آزادی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
«آزاد» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر کاربردها، آزاد (ابهام‌زدایی) را ببینید.
تابلوی نقاشی آزادی هدایت کننده مردم اثر اوژن دولاکروا در سال ۱۸۳۰ میلادی، یکی از تاثیرگذارترین آثار مربوط به انقلاب کبیر فرانسه بود.

واژهٔ آزادی به مفهوم مختلطی اشاره دارد که شامل مفاهیم پایه‌ای خودمختاری، حکومت بر خود و استقلال از یک سو، و توانایی کلی در انجام کارها، داشتن انتخابهای مختلف و توانایی کسب هدفها از سوی دیگر می‌باشد. داشتن انتخاب‌های مختلف در مورد انجام یک کار (optionality) به این معنی است که اگر شخص بخواهد آن را انجام دهد، هیچ چیز نباید او را از انجام آن بازدارد و اگر نخواهد آن را انجام دهد، هیچ چیز نباید او را مجبور به انجام آن کند. حد بالای این قابلیت انتخاب این است که حتی عوامل درونی روانی نیز مانعی در انجام انتخاب ایجاد نکنند. میزان وجود این قابلیت انتخاب شخصی لزوماً ربط مستقیمی به خود مختاری حکومتی یک جامعه ندارد.[۱]

تعریف آزادی[ویرایش]

آزادی امکان عملی کردن تصمیم‌هایی است که فرد یا جامعه به میل یا ارادهٔ خود می‌گیرد. اگر انسان بتواند همهٔ تصمیم‌هایی را که می‌گیرد، عملی کند و کسی یا سازمانی اندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قید و بند در نیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بی حد و مرز است. اما چون انسان‌ها به طور اجتماعی زندگی می‌کنند، نمی‌توانند آزادی مطلق داشته باشند. زیرا آزادی بی حد و مرز یک فرد به پایمال شدن آزادی افراد دیگر اجتماع می‌انجامد. به همین سبب است که هر جامعه‌ای با قانونها و مقررات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خاصی هم حافظ آزادی‌های افراد آن جامعه می‌شود و هم حد و مرزهایی برای این گونه آزادی‌ها به وجود می‌آورد. قانونها و مقررات جهانی نیز آزادی‌های مردم سراسر جهان و حد و مرزهای آن‌ها را در جامعهٔ جهانی معین و مشخص می‌کنند. تلاش‌ها و مبارزههای انسان در طول تاریخ زندگانی او همواره برای بدست آوردن آزادی مشروع و قید و بند زدن به آزادی مطلق فرمانروایان ستمگر و زورمندان بوده است.

جوامعی که توانسته‌اند بر حاکمان خودکامه پیروز شوند و حکومت‌های فردی و استبدادی را براندازند، از آزادی‌های فردی و اجتماعی زیادی برخوردار شده‌اند. قانون اساسی هر جامعه، اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق کودک یا پیمان‌نامه حقوق کودک نمونه‌هایی از نتیجهٔ هزاران تلاش بسیاری از انسان‌ها هستند که در راه بدست آوردن آزادی‌های فردی و اجتماعی از آسایش و مال و جان خود گذشته‌اند.

امروزه با اینکه اصول آزادی‌های فردی و اجتماعی در جامعه‌های کنونی جهان معین شده‌اند، ولی هنوز راه درازی در پیش است تا این آزادی‌ها که بر قانون‌ها و اعلامیه‌ها نقش یافته‌اند در نظام‌ها و حکومت‌های سیاسی گوناگون جهان به سود مردم به کار بسته شوند. شکل‌های تازهٔ استعمار و وابستگیهای سیاسی و اقتصادی و نطامی و فرهنگی بعضی از کشورها به قدرت‌های بزرگ سبب محدود شدن و حتی از میان رفتن آزادی‌های فردی و اجتماعی در بعضی از کشورها شده است.

آیزایا برلین برای آزادی حدود ۲۰۰ تعریف را ادعا می‌کند. همین امر سبب شده است که تعریف دقیقی از آزادی ارائه نشود و به تبیین مصادیق آن اکتفا شود. با این همه می‌توان برای آزادی دو شاخصه مهم در نظر گرفت. یکی فقدان مانع که این شاخصه در تعریف لغوی آزادی نیز نهفته است (در زبان‌های فارسی، انگلیسی و عربی) و دیگری امکان بروز و انجام خواست مورد نظر. برای فهم بهتر این مطلب می‌توان به پرنده‌ای در قفس اشاره کرد که پرنده را فاقد آزادی می‌دانیم چون دارای مانع است اما اگر پرنده از قفس آزاد باشد اما مجال پرواز نداشته باشد (مثلاً پرهایش بریده باشد یا به خاطر ضعف امکان پرواز نداشته باشد) باز هم وی آزاد تلقی نمی‌شود. توجه به دو شاخصه فوق برای تعریف آزادی ضروری است.

هگل، آخرین فیلسوف صاحب مکتب تاریخ فلسفهٔ غرب، معتقد بود آزادی جوهر حیات است همچنانکه کشش جوهر آب است.[۲]

انواع آزادی[ویرایش]

واژه آزادی به خودی خود واژه گسترده‌ای است و با عبارت‌هایی همچون آزادی‌های اجتماعی و حقوق بشر آمیخته شده‌است.

