محمد ساعد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
محمد ساعد مراغه‌ای
۵۶مین نخست‌وزیر ایران
مشغول به کار
۱۷ آبان ۱۳۲۷ – ۲۸ اسفند ۱۳۲۸
در زمانِ محمدرضا پهلوی
پس از عبدالحسین هژیر
پیش از علی منصور
۴۷مین نخست‌وزیر ایران
مشغول به کار
۲۷ اسفند ۱۳۲۲ – ۱۸ آبان ۱۳۲۳
در زمانِ محمدرضا پهلوی
پس از علی سهیلی
پیش از مرتضی‌قلی بیات
وزیر امور خارجه ایران
در زمانِ محمدرضا پهلوی
مشغول به کار
۲ تیر ۱۳۲۱ – ۸ مرداد ۱۳۲۱
نخست وزیر علی سهیلی
پس از علی سهیلی
مشغول به کار
۱۸ مرداد ۱۳۲۱ – ۲۴ بهمن ۱۳۲۱
نخست وزیر احمد قوام
مشغول به کار
۲۸ بهمن ۱۳۲۱ – ۲۵ اسفند ۱۳۲۲
نخست وزیر علی سهیلی
پیش از ؟
سفیر ایران در ترکیه
مشغول به کار
۱۳۲۹ – ۱۳۳۱
سفیر ایران در اتحاد شوروی
مشغول به کار
اسفند ۱۳۱۲ – خرداد ۱۳۱۵
پس از فتح‌الله پاکروان
پیش از انوشیروان سپهبدی
مشغول به کار
فروردین ۱۳۱۷ – ۳۱ خرداد ۱۳۲۱
پس از انوشیروان سپهبدی
پیش از مجید آهی
اطلاعات شخصی
تولد ۸ اردیبهشت ۱۲۶۰
مراغه
مرگ ۱۰ آبان ۱۳۵۲
تهران
مدفن گورستان بهشت زهرا
ملیت  ایران
حزب سیاسی حزب دموکرات
محل تحصیل دانشگاه‌های سوئیس و روسیه
پیشه سیاستمدار
تخصص حقوق و سیاست
دین اسلام

محمد ساعد مراغه‌ای (۸ اردیبهشت ۱۲۶۰، مراغه - ۱۰ آبان ۱۳۵۲، تهران)، ملقب به ساعدالوزراء سیاست‌مدار ایرانی و دو دوره نخست‌وزیر ایران در زمان پهلوی دوم بود.

زندگی[ویرایش]

محمد ساعد مراغه‌ای، فرزند شیخ احمد قاضی‌زاده، در ۱۲۵۹ خورشیدی در تفلیس متولد شد.[۱][۲] در کودکی به همراه پدرش در قفقاز به‌سر برد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در مراغه و قفقاز به انجام رسانید. در پترزبورگ به ادامهٔ تحصیل پرداخت، و سپس عازم سوئیس شد و در دانشگاه لوزان به تحصیل پرداخت. وی در کنار فارسی به زبان‌های ترکی، عربی، روسی، آلمانی و فرانسوی آشنایی کامل داشت.

بعد از بازگشت به ایران وارد خدمت در وزارت امور خارجه شد. تا سال ۱۳۰۰ در شهرهای مختلف قفقاز با سمت کارمند و نایب کنسول و کنسول مشغول خدمت بود و پس از آن به‌عنوان کنسول ایران در آنکارا مأمور شد. مأموریت ساعد در ترکیه یازده سال به طول انجامید و غالباً مستشار یا کاردار سفارت بود. محمد ساعد در سال ۱۳۱۱ به ایران بازگشت و با سمت استانداری به آذربایجان رفت نزدیک به دو سال در این سمت بود. پس از آن در سمت‌های مختلف در وزارت خارجه خدمت کرد. در ۱۳۱۶ با سمت وزیر مختاری ایران به ایتالیا رفت، و در فروردین ۱۳۱۷ سفیر کبیر ایران در شوروی شد و تا اسفند ۱۳۲۰ در آنجا ماند.[۳][۴]

