مهدی اخوان ثالث

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
مهدی اخوان ثالث
Mehdi Akhvan Sales.jpg
زمینهٔ کاری ادبیات ،موسیقی
زادروز اسفند ۱۳۰۷
مشهد
پدر و مادر علی و مریم
مرگ ۴ شهریور ۱۳۶۹
تهران
ملیت ایرانی ایران
جایگاه خاکسپاری توس در کنار آرامگاه فردوسی
در زمان حکومت پهلوی، جمهوری اسلامی
رویدادهای مهم کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب ۱۳۵۷ ایران
لقب م. امید
پیشه شاعر، نوازنده تار
کتاب‌ها زمستان، ارغنون، آخر شاهنامه، پاییز در زندان
فرزندان لاله، لولی، تنسگل، توس، زردشت، مزدک علی
اثرگذاشته بر بهرام بیضایی، محمّدرضا شفیعی کدکنی، اسماعیل خویی
اثرپذیرفته از فردوسی، نیما یوشیج

مهدی اخوان ثالث (زاده اسفند ۱۳۰۷، مشهد- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۶۹، تهران) شاعر پرآوازه و موسیقی‌پژوه ایرانی بود. نام و تخلص وی در اشعارش «م. امید» بود.

اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیده‌است؛ همچنین دارای لحن حماسی آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی بوده و نیز در بردارندهٔ ترکیبات نو و تازه بوده‌است. او از دوستان دوران جوانی سیدعلی خامنه‌ای، رهبر ایران، بود[۱]بنا به شواهد موجود این دوستی تا آخر عمر بین این دو نفر برقرار بود.[۲] از طرفی گفته می‌شود او از نزدیک شدن به صاحبان قدرت به همان اندازه پرهیز داشت که از پیوستن به صف «انقلابیان». اخوان هنگام رد دعوت خامنه‌ای برای همکاری به او گفته بود: «ما همیشه بر سلطه بوده‌ایم نه با سلطه.» که درپی آن اخوان با محدودیت‌ها و بی‌مهری‌های زیادی روبرو شد.[۳][۴]

اخوان ثالث در شعر کلاسیک فارسی توانمند بود و در ادامه به شعر نو گرایید. از وی اشعاری در هر دو سبک به جای مانده‌است. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقام‌های موسیقیایی بوده است.[۵]

نشسته از چپ (ردیف اول): سیمین بهبهانی، مهدی اخوان ثالث، ابوالحسن نجفی، محمدعلی سپانلو و شهرزاد سپانلو؛ ایستاده: اسماعیل نوری علاء؛ نشسته از چپ (ردیف دوم): نعمت آزرم، حسن پستا، محمود مشرف آزاد تهرانی، ۱۳۵۹

تبار[ویرایش]

پدر او که علی نام داشت، یکی از سه برادری بود که از فهرج در استان یزد به مشهد نقل مکان کرده بود و از این رو آنان نام خانوادگی‌شان را اخوان ثالث به معنی برادران سه‌گانه گذاشتند.[۶]

پرستو گلستانی بازیگر، خواهرزاده وی است.[۷]

زندگی[ویرایش]

