مزدک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
مزدک
اطلاعات کلی
نام مزدک
لقب پیامبر
آئین مزدکیه
زادگاه فسا، استخر، تبریز
ملیت ایرانی
سایر اطلاعات
شناخته شده مبلغ کیش مزدکی (کمونیستی)
متأثر از زرتشت‌دوّم
دوران ساسانیان
دوره قباد یکم
اساس کیش بر پایه آئین مانوی
خانواده
نام پدر بامداد

مزدک پسر بامداد (شهره به مزدک بامدادان یا مزدک پور بامداد) بود، در مورد مزدک اختلاف نظر وجود دارد. عده‌ای او را اهل فسا و تعدادی او را اهل استخر فارس می‌دانند؛ ولی اکثر مورخین زادگاه وی را نیشابور می‌دانند، از جمله طبری. درگذشت او در ۵۲۴ یا ۵۲۸ پس از میلاد بود. وی در نیمهٔ قرن پنجم میلادی یکی از نهضت‌های اجتماعی در ایران زمان ساسانی را ایجاد کرد. مزدک در زمان حکومت قباد آیین خود را منتشر کرد.

خاستگاه[ویرایش]

ادوارد براون از او به عنوان اولین فیلسوف کمونیسم یاد کرده‌است.[۱] شهرت مزدک مقارن شاهنشاهی قباد ساسانی به اوج رسید. اوضاع مملکت در این زمان سخت آشفته بود و هپتالیان از جانب مشرق و شمال پی در پی به ایران هجوم می‌آوردند. کشمکش‌های شدید و خونین مذهبی بین موبدان زرتشتی و یهودیان، فرقه‌های مختلف مسیحی با یکدیگر و دولت ایران با مسیحیان که آنان را عوامل امپراتوری روم می‌دانست، در جریان بود. خشکسالی‌های پیاپی نیز مردم گرسنه و محروم را به عصیان وامی‌داشت.

آموزه‌های مزدک[ویرایش]

مزدک از روحانیون زرتشتی بود[نیازمند منبع] و بر پایهٔ آموزه‌های مانی در باب آفرینش و جهان دیگر معتقداتی ویژه داشت. وی به دو اصلِ نور و ظلمت و رهایی نهایی نور معتقد بود و می‌گفت انسان باید از علایق دنیوی بپرهیزد تا هرچه بیشتر به رهایی نور از بندِ ظلمت ماده یاری داده باشد. اما وی به خلاف مانی، ازدواج را منع نمی‌کرد و داشتن یک همسر را کافی می‌دانست. مزدکیان همچینین گیاهخوار بودند و باور داشتند که با کردار نیک و بدون انجام امور ظاهری دینی می‌توانند رستگار شوند.[نیازمند منبع]

مزدک، ازدواج زنان با مردانی بیرون از طبقات روحانی و اشرافی را جایز دانسته و داشتن بیش از یک زن را ناروا می‌شمرده چرا که بنا بر گواهی‌های متعدد تاریخی در مورد شمار بسیار زیاد زنان در شبستان‌ها و حرمسراهای ساسانی سخن مکرر آمده‌است.[۲][۳]

از نظر اجتماعی مزدک از استاد خود، زرتشت خورگان، پیروی می‌کرد که سال‌ها در بیزانس به سر برده بود و با کتب فلسفی یونان از جمله جمهور افلاطون آشنایی داشت. مزدک با توجه به جنبهٔ علمی این معتقدات می‌گفت خداوند مواهب حیات را برای استفادهٔ همگان آفریده‌است. اما حرص و زیاده‌خواهی و انباشتن مال به خشونت و بدرفتاری و نابرابری می‌انجامد. این گونه باورها با نظام اجتماعی عصر ساسانی به هیچ روی سازگار نبود. زیرا در آن جامعه، طبقات از یکدیگر جدا بودند و کسی نمی‌توانست، ولو به لیاقت و استعداد، از حد اجتماعی خود تجاوز کند. مزدک که سخنوری ورزیده بود و نفوذ کلام بسیار داشت به هواخواهی مردم مستمند از درباریان می‌خواست که دست به تعدیل ثروت بزنند.

