اخباریگری
اخباریگری مبنایی خاص در فقه و حدیث شیعه است که حدوداً از ۲۵۰ تا ۱۱۷۰ قمری جریان داشتهاست.
اخباریان در فقه شیعه امامیه معمولاً به یک مکتب فقهی میگویند که در بدست آوردن احکام عملی به اخبار و حدیث اکتفا یا تکیه میکنند در مقابل اصولیان که در این زمینه از روشهای استنباط اجتهادی (اصول فقه) نیز کمک میگیرند. اینگونه تقابل در روش فقهی از سدههای نخستین نیز وجود داشتهاست اما بعنوان دو مکتب در سدههای اخیر تاحدودی مرزبندی شدند.[۱]
محتویات
اخباریها[ویرایش]
از مشاهیر اخباریها میتوان محمدباقر مجلسی، شیخ حر عاملی، و فیض کاشانی و شیخ یوسف بحرانی نام برد. ناگفته نماند که اخباری گری شدت و ضعف داشته است و برخی مذاقی بین اصولی و اخباری دارا هستند. به عنوان نمونه علامه مجلسی می گوید من اخباری محض نیستم بلکه در قضیه اصولی-اخباری من «بین بین» هستم. یعنی مذاقی میانه اخباری اصولی هستم. البته شیخ یوسف بحرانی که مشهور به «صاحب حدائق» است از اعتدالیون بوده و در جلد اول از کتاب «الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره» خود که تقریباً ثلث از آن مجلد را در برمیگیرد، به تدوین مباحث اصولی پرداخته که بر اساس آیات و روایات بنیان شده و این همان دانش اصول فقه مقبول صاحب حدائق می باشد. صاحب کتاب «روضات الجنات» هم در معرفی شیخ او را دارای سبک اعتدالی و میانه اخباری و اصولی میداند و به نظر میرسد قول صحیح همین باشد.
تاریخچه[ویرایش]
جریان اخباریگری در زمان ائمه شیعه رواج داشته است و اصحاب ائمه تماماً اخباری بودند البته این اسم یعنی اسم اخباری بعد از اقدامات محمدامین استرآبادی به این جریان داده شده این مطلب در کتبی مانند کتاب مرجعیت (تالیف سید هدایتالله طالقانی) مشهود است. عالمان بزرگی همچون شیخ صدوق و کلینی نیز اخباری بودند. اصولیون در راه علم به احکام استباط می نمایند. در ابتدای قرن یازدهم هجری و با اقدامات شخصی به نام محمدامین استرآبادی مکتبی بنا شد که اصول فقه را رد میکرد و اجتهاد را طرد مینمود. این دسته معتقد به عدم حجیت قرآن بودند و اجماع را نیز نمیپسندیدند و اکثراً با فلسفه و عرفان هم مخالفت میکردند.
این تقابل روش و نگرش در همه نحلههای فقهی و کلامی اسلامی وجود داشتهاست که در مذهب اهل سنت بعنوان مکتب اهل حدیث (فقهای حجاز) در مقابل مکتب عقل یا قیاس یا اصحاب رأی (فقهای عراق) قرار میگیرند. که در اندیشه کلامی اهل سنت نیز بصورت مکتب اشعری (تکیه بر منقولات کلامی و ظاهر حدیث) در مقابل مکتب معتزلی (تکیه بر کلام استدلالی) جلوه گر میباشد.[۲] هرچند که در مذهب شیعه این تقابل بیشتر در روش فقهی به چشم می خورد تا اندیشه کلامی.