محمدعلی‌شاه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از محمد علی شاه)
پرش به: ناوبری، جستجو
Shir & Khorshid1.svg محمدعلی‌شاه قاجار Shir & Khorshid1.svg
Mohammad Ali Shah Qajar-0a.jpg
جای حکومت ایران
دودمان قاجار
تاجگذاری ۱۲۸۵ خورشیدی
لقب محمدعلی شاه قاجار
زادروز ۱ تیر ۱۲۵۱
تبریز، آذربایجان، ایران
پایان حکومت ۱۲۸۸
درگذشت ۱۶ فروردین ۱۳۰۴ (۵۲ سال)
بندر ساوونا (سانرموایتالیا
نام پدر مظفرالدین شاه قاجار
شاهنشاه پیشین مظفرالدین شاه قاجار
شاهنشاه پسین احمدشاه قاجار
دین شیعه، اسلام
همسران ملکه جهان
فرزندان احمدشاه قاجار
از راست آصف‌السلطنه، علاءالملک، مجدالدوله، موثق‌الدوله، مشیرالسلطنه، شاهزاده ظل‌السلطنه (پسر کامران میرزا)، شاهزاده حسین‌قلی‌میرزا نصرت‌السلطنه (برادر محمدعلی شاه)، محمدعلی شاه قاجار، شاهزاده اعتضادالسلطنه (پسر محمدعلی شاه)، احمدمیرزا قاجار ()، لیاخوف، امیر بهادر، علاءالسلطنه، محمدعلی‌خان سردار افخم، مصطفی حاجب‌الدوله

قاجاریان

شاهان

عنوان


آقامحمدخان
فتحعلی‌شاه
محمدشاه
ناصرالدین‌شاه
مظفرالدین‌شاه
محمدعلی‌شاه
احمدشاه

دورهٔ سلطنت


۱۱۶۱-۱۱۷۶
۱۱۷۶-۱۲۱۳
۱۲۱۳-۱۲۲۷
۱۲۲۸-۱۲۷۵
۱۲۷۵-۱۲۸۵
۱۲۸۵-۱۲۸۸
۱۲۸۸-۱۳۰۴

نخست‌وزیرهای مشهور

حاج ابراهیم کلانتر
قائم مقام فراهانی
حاج میرزا آقاسی
امیرکبیر
سپهسالار
مستوفی‌الممالک
امین‌السلطان
عین‌الدوله
مشیرالدوله
مشیرالدوله پیرنیا
قوام‌السلطنه
وثوق‌الدوله

چهره‌های سرشناس

عباس میرزا نایب السلطنه
محمدعلی میرزا دولتشاه
میرزارضا کرمانی
میرزای شیرازی
کامران میرزا
عزیزخان مکری
ظل‌السلطان
تاج‌السلطنه
فروغ‌الدوله
فخرالدوله
شعاع‌السلطنه
ارشدالدوله
سالارالدوله
مهد علیا
حسین بهزاد
ستارخان
یپرم‌خان
صمصام‌السلطنه
حیدرخان عمواوغلی
میرزا کوچک‌خان جنگلی
علیقلی خان سردار اسعد

رویدادهای مهم

قرارداد آخال
معاهده پاریس
معاهده گلستان
معاهده ترکمنچای
امتیازات و قراردادها
جنگ‌های ایران و روسیه

جنبش مشروطه

قیام تنباکو
جنبش مشروطه
فرمان مشروطیت
جنبش جنگل
کودتای ۱۲۹۹
انحلال سلسله قاجار

محمدعلی‌شاه قاجار (۱۲۵۱–۱۳۰۴ خورشیدی) ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود. او در ۱۲۸۵ خورشیدی به سلطنت رسید و به مخالفت با مشروطه پرداخت. مجلس شورای ملی را به توپ بست و آزادیخواهان را به قتل رساند. این رویدادها به استبداد صغیر معروف است. او پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان، به سفارت روسیه در تهران پناهنده شد و با فشارهای داخلی و خارجی و با تحقیر مجبور به ترک ایران شد. مشروطه‌خواهان پس از وی پسر خردسالش احمدشاه قاجار را به سلطنت انتخاب کردند.