در شهریور ۱۳۲۰ هنگام اشغال ایران از سوی نیروهای شوروی و انگلیس، ساعد در مسکو بود و در شب سوم شهریور ۱۳۲۰ مولوتف وزیر خارجه شوروی او را احضار کرد و حملهٔ قوای کشور خود را به ایران به اطلاع او رساند. در اول بهمن ۱۳۲۰ در تهران اعلام شد که محمد ساعد سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی به محل مأموریت خود بازگشت، و سالها بعد معلوم شد که ساعد در انعقاد پیمان سه‌گانه که در زمستان ۱۳۲۰ در تهران به تصویب مجلس رسید نقش عمده‌ای داشته و با همکاری سفرای انگلیس، آمریکا و مولوتف، زمینه آن در مسکو فراهم آمده بوده‌است.[۵]

در ۱۳۲۱ سهیلی او را برای عضویت کابینهٔ خود دعوت کرد. ساعد به تهران آمد و عهده‌دار وزارت امور خارجه گردید. در کابینهٔ قوام‌السلطنه، ساعد همچنان وزیر خارجه بود و در نخست وزیری دورهٔ دوم سهیلی نیز وزارت خارجه را بر عهده داشت. از رویدادهای مهم دوران وزارت خارجهٔ او ورود سران سه کشور بزرگ به تهران و برگزاری کنفرانس تهران بود.[۶] در اسفند ۱۳۲۲ نخست‌وزیر ایران شد.

پس از گشایش دورهٔ چهاردهم مجلس شورای ملی، ساعد به مناسبت نقش عمده‌ای که در سمت وزارت امور خارجه در مدت دو سال پیاپی داشت، و با توجه به این که سال‌ها در شوروی در مأموریت‌های کار کرده بود و بهتر می‌توانست با آن کشور کنار بیاید، مورد تمایل نمایندگان قرار گرفت و در ۸ فروردین ۱۳۲۳ کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. او در طی هشت ماه نخست‌وزیری دو بار کابینه خود را ترمیم کرد و در هر سه کابینه سمت وزارت خارجه را خود برعهده داشت.

از رویدادهای مهم دورهٔ نخست‌وزیری او، رشد حزب توده و فعالیت گستردهٔ آن در شهرهای مختلف بود. در همین دوره از نخست‌وزیری ساعد بود که موضوع نفت شمال و درخواست امتیاز نفت شمال از جانب شوروی پیش آمد. در پنجم آبان ۱۳۲۳ حزب توده همراه با شورای متحده مرکزی کارگران و تحت حمایت سربازان شوروی میتینگ سیار در تهران تشکیل داد و تظاهرات گسترده‌ای علیه دولت ساعد در موضوع نفت در خیابان‌های پایتخت به راه انداخت.[۷] در مقاله‌ای در روزنامهٔ مردم برای روشنفکران در ۲۳ آبان ۱۳۲۳ احسان طبری مسئلهٔ نفت را تشریح کرد و نوشت: «به همان ترتیب که ما برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و علیه آن صحبت نمی‌کنیم، باید معترف باشیم که دولت شوروی هم از لحاظ امنیت خود در ایران منافع جدی دارد... اگر دولت آقای ساعد واقعاً میهن‌پرست بود این نکات را در نظر می‌گرفت. اگر دولت ساعد و طرفداران ایشان معتقدند که ادامهٔ یک سیاست ضد شوروی در ایران ممکن است دچار خبط بزرگی شده‌اند.»[۸] در اواخر آبان ۱۳۲۳ در حالی که روابط شوروی با ایران به‌شدت تیره شده بود، محمد ساعد از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد.[۹] در این بین طرح گروهی از نمایندگان مجلس مبنی بر منع مذاکره در بارهٔ اعطای امتیاز نفت به ابتکار دکتر محمد مصدق مطرح شد و به تصویب رسید.

