شعر کهن فارسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

شعر کهن پارسی یا شعر کلاسیک پارسی به صورت کنونی قدمتی بیش از ۱۱۰۰ سال دارد. این گونه شعر کاملاً موزون بوده و وزن آن برپایهٔ ساختاری است که عروض (وزن شعر فارسی) نام دارد. ساختار اوزان عروضی برپایهٔ طول هجاهاست. هر مصراع به قالب‌هایی تقسیم می‌شود که هجاها باید در آن قالب‌ها قرار گیرند. تفاوت شعر هجایی با شعر عروضی در وجود همین قالب‌هاست که شعر هجایی در قالبی قرار نگرفته و بر اساس هجاهای مصراع ساخته می‌شود.

مقدمه[ویرایش]

شعرهای کلاسیک پارسی دارای ویژگی‌هایی هستند که با شعرهای نو متفاوت‌اند. «شعر کلاسیک، گره‌خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانِ آهنگین شکل گرفته‌باشد.»[۱] شعرِ شاعران بزرگی مانند فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ، نظامی، صائب و ... هر کدام با این‌که سبک مختلفی داشته‌اند، اما در مجموعه‌ای از ویژگی‌ها مشترک است.

تاریخچه[ویرایش]

نخستین نمونه‌های به‌دست‌آمده از شعر در ایران، پیشینه‌شان به روزگار زرتشت پیامبر و سروده‌هایش در گاهان می‌رسد. این سروده‌ها به گویش گاهانی از زبان اوستایی است. همچنین از دوران پهلوانی (اشکانی) منظومه‌هایی مانند ایاتکار زریران (یادگار زریران) و درخت آسوریک به زبان پهلوی اشکانی در دست است. افزون بر این نمونه‌هایی از شعر (ترانه‌های خسروانی) به زبان پهلوی ساسانی یافت شده‌است. (همچنین ببینید: اشعار پارسی بجا مانده از دورهٔ ساسانیان)

سروده‌ها و اشعار مانوی به پارسی میانه (پهلوی ساسانی و اشکانی) نیز در نزد اهل فن اهمیتی به‌سزا دارد. لیکن اجماع علمای فن بر این است که وزنِ هیچ‌کدام از این اشعار عروضی (کمّی) نیست، بنابراین، این اشعار با شعر امروزیِ پارسی تفاوت بنیادین دارند.[نیازمند منبع]

نخستین شاعران پارسی‌سرا (مراد از پارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگر چه نمونه‌هایی از شعر به زبان پارسی دری، پیش از این دوران وجود دارد، ولی بررسی آنها مشخص می‌کند که در زمان سروده‌شدنشان شعر پارسی هنوز قوام نیافته‌بود، چرا که وزن آنان به طور مطلق عروضی نیست. در اینجا نمونه‌ای از اینگونه اشعار (که تعدادشان انگشت شمار است) می‌آوریم. این قطعه شعری نگاشته‌شده در آتشکده کرکوی واقع در سیستان است:

فُرخته باذا روش خُنیده کرشسپِ هوش
همی برست از جوش اَنوش کن می‌انوش
دوست بَذآگوش بَذآفرین نهاده گوش
همیشه نیکی کوش که دی گذشت و دوش
شاها خدایگانا بآفرین شاهی

محمد سگزی و بسام کرد از نام‌های چند تن از سرایندگان دربار یعقوب است.

مرحله بعدی شکل‌گیری و تکامل شعر کهن پارسی در ورارود (ماوراء النهر) و خراسان اتفاق افتاد. علت آن بیش از هر چیز پشتیبانی فرمانروایان ایرانی‌نژاد سامانی از زبان پارسی بود. در این روزگار شاعران بزرگی چون رودکی سمرقندی، شهید بلخی و دقیقی بلخی پدیدار شدند. فردوسی، بزرگ‌ترین حماسه‌سرای ایران، نیز اواخر این دوره را درک کرد.

