جعفر صادق
جعفر صادق |
|
---|---|
نقش | ششمین امام شیعیان |
نام | جعفر صادق |
کنیه | ابوعبدالله |
لقب(ها) |
صادق |
زادروز | ۱۷ ربیعالاول سال ۸۳ پس از هجرت |
زادگاه | مدینه |
درگذشت | ۲۵ شوال سال ۱۴۸ پس از هجرت |
مدفن | قبرستان بقیع، مدینه ۲۴°۲۸′۱.۰۷″ شمالی ۳۹°۳۶′۴۹.۴۲″ شرقی / ۲۴.۴۶۶۹۶۳۹° شمالی ۳۹.۶۱۳۷۲۷۸° شرقی |
پدر | محمد باقر |
مادر | ام فروه |
همسر(ان) | حمیده البربریه |
فرزند(ان) | موسی کاظم، اسماعیل، عبدالله، محمد دیباج، اسحاق، علی عریضی، عباس، ام فروة، اسماء، فاطمه |
طول عمر |
پیش از امامت ۳۱ سال (سال ۱۱۴ تا ۱۴۸ پس از هجرت) |
ابو عبدالله، جعفر بن محمد الصادق معروف به جعفر صادق، (زاده ۲۰ آوریل ۷۰۲ و درگذشته ۱۳ دسامبر ۷۶۵ میلادی) امام ششم شیعیان دوازده امامی وامام پنجم شیعیان اسماعیلی بعد از پدرش محمد باقر و قبل از پسرش موسی کاظم میباشد. او از جانب پدر از نسل علی بن ابیطالب و از جانب مادرش امفروه از نسل ابوبکر میباشد. جعفر صادق در ۱۷ ربیعالاول ۸۳ هجری قمری (۷۰۲-۷۰۳ میلادی[۱]) در مدینه بدنیا آمد و در ۲۵ شوال ۱۴۸ هجری قمری در سن ۶۵ سالگی در مدینه توسط منصور دوانیقی، خلیفه عباسی مسموم شد[نیازمند منبع]. او بیشترین سال عمر را در میان یازده امام اول شیعیان داشتهاست. محل دفن وی کنار قبر پدرش در قبرستان بقیع شهر مدینهاست.[۲][۳]
او در سن ۳۱ سالگی پس از مرگ پدرش به امامت رسید. امامت او همزمان با سالهای پایانی حکومت بنی امیه و سالهای آغازین حکومت بنی عباس بود. به علت ضعف و عدم استقرار نظام سیاسی، وی فرصت بسیار مناسبی برای فعالیت فرهنگی و مذهبی به دست آورد. از سوی دیگر نیز عصر وی زمان جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون در جهان اسلام بود. زمینه فعالیت به گونهای برای وی فراهم بود، که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینهها از جعفر صادق نقل گردیده و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری خوانده میشود.[۴][۵] فقه شیعه نیز عمدتاً بر روایات بهجای مانده از او مبتنیست، به همین جهت مکتب فقهی شیعیان دوازده امامی را مذهب جعفری نیز مینامند.[۶][۷][۸]
مسئله جانشینی بعد از جعفر صادق زمینه گسست بین شیعیان را فراهم کرد. کسانی که معتقد بودند پسر ارشد صادق، اسماعیل که بعد از پدرش مرد، امام ششم میباشد به نام اسماعیلی معروف شدند. گروه دیگری که سومین پسر صادق، موسی کاظم را امام بعدی میدانند به نام شیعه جعفری یا شیعه دوازده امامی معروف شدند. این گروه اکثریت شیعه را تشکیل میدهند.[۹][۱۰]
محتویات
تولد و سالهای اولیه زندگی
گرچه در تاریخ دقیق تولد یا امامت صادق تردید وجود دارد، اما بیشتر منابع تاریخ ۸۳ ق/ ۷۰۲ م (گرچه ۸۰ / ۶۹۹ و ۸۶/ ۷۰۵ هم گزارش شده) را برای تولد و بر همین اساس تاریخ ۱۱۷/۷۳۵ (گرچه در برخی منابع ۱۱۴/۷۳۲ و ۱۲۶/ ۷۴۳ هم ذکر شده) را برای امامتش ذکر کردهاند.[۳] صادق از جانب پدر نوهٔ نوهٔ علی بن ابیطالب و از جانب مادر نوهٔ نوهٔ ابوبکر میباشد. بر این اساس صادق نخستین امام شیعیان است که هم از نسل ابوبکر، اولین خلیفه راشدین، و هم از نسل علی، اولین امام شیعیان، میباشد. صادق در طول چهارده سال اولیه زندگی شاهد امامت پدربزرگش زین العابدین و کناره گیری او از صحنه درگیریهای سیاسی بود. با وجود پیروان اندکِ سجاد، صادق همچینین میدید مردم و فقهای مدینه چه احترامی برایش قائل بودند.[۱۱][۱۲]
پدربزرگ مادری صادق، قاسم بن محمد بن ابوبکر، نیز به عنوان یک محدث مشهور، مورد احترام مردم مدینه بود. قدرت بنی امیه در این دوران در اوج خود قرار داشت و گرایش مردم مدینه به سمت علوم دینی و تفسیر قرآن روزافزون بود.[۱۲]
دوران امامت
صادق سی چهار یا سی پنج سال داشت وقتی بعد از پدرش محمد باقر به مقام امامت رسید و برای بیست و هشت سال منصب امامت شیعیان را بر عهده داشت، طولانیترین دوره در میان یازده امام اول شیعیان.[۱۲] همچنین این دوره از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ تنوع عقاید دینی داری اهمیت فراوان میباشد.
