قدیس توماس آکویناس (به ایتالیایی: Tommaso d'Aquino) (ح.۱۲۲۵-۱۲۷۴)، معروف به حکیم آسمانی، فیلسوف ایتالیایی و متاله مسیحی بود. او اعتقادات مسیحی را با فلسفهٔ ارسطو تلفیق کرد. فلسفه او از ۱۸۷۹[نیازمند منبع] تا اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی فلسفه رسمی کلیسای کاتولیک بود.[۱]
نام او در زبان لاتین به معنی توماس اهل آکوینو (شهر کوچکی در ایالت لاتزیو در جنوب ایتالیا) است. در متنهای فارسی نام او گاه با اقتباس از تلفظ فرانسه آن «توماس داکن»، «توماس آکوین»، «طماس آکوین» و جز آن آورده شدهاست. فلسفه او را نیز در فارسی با اقتباس از نام آن در انگلیسی یا فرانسه «تومیسم» نامیدهاند.
تومیسم یا رئالیسم خداباورانه(واقع گرایی الهی)،در قرون وسطی به عنوان فلسفهای نو صورت بندی شدو از قرن سیزدهم تا کنون به صورت جهان بینی مهمی درآمده که اندیشه غربی را شکل بخشیده است.در تاریخ اندیشه، واقع گرایی خدا باورانه نمودار تلفیق افکار تعقلی یونان، به نمایندگی ارسطو، و الهیات مسیحی است. هرچند که مسیحیت پیشتر، در عصر رومیان، وارد جهان غرب شده بود،متفکران مسیحی یا مدرسیون(اصحاب اسکو لاستیک)مانند توماس اکویناس، بعدها تلاش کردند که برای تعالیم دینی سازمانی عقلانی صورتبندی کنند تاآنها را از نظم و معنای فلسفی برخوردار سازند.
توماس آکویناس در حدود سال ۱۲۲۵ در ارگ روکاسکا در هشت کیلومتری شهر کوچک آکوینو در خانوادهای از اشراف ناحیه لاتیوم (لاتزیوی کنونی) بدنیا آمد. در مونتهکاسینو و ناپل تحصیل کرد. از جوانی خواستار راهب شدن بود و با اینکه خانوادهاش مخالف بودند بالاخره به راهبان فرقه دومینیکیها پیوست. در ۱۲۴۵ در پاریس زیر نظر آلبرت کبیر به تحصیل پرداخت. در ۱۲۴۸ با آلبرت کبیر به کلن رفت و در ۱۲۵۲ به پاریس بازگشت و استاد الهیات شد. سالهای پایانی عمر خود را در ناپل گذراند. در ۷ مارس ۱۲۷۴ درگذشت.[۲]
آکویناس علم و حکمت را در خدمت دین و جدا از آن میداند. انسان به قدرت خداوند و به میانجیگری عیسی مسیح از وجود خدا آگاه میشود و ناچار به او ایمان میآورد. کار فلسفه در این میان رفع شک و شبههاست. براهین پنجگانه او در اثبات وجود خدا شهرت خاصی در تاریخ فلسفه غرب دارند. به اعتقاد نیک زنگویل، آکویناس تأثیر زیادی از ابن سینا گرفت.[۳][۴]