمان دوستی بست و عملا با اشور وارد جنگ شد. دكتر خنجی معتقد است [۲] که مادها دارای پنج پادشاه دیاکو - فرورتیش - خشتریته - هووخشتره - ایشتوویگو بودند و داستان سلطنت سکاها در ماد خطا است.

اولین اطلاعات آشوری در مورد مادها بر می‌گردد به سالنامه های شلمسر سوم(پادشاهآشور) به سال 734 یا737 قبل از میلاد مسیح.

هرودوت معتقد است که مادها دارای چهار پادشاه بودند (تلفظهای یونانی میان دو کمان):

دیاکو (دیوکسفرورتیش (فرااُردس)، هووخشتره (کیاکسار) و ایشتوویگو (آستیاگس). که به گفته او به مدت 150 سال از سال 701 یا 708 قبل از میلاد مسیح حکمرانی می‌‌کردند.

اما کتزیاس که منبع او دفاتر شاهی پارسیان است، مادها را دارای 9 پادشاه و 205 سال حکومت می‌‌دانسته است:

1 - آراباکس 2- مانداکس 3- سوسارمس 4- آرتیکاس 5- آربیان 6- آرته‌ایس 7- آرتینس 8- آستیبارس 9- ايشتوویگو (آستیاکوس).

wikidoost ۲۱:۳۵, ۲۶ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)

ماد[ویرایش]

Piroz12 (بحث) ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۲۲ (UTC) (مادها. آشوری هستن ) (.هندی. دراویدی هستن )(تمدن .ایلامیان .لرهای بختیاری هستن ) ترک ها .آناتولی هستن و از نژاد مغول

مادها آریایی-ایرانی هستند. لطفاً چرت به مقالات نیافزایید--Gnat (بحث) ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۰۳ (UTC)


 == فرهنگ معین در مورد ماد چنین می‌گوید:

"ماد‌ها مردمانی آریایی نژاد بودند ساکن سرزمین‌های جنوبی آذربایجان و اطراف همدان که بنا به عقیده مورخان پیش از هزاره اول قبل از میلاد از راه قفقاز به ایران آمده و در آنجا ساکن شدند. این قوم در اواخر قرن ۸ قبل از میلاد یا اوایل قرن ۷ قبل از میلاد دولت ماد را تشکیل داد"...."هرودوت می‌نویسد: آشوریها در آسیا پانصد سال حکومت کردند، اول مردمی که سر از اطاعت آن‌ها پیچیدند مادها بودند اینان برای آزادگی جنگیدند،‌ رشادتها کردند و از قید بندگی رستند"...."دولت ماد را می‌توان پیشاهنگ دولت بزرگ هخامنشی دانست چه هووخشتره دولتهای نیرومند آنزمان یعنی آشور و بابل را تضعیف ساخت"..."این دولت اصول کشورداری قبایل متحد و فنون نوین جنگ را بوجود آورد،‌ چنانچه کوروش نیز پس از فتح ماد همدان که پایتخت دولت مادها بود را مرکز پادشاهی خود قرار داد."..."از زبان و خط ماد چنانچه گفته شد نشانه‌ای نیست ولی مورخان معتقدند زبان آنها با زبان پارسها اختلاف زیادی نداشته است،‌ از مذهب ماد نیز اطلاع درستی در دست نیست ولی از تصویر برجسته‌ای که در "قیزقاپان" از دوره ماد پیدا شده و آن پادشاه و روحانی را در دو طرف مشعل آتش‌ نشان می‌دهد،‌ برمی‌آید که مادها هم میتراپرست و آتش‌پرست بوده‌اند و اگر گفته تاریخ نویسان راست باشد که زردشت از کنار دریاچه "چیچست" برخاسته باید گفت مادها نیز به دو نیروی آهورامزدا و اهریمن عقیده داشتند، بنابر عقیده همین محققان مغ‌ها که طایفه روحانی مادها بودند، مذهب را با سحر و جادو آلوده ساختند و زردشت چون خواست دین را پاک گرداند مغ‌ها بر او شوریدند و وی به ناچار به باختر رفت و در آنجا دین خود را گسترد"..."تشکیل دولت ماد در تاریخ شرق قدیم از آنجا اهمیت دارد که برای اولین بار دولتی بزرگ از میان نژاد آریا برخاست، برتری نژادی سامی را پایان داد و سبب شد که دولت آریایی و بزرگ هخامنشی ایجاد شود، چنانچه پاره‌ای از محققان دولت هخامنشی را دنباله و مکمل دولت ماد می‌دانند"

شواهد مربوط به اینکه در دولت ماد زبانی نزدیک به فارسی پهلوی استفاده می‌شده، بسیار است. برای اطلاعات بیشتر به زبان مادی مراجعه کنید.

ماد‌ها[ویرایش]

سرزمین ماد به جایی گفته می ‌شده است كه در سده هشتم پیش از میلاد شخصی به نام دیوكس قبایل ایرانی را متحد كرده و دولتی را به وسیله این اتحاد به وجود آورد. ولی به طور كلی تا چه اندازه و به چه مسافتی آشوریان بر اثر حملات نظامی خود به سرزمین ماد و به طرف شرق بین‌النهرین پیشروی كرده‌اند، مورد اختلاف مورخین است.

بر اثر حملات سكیت‌ها در سال 626 پیش از میلاد مادها كمتر از آشوریان زیان و آسیب ندیدند. در سال 612 پیش از میلاد مادها به فرمانروایی كیاكسار به تخریب نینوا كمك می ‌كنند. به این ترتیب امپراطوری آشوریان به كلی از بین می ‌رود. به خاطر ناكامل بودن و ناكافی بودن اخبار و گزارش‌های جنگ آشوریان بررسی ترتیب شاهان ماد كاملا امكان‌پذیر نیست و آنچه امروز روایت می ‌شود مطمئن به نظر نمی ‌رسد. براساس جدول هرودت آنان عبارتند از دیوكس، فرااٌرتس، كیاكسارس و آستیاگس. كاملا متفاوت با جدول هرودت جدول كتسیاس است كه دیودور سیسیلی نیز از او پیروی كرده است. دكتر خنجی معتقد است [۳] که مادها دارای پنج پادشاه بودند:

امپراطوری ماد در سال 553 پیش از میلاد بر اثر حمله كوروش سقوط می ‌كند و به كلی منقرض می ‌شود. پارس‌ها متعاقب این پیروزی در سال 546 ق.م شهر سارد پای تخت لیدی و در سال 539 ق.م بابل را تسخیر می ‌كنند. دولت ماد همانند دولت پارت‌ها كه بعدها در همین سرزمین تاسیس شد، یك دولت فدراتیو و فئودال بود و كاملا با دولت داریوش كه حكومتی متمركز و مبتنی بر تصمیم‌گیری مركز توسط یك پادشاه بود، متفاوت بود. دولت ماد دارای شاهك‌های متعددی بود. این‌گونه به نظر می ‌رسد كه منابع عربی اطلاق «ملوك‌الطوایفی » را كه برای اشكانیان به كار برده‌اند، برای مادها نیز می ‌توان معتبر دانست.