قبل از صادق اکثریت شیعیان سیاستهای انقلابی زید (عموی جعفر صادق) را به سکوت رازآلود پدر و پدربزرگ امام صادق ترجیح میدادند.[۳][۱۲][۱۳][۱۴] زید ادعا میکرد که مقام امامت بسته به مطالبهٔ عمومی این مقام توسط خود امام است. صادق از طرف دیگر دکترین امامت را برای شیعیان اینطور توضیح میداد که «امامت بسته به انتخاب بشر یا مطالبهٔ عمومی آن نیست»، بلکه هر امام دارای علم بخصوصی است که او را برای آن مقام شایسته میکند. این علم از پیامبر به علی و سپس دیگر جانشینان علی میرسد. بر این اساس، دکترین نص یا «انتصاب هر امام بوسیله امام قبل به فرمان خداوند» توسط امام صادق کامل شد. صادق با این حال میگفت که به رغم اینکه به منصب امامت انتخاب شده، ادعای خلافت نخواهد کرد.[۱۰][۱۴][۱۴]
در دوره بنی امیه
امامت صادق مصادف با اواخر دوران حکومت بنی امیه بود، دورهای که شورشهای فراوانی از جانب شیعیان و غیر شیعیان به خود دید که عاقبت منجر به شکست خونین بنی امیه توسط عباسیان یا بنی عباس، فرزندان عباس، عموی پیامبر، شد. صادق اما به همان سیاست پدر و پدربزرگش ادامه داد و نقشی در این شورشها ایفا نکرد. او از شورش زیدیها که اطراف عمویش زید گرد آمده بودند و مورد حمایت معتزله و محدثان مدینه و کوفه بودند دوری میکرد.[۱۲] همچنین از شورش محمد ابن عبدالله نفس زکیه که ملهم از کیسانیها بودند حمایت نکرد.[۱۲] بر این اساس صادق هیچ نقشی در سرنگونی امویان توسط عباسیان نداشت.[۳] پاسخش به پیکی که تقاضای کمک ابومسلم خراسانی، سردار خراسانی شورش عباسیان، را به نزدش آورده بود، مشهور است. صادق تقاضای چراغی کرده نامه ابومسلم را سوزانده خطاب به پیک گفت: «آنچه را دیدی با اربابت در میان بگذار».[۱۳] موقع سوزاندن نامه همچنین ایراد کرد: «این مرد از ما نیست و این زمان، زمان من نیست.»[۱۵] صادق همچنین دیگر تقاضاها کمک را رد کرد و خودش هم ادعایی حکومت نکرد. صادق گفته بود که هر چند به عنوان امام منتخب رهبری امت اسلامی را بر عهده دارد، اما ادعای حکومت بر مسلمین را به کسی تحمیل نخواهد کرد.[۱۰]
در دوره بنی عباس
اواخر دوره بنی امیه و اوایل دوران بنی عباس دوران ضعف حکومت مرکزی بود و این فرصتی را در اختیار صادق گذاشته بود تا آزادانه در مدرسهای که بیش از ۴۰۰۰ شاگرد را تربیت کرده بود، تدریس کند. از میان این شاگردان میتوان ابوحنیفه و مالک بن انس، بنیانگذاران دو مکتب فقهی اهل سنت، حنفیه و مالکیه را میتوان نام برد.[۱۶][۱۷][۱۸] واصل بن عطا، بنیانگذار مکتب معتزلی هم در میان این شاگردان بود. بعد از اینکه انقلاب عباسیان، امویها را برانداخت، شمشیر عباسیان به سمت شیعیانی برگشت که سابقاً در کنار عباسیان علیه امویها میجنگیدند. عباسیان همچنین به جعفر صادق مظنون بودند، چون شیعه همیشه معتقد بود رهبری امت اسلامی مقامی بود که با امر الهی و توسط امام قبلی به هر امام داده میشود. بعلاوه صادق پیروان زیادی، هم در میان شاگردنش و هم در میان کسانی که او را امام امت میدانستند داشت.[۹] در دوران حکومت منصور، صادق به همراه چند تن از اشخاص مطرح مدینه به بغداد فرا خوانده شد. به این منظور که خلیفه بتواند از نزدیک آنها را زیر نظر داشته باشد. صادق اما با نقل حدیثی از پیامبر از منصور خواست تا او را از این سفر معذور دارد. حدیث اینگونه روایت میشود که: «مردی که از دیارش مهاجرت کرده تا زندگی اش را بسازد به هدفش خواهد رسید اما کسی که در کنار خانواده اش بماند زندگی طولانی تری خواهد داشت.»[۱۳] و منصور ظاهراً تقاضایش را پذیرفت. بعد از شکست و مرگ محمد نفس زکیه در سال ۷۶۲، اما، صادق بهتر آن دید تا فراخوان منصور را اطاعت کند. بعد از مدت کوتاهی، اما، صادق خلیفه را قانع کرد که برایش خطری ندارد و اجازه یافت تا به مدینه برگردد.[۳][۷]
در اواخر زندگی، صادق کم و بیش مورد آزار و اذیت خلفای عباسی قرار میگرفت. حاکم مدینه به عنوان مثال دستور گرفته بود تا خانه اش را آتش بزند، حادثهای که باعث آسیب امام نشد. به عقیدهٔ شیعه، این حادثه مانند حادثهٔ فرار ابراهیم نبی از آتش معجز گونه بود.[۱۳] صادق همچنین به منظور اینکه ارتباط کمتری با پیروانش داشته باشد زیر نظارت شدید بود و گاهگاهی هم به زندان میافتاد.[۹]