  • مهدی اخوان ثالث در سال ۱۳۰۷ در توس‌نو مشهد چشم به جهان گشود.
  • در مشهد تا دوره متوسطه ادامه تحصیل داد.
  • از نوجوانی به شاعری روی آورد و در آغاز قالب شعر کهن را برگزید.
  • در سال ۱۳۲۶ دوره هنرستان مشهد رشته آهنگری را به پایان برد و همان‌جا در همین رشته آغاز به کار کرد. در آغاز دههٔ بیست زندگیش به تهران آمد و پیشهٔ آموزگاری را برگزید.
  • اخوان چندبار به زندان افتاد و یک‌بار نیز به حومه کاشان تبعید شد.
  • در سال ۱۳۲۹ با دخترعمویش ایران (خدیجه) اخوان ثالث ازدواج کرد.
  • در سال ۱۳۳۳ برای دومین‌بار به اتهام سیاسی زندانی شد.
  • پس از آزادی از زندان در ۱۳۳۶ به کار در رادیو پرداخت و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد.
  • در سال ۱۳۵۳ از خوزستان به تهران بازگشت و این بار در رادیو و تلویزیون ملی ایران به کار پرداخت.
  • در سال ۱۳۵۶ در دانشگاه‌های تهران، ملی و تربیت معلم به تدریس شعر سامانی و معاصر روی آورد.
  • در سال ۱۳۶۰ بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته (بازنشانده) شد.
  • در سال ۱۳۶۹ به دعوت خانه فرهنگ آلمان برای برگزاری شب شعری از تاریخ ۴ تا ۷ آوریل برای نخستین‌بار به خارج رفت و سرانجام چند ماهی پس از بازگشت از سفر در چهارم شهریور ماه همان سال از دنیا رفت. طبق وصیت، او را در توس، کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپردند.
  • از او ۴ فرزند به‌جای مانده است.

سیاست[ویرایش]

مهدی اخوان ثالث نخستین دفتر شعرش را با عنوان ارغنون در سال ۱۳۳۰ منتشر کرد.

اگرچه اخوان در دهه بیست خورشیدی فعالیت شعری خود را آغاز کرد، اما تا زمان انتشار دومین دفتر شعرش، زمستان، در سال ۱۳۳۶، در محافل ادبی آن روزگار شهرت چندانی نداشت.[۸]

بااینکه او نخست به سیاست گرایش داشت ولی پس از رویداد ۲۸ مرداد از سیاست تا مدتی روی گرداند. چندی بعد با نیما یوشیج و شیوه سرایندگی او آشنا شد. شاهکار اخوان ثالث شعر زمستان است.[۸]

علی خامنه‌ای گفته است: «قطعاً بهترین شاعر نیماییِ زمان خودش بود و به نظر من از همهٔ اقرانش قویتر، مسلطتر و لفظ و معنای شسته رفته و بهتری داشت، در یک گوشه‌ای زندگی می‌کرد؛ کسی از او خبری نداشت، کسی او را نمی‌شناخت، جز یک عده خواص؛ در حال عزلت و انزوا. یعنی وضع عرضهٔ شعر این بود. طبیعی بود که وقتی بزرگان شعر این جور منزوی و در عزلت و در خمول زندگی کنند، جوان‌ها خیلی رشد پیدا نمی‌کنند؛ این چیز قهری است.»[۹]

سبک‌شناسی[ویرایش]

مهارت اخوان در شعر حماسی است. او درون‌مایه‌های حماسی را در شعرش به کار می‌گیرد و جنبه‌هایی از این درون‌مایه‌ها را به استعاره و نماد مزین می‌کند.

به گفته برخی از منتقدین، تصویری که از م. امید در ذهن بسیاری به‌جا مانده این است که او از نظر شعری به نوعی نبوت و پیام‌آوری روی آورده و از نظر عقیدتی آمیزه‌ای از تاریخ ایران باستان و آراء عدالت‌خواهانه پدیدآورده و در این راه، گاه ایران‌دوستی او جنبه نژادپرستانه پیدا کرده است. در واقع اخوان ثالث شعر را چنین تعریف می‌کند: شعر محصول بی‌تابی انسان در لحظاتی است که در پرتو شعور نبوت قرار می‌گیرد.

اما اخوان این موضوع را قبول نداشت و در این‌باره گفته است: «من به گذشته و تاریخ ایران نظر دارم. من عقده عدالت دارم. هرکس قافیه را می‌شناسد، عقده عدالت دارد. قافیه دو کفه ترازو است که خواستار عدل است... گهگاه فریادی و خشمی نیز داشته‌ام.»