درباره اساس حكومت و ساختار دولت ماد و سازمان‌های متعلق به این دولت اطلاع دقیقی در دست نیست، زیرا اسناد و مدارك لازم و كافی در اختیار پژوهشگران قرار ندارد و این عمدتا ناشی از نبودن مدارك و شواهد باستان‌شناسی متعلق به این دوره است.

مراكز حكومت مادها مانند اكباتان و نیز رگا یا «ری » نزدیك تهران كه هنوز آثاری از آن دوره در آنجا به دست نیامده حفاری نشده است مادها كه قبایل آن را هرودت در كتاب نخست خود به ما معرفی می ‌كند و قبیله مغان یكی از این قبایل بود، از نظر سیاسی دارای وجهه و امتیازات بیش‌ تری از پارسیان بودند كه در جنوب و جنوب خاوری سرزمین ماد زندگی می ‌كرده‌اند.

پارس‌ها از هر قوم و قبیله‌ای به مادها نزدیك‌ترند و بی ‌تردید از نژادی مشترك می ‌باشند، گرچه بعدها مادها پس از پیروزی پارسیان بر خود در حكومت پارس‌ها (هخامنشیان) از امتیازات سیاسی و اجتماعی و معافی ت مالیاتی مانند پارس‌ها برخوردار نبودند، ولی در دولت هخامنشیان مهم‌ترین ماموران دولتی و صاحب‌منصبان از میان مادها نیز برگزیده شده بودند. مادها در میان نیروهای حافظ جان درباریان هخامنشیان بوده و نیز برخی اعضا سپاه ده هزار نفری جاویدان را تشكیل میداده‌اند.

گوتیان، سوباریان، حوریان، میتانی ‌ها، مانناها و اورارتوییان ساكنین پیش از ورود آریایی ‌ها و طبعا پیش از مادها در فلات ایران و عمدتا در ضلع غرب و شمال غربی این فلات بوده‌اند. به روایت هرودت مادها نخستین افرادی نبوده‌اند كه در ایران سكنی گزیده بودند.

هرودت گزارش می ‌كند كه اكباتان و بقیه سرزمین مادها تشكیل ده ساتراپی را می ‌داده و ساكنان آن ملزم به پرداخت چهارصد و پنجاه تالان نقره مالیات بوده‌اند. لباس (اونیفرم) و شیوه مسلح بودن آنها به تفكیك و به دقت در نقوش تخت‌جمشید به تصویر كشیده شده است.

با توجه به نواحی تحت حكومت و سكونت مادها، نام‌های مناطق و نواحی مادی برخلاف عناوین اطلاق شده بر نواحی تحت حكومت پارسیان دقیق‌تر و آسان‌تر قابل تشخیص هستند، به ویژه این نظر را می ‌توان به روستاها و مناطق كوچك‌تر و بزرگ‌تر كرمانشاه، همدان و اصفهان تایید كرد. همه منطقه كردستان با اضافه شمال لرستان، آذربایجان و تهران و اصفهان مادی بوده است.

هرودت مغان را به عنوان یكی از قابل متعدد ماد معرفی می ‌كند. به روایت هرودت قبیله مغان طبقه روحانی را در حكومت‌های ایرانیان (مادها و پارس‌ها) تشكیل می ‌داده و آداب و عاداتی را دنبال می ‌كرده است كه بعدها به صورت وظایف و سنن دینی در آداب و رسوم ایرانیان متداول و معمول شده است.

از آن جمله است شیوه دفن و دفع مردگان با آیین تطهیر و شیوه‌های شستشو، از بین بردن جانوران زیانكار، پرستش سگ و ازدواج‌های خانوادگی . علی ‌رغم جنبش‌ها و تفكرات دینی و اعتقادات قبیله‌ای ضد مغان در شرق ایران و قدرت سیاسی در جنوب غربی ایران، مغان خیلی سریع خود را وارد امور سیاسی و مذهبی كردند و به گونه روزافزون حتی دارای قدرت سیاسی شدند. این امر در عصر مادها و بعدها در دوره حكومت ساسانی ان به روشنی قابل تشخیص و تایید است. ارتقاء مقام مغان در دولت ساسانی از 224 تا 652 میلادی آن‌چنان قابل توجه است كه تقریبا همه اركان حكومتی زیر نظر این روحانیون بود.مغان (روحانیون) عصر ساسانی آن‌چنان نیرومند بودند كه تاج را بر سر شاهان گذاشته و یا با مشاهده خطایی از او تاج را از سر او برداشته و او را از سلطنت خلع و به ضرورت وی را به زندان نیز می ‌بردند.

مغان ظاهرا حاملان و ناقلان تفكرات دینی و آداب و سنن غرب ایران هستند و به همین دلیل برخی از پژوهشگران بی ‌آنكه از اسناد و مدارك و پایگاه تحقیقاتی قابل قبولی برخوردار باشند، بیهوده می ‌كوشند مغان را گروهی بدانند كه از بین‌النهرین آمده و ریشه در اندیشه‌های كاهنان معابد آن سامان دارند.wikidoost ۰۰:۳۱, ۷ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)

پادشاهان ماد[ویرایش]

پس از فرورتیش رهبری مادها را خشتریته در دست گرفت. به دنبال حمله مجدد اشور به مادها خشتریته برای پایان دادن به حملات اشور با ماننا و سکاها پیمان دوستی بست و عملا با اشور وارد جنگ شد. دكتر خنجی معتقد است [۴] که مادها دارای پنج پادشاه دیاکو - فرورتیش - خشتریته - هووخشتره - ایشتوویگو بودند و داستان سلطنت سکاها در ماد خطا است.

اولین اطلاعات آشوری در مورد مادها بر می‌گردد به سالنامه های شلمسر سوم(پادشاهآشور) به سال 734 یا737 قبل از میلاد مسیح.

هرودوت معتقد است که مادها دارای چهار پادشاه بودند (تلفظهای یونانی میان دو کمان):

دیاکو (دیوکسفرورتیش (فرااُردس)، هووخشتره (کیاکسار) و ایشتوویگو (آستیاگس). که به گفته او به مدت 150 سال از سال 701 یا 708 قبل از میلاد مسیح حکمرانی می‌‌کردند.

