بابادی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

طایفهٔ بابادی یکی از ۴ طایفهٔ بزرگِ هفت لنگ در ایلِ بختیاری است.

تقسیم‌بندی[ویرایش]

طایفهٔ بابادی به دو بخشِ بابادی و بابادی باب تقسیم می‌شود که عبارتنداز:

طایفه عالی محمودی از باب دینارانی که ریاست قوم دینارانی را برعهده داشت نیز تنها طایفه بختیاری هست که از دو باب دینارانی و بابادی شناخته می‌شود. بخشی از این طوایف همچون جلیل، لَک، شهنی و تعدادی دیگر را در اصطلاح محلی بابادی باب می‌گویند. در ادامه تقسیم‌بندی‌های رایج در بختیاری، هر کدام از این طوایف به ترتیب خود به چند تیره (تَش)، اولاد، مال و خانوار تقسیم می‌شوند.

محل سکونت[ویرایش]

در حال حاضر محل سکونت اصلی ایل بابادی در کوهرنگ، بیرگان، فارسان، مسجد سلیمان، خانمیرزا، ایذه، اردل، لالی و شوشتر است اما در گذشته آنان نیز مانند سایر بختیاری‌ها به ییلاق و قشلاق (سردسیر و گرمسیر) کوچ می‌کردند. ییلاق شان دراستان چهار محال و بختیاری شامل پردنجان، گوجان و شهرستان کوهرنگ است. قشلاقشان در استان خوزستان شامل میان رودان، سرکولی، بنوارگله بلوط، مهدی‌آباد، تراز، دشت ده (حتی)، قلعه میدان،انبارسفید،جاستون شه (جازستان سیاه)، کالک شوران،طاهرآباد، سیکوند، دره بوری در حومه شهرستان لالی می‌باشند.

تاریخچه[ویرایش]

بابادی عالی انور معروف به عالی ور شاخه مهم دیگر بابادی است که شامل تشهای تقی عبدالهی (بازیرمجموعه اولاد)–جلیل –احمدسمالی –حاجیوربوده وهمچنین تیره های وابسته ازقبیل گله- احمد محمودی –پبدنی –آرپناهی –میرقاید رانیز درزیرمجموعه خود دارد .

هسته مرکزی حکومت طایفه بابادی تش تقی عبدالهی است که ابتدا ریاست کل طایفه بابادی وپس ازجدایی تیره بابادی گاشه (عکاشه )ریاست وحاکمیت تیره عالی انوررابعهده داشتند .اولادتقی عبداله قدرت وموقعیت سیاسی خود را اززمان صفوی دردست داشتند هرچند بنابر روایات براساس موقعیت وجایگاه مذهبی بزرگان وسرکردگان موسس طایفه بابادی ریشه این قدرت وموقعیت سیاسی به دوره اتابکان بازمی گردد .اما آنچه مسلم است همزمان باشکلگیری وتقسیم بندی ایل بختیاری به هفت لنگ وچهارلنگ عالی وپدرش انورباخدمات نظامی وپیشینه نسبی که داشتند درشکلگیری قدرت وایجاد طایفه بابادی که برخی طوایف دیگرهم بدان پیوستند نقش موثری دراوایل دوره صفوی ایفا نمودند که این جایگاه به آعبداله وفرزندش تقی نیز به ارث رسید .توشما ل تقی یا طبق یرخی اسناد یوزباشی تقی که میتوان ازوی تقی خان هم نام برد (درآن دوران عنوان خانی خاص روسای طوایف نبود اما بعدها عرفا برای آنها بکارمیرفت)دراواخر دوره صفوی یعنی دوره شاه سلطان حسین وشاید هم کمی قبلتر شا ه سلیمان توانست موقعیت برجسته ای را درقبال دلاوری وشایستگی خود بدست آورد وقسمتهایی ازمناطق میزدج شامل پردنگان – گوشه –گوجان وحومه را که جزء املاک خالصه دولتی بود تیول خود سازد .

خسرو خان سردارظفر درکتاب تاریخی خود از توشمال تقی به عنوان رییس کل طایفه بابادی یادکرده که نشیمن او درچم در بود که البته درآن دوره ضمن مالکیت بابادی عالی انور درشوراب وچم در دارای تیول پردنگان هم بودندو پردنگان مقرحکومتی بابادی عالی انور درییلاق تا چند سال پس از کشته شدن فرامزخان (نبیره توشما ل تقی )بود وچم در بیشتر ملک زراعی وعلف چرآنها محسوب میگشت .اینکه چرا توشمال تقی عنوان خانی نداشت به این علت بودکه درآن دوران عنوان خانی هنوزدرطوایف رایج نشده بودواین عنوان خاص شاهزادگان وسرداران بزرگ اقوام بوده است .دراین دوره امرا وحاکمان بزرگ بختیاری عنوان خانی نداشتند ودارای عناوینی چون میر،توشمال،ریش سفید وکوهمال وبیگ بودندوعنوان خانی دردوره صفوی شروع شد دردوره افشاری کمرنگ شد ودردوره زندی رایج گشت وبه روسای طوایف بزرگ که دارای چندین زیرمجموعه ازطوایف دیگربودند تعلق می گرفت .