شعرهای اخوان در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی روزنه هنری تحولات فکری و اجتماعی زمان بود و بسیاری از جوانان روشنفکر و هنرمند آن روزگار با شعرهای او به نگرش تازه‌ای از زندگی رسیدند. مهدی اخوان ثالث بر شاعران معاصر ایرانی تأثیری عمیق داشته است.

هنر اخوان در ترکیب شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته، مجموعه‌ای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در هم‌نسلان او و نسل‌های بعد گذاشت.[۸]

اخوان از نگاه دیگران[ویرایش]

من نه سبک شناس هستم نه ناقد... من هم از کار نیما الهام گرفتم و هم خود برداشت داشته‌ام... شاید کوشیده باشم از خراسان دیروز به مازندران امروز برسم... مهدی اخوان ثالث

جمال میرصادقی، داستان‌نویس و منتقد ادبی دربارهٔ اخوان گفته‌است: من اخوان را از آخر شاهنامه شناختم. شعرهای اخوان جهان‌بینی و بینشی تازه به من داد و باعث شد که نگرش من از شعر به کلی متفاوت شود و شاید این آغازی برای تحول معنوی و درونی من بود.[۸]

نادر نادرپور، شاعر معاصر ایران که در سال‌های نخستین ورود اخوان به تهران با او و شعر او آشنا شد معتقد است که هنر م. امید در ترکیب شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته مجموعه‌ای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در هم نسلان او و نسل‌های بعد گذاشت.

نادرپور گفته‌است: «شعر او یکی از سرچشمه‌های زلال شعر امروز است و تأثیر آن بر نسل خودش و نسل بعدی مهم است. اخوان میراث شعر و نظریه نیمایی را با هم تلفیق کرد و نمونه‌ای ایجاد کرد که بدون اینکه از سنت گسسته باشد بدعتی بر جای گذاشت. اخوان مضامین خاص خودش را داشت، مضامینی در سوگ بر آنچه که در دلش وجود داشت - این سوگ گاهی به ایران کهن برمی‌گشت و گاه به روزگاران گذشته خودش و اصولاً سرشار از سوز و حسرت بود- این مضامین شیوه خاص اخوان را پدیدآورد به همین دلیل در او هم تأثیری از گذشته می‌توانیم ببینیم و هم تأثیر او را در دیگران یعنی در نسل بعدی می‌توان مشاهده کرد.»[۸]

اما خود اخوان زمانی گفت نه در صدد خلق سبک تازه‌ای بوده و نه تقلید، و تنها از احساس خود و درک هنری اش پیروی کرده: «من نه سبک شناس هستم نه ناقد... من هم از کار نیما الهام گرفتم و هم خودم برداشت داشتم. در مقدمه زمستان گفته‌ام که می‌کوشم اعصاب و رگ و ریشه‌های سالم و درست زبانی پاکیزه و مجهز به امکانات قدیم و آنچه مربوط به هنر کلامی است را به احساسات و عواطف و افکار امروز پیوند بدهم یا شاید کوشیده باشم از خراسان دیروز به مازندران امروز برسم...»

هوشنگ گلشیری، نویسنده معاصر ایرانی مهدی اخوان ثالث را رندی می‌داند از تبار خیام با زبانی بیش و کم میانه شعر نیما و شعر کلاسیک فارسی. وی می‌گوید تعلق خاطر اخوان را به ادب کهن هم در التزام به وزن عروضی و قافیه بندی، ترجیع و تکرار می‌توان دید و هم در تبعیت از همان صنایع لفظی قدما مانند مراعات النظیر و جناس و غیره.[۸]

اسماعیل خویی، شاعر ایرانی مقیم بریتانیا و از پیروان سبک اخوان معتقد است که اگر دو نام از ما به آیندگان برسد یکی از آنها احمد شاملو و دیگری مهدی اخوان ثالث است که هر دوی آنها از شاگردان نیمایوشیج هستند.