اما کتزیاس که منبع او دفاتر شاهی پارسیان است، مادها را دارای 9 پادشاه و 205 سال حکومت می‌‌دانسته است:

1 - آراباکس 2- مانداکس 3- سوسارمس 4- آرتیکاس 5- آربیان 6- آرته‌ایس 7- آرتینس 8- آستیبارس 9- ايشتوویگو (آستیاکوس).

wikidoost ۲۱:۳۸, ۲۶ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)

پادشاهان ماد[ویرایش]

ابتدا باید دو فهرست متفاوت یونانیان باستان یعنی مندرجات تاریخ هرودوت و پرسیکای کتسیاس طبیب و مورخ دربار پادشاهان هخامنشی را در باب پادشاهان ماد ذکر کنیم، که ظاهرا تفاوتهای زیادی با هم دارند و این تفاوت ظاهری باعث آن گردیده است که از این میان فهرست هرودوت اساساٌ درست و لیست کتسیاس سیاهه ای سیاه و تباه قلمداد گردد. تنها هرتسفلد ایرانشناس بزرگ آلمانی شجاعانه از جامع بودن روایت کتسیاس دفاع کرده و به جنبهً شرقی اصیل آن پی برده است گر چه آن هم نه در حد کافی، چه به طوری که خواهیم دید. همین فهرست بسیار جالب کتسیاس اساس شجرهً نامهً فرزندان آدم تورات را تشکیل می دهد. دلیل اینکه پادشاهان ماد در تورات در ردیف نخستین انسانها قرار گرفته اند از آن جاست که مغان دورهً اشکانی خاندان سپیتمه جمشید را که به موازات اواخر مادها و اوایل هخامنشیان حکومت کرده اند پیشدادیان می نامیده اند که در اصل به معنی نخستین قانونگذاران بوده اند ولی این نام همچنین معنی نخستین مخلوقات را نیز می داده است و از همینجاست که مکان پیشدادیان در اوستای کنونی و کتب پهلوی و روایات ایرانی دورهً اسلامی به ماقبل کیانیان یعنی پادشاهان ماد برده شده اند. بنابر این انبیای تورات که در تقلید از مغان ایران بوده اند به درستی کیانیان (مادها) را بر پیشدادیان ایران مقدم گرفته اند و این حتی باعث آن شده که نام پیشدادیان سکایی نیز در ترکیب با پیشدادیان ایرانی در تورات بعد از کیانیان ذکر گردد؛ می دانیم پیشدادیان سکایی (پارالاتها) که واقعاٌ نخستین انسانها هم به شمار می رفتند خود برای عقب برده شدن تاریخ پیشدادیان ایران دستاویز مغان ایرانی قرار گرفته اند. بنابر این در تدوین اوستا و تورات به عمد تاریخ جعل نشده است بلکه موبدان اوستا و انبیای تورات دنبال روایات تاریخی / اساطیری شفاهی شایع زمان خود و پیش از خود را گرفته اند. ما در اینجا فهرستهای پادشاهان ماد را از چهار فهرست تاریخ هرودوت و پرسیکای کتسیاس و تورات و منابع ایرانی یعنی اوستا و کتب پهلوی و شاهنامه می آوریم که تا به قول معروف بشود گفت: تو خود حدیث مفصل به خوان از این مجمل. فهرست هرودوت: دیوک که همان دایائوکو (قاضی، داور) کتیبهً سارگون دوم پادشاه آشوری است که توسط وی به هامات سوریه تبعید گردیده بود؛ فرائورت (فرورتیش، یعنی بسیار دیندار)، کی آخسارو (یعنی شهریار نیرومند همان هوخشتره یعنی شهریار نیک) و آستیاگ (یعنی ثروتمند یا نیزه انداز همان ایشتی ویگو کتیبه های بابلی، یعنی نیزه انداز) است. چنانکه دیاکونوف مولف تاریخ ماد دریافته در این فهرست نام دوتن بین دیوک و فرائورت از قلم افتاده اند. در خود تاریخ ماد نام دومین پادشاه بدون اینکه به عنوان دومین پادشاه ماد معرفی بشود در حواشی کتاب ضمن درج مطالب کتیبه های آشوری به صورت اوپیته یا آرپیته (یعنی دارای پدر خوب و شریف) آمده و جالب است که اشاره شده در فعالیتهای سیاسی وی علیه آشور چهار پسر وی او را همراهی می کنند و پادشاه سوم که در این کتاب به استناد کتیبه های آشوری خشثریتی (شهریار) معرفی شده به خطا با پسرش فرائورت (فرورتیش) یکی انگاشته شده است. فهرست کتسیاس: آرباک یعنی خداوند نجیب قلعهً واقع در بلندی که مطابق با همان دیوک هرودوت است. نام اوپیته ازقلم افتاده است ولی نام چهار پسر او به صورت ماندائوک (به یاد سپارندهً منش نیک همان مامیتی آرشو در کتیبهً اسرحدون)، سوسارم (رهبر بزرگ وسود رسان)، ارتوک (پر توان)، اربیان (پادشاه عربهای شرقی که بین گرگان و بلخ می زیسته اند) ذکر شده است. پسر اربیان، ارتی (متدین) مطابق همان فرائورت (دیندار) خبر هرودوت است که در حوالی شهر گنجهً اران به دست مادیای اسکیتی (افراسیاب تورانی) مقتول شد. ارتین یعنی شهریار بسیار شایسته یا پسر ارتی همان کی آخساروی خبر هرودوت و گزنفون است. استیبر (نیزه ور) همان آستیاگ خبر هرودوت است و سر انجام نام اسپنداس یعنی دارندهً اسبان تندرست با ارزش متعلق به داماد و ولیعهد آستیاگ یعنی سپیتمه جمشید می باشد که همزمان با کی آخسارو و آستیاگ در قفقاز و آذربایجان فرمان می رانده است. نام وی در شاهنامه جمشید (شاه موبدان) و لهراسپ (دارای اسبان تندرو) آمده است. در اوستا و کتب پهلوی و شاهنامه این پادشاهان تحت القاب اوستایی خویش از این قرار معرفی شده اند: کی قباد (شاه داور)، اپیوه (دارای اخلاف نیک)، کی پسین (پادشاه ناحیه پشتی)، کی بیرشن (پادشاه مادهای دوردستدر سمت کرمان)، کی ارشن (پادشاه ماد غربی) کی کاوس (پادشاه سرزمین اطراف چشمه فین کاشان)، سیاوش (سودرسان) یا فرود (دیندار مقتول)، کی خسرو (شهریار نیرومند) و اژی دیاک (ثروتمند) یا آخروره (شاه عادل) که به خطای عمد یا به سهو شاه ستمگر و ماروش معرفی شده است. نامهای توراتی این پادشاهان در ردیف آدم و اعقابش از این قرارند: آدم (به اوستایی یعنی مخلوق نیک سیرت) مطابق همان دایائوکو (کیقباد) است که توسط سارگون از ماد به هامات سوریه تبعید شد. شیث (جانشین) یا قاین (به اوستایی یعنی شاهزاده) مطابق همان اوپیته (یعنی دارای پدر نیک) است. خنوخ ( به عبری یعنی فاتح، به اوستایی یعنی پادشاه چشمه) جایی به جای خشثریتی (کیکاوس) جای دیگر به جای کی آخسارو (کیخسرو، هوخشتره) است که چشمه فین کاشان و چشمه علی شهر ری بدیشان منسوب می شده است. عیراد به عبری به معانی سریع و دمدمی مزاج به وضوح نشانگر همان کیکاوس اوستا و شاهنامه است. محویائیل یعنی آن که از سوی خدا مضروب شده همان پادشاه مقتول ماد یعنی فرائورت (فرود/ سیاوش) است. متوشائیل یعنی مرد خدا همان کی آخسارو (کیخسرو) ویرانگر امپراطوری جابر آشوری است و سر انجام لمک یعنی توانا و ثروتمند مطابق با آستیاگ آخرین پادشاه ماد می باشد. این نامها در باب چهارم سفرپیدایش تورات بیان شده است. در باب پنجم سفر پیدایش تورات نیز فهرستی دیگر از این خاندان ذکر شده است که از این قرار است: آدم و انوش (فانی) به جای دایائوکو و کیومرث (یمهً اساطیری) می باشند. شیث (جانشین) همان اوپیته (اپیوه) پسر دایائوکو است. قینان (کاینان، خینان) به اوستایی به معنی پادشاه سرزمین چشمه همان خشثریتی (کیکاوس) است. دونام بعدی این شجره نامه یعنی مهللئیل یعنی ستایشگر خدا و یارد (مقتول و ساقط شده) مربوط به همان فرائورت (فرود/ سیاوش) پادشاه معروف ماد است که به دست مادیای اسکیتی (افراسیاب ثانی) به قتل رسید. خنوخ به عبری یعنی فاتح همان کی آخسارو (کیخسرو، هوخشتره) فرمانروای قهرمان بی نظیر وبی مرگ اوستا و شاهنامه است. بالاخره اسامی توراتی بعدی یعنی متوشالح و لمک که به تر تیب به معانی نیزه انداز و ثروتمند می باشند متعلق به همان آستیاگ / ایشتی ویگو (ثروتمند )/ استیبر (نیزه انداز ) هستند. از آنجاییکه ابراهیم (پدر ملتهای فراوان) از جمله لقبی بر خشثریتی (کیکاوس یعنی پادشاه اطراف چشمه فین کاشان و پادشاه عربهای بین بلخ گرگان) به شمار می رفته از اینجا معلوم میشود که در شجره نامهً قرآنی ابراهیم- اسماعیل (خداشنو)- الیشع (نجات دهنده) اینان به ترتیب همان خشثریتی (کیکاوس)، فرائورت (دیندار) و کی آخسارو سرنگون کننده آشور و منجی ملل تحت ستم آشور بوده است. نام کی آخسارو در روایات اسلامی به صور خضر (خشثرو) و ادریس (به اوستایی یعنی نکونام= هئو سروه اوستا) نیز ذکر شده است. سه ابراهیم معروف دیگر تورات و قرآن که به همراه اولی جملگی بعداٌ فرد واحدی به شمار رفته اند عبارتند از فرااسپ اسکیتی (افراسیاب اول، قاتل سارگون دوم از پادشاهان جبار آشوری، پدر اسحق = ایشپاکای) و کورش (فریدون= جهانگیر، پشوتن بانی خانهً کعبه) و بردیه زرتشت ( ابراهیم خلیل الله، ویرانگر بتخانه ها) بوده اند.wikidoost ۰۲:۱۸, ۱۴ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)