زندگی[ویرایش]

کودکی و ولیعهدی[ویرایش]

محمدعلی‌شاه در ۱ تیر ۱۲۵۱ در تبریز متولد شد. پدرش مظفرالدین شاه و مادرش تاج‌الملوک، دختر امیرکبیر و عزت‌الدوله (خواهر ناصرالدین شاه و دختر مهدعلیا بود و پس از تولد محمدعلی میرزا به ام‌الخاقان ملقب شد. پس از ترور ناصرالدین شاه و تاج‌گذاری مظفرالدین شاه، والی آذربایجان شد. در همین زمان بود که عثمانی میرزا آقاخان کرمانی و عده دیگر از طرفداران سید جمال‌الدین اسدآبادی را به جرم مشارکت در قتل ناصرالدین شاه به ایران سپرد. محمدعلی میرزا آنان را سر برید و پوست کاه‌اندودشان را برای پدرش به تهران فرستاد.[۱]

او پیش از رسیدن به سلطنت، به دلیل ترس از احتمال نزدیکی مشروطه‌خواهان به عمویش ظل‌السلطان و نصب وی به سلطنت از مشروطه‌خواهان حمایت می‌کرد. او تحت تعلیم و تربیت آموزگار روسی خود، سرگی مارکوویچ شابشال (ملقب به ادیب‌السلطان) زبان و فرهنگ روسی را آموخت. شابشال نفوذ زیادی بر محمدعلی میرزا داشت و او را علاقه‌مند به روسیه کرد. در انقلاب مشروطه تصویری از محمدعلی میرزا با لباس کازاک/کُساک به دست مردم افتاد که موجب رنجش مشروطه‌خواهان و مردم شد.[۱]

همسر اول محمدعلی میرزا ملیح‌السلطنه دختر میرزا یوسف‌خان بیان‌الممالک از منظرالدوله (دختر عباسقلی‌میرزا پسر فتحعلی‌شاه قاجار) بود. حسینعلی میرزا اعتضادالسلطنه پسر ارشد محمدعلی میرزا و تنها فرزندی بود که او از منظرالدوله یافت.[۲] محمدعلی میرزا بعد از ملیح‌السلطنه با ملکه جهان دختر کامران میرزا و نوه ناصرالدین شاه ازدواج کرد. احمدشاه، محمدحسن میرزا، سلطان‌محمود میرزا و سلطان‌مجید میرزا، آسیه و خدیجه شش فرزند آن‌ها بودند.[۳]

ترور محمدعلی شاه[ویرایش]

طرح قتل محمدعلی شاه هنگامی صورت گرفت که همکاری محمدعلی شاه با مشروطیت در اوج خود بود. نه تنها رهبران مشروطه بدین واقعیت اذعان دارند، بلکه سفیر انگلیس (و نه سفیر روس که شائبه حمایت از شاه را ایجاد کند) می‌نویسد: «با توجه به اینکه در مدت اخیر رفتار خلاف مشروطگی از شاه دیده نشد، این سوءقصد خلاف انتظار بود.»