زندگی خانوادگی
جعفر صادق با فاطمه که از نسل حسن بن علی بود، ازدواج کرد. از او دو پسر به نامهای اسماعیل بن جعفر (امام ششم فرقهٔ اسماعیلیه) و عبدالله افطح متولد شدند. به دنبال مرگ فاطمه، صادق بردهای به نام حمیده خریداری کرده، او را آزاد کرد و مسائل دینی را به او آموخته سپس با او ازدواج کرد. حمیده برایش دو پسر به نامهای موسی کاظم (امام هفتم شیعیان دوازده امامی) و محمد دیباج به دنیا آورد. حمیده مورد احترام شیعیان مخصوصاً زنانی است که او را به خاطر درایت و دانایی اش می ستایند. جعفر صادق زنان را به حضورش میفرستاد تا عقاید اسلامی را از او یاد بگیرند. معروف است از آن امام که در حقش گفته است که حمیده مثل طلای ناب از هر ناخالصی پاک است.[۱۹][۲۰]
مرگ
صادق چندین بار بوسیلهٔ خلفای اموی و عباسی (هشام، سفاح و منصور) دستگیر شد تا اینکه عاقبت، بر اساس برخی منابع[۲۱] به دستور منصور در سال ۱۶۸/۷۶۵ و در سن ۶۴ یا ۶۵ مسموم شد[۳][۴] صادق در مدینه در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد و تا اوایل قرن بیستم قبرش محل زیارت زائران بود، تا اینکه در سال ۱۹۲۶ وهابیها پس از فتح مدینه ساختمان همه قبور متبرکه به جز قبر پیامبر را با خاک یکسان کردند.[۲۲]
به گفتهٔ طباطبایی با شنیدن خبر مرگ صادق، منصور میخواست به امامت امامان شیعه خاتمه دهد. پس نامهای به حاکم مدینه نوشته از او خواست به خانهٔ صادق رفته وصیت نامه اش را خوانده و هر که در آن به عنوان جانشینش ذکر شده گردن بزند. حاکم مدینه اما با خواندن وصیت نامه مشاهده کرد که صادق چهار نفر را به جانشینی اش انتخاب کرده. خود خلیفه، حاکم مدینه، عبدالله افطح بزرگترین فرزند امام، و موسی کاظم، فرزند کوچکترش از جانشینان امام بودند.[۴]
مسئله جانشینی
پس از مرگ صادق و حتی پیش از مرگش، وقتی پسر ارشدش اسماعیل پیش از خودش از دنیا رفت، شیعیان شروع به انشعاب به دستههای مختلف شدند. پس از مرگ صادق این دستهبندیها تنوع بیشتری پیدا کرد. گروه بزرگی از شیعیان دوازده امامی به امامت پسر سوم صادق، موسی کاظم، معتقد شدند. گروه کوچکتری معتقد بودند اسماعیل توسط پدرش به جانشینی انتخاب شده اما چون قبل از پدرش از دنیا رفته، جانشینی به محمد بن اسماعیل و جانشینانش منتقل میشود. این گروه اخیر به اسماعیلیه معروف شدند. برخی اسماعیلیان معتقد شدند اسماعیل در واقع نمرده است بلکه به عنوان مهدی و ناجی آخرالزمان ظهور خواهد کرد، و این در حالی است که به گفته طباطبایی مرگ اسماعیل با حضور شاهدان زیادی اتفاق افتاد. گروههای دیگری هم بودند که دو پسر دیگر صادق، عبدالله افطح و محمد بن جعفر را امام میدانستند. گروه کوچکتری معتقد شدند که صادق آخرین امام بوده و امامت با او به پایان رسیده است. پس از مرگ موسی کاظم، که شیعیان دوازده امامی امام هفتم میدانند، اکثریت شیعیان به امامت پسرش علی بن موسی الرضا معتقد شدند. در حالی که عدهٔ دیگری معتقد بودند امامت با موسی کاظم پایان رسیده که این گروه اخیر به واقفیه معروف شدند. از امام هشتم تا امام دوازدهم، که اکثریت شیعیان مهدی موعود میدانند، انشعاب مهم دیگری رخ نداده است. از میان فرقههایی که از اکثریتِ دوازده امامی منشعب شدهاند امروزه فقط اسماعیلیه و زیدیه باقی ماندهاند.[۳][۴][۷][۹][۱۰][۱۴][۲۳]
مکتب دینی