درخاطرات سردارظفرمی خوانیم که درجنگی که درحوالی چشمه دیمه درکوهرنگ مابین چهارلنگ وهفت لنگ رخ داده بود واصل ماجرا به خونخواهی قتل عبدالخلیل جد خوانین دورکی برمی گشت توشمال تقی رزم آوران عالی وررادرجنگ شرکت نداد وبعدها طرفین رابه آشتی دعوت نمود ودرهمان حوالی یعنی قور هر (قبرخر)که مابین چمدروچشمه دیمه (سرحد هفت وچهار)می باشد خری راکشتند وعهد وپیمان شکنان را به مثابه آن خرپنداشتندوتا سالهاجنگی میان آنها درنگرفت .

توشمال تقی نقش بارزی درقدرت گیری وشکل دهی شاخه بابادی باب که طوایف مختلفی همچون خود بابادی ،راکی ومدملیل ،شهنی ،ململی ،گمار،نصیر،پبدنی راشامل می شده داشته است واین شکل گیری وتقسیم بندی براساس موقعیت جغرافیایی ونشیمن ییلاقی این طوایف که درحدود بیرگان ،میزدج وکوهرنگ قرار داشته ،بوده است .

توشمال تقی دراواخر دوره صفوی که مقارن بافروپاشی وانحطاط این سلسله بوده است باهمراهی قاسم خان 1134قمری درحفظ قدرت این سلسله ومبارزه بامهاجمان افغان همکاری وشرکت فعال داشت واحتمال زیاد تیول خالصه پردنگان وحومه آن را دراین مقطع بدست آورد وی همچنین دارای عناوین مین باشی ویوزباشی نیزبراساس اسناد وروایات بجای مانده از فرزندان وی بوده که این عناوین فقط بعلت خدمات نظامی دردروره های صفوی وافشاری اعطاء میشد اما کاربردی درساختارسیاسی اجتماعی بختیاری نداشته است .توشمال تقی چهارفرزند پسر(کرcor)داشت به نامهای آمحمد –آمهدی (معروف به مهدیخان) –آشلو –آعزیزاله (معروف به آعزیزاله سلطان که مقامی نظامی ولشکری و کوچکترازخان بود ) .فرزندان توشما ل تقی همگی دارای موقعیت حکومتی واجتماعی یا نظامی درمنطقه و طایفه بودند .دراواخر دروه صفوی به خصوص شاه تهماسب دوم حکام بختیاری مقاومت زیادی در حمایت از صفویه نشان دادند ودرسال 1145قمری نادر، شاه تهماسب دوم را ازسلطنت خلع کرد ودراین سال نادر ،احمدخان هفت لنگ را به حکومت بختیاری برگزید که توسط طرفداران صفوی دربختیاری کشته شد ومنجربه لشکرکشی نادربه بنه وار مقر حکومتی بختیاری درگرمسیرگردید .

نادرشاه جهت کنترل بختیاری ها 200نفراز روسا وبزرگان بختیاری به خصوص هفت لنگ را دراصفهان تحت نظرمستقر نمود وهزار نیروی جنگی را به اردو برد . باطغیان دوباره بختیاریها نادر این روسا راباافرادبیشتری به تربت جام درخراسان برد .باقیام علی مرادخان یا علی مرادی درسال1148قمری نادردوباره به بختیاری لشکرکشید ودرکوهرنگ بابادیها بانادربه مقابله برخاستند .نادرشاه پس ازپیشروی درکوهرنگ بختیاری ازراه هزارچمه به تعقیب علی مرادخان پرداخت تااینکه علی مرادخان درکوه کنورس گرفتارآمد وکشته شد .نادرمدتی درکوهرنگ به استراحت پرداخت واحتمال زیاد دراین ایام کوچ برخی تیره های بابادی گاشه وتیره هایی که امروزه جزء دینارونی هستند به خراسان وسپس خانمیرزا وایذه صورت گرفت . آمحمد پسرارشد توشمال تقی که دراین مقاطع بیشتر تحت نظر ویا دراردوهای نظامی بود کمتردرمنطقه حضورداشت وبحای او برادر دیگرش آمهدی معروف به مهدی خان مقام ریاست وریش سفیدی طایفه بابادی را به کمک دیگربرادرش آشلو به عهده گرفت .آمحمد دارای شخصیت مذهبی بود واولادونوادگانش هنوز که هنوزاست به کتاب قرآنش قسم میخورند .

