رکن‌الملک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

سلیمان خان رکن‌الملک شیرازی اصفهانی (۱۲۱۷ شیراز - ۱۲۹۲ اصفهان) نایب الحکومه شهر اصفهان و نیز فردی شاعر و فاضل بوده‌است. او از سلسله خلف‌بیگی فارس و از نوادگان خلف‌بیگ طالش، از معاصران شاه اسماعیل صفوی، شمرده می‌شد. اجداد او در دوران صفویه حکومت فارس را در دست داشتند و یکی از اجداد او به نام امام‌وردی بیگ به سال۱۰۹۲ قمری مسجد عتیق شیراز را مرمت کرده بود.[۱]

فعالیت‌ها[ویرایش]

رکن‌الملک به چاپ قرآن مجید، و صحیفه سجادیه، و کتاب زادالمعاد همت گماشت. از دیگر اقدامات وی همراهی با آقانجفی و حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی در تاسیس مرکز گفتگوی ادیان انجمن صفاخانه در محله جلفای اصفهان بوده‌است.[۲]او همچنین بانی تکیه محمد جعفرآباده‌ای و نیز مسجد رکن‌الملک در تخت فولاد اصفهان است. آرامگاه او نیز در همین مسجد قرار دارد.[۳]

وی همچنین طی یک اقدام بدیع و به منظور مبارزه با سلطه اقتصادی بیگانگان در اواسط جمادی‌الاول ۱۳۲۴ و در آستانه مهاجرت علمای تهران به قم (مهاجرت کبری)[۴]، به همراهی ۱۴نفر از علمای طراز اول اصفهان[۵] از جمله آقا نجفی اصفهانی، حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی، آیت‌الله محمدحسین فشارکی،ابوالقاسم دهکردی،شیخ مرتضی ریزی، میرزا محمدتقی مدرس، سیدمحمدباقر بروجردی، میرزا محمد مهدی جویباره‌ای،میرزا ابوالقاسم زنجانی، آقامحمدجواد قزوینی موارد زیر را متعهد می‌شود:

این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکن‌الملک، متعهد و ملتزم شرعی شده‌ایم که مهماامکن بعد ذلک تخلف ننماییم، فعلاً ۵فقره‌است:

  • اولاً: قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمی‌نویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضا نمی‌نماییم. حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمی‌شویم؛ ماها به این روش متعهدیم.
  • ثانیاً: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه‌های دیگر ایرانی باشد، متعهد شده‌ایم برآن میت، ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلوه بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.
  • ثالثاً: ملبوس مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می‌شود، قرار دادیم مهما امکن، هر چه بدلی در ایران یافت می‌شود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیرایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی‌کنیم و حرام نمی‌دانیم لباس‌های غیرایرانی را، اما ماها ملتزم شده‌ایم حتی‌المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.
  • رابعاً: مهمانی‌ها بعد ذلک ولو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یک پلو و یک خورش و یک افشره. اگر زاید بر این کسی تکلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی می‌نماییم. هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.
  • خامساً: وافوری اهل وافور را احترام نمی‌کنیم و به منزل او نمی‌رویم زیرا که آیات باهره:«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ» «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است و خانواده‌ها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، به‌نظر توهین و خفت می‌نگریم.[۶]

منابع[ویرایش]

  1. فارسنامه ناصری، ج۲، ص۹۱۶.
  2. موسی نجفی، حکم نافذ آقانجفی،۱۳۹۰ صفحه ۸۸-۹۰
  3. راسخون
  4. موسی نجفی، حکم نافذآقانجفی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، صفحه ۱۸۴
  5. عبدالمهدی رجایی، تاریخ مشروطیت اصفهان، سازمان فرهنگی هنری شهرداری اصفهان، صفحه۲۱۷
  6. روزنامه حبل المتین کلکته، سال ۱۴، ش۲،۱۹جمادی‌الثانی ۱۳۲۴