ارجاعاتی که به عقاید جعفر صادق در میان نوشتههای گروههای متضاد از قبیل صوفیان، دانشمندان، شیعیان، فقه اهل سنت، اسماعیلیان، افراطیون و غیره یافت میشود نشان میدهد که صادق شخصیتی با نفوذ در میان همه مکاتب دینی مهم زمان خویش بوده است.[۲۴] به گفته یعقوبی معمول بود برای هر کس که میخواست حدیثی از صادق بیاورد میگفت: "دانشمند به ما خبر داد که..."[یادداشت ۱] مالک بن انس وقتی میخواست چیزی را از صادق نقل کند میگفت: "ثقه (معتمد)، جعفربن محمد، خودش به من گفت که ..."[یادداشت ۲] از ابوحنیفه هم مشابه این عبارت روایت شده است.[۱۴][۲۴][۲۵] اگر چه فرقهها و گروههای مختلف سعی کردهاند میراث علمی باقی مانده از صادق را به نفع خودشان به کار گیرند، با این حال کتب شیعی مهمترین منبع تعلیمات صادق میباشد. برای شیعیان دوازده امامی، جعفر صادق، ششمین امامی است که تشیع را به عنوان یک دستگاه فکری نیرومند و جدی در اواخر دوران بنی امیه و اوایل حکومت امویان پایهگذاری کرد.[۲۴] به گفته طباطبایی شمار احادیثی که از صادق و پدرش باقر روایت شده از تمام احادیثی که از پیامبر و دیگر امامان شیعه روایت شده بیشتر است.[۴] تفکر عرفانی شیعی که از میر حیدر آملی آغاز شد و با فیلسوفان دوره صفویه از قبیل میرداماد، ملاصدرا و قاضی سعید قمی ادامه پیدا کرده و تا زمان حاضر ادامه دارد، برپایهٔ احادیث امامان شیعی بخصوص جعفر صادق شکل گرفته است.[۸]
فقه جعفری
فقه شیعه بعد از جعفر صادق به فقه جعفری معروف شد، به این دلیل که احکام فقهی جعفر مهمترین منبع قوانین فقهی فقه شیعه میباشد. فقه جعفری همانند فقه اهل سنت بر اساس قرآن، حدیث و اجماع شکل گرفته است. اما تفاوت این دو در این است که در حالی که شیعه وزن بیشتری به عقل میدهد، فقه اهل سنت از نوعی قیاس در قوانین فقهی استفاده میکند.[۱۴][۲۴][۲۵] صادق به عنوان کسی که توسل به رای و قیاس را رد میکند، معتقد است که قوانین خداوند بسته به موقعیت تغییر میکنند و پیش بینی ناپذیرند پس وظیفهٔ بندگان این نیست که با تعقل در آنها قانون آنرا کشف کنند بلکه میبایست با گرفتن دستور این احکام از امام تسلیم ارادهٔ خلل ناپذیر خداوند باشند.[۲۴] عمر بن حنظله (از شاگردان امام) در کتابش با عنوان مقبوله، از امام میپرسد چگونه اختلافات پیش آمده در میان امت باید حل و فصل شود و آیا کسی میتواند این اختلاف را به درگاه سلطان یا قاضی حکومتی ببرد. صادق به این سؤال پاسخ منفی داده در عوض یک سیستم غیررسمی قضاوت را پیشنهاد داده، ایراد میدارد که مردم باید به «کسانی که احادیث ما را روایت میکنند مراجعه کنند.» به این دلیل که امام «چنین شخصی را قاضی و حکم شما قرار داده است.»[۲۴]
الهیات
عقاید صادق در الهیات از طریق مفضل که سوالات خود و جوابهای صادق را در کتابی تحت عنوان توحید مفضل گردآوری کرده، ثبت شده است. در این کتاب که در آن، صادق دلایلی برای یگانگی خداوند میآورد، به نظر، همان کتاب الاهلیلجه است که در پاسخ به درخواست مفضل که از صادق خواسته بود ردیهای بر کسانی که خداوند را انکار میکنند بنویسد، است. هشام بن حکم از دیگر شاگردان مشهور امام است که نظریاتش بعدها جزئی از الهیات شیعهٔ دوازده امامی شد. از جمله این نظریات ضرورت عقلی وجود امام در هر عصر است، که خداوند او را مسئول تعلیم و رهبری امت قرار داده است.[۲۴]
این سخن که: «هر که ادعا کند خداوند باعث شر است، به خدا دروغ بسته است. همچنین هر که ادعا کند خیر و شر هر دو از جانب خداست، به خدا دروغ بسته است،» منتسب به صادق است. این دیدگاه با دیدگاه معتزله که خدواند را از مسئولیت وجود شر در دنیا مبری میکنند، سنخیت دارد. به عقیدهٔ صادق خداوند به مخلوقات دستوری نمیدهد مگر اینکه به آنها توانایی انجام ندادن آن دستور را عطا کند، هر چند بدون اجازه او قادر به انجام آن نیستند. در واقع دیدگاه صادق چیزی بین جبر و اختیار (تفویض) است. بر این اساس، حکم خداوند بر برخی چیزها به صورت قطعی قرار میگیرد، اما برخی دیگر بر عهدهٔ انسان قرار میگیرند. این دیدگاه بعدها کاربرد زیادی پیدا کرده به «امرا بین الامرین» شهرت یافت. به این معنی که نه جبر مطلق، نه اختیار مطلق، بلکه چیزی بین این دو![۷][۱۳] همچنین روایت شده که سؤال کنندهای از صادق پرسید: " آیا خداوند بندگانش را مجبور به انجام شر میکند، یا آنکه اختیار آن را به خودشان واگذار کرده؟" صادق به هر دوی این سوالات جواب منفی داد. سؤال کننده پرسید: "پس چه؟" صادق جواب داد: "موهبت خداوند چیزی بین این دو قرار میگیرد."