ثعالبی از قول مزدک می‌نویسد: «خداوند وسیله معیشت را در زمین نهاد تا مردم آنها را به تساوی میان خود تقسیم کنند چنان‌که هیچ‌یک از آنان نتواند بیش از سهم خود بگیرد، اما مردم به یکدیگر ستم ورزیدند و در پی آن برآمدند تا بر دیگری برتری یابند؛ زورمندان ناتوانان را بشکستند روزی و دارایی را برای خود گرفتند. بسیار ضروری است که از توانگران بگیرند و به تهیدستان دهند چنان‌که همه در دارایی برابر گردند. هر آنکه در خواسته، زن و کالا فزونی حق او بر آن‌ها بیش از دیگران نیست.»[۴] فردوسی بزرگ چنین می‌گوید:[۵]

همی‌گفت هر کو توانگر بوَد تهی‌دست با او برابر بوَد
نباید که باشد کسی بر فزود توانگر بوَد تار و درویش پود
جهان راست باید که باشد به چیز فزونی توانگر چرا جست نیز
زن و خانه و چیز بخشیدنیست تهی‌دست کس با توانگر یکیست
من این را کنم راست تا دین پاک شود ویژه پیدا بلند از مغاک[۶]

محمد بن عبدالکریم شهرستانی هم می‌نویسد: مزدک مردم را از مخالفت، دشمنی و کشتار بازمی‌داشت. چون بیشتر درگیری‌ها به سبب مال و ثروت و زن روی می‌دهد.[۷]

بدین ترتیب او خواستار مساوات و برابری مردم و مالکیت و توزیع عادلانه زن و خواسته بوده‌است. با بررسی و غور در ساختار نظام ساسانی و قوانین حقوقی مربوط به زنان ساسانی می‌توان به درستی فهمید که مزدک برای کاستن امتیازات طبقات بالا، تعدیل و تغییر قوانین به سود تهیدستان تلاش می‌کرده‌است. از جمله توزیع ثروت از طریق تقسیم اراضی بزرگ، جلوگیری از احتکار، تعدیل سهم مالکان از بازده زمین، ادغام آتش مقدس و کاستن تعداد آتشکده‌ها و ساده کردن سازمان دستگاهی موبدان زرتشتی و به دنبالش کوتاه کردن دست روحانیون در امور اجرایی کشوری.[۸]

بدین ترتیب، نهضت مزدک به انقلابی اجتماعی تبدیل گردید و با آنکه مزدک پیروان خود را از ستیز و کینه‌جویی منع کرده بود، کار به خشونت و افراط کشید. اما آنچه که از آن به عنوان اشتراک در زن و خواسته نام برده شده‌است نه دزدیده شدن زنان حرمسرا بوده و نه دزدی مال و اموال نجبا چراکه مزدک خود روحانی معتقدی بوده‌است. آنچه که در این قیام رخ داد واکنش روستاییان به فشار و ظلمی بود که بر آن‌ها می‌رفت. علاوه بر آن آیین عیاشی دسته‌جمعی به سبب آنکه از آیین‌های باستانی روستاییان بوده در میان آنان مرسوم بود. در این میان بعضی نجبا نیز به صف مزدکیان پیوستند.

فرجام مزدک و مزدکیان[ویرایش]

آیین مزدک توسط روحانیون و رهبران زرتشتی در زمان ساسانیان به عنوان یک بدعت شناخته شد و پیروان آن مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. انوشیروان پادشاه ساسانی، کارزاری را علیه این آئین در سال ۵۲۴ یا ۵۲۸ به راه انداخت و منجر به قتل‌عام بسیاری از پیران این آئین از جمله خود مزدک گردید و دین زرتشتی را دین رسمی کشور قرارداد.[۹]
روش‌های گوناگونی برای مجازات مزدکیان در نظر گرفته شد. مثلاً در شاهنامه آمده است که سه هزار مزدکی زنده به گور شدند درحالی که پاهایشان رو به بالا قرار گرفته بود. خود مزدک وارونه تیرباران شد. روایات دیگری نیز از شیوهٔ شکنجه وجود دارند. پس از این رویدادها، انوشیروان شروع به اجری اصلاحات اجتماعی خود کرد.[۱۰] آیین مزدک پس از مرگ وی از بین رفت.[۱۱] بعدها مواردی مشاهده شد که مسلمانان از روحانیون زرتشتی که برای زرتشتیان حکم ارتداد صادر می‌کردند، حمایت می‌کردند.[۱۲]

قبادیکم، شاهنشاه ساسانی، با اصلاحات اجتماعی موافق بود و از مزدک حمایت می‌کرد. اما بعدها بر اثر وقایعی تغییر رای داد. در پایان شاهنشاهی قباد و آغاز پادشاهی پسرش خسرو انوشیروان، مجلس مناظره‌ای ترتیب داده شد که در آن روحانیان زرتشتی و مسیحی حریف مزدکیان بودند. دراین دوره، مسیحیان نیز همچون مزدیسنان پاس داشته می‌شدند. در پایان این مناظره، مزدکیان مغلوب شده و نهایتاً قتل‌عام شدند.

گفته‌اند که در یک روز دوازده هزار مزدکی کشته شد. واقع قلع و قمع مزدکیان در آخر سال ۵۲۸ یا اوایل سال ۵۲۹ رخ داد. علت آن نقشه‌ای بود که مزدکیان راجع به ولیعهد کاووس پسر دیگر قباد کشیده بودند و می‌خواستند علی‌رغم تصمیم شاهنشاه، بوسیله توطئه و تحریک این شاهزاده مزدکی بر تخت نشانند[۱۳] خسرو انوشیروان برادر کوچکتر را از سلطنت محروl کنند. این آخرین قطره‌ای بود که جام صبر شاهنشاه را لبریز کرد.