ظهور باستانگرایی آریایی[ویرایش]

ظهور باستانگرایی آریایی در قرن نوزدهم و گسترش آن در دوره پهلوی ارتباط تنگاتنگی با هدفهای استعماری بریتانیا در ایران داشته است. سیاستگزاران انگلستان به منظور توجیه سلطه و حضور همه‌جانبه خود در ایران موج باستانگرایی آریایی و تمركز مطالعات تاریخی بر روی 2500 سال تاریخ شاهنشاهی را گسترش داده به طوری كه تمدن 4000 ساله پیش از هخامنشیان به بوته فراموشی سپرده شد.

دست اندركاران جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در راستای اهداف خاص خود كه به نحوی ظریف با آرمانها و اهداف صهیونیسم پیوند داشت حاضر شدند بنیاد شاهنشاهی را كه از دوره مادها در ایران سابقه داشت به كورش كه در نزد یهودیان، مسیح موعود یا مشیاه نام گرفته بود پیوند نمایند.

در مرداد ماه سال 1340 جشن 2500 ساله آزادی یهود در اسرائیل برپا شد و سومین كنگره یهود به سپاسگزاری از كورش اختصاص یافت و آهنگسازان اسرائیل آهنگی برای كورش تهیه كردند كه بعدها در جشنهای شاهنشاهی نیز مورد استفاده قرار گرفت.

اندیشه آریایی و اعتقاد به یك پادشاه مقتدر و یك دیكتاتور مصلح از اصول ایدئولوژی حكومت پهلوی بود و اشخاصی نظیر محمدعلی فروغی كه خود از دست‌پروردگان مكتب جلال‌الدین میرزا و میرزا ملكم خان و... بود به تبیین آن پرداختند و بدین سان جلوس كورش هخامنشی بر اریكه قدرت مبدأ تاریخ ایران قرار گرفت و این جریان در دو دهه پایانی حكومت پهلوی شدت گرفت. چنانچه بر اثر خودبزرگ‌بینی، برتری‌جویی و كسب وجهه بین‌المللی محمدرضا پهلوی بنا بود جشنهای 2500 ساله درسال 1340 برگزار شود و بارها به علت وضعیت بغرنج اقتصادی و مضیقه مالی دولتی به تعویق افتاد.