برخی از آزادی‌های شناخته‌شده به شرح زیرند:

آزادی در اسلام[ویرایش]

سید محمد جواد غروی در کتاب مبانی حقوق در اسلام چنین می‌نویسد که آزادی مطلوب اسلام اینست که بشر بتواند در سایهٔ آن به حقوق طبیعی خود دست یابد بنابراین دانشمندان و عالمان باید با قلم و بیان خود امت را آگاه سازند و منافع مادی و معنوی وی را به او بشناسانند تا در نتیجه عدالت و احسان و تعاون بر نیکی و تقوی بر روابط بین مردم حاکم شود و به موازات آن استبداد و خودکامگی از بین برود.[۳] همچنین آزادی قلم و بیان به منظور افشاء حقایق و انتقاد از مفاسد است تا از فساد حکومت و جامعه به هر شکل که باشد جلوگیری شود. حفظ حقوق خلق و تأمین و مصالح جامعه و قلع مادهٔ ظلم و جنایت و خیانت، تحقق بخش ترقی و استکمال ملت است و این عین آزادی است.[۴]

ویلیام مویر معتقد است که محمد با دشمنانش که حاضر به تسلیم نبودند هیچ نرمش و اعتدالی نشان نمی‌داد او برای استدلالش چندین مثال می‌زند :شادی کردن بر روی اجساد کشتگان قریش در جنگ بدر، اعدام اسیران قریشی در جنگ بدر به دلیل مشکوک بودن و یا دشمنی سیاسی، شکنجه کردن کنانة بن ربیعه و برادر زاده‌اش بعد از پیروزی خیبر برای اینکه محل اخفای جواهرات قبیله‌شان را افشا کنند و بعد هم به جرم اقرار نکردن دستور گردن زدنشان را داد و سپس دستور داد که همسر رهبر یهودیان را به خیمه‌ای ببرند. دارایی ۲ طایفه یهودی را ضبط کرد و آنها را از مدینه اخراج کرد. طایفه سوم یهودی‌ها را که نیز همسایهٔ طوایف یاد شده بودند، دستور داد مردانشان را که چند صد نفر می‌شدند بکشند و زنان و کودکانشان را در بازار به فروش بگذارند[۵]

ابن وراق معتقد است بر خلاف پندهایی که محمد به قبایل عرب منبی بر رفع کدورت و کینه و حس انقام جویی (به دلیل جنگ‌های طایفه و قبیله‌ای بینشان) می‌داد، خود به آنها معتقد نبود و نسبت به دشمناش در مکه و یهودیان مدینه و رقبایش کینه می‌ورزید[۶] وی برای مثال حدیثی از صحیح بخاری به میان می‌آورد:

برخی از قبایل عکل به مدینه آمدند و اسلام آوردند ولی هوای مدینه بهشان نساخت و تصمیم به خروج از مدینه را گرفتند محمد به آنها دستور داد به محل اسکان شترهای صدقه‌ای بروند و برای بهبود، به عنوان دارو، از شیر و ادرار شترها بنوشند. آنها این کار را کردند و بهبودی حاصل شد؛ ولی پس از آن از اسلام برگشتند، چوپان شترها را کشتند و شترها را دزدیدند و با خود بردند. محمد گروهی از پیروانش را به دنبالشان فرستاد و در نتیجه آنها دستگیر و به مدینه آورده شدند محمد دستور داد دست و پایشان را قطع و چشمانشان را با آهن داغ شده، داغ کنند. در نتیجهٔ قطع دست و پا، خون از آنها جاری شد ولی چون محمد برای بند آوردن خونریزی اقدامی نکرد، آن قدر از آنها خون رفت تا جان دادند.

[۷][۸]

آزادی در ادبیات[ویرایش]

فرخی یزدی، دو غزل با ردیف آزادی دارد. مطلع غزل اول چنین است:

قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح‌بخش جهان است، نام آزادی

همچنین غزل دوم با این مطلع آغاز می‌شود:

آن‌زمان که بنِهادم، سر به پای آزادی دست خود زجان شستم، از برای آزادی

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. FEINBERG, JOEL (1998). Freedom and liberty. In E. Craig (Ed.), Routledge Encyclopedia of Philosophy. London: Routledge
  2. تاریخ فلسفه٬ویل دورانت٬صفحهٔ ۲۶۳
  3. مبانی حقوق در اسلام، نشر جهاد دانشگاهی، 1377، مبحث آزادی در اسلام، ص 324
  4. مبانی حقوق در اسلام، نشر جهاد دانشگاهی، 1377، مبحث آزادی در اسلام، ص 325
  5. نقل قول توسط ابن وراق، ص ۶۵۰
  6. ابن وراق، ص ۶۴۹
  7. DOI,P.63-64, bukhari:008.082.794
  8. صحیح بخاری، جلد ۱، کتاب ۴، شماره ۲۳۴

پیوند به بیرون[ویرایش]