با روی کار آمدن غزنویان ترک‌نژاد از رونق شعر پارسی کاسته نشد و ایشان بویژه محمود غزنوی از پشتیبانان جدی سخنوران بودند. در این دوره شاهد برآمدن سرایندگان بزرگی چون فرخی سیستانی و عنصری بلخی هستیم.

از روزگار غزنوی به بعد بویژه از آغاز پادشاهی سلجوقیان اندک اندک جنبش سرایش شعر به زبان پارسی دری به نواحی مرکزی ایران و حتی نواحی غربی (چون آذربایجان) کشیده شد و شعر و زبان آن تحت تأثیر گویش محلی گویندگان این خطه قرار گرفت. در این عهد شاعران بزرگی چون ناصر خسرو بلخی، قطران تبریزی، فخرالدین اسعد گرگانی و اسدی طوسی پدیدار شدند.

در سده ششم هجری شاهد پیدایش سرایندگان بزرگی چون عطار نیشابوری، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی، انوری ابیوردی، ظهیر فاریابی و ده‌ها شاعر بزرگ دیگر هستیم.

سده هفتم هجری اوج شعر پارسی محسوب می‌شود[نیازمند منبع] و در آن دو شاعر بزرگ سعدی شیرازی و مولانا جلال‌الدین بلخی رومی آسمان شعر پارسی را روشن کردند. پس از این دو بزرگوار، شعر پارسی در سراشیب و فرود افتاد و اگر چه در سده هشتم هجری با ظهور شعرایی چون عبید زاکانی و حافظ شیرازی اعتلا یافت.

بعداز حافظ که پایان بخش سبک عراقی است. سبک هندی پیدا شد که شاعران بزرگی چون صائب تبریزی دارد و بیدل دهلوی (که در افغانستان و تاجیکستان جایگاه بالایی دارد) داشت.

در دوران مشروطه که اواخر دوران شعر کهن پارسی بود، شاعران نقش مهمی درانقلاب مشروطه داشتند. ازخون جوانان وطن لاله دمیده‌است شعر معروف عارف قزوینی است. میرزاده عشقی را سر می‌برند و با ظهور نیما یوشیج دوره تکتازی شعر کهن سر می‌آید. ولی همزمان این شعر همراه با شعر نو ادامهٔ حیات می‌دهد بطوریکه شاعرانی همچون سیمین بهبهانی-مهرداد اوستا- ابراهیم صهبا آن را ادامه می‌دهند.

موسیقی[ویرایش]

در پیدایش شعر مهم‌ترین مسئله موسیقی است، در حقیقت عده‌ای از ادبا بر این باور هستند که وزن و موسیقی پایه ریشه ای اشعار هستند. بیشتر اشعاری که دارای موسیقی دلنشین هستند شرایط زیر را دارند:

وزن عروضی[ویرایش]

شعرای اولیه قالبهایی را پدید آوردند، که اگر کلمات بر اساس آنها چیده شوند، در شعر موسیقی به وجود می‌آید. شاعران کهن بر پایه پیام شعری خود، وزن متناسب با آن را بر می‌گزیدند. به عنوان نمونه فردوسی در شاهنامه بیشتر از وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، استفاده کرده‌است، چرا که هجاهای کوتاه برای توصیف صحنه‌های نبرد و القای سرعت مناسبتر هستند.

چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر ز خون یلان دشت گشت آبگیر

وزن روان[ویرایش]

شعرای اولیه از ۳۳ وزن عروضی که در اصل از زبان عربی وارد شعر پارسی شده بود استفاده می‌کردند که بسیاری از آنها با زبان پارسی هماهنگی نداشتند. بعدها سعدی وزنها را بهگزینی کرد و تنها از ۷ وزن عروضی که روانتر بودند استفاده کرد. نمونه‌ای از وزن روان:

درآن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

نمونه‌ای از وزن غیر روان:

(اصفهانی)

چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین همهٔ غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی

وجود قافیه[ویرایش]

قافیه‌ها باید علاوه بر هم آوا بودن، هنرمندانه نیز باشند، بسیاری از شعرای بزرگ با انتخاب مناسب قافیه ذهنیت خود را به مخاطب القا می‌کنند. مانند نمونه‌های زیر:

نالم بدل چو نای من اندر حصار نای پستی گرفت همت من زین بلند جای

در شعر بالا ما در قافیه‌ها «آی» می‌کشیم و با غم شاعر همراه می‌شویم.

بپیچید و زان پس یکی آه کرد ز نیک و بد اندیشه کوتاه کرد

شعر بالا مربوط به لحظه خنجر خوردن سهراب است؛ خواننده با خواندن شعر دو «آه» می‌کشد و باز هم با شعر همراه می‌شود.

اعجازهای پنهان[ویرایش]

در اشعار از لحاظ موسیقی اعجازهای فراوانی موجود است یکی از این اعجازها ایجاد شدن حالت خاصی در چهره فرد است که در اثر خواندن شعر ایجاد می‌شود.

چشمم از آیینه داران خط و خالش گشت لبم از بوسه ربایان بر و دوشش باد

در شعر بالا به ویژه در مصرع دوم لبهای خواننده به حالت غنچه در می‌آید که تداعی کننده عمل بوسه زدن است.

نحوه قرار گیری کلمات[ویرایش]

قرارگیری کلمات نقش به سزایی در جاودانه شدن شعر دارد.

حضور مستحکم کلمه به تنهایی[ویرایش]

این خاصیت زمانی در شعر تجلی می‌یابد که نتوان کلمه‌ای را حذف کرد و کلمهٔ بهتری جای آن قرار داد.

ملامتگوی بی حاصل ترنج از دست نشناسد در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی

در مثال بالا کلمهٔ معرض بهترین انتخاب است و هم معنی‌های آن مثل مجلس، محفل، نوبت، موقع مناسب نیستند و نمی‌توانند به جای کلمه معرض بنشینند.

حضور مستحکم کلمات در ارتباط با یکدیگر[ویرایش]

کلماتی که در هر بیت آمده‌اند با هم هماهنگ باشند. نمونه‌ای از کلمات ناهماهنگ :

چون شبه جزیره هست آن برتری دارد ز همنوع در جهان
کشورش باشد جنوب آسیا یک کمی مایل به غربی در سرا
قسمتی از سرزمینش هست کج مردم آن با نبی بودند لج

نمونه‌های از کلمات هماهنگ:

بالا بلند عشوه گر نقشباز من کوتاه کرد قصه زهد دراز من

دلیل‌آوری[ویرایش]

اگر شاعر در اثر خود ادعایی بکند، در صورتی که دلیلی بر آن بیاورد، شعر برای خواننده دلنشین‌تر می‌شود. دلیل دو گونه است: دلیل هنری(تخیلی)، دلیل واقعی. نمونه‌ای از دلیل هنری:

«عارضش را به‌مَثَل ماهِ فلک نتوان گفت نسبتِ دوست به هر بی‌سروپا نتوان کرد»(حافظ)

در این شعر حافظ می‌گوید که معشوقش را نمی‌تواند مانند ماه بداند چرا که ماه در آسمان سرگردان است و لاابالی است.

