خودتنهاانگاری
یقین |
---|
نفس گرایی (به انگلیسی: Solipsism) (از لاتین: solus=تنها و ipse=خود)٬ یا عینیت منحصربهفرد٬ فلسفه ایست مبنی بر اینکه «ذهن من تنها چیزی است که هر کسی کاملاً" به وجود آن اعتقاد دارد». منطق نفسگرایی یک معرفتشناسی و یا دیدگاه متافیزیک ای دارد که تصریح میکند هرچیزی اعم از دانش، فراتر از ذهنیت بشر به هیچ عنوان قابل توجیه و ضمانت نیست. و بر این اساس جهانهای بیرونی و دیگر اذهان فهمیده نمیشوند و یا اصلاً" خلق ناشده قلمداد میگردند. در تاریخ فلسفه، نفس گرایی نظریهای همیشه مشکوک و پر ابهام بوده است.
محتویات
تشریح[ویرایش]
صرف نظر از هستیشناسی ماتریالیسم، این مکتب شرایط کافی برای رده بندی شدن در نفس گرایی را ندارد. فلسفه نفس گرایی همواره از شناخت دیگر موجودیتها سرباز میزند و شاخصههای هم ستیز در درون آن موجودیتهای فراذهنی را منکر میشوند. کوالیا یا تجربه شخصی در این مکتب رکن اساسی و عاری از اشتباه تصور میشود و همچنین تجربه دیگران نیز توسط قیاس سنجیده و صحه گذاری میشود. فیلسوفان دائم سعی براین داشتهاند تا فهمی فراتر از استنتاج و قیاس بسازند. ضعف فلسفی معرفتشناسی دکارت به همین امر باز میگردد زیرا این فهم غلط را ایجاد میکند که انتهای هر دانستنی ختم میشود به «من فکر میکنم، پس هستم» ((به انگلیسی: I think therefore I am)) (cogito ergo sum).
تئوری نفس پرستی همچنین شایستگی بررسی دقیق را به دلیل ارتباط تنگاتنگی که با فلسفههای پیش انگاری دارد، دارا میباشد. فلسفههایی که عموماً" پذیرفته شده هستند:
- دانش یک شخص، در برگیرنده ذهنیت اوست (افکار، تفکرات، تجربیات، تاثیرات و...)
- هیچ مفهوم منطقی برای ارتباط ضروری بین ذهن و جسم وجود ندارد.
- تجربیات منحصربهفرد شخصی همه در محیط شخصی و ذهنی فرد باقی میمانند و برای خود تداعی کننده مفاهیم خاص است و شاید برای دیگران خالی از مفهوم باشد .[۱]
تاریخچه[ویرایش]
جرجیاس
اولین فیلسوف پیشا سقراطی بود که در این باره تفکر کرد، هرچند نقل قولهایی که از او موجود است کمی مشکوک به نظر میرسند ولی تعریف او برای نفس پرستی دارای سه جزء به شرح ذیل بوده است:
- هیچ چیز وجود ندارد
- حتی اگر چیزی وجود داشته باشد، هیچ چیزی نمیتواند به ماهیت آن پی ببرد
- حتی اگر بتواند به ماهیت آن پی ببرد، باز هم دانشی که در اختیار آن شخص قرار میگیرد، قابلیت مبادله و فهماندن به دیگران را ندارد.
دکارت
مفهوم پایهای نفس پرستی، در رابطه با فهمی است که افراد از دانستن و فهمیدن هر چیزی در رابطه با درونیات انسان (تفکر کردن، اراده کردن، درک کردن و...) حاصل میشود و این دانستن و فهمیدن آنجا به کار میآید که فرد توانایی درک درست آن با توجه به استنتاج و مثال آوری از تجربیات درونی که خود فرد برای فهمایش محیط از آنها استفاده میکند، را داشته باشد.