در حالی که پیش از ظهر جمعه ۱۵ محرم ۱۳۲۶/۸ اسفند ۱۲۸۶ نمایندگان مجلس با شاه دیدار و گفتگو داشتند، بعدازظهر همان روز، هنگامی که شاه برای گردش به دوشان تپه می‌رفت، در حین عبور از خیابان باغ وحش تهران مورد سو قصد قرار گرفت و دو نارنجک به سوی کالسکه او پرتاب شد. چند تن کشته و زخمی شدند اما شاه جان سالم به در برد. کسروی هم می‌گوید: "نقشه این کار را حیدر عمواوغلی کشیده و بمب را نیز او ساخته بود". یحیی دولت‌آبادی در این باره می‌نویسد: ساعتی پیش از این واقعه، نگارنده در منزل خود با یکی از ناطقین تندرو ملت نشسته شخص مزبور می‌گوید احتمال می‌رود صدایی بلند شود و پس از وقوع واقعه معلوم می‌شود او هم از توطئه مسبوق بوده‌است." طرح قتل محمدعلی شاه هنگامی صورت گرفت که همکاری محمدعلی شاه با مشروطیت در اوج خود بود. محمدعلی شاه در اوایل محرم در مورد مشروطه‌خواه بودنش برای علمای نجف تلگرافی مخابره می‌کند. آنها نیز در نیمه محرم تلگرافی مبنی بر امتنان از مساعدت شاه با مشروطه ارسال می‌دارند، اقدام دیگر محمدعلی شاه درست روز قبل از ترورش صورت می‌گیرد. او با صدور دستخطی از وکلای مجلس شورای ملی قدردانی و اعلام می‌کند روز افتتاح مجلس در عمارت جدید رسماً در آنجا حاضر خواهد شد. پس از قرائت دستخط شاه همه وکلای مجلس شورای ملی یکدفعه زنده‌باد اعلیحضرت می‌گویند و هیاتی را انتخاب کردند که برای عرض تشکر به حضور شاه برسند. تقی‌زاده و امام جمعه خویی هم در زمره منتخبان بودند. شاه نیز با مهربانی آنها را پذیرفت و گفت‌گوهای دوستانه‌ای صورت گرفت. محمدعلی‌شاه خواهان شناسایی و مجازات مرتکبان این عمل بود، اما اقدامی جدی در این خصوص صورت نگرفت تا جایی که شاه نامه‌ای گلایه‌آمیز به مجلس شورای ملی ارسال کرد.[۴][۵][۶] شاه گرچه از این ترور جان سالم به در برد، اما بدبینی‌اش نسبت به مشروطه‌خواهان فزونی یافت و دیگر تا هنگام رفتن به باغشاه که به واقعه به توپ بسته شدن مجلس انجامید از کاخ سلطنتی خارج نشد. در این ترور هم مرتکبان ترور مشخص نشدند.[۶]

درگیری با مشروطه‌خواهان[ویرایش]

تصویری از محمدعلی شاه در لباس رسمی در یک روزنامه روسی‌زبان.

محمدعلی شاه در روز تاجگذاری‌اش نمایندگان مجلس شورای ملی را دعوت نکرد. هم‌چنین زمانی که حکم سلطنت مشروطه را نزدش آوردند، از امضای آن خودداری کرد. او از امضاکردن متمّم قانون اساسی مشروطه هم خودداری کرد، ولی با اعتراضات سراسری مردم به‌ناچار آن را امضاء کرد، هرچند دشمنی‌اش با مشروطیت ادامه یافت. پس از آن به ستیز با مشروطه‌خواهان پرداخت و پس از چندی کش و قوس سرانجام شمشیر را از رو بسته و به کمک ولادیمیر لیاخوف، دستور به توپ‌بستن مجلس شورای ملی را داد. در سال ۱۲۸۷ خورشیدی (۱۳۲۶ قمری)، محمدعلیشاه قاجار پس از آن که با مشروطه‌خواهان و مجلس از مخالفت درآمد، مرکز فرماندهی خود را در باغشاه قرار داد، شاه با این کار می‌خواست از شهر بیرون رفته و در باغشاه لشکر بیاراید و به آسانی با مشروطه نبرد کند.

محمدعلی‌شاه دستخطی بدین شرح داد:

«جناب اشرف مشیرالسلطنه، چون هوای تهران گرم و تحملش بر ما سخت بود از اینرو به باغشاه حرکت فرمودیم، پنجشنبه ۴ جمادی‌الاولی، عمارت باغشاه.»

سپس هشت تن از آزادیخواهان را فراخواند که شش تن آنان بدین شرح نام برده می‌شوند: جهانگیرخان صور اسرافیل، سید محمدرضا مساوات شیرازی، ملک المتکلمین، سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی، بهاءالواعظین و میرزا داودخان. ولی مجلس با این درخواست مخالفت داشت و سرانجام در اثر ایستادگی و سرپیچی از فرمان شاه، مجلس به توپ بسته شد، وکلا از مجلس پراکنده شدند، سید عبدالله بهبهانی و ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان و چند تن دیگر را سربازان دستگیر کردند و به باغشاه بردند. در باغشاه ملک‌الممتکلمین و میرزا جهانگیرخان را به قتل رساندند.[۷] بسیاری از مشروطه‌خواهان را به بند کشید و بسیاری را نیز به گریز واداشت. در این دوران محمدعلی شاه و شیخ‌فضل‌الله نوری به شدت در مقابل میلیون ایستاده بودند.