بالاخره محمدرضا پهلوی در مهر ماه سال 1350 به رویاهای خود جامه عمل پوشاند و یكی از عظیم‌ترین و پرهزینه‌ترین جشنهای تاریخ معاصر ایران و جهان را در تخت جمشید شیراز در كنار آثار به جا مانده از كاخهای پادشاهان هخامنشی برگزار نمود و شهرك مدرنی بنا كرد كه همه چیز آن ازساختمان گرفته تا مبلمان، غذاها و... غیرایرانی بود. در این جشن 24 پادشاه و امیر عرب، 5 ملكه، 21 شاهزاده، 16 رئیس‌جمهور، 3 نخست‌وزیر، 4 معاون رئیس‌جمهوری و 2 وزیر خارجه از 69 كشور جهان و دهها تن از شخصیتهای علمی، هنری، فرهنگی و نمایندگان رسانه‌های خبری ایران و جهان حضور داشتند.wikidoost ۰۱:۴۷, ۸ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)

درود؛

پوزش می‌خواهم، امّا این مطلب چه ربطی به «مادها» دارد؟! --بهرام ورجاوند ‏۱۸ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۴۲ (UTC)

ساسان

شايد بگوييد كه پايتخت ما دها هگمتانه بو ده است و اگر كردها از نژاد ماد ها هستند پس چرا منطقه اي كرد نشين نيست؟ در جواب بايد گفت كه دلايل واضحي دال بر اينكه هگمتانه همان همدان است در دست نيست.دليل ديگر هم اين است كه اگر هگمتانه هم همان همدان باشد به دليل گذر زمان و جنگهاي زياد احتمالا كنترل شهر از دست اين اقوام خارج شده و به نقطه ي ديگري مهاجرت كرده اند.

فکر کنم در حال حاضر دلیلی واضحتر از خرابه های شهر قدیمی هگمتانه و پیکره شیر سنگی و ... در همدان لازم نباشد. به هر حال مادها زبان نوشتاری نداشتند و بنابراین کتیبه به جا نگذاشته اند که مثلا بنویسند "من، خشثریته ...". اگر هم بر اساس زبان بخواهیم قضاوت کنیم، زبانشناسان زبان مادی را محدود به کُردی نمیدانند و البته خیلی از کُردها هم اصلا خود را از بازماندگان مادها به حساب نمیآورند، چون هر چه باشد مادها کشاورز و یکجا نشین بودند (دیااکو مردی کشاورز بود) ولی کُردها تا همین 400 سال پیش مردمی کوچ نشین بودند. یک جورایی منظورم اینه که قضیه "ایجابی" هست، یعنی ما فرضمان این است که همدان به دلیل اسمش و بازمانده های دیرینش که به همان 2800 سال قبل باز میگردد همان هگمتانه است و این فعلا با همه اطلاعات تاریخی ما همخوانی دارد و این شمایی که باید با دلیل موجه و شواهد قابل لمس این فرض ما رو نقض کنی، اصلا به نظر من مشکل از جایی شروع شده که شما در فرضت کُرد رو با ماد مساوی گرفتی در حالیکه کُرد (اگر واقعا هم باشد) زیرمجموعه ای از مادهاست.‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۴۶ (UTC)

شیرخان عزیز. بادرود[ویرایش]

اصولا اینکه‌ ساکنین فعلی جایگاه هگمتانه‌ را بعد از حدود سه‌ هزار سال با توجه‌ به‌ تغییرات و تحولات عظیمی که خاورمیانه‌ به‌ خود دیده‌ منسوب به‌ مادها کنیم زیاد نمیتوان دلیل محکمی باشد. برای مثال ساکنین قسمتهاي(شمالي)آذربایجان کنونی(همان آذري ها) که‌ حتی از لحاظ شکل جمجمه‌ و قیافه‌ هم بیشترین شباهت را به‌ ترکان دارند تا به‌ مادهای آریایی (ویا حتی آریاییهای مخلوط با ترکان). Diyako 23:24, ۲۶ نوامبر ۲۰۰۵ (UTC)

این حرف شما که خیلی اشتباهه. شما منبعت برای این حرف چیست؟ اصلا شما دو تا ترک شبیه به هم نمیتونی توی دنیا پیدا کنی، بعضیهاشون زردپوستند(در قزاقستان)، بعضیهاشون پوست تیره دارن(توی همین ایران، من خودم دیدم)، بعضیهاشون هم سفید و بلوند هستن (در ترکیه، یا در جین جیانگ چین، یا باز هم توی همین ایران). اصلا تحقیقات ژنتیکی هم نشون داده که میزان contributionای که آذریهای ایران از ترکهای آسیای مرکزی دارن در حد صفر درصده. ترکی فقط و فقط یک زبانه، حتی فرهنگ هم نیست و مردم هر ناحیه فرهنگ جداگانه خودشون رو دارن. رجوع شود به افسانه های گوناگون ترکها در این سمت و آن سمت دریای خزر (مثلا کوراوغلو که فقط در قفقاز رایج است) و همچنین نوروز(که بین ترکهای ترکیه و ایغورها رایج نیست) و البته موسیقی ترکها (که در ایران و آذربایجان مقام و آشیقلر، در ترکیه نوعی دیگر تحت تاثیر فرهنگ مخلوط فارسی، عربی و رومی و موسیقی آسیای میانه که به مغولی و خوارزمی شبیه است). به عنوان مثال دیگه توجه کنید که ترکهای قفقاز برسم بقیه مردم در روزگار قدیم زن خودشون رو میدزدیدن که الان هنوز هم این کار بین بقیه مردم قفقاز رایج هست. آیا باز هم نیاز به شاهد برای این قضیه دارید؟‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۰۲ (UTC)


دوست گرامی چطور ترکی یک زبان است و فرهنگ نیست؟ واقعا که نظریه جدیدی کشف کرده اید! و گفتن اینکه"میزان contributionای که آذریهای ایران از ترکهای آسیای مرکزی دارن در حد صفر درصده" خیلی خنده داره! صفر درصد؟!
گفته اید که کوراوغلو فقط در قفقاز رایجه. خیر، در ازبکستان و ترکمنستان هم رایجه و این جزئی از افسانه های مشترک دو سوی خزر است. نوروز در بین ترکهای ترکیه و اویغورها هم در طول تاریخ روزی مهم بوده و هست. تأثیر نوروز را در فرهنگ ترکهای ترکیه و ترکهای اویغور می توان در بیشمار اشعار و ابیات این جوامع ترک در طول تاریخ پیدا کرد.
منظورتون از دزدیدن زن چیست که می گویید "الان هنوز هم این کار بین بقیه مردم قفقاز رایج هست"، در کجای قفقاز اکنون مردان زنان را می دزدند!؟--Uzakyol (بحث) ‏۵ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۴۲ (UTC)