ساعد در انتخابات دوره پانزدهم مجلس کاندیدای رضائیه شد و به وکالت از آن شهرستان به مجلس شورای ملی راه یافت. در اواخر آبان‌ماه ۱۳۲۷ با رأی تمایل مجلس پانزدهم به نخست‌وزیری انتخاب گردید. این دوره از نخست‌وزیری او تا فروردین ۱۳۲۹ ادامه یافت و دو بار کابینه خود را ترمیم کرد. انتخابات اولین دورهٔ مجلس سنا و شانزدهمین دورهٔ مجلس شورای ملی در اواخر دورهٔ نخست‌وزیری ساعد برگزار شد و بعد از افتتاح مجلسین از نخست‌وزیری استعفا کرد و مجدداً در اسفند ۱۳۲۸ مأمور تشکیل دولت شد و کابینهٔ خود را به مجلس معرفی کرد. در فروردین ۱۳۲۹ از نخست‌وزیری کناره گرفت. مهم‌ترین وقایع دورهٔ دوم نخست‌وزیری او عبارت بود از سوءقصد به شاه در ۱۵ بهمن و پیامدهای آن، غیرقانونی شدن حزب توده و دستگیری سران آن، وقوع زمین‌لرزهٔ شدید در گرگان، تشکیل مجلس مؤسسان و افزایش اختیارات شاه، انجام مذاکرات به منظور استیفای حقوق ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و ارائهٔ لایحهٔ قرارداد الحاقی معروف به گس-گلشاییان به مجلس شورای ملی.

محمد ساعد مراغه‌ای پس از استعفا از نخست‌وزیری، در اردیبهشت ۱۳۲۹ سناتور انتصابی رضائیه شد، و دو ماه بعد با سمت سفیر کبیر به ترکیه رفت و در اوایل سال ۱۳۳۱ از کار کنار رفت. در دوره دوم مجلس سنا در اسفند ۱۳۳۲ مجدداً سناتور رضائیه شد و این مقام را در دوره پنجم نیز احراز کرد. در سال ۱۳۳۶ به‌عنوان سفیر ایران در دربار پاپ به واتیکان رفت.

ساعد بنابر وصیت خود در گورستان عمومی و در قبری که تا مدت‌ها ناشناس بود دفن شد.

محمد ساعد مجموعاً دو بار نخست‌وزیر و هشت مرتبه وزیر امور خارجه و یک بار وزیر کشور و چهار مرتبه سفیر کبیر و وزیر مختار و چهار دوره نماینده مجلس سنا و یک دوره وکیل مجلس بوده‌است. در بارهٔ او گفته‌اند که دیپلماتی ورزیده و سیاستمداری عاقل بود، و اگرچه ظاهراً در بین مردم به ساده‌لوحی شهرت داشت، در واقع زکاوت وی در بین رجال ایران ضرب‌المثل است. به افکار عمومی عقیده داشت و غالباً در دوران نخست‌وزیری خود، وزیرانی انتخابی می‌نمود که در بین مردم وجهه داشتند. به آذربایجان و آذربایجانی علاقه‌مند بود. به زبان‌های روسی و فرانسوی مسلط بود، و ترکی استانبولی را نیز روان صحبت می‌کرد. در اجرای قانون سخت‌گیر و استوار و یکی از بااستقامت‌ترین رجال ایران محسوب می‌شد. پس از مرگ به هیچ وجه مالی از او باقی نماند.[۱۰]

محمد ساعد مراغه‌ای در ۱۰ آبان ۱۳۵۲ در ۹۳ سالگی در تهران درگذشت.[۱۱]

احمد کسروی و ساعد مراغه‌ای[ویرایش]

ساعد مراغه نخست وزیر می‌بود. چند بار دیدم خودش گفت: «چگونگی را بنویسید و نام‌های بزهکاران را ببرید و بفرستید من بازرسی خواهم فرستاد.» این کار را کردیم و از او جز خاموشی دیده نشد. کاری که کرد دستور داد فرمانداری نظامی بی هیچ دستاویز قانونی روزنامه ما را جلو گرفت. آنهم آخرین کار اوست که بسر خود دستور به پستخانه فرستاده که از بردن و رسانیدن کتاب‌های «در پاسخ بدخواهان» و «داوری» خودداری کنند.[۱۲]