نادرشاه درسال 1160قمری کشته شد پس ازمرگ نادر اکثرطوایف وجنگجویان بختیاری ازخراسان به بختیاری بازگشتند وعلی مردان حان چهارلنگ به اتفاق ابوالفتح خان هفت لنگ مدعی تاج وتخت شدند وباکریم خان زند اتحادسه گانه یاسه لر راتشکیل دادند. پس ازکشتن ابوالفتح خان وزیرپاگذاشتن اتحاد توسط علیمردانخان ، کریم خان هم فرصت راغنیمت شمرد وبایاری جستن ازبرخی اقوام به کوهرنگ سنگرعلی مردانخان لشکرکشید طایفه بابادی نیزازحامیان ویاران علی مردان خان بودند پس ازشکست بختیاریها، علی مردان خان به کرمانشاه گریخت ودرآنجا کشته شد .کریم خان پس ازبه سلطنت رسیدن شمارزیادی ازهفت لنگها رابه قم وشمارزیادی ازچهارلنگها را به فسا درحوالی فارس کوچ داد ومستقرکرد .دراین دوره مهرعلی خان پسرارشد آمحمد که داماد وپسربرادرآمهدی بود با رشادتهایی که ازخود بروزداددر سالهای بین 1175تا1180قمری ازکریم خان مقام خانی وعالیجاهی گرفت دراین سالها کریم خان سپاه عظیمی ازبختیاریها تشکیل داده بود . مهرعلی خان اولین خان بابادی عالی انور هست که قبل ازاو کسی مقام خانی رادربابادی عالی انورنداشت ودرهمین سالها بود که اسدالله خان بابادی گاشه هم از کریم خان حکم خانی وحکومت برخانمیرزاجانکی وبندانی وراکی را گرفت بنابراین اسداله خان گاشه ومهرعلی خان عالی انور اولین خوانیین بابادی هستند .مهرعلی خان بابادی عالی انور به همراه صادق خان زند درتسخیربصره شرکت داشت وجود خانواده های بصره ای دربابادی یادگارآن دوران هستند .آاحمد برادر مهرعلی خان هرچند مقام خانی وعالیجاهی نداشت اما دارای موقعیت اجتماعی برجسته بود وبه همراه عمویشان آعزیزاله فرزند توشمال تقی، مهرعلی خان رادرحکومتداری بابادی یاری میدادند .ازاسنادبجای مانده درآن دوران که بامهرونشان زنده آاحمد ولد آمحمد وآمحمد کریم ولد آمهدی ثبت شده ثابت میشود که مهرعلی خان ولد آمحمد اولین خان وعالیجاه دربابادی عالی انور هست که ازحوالی نزدیک به سال 80تا1194قمری یاکمی بیشتر دردوره زندی تقریبا مقارن با سال فوت کریم خان زند (1193قمری )دارای مقام ریاست برطایفه بابادی عالی انور وبابادی باب بوده است .

درسندی که ازمهرعلی خان با مهرخودش به سال 1192قمری برجای مانده دارای مقام عالیجاهی است که طی آن ملکی را درپردنگان واقع درمیزدج فروخته است وازطایفه بابادی و اولاد تقی عبداله آعزیزاله ولد یوزباشی تقی وعموی مهرعلی خان وآچپرقلی ولد آشلو که پسرعموی مهرعلی خان بود مهرنموده اندکه هیچ کدام دارای مقام خانی وعالیجاهی نبودند.

پس ازمهرعلی خان حکومت ومقام عالیجاهی به پسرارشدش شیرعلیخان رسید . براساس اسناد بررسی شده شیرعلیخان مدت کمی پس ازمرگ پدر ومرگ کریمخان زند (حوالی سال 1193قمری)تایکی ازسالهای 1212یا 1213قمری حکومت مقتدر ی داشت . دردوره مهرعلیخان وشیرعلیخان(خان فئودال وزمینداربزرگ) املاک زیادی به خصوص درگرمسیر به قلمرو بابادی عالی انور باتصرف وخرید اضافه گردید دز قلعه میدان درمجاورت سلامگاه خدرزنده مقرنظامی شیرعلیخان شد وبااستفاده ازقدرت جنگاوری تیره های وابسته گله میرقاید وآرپناهی قدرت نظامی بابادی دوچندان گشت .


دردوره حکومت شیرعلیخان بابادی عالی انور که مصادف است باکمی بعد ازمرگ کریم خان زند شاهد بروز رقابت میان شاهزادگان زندی ورواج ملوک الطوایفی درایران هستیم ونوعی هرج ومرج دراواخردوره زندی وانتقال قدرت به قاجار حاکم گشت .ازآنجا که مهرعلیخان پدر شیرعلیخان دردوره کریم خان زند مفتخر به مقام عالیجاهی وخانی شد خودنیز دراین دوره ازحامیان ووفاداران به حکومت زندی بود . از دیگرهواداران مهم زندی دراین دوره درمقابل مدعیان قاجاری میتوان از ابدالخان دورکی وبعد پسرش حبیب اله خان دورکی (برای مدت کمی )اسداله خان بابادی گاشه واسد خان بهداروند جوان رانام برد همچنین ابدالخان چهارلنگ نیز که درمقابل آغامحمدخان قیام کرد ه بود ونبرد جانانه ای درحوالی فریدن داد تا کشته شد .اکثر خوانین طوایف بختیاری از جمله شیرعلیخان بابادی عالی انوردراین نبرد ازابدالخان حمایت کردند که بعدهامورد غضب حکومت قاجاری قرار گرفتند.

