نادیا انجمن
نادیا انجمن (۱۳۵۹ - ۱۳۸۴ برابر با ۵ نوامبر ۲۰۰۵)، از شاعران جوان افغان بود که به سرایش غزل و شعر نو میپرداخت و عضو انجمن ادبی مخفی کارگاه سوزن طلایی در زمان طالبان بود. او در سال ۲۰۰۵ به دلیل ضرب و شتم توسط شوهرش کشته شد.
زندگی[ویرایش]
نادیا در ۶ دی ماه (جدی) سال ۱۳۵۹ خورشیدی، در هرات در غرب افغانستان به دنیا آمد. او از پانزده سالگی به سرودن شعر آغاز کرد، اما آغاز شاعری او، مصادف بود با اشغال شهر هرات توسط گروه بنیادگرای طالبان. طالبان، هر گونه فعالیت اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و سیاسی زنان و دختران افغان را ممنوع کرده بودند. نادیای نوجوان نیز، سالهای پر تب و تاب نوجوانی خود را در زیر سایه حاکمیت تندروهای طالبان گذراند.
او در آن سالها که زنان بدون داشتن محرم، حق بیرون رفتن از خانه را نداشتند، در خانه به طور خصوصی درس میخواند و در جلسات خصوصی و مخفیانه ادبی هرات شرکت میکرد.
کارگاه سوزن طلایی[ویرایش]
نادیا انجمن از دست پروردههای کارگاه سوزن طلایی است. این کارگاه، در زمان حاکمیت طالبان، توسط شماری از فرهنگیان هرات ایجاد شده بود و در پوشش آموزش خیاطی به زنان، جلسات نقد ادبی و شعرخوانی دایر میکرد.
با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی، نادیا انجمن هم به ادامه تحصیل در مدرسه پرداخت و بعد وارد دانشگاه هرات شد و در دانشکده ادبیات به تحصیل پرداخت.
کشته شدن[ویرایش]
نادیا انجمن با یکی از کارمندان دانشکده ادبیات دانشگاه هرات ازدواج کرد. شوهر نادیا او را از شرکت در جلسات مشاعره و نقد ادبی که در انجمن ادبی هرات برگزار میشد باز میداشت. این شاعر جوان سرانجام در ۱۵ عقرب ۱۳۸۴ مصادف با پنجم نوامبر سال ۲۰۰۵ میلادی در هرات به قتل رسید. علت مرگش، ضرب و شتم (لت و کوب) توسط شوهرش اعلام شد. وبگاه فارسی بی بی سی به نقل از پلیس هرات گزارش داد که آثار ضرب و جرح در جسد نادیا انجمن مشهود بودهاست. پلیس همچنین گفت که شوهر وی، در بازجوییهای اولیه، به ضرب و شتم همسرش اعتراف کردهاست.
برخی از نویسندگان و شاعران افغان در هرات، معتقد بودند که خانم انجمن، دست بالایی در غزلسرایی داشت و میتوانست یکی از زنان سرآمد شاعر در افغانستان باشد.
نمونه اشعار[ویرایش]
نیست شوقی که زبان باز کنم، از چه بخوانم؟ | من که منفور زمانم، چه بخوانم چه نخوانم | |
چه بگویم سخن از شهد، که زهر است به کامم | وای از آن مشت ستمگر که بکوبیده دهانم | |
نیست غمخوار مرا در همه دنیا که بنازم | چه بگریم، چه بخندم، چه بمیرم، چه بمانم | |
من و این کنج اسارت، غم ناکامی و حسرت | که عبث زادهام و مهر بباید به دهانم | |
دانم ای دل که بهاران بود و موسم عشرت | من پربسته چه سازم که پریدن نتوانم | |
گرچه دیری است خموشم، نرود نغمه ز یادم | زان که هر لحظه به نجوا سخن از دل برهانم | |
یاد آن روز گرامی که قفس را بشکافم | سر برون آرم از این عزلت و مستانه بخوانم | |
من نه آن بید ضعیفم که ز هر باد بلرزم | دخت افغانم و برجاست که دایم به فغانم |
شعر نو[ویرایش]
صدای گامهای سبز باران است
اینجا میرسند از راه، اینک
تشنه جانی چند دامن از کویر آورده، گرد آلود
نفسهاشان سراب آغشته، سوزان
کامها خشک و غبار اندود
اینجا میرسند از راه، اینک
دخترانی درد پرور، پیکر آزرده
نشاط از چهرهها شان رخت بسته
قلبها پیر و ترکخورده
نه در قاموس لبهاشان تبسم نقش میبندد
نه حتی قطره اشکی میزند از خشکرود چشمشان بیرون
خداوندا!
ندانم میرسد فریاد بی آوای شان تا ابر
تا گردون؟
صدای گامهای سبز باران است!
منابع[ویرایش]
- ویکیپدیای انگلیسی
- خبر درگذشت نادیا انجمن - سایت فارسی بی بی سی
- نادیا با ناگفتههایش رفت - گفتاری از نقیب آروین، شاعر همدیار نادیا انجمن - سایت فارسی بی بی سی
- خبر درگذشت نادیا انجمن در سایت انگلیسی بی بی سی
- معرفی نادیا انجمن از زبان خودش و شعری از او - فصلنامه ادبی بخارا
- معرفی نادیا انجمن در سایت هایپرتکست (انگلیسی)
پیوند به بیرون[ویرایش]
|