اکبر رادی
اکبر رادی | |
---|---|
زمینهٔ کاری | نویسنده، نمایشنامه نویس |
زادروز | ۱۰ مهر ۱۳۱۸ رشت |
پدر و مادر | حسن، امّالبنین |
مرگ | ۵ دی ۱۳۸۶، در ۶۸سالگی تهران |
ملیت | ایرانی |
جایگاه خاکسپاری | قطعهٔ هنرمندان بهشت زهرا |
پیشه | تدریس، نویسندگی |
سالهای نویسندگی | ۱۳۳۵–۱۳۸۶ |
همسر(ها) | حمیده عنقا[۱] |
فرزندان | آریا و آرش رادی |
اکبر رادی (زادهٔ ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در رشت - درگذشتهٔ ۵ دی ۱۳۸۶ در تهران) نمایشنامه نویس و داستاننویس معاصر ایرانی بود.
زندگی[ویرایش]
اکبر رادی در ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در شهر رشت زاده شد. فرزند سوم بین شش برادر و خواهر بود. پدرش حسن و مادرش امّالبنین نام داشتند. چهار سالِ اول ابتدایی را در دبستان عنصری رشت گذراند. در سال ۱۳۲۹، بهعلت ورشکستگی پدر، که یک کارخانهٔ کوچک قندریزی داشت، بههمراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. دو کلاس آخر ابتدایی را در دبستان صائب تهران گذراند و دورهٔ متوسطه را در دبیرستان فرانسوی رازی در سال ۱۳۳۸ به پایان رساند. وی در همین سال وارد دانشگاه تهران شد و به تحصیل در رشتهٔ علوم اجتماعی پرداخت. بعداز اخذ مدرک کارشناسی، تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را در همان دانشگاه آغاز کرد، اما پس از مدتی آن را نیمهکاره گذاشت و پس از طی دورهٔ تربیت معلم در سال ۱۳۴۱، به کارِ معلمی روی آورد.[۲] رادی شغل معلمی را از کلاس سوم دبستان مدرسهٔ بامشاد و سپس ششم دبستان مدرسهٔ شهرام در جنوب شهر تهران آغاز کرد و طی ۳۲ سال، به تدریس ادبیات در دبیرستان، ادبیات نمایشی انستیتو مربیان امور هنری، نمایشنامه نویسی مقطع کارشناسی دانشگاه تهران و نمایشنامه نویسی پیشرفتهٔ کارشناسی ارشد دانشگاه هنر تهران پرداخت. وی در سال ۱۳۷۳ بازنشسته شد. او در سال ۱۳۴۴ با یکی از همدرسانش به نام حمیده عنقا ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای آریا و آرش است.
درگذشت[ویرایش]
رادی در پنجم دیماهِ ۱۳۸۶ پس از یک عمر نوشتن بی وقفه درگذشت.[۳] او پیش از مرگ یادداشتی به بهرام بیضایی نوشته بود به نام «تو آن درخت روشنی» که در ویژهنامهای دربارهٔ بیضایی در همان زمستان چاپ شد. روز مرگ رادی، که مصادف با تولّد بیضایی بود، بیضایی یادداشتی در سوگ نوشت و مرگ یار دیرینش را به بستگان و همسرش تسلیت گفت. در این یادداشت رادی را به «سرچشمهای» مانند میکند و شکوهِ نوشتههایش را به «غرّش رودی . . . که از زیر سرانگشتان وی جاری بود».[۴]
کار هنری[ویرایش]
اکبر رادی به گفته خودش با دیدن تئاتر خانه عروسک هنریک ایبسن در دهه ۳۰ به عرصهٔ تئاتر و نمایشنامه نویسی علاقهمند شد. در سال ۱۳۳۸ نخستین نمایشنامهٔ خود را باعنوان «روزنه آبی» نگاشت، اما سه سال طول کشید تا توانست آن را منتشر کند. این نمایشنامه موردِ توجه احمد شاملو قرار گرفت. پیشتر قرار بود جلال آل احمد چاپ این نمایشنامه را به عهده بگیرد، اما چون قائل به تغییراتی در متن اثر بود، رادی با آن موافقت نکرد. در سال ۱۳۴۳ نمایشنامهٔ افول را با سرمایهٔ گروه ادبی طرفه منتشر کرد که رویداد مهمی در عرصه تئاتر ایران محسوب شد. خسرو هریتاش از فیلمسازانی بود که به ساخت فیلمی براساس نمایشنامههای رادی علاقهمند شد و حتی فیلمنامهای هم برمبنای نمایشنامهٔ افول نوشت ولی ازسوی وزارت فرهنگ و هنر پروانهٔ ساخت نگرفت.
