سعدی
سعدی شیرازی | |
---|---|
تصویری خیالی از سعدی به شکل متداولی که سعدی را در ایران قرن بیستم تصوّر میکنند |
|
نام اصلی | لقب: مُشرِفالدین کنیه: ابومحمد نام کوچک: مُصلِح تخلص شعری: سعدی نسبت: شیرازی |
زمینهٔ کاری | شعر و نثر فارسی |
زادروز | ۶۰۶ هجری قمری شیراز |
مرگ | ۶۹۰ هجری قمری شیراز |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | شیراز، بغداد، ... |
جایگاه خاکسپاری | سعدیه واقع در شیراز |
در زمان حکومت | اتابکان فارس، عباسیان، خوارزمشاهیان، گورکانیان، ایلخانان |
رویدادهای مهم | حمله مغول به ایران |
لقب | افصح المتکلمین، استاد سخن، شیخ اجلّ |
پیشه | خطیب، شاعر و نویسنده |
سبک نوشتاری | سبک عراقی |
کتابها | گلستان، بوستان، غزلیات سعدی |
دیوان سرودهها | کلیات سعدی |
تخلص | سعدی |
مدرک تحصیلی | دانشآموخته مدرسه نظامیه بغداد |
شاگرد | سبط بن جوزی، شهابالدین عمر سهروردی |
اثرگذاشته بر | حافظ شیرازی، امیرخسرو دهلوی، ولتر، گوته، ... |
اثرپذیرفته از | محمد غزالی، سنایی، فردوسی، انوری |
سعدی شیرازی (۶۰۶ - ۶۹۰ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی نامدار ایرانی است. نامِ کاملِ او ابومحمّد مُشرفالدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف و تخلص او سعدی است. او در نظامیه بغداد -که مهمترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب میآمد- تحصیل نمود و پس از آن بهعنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. وی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید. وی تحت حمایت اتابکان فارس، بویژه سعد بن ابوبکر، قرار داشت. زندگی وی همزمان با حمله مغول به ایران و سقوط یکایک حکومتهای وقت نظیر خوارزمشاهیان، عباسیان و اتابکان فارس بود. آرامگاه وی در شیراز واقع شده است که به سعدیه معروف است.
سعدی تأثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشتهاست؛ بهطوریکه شباهت قابل توجهی بین زبان فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدتها در مدرسهها و مکتبخانهها بهعنوان منبع آموزش زبان و ادبیات فارسی تدریس میشده و بسیاری از ضربالمثلهای رایج در زبان فارسی از آثار وی اقتباس شدهاست. وی بر خلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، سادهنویسی و ایجاز را در پیش گرفت و توانست -حتی در زمان حیاتش- شهرت زیادی بدست آورد. اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی بهطور مطلق، استاد دادهاند.
آثار وی در کتاب کلیات سعدی گردآوری شدهاست؛ هرچند که کتاب گلستان، کتاب بوستان و نیز غزلیات وی به صورت مستقل نیز منتشر شدهاند. کتابهای گلستان و بوستان بهعنوان کتابهای اخلاقی شناخته میشوند و علاوه بر فارسیزبانان، بر اندیشمندان غربی از جمله ولتر و گوته نیز تأثیرگذار بودهاند. با این حال، برخی از منتقدان نسبت به آموزههای اخلاقی وی نقدهایی را مطرح کردهاند. غزلیات سعدی، اغلب عاشقانه و توصیفکننده عشق زمینی است؛ هرچند که وی غزلیات پندآموز و عارفانه نیز سرودهاست.
بهمنظور تجلیل از سعدی، روز اول اردیبهشت ماه (روز آغاز نگارش کتاب گلستان) در ایران بهعنوان روز سعدی نامگذاری شدهاست.
محتویات
زمانه سعدی[ویرایش]
وضعیت سیاسی[ویرایش]
سعدی در زمان حکومت حکومت اتابکان فارس (یا سَلغُریان) میزیست. این سلسله از سال ۵۴۳ هجری شروع شد و نزدیک به صد و پنجاه سال بعد؛ یعنی در سال ۶۸۶ هجری به پایان رسید. ششمین و مشهورترین اتابک این سلسله ابوبکر بن سعد بود که در سال ۶۲۳ هجری به امارت رسید و ۳۵ سال حکومت کرد.[۱] پدر وی، سعد بن زنگی تبعیت سلطان محمد خوارزمشاه را پذیرفته بود؛ اما خوارزمشاهیان با حمله مغول به ایران از بین رفتند. حمله مغول در سال ۶۱۶ هجری توسط چنگیز آغاز شد و در نهایت، در سال ۶۵۶ هجری با تصرف کل سرزمین ایران و عراق توسط هلاکو به سرانجام رسید. این هجوم با ویران کردن شهرها، سوزاندن کتابخانهها و غارت و کشتار مردم همراه بود.[۲] اما منطقه فارس به سبب تدبیر ابوبکر بن سعد از تجاوز مغول در امان ماند. وی با پذیرفتن اطاعت خان مغول، اجازه سلطنت در فارس (یرلیغ) را از جانب اوگتای خان، امپراتور مغول دریافت کرد. بعداً، هلاکوخان، سرسلسله ایلخانان، هم حکومت وی را بر فارس تأیید کرد. وی در سال ۶۵۶ هجری، عدهای از سپاه خود را برای کمک به هلاکوخان در تسخیر بغداد گسیل کرد. حمله هلاکو به بغداد منجر به انقراض حکومت عباسیان و کشته شدن مستعصم، آخرین خلیفهٔ عباسی، شد. اما ابوبکر بن سعد، در سال ۶۵۸ هجری در شیراز درگذشت و پسرش سعد بن ابوبکر هم در راه بازگشت از اردوی ایلخان در منطقه تفرش درگذشت.[۳] هلاکو ممالک فتح شده را بین پسران و امرای مطیع دست نشاندهٔ خود تقسیم کرد و امیر انکیانو را به عنوان فرماندار مغول در فارس کرد.[۴]
فرهنگ و ادبیات[ویرایش]
در قرن ششم، تصوف و عرفان با شعر درآمیخت و شعر عرفانی به وسیله سنایی و سپس عطار رشد یافت. عناد با فلاسفه هم از سوی صوفیه و هم متشرعان بیشتر شد. چندین کتاب معتبر مثل آثار احمد غزالی، عین القضات همدانی و شهاب الدین سهروردی نگاشته شد و ظهور بزرگان عرفان و شیوع تصوف و عرفان و کاربرد همهگیر اصطلاحات آن حتی در آثار شاعران غیر صوفی مانند خاقانی و نظامی نقطه عطف این سده است. عرفا و صوفیه به استدلالی کردن اندیشههای خود برآمدند، چنانکه در سده هفتم این مهم توسط ابن عربی به کمال رسید. در این سده به دنبال منازعات مذهبی نزاع بین شیعه و سنی چشمگیرتر شد. همچنین، انکار صوفیه توسط متشرعان در این قرن هم ادامه یافت و تشدید شد.[۵]
در قرن هفتم، در عرصه تصوف و عرفان تلفیق عرفان و حکمت اشراق و تدوین مکتب عرفانی توسط ابن عربی رخ داد. خانقاهها رواج بیشتر یافت و طریقه کبرویه و اندیشه اشراقی در آنها چشمگیر بود. یورش مغول در ۶۱۶ ق موجب پراکندگی علما و صوفیه شد و انزواگری افراطی توسط بعضی صوفیه در این دوره شکل یافت. عدهای دیگر از بزرگان مانند مولوی و سعدی و فخرالدین عراقی به مسافرت و مهاجرت پرداختند. علاوه بر فصوص الحکم ابن عربی، کتب دیگری نیز برای علمی کردن تصوف تألیف شد. از نیمه دوم سده هفتم چند صوفی و عارف شیعی به ترویج تصوفی متمایز پرداختند. شعر عرفانی توسط سعدی، مولوی و اوحدالدین کرمانی رشد یافت و مورد اقبال همگانی قرار گرفت.[۶]
زندگینامه[ویرایش]
در مورد زندگی سعدی اطلاعات قطعی بسیار کمی در دست است؛ حتی قدیمیترین منابع، بسیاری از اطلاعات خود را از آثار خود سعدی اقتباس کردهاند؛ اطلاعاتی که بسیاری از آنها به لحاظ تاریخی غیرممکناند و سعدی -احتمالاً- بهمنظور تأثیر بیشتر کلام خود، آنها را تغییر داده و با مبالغه و افسانه درآمیختهاست.[۷] بنابراین، هنوز تصویر دقیق و منسجمی از زندگی سعدی وجود ندارد.[۸]
تولد و کودکی[ویرایش]
سعدی به احتمال زیاد در سال ۶۰۶ هجری قمری (برابر با حدود ۵۸۹ خورشیدی و ۱۲۱۰ میلادی) در شیراز زاده شدهاست.[۹] با این حال، برخی از صاحبنظران، تولد وی را در حدود سال ۵۸۵ هجری قمری میدانند.[۹] با توجه به این که هیچ منبع تاریخی مستقلی در مورد زادروز سعدی گزارشی نداشتهاست، هر دو تاریخ ذکر شده، بر اساس استنباط صاحبنظران از آثار خود سعدی به دست آمدهاست.[۱۰]