باتوجه به دگرگونی شرایط سلسله زندی وتعویض زیاد مدعیان تاج وتخت بعد ازمدتی امان الله خان پسر آاحمد وپسرعموی شیرعلیخان نیزعنوانی خانی راکسب نمود اما پس از مدت کمی فوت نمود .همچنانکه اشاره رفت با کناز زدن لطفعلی خان زند ودیگر مدعیان توسط آغا محمدخان قاجار دراین مقطع ابدالخان چهار لنگ دربرابر این خان قاجارقد علم کرد تازمانیکه بختیاریها متحد وپشتیبان ابدالخان بودند خان قاجارحریف نشد اما پس ازتفرقه میان بختیاریها وفاصله گرفتن آنها از ابدالخان سپاه قاجارپیروزشد ازمیان کسانیکه که بعدها هم خدمات خوبی به آغامحمدخان داد چراغخان احمد محمودی معروف به چراغخان مستوفی بود که اسداله خان بابادی گاشه هم دامادش میشد چراغخان درفتوحات شمال یاریگرآقامحمدخان بود ودارای نفوذ زیادی دردربارقاجاری بود ودرپرداخت مالیات برای تهیه مخارج فتحعلی شاه نیز نقش موثری داشت وبااین نفوذ گسترده انگیزه بالایی برای کسب حکومت بابادی را داشت .


ازطرف دیگر بزرگان بابادی گله نیزکه دنبال فرصت میگشتند با همکاری در سرکوب یکی ازشاهزادگان زندی از حکوت قاجاری عنوان خانی رادریافت کردند وادعای استقلال داشتند .شیرعلی خان هم که بعلت هواداری اززندیه ومخالفان قاجاری مورد غضب گرفته بود درسال 1112یا 1213قمری ازدنیا رفت علت مرگ شیرعلیخان واینکه چرا در حوالی منار که البته دراملاک خودش به خاک سپرده شده مبهم هست اما پس ازمرگ شیرعلیخان که دارای فرزندان بالغ ورشیدی چون آعبدالله وآفرج ، کربلایی ملا محمد خان از کاتبین وباسوادان خاندان وکربلایی حیدر باوضعیت مالی خوبی بود خانواده وی ازطرفی به دلایل سیاسی وحکومتی بعلت بازگشت یکی ازبرادران کوچکتر خود آاسفندیاریاآحسین خان از خانه گرویی حکومت (درشیراز )ازمقام خانی محروم شده بودند وازطرفی آمحمدکریم پسرعموی پدری ودایی بزرگ مدعی مقام خانی بود. دراین سالها شاهد استفاده ازعنوان خانی درخانواده محمدعلی خان و ابوالفتح بابادی گله وکمی بعد کل اسدخان بابادی گله هستیم بعداز مرگ شیرعلیخان نوبت به محمد کریم خان پسرآمهدی رسید که تااینجا موفق به کسب مقام خانی نشده بود لذا به همراه حبیب خان درسالهای3 121و1214قمری عهده دار سرپرستی طایفه شدند . دراین سالها درپی دریافت مالیات وخراج ازطایفه آرپناهی ایل دچار شورش وطغیان شد ودرپی کشته شدن آعلیدوست فرزندآشنبه ونواده آمهدی خان بدستورآن خان آرپناهی ها غارت شدندو تعدادی کشته شدند بدنبال این بی نظمی ووقایع بامدعی شدن آجهانگیر(جهانگیرخان) برادر دیگر حبیب خان وحمایت حکومت قاجاری وآپهلوان گله از وی مقام خانی ازمحمد کریم خان به جهانگیرخان رسید .تاسال 1222قمری حبیب خان وجهانگیرخان مقام عالیجاهی داشتند دراین مقطع که تاحدودی تیره گله مستقل شده بودند بافوت حبیب خان یا کهولت سن او آعبدالله پسرشیرعلی خان مدعی کسب مقام خانی شد اما باکشته شدن وی که پرداختن به آن دراین جا نمی گنجد ونیازمند بررسی بیشترهست مقام خانی وعالیجاهی به فرامرزخان مدعی جدی مقام خانی و برادرکوچکتر جهانگیرخان رسید . هرچند دریک مقطع کوتاه مجددا به عنوان عالیجاهی برای محمدکریم خان برخورد می کنیم (طی یک سند درسال 1230قمری) اما ازاین مقطع به بعد مقام خانی وحکومتی بابادی عالی انور باپیگیری وجسارت برادران (جهانگیرخان وفرامرزخان)همچنین حمایت وبا پیوندهای سیاسی خوانین دورکی ازجمله حبیب اله خان والیاس خان در خانوده جهانگیرخان وفرامرزخان پسران آاحمد وبرادران امان الله خان وحبیب خان ماندگارشد. درسال 1227قمری میان قوای دورکی وبهداروند درقلمرو طایفه بابادی وارتفاعات زردکوه نبرد وتقابل سختی درگرفت .دورکی ها به فرماندهی الیاس خان وبهداروندها به رهبری اسدخان ومحمودخان دراین تقابل نابرابرکه دورکی ها را قوای دولتی وخارجی (فرانسوی)وبابادی وحموله وغیره حمایت میکرد بریکدیگر تاختند ظاهرا جنگ برسرقدرت وحکومت برهفت لنگ بود اما درواقع توطئه وفتنه قاجاربرای سرکوب اسدخان وتامین ذغال برای قرارداد فین کنشتاین بود .این جنگ درزمان زمامداری جهانگیرخان وفرامرزخان بربابادی عالی انور اتفاق افتاد نتیجه جنگ فرار وعقب نشینی قوای بهداروند درشرایط بسیارسخت ارتفاعات زردکوه بود .

