اتابکان لر بزرگ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

اتابکان لر بزرگ امرای کُردتبار[۱][۲][۳][۴] هزاراسپی[۵] از سلسله اتابکان لرستان که از (۵۵۰ تا ۸۲۷ ق.)/(۱۱۵۵ تا ۱۴۲۴ م.) بدانجا حکومت کرده‌اند.

گستره حکومت اتابکان لر بزرگ و لر کوچک

مؤسس این سلسله ابوطاهر است که او را اتابک (ترکمنان) سلغریان برای رفع طغیان در لر بزرگ در سال ۵۴۳ ق. به این ناحیه فرستاد. اباقاخان مغول بعدها حکومت خوزستان را نیز بضمیمهٔ ولایت اصلی لر بزرگ به اتابکان لرستان واگذاشت و یکی از ایشان یعنی افراسیاب پس از مرگ ارغون خان اصفهان را محاصره کرد ولی بزودی سرکوب شد. بسیاری از سنوات راجع بسلطنت ایشان تحقیقی نیست. پایتخت این امرا در شهر ایذه (ایدج) بود و یوسف شاه ثانی از این سلسله شوشتر و بصره را نیزگرفته.

اتابکان لر بزرگ تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین ایشان که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری برافتاد و سلسله ایشان انقراض یافت.

غیر از این سلسله یک سلسله کوچک دیگر از اتابکان لر کوچک نیز در ناحیه لر کوچک حکومت می کرده و از اوایل قرن هفتم تا قرن دهم در آن ناحیه باقی بوده‌اند.

تاریخ اتابکان لر بزرگ[ویرایش]

ایران ملوک‌الطوایفی: اتابکان لر بزرگ اوايل قرن هشتم هجرى

ولایت لرستان دو قسم است: لر بزرگ و لر کوچک، به اعتبار دو برادر که در قرب سنهٔ ثلاثمایه هجری (300ه ق) حاکم انجا بوده‌اند: بدر نام حاکم لر بزرگ بود و بامنصور نام حاکم لر کوچک. بدر مدتی دراز در حکومت روزگار گذرانید.

چون او درگذشت، حکومت به پسر زادهٔ او نصرالدین محمد بن هلال بن بدر رسید و او حاکمی عادل بود و مدبر ملک او محمد خورشید. و در ان عهد نیمی از زمین لرستان در تصرف شولان بود و پیشوای ایشان سیف الدین ماکان روزبهانی بود و او را در انجا خاندانی قدیم بود و از عهد اکاسره باز حاکم ان دیار بودند و حاکم ولایت شول را نجم الدین اکبر گفتندی و تا اکنون قوم شول در تصرف نوادگان اویند.

در سنهٔ خمسایه (۵۰۰ق.) قریب صد خانه کرد، از جبل السماق شام، به سبب وحشتی که ایشان را با مهتر قوم خود افتاده بود، به لرستان امدند و در خیل احفاد محمد خورشید که وزرا بودند نزول کردند، برسبیل رعیتی. بزرگ ایشان ابوالحسن فضلوی بود... او را پسری علی نام بود. چون علی درگذشت، از او پسری محمد نام بماند. جوانی دلاور بود. در خدمت سلغریان مرتبه بلند کرد. درین وقت سلغریان (ترکمنان) در فارس حاکم بودند. اما هنوز اسم پادشاهی نداشتند. چون او نیز نماند، پسری ابوطاهر فضلوی کنیت داشت. جوانی شجاع بود. در خدمت اتابک سونقور مرتبه بلند کرد. اتابک سونقور را با حکام شبانکاره خصومت بود. ابوطاهر را با سپاهی گران به جنگ ایشان فرستاد.

بعد از محاربات مظفر به فارس امد. اتابک سنقر او را نوازش نمود و گفت از من چیزی بخواه... ابوطاهر گفت اگر فرمان بود و به لشکر مدد باشد ملک لرستان جهت اتابک صافی کنم. اتابک سنقر او را لشکر داد و به لرستان فرستاد.