تفسیر
تفاسیر قرآن منتسب به جعفر صادق از قبیل «تفسیر القرآن»، «منافع سور القرآن» و «خواص القرآن الاعظم» بیشتر به عنوان کتب رمزی-عرفانی شناخته شده و در انتساب آنها به صادق تردید وجود دارد. عبدالرحمان سلامی در کتب «حقائق التفسیر» و «زیادات حقائق التفسیر»، جعفر صادق را به عنوان یکی از منابع اصلی (اگرنه منبع اصلی) معانی قرآن نامبرده است.[۲۴] کتاب جفر، به عنوان یک تفسیر عرفانی بر قرآن کریم، همچنین به صادق نسبت داده شده است.[۹][۲۴] به گفتهٔ ابن خلدون این تفسیر که ابتدا بر پوست گوساله نوشته شده بود در واقع به منظور روشن کردن معانی پنهانی قرآن نگاشته شده است.[۲۶] بر این اساس گفته میشود که صادق یک تفسیر چهار لایه از قرآن ارائه کرده است. به عقیده صادق، کتاب خدا از چهار قسمت تشکیل شده است: عبارات روشن، معانی تلویحی، معانی پنهان مربوط به عوالم روحانی و حکمتهای روحی. به عقیده او معانی روشن مربوط به عامهٔ مردم است. معانی پنهانی برای برگزیدگان است، معانی تلویحی برای دوستان خداست و حکمتهای روحی مخصوص پیامبران است.[۲۳] صادق همچنین تأکید میکند که احادیث منتسب به پیامبر که با قرآن همخوانی ندارد باید کنار گذاشته شود.[۷]
دکترین تقیه
گفته میشود که صادق تقیه را به عنوان ابزاری دفاعی در مقابل فشار و تهدیدی که علیه او و شیعیانش روا داشته میشد، به کار میبرد.[۳][۱۴] تقیه در واقع نوعی طفره یا رازپوشی دینی[۲۷] است که در آن مؤمنی که در معرض ترس یا خطر آزار و اذیت شدید قرار میگیرد، دینش را انکار میکند.[۲۸] به عبارتی دیگر، بر مبنای تقیه، این قابل قبول است که عقیدهٔ واقعی خود را پنهان کنید، در صورتی که با ابراز آن جان خود یا دیگری را به خطر میاندازید.[۹] دکترین تقیه در واقع هنگامی بوسیله صادق توسعه یافت که منصور عباسی حملات وحشیانهای را علیه علویان و حامیان آنان براه انداخته بود.[۲۷] به گفتهٔ معزی در منابع اولیه اسلامی تقیه به معنای «حفظ و نگهداری رمز و راز تعلیمات امامان بود.» تباین و تضاد موجود در احادیث ائمه، بر این اساس، به عنوان محصول نیاز به تقیه تلقی میشد. بر همین منوال از صادق روایت شده است که: «کسی که میداند ما (ائمه) حقیقت را میگوییم، از تعلیمات ما خرسند است و اگر ببیند بعدا چیزی خلاف آنچه شنیده ایراد کردیم، باید بداند که این تنها به نفع خودش است.»[۱۵] تقیه همچنین برای کسانی که نمیخواستند تعلیمات آنها برای همهٔ علما قابل درک باشد یا میخواستند معانی عمیقتر را از دید علمای معمولی پنهان کنند، معنایی رمزی داشت.[۱۰]
آثار
به عقیدهٔ هی وود، نیم جین از کتابهای دینی نام صادق را به عنوان نویسنده بر خود حک دارند، با این حال نمیتوان با اطمینان هیچکدام از آنها را به صادق نسبت داد. محتمل است که صادق نویسندهای بوده که کار نوشتن را به شاگردانش واگذار میکرده است. جابر به عنوان مثال ابراز میدارد که آثارش یک جور بازنویسی تعلمیات صادق است و از خود چیز زیادی به آنها اضافه نکرده است.[۷][۱۴][۲۶] در منابع تاریخی زیادی از قبیل طبری، یعقوبی و مسعودی همچنین نقل قولهای زیادی از صادق یافت میشود. ذهبی نیز به آثار روایی اهل سنت و دانشمندان اسماعیلی از قبیل قاضی نعمان اشاره کرده که اقوال صادق را در اثارشان ضبط کردهاند.[۲۹] کتاب جفر هم یک نوع تفسیر قرآن است که به گفتهٔ ابن خلدون توسط صادق دربارهٔ معانی پنهان قرآن نگاشته شده است.[۲۶] نسخههای مختلفی از یک وصیت نامه و همچنین مجموعهای از احکام حقوقی نیز به او نسبت داده شدهاند. همچنین اصول کافی اثر شیخ کلینی که از منابع اصلی حدیث شیعه است، حاوی مطالب و گزارشهای زیادی از آن امام میباشد.[۳]