کلن چی ویرو خراو ره بس نوسته /صدهزارمیش وبدو زگر ورسته

فرنگی گرازخوره هی توپ اریزه /کی گده شاه اسدوم ذغال بویزه

کول به کول کول خدنگ کول کلن چی /فرنگی واتش توپ نسلومه ورچی

رحمالی اسبه بیاربه بال گور او /الیاس خون چادرزید به مرغ سور او

چند سال بعد دریکی ازسالهای 38تا39جنگهایی فردی میان خوانین بابادی وبهداروند که مقرحکومتی هردوطایفه درمیزدج (بهداروند درپارسان وبابادی درپردنگان –چلیچه -کران وگوشه )ودرنزدیکی هم بود درگرفت .محمودخان بهداروند داماد فرامرزخان بابادی عالی انور میشد وقبلا درجنگ کلن چی درتقابل هم قرارداشتند که باوجود خصومت شخصی توسط محمودخان بهداروند دریک فرصت بدست آمده فرامرزخان بابادی رامورد هدف تفنگ قرارداده وبه قتل رساند بدنبال آن درجنگی معروف به دره راز الیاس خان دورکی به کمک بابادی ها آمده وبهداروندراشکست دادند . یکی دوسال بعدازکشته شدن فرامرزخان روایت است که فرزندان فرامرزخان باتشویق وتطمیع دوتیرانداز وجنگاورقهارمیرقاید درقبال پاداش ملکی ازالیو گرمسیر تقاص گرفتند ومحمود خان مدتی پس از مصدوم شدن کشته شد وجنازه اش به گرمسیرومحل کنونی تنبل برده ودفن شد.

بزنین چو به دهل سوار به کهنه /همه تون دعاکنین محمود نزهنه

پارسون ویر وخرو کیچس چه تنگه /خداداده بگوین بیو جنگ تفنگه

تمبره مو واکشوم جاخین شیروم /فکمه زین بکنین وابیده دیروم

(ظاهرا بهداروندها تمبرنامی که ازخودشان بوده را مقصر کشته شدن محمود خان میدانستند)

واقعه مهم بعدی بختیاری جنگ مناربود که درسال1252قمری رخ داد وطی آن اولاد فرج اله خان واولادحبیب اله خان دورکی برسرتصاحب حکوکت دورکی ودرواقع حکومت هفت لنگ رو درروی هم قرارگرفتند .اولاد فرج اله خان که به سرپرستی حسین خان برادرالیاس خان به جعفرقلی خان بهداروند پیوسته بودند حمایت بابادی های عالی انوروراکی وگله وبخشی ازچهارلنگها را هم به خودجلب کرده بودند .

ازشخصیتهای مهم بابادیها دراین جنگ خسروخان فرزند وجانشین جهانگیرخان و آاسفندیار گله بود .روایت است که همه عالی انوران دراین جنگ شرکت نداشتند اما اولاد جهانگیرخان وفرامرزخان که قبلا درجنگ میزدج یادره راز حمایت الیاس خان را باخود داشتند ازانگیزه بالایی جهت تصاحب قدرت توسط اولادفرج اله خان دورکی برخورداربودند .

دارین جنگ که قوای اولادفرج اله خان وبهداروندها قادر به نفوذ به گردنه منارنبودند با سیاست خسروخان بابادی جعفرقلی خان دورکی را به پای مذاکره کشاندند وباکشتن او همزمان با عبورازگردنه قباکبود قوای جعفرقلی خان دورکی شکست سختی خورد وجعفرقلی خان دورکی به طرز فجیعی کشته شد وقوای فاتح بیرسمیهای زیادی ازخودبرجای نهادند .