... ولی ببینید ساعد و هژیر و ممقانی و همدستانشان چه کردند؟! نشست وزیران برپا گردیده و چنین «تصمیمی» گرفت: «هرکه از پیروان کسروی ست باید در آذربایجان گزارده نشود» و این تصمیم خود را به دادور ـ آن کارکن بسیار کهن کمپانی ـ ابلاغ کردند و او به همان دستاویز به مردم آزارهایی بسیار کوچکی برخاست که در خور گفتگو هم نیست.[۱۳]

... در آغاز این سال که دو سه بار ساعد را دیدار کردم دیدم بیچاره درمانده به بیماری «واعظی» هم گرفتار است. بیچاره می‌پنداشت من از رازهای او و همکارانش آگاه نیستم و با یک لحن فیلسوفانه به سخن درآمده چنین می‌گفت: «البته باید با خرافات مبارزه کرد ولی حالا وقتش نیست». در دل خندیدم و گفتم: «راست می‌گویی. راست می‌گویی ای روسیاه». این یکی از بهانه‌های کهن ایشانست. یک روزی بود که در برابر جنبش مشروطه ایستاده بنام دلسوزی و پندآموزی به کارشکنی می‌کوشیدند و می‌گفتند: «برای ایران مشروطه حالا زود است»... آری وقت هر چیزی را اینان ـ این فیلسوفان ـ بهتر می‌شناسند. اینکه دیدید چادر و روبند را باز گردانیدند برای آنکه هنوز وقتش نبود که زنهای ایران همپای دیگر زنان باشند. اینکه دیدید با شاهکار خاینانه خود آبروی سپاه ایران را بردند برای آنکه وقتش نبود که ایران هم آبرویی در میان دیگران داشته باشد. اینکه دیدید به محمد رشید گردنکش استقلال دادند و دو سال هم هر ماهی دویست هزار ریال باج سبیل پرداختند، برای آنکه وقتش نبوده که ایران از خانخانی آزاد شود. همه این کارها فیلسوفانه بوده که آقای ساعد و همکارانش کرده‌اند...[۱۴]

پانویس[ویرایش]

  1. [۱]. ساعد، محمد؛ %D9%88. %D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7.html?Page=&Lang=fa&EventsId=111&Action=EventsDetail خاطرات سیاسی محمد ساعد مراغه‌ای، تهران، نامک، ۱۳۷۱ خ. ص۸.
  2. «تاریخ ایرانی». tarikhirani.ir. بازبینی‌شده در 2017-01-13. 
  3. ساعد مراغه‌ای، خاطرات سیاسی، 6-35.
  4. عاقلی، شرح رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، 773-777.
  5. [۱] رویدادهای مهم زمستان ۱۳۲۰ - روزنامهٔ ایران
  6. مجله خواندنیها. مصاحبه با ساعد، ۷ مرداد ۱۳۵۱
  7. گذشته چراغ راه آینده‌است، ص ۲۱۵
  8. گذشته چراغ راه آینده‌است، ص ۲۱۹
  9. دولتهای ایران از میرزا نصرالله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، ص ۱۹۴
  10. باقر عاقلی. شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران، جلد دوم. ص ۷۷۳–۷۷۷. 
  11. بنابر وصیت خودش در گورستان عمومی به خاک سپرده شد. بنابر وبگاه سازمان بهشت زهرا در (قطعه:۸ ردیف:۷۱ شماره:۴۰) به خاک سپرده شده‌است.
  12. احمد کسروی، دادگاه، برگ ۲۳
  13. احمد کسروی، دادگاه، برگ ۵۵
  14. احمد کسروی، دادگاه، برگ ۵۶

منابع[ویرایش]

  • دولتهای ایران از میرزا نصرالله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸. ISBN 964-422-147-8. 
  • باقر عاقلی. شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران، تهران ۱۳۸۰، جلد دوم. 
  • گذشته چراغ راه آینده‌است، گروه جامی، چاپ دوم ۱۳۷۱
  • سالنامه دنیا - سال ۱۳۵۴
  • محمد ساعد نخست‌وزیر شد روزنامه مردم‌سالاری