کهیش
کَهیَش یا کاهکِش که در برخی متون کَهکَش هم ذکر شدهاست، یکی از طوایف ایل سهونی، از باب کیان ارثی و از شاخه چهارلنگ ایل بختیاری محسوب میشود.
محتویات
اصلیت کَهیَش[ویرایش]
طایفهٔ کهیش، یکی از شاخههای اصلی سِهونیها است. سهونیها طوایف بزرگی از عشایر بختیاری هستند که شفیع خان وزیر محمدتقی خان، برآنها حکومت میکرد.
سِهونی[ویرایش]
چهار لنگ بختیاری مشتمل بر پنج طایفه بزرگ است که کِنُرسی[۱] یکی از این طوایف است. طایفهٔ کِنُرسی نیزخود به بیست و چهار تیره تقسیم میشود که یکی از این تیرهها، سهونی است.
وجه تسمیهٔ سِهونی[ویرایش]
سِهونی به معنی سه هونی یا سه خانه است و به سه طایفه کَهیَش، باورصاد و حموله اشاره دارد.
تقسیمبندی سِهونی[ویرایش]
سهونی به سه شعبه تقسیم میشود: کهیش، باورساد،[۲] حموله.[۳]
طایفهٔ کهیش[ویرایش]
طایفهٔ کهیش، یکی از شاخههای اصلی سِهونیها است. سهونیها طوایف بزرگی از عشایر بختیاری هستند که شفیع خان وزیر محمدتقی خان، برآنها حکومت میکرد. شفیع خان همه ساله به نمایندگی از سوی محمدتقی خان، مالیات طوایف بختیاری را جمعآوری میکرد و بیشتر اوقاتش را صرف حل و فصل امورمی کرد. سرزمین گرمسیر بختیاری بین دو سرشاخهٔ هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم و بستر رودخانهٔ کارون آنها را از هم جدا میکرده که چهارلنگها در سمت راست[۴] و هفت لنگها در سوی چپ[۵] قرار داشتند.
در این دوران سهونیها، در اَندِکا،[۶] شیمبار و شِلال سکونت داشتند و سپس به علت وابسته بودن به خان چهارلنگ از کارون گذشته و در نواحی گلگیر و آسماری استقرار یافتند. در زمان محمدتقی خان از خوانین قدرتمند چهارلنگ کِنرسی،[۷] این مرزبندی تغییر کرده و چهار لنگها و از جمله سهونی ها[۸] از اَندیکا کوچ کرده و در محدودهٔ گُلگیر و آسِماری مستقر شدند. سهونیها پس از عبور از کارون به منطقهٔ آسماری کوچ کرده و در نقاطی همچون آب بیدی تمبی، پنبه کار، پاریاب پاگچ، چوسر و دِه گَهِ دَرِه گامیشی مسکن گزیدند که بقایای جایگاه آنها هنوز پابرجاست. پس از دستگیری محمدتقی خان توسط منوچهرخان معتمدالدوله گرجی،[۹] سهونیها از کارون گذشته و خود را تحتالحمایهٔ جعفر قلی خان و میتی خان قرار دادند. زمانی که چهارلنگها از زمین هفت لنگها بیرون رفتند، از آنجا که خوانین دورکی بودند و طایفهٔ سِهونی هم خواستار ماندن با خوانین بودند، روی زمین هفت لنگها ماندند.
تقسیمبندی طایفهٔ کَهیَش[ویرایش]
این طایفه از نُه تیره تشکیل میگردد که عبارتند از: شب کوهی،موگویی - تاتِه، کَـلو، کایِد،[۱۰] جوبِرـِ ز،[۱۱] جِمالدین، اُستاجدین (اُستاژدین)، زونیستَرم و عَلامُحَمَدی. ظاهراً منظور از علامحمدی، طایفهٔ آلِ مَهمید است که خود آنها معتقدند اصلشان از اطراف ایذه است و کَهیَش نیستتد که این هم با تغییر محل زندگی ایل سِهونی از اندِکا به سمت آسِماری مطابقت دارد. لازم است ذکر شود که در اختلافات محلی بین دوطایفهٔ کَهیَش و باوِرصاد که در ابتدای سالهای دهه یِ ۱۳۳۰ رخ داد، آل مَهمید بنا به همان وابستگی طایفهای، از طایفهٔ کَهیَش جانبداری کردند و حتی یکی از آنان هم کشته شد.
گرمسیر و سردسیر طایفهٔ کَهیَش[ویرایش]
گرمسیر طایفهٔ کهیش راکِه، سُلطان آباد، پِرچَک، قِبلَهی بالا و پائین، یک خیشه، چشمه علی کایدان، آقُلیا، کویرستان، چَم آسیاب، آب اَنجیرَک، تَنگِ مُشکی، تَنگِ مو، لادِرازی، آبِهار، چال اَستَران،[۱۲] چِه درخت،[۱۳] دَرِه گاومیشی که همگی در حومهٔ شهرستان مسجدسلیمان واقع گردیدهاند. همچنین سردسیر آنها خُربِه، توف سَفید و کِفتِ بَرد در استان چهارمحال و بختیاری است.
پانویس[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- کهیش؛ قلعهای فراموش شده
- طوایف و شعب ایل بختیاری
- گفتگو با ظهراب مددی
- ظهور و سقوط محمدتقی خان بختیاری
- کریمی، اصغر. سفر به دیار بختیاری. چاپ اول. پدیده، ۱۳۸۶.
|
|