جعفر صادق بعد از مجلس درس روزانه خود به مناظره با افراد مختلف از جمله خداناباوران میپرداخت. مفضل بن عمر جعفی در کتابی که به توحید مفضل مشهور شده، مباحثی را به نقل ار ایشان نوشته است که از دیگاه کالبد شناسی و تن کارشناسی (آناتومی و فیزیولوژی)، فلسفی و جهان شناسی به تحکیم پایههای خدا باوری طرف مباحثه میپردازد. در متن بعضی از این مناظرات به مسایلی علمی همچون گردش خون -که در آن زمان ناشناخته بوده- اشاره شدهاست.[۳۰]
سخنان برگزیده
- باهوشترین مردم، خوشاخلاقترین آنها هستند.[۳۱]
- کسی که به موضوعی که دربارهاش نمیداند حمله میکند دماغ خودش را بریده است.[۳۱]
- کسی که مانع بخشش میشود به خدا اطمینان ندارد.[۳۱]
- علما امانت داران پیغمبر هستند تا زمانی که به دیدار حاکمان نرفتهاند.[۳۱]
- آزادترین آزاد کسی است که گرفتار حرص نیست.[۳۱]
- هیچ چیز بهتر از سکوت نیست. هیچ دشمنی بدتر از جهل نیست. هیج بیماری ای خطرناک تر از دروغ گویی نیست.[۳۱]
- حسادت ایمان را میخورد همانطور که آتش چوب را میخورد.[۳۱]
- سه چیز محبت میآورد: دین، فروتنی و بخشش... سه چیز نفرت میآورد: ریا، خودپسندی و ستم.[۳۱]
- اگر بداخلاق بداند که به خودش زخم میزند در رفتارش مدارا پیشه میکند.[۳۱]
- کسی که از خدا بترسد، خدا کاری میکند همه چیز از او بترسد. کسی که از خدا نترسد، خدا کاری میکند که از همه چیز بترسد.[۱۳]
- خداوند عزوجل فرموده است: مردم عائله من هستند، پس محبوبترین آن ها نزد من کسی است که با آنان مهربان تر و در راه بر آوردن نیازهایشان کوشاتر باشد.[۳۲]
- یکی از محبوبترین کارها نزد خداوند عزوجل شاد کردن مومن است: (یعنی) برطرف کردن گرسنگی اش یا زدودن اندوهش، یا پرداختن قرضش.[۳۳]
- اندیشیدن زیاد در حکمت، خرد را بارور میسازد.[۳۴]
شاگردان
جعفر صادق بیش از ۴۰۰۰ هزار شاگرد داشتهاست که برخی از بزرگانشان بدین قرارند: ۱)آبان بن تغلب؛ ۲) اسحاق بن عمارصیرفی کوفی؛ ۳)برید بن معاویه بن العجلی؛ ۴) ابوحمزه ثمالی؛ ۵)حریربن عبدالله سجستانی؛ ۶)زرارة بن اعی شیبانی؛ ۷)صفوان بن مهران جمال اسدی؛ ۸) عمران بن عبدالله سعد اشعری قمی؛ ۹) عیسی بن عبدالله سعد اشعری قمی؛ ۱۰)فیض بن مختارالکوفی؛ ۱۱) محمد بن علی بن نعمان کوفی معروف به مؤمن الطّاق ۱۲) محمد بن مسلم بن ریاح؛ ۱۳) معاذ بن کثیر؛ ۱۴) هشام بن محمد بن السائب؛ ۱۵) مفضل بن عمر ۱۶)جابر بن حیان ۱۷)مالک بن انس
از نگاه دیگران
مالک بن انس، پیشوای یکی از مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت، مدتی شاگرد جعفر صادق بود.[۳۵] او درباره عظمت و شخصیت علمی و اخلاقی صادق چنین میگوید: من فقیه تر و داناتر از جعفر بن محمد ندیدهام. او داناترین فرد این امت است.[۳۶] به خدا سوگند! چشمان من ندید فردی را که از جهت زهد، علم، فضیلت، عبادت و ورع برتر از جعفر بن محمد باشد.[۳۷]
ابوحنیفه، پیشوای یکی دیگر از مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت، نیز شاگرد جعفر صادق بود.[۳۸] برخی منابع، مدت شاگردی او را دو سال دانستهاند. به عنوان نمونه، آلوسی دربارهٔ دو سال شاگردی او پیش امام صادق، از ابوحنیفه نقل میکند که: «اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنیفه) هلاک میشد.»[۳۹] وی دربارهٔ عظمت علمی صادق گفتهاست: اگر جعفر بن محمد نبود، مردم احکام و مناسک حجشان را نمیدانستند.[۴۰]
عطار نیشابوری فصل اول کتاب تذکره الاولیا، اثرش در شرح احوال بزرگان اولیا و مشایخ صوفیه، را به شرح حال صادق اختصاص دادهاست. عطار در این کتاب میآورد[۴۱]:
اگر تنها صفت او گویم، به زبان و عبارت من راست نیاید که در جمله علوم و اشارات و عبارات بی تکلف به کمال بود، وقدوه جمله مشایخ بود، و اعتماد همه بر وی بود و مقتدای مطلق بود. هم الهیان را شیخ بود و هم محمدیان را امام، و هم اهل ذوق را پیشرو، و هم اهل عشق را پیشوا. هم عباد را مقدم، هم زهاد را مکرم. هم صاحب تصنیف حقایق، هم در لطایف تفسیر و اسرار بی نظیر بود.
در ادامه عطار داستانهایی چند از کرامات او نقل میکند.