نام کوچک سعدی، مصلح، از نام پدربزرگ پدریاش اقتباس شد.[۹] پدر او ملازم دربار سعد بن زنگی، اتابک فارس، بود و همزمان به علوم دینی نیز اشتغال داشت.[۹] سعدی در کودکی پدرش را از دست داد و تحت تکفل پدربزرگ مادری خود، مسعود بن مصلح الفارسی، قرار گرفت.[۹] در دوران کودکی، مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت.[۹] دوران کودکی و نوجوانی سعدی همزمان با اتابکی سعد بن زنگی در فارس بود، که با حمله مغول به ایران مصادف شد.[۲] اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و بهویژه حملهٔ سلطان غیاثالدین خوارزمشاه، برادر جلالالدین خوارزمشاه، به شیراز در سال ۶۲۰ هجری قمری، سعدی را بر آن داشت که در روزگار جوانی شیراز را ترک کند و به بغداد برود.[۹]
تحصیل و سفر[ویرایش]
سعدی حدوداً از سال ۶۲۳ قمری[۲] در مدرسه نظامیه بغداد مشغول به تحصیل شد. این مدرسه در سال ۴۵۹ هجری به دستور خواجه نظامالملک طوسی، وزیر مشهور دربار سلجوقیان تأسیس شدهبود.[۲] در این مدرسه که به صورت شبانهروزی اداره میشد، دانشجویان دروسی از قبیل صرف و نحو عربی، قرآن، فقه، حدیث، اصول، طب، فلسفه و نجوم را فرا میگرفتند. هدف اصلی تأسیس مدارس نظامیه، تربیت قاضی و فقیه و محدث اهل سنت بود.[۲] امام محمد غزالی از سال ۴۸۴ هجری در آن تدریس میکرد و تأثیر وی در محتوا و نظام آموزشی، در درازمدت (حتی در زمان تحصیل سعدی) پایدار بود؛ چنانکه کتاب احیاء علومالدین یکی از مهمترین کتابهای درسی آن به شمار میرفت.[۲] این مدرسه و سایر مدارس نظامیه مروج فقه شافعی و کلام اشعری بود و بهعنوان سدی در برابر تفکر اسماعیلیه عمل میکرد.[۲]
سعدی در مدت تحصیل در بغداد از حضور استادان بنام دوران خود از جمله سبط بن جوزی (منظور ابن جوزی دوم، نواده ابن جوزی مشهور است) و شهابالدین عمر سهروردی بهره برد.[۹] به استناد یکی از سرودههای سعدی،[۱۱] او در این دوره از مدرسه نظامیه شهریه دریافت میکردهاست. سعدی پس از تحصیل در نظامیه، شغل واعظی پیشه میکند که مستلزم سفر به مناطق مختلف و ارائه خطابه و ارشاد مردم است.[۱۲] با توجه به شواهد متعددی که در گلستان و بوستان وجود دارد، سعدی مدتی را در شهرهای مختلف منطقه شام مانند دمشق و بعلبک به سر برده و به کار تدریس و موعظه مشغول بودهاست.[۱۳] مسلم است که سعدی به حجاز، شام و آسیای صغیر سفر کردهاست.[۹] با این حال، نشانههایی از سفر به هندوستان، ترکستان، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم در سرودههای وی یافت میشود. اما بهنظر میرسد که بعضی از این سفرها داستانپردازی باشند و منطقاً پایهٔ نمادین و اخلاقی داشته باشند. این جهانگردی به روایتی سی سال به طول انجامید. داریوش شایگان سعدی را شاعری بیهمتا توصیف میکند که در ضمن مردی دنیادیده است و خود سعدی دربارهٔ سفرهایش اینطور میگوید:[۱۴]
در اقصای عالم بگشتم بسی | به سر بردم ایام با هر کسی | |
تمتع به هر گوشهای یافتم | ز هر خرمنی خوشهای یافتم |
داستانهای خیالی یا مبالغهآمیز[ویرایش]
پیشتر، عادت بر این بود که -غالباً بدون گفتگو- داستانهای گلستان و بوستان را به عنوان بخشی از سرگذشت سعدی قلمداد نمایند؛ از معروفترین صاحبنظرانی که چنین رویکردی داشتهاند میتوان به هنری ماسه، علیاصغر حکمت و محمد خزائلی اشاره کرد.[۱۵] اما مطالعات نشان میدهد که برخی از این حکایات جنبه تخیلی دارد و واقعی نیست یا دست کم در بیان آن مبالغه شدهاست؛ بنابراین نمیتوان این داستانها را بهعنوان سرگذشت واقعی سعدی پذیرفت.[۱۳]
یکی از این سرگذشتها، حکایت بتی دیدم از عاج در سومنات... است که نمونهای از مقامهنویسی است و واقعیت ندارد؛ سعدی اصولاً سفری به هندوستان نداشتهاست.[۱۳][۱۶] داستان از این قرار است که سعدی در بتخانه سومنات، مردم را در حال پرستش بتی میبیند، که ادعا میشد صبحها دست خود را برای ستایش خداوند به سوی آسمان دراز میکند. سعدی درمییابد که یک برهمن در درون بت پنهان میشود و با کشیدن ریسمانی، دست بت را حرکت میدهد. متقابلاً، برهمن هم درمییابد که سعدی متوجه موضوع شدهاست. پس از بیم جان، برهمن را میکشد و از راه هندوستان و یمن به حجاز میگریزد.[۱۷]
سعدی در مدت اقامت در دمشق، به علت دلگیری از دوستان خود، از آنها کنارهگیری میکند و سر به بیابان میگذارد. اما اسیر فرنگیان میشود و در شهر طرابلس به کار اجباری گماشته میشود. در این اثنا، آشنایی او را میبیند و از صاحبانش میخرد. این شخص سعدی را به شهر حلب میبرد و دختر خود را به عقد وی درمیآورد. به استناد این حکایت، برخی معتقدند که سعدی اسیر فرنگیان شده و به اروپا سفر کردهاست. ضیاء موحد اصل داستان اسارت را قابل رد یا اثبات نمیداند، اما بر این عقیده است که منظور سعدی از فرنگ، اروپا نیست؛ چون در آن دوران، طی جنگهای صلیبی، فرنگیان استحکاماتی را در منطقه شام به وجود آوردهبودند، که به اَفرَنج یا اَفرَنجیه شهرت یافتهبود و سعدی نیز به اسارت محافظان یکی از همین قلعهها درآمدهبود. موحد برآورد میکند که این اتفاق -البته در صورت واقعیت داشتن- به احتمال زیاد بین سالهای ۶۴۵ تا ۶۵۲ قمری ( ۱۲۴۸ تا ۱۲۵۴ میلادی) طی هفتمین مرحله از جنگهای صلیبی واقع شدهباشد.[۱۳]
سعدی در گلستان حکایتی نقل میکند راجع به سفر خود به کاشغر در سالی که محمد خوارزمشاه با ختا صلح اختیار کرد. بنا بر شواهد تاریخی این رخداد در سال ۶۱۰ هجری بودهاست. وی در این سفر با پسری زیباروی که در حال یادگیری صرف و نحو عربی بود، همکلام میشود. پسر از وی درخواست میکند شعری از سعدی برایش بخواند و سعدی هم فیالبداهه ابتدا شعری عربی و سپس شعری فارسی برای او میخواند. پسر نحوی بعداً که متوجه میشود این شخص، همان سعدی است، از او تقاضا میکند که مدت بیشتری در آنجا اقامت کند؛ اما سعدی علیرغم میل باطنی، تقاضای او را نمیپذیرد. سعدی در این سال، سن کمی داشته است و غیرممکن بوده که آوازهاش در شهر کاشغر در ترکستان شرقی به این درجه رسیدهباشد. از این رو سفر به کاشغر و ملاقات با پسر نحوی، احتمالاً تخیلی است.[۱۰]
بازگشت به شیراز[ویرایش]
سعدی در حدود سال ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت[۹] و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف ساکن شد.[۹] سعدی در این زمان به حاکم فارس، اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بسیار نزدیک شد و -مانند پدر- به دربار رفت و آمد پیدا کرد.[۹] ذبیحالله صفا، معتقد است که اشتغال سعدی در دربار، به عنوان شاعر درباری نبودهاست.[۹] در این دوران سعدی به تدوین و تصنیف اشعار و رسائل خود میپردازد.[۹]
با توجه به شواهدی که در کتاب بوستان وجود دارد، سعدی در بازگشت از سفر تصمیم گرفت که سخنهای شیرینتر از قند به سوغات آوَرَد و بدین جهت کتاب بوستان را در سال ۶۵۵ قمری نوشت و به ابوبکر بن سعد زنگی، حاکم وقت شیراز، تقدیم کرد.[۱۸] محمدعلی همایون کاتوزیان، منتقد ادبی، با توجه به شواهدی در گلستان، معتقد است که سعدی پس از نگارش بوستان دچار نوعی افسردگی شد و با این فکر که عمر خود را به بطالت گذرانده و به ایام پیری رسیده است، دست از کار کشید؛ اما دوست یا دوستانی او را به نوشتن کتاب جدیدی مصمم کردند.[۱۸] سعدی نگارش کتاب گلستان را کمتر از یک سال بعد از تدوین بوستان، در اول اردیبهشت سال ۶۵۶ هجری شروع کرد و هنوز از گلِ بوستان بَقیّتی موجود بود که نگارش آن را به پایان رساند.[۱۸] بنابراین کتاب گلستان در مدت پنج یا شش ماه نوشته شد که -به نظر همایون کاتوزیان- شبیه به معجزه است و میتواند نشانی از فرح و انبساطی باشد که پس از یک دوره افسردگی -موقتاً- بروز میکند.[۱۸] سعدی این کتاب را تلویحاً به سعدبن ابوبکر زنگی، ولیعهد جوان فارس تقدیم کرد و ابراز امیدواری نمود که مورد پسند وی واقع شود.[۱۸]
سعدی با دو وزیر دربار ایلخانی زمان خود یعنی شمسالدین محمد جوینی و عطاملک جوینی دوستی و مراوده داشت. این دو اهل سخن و شعر بودند و با سعدی مکاتبات و ملاقاتهایی داشتند. سعدی پس از بازگشت به شیراز، یک بار به سفر حج میرود و در بازگشت، از مسیر آذربایجان، به دیدار این دو برادر میرود.[۹] آنها او را به دیدار اباقاخان، پادشاه وقت ایلخانی میبرند و او هم از سعدی میخواهد که او را نصیحتی کند.[۱۹] سعدی در مدت اقامت خود در شیراز، با بسیاری از افراد سرشناس معاصر خود از جمله شیخ صفیالدین اردبیلی[۲۰] دیدار میکند.[۲۱]
قاضی نورالله شوشتری در کتاب قصص العلماء، داستانی از ملاقات سعدی با خواجه نصیرالدین توسی در شیراز نقل میکند که طی آن خواجه نصیر، به سبب قصیدهای که سعدی در رثای مستعصم، خلیفه عباسی سروده، دستور فلک کردن او را میدهد و این تنبیه، طی چند روز به درگذشت وی میانجامد. با این حال، بهنظر ابراهیم باستانی پاریزی، اگرچه اصل فلک شدن سعدی بهواسطه سرودن مرثیه برای مستعصم عباسی ممکن است واقعیت داشتهباشد، اما جزئیات داستان ساختگی است؛ چرا که نشانهای از سفر خواجه نصیر به شیراز در دست نیست و در عین حال، سعدی تا سالها پس از درگذشت خواجه نصیر به حیات خود ادامه دادهاست.[۲۲]
درگذشت[ویرایش]
تاریخ درگذشت سعدی را در منابع گوناگون، یکی از سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۵ هجری قمری ذکر کردهاند.[۹] اما مورد اعتمادترین روایت این است که وی در ذیحجه سال ۶۹۰ هجری درگذشته[۹] و در همان خانقاهی که اقامت گزیدهبود، به خاک سپرده شدهاست.[نیازمند منبع]
گرایشهای فکری و اجتماعی[ویرایش]
مذهب[ویرایش]
سعدی در نظامیه بغداد تحصیل کردهاست و هدف از تأسیس مدارس نظامیه، پرورش افرادی بود که فقه شافعی و کلام اشعری را تدریس کنند.[۸] همچنین تفکر اشعری در زمان و جغرافیای زندگی سعدی، متداول بودهاست.[۲۳] نشانههای اعتقاد سعدی به اشاعره، در آثار او قابل تشخیص است و شکی در اشعریمذهب بودن او باقی نمیگذارد؛[۲۳] بهطور مثال، سعدی قصیدهای دارد که در آن نخست پیامبر و سپس خلفای چهارگانه را ستوده و در آن از ادبیات و تعبیرات اهل سنت استفاده کردهاست.[۲۴] با این حال، نشانههایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده میشود و بههمین دلیل، برخی از علما مانند قاضی نورالله شوشتری وی را شیعه قلمداد کردهاند.[۲۴] وی مدعی است که سعدی در ملاقات خود با خواجه نصیرالدین طوسی شیعه بودن خود را اظهار کردهاست.[۲۲] نکته قابل توجه در بررسی مذهب سعدی این است که او اصراری به تبلیغ مذهب خود و زیر سؤال بردن سایر مذاهب نمیکند و بیشتر بهعنوان یک شاعر به انعکاس و تبیین اصول اخلاقی میپردازد.[۲۳]
عرفان و تصوف[ویرایش]
سعدی را نمیتوان صوفی یا عارف قلمداد کرد؛ اما در عین حال، نمیتوان او را یکسره مخالف یا بیگانه با تصوف دانست.[۲۵] تصوف و عرفان در قرن هفتم هجری بسیار رایج بود.[۲۵] سعدی هم بهعنوان یکی از عالمان زمان خود، بهواسطه تحصیل در بغداد و نشستوبرخاست با عارفان معاصر خود نظیر شیخ شهابالدین عمر بن محمد سهروردی در معرض اندیشههای عرفانی قرار داشت.[۲۵] او در گلستان میگوید که ابوالفرج جوزی او را به ترک سماع دعوت نموده بود و بههمین دلیل، بدیعالزمان فروزانفر، او را در زمره صوفیان دیندار(متشرع) قرار میدهد.[۲۵] سعدی در حکایات گلستان و بوستان رویکردی دوگانه نسبت به مقوله تصوف دارد؛ گاهی به تمجید از عارفان میپردازد؛ نظریه تصوف و عرفان را تبیین میکند، از آراء و روشهای اصولی تصوف برداشت میکند و بازتاب آن را در اخلاق و رفتار صوفیان بزرگ (ابدال) مانند جنید بغدادی، شبلی نعمانی و بایزید بسطامی بهتصویر میکشد.[۲۵] با این حال، گاهی صوفیان را مردمی بیکار و بیعار و بیبندوبار میشمارد و به انتقاد از جماعتی میپردازد، که تصوف را بهانهای برای تنپروری و شهوترانی قرار دادهاند.[۲۵]
رشید یاسمی، زبانشناس، بر این عقیده است که همه غزلهای سعدی عارفانه است و تصویر عشق زمینی در اشعار سعدی، وسیلهای است برای رساندن مفهوم عشق حقیقی اهل تصوف است.[۲۵] اما بسیاری دیگر از صاحبنظران از جمله محمدعلی فروغی، همایون کاتوزیان و ضیاء موحد این نظر را رد میکنند.[۲۵][۲۶] حدود ده درصد از غزلهای سعدی، عرفانی یا شبه عرفانی است.[۲۵] اما حتی در این اشعار نیز شور و شعف عارفانه، چنانکه در غزلیات مولوی هست، وجود ندارد.[۲۵] سیدعلی قاضی طباطبایی، عارف شیعه قرن سیزدهم و چهاردهم، سعدی را اگرچه فردی حکیم و دانشمند میدانست، اما معتقد بود که در اشعار او بویی از عرفان به مشام نمیرسد.[۲۷] وی تنها از غزلی با مطلع به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست… به عنوان غزلی آبدار و شیرین یاد کرده است.[۲۷] به عقیده روبن لوی، استاد دانشگاه کمبریج، فلسفه سعدی، عملی و عادی است و جنبه متافیزیک ندارد؛ سعدی دربارهٔ اندیشههای صوفیانه به شکل جامع و دقیق سخن نمیگوید و نگاه او به عارفان برجسته به عنوان معلم اخلاق است و بههمین دلیل، رویکرد سعدی با مولوی متفاوت است.[۲۸] یان ریپکا نیز می گوید توجه سعدی نه به اندیشههای انتزاعی عارفانه، بلکه به کاربرد آن در زندگی عادی معطوف بوده است.[۲۸]
آرا و اندیشه های سعدی[ویرایش]
شاهدبازی[ویرایش]
سعدی در دوره خود به هزالی و شاهدبازی معروف بودهاست. علاوه بر هزلیات، که در آن اشعاری در باب همجنسگرایی موجود است، در بوستان و گلستان هم مطالب متعددی در همین زمینه وجود دارد. خود سعدی از طرفداران جمال و رخ زیبا بود و از آن حظ روحانی میبرد. بدیعالزمان فروزانفر، استاد ادبیات فارسی، معتقد است که سعدی در اکثر غزلهای خود آشکارا و بیپروا، جمالپرستی را تأیید نمودهاست.[۲۹]
با این حال، سعدی در باب هفتم بوستان، شاهدبازی را تقبیح میکند و پدران را پند میدهد که از افتادن فرزندان خود به دام نظربازان جلوگیری کنند. وی ادعای صوفیانی را که عشقورزی به شاهدان را تجلی عشق به آفرینش پروردگار میدانند به چالش میکشد.[۲۹]
آثار[ویرایش]
همه آثار سعدی اعم از شعر و نثر در کتاب کلیات سعدی جمعآوری شدهاست. از بین آثاری که در این کتاب آمده، بوستان و گلستان دو کتاب مستقلند. گلستان به نظم و نثر مسجع و بوستان به نظم توسط سعدی تألیف شده است. علاوه بر این، غزلیات و هزلیات (یا خبیثات) نیز بهصورت مستقل به چاپ رسیدهاند. سایر آثار سعدی که در کتاب کلیات آمدهاست، عبارتند از: قصاید، مراثی، ملمعات و مثلثات، ترجیعات، صاحبیه، رباعیات و مفردات.[۹]
قصاید، شامل قصیدههای عربی و قصیدههای فارسی است. قصیدههای عربی در حدود هفتصد بیت است و عموماً دارای مضامین غنایی یا مدح است. قصیدههای فارسی نیز دارای مضامین موعظه و توحید و مدح است.[۹]
مراثی، مشتمل بر چند قصیده در مرثیه چند تن از رجال معاصر سعدی از جمله مستعصم، آخرین خلیفه عباسی، ابوبکر بن سعد بن زنگی (اتابک فارس) و سعد بن ابوبکر (اتابک فارس) است.[۹]
صاحبیه، مجموعهای از قطعات فارسی و عربی است.[۹]
سعدی، علاوه بر گلستان، آثار دیگری نیز به نثر دارد، که عبارتند از نصیحةالملوک، رساله عقل و عشق و مجالس پنجگانه.[۳۰]
همچنین در نسخههای چاپی پاکستان و هند کتاب شعر دیگری با نام کریما به سعدی نسبت داده شده است. این کتاب مثنوی است و در بحر متقارب سروده شده است. اصالت این انتساب با توجه به قوی نبودن اشعار و موجود نبودن اسناد خطی از آن، محل شک است.[۳۰]
سعدی، در زمان حیات خود، نسبت به جمعآوری و تدوین آثارش مبادرت میورزیدهاست؛ چنانکه این امر در مورد گلستان، بوستان و طیبات مسلم است. اما نخستین نسخهای که از کلیات سعدی در دست است، در سال ۷۱۸ قمری؛ یعنی کمتر از سی سال پس از درگذشت سعدی توسط علی بن احمد بن ابی بکر بیستون گردآوری شدهاست. در این نسخه، غزلیات سعدی بهترتیب الفبای حرف آخر ابیات مرتب شدهاند. ترتیب قرار گرفتن فصول مختلف کلیات سعدی در نسخههای بعدی نیز کم و بیش از این نسخه اقتباس شدهاست.[۹]
در حال حاضر اصلیترین نسخه تصحیح شده از کلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی است که در سال ۱۳۲۰ منتشر شدهاست.[۳۰] یکی دیگر از نسخههای مشهور این کتاب، تصحیح غلامحسین یوسفی است. از مهمترین مصحّحان کلیّات سعدی پس از یوسفی نیز میتوان حسن انوری را نام برد.[نیازمند منبع]
بوستان[ویرایش]
بوستان از آثار منظوم سعدی و یکی از شاهکارهای ادب فارسی به شمار میآید. این کتاب در نسخههای قدیمی سعدینامه نامیده میشد، اما بعدها به بوستان شهرت یافت. بوستان به نظم (شعر) نوشته شده و مشتمل بر حدود چهار هزار بیت شعر است.[۹] قالب شعری آن مثنوی و همانند شاهنامه فردوسی در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فَعَل/ فَعول) سرودهشدهاست. بوستان، کتابی اخلاقی و آموزشی است و سعدی آرمانشهر مطلوب خود را در آن به تصویر کشیدهاست.[۳۰] چنانکه سعدی خود اشاره کردهاست، نگارش آن را در ۶۵۵ ه.ق به پایان برده و به ابوبکر بن سعد زنگی تقدیم کردهاست.[۹]
بوستان با یک مقدمه نسبتاً طولانی شروع میشود که در حمد خداوند، ستایش پیامبر اسلام، بیان دلیل نگارش کتاب و مدح ابوبکر بن سعد زنگی و سعد بن ابوبکر، حاکمان وقت فارس، سرودهشدهاست.[۳۱] این کتاب در ده فصل (اصطلاحاً ده باب) نوشته شدهاست که عبارتند از: «عدل»، «احسان»، «عشق»، «تواضع»، «رضا»، «ذکر»، «تربیت»، «شُکر»، «توبه»، و «مناجات و ختم کتاب».[۹] حجم این بابها متفاوت است و بهجز باب اول و پنجم، همگی با یک مقدمه نسبتاً کوتاه شروع میشوند. هر باب مشتمل بر حکایتهایی است که بهصورت پیدرپی نقل میشوند. بر اساس نسخه تصحیح شده غلامحسین یوسفی، با احتساب دیباچه، مجموعاً ۱۸۳ حکایت در این کتاب نقل شده است.[۳۱]
حکایتهای بوستان از نظر پیچیدگی و ساختار یکسان نیستند؛ برخی از ساختار داستانی پیچیدهتری برخوردارند و حوادث و اشخاص متعددی را در بر میگیرند، درحالیکه برخی دیگر ساده و درحد حکایتوارهاند.[۳۱]
گلستان[ویرایش]
سعدی کتاب گلستان را در سال ۶۵۶ هجری قمری، یعنی یک سال پس از نگارش بوستان، نوشتهاست. این کتاب به نثر آهنگین و آمیخته با نظم و در هشت فصل (اصطلاحاً هشت باب) نوشته شدهاست. هشت باب گلستان عبارتند از: سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت قناعت، فوائد خاموشی، عشق و جوانی، ضعف و پیری، تأثیر تربیت، و آداب صحبت. گلستان، یکی از تأثیرگذارترین کتابهای نثر در ادبیات فارسی است.[۳۲]
این کتاب، مجموعهای از حکایتهای مستقل و حاوی اندرزها و جملههای قصار است. اما هنر داستانگویی و ایجاز نگارنده، مانع از آن میگردد که وجه تعلیمی آن باعث ملالت خواننده شود. سعدی در گلستان، از پرداختن به تاریخنگاری و تذکرهنویسی پرهیز میکند و صرفاً به بیان امور مربوط به زندگی و منش مخاطبان میپردازد.[۳۳] کتاب گلستان را میتوان گزارش سعدی از جامعه زمان خود دانست که در آن اوضاع فرهنگی و اجتماعی مردم به صورت واقعی به تصویر کشیده شدهاست.[۳۰]
حکایتهای گلستان، فراخور موضوع، کوتاه یا بلند میشود. در برخی از حکایتها، شخصیتهای خیالی یا واقعی ثالثی وجود دارند و ایفای نقش میکنند؛ اما در برخی از حکایتها، نگارنده حاضر و ناظر است. برخی از این رخدادها، رخدادهای واقعی زندگی او و برخی صرفاً رخدادهای تخیلی است.[۳۴]
این کتاب به لحاظ سبک و سیاق در زمره مقامات جای میگیرد.[۱۲][۳۳] با این حال، علیرغم این که دشوار نویسی و اطناب در مقامههای نویسندگان قبلی متداول بود، حکایات گلستان، موجز و تا سرحد امکان نزدیک به زبان عامه نوشته شدهاست.[۳۴]
سعدی در نگارش نثر آهنگین گلستان، از تقارنهای لفظی و داستانی استفاده میکند؛ اما دچار تکلف و تصنع نمیشود. کلمهها و ترکیبهای پیچیده و دور از ذهن در گلستان به کار نمیرود و بههمین دلیل، این کتاب از کتابهایی مانند مقامات حمیدی، تاریخ وصاف و تاریخ جهانگشای جوینی سادهتر و روانتر است.[۳۵]
سعدی در گلستان، سبک شخصی و فردی خود را برگزیدهاست، که از حیث سادگی نگارش، به ویژگیهای سبک خراسانی نزدیک است. برخی از صاحبنظران، گلستان را اوج آمیزش دو سبک نثر موزون خواجه عبدالله انصاری و قاضی حمیدالدین حمیدی بلخی میدانند.[۳۵]
بسیاری از شاعران و نویسندگان پس از سعدی با الهام از کتاب گلستان و یا به تقلید از آن، آثاری را خلق کردهاند. از جمله این آثار میتوان به بهارستان جامی،[۳۶][۱۲] پریشان قاآنی،[۳۶][۱۲] منشآت قائم مقام فراهانی،[۳۶] نگارستان معینی جوینی،[۱۲] روضه خلد مجد خوافی[۳۶] و بسیاری آثار دیگر اشاره نمود. با این حال، هیچیک از این آثار نتوانستند به موفقیت و جایگاهی مانند گلستان برسند.[۳۶]
کتاب گلستان نخستین بار در تبریز در سال ۱۸۲۲ میلادی به چاپ رسید. تا قبل از گلستان، هیچ کتاب دیگری به زبان فارسی با استفاده از دستگاه چاپ منتشر نشده بود. محمدعلی فروغی در سال ۱۳۱۶ خورشیدی گلستان را برای اولین بار، به طور علمی تصحیح کرد. پس از آن شرحها، فرهنگها و تصحیحهای مختلفی از گلستان منتشر شد که یکی از مهمترین و دقیقترین آنها، تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی است، که در سال ۱۳۶۸ عرضه گردید.[۳۶]
غزلیات[ویرایش]
غزلیات سعدی مجموعهٔ شعرهاییست که سعدی در قالب غزل سروده و تاکنون چندین تصحیح از آنها بوسیلهٔ استادان زبان و ادب فارسی منتشر شدهاست. سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد.[۳۰] سعدی در سرایش غزلیات، به زبان سنایی و انوری توجه ویژه داشتهاست. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که غزل در اشعار سعدی و حافظ به اوج رسیدهاست.[۲۶]
محور بیشتر غزلهای سعدی، عشق است.[۳۰] سعدی از معدود شاعرانی است که غزلهای عاشقانهاش از ابتدا تا انتها عاشقانه باقی میماند. غزلهای عاشقانهٔ سعدی، به سادگی، خلوص و زمینی بودن شهرهاند.[۲۶] سعدی همچنین در سرایش غزلیات خود، به وزنهای دوری (اوزان طربانگیز مانند فَعَلاتُ فاعِلاتُن فَعَلاتُ فاعِلاتُن یا مُفتَعِلُن مَفاعِلُن مُفتَعِلُن مَفاعِلُن) توجه ویژهای نشان دادهاست.[۳۷]
علاوه بر غزلهای عاشقانه، سعدی غزلهای عارفانه و غزلهای پندآموز نیز سرودهاست. فروغی در تدوین کلیات سعدی، غزلهای پندآموز و عارفانه را از بقیه غزلها جدا کرده و در فصلی مجزا با عنوان مواعظ آوردهاست.[۲۶]
غزلیات سعدی در چهار کتابِ طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شدهاست.[۹] غزلیات قدیم را سعدی در دوره جوانی سروده و سرشار از شور و شعف است. خواتیم مربوط به در دوران کهنسالی سعدی و دربرگیرنده زهد و عرفان و اخلاقیات است. بدایع و طیبات، مربوط به دوران میانسالی و پختگی سعدیاند؛ هم شور و شعف جوانی و هم زهد و عرفان را در بر میگیرند. طیبات و بدایع به لحاظ هنری نیز به دو بخش دیگر برتری دارد.[۳۷]
در عین حال که سبک شعریِ سعدی از توانِ تخیّل و تصویرآفرینی پیچیده و بالایی بهره دارد، بهگونهٔ شگفتانگیز و نبوغآمیزی ساده و روان است؛ سادگی و روانیای که حاصل و زاییدهٔ شیوهٔ موجز، نرم، آرام، و دلنشین بیان اوست.[۳۸]
هزلیات[ویرایش]
در مجموعه آثار سعدی، سه رساله با نامهای مطایبات، مضحکات و خبیثات دیده میشود که به مجموعه آنها هزلیات گفته میشود. مطایبات، مجموعهای از لطیفهها و داستانهای جنسی است که در نگارش آنها از الفاظ جسورانه و بیان عریان و بیپروا استفاده شدهاست. بافت کلام و تسلط زبانی در سرایش آنها بهگونهای است که میتوان اطمینان یافت شاعر آنها سعدی است. خبیثات و مضحکات به نثر نوشته شدهاند و در نسخه لرد گرینوی، که سی سال پس از درگذشت سعدی نوشته شده و نسخه اساس غلامحسین یوسفی و محمدعلی فروغی نیز بوده، اثری از آنها نیست،[۳۹] اما در نسخههای قدیمیتر از این نسخه، این دو بخش نیز ضبط شدهاست و تردیدی در انتساب هر سه بخش به سعدی وجود ندارد.[۴۰]
یان ریپکا، ایران شناس اهل چک مجموعه خبیثات را شامل مطالب خلاف ادب و نزاکت در مورد همجنسگرایی میداند. منتها بر این باور است که سعدی این اشعار را بنا به درخواست مقامات عالیرتبه زمان خود سرودهاست. سرایش خبیثات باعث شهرت سعدی در هزالی و شاهدبازی شد.[۲۹]
آثار به زبان عربی[ویرایش]
سعدی اثر مستقلی به زبان عربی ندارد. اما تعدادی از اشعار وی به زبان عربی سروده شدهاست. این اشعار مرکب از تعدادی قصیده، قطعه و تکبیت است. مجموعه آثار عربی سعدی در سال ۱۳۹۰ در قالب کتابی به نام اشعار عربی سعدی گردآوری شد و بههمراه ترجمه فارسی آنها، توسط انتشارات مرکز سعدیشناسی بهچاپ رسید.[۴۱] بهعقیده ادوارد براون، شرقشناس، اشعار عربی سعدی در سطح متوسطی قرار دارد.[۴۲] موسی اسوار، این اشعار را در مقایسه با شعرای عرب زبان هم عصر سعدی، دارای جایگاه نسبتا خوبی میداند که از نظر مضمون و ساختار قوی هستند. بهعقیده وی، پارهای اشکالات نحوی در اشعار عربی سعدی بهچشم میخورد.[۴۱]
سبک و ویژگیها[ویرایش]
به طور کلی، سعدی را میبایست از شاعران سبک عراقی بهحساب آورد. با این حال، نشانههایی از سبک خراسانی در آثار وی مشاهده میشود. وی در دورهای که استفاده از انواع آرایههای ادبی توسط سخنوران رواج پیدا کردهبود، به سادگی زبان رودکی و فردوسی روی آوردهاست.[۴۳]
سهل ممتنع[ویرایش]
سهل یعنی آسان و ممتنع یعنی محال. یکی از مهمترین ویژگیهای آثار سعدی، سهل و ممتنع بودن آنهاست.[۴۴] معنی و مفهوم آثار سعدی به سادگی دریافته میشود و در ظاهر نگارش چنین جملات یا ابیاتی ساده بهنظر میرسد. اما در عمل، تقلید یا پدیدآوردن آثار مشابه دشوار یا غیرممکن میشود. دلیل بروز این ویژگی در آثار سعدی، پرهیز وی از تکلف و تصنع و در عین حال تسلط کامل او بر زبان فارسی است؛ با این ترفند سعدی توانستهاست مطالب پیچیده و دشواری را به سادهترین شکل ممکن بیان کند. سعدی -برخلاف مصنوعنویسان- از اصطلاحات و عناصری که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دارند بهوفور استفاده کردهاست.[۴۴] زبان سعدی به زبان محاوره در روزگار خود بسیار نزدیک است و حتی از مثلهای متداول در زبان فارسی نیز بهره بردهاست.[۴۵]
یکی دیگر از عواملی که باعث سهل بودن آثار سعدی میشود، وسیع بودن دایره واژگانی است. هریک از کلماتی که سعدی بهکار میبرد نقش ویژهای در القای مفهوم دارد. وی در عین حال از واژگان دشوار و مهجور کمترین استفاده ممکن را نمودهاست. گذشته از حسن انتخاب کلمات، سعدی عموماً ارکان جمله را در جای اصلی خود قرار میدهد و به همین دلیل فهم جملات وی در قالب شعر یا نثر آسان میشود.[۴۵] رعایت چنین قاعدهای، با توجه به ضرورت شعر در رعایت وزن، قافیه، ردیف و مصراعبندی، کار دشواری است، که سعدی بهخوبی از عهده آن برآمدهاست.[۴۶]
سعدی در استفاده از آرایههای ادبی زیاده روی نکردهاست. استعارهها و مجازهای سعدی، عموماً نزدیک به ذهن است و باعث ایجاد زیبایی و رعنایی در شعر میشود. وی در انتخاب وزن برای اشعار خود نیز به ساده و روان بودن آن توجه داشتهاست؛ چنانکه وزنهای ثقیل و پیچیده در اشعار او بهندرت بهچشم میخورد.[۴۴]
ایجاز[ویرایش]
ایجاز یعنی کوتاه کردن سخن و گفتن معنی بسیار در لفظ کم. در دوران سعدی، ادبیات فارسی به اطناب (درازگویی) متمایل شدهبود و نویسندگان و شاعران بهمنظور هنرنمایی، با افزودن جملات معترضه، استفاده از واژگان مترادف و شگردهای دیگر، کلام خود را طولانی میکردند. یکی از ویژگیهای سبک سعدی، بهکاربردن ایجاز است.[۴۷] سعدی درحالیکه اطلاعات ضروری برای فهم موضوع را در اختیار خواننده قرار میدهد، از دادن اطلاعات اضافی هم بهجد اجتناب میکند. در گلستان و بوستان حکایتهای متعددی وجود دارد که در آنها از مقدمهچینی و تفصیل غیرضروری اجتناب شده و مطلب صرفاً در چند بیت یا چند جمله کوتاه بیان شدهاست. یکی دیگر از تکنیکهای اصلی سعدی در بهکارگیری ایجاز، حذف کردن بخشی از جمله است؛ بهگونهای که ذهن خواننده، ناخودآگاه بخش حذفشده را درج میکند و متوجه کمبود آن در جمله نمیشود.[۴۶]
طنز[ویرایش]
یکی از ویژگیهای بارز سعدی، شوخطبعی، نکته دانی و طنازی اوست. در آثار گوناگون او اعم از غزلیات، بوستان، گلستان و غیره، همهجا آثاری آشکار یا پنهان از نکتهسنجی و طنز سعدی میتوان یافت.[۴۸] وی مفاسد و معایب جامعه خود را با طنز ملایمی به تصویر میکشد و از آن انتقاد میکند.[۴۹]
تخلص[ویرایش]
تخلص نام هنری است که شاعر برای خود برمیگزیند و در اشعار خود (به خصوص در غزل) از آن استفاده میکند. بسیاری از شاعران، از جمله سعدی، با تخلص خود مشهورند.[۵۰] سعدی تخلص خود را به واسطه ارادتی که به سعد بن ابوبکر، فرزند حاکم وقت شیراز داشت، انتخاب کردهاست.[۹][۱۲] سعدی در استفاده از تخلص بسیار جدی بوده و در ۹۷٪ از غزلیاتش از تخلص استفاده کردهاست. تخلص اغلب در بیت آخر غزل قرار داده شده، اما در مواردی نیز بعد از بیت تخلص، یک یا چند بیت دیگر آمدهاست. سعدی در ۵۷ درصد موارد، تخلص خود را به صورت سوم شخص مفرد بهکار برده[۵۰]؛ یعنی در این ابیات خبری از خود داده است (مثلا؛ سعدی سر سودای تو دارد نه سر خویش) و در بقیه موارد از دوم شخص مفرد استفاده کرده[۵۰] و خودش را مخاطب قرار داده است (مثلا؛ همه عاشقان عالم به تو عاشقند سعدی).
تأثیرپذیری[ویرایش]
از فردوسی[ویرایش]
سعدی به شاهنامه فردوسی علاقهمند بود و از آن تأثیر میپذیرفت؛ چنانکه بارها از شاهنامه یاد کردهاست و اشارههای مختلفی به نامهای اساطیری شاهنامه، ابیات شاهنامه و خود فردوسی داشته است. این تاثیرپذیری را بهخصوص در کتاب بوستان میتوان دید که سعدی آن را در وزن و قالب شعری شاهنامه سرودهاست.[۵۱] در بوستان میتوان بیتهایی را یافت که بافت کلام فردوسی را دارند و این نشاندهنده انس سعدی با شاهنامه بودهاست.[۵۲] علاوه بر این، شباهتهای محتوایی و دیدگاههای فکری مشترک را نیز میتوان در آثار سعدی یافت.[۵۳] سعدی به قصد پند و اندرز سیاسی، بیش از همه چیز از داستانهای شاهنامه کمک میگیرد.[۵۴]
در بوستان حکایتی هست با این مضمون که کسی در محفلی، از شعر سعدی تمجید میکند، اما در عین حال، وی را شاعری حماسهسرا قلمداد نمیکند. سعدی در جواب این فرد پراکندهگو، عنوان میکند که سرِ جنگ ندارد؛ وگرنه، مجال سخن بر او تنگ نیست.[۵۵] سعدی، در پی آن، دو حکایت حماسی نقل میکند[۵۶][۵۷] و واژگانی مشابه واژگان شاهنامه را برای نامیدن سلاحها و حرکتهای جنگی بهکار میبرد. با این حال -علیرغم ادعای خود- در خلق یک اثر حماسی ناموفق بودهاست.[۴۳][۵۲]
از محمد غزالی[ویرایش]
سعدی، دانشآموخته نظامیه بغداد است و بهواسطه تحصیل در این مدرسه، به صورت غیرمستقیم از تعالیم محمد غزالی بهرهمند شده و از او تأثیر پذیرفتهاست. سعدی از وی با عنوان امامِ مرشد یاد میکند. به عقیده برخی از سعدیشناسان از جمله ضیاء موحد، بررسی اندیشه سعدی بدون در نظر گرفتن آثار غزالی، به عنوان خاستگاه فکری و عقیدتی سعدی، میسر نیست. سعدی در یکی از حکایات گلستان، جایی که مناظره یکی از علما با یکی از ملاحده را نقل میکند، بلافاصله پس از ذکر ملاحده، عبارت لعنهم الله (خداوند لعنتشان کند) را مینشاند که تا حدی میتواند یادآور لحن شدیدی باشد که غزالی در ردیههای خود بر اسماعیلیه مینویسد. همچنین یکی دیگر از نشانههای تأثیر غزالی بر سعدی، حکایتی است که در آن سعدی دروغ مصلحت آمیز را به از راست فتنهانگیز میداند. این گفته، از کتاب احیاء علوم الدین برگرفته شدهاست.[۲]
ضیاء موحد، مهمترین تفاوت سعدی با محمد غزالی را عشق به فرهنگ و زبان فارسی میداند و بر این رای است که سعدی، برخلاف غزالی که در مورد اسماعیلیه فتواهای بسیار سنگینی دارد، چنین شدتی را از خود نشان نمیدهد.[۲]
از سنایی[ویرایش]
سنایی، نخستین شاعری است که به قالب غزل تشخص بخشید. سعدی نیز در سرودن غزل به زبان سنایی توجه کامل داشتهاست. بهطور خاص، سنایی اولین شاعری بود که در غزل، بهطور جدی تخلص را بهکار برد و چنانکه میدانیم، سعدی هم کاربرد تخلص در غزل را تکرار کردهاست.[۵۲] سعدی در چندین قسمت از ترجیعبند مشهور خود،[۵۸] از غزلیات سنایی -با همان وزن و قافیه- استقبال کردهاست. با مقایسه اشعار این دو شاعر، میتوان دریافت که سعدی، سبکی را به کمال رسانده که سنایی شروع کردهاست.[۴۳]
علیرغم پیروی سعدی از زبان سنایی در سرودن غزل، نظر سنایی در مواردی مورد تعرض و انتقاد سعدی واقع شدهاست؛ چنانکه سنایی در جایی به تمثیل گفته: خفته را خفته کی کند بیدار؟[۵۹] اما سعدی چنین معنایی را باطل دانسته و به شعر[۶۰] گفتهاست که حتی از نوشتهای بر دیوار هم میتوان پند آموخت.[۴۳]
از انوری[ویرایش]
انوری مانند سعدی از نبوغ زبانی برخوردار بوده است؛ وی به زبان محاوره نزدیک شدهبود و از آرایههای ادبی پیچیده پرهیز میکرد.[۵۲] این تکامل زبانی، تأثیر بارزی بر اشعار سعدی داشت؛ بهطوریکه بسیاری از غزلهای انوری را استقبال کردهاست.[۴۳] توجه دقیق و مداوم سعدی به دیوان انوری و بهرهگیری از زبان و سبک او، بهخصوص در قصیده، انکارناپذیر است. هرچند که ضیاء موحد، سعدیشناس، معتقد است که در تأثیر گرفتن سعدی از غزل عاشقانه انوری نباید اغراق کرد،[۵۲] اما سیروس شمیسا، استاد ادبیات فارسی، سعدی را در غزل تابع تمام عیار انوری میداند. از نظر وی، سعدی هم به زبان ساده و همهفهم انوری توجه داشته و هم به پیروی از او، از عشق صوری و زمینی مبتنی بر سوز و گداز و وصال و فراق سخن گفتهاست.[۶۱]
میراث[ویرایش]
تأثیرگذاری بر زبان فارسی[ویرایش]
شواهدی وجود دارد که کلام سعدی، در زمان حیات و همچنین پس از مرگ وی، در هرکجا که به زبان فارسی سخن میگفتهاند، شناختهشده بود.[۶۲] سعدی در زمان حیات خود به عنوان سخنور و شاعر، شهرت زیادی پیدا کرد و حتی در هندوستان، آسیای صغیر و آسیای میانه نیز او را میشناختند و اشعارش را میخواندند.[۶۳][۹] ابن بطوطه در گزارش سفر خود به چین، از امیرزاده شهر خنسا مینویسد که به شعر و موسیقی فارسی علاقه زیادی داشت و در محفل او آوازی به زبان فارسی خوانده میشد. این آواز آنقدر تکرار شد که ابن بطوطه آن را از بر شد و آن را گزارش کرد:[۶۲]
تا دل به مهرت دادهام | در بحر غم افتادهام | |
چون در نماز استادهام | گویی به محراب اندری |
امروز میدانیم که این شعر، از سعدی است و به عبارتی، دایره نفوذ شعر سعدی تا چین هم گسترش داشتهاست.[۶۲] یادداشتهای ابن بطوطه همچنین نشان میدهد که زمزمه اشعار سعدی در بین ملوانان چینی نیز مرسوم بودهاست.[۶۴]
بهنظر میرسد که سعدی از عالمگیر بودن شعر و کلام خود آگاه بوده؛ چنانکه در جایی مدعی میشود:[۶۲]
شنیدهام که مقالات سعدی شیراز | همیبرند به عالم چو نافه ختنی |
کلام سعدی تأثیر انکارناپذیری در زبان و ادبیات فارسی داشتهاست، آنچنانکه شباهت قابل توجهی بین زبان فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. محمدعلی فروغی در این باره میگوید:[۳۳]
«گاهی شنیده میشود که اهل ذوق اعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفتهاست، ولی حق این است که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن نگفتهاست؛ بلکه ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم؛ یعنی سعدی شیوه نثر فارسی را چنان دلنشین ساخته که زبان او زبان رایج فارسی شدهاست.»
شعر و نثر سعدی، همواره بهعنوان یکی از منابع متداول برای آموزش زبان فارسی مطرح بودهاست. کتاب گلستان، سالیان زیادی به عنوان منبع آموزشی برای مکتبخانهها و مدرسهها مورد استفاده واقع میشدهاست.[۴۳][۳۶] به گفته ادوارد براون، ایرانشناس مشهور بریتانیایی، طی شش قرن و نیم، هرجا به تحصیل زبان فارسی پرداخته شده، نخستین کتابهایی که به دست محصل دادهاند، آثار سعدی بودهاست.[۳۳]
تکههای بسیاری از شعرها و حکایتهای سعدی در فارسی امروز بهصورت اصطلاح یا ضربالمثل بهکارمیرود.[۳۳] تنها از کتاب گلستان، بیش از ۴۰۰ عبارت به عنوان ضربالمثل وارد زبان فارسی شدهاست.[۵۲] از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مشک آن است که خود ببوید…
- ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی، کاین ره که تو میروی به ترکستان است
- ... ادب از که آموختی؟ از بیادبان
- از کوزه همان برون تراود که در اوست
- آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟
این ویژگی، تنها مختص گلستان نیست و در همه آثار سعدی ملاحظه میشود؛ چنانکه به نظر خطیب رهبر، بیش از ۸۰۰ مورد از غزلهای وی نیز جنبه ضربالمثل یافتهاست.[۴۴]
سعدی در زمان حیات و پس از مرگ، مورد توجه بسیاری از شاعران فارسی زبان قرار گرفت.[۶۱] همام تبریزی و نزاری قهستانی، شاعران هم عصر سعدی بودند که به وی ارادت میورزیدند و از او تأثیر میپذیرفتند.[۳۰] از همام تبریزی بیش از دویست غزل بر جای مانده که در بیش از هشتاد غزل با غزلیاتی از سعدی هموزن یا همقافیه است.[۶۵] امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی دو شاعر فارسیسرای هندی معاصر سعدی بودند که در سرایش غزل از سعدی پیروی میکردند.[۹] پیروی امیرحسن دهلوی از سعدی به حدی است که به وی سعدی هندوستان لقب دادهاند.[۶۱] سیف فرغانی شاعر فارسیگوی دیگری است که در عصر سعدی و در آقسرا در آسیای صغیر میزیست. وی شیفته غزلیات سعدی بود و برخی از غزلیات سعدی را پاسخ گفتهاست. وی همچنین چندین قصیده در ستایش سعدی سروده و وی را سلطان سخن قلمداد کردهاست.[۹]
تأثیر سعدی بر حافظ نیز کاملاً مشهود است؛ وی عروض خود را بر بر مبنای اشعار سعدی گذاشته و حدود ۳۰ غزل با وزن و قافیه غزلیات سعدی سرودهاست. همچنین در اشعار حافظ، موارد بسیاری از تضمین از اشعار سعدی بهچشم میخورد.[۶۱]
همچنین تأثیرپذیری پروین اعتصامی از سبک شعری و اصطلاحات سعدی، به خوبی دیده میشود.[۶۶]
تأثیرگذاری بر غرب[ویرایش]
سعدی اولین شاعر ایرانی است که آثار او به یکی از زبانهای اروپایی ترجمه شده است. آندره دو ریه در سال ۱۶۳۴ میلادی قسمتهایی از گلستان را به زبان فرانسوی ترجمه کرد.[۶۷] دو دهه پس از ترجمهٔ او، یعنی در ۱۶۵۴، آدام اولئاریوس، ترجمهٔ کاملی از بوستان و گلستان را به زبان آلمانی منتشر کرد.[۶۸] نخستین ترجمه از گلستان سعدی به زبان انگلیسی، در سال ۱۸۸۸ میلادی توسط سر ریچارد برتون صورت گرفت.[۶۹]
ترجمه آثار سعدی به زبان فرانسوی و سپس دیگر زبانهای اروپایی، زمینه نفوذ ادبیات و اندیشه سعدی در غرب را ایجاد نمود؛ بهطوری که آثار سعدی، قبل از نوگرایان ایرانی، مورد توجه نوگرایان غربی قرار گرفت.[۵۲] نوگرایان فرانسوی در قرن هجدهم میلادی، آثار سعدی را نوعی انتقاد اجتماعی یافتهبودند که میتوانستند با توجه به ویژگیهای جامعه خود، از آن الگوبرداری کنند.[۶۷] سبک ظریف سعدی و توجه او به حکمت و خرد عملی، تأثیر مطلوبی بر خوانندگان اروپایی سعدی داشت و درک آثار او را برای مردم اروپا، بیش از هر شاعر فارسی دیگری تسهیل نمود.[۲۸]
فرانسه[ویرایش]
ژان دو لا فونتن یکی از مشهورترین حکایتنویسان فرانسوی است که در خلق آثار خود به کلیله و دمنه، انوار سهیلی و گلستان سعدی توجه داشتهاست. وی در برخی از آثار خود، بدون کموکاست از حکایات سعدی اقتباس کردهاست. ولتر، نویسنده مشهور عصر روشنگری در فرانسه، در بخشهایی از رمان فلسفی صادق، تحت تأثیر گلستان سعدی بودهاست. دنیس دیدرو، از نویسندگان بزرگ قرن هفدهم فرانسه است که آثار سعدی را ستایش کرده است. بهطور خاص، باب اول گلستان، در سیرت پادشاهان، مورد توجه وی قرار داشتهاست. دیدرو نیز، دیباچه و برخی از حکایات گلستان را به زبان فرانسوی ترجمه کردهاست.[۶۷] ویکتور هوگو و آندره دوریه نیز از جمله متفکران و ادیبان غربی بودند که از سعدی متأثر شدند و در ستایش وی مقاله منتشر کردهاند.[۵۲]
لازار کارنو، ریاضیدان مشهور فرانسوی، به سعدی علاقه خیلی زیادی داشت. این علاقه به حدی بود که نام سعدی را بهعنوان نام میانی فرزندان خود برگزید. فرزند وی نیکولا سعدی کارنو، پدر علم ترمودینامیک و نوه وی ماری فرانسوا سعدی کارنو، رئیس جمهور فرانسه در سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۹۴ است، که نام میانی هردو به افتخار سعدی انتخاب شدهاست.[۶۷]
آلمان[ویرایش]
گوته، شاعر بلندآوازه آلمانی، یکی از شاعران اروپایی است که در خلق آثار خود به ادبیات شرقی و بهطور خاص، ادبیات فارسی توجه ویژهای داشت.[۷۰] گوته، سعدی را میشناخته و در خلق آثار خود از سعدی تأثیر پذیرفتهاست.[۷۱] یکی از کتابهای وی با نام دیوان غربی-شرقی، اگرچه بهطور کاملاً مشهود تحت تأثیر اشعار حافظ سرودهشده و در هیچ کجای کتاب نامی از سعدی برده نشده؛[۶۸] اما بخشهایی از آن نیز حاوی اشعاری است که از بوستان و گلستان سعدی اقتباس شدهاست.[۷۰][۶۸] یکی از این اقتباسها، داستان قطره بارانی است که با دیدن دریا، خود را ناچیز میشمارد و به سبب این فروتنی، صدفی او را در بر میگیرد و تبدیل به یک مروارید میشود.[۷۰] این داستان، عیناً از قطعهای با مطلع «یکی قطره باران ز ابری چکید…» در بوستان اقتباس شدهاست. گوته، این دیوان خود را با نقل فارسی و ترجمه آلمانی یکی از اشعار گلستان به پایان میبرد.[۷۰]
آمریکا[ویرایش]
رالف والدو امرسون، شاعر آمریکایی قرن نوزدهم میلادی است. وی به فرهنگ و زبانهای شرقی از جمله فارسی و عربی علاقه داشت و به واسطه مطالعه ترجمه آلمانی گلستان، با سعدی آشنا شد. وی مقالاتی در مورد سعدی نوشته و منتشر کردهاست. در اشعار او نیز میتوان عباراتی یافت که تحت تأثیر گلستان سعدی سرودهشدهاست.[۷۲]
شعر بنیآدم[ویرایش]
شعر بنیآدم، قطعه شعر مشهوری است که از سعدی بر جای ماندهاست. این قطعه شعر، به دلیل مضمون انسان دوستانهای که دارد مورد توجه زیادی واقع شده است. اصل شعر از قرار زیر است:
بنی آدم اعضای یک پیکرند | که در آفرینش ز یک گوهرند | |
چو عضوی بدرد آورد روزگار | دگر عضوها را نماند قرار |
این شعر به زبان انگلیسی اینطور ترجمه شده است:[۷۳]
In creation of one essence and soul.
