طوس پسر نوذر

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
طوس پسر نوذر
اطلاعات کلی
نام طوس
نام کامل طوس‌نوذر
منصب از بزرگان قوم
لقب زرینه کفش
نژاد کیان
دودمان نوذریان
آئین کیش مهر
درفش پیل‌پیکر
ملیت ایران
سایر اطلاعات
شناخته شده مخالف پادشاهی کیخسرو
شناخته شده فرمان قتل فرودسیاوش
جنگ‌ها ایران و توران
جنگ اول جنگ هاماوران
جنگ دوم جنگ مازندران
جنگ سوم جنگ دوازده‌رخ
جنگ چهارم جنگ بزرگ کیخسرو
خانواده
نام پدر نوذر
برادران گستهم
داماد ریونیز

طوس پسر نوذر یکی از پهلوانان بزرگ شاهنامه و سپهدار سپاه ایران است. وی ملقب به زرینه‌کفش است. پدر وی نوذر شاه ایران بود که در جنگ با تورانیان به دست افراسیاب اسیر و سپس کشته شد. پس از مرگ نوذر بزرگان ایران به دلیل اینکه طوس و گستهم فرزندان وی را لایق پادشاهی نمی‌دیدند شخص دیگری به نام زو را به شاهی برگزیدند.

مشارکت طوس[ویرایش]

طوس در جنگهای بسیاری به عنوان سپهدار ایران حضور دارد. در داستان سیاوش پس از آن که کیکاووس شاه ایران، رستم و سیاوش را متهم به تن آسایی می‌کند، طوس را به فرماندهی سپاه ایران برای نبرد با تورانیان بر می‌گزیند.

طوس هنگام عزیمت به جنگ و کشورگشایی‌ها در زمان کیخسرو، در یکی از تهاجمات که فرماندهی سپاه ایران در جنگ با تورانیان از طرف کیخسرو بر عهده داشت با بی‌تدبیری موجب کشته شدن فرود برادر کیخسرو می‌شود.

برخی منابع بنای شهر ساری را که آرامگاه نیاکان وی (فرزندان فریدون) در آن شهر است را به وی نسبت می‌دهند ولی در واقع بنای ساری به دست تهمورث دیوبند بوده است[نیازمند منبع].

یادکرد طوس[ویرایش]

طوس شاهزادهٔ ایرانی فرزند نوذر قسمت نشد تا پس از پدر بر تخت ایران جلوس نماید. دوران سلطنت نوذر از یکسو ایران دچار تلاطمات شدید سیاسی گشت و از طرف دیگر مواجه با حملات شدید تورانیان به فرماندهی افراسیاب شد. افراسیاب در جنگی نابرابر از لحاظ نفرات سپاه توانست نوذر را در پایتخت خویش گرفتار و هلاک نماید، لیکن نوذر پیش مرگ همه خاندان و اسباب و بنه را به پارس [۱] منتقل نمود تا مورد غارت و تجاوز قرار نگیرند.

طوس و خاندان نوذر مورد حمایت کیکاووس قرار گرفت، در زمان گرفتار شدن و قتل سیاوش در توران، نقش مشارکتی طوس به همراه سایر پهلوانان در نظم ذیل مذکور افتاده است:

چه برّی سری را همی بی گناه که کاووس و رستم بود کینه‌خواه
پدر شاه و رستم‌اش پروردگار[۲] بپیچی به فرجام زین روزگار
چو گودرز و چون گیو و برزین طوس ببندد بر کوههٔ پیل کوس
دمنده سپهبد گو پیل تن که خوارند بر چشم او انجمن[۳]

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. طبق متون این شهر محل امن گنجینه و شبستان کیانیان بود و لی روشن نیست که منظور استخر است یا آمل
  2. به دستور کیکاووس، در نوجوانی رستم سیاوش را به زابل برد تا فنون بویژه تیراندازی را به وی بیاموزد
  3. شاهنامه. جلد سوم. داستان سیاوش ص ۱۵۰

منابع[ویرایش]

الگو:جغرافیای شاهنامه الگو:تمدن شاهنامه