ابوطاهر به صلح و جنگ به وعد و وعید و فریب و شکیب توانست ملک لرستان در ضبط اورد و چون تمکین و استقرار یافت، هوس استقلال کرد و خود را اتابک خواند و عصیان نمود و کار ان ملک بر او قرار گرفت، در سنهٔ خمسین و خمس مایه. بعد از مدتی درگذشت و پنج پسر یادگار گذاشت: هزاراسپ و بهمن و عمادالدین پهلوان و نصرة الدین ایلواکوش و قزل. به حکم وصیت و اتفاق برادران.

اتابک هزاراسپ که مهین و بهین همه بود، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید. در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبل السماق شام بدو پیوستند: چون گروه عقیلی از نسل علی ابن ابی طالب و گروه هاشمی از نسل هاشم بن عبدمناف و دیگر طوایف متفرق چون:

آسترکی، مما کویه، بختیاری ،مختاری، جوانکی بیدانیان، زاهدیان، علائی،کمایی،کوتوند، بتوند، بوازکی، شوند، زاکی، جاکی، هارونی، اشکی، کوی لیراوی، ممویی، یحفومی، کمانکشی، مماسنی، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد، چون گروه عقیلی (عرب) و گروه هاشمی (عرب) و دیگر قبائل که انساب ایشان معلوم نیست.

چون این جماعت به هزار اسف و برادران پیوستند، ایشان را قوت و شوکت زیاد شد. بقایای شولان را به زخم شمشیر از ان ولایت بیرون کردند و یکبار بر ان دیار مستولی شدند. پس دیار شولستان نیز مسخر کردند و شولان منهزم به فارس رفتند.

هزار اسف و برادران تمامت لرستان و شولستان و کرد ارکان کهپایه لرستان تا چهار فرسنگی اصفهان، در ضبط خود اوردند. اتابک به تکلهٔ سلغری چند نوبت لشکر به جنگ ایشان فرستاد مقهور و مکسور با پیش او رفتند و بیشتر نزاع ایشان به جهت قلعه مانجست که حضی حصین و رکن رکین است بود و هزار اسف می‌گفت از قبل اتابک محافظ این قلعه‌ام. چون اتابک تکلهٔ ساغری را دفع او دست نمی‌داد به مصالحت و مصاهرت رغبت نمود و کار هزار اسف عروجی تمام یافت. هر موضع که قابل زراعت دید دیه‌ها ساخت و درو مردمان نشاند و هیچ جای خراب نگذاشت. پس پسر خود تکله را به خدمت ناصر خلیفه فرستاد و التماس اتابکی کرد. خلیفه التماس او مبذول داشت و او را منشور و تشریف داد.

چون هزار اسف درگذشت، تکله که نوادهٔ سلغریان فارس بود، قائم مقام پدر گشت. چون خبر وفات هزار اسف به فارس رسید، اتابک سعد سلغری، جهت ازاری که به واسطهٔ شکست شولان از لران داشت، جمال الدین عمر لالبا را که عم زادهٔ هزار اسف بود، با ده هزار پیاده لر و شول و ترکان به جنگ تکله فرستاد. به نزدیک قلعه پیرو به اتابک تکله رسیدند. با او پانصد سوار بود. ناچار در مقابله ایشان به مقاتلت باز ایستاد. چون کثرت خصمان را بود، عزیمت هزیمت داشت. ناگاه تیری بر جمال الدین عمرلالبا امد و بدان تباه شد و شکست بر لشکر فارس افتاد و کار اتابک تکله عروجی تمام یافت. سلغریان سه نوبت دیگر لشکر به جنگ او فرستادند و هر سه بار مقهورو مغلوب باز گشتند. بعد از ان اتابک تکله با لشکری گران اهنگ لر کوچک کرد. در ان وقت حسام الدین خلیل پسر زادهٔ شجاع الدین خورشید، حاکم لر کوچک بود. میانشان محاربات بسیار رفت. عاقبت حسام الدین خلیل ازو ستوده شد و بعضی ولایات لر کوچک در تصرف اتابک تکله امد و تکله با وطن مألوف رفت.