اتفاقا اگر مراسمی که گه گاه در ترکیه انجام میشود و از شبکه های ماهواره ای هم پخش میشود که در آن از تمام ترکان جهان دعوت میشود را دیده باشد میبینید که اختلاف فرهنگی بسیار زیاد است مثلا ترکهای کریمه و کاراچای و بالکان و استانبول با ترکان اویغوری و قرقیزی و باشقیری خیلی زیاد فرق دارند چه از نظر چهره چه از نظر رقص و موسیقی و لباس و حتی نوع گویش ترکیشان.فرهنگی به نام فرهنگ ترکی به صورت واحد وجود ندارد بلکه فرهنگ ترکان قفقاز فرهنگ ترکان آناتولی فرهنگ ترکمنی و غیره وجود دارد البته در این میان اشتراکاتی هم وجود دارد که در بین همه ترکان نیست.نوروز هیچ گاه در میان ترکان آناتولی جایگاهی نداشته در حالی که در میان ترکمنها و ترکان آذربایجان و قفقاز جایگاه و پیشینه تاریخی دارد.مثلا چیزی به نام فرهنگ کردی داریم که یکسری اشتراکات ثابت در میان تمام کردان دنیا وجود دارد و از این مکان به آن ماکن تفاوتی ندارد.کوراغلو نیز افسانه مشترک اقوام ترکمن و آذربایجانی است و مثلا در میان قزاقها یا قرقیزها نیست.IR00NY ‏۵ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۵۶ (UTC)

حقیقت چیست[ویرایش]

ایا میگویید شاهنامه و تاریخ یونان هم دروغ بوده است این چه حرفی است که هر جا کم میارید پای انگلیسارو وسط میارید

در تاریخ باستان خصوصا دوران ساسانی بارها اشاره شده که شاهپور بارها اقوام وحشی شمالی را که به ایران هجوم میاوردند به بیرون از ایران میراند حالا کاری به این اقوام ندارم ولی وقتی که نه خانی ماند و نه کاخی به سبب اعراب وحشی دیگر دیواری برای عدم ورود اون اقوام نموند و شد انچه میبینی

در ضمن بنا به بازخوانی هایی که از کتیبه های کورش گشته او خود را پادشاه مادوپارس خوانده که نشان از نفوذ عمیق ماد در ان دوران و اریایی بودن ماد مینماید که تا دوران کموجیه ادامه داشت که پس از شورش انها بر علیه داریوش به تدریج از حکومت کنار گذاشته شدند

--Horu ‏۲۱ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۵۲ (UTC)

حذف اطلاعات وبگاه فرهنگسرا[ویرایش]

حذف اطلاعات وبگاه فرهنگسرا که‌ حق تکثير ندارد و برگرداندن باقی مطلب.Masudmo ۲۰:۵۳, ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

--217.218.199.72 ۱۲:۴۱, ۱۰ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)غفق

ماد آریایی ؟[ویرایش]

با سلام خدمت دوستان منظور دوستان را از ماد آریایی متوجه نمی شوم؟ طبق نوشته های کتاب های معتبر در این زمینه مادها اتحادیه قبایل بودند. و برخی از این قبیله ها بومی خود ایران بودند(برای مثال قبایلی که در آتروپاتگان یا آذربایجان کنونی ساکن بودند) و تنها برخی از آنها آریایی بودند(قبایلی که در تهران و اصفهان کنونی ساکن بودند)

با درود.

مادها آریایی بودند که بعد آمدند و با ساکنان بومی زاگرس آمیخته شدند. بیشتر بومیان در لرستان زندگی می‌کردند و در آذربایجان بومی پیش از آریایی‌ها تعدادشان زیاد نبوده. --ماني ۰۷:۵۷, ۶ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)

حتی برخی می‌گویند همین بومیان هم آریاییانی بودند که پیش از مادها به آنجا مهاجرت کرده بودند. Wayiran ‏۲۷ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۲۳ (UTC)


عيلامى ها آريايى نبودند!![ویرایش]

کاربر:Wayiran عيلامى ها آريايى نبودند. اين مطلب غلط فاحش است:

...با این حال نظریاتی نیز وجود دارد که برخی از این تمدن‌ها(چون ایلامی‌ها!!!) ریشهٔ آریایی(پیش از مهاجرت اصلی آریاییان به ایران) داشته‌اند.
اگرچه چندین هزار سال پیش از آنان ایلامیان ایرانی در ایران شاهنشاهی داشته بودند.
آوردن نقشه دوران هخامنشى در صفحه مدخل كار جالبى نيست، چرا نقشه هخامنشى و نه نقشه دوران هاى ديگر؟ اگر هم قرار باشد نقشه آغاز تاريخ ايرانيان بيايد بايد نقشه ماد باشد و نه نقشه هخامنشى.

مقالات تاريخى را با افزودن مطالب غلط خراب نكنيد! عملكرد شما به ويكى فارسى صدمه ميز ند. از خودسری و لجاجت و ادامه آن بپرهیزید. این خیانت به این دانشنامه و فارسی‌زبانان است. لجاجت هميشه مشاور خوبى نيست.Ojanfar ‏۸ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۳۴ (UTC)


منابع و مآخذ تاریخ دوران ماد[ویرایش]

باستان‌شناسی دوران ماد[ویرایش]

اکنون با کاوش در مناطق غرب ایران از مادها آثاری در تپه هگمتانه در دست است. تپه هگمتانه تپه‌ای تاریخی با پیشینه‌ای متعلق به دوران ماد است که در شهر همدان قرار دارد. روایات مورخین یونانی نیز حاکی است که این شهر در دورهٔ مادها (از اواخر قرن هشتم تا نیمهٔ اول قرن ششم قبل از میلاد)، مدتها مرکز امپراتوری مادها بوده‌است و پس از انقراض آنها نیز به عنوان یکی از پایتخت‌های هخامنشی (پایتخت تابستانی) به شمار می‌رفته‌است. گفته‌های هردوت مورخ یونانی، در قرن پنجم قبل از میلاد، مهم‌ترین ماخذ تاریخی در این مورد است. در حقیقت برای نوشتن تاریخ سلسله ماد اولین بار در نیمه دوم قرن پنجم قبل از میلاد هرودوت مورخ یونانی كوشش كرده است.