سرانجام مقاومت ستارخان در یکی از کوی‌های تبریز و آن‌گاه پیوستن بختیاریها، داشناکها، مجاهدان قفقاز، محمدولی خان تنکابنی و مردم گیلان و بسیاری دیگر به فتح تهران و گریختن محمدعلی شاه به سفارتخانهٔ روسیه و پناه‌جستن وی به خاک این کشور انجامید.[۱]

خلع از سلطنت و تبعید از ایران[ویرایش]

در تاریخ ۲۲ تیر ۱۲۸۸ هجری خورشیدی (۲۴ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ هجری قمری برابر با ۱۳ ژوئیه ۱۹۰۹ میلادی) محمدعلی‌شاه با فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان، به سفارت روسیه در تهران پناهنده و در آن‌جا متحصن شد. نهایتاً توسط مجلس عالی[۸] از مقام سلطنت خلع و مجبور به ترک ایران شد. مجلس عالی پسر ۱۲ساله‌اش احمد را به سلطنت منصوب کرد و برای محمدعلی میرزا نیز مقرری برابر ۱۰۰ تومان در هر ماه در نظر گرفت.[۱]

وی پس از مدتی با کمک روس‌ها در صدد بازگشت و انتقام‌جویی و کسب مجدد قدرت برآمد که شکست خورد. وی به اودسا در اوکراین که آن‌زمان بخشی از روسیه بود، بازگشت و مقرری‌اش از سوی دولت ایران نیز قطع شد.[۱]

تزار روسیه کاخی را به مدت چند سال در اودسا در اختیار محمدعلی میرزا گذاشت. پس از آن ملک جهان قصر و باغ بزرگی در اودسا خرید و آن به شکل باغ‌های ایرانی درست کرد. محمدعلی میرزا از سال ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ میلادی که انقلاب روسیه به اودسا رسید در آن باغ زندگی کرد.[۹]

وی سپس به بندر ساوونا در ایتالیا رفت و آنجا در سال ۱۳۰۴ هجری خورشیدی (سال ۱۳۴۴ هجری قمری) درگذشت. پیکرش را در کربلا دفن کردند.

شفق سرخ یکی از بلندگوهای صعود کازاک ها/کُساک‌ها به هنگام فوت محمد علی شاه به سادگی فقط نوشت: «محمد علی میرزا پادشاه مخلوع ایران در پاریس به مرض دیابت فوت شده‌است.»[۱۰]

باورها و نقش روحانیون[ویرایش]

محمدعلی شاه در لباس کازاکی (به اشتباه شناخته شده به قزاق)

محمدعلی شاه چون بیشتر شاهان قاجار خود را باورمند به دین و باورهای اسلامی می‌نمایاند.[۱۱] او تعدادی از روحانیون را در دربار خود مقام داده بود و از ایشان در مقابل روحانیون مبارز و مشروطه خواه استفاده می‌کرد و با ایشان پیوندهای سختی داشت.[۱۱] او همچنین مردی سخت خرافی بود و انجام بسیاری از کارهایش را به جای اندیشیدن و رایزنی به فال و استخاره می‌سپرد. استخاره‌های محمدعلی‌شاه مشهور است و او به ویژه به یکی از علمای تهران به نام میرزا ابوطالب زنجانی اعتقاد داشت و تمام تصمیمات خود را از قبیل عزل و نصب وزرا، سرکوب مخالفان و حتی تعیین ساعت مناسب برای ختنه فرزندانش بر اساس پاسخ‌هایی می‌گرفت که میرزا ابوطالب پس از استخاره به وی اعلام می‌داشت. همانند محمدعلی شاه، میرزا ابوطالب نیز از مخالفان مشروطه بود و با وجود آگاهی از اصول دموکراسی و پیشرفت‌های کشورهای اروپایی شاه را به سرکوب آزادیخواهان تشویق می‌کرد.[۱۱]

