ملیجک دوم
غلامعلی (ملیجک) | |
---|---|
زادروز |
۱۲۵۷ خورشیدی تهران |
درگذشت |
۱۳۱۹ خورشیدی تهران |
آرامگاه | مقبره خانوادگی مستوفی، ده ونک تهران |
ملیت | ایرانی |
پیشه | مقرب ناصرالدین شاه قاجار |
لقب | ملیجک، عزیز السلطان، سردار محترم، جوجوقدهده[۱] |
همسر |
۱-اخترالدوله، ۲-دختر کامران میرزا |
غلامعلی خان عزیزالسلطان (۱۲۵۷ تهران - ۱۳۱۹ تهران)، معروف به ملیجک و ملقب به عزیز السلطان و بعدها هم سردار محترم. وی در کودکی دارای منصب امیر تومانی بود و همچنین مفتخر به دریافت شمشیر مرصع شد. او فرزند میرزا محمد خان گروسی ملیجک اول و برادرزاده آمینه اقدس گروسی یکی از زنان سوگلی و از امینان دربار ناصرالدین شاه بود و راه ورود وی به دربار همین خویشاوندی با امین اقدس بوده است.[۲]
زندگینامه[ویرایش]
تولد وی در بیست و یکم ماه رمضان سال ۱۲۹۵ قمری (۲۷ شهریور ۱۲۵۷ خورشیدی) در محله عباسآباد تهران بوده و فرزند میرزا محمدخان گروسی ملقب به امین خاقان و همچنین معروف به ملیجک اول است. میرزا محمد خان را ملیجک اول و غلامعلی خان را ملیجک دوم میگویند.
وجه تسمیه ملیجک را اینطور توجیه میکنند: روزی این کودک یا همان برادرزاده امین اقدس که تازه هم زبان باز کرده بود در حضور شاه با دیدن گنجشکی، به آن اشاره میکند و با زبان کودکی و لهجه گروسی میگوید: (ملویجک، ملویجک) و این شیرین زبانی بسیار به دل ناصرالدین شاه مینشیند و این لغت را برای وی لقب قرار میدهد و به او ملیچک میگوید. ملیجک یا ملیچک تبدیل و تحریف همان ملویجک است.
به هر حال با خوش آمد شاه، و با وقوع اتفاق دیگری وی کاملاً مقرب درگاه شاه میشود و ماجرا از این قرار بوده که ناصرالدین شاه معمولاً در یکی از اتاقهای کاخ زیر یک چلچراغ و روی زمین میخوابید. یکبار رختخواب شاه را پهن میکنند و ملیجک کوچک هم آنجا بوده. این کودک با اشاره و زبان کودکی از شاه میخواهد که رختخوابش را جابجا کند و جای دیگری بیندازد و شاه نیز به این خواسته کودک مورد علاقه اش عمل میکند. پس از گذشت مدتی آن چلچراغ ناگهان به زمین افتاد و از بین رفت. شاه این اتفاق را به فال نیک گرفت و کودک را فرشته نجات خود میدانست و از این پس بود که روز به روز، شدت علاقه شاه به کودک زیادتر میشد، به طوری که این کودک زشت و لاغر و لجوج را بیشتر از فرزندان خود دوست میداشت و پس از آن هیچکس با هیچ خدمتی نتوانست به اندازه او محرم و مقرب درگاه شاه شود.
ملیجک خاطرات زندگی خویش را به خواهش احتشام السلطنه به نگارش درآورد و از سال ۱۳۱۹ قمری تا سال ۱۳۳۶ قمری مشغول به این کار بود. به عبارت دیگر وی ۶ سال بعد از ترور ولی نعمت خود، نوشتن خاطرات را آغاز کرد و زمانی قلمش را زمین گذاشت که شاه بر تخت نشسته احمد شاه قاجار بود.
از سال ۱۳۰۹ هجری قمری، عمارت ملیجک در اختیار ملیجک قرار میگیرد و از سال ۱۳۱۲ هجری قمری، یعنی سال ازدواج با اخترالدوله، دختر ناصرالدین شاه وی در این مکان بوده است. پس از ترور ناصرالدین شاه، اخترالدوله از وی طلاق میگیرد. ملیجک هم دختر کامران میرزا یعنی نوه ناصرالدین شاه را به همسری برمیگزیند. آنچه مسلم است، این است که ملیجک تا سال ۱۳۲۸ هجری قمری در این مکان زندگی میکرده است. بین سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۹ هجری قمری، ملیجک ملک را تخلیه کرده و به طور موقت در اختیار فردی به نام دکتر کردستانی قرار میدهد.
از سالهای پایان زندگی وی یعنی فاصله پایان نوشتن خاطرات تا مرگ وی اطلاع موثقی در دست نیست، مگر حکم بازنشستگی وی به عنوان پیشخدمت مخصوص ولیعهد (محمد حسن میرزا قاجار) که نشان میدهد ماهانه یک هزار ریال برایش مقرر شده بود. میگویند این حکم بر اثر اقدامات مستوفی الممالک با نظر رضاشاه صادر شد.
وی سالهای پایانی عمر در یکی از کوچههای فرعی چهارراه سیدعلی (سعدی) تهران و در نهایت گمنامی زندگی میکرد. او در سن ۶۳ سالگی و در یکی از شبهای سرد زمستان ۱۳۱۹ خورشیدی موقعی که شب هنگام به خانه بازمیگشت در بین راه ناگهان پایش درون تلی از کاهگل که وسط کوچه ساخته و رها کرده بودند فرورفت و به علت ضعف و سکته قلبی در همانجا درگذشت، جنازه وی در مقبره خانوادگی مستوفی در ده ونک به خاک سپرده شد. این مقبره هم اکنون در وسط عرصه دانشگاه الزهرای تهران قرار گرفته است. از وی مجموعه خاطراتی برجای ماند که به کوشش محسن میرزایی منتشر شده است.
عصمتالدوله دختر شاه به همراه دو دختر دیگر و ملیجک
انیسالدوله و ملیجک
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
مهندس ذاکرزاده، امیرحسین. «عمارت ملیجک، مجموعهای تاریخی در املاک مجلس». روزنامه اطلاعات، ۹ مهر ۱۳۸۶، شماره ۲۴۰۲۲، صفحه نخست ضمیمه