تقریبا یکسال بعد باحمایت اله بخش خان پسرفرامرزخان، دورکیها وبابادی (که اینبارمتحد دورکی بودند)توانستند باتجهیزقشون به بهداروندها شبیخون زده ودر لبد آنها را غارت کنند.

دولکی لک منار ساخوتم طویله /خسروخون باوادی کشتوم به حیله

کلخنگ لک منار لکس جدایه /شاهمراد مونه مکش تاحان بیاهه

بهداروندزدشمنی راکی زکینه /قمه ریزس کردنه جعفرقلینه

کنی تیپ کنی سپاه کنی فراشوم /گله ای اسبه مکش به سرلاشوم

دولکی لک منارساختوم عمارت /خومه کشت زنگله برد ایل ره به غارت

پس ازاینکه اولاد جعفرقلی خان دورکی به فرماندهی حسینقلی خان براولاد کلبعلی خان وفرج الله خان غلبه کردند وزمامداری دورکی رادردست گرفتند شاهد رقابت چهارگانه قدرت میان موسی خان بابادی گاشه ،محمدتقی خان چهارلنگ ،جعفرقلی خان بهداروند وحسینقلی خان دورکی هستیم .اما ازآنجاکه قدرت وزور محمدتقی خان وهم پیمانانش بردیگررقبا می چربید وخطربیشتری ازجانب او حکومت مرکزی راتهدید میکرد وازدادن مالیات چند ساله هم سرپیچی کرده وبا انگلیسیها هم رایطه برقرارکرده بود وسعی در متحد کردن چهارلنگ وهفت لنگ داشت با حمایت حکومت مرکزی ازحسینقلی خان وسیاست تفرقه آمیز قاجاری شورش محمدتقی خان درسالهای 1257و1258قمری سرکوب شد وپس اززندانی شدن درتهران درسال 1270قمری بدرود حیات گفت .

پس ازکناررفتن خان قدرتمند چهارلنگ نوبت به موسی خان بابادی رسید تا باکناررفتنش راه برای حسینقلی خان هموارتر شود .موسی خان که دارای قلمرو وسیع واستراتژیکی از گندمان وخانمیرزا تاحوالی لردگان بود با شکایت تجاریزدی ،شیرازی واصفهانی از برادرانش با راهنمایی حسینقلی خان توسط امیرکبیر به اصفهان فراخوانده شد پس ازجلب وی هرچند امیرکبیر قصد ترحم بروی داشت اما بااصرار حسینقلی خان به همراه پسرش به دور از چشم ویاری طایفه اش دراوج بی کسی ومظلومانه درسال1266قمری اعدام شدند .

خوانین مطرح بابادی عالی انور دراین مقاطع خسروخان اله بخش خان ،میرزاعوض خان ،میرزاپرویزخان ومحمدولی خان بودند که بنابرسابقه طایفه ای وهمچنین پیوندهای خانوادگی ازمتحدان اولاد جعفرقلی خان دورکی محسوب میشدند.

با کناررفتن رقیبان قدرتمندی چون محمدتقی خان وموسی خان بابادی وضعف جعفرقلی خان بهداروند سیاست حکومت مرکزی بامدیریت امیرکبیر برایجاد حکومت ایلخانی ومرکزی دربختیاری معطوف شد که به پرداخت مالیات هم کمک میکرد لذا ابتدا حسینقلی خان به عنوان ناظم وضابط ایل بختیاری وسپس درسال 1284قمری به مقام ایلخانی نائل شد .

میرزاپرویز خان بابادی عالی انورفرزند فرامرزخان دراوج قدرت ایلخانی ازنزدیکان ومعتمدین وی بود سردار ظفر درباره وی می نویسد :

میرزاپرویزخان عالی انور منشی پدرم بود اومردی عالم وعربی دان ومورخ بود ودرسفردزفول وزیرمن بود پس ازمرگ پدرم به خانه اش برگشت ودیگر ندیدمش .

ایلخانی درکتابچه خود درسال1298قمری می نویسد :حضرت والاظل السلطان پیش کش خواست میرزاپرویزخان رافرستادم خرم آباد سه راس اسب بسیارخوب ویک مادیان وزنه گرفتم دویست تومان وپیش کش فرستادم .

پس ازقتل ایلخانی توسط ظل السلطان در1299قمری دراصفهان میرزا پرویزخان شعرمعروف خودرادرماتم وی سرود:درهزار وسیصد هجری که یک سالش کم است/ایلخانی رفت ومارا درغم او ماتم است.