منابع غیر ایرانی تاریخ ماد[ویرایش]

برای كسب اطلاع از این سلسله بایستی به آثاری نیز استناد كنیم كه از ملل دیگر از جمله یهودیان و آسوریان و یونانیان باقی مانده است. در كتیبه های تیگلات پیلسر كه در قرن هشتم پیش از میلاد نوشته شده است، ذكری از دولت ماد به میان آمده است. در كتیبه دیگری كه مربوط به زمان سلمانسر سارگون [Salamonassar sargon] (731-713 قبل از میلاد) است، او افتخار می‌كند كه هنگامی كه نام وی را در دورترین شهرهای ماد می‌شنیده‌اند، مردم از شنیدن نام وی وحشت‌زده می‌شده‌اند.

گذشته از این، سناخریب و اسرحدون و شلمانسر سوم نیز به ناحیه ماد اشاره كرده‌اند. از برخی از مطالب تورات نیز برای اطلاع از تاریخ ماد، می‌توان استفاده كرد. از جمله در كتاب دوم تورات نوشته شده است كه در سال نهم یوشیا [Hoshea] ملكه آشور، شومرون [Samoria] را تسخیر كرد و اسراییل را به اسارت به آشور برد و آن‌ها را در شهرهای حلح [Halah] و حابور [Habor] در كنار رودخانه گوزان و شهرهای مادی‌ها مستقر كرد.

در سده نوزدهم میلادی پس از کشف و رمزگشایی از متون میخی نوآشوری ، محققان گمان می کردند که از طریق مقایسه این متون و نوشته هرودت می توانند به تاریخ پیراسته ای از دوره مادها دست پیدا کنند ، اما رفته رفته دریافتند که میان آن چه هردوت نوشته و آن چه از این متون به دست می آید ، به جز در مواردی جزیی شباهتی وجود ندارد . با این همه دانشمندان راهی را در پیش گرفتند تا بتوانند با همسان سازی این دو منبع که اساسی ترین منابع در شناخت دوره مادهاست تاریخی پیراسته تر از این دوره ارئه کنند . با این همه مشکل اساسی هر دو منبع این است که نویسندگان آن ها یکی رقیب ایرانیان است و دیگری دشمن ایرانیان. اخیرا (1388) انتشارات توس مجموعه کتابی منتشر کرده است با نام تاریخ هخامنشیان با ویرایش هلن سانسیسی وردنبوخ و آملی کورتکه در جلد سوم از این مجموعه با عنوان فرعی "روش و نظریه" یکی از محققان این مجموعه با نام استوارت چ.براون در مقاله ای با عنوان تاریخ هرودت و سیر تکامل دولت مادبه بحث درباره منابع مطالعه تاریخ ماد پراخته است.

گذشته از موارد مذكور، اطلاعات پراكنده‌ای درباره مادها در آثار مولفان یونانی قرن پنجم قبل از میلاد موجود است. ظاهرا هكاته میلتی و دیونیس میلتی كه كتابی درباره‌ی داریوش اول نوشته‌اند و درباره‌ی مادها نیز مطالبی گفته‌اند. گذشته از این، مطالبی درباره مادها در نمایشنامه تراژدی پارسیان تالیف آشیل و غیره دیده می‌شود لیكن در حقیقت برای نوشتن تاریخ سلسله ماد اولین بار در نیمه دوم قرن پنجم قبل از میلاد هرودوت مورخ یونانی كوشش كرده است.

زمان کوچ مادها به درون ایران[ویرایش]

درود؛

در مقاله با قاطعیّت سخن از مهاجرت مادها به ایران در «هزاره‌ی اوّل پیش از میلاد» شده‌است. به باور من مادها - به همراه دیگر تیره‌های آریایی - مدت‌ها پیش وارد ایران‌ شده‌بودند.

من پیش‌نهاد می‌کنم تأکید شود که مادها به همراه دیگر آریایی‌ها وارد ایران شدند و پیوندی به صفحه‌ی مربوط به آریایی‌ها داده‌شود.— پیام امضانشدهٔ قبلی را بهرام ورجاوند (بحث • مشارکت‌ها) نوشته‌است.

درود. برای درج مطلبی در ویکی پدیا، حداقل نیاز به یک منبع مورد وثوق است. آیا برای این سخن خود منبع دارید؟--دوستدار شما ArashAseبحث۲۷ آذر ۱۳۸۸ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۰۲ (UTC)


درود بر شما؛

درباره‌ی منابع، «دیاکونوف» در آثار متاخرتر خود بر این باور بود که مادها از هزاره دوم پ.م در ایران بوده‌اند. در ویکی‌پدیای انگلیسی نیز می‌خوانیم:

They entered this region with the first wave of Iranian tribes, in the late second millennium BC (the Bronze Age collapse).

و:

The early Iranian expansion takes them towards the Persian Plateau and the Zagros mountains during the later second millennium BC as part of the population movements associated with the Bronze Age collapse.[

پاینده باشید.--بهرام ورجاوند ‏۱۸ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۳۹ (UTC)

حذف جمله منبع دار چرا!؟[ویرایش]

نقل قول از مقاله جواد مفرد (نياکان باستانی کردان و لران و ترکان آذربايجان) [۵] است ، و منبع آن هم در متن آمده است، جمله منبع دار را چرا حذف ميكنيد!؟ در ضمن شما كه اصلا درصفحه بحث، بحثى نكردين، بيخودى چرا از الگوى درستى استفاده ميكنيد !؟ ojanfar ‏۲۲ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۲۰ (UTC)

