ادبیات افغانستان
در قانون اساسی ۱۳۴۳ خورشیدی / ۱۹۶۴ میلادی، نام پشتو و دری به عنوان زبانهای رسمی افغانستان آمدهاست. احیای واژۀ کهن دری به این معنی است که در نظر افغانها، کشورشان مهد این زبان در نظر گرفته شدهبود. از این رو تلاش شد تا از کاربرد کلمه فارسی، که به معنای زبانِ فارس است، به شدت اجتناب شود. با توجه به این نکته، ما میتوانیم توسعه ادبیات دری و یا "فارسی" را در واحد سیاسی به نام افغانستان در نظر بگیریم.
پس از قتل نادرشاه افشار (۱۱۶۰ ه. ق. /۱۷۴۷ میلادی)، و تشکیل دولت مستقل افغان توسط احمدشاه دُرّانی (سلطنت ۱۱۲۶ش/۱۷۴۷م-۱۱۸۶ق/۱۷۷۲م)، خراسان (افغانستان امروزی) همچنان نقش دیرینهٔ خود را بعنوان مرکزیت ادبیات فارسی و انتقالدهندهٔ جریان ادبی بین فرارود (ماوراءالنهر) و هندِ گورکانی ادامه میداد. پیش از صفویان، ارتباط ادبی بین ایران و هند از طریق خراسان و سیستان (افغانستان امروزی) صورت میگرفت. تحولات سیاسی، هم در ایران و هم در افغانستان، بعد از قتل نادرشاه افشار، و در طی سدههای ۱۹-۱۳ام میلادی، به کاهش و حتی قطع روابط ادبی افغانستان با ایران انجامید. اما نقش افغانستان در انتقال فرهنگ و ادبیات فارسی بین فرارود و هند تا حدود سال ۱۹۲۰/۱۳۳۸ ادامه یافت.
در دورههای یادشده، سبک هندی در ادبیات فارسی در فرارود، خراسان و افغانستان (که آنزمان مناطق غربی پاکستان و مناطق جنوبی و جنوبشرقی افغانستان امروزی را تشکیل میداد) نقش برجستهای داشت. ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل (۱۰۵۴-۱۱۳۳ / ۱۶۴۴-۱۷۲۰) در نظم و نثر از بهترین نمونههای سبک هندی و حتی بنیانگذار این سبک بهشمار میآید. آثار وی در ماوراءالنهر و افغانستان، در میان خواص و عامهٔ مردم استمرار مییابد، چنانکه برخی ترانههای عامیانهٔ مردم ماوراءالنهر و افغانستان برگرفته از اشعار بیدل است، ولی در سدهٔ ۱۲ و اوایل سدهٔ ۱۳ام هجری قمری در ایران فراموش میشود.
قُطبالارشاد به عربی و طریق الارشاد به فارسی، از آثار میا فقیرالله جلالآبادی شکارپوری (متوفی ۱۷۸۱/۱۱۹۵) است که همراه با مکتوباتش منابعی غنی از موضوعات عرفان و دائرةالمعارف دینی شمرده میشوند.[۱] از شیخ سعدالدین احمد انصاری کابلی (۱۱۴۰-۱۲۲۵ / ۱۷۲۷-۱۸۱۰) نیز معدنالاسرار، که تفسیری از قرآن است و تألیف آن در (۱۱۷۳ / ۶۰-۱۷۵۹) تکمیل شده، و همچنین حقائقالمعارف، اثری منظوم به سبک مثنوی مولانا بلخی، و شورِ عشق، که یک دیوان شعر است و دوبار به چاپ رسیده، بجای ماندهاست.
در عصر تیمورشاه درانی (سلطنت ۱۲۰۷-۱۱۸۷ / ۹۳-۱۷۷۲)، فرزند احمدشاه، هنوز سنتهای دیوانی و آرایهها و پیرایههای دربارهای پیشین رعایت میشد. او با تکیه بر تاجیکها، قزلباشها و عناصر شهری و آنانکه به هویت ایرانی خویش پایبند بودند، کشور را اداره میکرد. تیمورشاه به شعر و شاعری علاقهٔ بسیار داشت و به پیروی از حافظ، بیدل و صائب غزل میگفت. علاقهٔ او به شعر و ادب فارسی دری به حدی بود که امور دیوانی و کشورداری را در گوشه و کنار کشور به شاعران عصر واگذار کرده بود. عایشه دُرانی، محمدرضا برنابادی، اللهویردی حیرت و میرهوتک افغان از شاعران و ادیبان این عصر، و صاحب مناصب و سمتهای دولتی بودند. آوازهٔ شعردوستی و شاعرپروری دودمان دُرانی به حدی بود که برخی از سخنوران فارسیگوی از ایران، به قصد پیوستن به دربار او روانهٔ کابل میشدند. شهابالدین تُرشیزی و میرزا محمد فروغی اصفهانی از این گروه سخنوران است.