دردوره حسینقلی خان پیرو ایجاد حکومت مرکزی درسطح کلا ن ودرسطح اقوام وایلات دربختیاری نیز ازآنجا که سعی بر تمرکز ویکدست نمودن بختیاری ودرواقع همپیمانان ایلخانی بود عنوان خانی از بسیاری اولاد وطوایف بختیاری ازجمله اولاد مهرعلی خان یا شیرعلی خان –اولاد حبیب خان وامان الله خان ومهدی خان برداشته شد ومختص به اولاد جهانگیرخان وفرامرزخان شد وحتی خاندان تقی عبدالله که ازتیولداران منطقه میزدج بودند ومعاف ازمالیات بودند بعداز روی کارآمدن نوادگان ایلخانی بصورت توافقی وبااحترام دعوت به پرداخت مالیات شدند ( سندی هم درزمان سرداراشجع حاجی ایلخانی دراین مورد موجود می باشد )ازاین دوره به درزمان فرزندان ونوادگان ایلخانی دیگر شاهد تقسیم بندی خاندان تقی عبدالله به دو شعبه هستیم به کلیه فرزندان واولاد ونوادگان تقی عبدالله شامل اولاد مهدی خان –مهرعلی خان –امان الله خان وحبیب خان همان اولاد تقی عبدالهی سابق اطلاق میشد وبه فرزندان واولاد جهانگیرخان وفرامرزخان که فرزندان آاحمد وبرادران امان الله خان وحبیب خان بوده وهستند واز زن دوم ولک آاحمد بودند از دوره ایلخانی به بعد عنوان اولاد اطلاق شده است .

پس ازمرگ ایلخانی باقدرت گرفتن رضا قلی خان ایلبیگی ، قدرت اولاد جعفرقلی خان به سه قسمت شد وبه تبع آن نیز ایل بختیاری به سه قسمت ویاخانواده وابسته وقسمت شدند .دراین سالها خوانین بابادی عالی انور که سالها پیش شروع به فروش املاک خالصه خود در میزدج کرده بودند با تصرف بیشتراملاک میزدج توسط ایلخانی وسپس ایلبیگی باقی مانده املاک خوددرپردنگان واطراف رانیزفروختند وتمرکز خودرا برشوراب (چمدر وچلگرد)نمودند وکلا طایفه بابادی عالی انور دراین مقطع درحال نقل مکان کامل از منطقه میزدج (پردنگان- کران واطراف)بودند وپس ازمشروطه نیزباقی مانده املاک میزدج دراختیار سواران پارکابی بختیاری درتهران تحت نظر خانواده ایلخانی به خصوص سرداراسعد وسردارظفر قرارگرفت .

براساس قراردا د 1312قمری خانواده ایلبیگی ازقدرت کناررفت وتوافق شد ایلخانی وقت ازمیان دوخانواده ایلخانی وحاجی ایلخانی براساس شاخص سنی انتخاب شده ومقام ایلبیگی ونیابت به خانواده مقابل داده شود ودرواقع قدرت سیاسی دربختیاری به دوقسمت تقسیم ودرهرطایفه نیز به همین نسبت به دوقسمت منشعب شد.

دراین دوره خانواده های جهانگیرخان وفرامرزخان براساس دسته بندی های موجود به هریک ازخانواده های ایلخانی وحاجی ایلخانی وابسته شده وبه تبع سایر تیره ها واولاد بابادی عالی انور بنابر وابستگی به خوانین وکلانترخود این وابستگی را رعایت می کردند وگاها بارقابت وکشمکش خوانین وسرشاخه های قدرت ، خوانین بابادی هم درگیر این کشمکشها ورقابتها میشدند که حتی منجر به غارت ویا حبس این خوانین هم شده بودودر جریانات انقلاب مشروطه وشورشهاشهای بعدی هم شاهد این وابستگی ها هستیم .

هرچندباقتل ایلخانی ،ایل بختیاری قدرتمندترین وثروتمندترین ایلخان خودکه توانسته بودایل بختیاری متشکل ازدوشاخه چهارلنگ وهفت لنگ رامتحد ویکپارچه کندرا ازدست داد اما حدود 27سال بعد بدنبال تغییروتحولات خارجی وداخلی بوجود آمده ایل بختیاری وبخصوص خوانین دورکی نهایت استفاده ازفرصت بدست آمده یعنی جنبش ونهضت مشروطه رابردند وایل بختیاری درسطح اول وکلان حکومت مرکزی قرارگرفتند وبسیاری ازمقامات کشوری ولشکری وحکومتهای ایالتی ومحلی رااز آن خود نمودند و.دراین فاصله زمانی ،میرزاحسین خان ،محمدزمان خان ازفرزندان میرزاپرویزخان ،حاتم خان وهاشم خان ازفرزندان محمدولی خان ،امان الله خان ازمقامات مطرح بابادی عالی انوربودند بخصوص فرزندان میرزاپرویزخان بعلت سابقه وروابط پدر باخانواده ایلخانی ازموقعیت برجسته ترو بانفوذتری برخوردارشدند .