اکبر رادی در جوانی داستان کوتاه هم مینوشت و جالب اینکه نخستین اثری که از او چاپ شد «موش مرده» بود که در هفده سالگی اش در روزنامه کیهان به چاپ رسید (۱۳۳۵). مهمترین داستان او «باران» نام داشت که در اطلاعات جوانان انتشار یافت و توانست مقام نخست مسابقهٔ داستان نویسیِ همان نشریه را از بین بیش از ۱۰۰۰ شرکت کننده به خود اختصاص دهد (۱۳۳۸). در سال ۱۳۴۹ مجموعه داستانهای کوتاه وی با عنوان «جاده» منتشر شد.
او در زمینهٔ یادداشتهای ادبی و مقاله نویسی نیز چیرهدست بود و نقدها و تحلیلهای بسیاری بر نویسندگان ایرانی و خارجی (از صادق هدایت و آخوندزاده تا چخوف و آرتور میلر) نوشت. نامه نگاری، قالب ادبی دیگری به شمار میرفت که دلمشغولی رادی محسوب میشد. اهمیت نامههای رادی به حدی بود که گاه همچون تکانهای فضای فرهنگی و گفتمانیِ تئاتر ایران را متأثر میساخت. در این خصوص میتوان به «نامهٔ سرگشاده به آدینه» اشاره کرد که در کتاب «انسان ریخته» انتشار یافته است.
محمد رضایی راد دربارهٔ او مینویسد: «درام نویسی که در هیچ ادباری قلم خود را بر زمین ننهاد. نه نان به مظلمه فروخت و نه به دام سخافت مضحکه نویسی برای جعبه جادوی سیما افتاد. بدین رو او تنها کسی است که به تمامی شایسته عنوان نمایشنامه نویس است. ما میتوانیم آثار او را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، برخی را بپسندیم و برخی را نپسندیم - به هر حال این حق ماست - اما نمیتوانیم او را به عنوان تنها کسی که پاس حرمت نمایش را داشته است بزرگ و عزیز نداریم.»
افراد سرشناسی مثل بهرام بیضایی، خسرو گلسرخی، محمود دولتآبادی، جلال ستاری، محمد علی جمالزاده، جلال آل احمد، جمشید ملک پور، منصور کوشان، جواد مجابی، بهزاد قادری، مسعود کیمیایی، محمود طیاری، محمد علی سپانلو، جعفر والی، نغمه ثمینی، چیستا یثربی، رضا براهنی، محمود استاد محمد، عطا الله کوپال، قطب الدین صادقی، علیرضا نادری، محمد یعقوبی، محمد چرمشیر، نادر ابراهیمی، بهزاد عشقی، محمد رحمانیان، حسن میرعابدینی، مجید دانش آراسته و شهرام خرازیها در یادداشتها و مقالاتی به تحلیل آثار و تمجید از سبک نوشتاری، منش و نگرش اکبر رادی پرداختهاند. از کارگردانان آثار رادی باید از شاهین سرکیسیان، علی نصیریان، عباس جوانمرد، رکن الدین خسروی، هادی مرزبان، آربی آوانسیان، میکائیل شهرستانی و مسعود دلخواه نام بُرد.
رادی را اغلب به رئالیسم انتقادی منتسب میکنند اما برخی از آثار او در قالبهای دیگری میگنجند؛ ازجمله «از پشت شیشهها»، «هاملت با سالاد فصل»، «خانمچه و مهتابی» و «شب به خیر جناب کنت». او نمایشنامه را یک واحد کامل ادبی (در کنار شعر و داستان) میدانست و از این رو به خودبسندگی متن باور داشت و این نظریه را که «متنْ خرج اجراست» نادرست میانگاشت. زبان در نوشتههای رادی اصالت ویژهای دارد و گاهی بی رحمانه و خودآگاه، جنبههای دیگر اثر را زیر سیطره میگیرد. کاربرد زبان در نمایشنامههای وی بسیار گوناگون است و به زمان و اقلیم و ردهٔ اجتماعی خاصی محدود نمیشود؛ از روضه خوان تا بازاری، از جرّاح تا مقنّی، از لمپن تا دلقک، از روشنفکر تا کشاورز، از زبان فاخر و متکلّف دربار ناصری تا زبان استیلیزه و آرگوی تهرانی؛ سرشار از کنایه و استعاره و تمثیل و متل.