حاذقه هروی (متوفی ۱۲۵۹/۱۸۴۳) یکی دیگر از شاعران برجستهٔ این دوره است که از وی یک دیوان و شرح منظوم از یوسف و زلیخا (که در سال ۱۲۳۹/۱۸۲۳ تکمیل شد) بهجای ماندهاست. سردار مِهردِل مشرقی (۷۱-۱۲۱۲ / ۱۷۹۸-۱۸۵۴)، یکی از چندین فرزند سردار پایندهخان است که به پیروی از سبک صائب و بیدل شعر میگفت و از وی دیوان شعری بهجای ماندهاست. دو پیرو دیگر سبک بیدل، سردار غلاممحمد طرزی (۱۹۰۰-۱۸۳۰)، شاعر برجسته و فرزندش محمدامین عندلیب (۹۲-۱۲۷۲ / ۷۵-۱۸۵۵) هستند که محمدامین عندلیب علیرغم عمر کوتاهش از خود دیوان شعری بهجای گذاشتهاست. میرزا محمدنبی واصل (۱۲۴۴-۱۳۰۹ / ۹۲-۱۸۲۸)، ملقب به دبیرالمُلک، از شاعران پارسیگوی و دبیر دربار امیر شیرعلیخان و امیر عبدالرحمنخان، پادشاهان افغانستان بود. او در شعر فارسی پیرو حافظ است و سبک عراقی را در افغانستان زنده کرد. مهارت او در غزلسرایی بودهاست.[۲]
در افغانستان دو تحول در حوزهٔ ادب این کشور رُخ داد: یکی در حدود سال ۱۸۵۰ به اینطرف، زمانیکه آثار ادبی در هند به چاپ میرسید، و بعدها چاپخانههای کابل، بخارا، خجند، و تاشکند هم در دسترس ادیبان افغان قرار گرفتهبود. تحول دوم در آغاز سدهٔ بیستم بوقوع پیوست، زمانیکه تأسیس چاپخانه در کابل، انتشار روزنامه را ممکن ساخت. معاهدههایی به زبان فارسی، که با انتشارات هندی تشابه آشکار دارد، در دورهٔ شیرعلیخان و عبدالرحمنخان به چاپ رسید. از آن جمله، پادشاهان متاخرین افغانستان (تکمیل در ۱۳۰۷ / ۹۰-۱۸۸۹: که در سال ۱۳۳۶ ش. /۱۹۵۷ دوباره به چاپ رسید)، اثری از یعقوب علی خافی، و تتمة البیان فی تاریخ الافغان سید جمالالدین اسدآبادی، و سراجالتواریخ فیضمحمد کاتب هزاره (که دورۀ چهار جلدی نسخههای خط آن، پس از مرگ حبیباللهخان، به خط خوش نستعلیق خودِ فیضمحمد کاتب هزاره نوشته شده و نوشتن آن در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به پایان رسیده و امروز در آرشیو ملی افغانستان بایگانی شدهاست.[۳][۴]) نخستین روزنامه افغانستان، شمسالنهار است که بین سالهای ۱۲۸۰ / ۶۴-۱۸۶۳ در کابل، در دورۀ سلطنت شیرعلیخان به زبان فارسی به چاپ میرسید، اما سبک و ترتیب آن از نشریات اردو زبان هند نمونهبرداری شده بود.