به گفته خویی، اخوان از ادب سنتی خراسان و از قصیده و شعر خراسانی الهام گرفته‌است و آشنایی او با زبان و بیان و ادب سنتی خراسان به حدی زیاد است که این زبان را به راستی از آن خود کرده‌است. آقای خویی می‌افزاید که اخوان دبستان شعر نوی خراسانی را بنیاد گذاشت و دارای یکی از توانمندترین و دورپروازترین خیال‌های شاعرانه بود. اسماعیل خویی معتقد است که اخوان همانند نیما از راه واقع گرایی به نمادگرایی می‌رسد.

وی دربارهٔ عنصر عاطفه در شعر اخوان می‌گوید که اگر در شعر قدیم ایران باباطاهر را نماد عاطفه بدانیم، شعری که کلام آن از دل برمی‌آید و بر دل می‌نشیند و مخاطب با خواندن آن تمام سوز درون شاعر را در خود بازمی‌یابد، اخوان فرزند بی نظیر باباطاهر در این زمینه‌است.[۸]

غلامحسین یوسفی در کتاب چشمه روشن می‌گوید مهدی اخوان ثالث در شعر زمستان احوال خود و عصر خود را از خلال اسطوره‌ای کهن و تصاویری گویا نقش کرده‌است.

شعر زمستان در دی ماه ۱۳۳۴ سروده شده‌است. به گفته غلامحسین یوسفی، در سردی و پژمردگی و تاریکی فضای پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است که شاعر زمستان اندیشه و پویندگی را احساس می‌کند و در این میان، غم تنهایی و بیگانگی شاید بیش از هر چیز در جان او چنگ انداخته‌است.[۸]

نقد[ویرایش]

دیدگاه‌های اخوان ثالث که در شعر او آشکار است، نقد شده است. نادر ابراهیمی گفت که «مهدی اخوان ثالث، کینه‌اش به عرب، یک کینهٔ ایستای به‌میراث‌رسیده است نه کینهٔ اندیشگی و پویا. او عرب را دقیقاً و برای همیشه همان عربِ هزار و پانصد سال پیش می‌داند، که برجای مانده است و تکان نمی‌خورد: یک ملّتِ واحدِ یکپارچه، بدون کمترین تغییر قشری، طبقاتی، ملّی، تاریخی، اجتماعی، و سیاسی:بدخون، بدنژاد، فاسد بالذّاته... او صدّام را به‌دلیل عرب بودنش، یزید می‌داند نه به‌دلیل عاملِ استعمار بودنش.»[۱۰] سپس می‌گوید که «هیچ شاعری در عصر ما - و شاید در جملگی اعصار - به‌قدر اخوان ثالث، نام‌ها و نشانی‌های بومی و ملّی را در شعر خود به‌کار نگرفته است.»

درگذشت[ویرایش]

اخوان ثالث چهل روز پس از بازگشت از خانه فرهنگ آلمان در چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۹ در تهران از دنیا رفت. وی در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شده‌است.

نمونه اشعار[ویرایش]

اخوان از موفق‌ترین شاعران شعر نو است و شعرهای برجسته و نمونه‌های متعددی در زمینه سیاست و تاریخ و فرهنگ و اجتماع و حتی مباحث مذهبی[۱۱] دارد. در ادامه دو نمونه شعر مشهور وی می‌آید:

زمستان[ویرایش]

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس، کز گرمگاه سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟

مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی...

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی، دربگشای

منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم

منم من، سنگ تیپاخوردهٔ رنجور

منم، دشنام پست آفرینش، نغمهٔ ناجور

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم

حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می‌گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟

فریبت می‌دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوش سرمابرده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است

حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان

نفس‌ها ابر، دلها خسته و غمگین

درختان اسکلت‌های بلورآجین

زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه

غبارآلوده مهر و ماه

زمستان است

چون سبوی تشنه[ویرایش]

از تهی سرشار،

جویبار لحظه‌ها جاریست.

چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب، واندر آب بیند سنگ،

دوستان و دشمنان را می‌شناسم من.

زندگی را دوست می‌دارم.

مرگ را دشمن.

وای، اما – با که باید گفت این؟ - من دوستی دارم

که به دشمن خواهم از او التجا بردن.

جویبار لحظه‌ها جاری.

کتاب‌شناسی[ویرایش]

کتاب‌شناسی
نام گونه سال انتشار انتشارات توضیحات
ارغنون مجموعه شعر ۱۳۳۰ انتشارات زمان اولین مجموعه شعر
زمستان مجموعه شعر ۱۳۳۵ انتشارات زمان
آخر شاهنامه مجموعه شعر ۱۳۳۸ انتشارات زمان
از این اوستا مجموعه شعر ۱۳۴۴ انتشارات مروارید
منظومه (شکار) ۱۳۴۵ انتشارات مروارید
پاییز در زندان ۱۳۴۸ انتشارات روزن
عاشقانه و کبود مجموعه شعر ۱۳۴۸ انتشارات جوانه
بهترین امید مجموعه شعر ۱۳۴۸ انتشارات روزن
زندگی می‌گوید: اما باز باید زیست... مجموعه شعر ۱۳۵۷ انتشارات توکا
در حیاط کوچک پاییز در زندان مجموعه شعر ۱۳۵۵ انتشارات توس
دوزخ اما سرد مجموعه شعر ۱۳۵۷ انتشارات توکا
ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم مجموعه شعر ۱۳۶۸ انتشارات مروارید

سایر آثار[ویرایش]

  • آورده‌اند که فردوسی (کتاب کودکان، ۱۳۵۴)
  • درخت پیر و جنگل (۱۳۵۵)
  • پیر و پسرش (قصه‌ای نه کوتاه برای بچه‌ها)
  • نقیضه و نقیضه سازان (بحث و تحقیق ادبی)
  • کتاب مقالات (جلد اول)
  • بدعت‌ها و بدایع نیما یوشیج (کتابی مفصل در بحث و تحقیق شیوه نو نیمایی در شعر فارسی، ۱۳۵۷)
  • عطا و لقای نیما یوشیج (۱۳۶۱)

نگارخانه[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. https://www.foreignaffairs.com/articles/iran/2013-08-12/who-ali-khamenei
  2. http://www.mehrnews.com/news/2375647/شعری-که-اخوان-ثالث-برای-حضرت-آیت-الله-خامنه-ای-نوشت-کسی-که-این
  3. فاطمه شمس. «هیچیم و چیزی کم...». جرس، ۶ شهریور ۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۶. 
  4. بهزاد کشمیری‌پور. «یادی از مهدی اخوان ثالث، «امید» شعر معاصر». دویچه وله فارسی، ۲۶ اوت ۲۰۱۵. بازبینی‌شده در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۶. 
  5. ستایشگر، مهدی. نام نامهٔ موسیقی ایران زمین جلد سوّم. چاپ اوّل، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۶، ISBN 964-423-377-8(جلد ۳)، صفحهٔ ۵۲.
  6. مدیریت مجموعه فرهنگی تاریخی توس. تابلوی زندگینامه مهدی اخوان ثالث در کنار مزارش
  7. ماجرای جدایی پرستو گلستانی از همسرش/ انگشتری عقیق و شمشیر ژاپنی به موزه «دورهمی» باشگاه خبرنگاران
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ ۸٫۷ اخوان، شاعر حماسه و شکست
  9. وبسایت دفتر سید علی خامنه‌ای - گزارشی کوتاه از زندگی ادبی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
  10. یادنامه اخوان ثالث، ص 82
  11. http://shahrestanadab.com/شهرستان-ادب/articleType/ArticleView/articleId/4758

منابع[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]