تصویرسازی[ویرایش]

تصویرسازی به شعر روح و جان می‌بخشد و آن را از حالت جمود خارج می‌سازد؛ شعرا با استفاده از تصویرسازی موضوعهای بسیار پیش و پا افتاده را جذاب می‌کنند. مثلاً نمونهٔ «الف»- در زیر، شاعر منظرهٔ طلوع خورشید را به‌زیبایی تصویرسازی می‌کند:

سحر چون خسرو خاور عَلَم بر کوهساران زد به دست مرحمت یارم درِ امّیدواران زد

نمونهٔ «ب» - در زیر، شاعر حالت شیرین در حال اشک ریختن را بیان می‌کند:

ز سنبل کرد بر گُل مشک‌بیزی ز نرگس بر سَمَن سیماب‌ریزی

تصویرسازی مختص بوستان سعدی و شاهنامهٔ فردوسی[ویرایش]

این نوع فضاسازی، فضاسازی خاصی است که در بوستان سعدی و شاهنامهٔ فردوسی به کار رفته است و فرق اساسی آنها با فضاسازی اشعار دیگر شعرا در عدم استفاده از تشبیهات و استعاره‌ها است.

  • بوستان:
شنیدم که در بزم ترکان مست مریدی دف و چنگِ مطرب شکست

در شعر بالا فضایی را ترسیم می‌کند که ترکان[۲] در مجلس بزمی گرد آمده بودند و در این هنگام زاهدی وسیله طرب آنها را می‌شکند.

  • شاهنامه:
چو خورشیدِ تابنده شد ناپدید شب تیره بر چرخ لشکر کشید

در این نمونه شاعر فرارسیدن شب را تصویر کرده‌است. یا در شعر زیر، فردوسی با انتخاب آگاهانهٔ کلمات، بدون استفاده از استعارات و تشبیهات، فضای تصمیم‌گیری سریع را به‌صورت فوق‌العاده کوتاه بیان می‌کند:

نشستند و گفتند و برخاستند پیِ مصلحت مجلس آراستند

دووجهی[ویرایش]

نمونه‌هایی از اشعار «دووجهی»، و یا به عبارت عامیانه، «به در می‌گوییم تا دیوار بشنود».[۳] مثل این شعر فریدون مشیری:

در کجای این فضای تنگِ بی‌آواز من کبوترهای شعرم را دهم پرواز؟

و یا این شعر هوشنگ ابتهاج:

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم زبانم در دهانِ‌ باز بسته‌ست

و یا این شعر میرزاده عشقی:

رفت شاه و رفت ملک و رفت تاج و رفت تخت باغبان زحمت مکش، کز ریشه کندند این درخت

سهل ممتنع (سهل و ممتنع)[ویرایش]

این ویژگی به اشعاری اطلاق می‌شود که در آنها، در عین سادگی کلمات، شاعر بتواند منظور خود را برساند. شعر گفتن بدین شیوه بسیار دشوار است. مقال:

«گر گدا پیشرو لشکر اسلام بُوَد کافر از بیم توقع برود تا درِ چین»(سعدی)

انواع شعر کهن پارسی[ویرایش]

سبک‌های شعر کهن پارسی[ویرایش]

گونه‌ها و جریان‌ها در شعر کهن پارسی[ویرایش]

سال‌شمار شاعران شاخص شعر کهن فارسی تا سده ۱۳ هجری قمری[ویرایش]

در این سال‌شمار سال‌ها به هجری قمری‌ست.


پانویس[ویرایش]

  1. تعریف از دکتر شفیعی کدکنی، کتاب موسیقی شعر
  2. عده‌ای بر این نظر هستند با توجه به تاریخ زمان سروده شدن شعر توسط سعدی ترک در گذشته به تاتارها اطلاق می‌شده‌است.
  3. کنسرت شجریان؛ ساغر و سبو و صُراحی در فیلارمونی کلن، بی‌بی‌سی فارسی

منابع[ویرایش]

  • فارسی عمومی برای تدریس در دانشگاه‌ها، دکتر امید مجد، انتشارات امید مجد، آبان ۱۳۸۲
  • شعر نو، کدام شعر؟ کدام نو؟، دکتر امید مجد، انتشارات امید مجد
  • موسیقی شعر، محمدرضا شفیعی کدکنی، ص۲۳۶

جستارهای وابسته[ویرایش]