نوآوریهای عصر امیر حبیب الله در حوزۀ آموزش و فرهنگ، البته محدود بود و نمیتوانست تغییری عمده در ادب و فرهنگ ایجاد کند. ظهور محمود طرزی (۱۲۸۲-۱۳۸۵ / ۱۸۶۵-۱۹۳۳) در قلمرو ادب و فرهنگ این دوره، نقطۀ عطفی به شمار میرود که تحول و تجدد نسبی را در حوزۀ ادب و فرهنگ کشور در دهههای پس از ۱۳۲۰ خورشیدی معطوف به خود کردهاست. وی که بیشتر دوران جوانیش را در دمشق و استانبول گذرانده بود، به ادبیات فارسی رنگ و گونۀ خاور میانهای (بجای هندی) داد. طرزی چندین اثر را از تُرکی به فارسی ترجمه کرد، که آثاری از ژول وِرن (Jules Verne) از آن جمله بود. وی از سال ۱۳۲۹/۱۹۱۱ تا ۱۳۳۶/۱۹۱۸ جریدۀ سراجالاخبار را به نشر رسانید و مقالههای او در این نشریه از جمله پیشزمینههای اندیشۀ تجددطلبی در افغانستان محسوب میگردد. سراجالاخبار به سبب مبارزه با استعمار بریتانیا، دفاع از آزادی زنان، نشر ادبیات فارسی و زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی و کمک به رشد پدیدۀ ترجمه در افغانستان، یکی از جراید ممتاز منطقه به شمار میآید و تأثیر آن بر فارسیزبانان آسیای میانه، شبهقاره هند و حتی ترکیه محقق مینماید. این نشریه در پرورش حس وطنخواهی و «ملیت افغان» نیز مؤثر بودهاست. تغییر نام سراج الاخبار به سراج الاخبار افغانیه (از شم ۶ س ۱ به بعد)، و نیز تغییر نام مدیر مسئول آن از محمود طرزی به محمود افغانی، گویای گرایش وطنخواهانۀ این نشریه و تأثیر آن در تعالی و رشد «ملیت افغان» است.
درپی به حکومت رسیدن شاه امانالله (سلطنت ۱۳۰۸-۱۲۹۸ / ۲۹-۱۹۱۹) که به کوشش جمعی از نخبگان فرهنگی تحقق یافت، آرزوهای «اخوان افغان» مورد توجه قرار گرفت. در دورۀ امانالله نزدیک به ۲۳ روزنامه، مجلۀ هفتگی، ماهنامه، فصلنامه و سالنامه در سرتاسر کشور منتشر میشد. امان افغان (۱۳۳۷/۱۹۱۹) از مهمترین آنها بود که در کابل به چاپ میرسید. علاوه بر آن، نشریات اصلاح (۱۳۴۷/۱۹۲۹)، طلوع افغان، اتفاق اسلام، الغازی، ابلاغ، ارشاد النسوان، آیینۀ عرفان، نوروز و امثال آنها در مرکز و مراکز استانهای کشور نشر مییافت. نشریۀ دو هفتگی انیس (۱۳۴۵/۱۹۲۷) به مدیریت محیالدین انیس، نخستین نشریۀ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور به شمار میآمد که پس از مدتی به روزنامه تبدیل شد. در بعضی از نشریههای این دوره میزان قابل توجهی شعر از اشعار معاصران به چاپ رسیدهاست، مانند حقیقت که میتوان مجموعۀ دورههای آن را تذکرةالشعرایی به شمار آورد که شعر آن روزگار را در بر دارد.
تجددطلبی امانالله خان، خصوصاً پس از سفر هفت ماهۀ او به غرب (۱۳۰۶ش/۱۹۲۷م) آشنایی تحصیل کردههای افغانستان را با زبانها و ادبیات غربی بیشتر کرد. شاعران و نویسندگان این دوره به مضامین و مسائل اجتماعی روی آوردند و در دفاع از استقلال ملی و ملیت سرودند و نوشتند؛ با اینهمه، در این دوره، نه صُوَری جدید از شعر مجال طرح یافت، و نه جانی تازه در کالبد شعر سنتی و رایج کشور دمیده شد. بعضی از شاعران این دوره چون محمود طرزی فقط توفیق یافتند تا در نظم جای کلمات شاعرانه می و پیاله و لاله و خط و خال شعر کهن را با واژههای ناشاعرانه توپ، تفنگ، الکتریک، تلگراف و... پر کنند. همین مقدار دگرگونی هم در شعر روزگار امانالله، گامی به پیش تصور میشد. شاعرانی چون عبدالعلی مستغنی (۱۲۵۲-۱۳۱۲ش) هواخواه رأی و نظر محمود طرزی در شعر بودند و مسائل روز را وارد شعر کلاسیک کردند. از دیگر شاعران ممتاز و دارندۀ دیوان شعر در این دوره میتوان از عبدالهادی داوی، متخلص به پریشان نام برد که به پیروی از سبک عراقی قصیده میگفت. وی اشعار اقبال لاهوری (به زبان اردو) را با عنوان لا¸لی ریخته به نظم فارسی ترجمه کرد. قاری عبدالله، ملک الشعرا (د ۱۳۲۲ش/۱۹۴۳م) نیز از دانشمندان ادیب عصر امانی است که در شعر، خود را «شیفتۀ طرز بیدل و کلیم» معرفی میکرد.
