پادشاهی معین
دُولَت مَعَین یکی از قدیمیترین دولتهای عربی است که در یمن برپا شدهاست، وآغاز این دولت تقریباً از سال ۱۳۰۰ قبل از میلاد تا انقراض آن در سال ۶۳۰ قبل از میلاد بطول انجامیدهاست. دولت معین در جنوب دولت سبا و مشرق دولت قتبان قرار داشتهاست.[۱]
محدوده دولت مَعَین[ویرایش]
از قسمت شمال شرقی آن عَدَن، از غرب جَوف، از سمت جنوب عربستان و ربع الخالی و در مشرق آن صنعا پایتخت کنونی یمن واقع بود.
از اوائل هزاره اول قبل از میلاد مسیح تمدن کافی داشته ودولت مهمی تأسیس کرده بود که کتیبهها وآثار زیادی از آن باقیماندهاست. پایتخت این دولت قرنا یا (قرنه) بود که بعدها باسم معین «با فتح میم» معروف شد. در ابتدا و انتهای این دولت بسیار بحث شده وبعضی آن را بسیار قدیم وبعضی دیگر معاصر دولت سبا دانستهاند. فرقه اولی مبداء آن دولت را از ۱۳ وانتهای آن را در قرن هفتم قبل از میلاد قرار میدهند. معینیها در زمان قدرت خود خط شاهراه تجارتی شمال را تا آنجا که به خاک یک دولت مقتدری میرسد در تحت نفوذ و بلکه تصرف نظامی خود داشته و دستههای مهاجرین معینی در طول خط برقرار کرده بودند. ضعف وانقراضی این دولت بر اثر تشکیل دولت سبا در سمت جنوبی آن وقدرت یافتن وحملاتش برخاک معین پیش آمد. انقراض کلی دولت معین بهرحال در بین دو حد انتهای ۷۰۰ و ۵۵۰ قبل از میلاد باید واقع شده باشد. معینیها تا آنجا که معلوم است از بدو امر پادشاهانی داشتهاند که قریب ۲۸ یا ۲۹ نفر (اسامی حد اقل ۲۵ نفر) از آنها بهوسیله کتیبهها ذکر شدهاست. وگویا برخلاف سبأ و قتبان قبلاً از دوره سلطنت حکومت کهنه نداشتهاند.
معینیها به علت توجه فراوان به بازرگانی پای از دایره کشور خویش فراتر نهاده سرزمینهای دوردستی را در اطراف، به خصوص در شمال تحت تصرف خویش درآورده بودند. عمدهترین مستعمرات ایشان در شمال، یکی الُعلَی بود که مقدار فراوانی کتیبه معینی از آن به دست آمده است، دیگری شعرمَعَان در جنوب شرقی پترا بود. این شهر مسلماً توسط مهاجرین معینی آباد شده و مرکز یکی از مستعمرههای ایشان بوده است. کتیبههای معینی را علاوه بر این دو مرکز حتی در یونان میتوان یافت؛ و این خود دلیل بر گسترش تمدن و بازرگانی منظم ایشان است. امروزه، تعداد کتیبههای معینی از چهار هزار فزون است. اختلاف عمدهای که معینیان و دیگر ساکنان یمن با شمالیان دارند این است که در جنوب، زندگی شهرنشینی رواج کامل داشته است و تعداد صحرانشینان به مراتب کمتر از شهریان بوده است. زندگی آنان اغلب به بازرگانی و کشاورزی میگذشته و طبیعتاً مجامع و خانوادههای اشرافی هم که زاییده آن نوع زندگی است در میانشان فراوان بوده و ایشان بردگانی از تنگدستان و ناتوانان نیز برمیگرفتند. طبقه روحانی نقش عمدهای بازی میکرد، یعنی علاوه بر تبلیغ آیین بتپرستی، در سیاست مملکت نیز دستی تمام داشت. در این میان، زنان ظاهراً از آزادی فراوانی برخوردار بودند.[۲]
منابع[ویرایش]
- ↑ دولتهای عرب جاهلی(معین، سبا، قتبان، حضرموت)
- ↑ راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، ص ۳۴ و ۳۵.
- کتاب «قتبان و سبأ» چاپ لندن سال ۱۹۵۵ میلادی.
- دکتر: السید عبدالعزیز، بن سالم، (تاریخ العرب فی العصر الجاهلیة) ، دارالنهضة العربیة چاپ سال ۱۹۷۸ میلادی به (عربی).
- دکتر:جبرائیل، جبور، سلیمان، (الأمراء والقبائل) دارالعلم للملایین: بیرت، چاب اول، انتشار سال ۱۹۸۸ میلادی. (به عربی).
الصنعانی، محمد بن یحیی بن عبدالله بن احمد، الیمانی. (اَلأنَباءَ عَن دُولةَ بَلقِیسَ وَ سَبأَ) ، منشورات دارالیمنیة للنشر والتوزیع، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
- آذرنوش، آذرتاش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، چاپ سوم. تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۸. شابک ۳-۴۳۶-۳۱۵-۹۶۴-۹۷۸