زمامداران معاصر
- خلفای اموی معاصر
- [۵]
- هشام بن عبدالملک (۱۲۵- ۱۱۴)
- ولید بن یزید بن عبدالملک (۱۲۶- ۱۲۵)
- یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)
- ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۲ ماه و ۱۰ روز از سال ۱۲۶)
- مروان بن محمد معروف به مروان حمار (۱۳۲- ۱۲۶)
- خلفای عباسی معاصر
- [۵]
- ابوالعباس عبدالله بن محمد (۱۳۷- ۱۳۲)
- ابوجعفر منصور دوانیقی (۱۴۸- ۱۳۷)
سالشمار امامت امامان دوازدهگانه شیعه
- توضیحات
- این الگو بر مبنای اندیشه شیعه میباشد.
- دوره امامت علی بن ابیطالب از درگذشت پیامبر اسلام آغاز شدهاست. دوره خلافت وی پس از کشته شدن عثمان بن عفان آغاز شد.
- آغاز امامت هر امام مصادف با درگذشت امام پیشین است.
- دوره امامت حجت بن حسن از لحظه درگذشت امام پیشین خود آغاز شده است و چون به عقیده شیعیان دوازده امامی وی زنده است و از نظرها پنهان میباشد، لذا امامت حجت بن حسن تا زمان ظهور وی و پیرو آن تا زمان از دنیا رفتن او ادامه دارد.
(۱) علی المرتضی، از ۶۳۲ تا ۶۶۱ (۲۹ سال) (۲) حسن المجتبی، از ۶۶۱ تا ۶۷۰ (۹ سال) (۳) حسین الشهید، از ۶۷۰ تا ۶۸۰ (۱۰ سال) (۴) علی السجاد، از ۶۸۰ تا ۷۱۲ (۳۲ سال) (۵) محمد الباقر، از ۷۱۲ تا ۷۳۲ (۲۰ سال) (۶)جعفر الصادق، از ۷۳۲ تا ۷۶۵ (۳۳ سال) (۷) موسی الکاظم، از ۷۶۵ تا ۷۹۹ (۳۴ سال) (۸) علی الرضا، از ۷۹۹ تا ۸۱۷ (۱۸ سال) (۹) محمد التقی، از ۸۱۷ تا ۸۳۵ (۱۸ سال) (۱۰) علی النقی، از ۸۳۵ تا ۸۶۸ (۳۳ سال) (۱۱) حسن العسکری، از ۸۶۷ تا ۸۷۴ (۷ سال) (۱۲) محمد المهدی، از ۸۷۴ تا زمان حال (تاکنون ۱۱۴۲ سال)
یادداشت
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ تصویر امامان شیعه در دائرةالمعارف اسلام (ترجمه و نقد)، ۲۸۷
- ↑ شیخ عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ ۳٫۸ Gleaves, Robert. "JAʿFAR AL-ṢĀDEQ i. Life". Incyclopedia Iranica. Retrieved 2015.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ Tabatabai, Sayyid Muhammad Husayn (1997). Shi'ite Islam. Translated by Seyyed Hossein Nasr. SUNY press. pp. 68–69,179–181. ISBN 0-87395-272-3.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ [/page.php?pid=۱۲۷۴۹ «امام صادق علیه السلام»] (فارسی). دائرةالمعارف طهور.
- ↑ حسنزاده آملی. فضایل و سیره چهارده معصوم (ع). ۳۵۴.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ Haywood, John A. "Jaʿfar ibn Muḥammad". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2015.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ Tabåatabåa'åi, Muhammad Husayn (1981). A Shi'ite Anthology. Selected and with a Foreword by Muhammad Husayn Tabataba'i; Translated with Explanatory Notes by William Chittick; Under the Direction of and with an Introduction by Hossein Nasr. State University of New York Press. pp. 9–11, 42–43. ISBN 978-0-585-07818-2.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ ۹٫۵ Campo, Juan E. (2009). Encyclopedia of Islam (Encyclopedia of World Religions). USA: Facts on File. pp. 386, 652, 677. ISBN 978-0-8160-5454-1.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ Armstrong, Karen (2002). Islam, A Short History. Modern Library; Rev Upd Su edition. pp. 56–57,66. ISBN 978-0-8129-6618-3.
- ↑ Lalani, Arzina R. (March 9, 2001). Early Shi'i Thought: The Teachings of Imam Muhammad Al-Baqir. I. B. Tauris. p. 31,78. ISBN 978-1-86064-434-4.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ ۱۲٫۵ Jafri, Syed Husain Mohammad (2002). The Origins and Early Development of Shi’a Islam; Chapter 10. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-579387-1.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ ۱۳٫۴ ۱۳٫۵ Donaldson, Dwight M. (1933). The Shi'ite Religion: A History of Islam in Persia and Irak. BURLEIGH PRESS. pp. 115,130–141.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ ۱۴٫۴ ۱۴٫۵ ۱۴٫۶ ۱۴٫۷ Martin, Richard C. (2003). Encyclopedia of Islam and the Muslim World, A-Z. Macmillan Reference USA. pp. 369, 625. ISBN 978-0-02-865603-8.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Moezzi, Mohammad Ali Amir (1994). The Divine Guide in Early Shi'ism: The Sources of Esotericism in Islam. State University of New York Press. pp. 64–65,139. ISBN 978-0-585-06972-2.
- ↑ Phyllis G. Jestice, Holy People of the World: A Cross-cultural Encyclopedia, Volume 1, p 415. ISBN 1-57607-355-6
- ↑ Ludwig W. Adamec, Historical Dictionary of Islam, p 12. ISBN 0-8108-6303-0
- ↑ Umar F. Abd-Allah, Mālik and Medina: Islamic Legal Reasoning in the Formative Period, p 44. ISBN 9004247882
- ↑ Donaldson, Dwight M. (1933). The Shi'ite Religion: A History of Islam in Persia and Irak. BURLEIGH PRESS. pp. 152–160.