یکی از اهداف محمود طرزی، که در مجموع توفیقی نداشت، واداشتن شاعران به پرداختن به موضوعات مدرن اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بود. شاعرانی چون عبدالعلی مُستغنی (۱۲۹۲-۱۳۵۲ / ۱۸۷۵-۱۹۳۳)، و حتی قاری عبدالله (۱۲۸۸-۱۳۲۲ خ. /۱۸۷۱-۱۹۴۳) و صوفی عبدالحق بیتاب، ملک الشعرا (۱۳۳۰ خ. /۱۹۵۱) که هواخواه رأی و نظر محمود طرزی در شعر بودند و مسائل روز را وارد شعر کلاسیک کردند، اما همین شاعران بیشتر غزلیات را به سبک هندی میسرودند. قاری، و بدنیال وی بیتاب، در عهد سلطنت ظاهرشاه لقب ملکالشعرا یافتند. میر محمدعلی آزاد کابلی (۱۲۵۸-۱۳۲۳ خ. /۱۸۴۲-۱۹۴۴)[۵]؛ پاینده محمد فرحت[۶]؛ عبدالغفور ندیم (۱۲۹۸-۱۳۴۴ خ. / ۱۸۸۱-۱۹۲۶)؛ مؤلف بچاپرسیدۀ دستور زبان فارسی؛ غلامحضرت؛ شائق جمال؛ و غلاممحمد نوید از دانشمندان ادیب عصر امانی هستند که به سبک هندی وفادار ماندند. گفتنی است در میان ادیبان نقاد و طنزنویس این دوره باید از محمداسماعیل سیاه، متخلص به گوزک یاد کرد. از او دیوانی در هرات در سال ۱۳۱۰ خ. /۱۹۳۱ به چاپ رسید.
از شاعران برجستۀ معاصر، خلیلالله خلیلی (زادۀ ۱۲۸۸ خ. /۱۹۰۹)، از طرفداران سبک خراسانی است و دو جلد از اشعار او در ایران به چاپ رسید. از شاعران برجستۀ دیگر میتوان به عبدالرحمن پژواک[۷]، عبدالحکیم ضیائی و محمدعثمان صدقی[۸] اشاره کرد که همگی این ادیبان پیرو سنتهای ادبی بوده و به آن ارج نهادند. شاعرانی چون رزاق رویین، عبدالقهار عاصی، واصف باختری، محمدعاقل بیرنگ کوهدامنی، عارف پژمان، لطیف پدرام، ضیا قاضیزاده، محمدیوسف آیینه، رحیم الهام، غلام مجدد سلیمان لایق، محمد حسن بارق شفیعی، رفعت حسینی، عبدالحی آرینپور رُستاقی، محمدآصف فکرت هروی، سعادتملوک تابش، حیدری وجودی پنجشیری و دیگران از شاعران نامدار معاصر هستند.
از دیگر ادیبان افغان در عرصههای دیگر ادبیات میتوان از میرغلاممحمد غبار، احمدعلی کُهزاد، میرمحمدصدیق فرهنگ و عبدالحی حبیبی در عرصۀ تاریخنگاری؛ عبدالحکیم رُستاقی، خانمحمد خسته، صلاحالدین سلجوقی، عبدالرؤف فکری سلجوقی، غلامحبیب نوابی، غلامرضا مایل هروی، محمدیعقوب واحدی جوزجانی، روان فرهادی، نگهت سعیدی، سید مخدوم رهین در عرصۀ تاریخ و نقد ادبی؛ شاه علیاکبر شهرستانی، قیوم قویم، فیضالله ایماق، عنایتالله شهرانی در عرصۀ فولکلور و فرهنگ عامه؛ رشید لطیفی و محمدعلی رونق در عرصۀ نمایشنامه نویسی (drama)؛ سید بهاءالدین مجروح در عرصۀ داستاننویسی رؤیایی-تخیلی؛ و اسدالله حبیب، محمد اکرم عثمان و محمد اعظم رَهنَوَرد زَریاب، سپوژمی زریاب و مریم محبوب در عرصۀ داستانهای کوتاه، یاد کرد.