با آغاز سلطنت محمدعلی شاه، مخالفت‌های وی با مشروطه آغاز شد. او با همکاری سربازان روسی مجلس اول را در سه‌شنبه ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق به توپ بست و بسیاری از مشروطه‌خواهان را کشت یا تبعید کرد. در چنین وضعی، علمای ایرانی مقیم نجف از جمله ملا محمدکاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی در حمایت و هواخواهی مشروطه خواهان بویژه سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی پرداختند و توانستند جنبش مشروطه و آزادی‌خواهی را با فعالیت خستگی‌ناپذیری ادامه دهند. آنان اعلام کردند که همراهی با مخالفان اساس مشروطیت - هرکه باشد - تعرض به مسلمین است و در حکم محاربه با امام زمان به‌شمار می‌آید و در فتوایی خطاب به مردم ایران، حکم خدا را «در دفع این سفاک جبار» و «دفاع از نفوس و اَعراض و اموال مسلمین را از اهم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او را از اعلم محرمات» دانستند؛ و همراهی با مخالفان مشروطه را در تعرض به مجلس به منزلهٔ «اطاعت از یزید بن معاویه» برشمردند. اگر فتوای علمای نجف نبود، کم‌تر کسی به یاری مشروطه برمی‌خاست و مجاهدان مشروطه، بیش‌ترشان پیروی از دین می‌کردند و دستاویز آنان در مجاهده و جان فشانی، فتواهای علمای نجف بود. بدون طرفداری و کوشش بسیاری که علمای نجف در راه مشروطه کردند، محال بود مجدداً مشروطه در ایران برقرار و پایدار گردد و آرزوی ملت در راه وصول آزادی برآورده شود.

پس از فتح تهران و روی کار آمدن احمدشاه، اغتشاشات همچنان ادامه یافت. تلاش هواداران محمدعلی شاه برای بازگرداندن وی و حمایت‌های روسیه از او، به ورود قوای روس به آذربایجان انجامید. اولتیماتوم روسیه به ایران برای تصرف شمال ایران و هشدار انگلیسها در مورد ناامنی در راه‌های جنوب، عاملی برای صدور تلگرافی به تاریخ ۴ ذیقعدهٔ ۱۳۲۸ ق با عنوان «وجوب موافقت با دولت و حرمت اغتشاش و جنگ‌های داخلی» شد که در آن طبقات ملت را به آرامش و موافقت با دولت و خودداری از جنگ‌های خانگی به واسطه وجود دشمنان خارجی در شمال و جنوب کشور فراخواندند و معتقد بودند که این اغتشاشات موجب استیلای کفر و از بین رفتن اسلام خواهد شد.

آخوند خراسانی در نامه‌ای به رهبران مذهبی تبریز دستور داد بر ضد کفار به پا خیزند و با تحریم اجناس روسی و با آموزشی فنون جنگی، وظیفه مذهبی خویش را انجام دهند. از آنجا که علما از آغاز مشروطه تا خلع محمدعلی شاه، از مشروطیت و حقوق مردم دفاع کرده بودند، در مقابل رویه تجاوزکارانهٔ روسیه قیام نمودند و تصمیم گرفتند به طرف ایران حرکت کنند و با اعلان جهاد، ایران را از چنگ دولت روسیه نجات بخشند. آخوند مازندرانی با عده‌ای از طلاب وارد بغداد شدند و با اعلامیه مردم را به مقاومت و جانبازی در راه استقلال دعوت کردند و منتظر ورود آخوند ملا محمد کاظم خراسانی ماندند تا مجتمعا به طرف ایران حرکت کنند؛ ولی خبر رسید که حال آخوند به هم خورده، دچار کسالت شده و پس از بیست‌وچهار ساعت خبر فوت وی در ذیحجهٔ ۱۳۲۹ ق در بغداد منتشر شد و بقیه برای عزاداری به نجف بازگشتند. شهرت یافت که مقامات خارجی یا خارجه پرستان آخوند خراسانی را مسموم کرده‌اند.[۱۲]

از دیدگاه ناظم‌الاسلام کرمانی[ویرایش]

شماری از فعالین جنبش مشروطه ایران، دستگیرشده در باغ‌شاه، با غل و زنجیر بر دستان و گردن‌ها در دوران استبداد صغیر محمدعلی‌شاه.