فهرست اتابکان لر بزرگ و مدت امارتشان[ویرایش]

اتابکان لر بزرگ تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین حاکم اتابکان لر غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیمور برافتاد و سلسله ایشان انقراض یافت.

  • ابوطاهر در حدود ۵۵۰ هجری قمری
  • اتابک هزاراسپ بن ابی طاهر تا ۶۲۶.
  • عمادالدین پهلوان بن هزاراسب از ۶۲۶ تا ۶۴۲.
  • نصرةالدین کلجه پسر هزاراسب از ۶۴۲ تا ۶۴۹.
  • تکله پسر هزاراسب از ۶۴۹ تا ۶۵۶.
  • شمس الذین الب ارغو پسر هزار اسب از ۶۵۶ تا۶۷۲.
  • یوسف شاه بن الب ارغو از ۶۷۲ تا ۶۸۸.
  • افراسیاب بن یوسف شاه از ۶۸۸ تا ۶۹۵.
  • نصرةالدین احمدبن یوسف شاه از ۶۹۵ تا ۷۳۰.
  • یوسف شاه دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۳۰ تا ۷۴۰.
  • افراسیاب دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۴۰.
  • نورالوردبن سلیمان شاه بن اتابک احمد تا ۷۵۷.
  • اتابک پشنگبن سلغرشاه بن اتابک احمد از۷۵۷ تا ۷۹۲.
  • پیر احمدبن اتابک پشنگ از ۷۹۲ تا ۷۹۸.
  • ابوسعیدبن پیر احمد تا ۸۲۰.
  • شاه حسین بن ابی سعید از ۸۲۰ تا ۸۲۷.
  • غیاث الدین کاوس بن هوشنگ.
  • (لر بزرگ در لغت نامه دهخدا)

این امرا به هیچ وجه از امرای سلجوقی نبوده‌اند و از شاهزادگان سلجوقی نیز کسی را تحت حمایت و تربیت نداشته‌اند و عنوان اتابکان دربار آنها به عنوان لقب ودر واقع به معنی امیر و ملک مستقل است. (دایرةالمعارف فارسی، ج. ۱، ص. ۴۱)

بسیاری از سنوات راجع به سلطنت سلسله اتابکان لرستان تحقیقی نیست. غیر از سلسله اتابکان لرستان یک سلسله کوچک دیگری از اتابکان نیز در ناحیه لر کوچک حکومت کرده‌است و از اوایل قرن هفتم تا قرن دهم در آن ناحیه باقی بوده‌اند.

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. «HAZĀRASPIDS». دانشنامه ایرانیکا. بازبینی‌شده در 28 نوامبر 2016. 
  2. C. E. Bosworth, The New Islamic Dynasties: A Chronological and Genealogical Manual, (Columbia University Press, 1996), 205, ISBN 0-231-10714-5.
  3. http://self.gutenberg.org/article.aspx?&exp=standard&title=hazaraspid#cite_note-1
  4. http://www.liquisearch.com/history_of_the_kurdish_people/medieval_kurdish_dynasties
  5. صیفی نژاد، جواد. لرهای ایران. آتیه، تهران: 1381

منابع[ویرایش]

  • اتابکان لرستان در ایرانیکا
  • هزاراسپ در ایرانیکا
  • دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج. ۶، ص. ۵۰۰
  • دایرةالمعارف فارسی، ج. ۱، ص. ۴۱
  • تاریخ گزیده حمدالله مستوفی
  • اتابکان لرستان در لغت نامه دهخدا
  • اتابکان لر بزرگ در لغت نامه دهخدا
  • اتابکان لر کوچک در لغت نامه دهخدا