- ↑ Rizvi, Sayyid Saeed Akhtar (1988). Slavery, from Islamic & Christian perspectives (2nd (rev.) ed. , 1988. ed.). Richmond, B.C.: Vancouver Islamic Educational Foundation. ISBN 0-920675-07-7.
- ↑ al-Fusul al-muhimmah, p.212; Dala’il al-imamah, p.lll: Ithbat al-wasiyah, p.142.
- ↑ Adamec, Ludwig W. (2002). The A to Z of Islam. Scarecrow Press; Revised edition. p. 53. ISBN 978-0-8108-4505-3.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ Corbin, Henry (2001). The History of Islamic Philosophy. Translated by Liadain Sherrard with the assistance of Philip Sherrard. London and New York: Kegan Paul International. p. 6,31.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ ۲۴٫۳ ۲۴٫۴ ۲۴٫۵ ۲۴٫۶ ۲۴٫۷ ۲۴٫۸ Gleaves, Robert. "JAʿFAR AL-ṢĀDEQ ii. Teachings". Encyclopedia Iranica. Retrieved 2015.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Sharif, Mian Mohammad (1966). History of Muslim Philosophy, Vol 2. Germany: Allgauer Heimatverlag GmbH. pp. 906–907.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ De Smet, Daniel. "Ja'far al-Ṣadiq iv. And Esoteric sciences". Encyclopedia Iranica. Retrieved 2015.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ Momen, Moojan (1985). An Introduction to Shi'i Islam. Yale University Press. pp. 39, 183. ISBN 978-0-300-03531-5.
- ↑ Stewart, Devin, "Islam in Spain after the Reconquista", Teaching Materials, The Hagop Kevorkian Center for Near Eastern Studies at New York University, retrieved 6 August 2012
- ↑ Madelung, W. , The Sources of Ismāīlī Law, The University of Chicago Press, Journal of Near Eastern Studies, Vol. 35, No. 1 (Jan. , 1976), pp. 29-40
- ↑ مغز متفکر جهان شیعه ص۳۷۸ نوشته شده توسط مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ ۳۱٫۲ ۳۱٫۳ ۳۱٫۴ ۳۱٫۵ ۳۱٫۶ ۳۱٫۷ ۳۱٫۸ al-Husayn al-Muzaffar, Mohammed (1998). Imam Al-Sadiq. Translated by Jasim al-Rasheed. Qum: Ansariyan Publications. pp. 165–166,230–247. ISBN 964-438-011-8.
- ↑ محمدي ري شهري، محمد. ميزان الحكمه. ج. ۲. قم: سازمان چاپ و نشر دارالحديث، ۱۳۸۶. ۴۳۳.
- ↑ محمدي ري شهري، محمد. ميزان الحكمه. ج. ۲. قم: سازمان چاپ و نشر دارالحديث، ۱۳۸۶. ۴۳۵.
- ↑ محمدي ري شهري، محمد. ميزان الحكمه. ج. ۳. قم: سازمان چاپ و نشر دالحديث، ۱۳۸۶. ۱۸۶.
- ↑ شرح الاخبار فی فضایل الائمه الاطهار، ج۳، ص۲۹۹، ح۱۲۰۳.
- ↑ شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص۲۵۷؛ تاریخالکبیر، ج ۲، ص۱۹۹ و ۱۹۸، ح۲۱۸۳.
- ↑ آمالی صدوق، ص ۴۳۵ و۴۳۶، ح ۲.
- ↑ طبق منابع شیعی و برخی از منابع اهل سنت مانند: ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقة، ص ۱۲۰؛ محمد ابوزهره، ابوحنیفه، ص ۷۲؛ رسائل جاحظ، ص ۱۰۶.
- ↑ «لولا السنتان لهلک النعمان»: محمد ابوزهره، ابوحنیفه، ص ۳۱.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۱۹، طبع قم، نشر اسلامی
- ↑ تذکرةالاولیا، به تصحیح محمد استعلامی، باب اول. عطار-که خود اهل تسنن بودهاست- او را پیشوای شیعیان دوازده امامی میداند و ذکر کرامات او را به عنوان یادکرد همه امامان شیعه بیان میدارد. او میگوید: ((چون ذکر او کرده شود از آن همه بود. نبینی که قومی که مذهب او دارند، مذهب دوازده امام دارند. یعنی یکی دوازدهاست و دوازده یکی))
منابع
- تصویر امامان شیعه در دائرةالمعارف اسلام (ترجمه و نقد). محمود تقیزاده داوری. قم: مؤسسه شیعهشناسی، ۱۳۸۵. ISBN 964-96928-1-9.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به جعفر صادق در ویکیگفتاورد موجود است. |
- احادیث امام صادق در نکوهش ریاستطلبی و پیروی از قدرت
- جعفرصادق دانشنامه بریتانیکا آنلاین
- امام جعفر صادق رحمه الله دائرةالمعارف اعجاز علمی در قرآن و سنت
- جعفرصادق دانشنامه ایرانیکا
- متن کتاب توحید مفضل نوشته مفضل بن عمر از شاگردان امام صادق است و گفتههای امام صادق را دربردارد.
|
|
|