مفهوم در لغت آنچه مورد فهم واقع شده است. اما در اصطلاح:
گاهی به واحد اصلی تفکر اطلاق میشود که قابل تقسیم بندی نیست،میتواند مفید و مضر باشد.[نیازمند منبع]
مفهوم در برابر مصداق.مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده میشود.[۱] به نظر متفکران بزرگی از قبیل ارسطو،هربرت پوتنام،...مفهوم به صورت ساده معرفی و ترکیب برداشتهای حسی است به نظر دسته دیگری از متفکران از قبیل جان دیویی مغز نمیتواند یک دریافت کنندهٔ مفعول و بدون مداخله باشد.
مفهوم به دو دسته طبقه بندی میشود:مفهوم جزئی و کلی. اولی شامل تمام خصوصیات تشکیل دهنده یک مفهوم میباشد،برداشت از یک مفهوم در واقع مجموعی از ویژگی هایی است که باعث تمایز آن مفهوم از بقیه مفاهیم میشود. و دومی (کلی) مجموع خصوصیاتی که تشکیل دهنده برداشت اول هستند(مانند مفهوم انسان بدون مشخصات یک مصداق خاص)
همچنین گاهی مفاهیم را به دو دسته عرفی و تخصصی تعریف نموده اند. مفهوم عرفی «مفهومی است که در محاورات روزمره آن را به کار می گیریم و به ماهیت هایی اشاره دارد که در سطح تفاهم، به اجمال و اهمال برگزار شده و غرض در استعمال آن رفع حوایج روزمره است، نه غور و غوص در کشف شرایط و حقایق دقّی و علمی. مثل مفهوم «آب» در موردی که مثلاً دانشمند به کسی بگوید: «قدری آب برایم بیاورید» [۲] قسم دوم (علمی) «همواره متشکل از تصورات گوناگون است. تصوراتی که قاعدتاً به وسیله پژوهش و تأمل گرد آمده اند. این مفهوم را مفهوم فنی یا علومی، می نامیم. مثل مفهوم «آب» در نظر علوم، همچون شیمی، بیوشیمی، فیزیک، فیزیک شیمی، هیدرولیک، فیزیک ذره ای، زیست شناسی، مکانیک، بومشناسی، اپتیک و علم النور، طب، کاسمولوژی، تفسیرهای عرفانی و عالم شناختی و نشانه شناختی و غیر آن.» این مفهوم، همواره متشکل از تصورات گوناگون است. تصوراتی که قاعدتاً به وسیله پژوهش و تأمل گرد آمده اند. این مفهوم را مفهوم فنی یا علومی، می نامیم. مثل مفهوم «آب» در نظر علوم، همچون شیمی، بیوشیمی، فیزیک، فیزیک شیمی، هیدرولیک، فیزیک ذره ای، زیست شناسی، مکانیک، بومشناسی، اپتیک و علم النور، طب، کاسمولوژی، تفسیرهای عرفانی و عالم شناختی و نشانه شناختی و غیر آن.[۲]