محمد علی میرزا، خسّت و لئامت و سفاهت و قساوت قلب و بی رحمی را به منتها درجه رسانیده بود… تمام خدام و رعیت را فدای خود می‌خواست. گویا خداوند این مخلوق را برای راحت وجود او خلق کرده‌است. به هر کس احتیاج پیدا می‌کرد با او با کامل ملایمت و مهربانی رفتار می‌نمود. بعد از رفع احتیاجش مثل این بود که او را هیچ نمی‌شناسد. با اشخاص پست و نانجیب و قطاع الطریق که اسباب صدمه و خانه خرابی مردم بودند، وثوق پیدا می‌کرد… اعتقاد به اشخاص رمال و فالگیر و جادوگر داشت. خود را مسلمان می‌دانست، به مسجد و معبد توپ می‌بست…

در روز عاشورا قمه و قداره به سر می‌زد و خون سرش را به روی و صورتش می‌مالید و در شب عاشورا هزار و یک عدد شمع در اتاقش روشن می‌کرد و شمع چهل منبر را روشن می‌کرد. اما احترام ماه محرم را منظور نداشته و در ایام عاشورا بود که تلگراف حمله به تبریز را مخابره کرد و حکم داد که اهل تبریز را در حالی که مشغول عزاداری بودند، قتل و اسیر و غارت نمایند.

در روز عاشورا آنقدر خون از سر جاری می‌کرد که به حالت غش می‌افتاد، اما در شب چندان مسکرات و الکلیات می‌آشامید که مست و لایشعر می‌شد. به افراد اَمرد میل داشت، چنان‌که به زنان خوشگل مایل بود. زمانی که خبر به او دادند در تبریز رعیت از گرسنگی تلف می‌شوند و به واسطه محصوریت، علف می‌خورند و در اصفهان اقبال الدوله به مسجد توپ بسته‌است، به شکرانه این خبر آن روز را با یکی از فامیل خود که جوانی ۱۴ ساله بود، مشغول عیش و عشرت گردید…

خود را ناموس پرست وانمود می‌کرد، در حالتی که با محارم خود همان رفتار را می‌نمود که با اجنبی روا می‌داشت…[۱۳]

نخست‌وزیران[ویرایش]

زمان حکومت در مقایسه با دیگر شاهان قاجار[ویرایش]

اعداد سال خورشیدی را نشان می‌دهند:

     (۱) آقامحمدخان ۱۱۷۳ تا ۱۱۷۶      (۲) فتحعلی‌شاه ۱۱۷۶ تا ۱۲۱۳      (۳) محمدشاه ۱۲۱۳ تا ۱۲۲۷      (۴) ناصرالدین‌شاه ۱۲۲۷ تا ۱۲۷۵      (۵) مظفرالدین‌شاه ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵      (۶)محمدعلی‌شاه ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۸      (۷) احمدشاه ۱۲۸۸ تا ۱۳۰۴

دودمان[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ تاریخ مشروطه احمد کسروی
  2. افشار، ایرج، ایرانشناسی: تازه‌ها و پاره‌های ایرانشناسی (۴۵)، بخارا، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۴، شماره ۴۱، ص۱۰۲
  3. ملکه جهان، آخرین زن متشخص دوران قاجاریه
  4. فریدون آدمیت، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران. تهران، روشنگران، بی تا، ج2، ص271.
  5. احمد کسروی، تاریخ انقلاب مشروطه ایران. تهران، امیرکبیر، 1357، ص542.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، پیشین، ج۱، ص270
  7. از تاریخ مشروطهٔ کسروی ص 658
  8. ایرانی‌ها چگونه صاحب حق رای شدند؟، بی‌بی‌سی فارسی
  9. به عبارت دیگر: گفتگو با سلطان علی میرزا قاجار، بی‌بی‌سی فارسی
  10. شفق سرخ، سال چهارم، ش319، هجدهم فروردین 1304، 1139-ن، بایگانی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ شیخ‌الاسلامی، جواد. پایان کار محمدعلی شاه قاجار. اطلاعات سیاسی، شهریور و مهر ۱۳۸۵.
  12. نقش علمای نجف در جنبش مشروطه، زهرا آصفی، گنجینه اسناد، تابستان ۱۳۸۵، شماره ۶۲
  13. ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش اول، برگ ۲۷۹
  14. شکسپیر، کاونده زندگی انسان • گفتگو، دویچه وله فارسی

پیوند به بیرون[ویرایش]

پادشاه پیشین:
مظفرالدین‌شاه قاجار
محمدعلی‌شاه قاجار
شاهنشاه ایران

۱۹۰۷ – ۱۹۰۹

جانشین:
احمدشاه قاجار