رادی از برجستهترین و تأثیرگذارترین نمایشنامه نویسان ایران است. او در شکل گیری تئاتر متفکرانه و هویت مند پیشگام بود و همچنان مصداق تمام عیار یک «درام نویس سترگ معاصر» قلمداد میشود.
برخی از کارها[ویرایش]
از جمله آثار اکبر رادی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:[۵]
- نمایشنامهٔ روزنه آبی (۱۳۳۸)
- نمایشنامهٔ افول (۱۳۴۳)
- نمایشنامهٔ مرگ در پاییز (شامل سه تکپرده: محاق، مسافران، مرگ در پاییز)(۱۳۴۵)
- نمایشنامهٔ از پشت شیشهها (۱۳۴۵) - ترجمه گرجی گیورگی لوبژانیدزه در تفلیس چاپ شده.[۶]
- نمایشنامهٔ ارثیهٔ ایرانی (۱۳۴۷)
- نمایشنامهٔ صیادان (۱۳۴۸)
- جاده (مجموعه داستان کوتاه)(۱۳۴۹)
- نمایشنامهٔ لبخند باشکوه آقای گیل (۱۳۵۲)
- دستی از دور (تحلیل تئاتر دههٔ چهل ایران)(۱۳۵۲)
- نمایشنامهٔ در مه بخوان (۱۳۵۴)
- نمایشنامهٔ هاملت با سالاد فصل (۱۳۵۶)
- نامههای همشهری (مجموعه یادداشتها و تحلیلها)(۱۳۵۶)
- نمایشنامهٔ منجی در صبح نمناک (۱۳۵۸)
- نمایشنامهٔ پلکان (۱۳۶۱)
- نمایشنامهٔ تانگوی تخم مرغ داغ (ورسیون دیگر ارثیه ایرانی)(۱۳۶۲)
- نمایشنامهٔ آهسته با گل سرخ' (۱۳۶۵)
- نمایشنامهٔ شب روی سنگفرش خیس (۱۳۷۰)
- مکالمات (مصاحبه تفصیلی با رادی)(۱۳۷۰)
- نمایشنامهٔ آمیز قلمدون (۱۳۷۱)
- نمایشنامه باغ شب نمای ما (۱۳۷۵)
- نمایشنامهٔ ملودی شهر بارانی (۱۳۷۹)
- نمایشنامه خانمچه و مهتابی (۱۳۸۲)
- انسان ریخته یا نیمرخ شبرنگ در سپیده سوم (مجموعه مقالات)(۱۳۸۳)
- دو نمایشنامهٔ تک پرده ایِ شب به خیر جناب کنت و کاکتوس (۱۳۸۳)
- روی صحنهٔ آبی: دورهٔ آثار رادی در چهار جلد (۱۳۸۳)
- نمایشنامه پایین گذر سقاخانه (۱۳۸۴)
- نمایشنامهٔ تک پرده ایِ آهنگهای شکلاتی (۱۳۸۶)
منابع[ویرایش]
- کتاب انسان ریخته یا نیمرخ شبرنگ در سپیدهٔ سوم، اکبر رادی، نشر قطره، چاپ اول، ۱۳۸۳
- وبگاه ایران تئاتر
- شناخت نامهٔ اکبر رادی (به کوشش فرامرز طالبی) نشر قطره، چاپ اول ۱۳۸۲
- پشت صحنهٔ آبی (گفتگوی مهدی مظفری ساوجی با اکبر رادی)، نشر مروارید، چاپ اول، ۱۳۸۸
- مکالمات (گفتگوی ملک ابراهیم امیری با اکبر رادی)، نشر ویستار، چاپ اول، ۱۳۷۹
پیوند به بیرون[ویرایش]
- مدخل ایرانیکا
- مجموعهای از یادداشتها و نقدها دربارهٔ اکبر رادی، وبگاه ایران تئاتر
- عکسهایی از اکبر رادی، اثر رضا معطریان.
|
|
این یک مقالهٔ خرد پیرامون افراد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |