اورش

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
اورش محمود صالحی چهارلنگ
کل جمعیت

(محاسبه نشده)
سردسیر:کمیتک وفریدن، چناررود ٬وگرمسیر:کتوندسردشت

نواحی با بیشترین جمعیت
زبان‌های رایج
لری بختیاری
ادیان و مذاهب
شیعه

اورش نام تیره‌ای بزرگ از طایفه محمود صالح ایل چهارلنگ بختیاری است که شامل تش‌هایی نظیر اولادان آغفور، اولادمم صالح، اولاد کهنه (کهن) جیرانی گیلانی است.

پیشنه طایفه و نام اورش[ویرایش]

اورش تلفظ بختیاری نام آرش است و اورش (آرش) جد این تیره، خود یکی از فرزندان محمود پسر صالح میباشد.البته روایت دیگری نیز وجود دارد که اورش را صفتی به معنای سرخ روی دانسته اند که به نیای تیره اورش نسبت داده اند که این روایت صحیح به نظر نمی رسد.به هر حال تیره اورش از طوایف اصلی ممصالح میباشد که در زمان رضاشاه کلانتری ممصلح را برعهده داشتند. .[۱]

تاریخ و نام آوران[ویرایش]

ریاست طوایف چهارلنگ بلکه درغالب مواقع (صرف نظر ازعصرمحمدتقی خان کیان ارثی) تمامیت ایل چهارلنگ عمدتاً با سرمداران طایفه محمودصالح بوده است.اساساً نام محمودصالح برآمده ازنام دوشخص حقیقی ازاجداد سران این طایفه است و درواقع،محمود صالح اسمی برآمده از نام دو شخص حقیقی و از نیاکان اولاد مم صالح است که در موقعیت تاریخی عصر صفویه قرار داشته و به حسب روایات محلی، صالح خان، به عنوان سر دودمان‌طایفه های محموصالح ،معاصر با شاه اسماعیل صفوی قیادت برخی تیرهای چهارلنگ را داشته و محمودخان نام فرزندصالح خان می‌باشد، که بعد از پدر، درعهدشاه عباس کبیر حایز این مقام گردید... (و در این موقع هنوز ایل بختیاری به دو شاخه چهارلنگ و هفت لنگ، موسوم نگردیده بود!) و بر این اساس، نام محمودصالح (یعنی محمود، پسر صالح) که پدرداوودونیای(عالی) علی حیدرآقا ناظر پدرعلیمردان خان چهارلنگ بوده است.[۲]

بنابراین «برخی قبایلی که بعداً محمودصالح خوانده شدند، درواقع چهارلنگان متحد او بودند، که در سپاه نادرشاه افشار ، وی از سوی شاه، فرماندهی آنان را بر عهده داشت که با مرگ نادر، برای جدایی و سرپیچی از جانشین وی، عادل شاه، او را رهبر خود ساختند برآمدن این تیره باعلیمردان خان آغاز گردید که پس ازایجاد وحدت درمیان طوایفی که بعدازوی محمودصالح خوانده شدند درصدد ایجاد حکومتی قائم برنیروی نظامی اقوام لر وبختیاری بر آمد اما درنیل به این مقصود به اندازه رقیب خود کریم خان زند کامیاب نبود ودیری نپاییدکه ازعرصه این رقابت حذف شدپس ازوپسروی حیدرخان جداعلای شاخه ای از تیره عالی داوود باشورش بردولت زندیه به کوشش ناکامی درتعقیب مقاصد پدر مبادرت کرد که بزودی سرکوب گردید. پس ازحیدرخان تیره عالی داوود به تدریج ایل سالاری ایل چهارلنگ رابه ابدال خان (دامادو عموزاده علیمردان خان )واگذار کرد وپس از کشته شدن ابدال خان در سال ۱۱۹۹ در جنگ با آغامحمدخان قاجار وپراکندگی بزرگان ممصالح باوجود حفظ استقلال سیاسی خودحاکمیت را به طایفه کیانرثی ومتحدانش واگذاشت پس ازطی شدن درعصراقتدار محمدتقی تقی خان کیان ارثی اعمال تسلط مجددو سیادت ایل محمودصالح برطوایف چهارلنک باتوجه به ایجادخلای رهبری ناشی ازسقوط محمدتقی خان ومتحدانش به قیادت محمدمهدی خان واولادتعقیب شد امابا ظهورحسین قلی خان دورکی مبدل شدن محمودصالح به قطب غالب حاکمیت ایل بختیاری ناممکن گردید ودرحوزه تقسیم قدرت محمودصالح مجدداًبه حاشیه رانده شدو چیرگی سران ممصالح به محدوهٔ طایفه محمودصالح منحصرگردید درفاصله چرخهٔ برافتادن قاجار واستقرار پهلوی ومقارن آن فرارسیدن دوره زوال سران دورکی ایلخانی، ایل چهارلنگ ازهفت لنگ جداشده ودرقبضه رهبران محمودصالح قرارگرفت دراین برهه محمدعلی خان وعلیمردان خان اولاد علیقلی خانچهارلنگ باتشکیل هیأت اجتماعیه خواننن درائتلاف باسران هفت لنگ کوشیدند تا ضمن احراز رهبری سراسری ایل بختیاری قیامی قومی راعلیه توسعه نفوذ حکومت مرکزی در۱۳۰۸درچهارمحال هدایت کنند که بادخالت سران شاخه محافظه کاردورکی وسرکوب نظامی نیروهای دولتی ناکام ماند. ایلخانی ایل چهارلنگ تا زمان انحلال نظام ایلخان سالاری عشایری درعصرپه

پانویس[ویرایش]

  1. سرگذشت ایل چهارلنگ صفحه65تاصفحه 66
  2. سرگذشت ایل چهارلنگ صفحه66

منابع[ویرایش]

  • سرگذشت ایل چهارلنگ مهرزادقنبری سرداراکبری«خرادآذر»
  • یشتهابه اهتمام ابراهیم پورداوود
  • تاریخ طبری محمدبن جریرطبری
  • تاریخ بختیاری سرداراسعدولسان السلطنه سپهر