انواع نفس گرایی[ویرایش]
نفس گرایی ماوراءالطبیعه (متافیزیک)[ویرایش]
نفس گرایی ماوراءالطبیعه نوعی آرمانگرایی به این مضمون که «خود فردی» بیان شده در فلسفه نفس گرایی تمام واقعیتی است که میتواند وجود داشته باشد و دیگر جهانها و یا دیگر افراد نمایندگانی اند از این «خود» که هیچ استقلالی برای موجودیت یافتن، پیدا نمیکند .[۲]
شناختشناسی نفس گرایی[ویرایش]
شناختشناسی و یا معرفتشناسی نفس گرایی نمایی آرمانگرایانه است که تنها به ذهنیت فیلسوفان برای شناخت محیطهای بیرونی اتکا میکند. فهمایش موجودیت دنیاهای بیرونی براساس یک سؤال بی جواب و یا یک فرضیه غیر لازم طبقهبندی میشود.
روششناسی نفس گرایی[ویرایش]
روش شناسی نفس گرایی، نظریهای معرفت شناختی است که اشاره میکند «خود فردی» و اظهاراتش نقطه شروع فلسفه بافی درباره نفس گرایی بوده است (Wood صفحه ۲۹۵). روششناسی نفس گرایی در برگیرنده و یا تایید کننده صحت و سقم نظریه نفس گرایی نیست بلکه به دلایل غیرقابل انکار درباره آگاهی بشری میپردازد.
روانشناسی و روان درمانی[ویرایش]
نفس گرایی فلسفی به عنوان ابزاری در جهت پاتولوژی[ویرایش]
فلسفه نفس گرایی گاهی به عنوان یک فلسفه شکست خورده و یا بیش از حد تخیلی مطرح میشود (مانند کسانی همچون ریچارد پاپکین) و سپس این فلسفه به عنوان یک زمینه مرتبط با شرایط روانشناسی آسیبشناسی شناخته میشود. ولی در عین حال پیروان این فلسفه معتقدند که نفس گرایی نه شکست خورده، تخیلی و نه مربوط به پاتولوژی و آسیبشناسی است.
PENDEJOS ESCRIBAN BIEN NO ENTIENDO , CHILE ES UAN MIERDA ME LLGA AL PINCHO
سندروم در نفس گرایی[ویرایش]
سندروم نفس گرایی (مریضیهای ذهنی ایجاد شده) مربوط میشود به یک تجزیه واضح ذهنی که بر اثر ارتباط برقرار نکردن ذهنی یک فرد با محیط حقیقی و دیگر اذهان پدید میآید. احساسی که در این مسیر پدید میآید و ناشی از جداشدن از حقایق میباشد، باعث میشود فرد دیگر تاثیری از پاسخی که به سؤال , «آیا عقل سلیم وجود دارد یا نه ؟» میدهد، نداشته باشد.
طفولیت در نفس گرایی[ویرایش]
روانشناسی تکاملی عقیده دارد که طفولیت یک دوره از نفس گرایی است. یعنی نوزاد قادر به شناخت محیط بیرون از خود و ارتباط برقرار کردن با حقایق پیرامون خود نمیباشد .[۳]
نتیجهگیری[ویرایش]
نتیجه بحث شده درباره نفس گرایی، به صورت واضح چند گزینه را مشخص میکند:
- نفس گرایی مغایر با چیست؟ - نفسگرایی مغایر با بسیاری از غالبهای واقع گرایی و آرمان گرایی است. تا آنجا که درمورد ذهنیت آرمانگرایانه ادعا میکنند که درک این موضع اصلاً" در ذهنیت آرمانگرایان گنجیده نمیشود و آنها قدرت درک آن را ندارند. واقعگرایان نیز وجود چنین تعبیرهایی را غیر عقلایی میدانند و میگویند که نفس گرایی بیشتر از اینکه تجربی باشد، تئوری گونه و تخیلی است.
پانویسها و منابع[ویرایش]
- ↑ Solipsism and the Problem of Other Minds [Internet Encyclopedia of Philosophy]
- ↑ Wood, Ledger (1962), "Solipsism", p. 295 in Runes (ed.), Dictionary of Philosophy, Littlefield, Adams, and Company, Totowa, NJ.
- ↑ Evolutionary Psychology Primer by Leda Cosmides and John Tooby
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Solipsism»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۹ می ۲۰۱۱).
|
|