فیلسوف
فیلسوف (خِرَددوست): کسی که طراح یک مکتب فلسفی مستقل و یا حداقل صاحب یک نظریه فلسفی مستقل باشد، چون افلاطون.
استاد فلسفه، کسی که به یک یا چند مکتب یا نظریه فلسفی به نحو ی مسلط باشد که در عین حالی که ممکن است کاملاً با آن مکتب یا نظریه مخالف باشد، بتواند آن را به بهترین شکل ممکن به دیگران بفهماند، چون آلن وود، راجر اسکروتن، استفان پالم کوئیست (استاد دانشگاه آکسفورد).
مورخ فلسفه، کسی که به تحلیل و نگارش نظریهها، مکتبها، جریانها و شخصیتهای فلسفی در طول تاریخ فلسفه میپردازد، چون فردریک کاپلستون.
تعریف[ویرایش]
واژه فلسفه (خِرَددوستی) از کلمه فیلو سوفیا (Philosophia) گرفته شدهاست که ریشه آن در زبان یونانی، به معنای خِرَددوستی و دوستار خِرَد است. زیرا کلمه Philo به معنای دوست داشتن و واژه Sophia به معنای دانایی است. اما این واژه در اصطلاح علوم، به معنای دانشی است که از احوال «موجود» از آن جهت که موجود است، بحث میکند.
به گفته افلاطون، «فیلسوف (خِرَددوست) به کسی گفته میشود که در پی شناسایی امور ازلی و حقایق اشیاء و علم به علل و مبادی آنها است».
حکیم[ویرایش]
در لغتنامه دهخدا آورده شدهاست: [حَ] (ع ص اِ) دانا. فرزانه. فرزان. خِرَدپژوه. داننده. خِرَدمند. دانشمند. ||درست گفتار... ||فیلسوف. دانای علم حکمت. خداوند جمیع علم حکمت. اهل معقول... در تعریف ایرانی به فیلسوف، حکیم نیز گفته میشود. یعنی عبارت یونانی فلسفه، در فارسی، حکمت و خِرَد عنوان میشود و برابر فیلسوف هم، حکیم، خِرَدورز، فرزانه و علامه آورده میشود. در پیش یا بعد نام سرشناسان خِرَدورز ایرانی عبارت حکیم بسیار دیده میشود.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- کتاب تاریخ فلسفه اسلامی، نگارش سید حسین نصر
- کتاب لغت نامه دهخدا، نگارش علی اکبر دهخدا
پانویس[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
- Allen Wood Professor of Philosophy Stanford University http://www.stanford.edu/~allenw
|