دولتیان طریقه‌ای را که بارها تجربه شده بود، پیش گرفتند. انجمنی از روحانیان دعوت و اندرز مزدکیان را با سایر رؤسای فرقه به آنجا خواندند و گروهی عظیم از آن طایفه را دعوت و جلب کردند، تا در مجلس مباحثه رسمی حاضر باشند. قباد شخصاً مجلس را اداره می‌کرد، امّا خسرو انوشیروان که به ولایت عهدی معیّن شده بود و حقوق خود را دستخوش توطئه و دسته‌بندی مزدکیان و کاووس می‌دید، تمام همّت و جهد خود را مصروف داشت، تا کار طوی به پایان رسد، که ضربتی هولناک و قطعی به فرقه مزدکی وارد آید. پس چند تن از مجادلان و مباحثان کار آزموده را از میان موبدان پیش آورد. نام آنان از این قرار است: پسر ماهداد، ویه‌شاپور، داد هرمزد، آدر فرنبغ، آدر بد، آدر مهر، بخت آفرید، موبدان موبد، گلونازس و بازانس سریانی اسقف مسیحیان ایران، که در این پیشامد با زردشتیان همداستان شده بودند، در انجمن حضور داشتند.

بازانس مورد توجه خاص قباد بود، زیرا از طبابت سررشته داشت. طبعاً مدافعان کیش مزدکی مجاب و مغلوب شدند و در این اثنا افواج مسلحی که پاسبان میدان مخصوص مزدکیان بودند، تیغ در کف بر سر آن طایفه ریختند. اندرزگر[۱۴] به هلاکت رسید. عده حقیقی مزدکیان، که در این دام مقتول شدند، معلوم نیست. اعدادی که مورخان ایرانی و عرب آورده‌اند، مبنای صحیح ندارد، ولی ظاهراً همهٔ رؤسای مزدکی در این مکان عرصه هلاک شدند. چنان‌که بعد از این واقعه، که حکم کشتار عموم مزدکیان صادر شد، افراد این فرقه چون رئیس مطاع نداشتند، پراکنده گشتند و در مقابل دشمنان خود طاقت ایستادگی نیافتند. همه مضمحل شدند دارایی آنها ضبط و کتب دینی آنها سوخته شد.

افکار مزدک پس از وی، قرن‌ها همچنان پنهانی دوام داشت و انتشار می‌یافت. نیم قرن پس از او، پسر خاقان بزرگ ترکان غربی، به همراهی فقرا و محرومان اطراف، بخارا را متصرف شد و زمین داران و بازرگانان بزرگ را مجبور به فرار کرد اما خود نیز سرانجام سرکوب شد. در قرن هشتم میلادی نیز در خوارزم براساس عقاید مزدک عصیانی صورت گرفت که دیری نپائید و از هم پاشید.

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. EDWARD G. BROWNE,THE PERSIAN REVOLUTION OF 1905—1909,CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS,1910,PREFACE,page XIV
  2. دکتر مهری باقری، افدی‌های هژده گانه خسرو پرویز، صفحهٔ ۱۰۹
  3. دکتر مهری باقری، دین‌های ایران باستان، صفحهٔ ۱۲۸
  4. ثعالبی، ملوک الفرس وسیرهم، صفحهٔ ۶۰۰
  5. شاهنامه - داستان مزدک با قباد
  6. شاهنامه. جلد هشتم. پادشاهی قباد، ص ۵۶۵
  7. شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سید کلانی جزء اول صفحهٔ ۸۰
  8. ابن فقیه، مختصر البلدان، صفحهٔ ۲۴۷
  9. Wherry 1896, p. 66
  10. Yarshater, p. 1022
  11. Houtsma 1936, p. 432, Volume 2
  12. Houtsma 1936, p. 100, Volume 2
  13. قباد ساسانی سه پسر داشت و کاووس در آیین مزدکیان بود
  14. ظاهراً خود مزدک

منابع[ویرایش]

  • حسین، الهی قمشه‌ای. شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد، ۱۳۸۶. شابک ‎۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵. 
  • کریستین‌سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی غلامرضا. تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۷۸. شابک ‎۹۶۴-۳۵۱-۲۸۵-۱. 
  • تاریخ اجتماعی ایران. مرتضی راوندی. تهران، ۱۳۵۴
  • تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
  • تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، پیگولووسکایا، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.
  • مشاهیر نیشابور، شهر قلمدانهای مرصع،
  • فریدون گرایلی، مشهد: سعیدی منش، ۱۳۷۷

پیوند به بیرون[ویرایش]