مظفرالدین شاه قاجار درتاریخ14جمادی الثانی 1324 ه ق (1906-14مرداد1285شمسی)طی فرمانی حکومت ایران رابه مشروطه تبدیل کرد امابافوت وی درهمان سال وحکومت مستبدانه محمدعلی شاه مردم ایران به رهبری روشنفکرین وروحانیون مذهبی تحت تاثیراوضاع نابسامان داخلی وجریانات خارجی به مبارزه باحکومت محمدعلی شاه برخاستند خوانین و جامعه بختیاری نیز به رهبری سرداراسعد وصمصام السلطنه نیزکه کینه قتل پدر رادردل داشتند بادعوت روشنفکرین وروحانیون مذهبی باجنبش وانقلاب مشروطه همراه شدند .درسال1326قمری شهراصفهان به فرماندهی ضرغام السلطنه وابوالقاسم خان به تصرف سپاه بختیاری ومشروطه خواهان درآمد .

چندی پس ازفتح اصفهان سپاه بختیاری به سوی تهران حرکت نمود وباهمراهی وهماهنگی مجاهدین شمالی به فرماندهی سپهدارتنکابنی ویپرم خان ارمنی درسال 1327قمری تهران نیز به تصرف مشروطه خواهان درآمد وسرداراسعد بختیاری وسپاه بختیاری یکی ازعوامل اصلی پیروزی مشروطه خواهان وفتح تهران شدند .

درجریان فتح اصفهان وتهران براساس برخی منابع وروایات احتمالا بابادیهایی که وابسته به خانواده حاجی ایلخانی بودند ازآنجاکه امیرمفخم تالحظات آخر سقوط محمدعلی شاه ازوفاداران وی بود درجبهه سلطنت طلبان قرارداشتند اما اکثریت بابادیها که ازمتحدان ایلخانی بودند وتحت رهبری محمد زمان خان واولادمحمد ولی خان بودند درسپاه مشروطه خواهان ومبارزین بختیاری به رهبری صمصام السلطنه بودند .البته سپاه امیرمفخم نیزنهایتا به سپاه بختیاری ومشروطه طلبان پیوست.دراین لشکرکشی تا فتح تهران دهها نفر ازبختیاریها به شهادت رسید که هرچند اسامی کامل آنهاموجودنیست اما یکی ازآنها آعزیزاله فرزند آعلی از اولاد کربلایی حیدر (خاندان مهرعلی خان ) بود همچنین قبادخان فرزند محمدآقاخان شبرنگ ازاولاد محمد ولی خان نیز که یکی ازجوانترین مبارزان درفتح تهران بود نیز مورد اصابت گلوله قرارگرفت ومجروح شد .

پس ازفتح تهران وپیروزی مشروطه خواهان خوانین بختیاری بسیاری ازمناصب مهم همچون وزارت داخله ،وزارت جنگ ،نخست وزیری وحکومتهای ولایات مهمی چون اصفهان،یزد،خراسان،کرمان،کرمانشاه،کردستان رابدست آوردندوبرخی خوانین بابادی ازجمله جعفرخان خسروی درکرمان ومیرزاحسین انتظام درگلپایگان نیز به مناصب حکوکتی رسیدند .همچنین اسکندرخان بابادی عکاشه ازمتحدان امیرمخم حاجی ایلخانی ووفاداران محمدعلی نیزبه حکومت ابرقو رسید .

منابع مورد استفاده ویا مورد مطالعه :

سرداراسعد ،علیقلیخان بختیاری ،انتشارات یساولی فرهنگسرا، 1362

آهنجیده ،اسفندیار ،ایل بختیاری ومشروطیت ،انتشارات ذره بین 1374

سردارظفر،خسروخان ،یادداشتها وخاطرات انتشارات وحید 1362

چارلزالکساندرگاتودیگران ،ایل بختیاری ،نشروپژوهش شیرازه کتاب 1387

اسکندرخان عکاشه ،تاریخ ایل بختیاری انتشارات فرهنگسرا1365

پرفسورگارثویت ،ترجه مهراب امیری ،ایل بختیاری درآیینه تاریخ انتشارات آنزان 1375

رحیمی (پردنجانی ) سعید ،تاریخ وفرهنگ مردم میزدج ،انتشارات گلبن 1389

اصغرکریمی ،پژوهشهای مردم شناسی

علی بهرامی آسترکی ،بنه وارمن ایل من ، دارالنشراسلام 1382

اسناد وقبالجات محلی وتحقیقات میدانی از افراد محلی ومنابع اینترنتی


دستخط نصیر خان سردار جنگ به میرزا حسین خان انتظام الملک، پس از کشته شدن فرزند ارشد وی آخانجان در سرکوب اشرار اصفهان، رضا جوزانی و جعفرقلی چرمینی

افراد مشهور[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • علیقلی خان سردار اسعد، عدالحسین سپهر (لسان السلطنه) و ملک المورخین، چاپ اول ۱۲۸۸ه. ش.
  • یادداشت‌ها و خاطرات سردار ظفر بختیاری، انتشارات یساولی، سال انتشار ۱۳۶۲ه. ش