درود. آن منبع حدسیات ناسیونالیست‌های کرد است و اصلا علمی نیست. بنابر این مطالبش مشکوک است و باید حذف بشود.--ماني ‏۲۲ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۳۰ (UTC)
درود. جواد مفرد کهلان با 30 سال تحقیقات مداوم در بارهً تاریخ ماد و تطابق آن با اسناد، چند كتاب (در چندين جلد) در مقالات مفصل خود ارائه کرده است. كار جالبى نيست اگر به محققين انگ بدون علت و مدرك بزنيد، اين كار مد ميشه و اين شتر در خانه شما هم خواهد خوابيد! دليل علمى، بحث اقناع كننده و اسناد و منابع تنها راه كارى است كه در ويكى فارسى جاى دارد، و نه حذف منابع به بهانه نپسنديدن عقايد نويسندگان كتب و تحقيقات!
نويسنده اين مطلب (نياکان باستانی کردان و لران و ترکان آذربايجان) [۶] جواد مفرد قبلا يک سري کتب هفت جلدى و (دو جلدى) [۷] درباره نیاكان ایرانیان [۸] نوشته است.
بنابراين كلمات (بايد حذف شود) ديگر بى دليل است، چون حدسيات نيست بلكه منبع دارد، حالا اگر شما آن مطا لب را نمى پسنديد امرى است ديگر، و بايد منبع ديگرى در رد آن مطالب بياوريد.ojanfar ‏۲۲ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۱۱ (UTC)
ایشان ظاهرا ۳۰ سال در دروغ‌ها و ناآگاهی‌های خودش دور زده. در مورد ساگارتی‌ها بنا بر منابعی که در مقاله ساگارتی آمده ‌ایشان اشتباه دارند. (کسی که نیاکان لرها را ماد بنامد آشکار است به بیراهه زده). این تعصب‌نوشته‌های فردی و حدس‌نوشته‌های ایشان واقعا این‌قدر غلط دارد که نمی‌شود بیان کرد (سعی در ارتباط نام کرمان‌شاه با کرمانج!، یکی دانستن اقوام امروزی با اقوام باستانی (کرمانج با ساگارتی!) و ...) به هر حال برای قسمت‌های دیگر هم که به نظرم مشکوک می‌آید درخواست مدرک کرده‌ام. مقاله‌هایی که یک فرد به دلخواه و سلیقه و حدس خود نوشته و هیچ منبع معتبری در زیر آن دیده نمی‌شود غیر غلمی و غیر معتبر است. ایشان ظاهرا فقط خودش است که خودش را سرشناس می‌داند!. در ایران، امروز هر کس می‌تواند هر دروغی را در صد جلد بنویسد و چاپ کند. معیار اعتبار منبع پرنویسی نویسنده آن نیست. ارجاع‌دهی درست در کتاب. جایگاه جهانی آکادمیک مؤلف و اثبات‌پذیری مدعاها از طرق علمی است. شب خوش.--ماني ‏۲۲ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۲۴ (UTC)
شما همين كارها را در مقالات ديگر لر هم كردى، در مورد دهخدا بد گويى كردى و مطلبى را ضرب و جرح كردى، مثل اينكه عادت است با انگ و اتهام كار كنيد.ojanfar ‏۲۲ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۴۸ (UTC)
بدگویی نکردم. گفتم آن لغت‌نامه ممکن است برای اطلاعات واژه‌نامه‌ای مرجع باشد ولی منبعی موثق برای موضوعات دقیق زبان‌شناسی نیست. این حرف انگ و اتهام نیست. جناب جواد مفرد کهلان هم نوشته‌ای ارائه داده بدون ارجاع و منبع و با این حال ادعاهایی کرده که کاملا خلاف مراجع اصلی هم‌چون هرودت است. این‌که نوشته ایشان را به خاطر این‌که با روش علمی نوشته نشده رد کنم هم بدگویی و انگ نیست. چرا سعی نمی‌کنید برای مقالات از مراجع علمی آکادمیک استفاده کنید؟--ماني ‏۲۳ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۱۷ (UTC)

مقاله‌ی جواد مفرد را خواندم. به نظر من مطلقاً بر اساس اصول علمی نگاشته‌نشده و ملقمه‌ای است از گمانه‌زنی‌های شخصی و نقل‌قول‌های نامعتبر.--اردشیر آزاده ‏۲۳ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۲۰ (UTC)

اگر قرار بر حذف ارتباط طوايف ماد با دوران كنونى باشد، بايد همه آنها حذف شوند و نه فقط تعلق طوايف ساگارتى به كرمانج ها، آنچنا ن كه مانى هميشه دوست دارد!ojanfar ‏۲۸ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۱۴ (UTC)
درود. من هم دوست دارم که ارتباطی بین یک قوم باستانی و یک قوم جدید ثابت بشود و چیزی یاد بگیرم. ولی وقتی برای نمونه نام یک قوم باستانی مثل ساگارتی‌ها را فقط از نوشته هرودوت و یکی دو تاریخ‌نگار یونان باستان می‌شناسیم و آن‌ها هر کدام سکونتگاه آن‌ها را جای دیگری نوشته‌اند و دیگر هیچ اطلاع دیگری از آن‌ها در دست نیست نمی‌شود پذیرفت که وقتی یک نفر بدون استدلال علمی یا استناد به یافته جدید باستان‌شناسی بدون هیچ دلیلی جلوی ساگارتی در پرانتز بنویسد (کرمانج، ترک، عرب ....) ما هم چشم‌بسته آن را کپی کنیم و بپذیریم. ادعاهای این‌چنین باید با استدلال دقیق و قانع‌کننده علمی همراه باشد، همان‌طور که در منابع آکادمیک می‌بینیم.--ماني ‏۲۸ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)
يا همه تعلقات قومى بايد بماند و يا همه تعلقات قومى بايد برود، نميشه كه دلبخواهى مطالب نويسنده ايى رو غلط بدانى و بخشى را حذف كنى و بخشى را بذارى بمونه، اگر دوباره واگردانى كنى، خرابكارى است.ojanfar ‏۲۸ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۲۱ (UTC)
ارتباط قومی اگر در مرجع معتبر مثل دانشنامه پایه آمده بماند و بقیه که اعتبارشان مشخص نیست برود. دلبخواهی نیست. موضوع روش و استدلال علمی است که در بالا توضیح دادم. هر کس که چیزی از خودش و بدون استدلال و مرجع نوشت که نمی‌شود پژوهشگر و منیع.--ماني ‏۲۸ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۳۸ (UTC)
از بیسوادی بعضی از نویسندگان ایرانی همین بس که لرها را با کردها در یک دسته قرار میدهند. هر بچه ای که یک کتاب زبانشناسی ایران را خوانده باشد میداند که زبان لری همراه با فارسی در دسته "ایرانیِ جنوب غربی" قرار دارد و نه "شمالِ غربی" (که کردها و آذریها در آن جا دارند).‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۰۵ (UTC)

حکومت یکپارچه مادی[ویرایش]

طبق برخی منابع مادها هیچگاه حکومتی یکپارچه نداشتند.لطفا به بخش پادشاهی مادها منابع بیشتری بیافزایید.--   iroony    ‏۸ فوریهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۳۷ (UTC)

درخواست خروج از محافظت[ویرایش]

@Ariobarzan:سلام بر شما. از آنجا که محافظت این صفحه در پی ویرایش‌های کاربری که تأیید خودکار بوده صورت گرفته و از تاریخچه نیز پیداست که این محافظت تأثیری بر ویرایش‌های وی نداشته درخواست خروج از محافظت این صفحه را دارم. سپاس پیشاپیش. Saeidpourbabak (بحث) ‏۲۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۵۰ (UTC)

✓ __Âriobarzan ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)
ممنون. Saeidpourbabak (بحث) ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۹ (UTC)