علاوه بر روزنامهنگاری نوین، رادیو (از سال ۱۳۱۹ خ. /۱۹۴۰) و تلویزیون (از سال ۱۳۵۶ خ. /۱۹۷۷) هم مسولیتهای تازهای را بر نویسندگان افغان افزودهاست. پس از رویکارآمدن دولت مارکسیستی در افغانستان در سال ۱۳۵۷ خ. /۱۹۷۸، ادبیات و نویسندگی در افغانستان هم از زبان و اندیشههای اتحاد جماهیر شوروی متاثر بود. ادبیات کمونیستی حزب توده ایران، که از حدود ۱۳۳۹ خ. /۱۹۶۰ در آثار حزب خلق افغانستان نفوذ کردهبود، اینک در انتشارات دولتی بطور گسترده بکار برده میشد.
جنگهای داخلی و ورود ارتش سرخ به افغانستان (۱۳۵۸ خ. /۱۹۷۹)، امواج مهاجران آن کشور را به سوی ایران، پاکستان و کشورهای امریکایی و اروپایی سرازیر ساخت. ادیبان، محققان و نویسندگان کشور در دوران مهاجرت به تحقیقات ادبی، تاریخی، زبانشناختی و... توجه کردهاند و زمینههای فرهنگی را خصوصاً در ایران، پاکستان و امریکا، و در سالهای اخیر در تاجیکستان و آلمان نیز، ادامه دادهاند.[۹][۱۰]
جستارهای وابسته[ویرایش]
- وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان
- ادبیات پشتو
- زبانهای افغانستان
- فهرست شاعران فارسیگوی معاصر افغانستان
- ↑ رجود شود به R. Farhādī, preface, Ṭarīq al-eršād; idem, Afghanistan 3/3, 1980, pp. 77-87
- ↑ اشعار واصل، کابل، تاریخ نامعلوم)
- ↑ تارنمای بیبیسی فارسی، خریداری نسخه خطی جلد چهارم سراج التواریخ افغانستان، نوشتۀ ایوب آروین، ۲۰ مه ۲۰۰۸ - ۳۱ اردیبهشت (ثور) ۱۳۸۷
- ↑ تارنمای بیبیسی فارسی، در جستجوی آثار کاتب، نوشتۀ عبدالله شادان، ۱۴ ژانويه ۲۰۱۱ - ۲۴ دی (جدی) ۱۳۸۹
- ↑ منتخبات اشعار، کابل، ۱۳۴۲ خ./۱۹۶۳
- ↑ مجموعۀ اشعار، کابل، ۱۳۳۹ خ./۱۹۶۰
- ↑ گُلهای اندیشه، کابل، ۱۳۴۴ خ./۱۹۶۵
- ↑ سرود هستی، کابل، ۱۳۴۳ خ./۱۹۶۳
- ↑ R. Farhādī. «AFGHANISTAN xii. Literature». دانشنامه ایرانیکا. بازبینیشده در ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۱.
- ↑ نجیب مایلهروی. «افغانستان». دائرةامعارف بزرگ اسلامی. بازبینیشده در ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۱.
منابع[ویرایش]
کتابها:
- لوئی دوپری. افغانستان. چاپ پنجم (۲۰۰۷). کراچی، پاکستان: انتشارات آکسفورد, 1973. ISBN 8-577634-19-0-978.
- نانسی هاتچ دوپری. راهنمای تاریخی افغانستان (An historical guide to Afghanistan). کابل: Afghan Air Authority, Afghan Tourist Organization; Rev. and enl edition, 1977. ISBN B0006DXU30 (ASIN).
وِبگاهها:
- احمدعلی کُهزاد. «تاریخ ادبیات افغانستان» (فارسی). بنیاد فرهنگی کُهزاد، در تارنمای آریایی، ۱۳۲۲ ه.خ.. بازبینیشده در ۲۰ ژوئن ۲۰۱۱.
- کیفِر (Ch. M. Kieffer). «افغانستان: زبانها (AFGHANISTAN v. Languages)» (انگلیسی). دانشنامه ایرانیکا. بازبینیشده در ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۱.
- روان فرهادی. «افغانستان: ادبیات (AFGHANISTAN xii. Literature)» (انگلیسی). دانشنامه ایرانیکا. بازبینیشده در ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۱.
- نجیب مایلهروی. «افغانستان» (انگلیسی). دائرةامعارف بزرگ اسلامی. بازبینیشده در ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۱.
- «کتابخانۀ دیجیتال افغانستان» (فارسی). دانشگاه نیویورک. بازبینیشده در ۵ مارس ۲۰۱۱.
بخشی از مجموعه نوشتارهای افغانستان |
فرهنگ افغانستان |
---|
آثار باستانی |