در آغاز سده بیستم همزمان با حرکت مردم در تهران برای تأسیس عدالتخانه و برقراری مشروطیت در دیگر شهرها نیز فعالیتهای زیادی از جانب طرفداران مشروطه انجام گرفت که با مخالفت طرفداران استبداد روبرو شد. این فعالیتها دامنه کشمکشها راگسترش داد و اوضاع کشور را به سویی کشاند که این دو گروه در مقابل یکدیگر شروع به دستهبندی نمودند. این دسته بندیها در کرمانشاه منتج به درگیری میان مستبدین و مشروطه خواهان گردید و باعث نا آرامی منطقه شد.[۱]
براساس نوشتههای انگلیسیها در کتابهای آبی در این ایام آشوب واغتشاش سراسر شهر و حوالی کرمانشاه را در بر گرفته بود و ایلات وعشایر که چارچوب جمعیتی کرمانشاه از آنها شکل گرفته بود از این رهگذر استفاده نموده وبه غارت کرمانشاه دست میزدند. هر قبیله وایلی ازآنجا که مسلح بودند به طرفداری از یک گروه خاص به چپاول طرف مقابل میپرداختند. مشروطیت برای ایلات معنای دیگری داشت. هنگامی ایلیاتیها و ولایتیها میخواستند به قتل و غارت در جایی اشاره کنند میگفتند مشروطه شد.
از طرفی سیف الدوله حکمران کرمانشاه که مردی مستبد واز طرفداران سرسخت محمد علی شاه بود، بدون توجه به تلگرافات مجلس درجهت رسیدگی به شکایات و امورات مردم و همچنین اعلام بی طرفی، به عنوان رهبر مستبدین عمل میکرد و به این مشکلات دامن زده اوضاع را آشفته تر میساخت. ملکزاده در ذیل حوادث شهرهای ایران در این ایام، راجع به اوضاع کرمانشاه مینویسد:
این شهر که مرکز ایالت غرب ایران است و بیش از سایر شهرها، مردان مستبدو مقتدر دارد در طلوع مشروطیت میدان جنگهای خونین و قتل و غارتهایی شد که در سایر نقاط ایران نظیر آن دیده نشده بود. حاکم شهر حاجی سیف الدوله برادر عین الدوله مرد مستبدی بود و نمیخواست وکلایی برای مجلس انتخاب شوند. این بود که به مخالفت مشروطهخواهان بر خاست و در نتیجه جنگ در میان دو دسته در گرفت. مستبدین خانههای ملاهای معروف را که مخالف مشروطه بودند مرکز خود قرار دادند و مشروطهطلبان در قنسولخانه انگلیس و تلگرافخانه اجتماع کردند. شهر بهکلی در حال تعطیل بود بازارها بسته و هزاران مرد مسلح از دو طرف شب و روز با هم جنگ و تیراندازی میکردند. چندین هزار نفر از ایلات مسلح اطراف کرمانشاه به تحریک مستبدین به شهر هجوم بردند، بازارها وخانههای مردم را غارت کردند و عدهای بی گناه را کشتند.
مشکلات وفشار فراوان برمردم وعدم توجه حکمران به تلگرافات مجلس و اصرار در مخالفت با مشروطه تا آنجا بود که مردم و مشروطهخواهان تلگرافی برای علماء ثلاثه در نجف مخابره نمودند. ناظمالاسلام در ذیل حوادث روز دوشنبه ۱۳ ذیالحجةالحرام به سال ۱۳۲۴ه. ق مینویسد:
امروز مجلس تعطیل است. در انجمن طلاب مذاکره از اختلاف کرمانشاه بود که در کرمانشاه اختلافی بزرگ در قبول مشروطیت به میان آمده، بالاخره رجوع به علماء عتبات کردهاند. علماءثلاثه نجف یعنی جناب حجةالاسلام آقای حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل و جناب حجةالاسلام آقای آخوند ملا محمد کاظم خراسانی وجناب آقای حاج شیخ عبدالله مازندرانی حکم کردهاند به وجوب مشروطیت دولت ایران و اینکه مردم اطاعت احکام مجلس شورای ملی را بنمایند. با این وصف جمعی از مستبدین وعلماء مخالفت نموده مانع انتخاب وکلا میباشند. ولی امام جمعه کرمانشاه با نهایت میل در امر مشروطیت و امر انتخاب ساعی است از بذل مال وجان دریغ نمیفرماید. بنای طلاب بر این شد که مجلس رسماً از دولت بخواهد که مانعین مشروطیت را جلوگیری نماید.
این اقدامات نیز تأثیر چندانی نداشت از طرفی رهبر مشروطهخواهان، یعنی امام جمعه کرمانشاه فوت شد و به قولی توسط مستبدین مسموم گردید. و از طرف دیگر سیفالدوله همچنان در عقیده ومرام خویش در دشمنی با مشروطهخواهان استوار بود، وایلات و عشایر بیشتر طرفدار مستبدین و قشون دولتی بودند تا مشروطه خواهان. به همین خاطر طرفداران مشروطه و رهبر آنها که پس از فوت امام جمعه، اکنون حاج محمد مهدی روحانی محبوب و سرشناس کرمانشاهی بود وقتی که دیدند سیفالدوله حاکم کرمانشاه با مستبدین آشکارا همراه است و به تلگرافات مجلس وقعی نمینهد از ترس جان به قنسولگری انگلیس پناه آوردند. با وجود این باز مستبدین و ایلات و طوایف طرفدار آنها در آنجا به متحصنین که جمعیت آنها در حدود ۲۰۰۰ نفروبلکه بیشتر بود حملهور میشوند. ملک زاده مینویسد:
چون مستبدین از کمک ایلات بهرهمند بودند به طرف قنسولخانه که مشروطه خواهان در آن متحصن بودند هجوم بردند وتیر اندازی کردند ولی جرأت نکردند وارد قنسولخانه شوند و متحصنین را به قتل برسانند. آقا محمد مهدی که رئیس حزب ملیون بود، با دوهزار نفر در قنسولخانه انگلیس متحصن بود ومحمد علی شاه تسلیم او را از سفارت انگلیس تقاضا کرد. ولی سفارت نپذیرفت.
متحصنین مدتی در قنسولگری متحصن بودند تا اینکه در نتیجه اعتراضات سفارت انگلیس و شکایات متحصنین و مردم، سیفالدوله مستبد عزل گردید و ظهیرالدوله که مردی آزادیطلب وخیرخواه بود بهجای او منصوب گردید.