If one member is afflicted with pain,
Other members uneasy will remain.
If you have no sympathy for human pain,
The name of human you cannot retain.
در برخی از منابع فارسی و انگلیسی[۷۳] گزارش شده که این شعر بر سردر ورودی تالار ملل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک با خط نستعلیق طلاکوب[۷۴] نقش بستهاست؛ ولی این ادعا درست به نظر نمیرسد و عکسی نیز از این شعر بر سردر نامبرده دیده نشدهاست.[۷۵] بر اساس اظهار نظر محمدجواد ظریف، دیپلمات ایرانی که به مدت ۵ سال نماینده ایران در مقر سازمان ملل متحد بوده است، شعر سعدی نهتنها با خط نستعلیق فارسی، بلکه با مضمون انگلیسی یا لاتین هم در سازمان ملل متحد وجود نداشته است و نقل این داستان از اساس شایعه بوده است.[۷۵] همچنین کاووس حسنلی، مؤسس مرکز سعدیشناسی، وجود هر گونه لوح و یا سردری را با این اشعار از سعدی در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، رد میکند و معتقد است: «متأسفانه الان طوری شده که اگر این حرف را بزنیم، هیچکس باور نمیکند و مردم واقعاً فکر میکنند شعر سعدی در سردر سازمان ملل متحد نوشته شدهاست حال آنکه نه سردری و نه تابلویی با اشعار سعدی در سازمان ملل وجود ندارد.»[۷۴]
با این حال در سال ۱۳۸۴، از سوی ایران، فرشی از استاد صیرفیان به سازمان ملل متحد اهدا و در آن نصب شد که شعر بنیآدم در آن نقش بسته بود.[۷۴] بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد در سخنرانی سال ۲۰۱۲ خود در تهران با اشاره به نصب شدن این فرش در تالار ورودی سازمان ملل به عنوان هدیهای از سوی مردم ایران، شعر بنی آدم را خواند و آن را سخنانی اعجاب آور توصیف کرد.[۷۶]
با توجه به بررسیهای انجام شده توسط مصطفی دبیری، کارمند بازنشسته سازمان ملل متحد در ژنو، دو بیت اول از این قطعه مشهور سعدی را نخستین بار، حسین علا در سخنرانی خود در سومین جلسه دوازدهمین اجلاس جامعه ملل در شهریور ۱۳۲۰ قرائت کرد. سخنرانی وی در دفاع از قطعنامهای بهمنظور حمایت از مصیبتزدگان سیل در کشور چین ایراد شدهبود.[۷۷]
این شعر در پیام فارسی که در مجموعهٔ پیامهای فضاپیمای ویجر (در مجموع، پیامهایی به ۵۵ زبان)[۷۸] برای فضاهای دوردست فرستاده شدهاست، بهعنوان پیام برگزیده شدهاست.[۷۹] (شنیدن پیام فارسی برای ساکنان فضا از وبگاه ویجر، ناسا) باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده نیز در پیام نوروزی سال ۲۰۰۹ این بیت از سعدی را قرائت کرد.[۸۰]
دیدگاههای منتقدان[ویرایش]
با آغاز جنبش مشروطه در ایران، انتقاد از سعدی در میان برخی از منورالفکران و روشنفکران رواج یافت. منتقدان، عموماً آموزههای اخلاقی و حکمی سعدی را کهنه و ناسازگار با هنجارهای اجتماعی جدید قلمداد کرده و مورد نقد قرار دادهاند.[۸۱] در این روزگار که نبردی بین سنت و مدرنیته شکل گرفته بود، سعدی به عنوان یکی از نمادهای سنت مورد هجمه نوگرایانی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی، میرزا آقاخان کرمانی و دیگران قرار گرفت.[۵۴]
گروهی از منتقدان، آثار سعدی را دچار تناقض و فاقد نظم سیستماتیک میدانند؛ بهطور مثال علی دشتی در کتاب قلمرو سعدی، اطلاق کتاب اخلاقی به گلستان را مورد تردید قرار میدهد؛ چراکه برخی از حکایات آن را فاقد هرگونه نکته تربیتی و برخی را حتی مخالف اصول اخلاقی میشمرد. به عقیده وی، هرچند که نکات اخلاقی و پند و اندرز بهوفور در گلستان بهچشم میخورد، اما این کتاب -برخلاف دیگر کتابهایی که بهعنوان کتاب اخلاق شناختهمیشوند- فاقد یک سیر مدون برای تبیین اصول اخلاقی از جهات و زاویههای مختلف است.[۴۳] دشتی، اگرچه به برخی -از دیدِ وی- تناقضگوییها در آثار وی اشاره میکند اما سخنوری سعدی را میستاید[۳۳][۸۱] و خود را منتقد سعدی یا گلستان نمیداند؛ چنانکه در کتاب قلمرو سعدی مینویسد: هدف انتقاد گلستان نیست، بلکه طرز پذیرش گلستان است… اگر گلستان را چنانکه هست قبول کنند؛ یعنی مجموعه ملاحظات و لطایف، و پند و موعظه و بیان اوضاع روحی و اخلاقی زمان… دیگر ایرادی باقی نمیماند.[۴۳]
گروهی دیگر از منتقدان نیز با تکیه بر برخی از حکایتها و اشعار سعدی، دیدگاههای وی را مبتنی بر برخی از ضدارزشهای امروزی؛ مانند جبرگرایی، عدم برابری حقوق اجتماعی زن و مرد و مواردی از این دست میدانند.[۸۱]
احمد کسروی یکی از منتقدان جدی سعدی به شمار میآید. وی اصولاً حرفه شاعری را کاری بیهوده و ضداجتماعی میدانست و دربارهٔ بیشتر شاعران ایرانی بدگویی میکرد و بعضاً دشنام میداد.[۸۲] وی تیر نقد را به سمت گرایشهای جنسی سعدی نیز نشانه گرفته و او را از این منظر مورد سرزنش قرار دادهاست.[۸۳] این موضوع، مورد اشاره علی شریعتی نیز واقع شدهاست. وی در کتاب زن در چشم و دل محمد (که برگرفته از یکی از سخنرانیهای اوست) در جایی که شواهدی مبنی بر روابط جنسی همجنسگرایانه در در گذشته ارائه میکند، به استناد برخی از حکایات سعدی از جمله حکایت مسجد جامع کاشغر و حکایت قاضی همدان، به روابط عاشقانه سعدی با پسران اشاره و آن را تقبیح میکند.[۸۴] میرزا آقاخان کرمانی ابیات عاشقانهٔ سعدی را مورد نقد اخلاقی قرار دادهاست.[۸۵]
اسماعیل خویی بر گرایشهای سازشکارانه و محافظهکارانهٔ سعدی انگشت گذاشته و از این لحاظ، وی را شایستهٔ نقد میبیند.[۸۶] علی شریعتی نیز عافیتجویی سعدی را در زمانهٔ حملهٔ مغولان نکوهیده و شخصیت مولانا شاعر همعصر او را در مقابل ستوده است.[نیازمند منبع]
بخشی از دیدگاههای انتقادی که متوجه آثار سعدی شده، از جانب شاعران نوپرداز بوده که تلقی متفاوت و جدیدی از شعر و فرم پردازش آن داشتهاند. احمد شاملو، شاعر نوپرداز معاصر، سعدی را اگرچه ناظم بزرگی میدانست؛ اما معتقد بود که آثار وی با معیارها و استنباط امروزی از شعر، مغایرت دارد.[۸۷] وی معتقد بود که سعدی تابع احساس نیست و عمیق نمیاندیشد؛ بلکه صرفاً مطالب را به زیبایی بیان میکند.[۸۷] از نظر نیما یوشیج، شاعر در پرداخت غنایی شعر باید به جای گفتن، نشان دهد.[۶۳] درحالی که به عقیده وی، اشعار سعدی فاقد چنین ظرافتی در خلاقیت معنایی و مفهومی است؛[۸۸] مثلاً به جای این که اندوه را غیرمستقیم به تصویر بکشد، مستقیماً به سراغ واژگانی نظیر ناله، گریه، روز وداع و عبارتهایی از این دست رفتهاست.[۶۳]
همایون کاتوزیان، تاریخنگار و منتقد ادبی معاصر، حجم انتقادات و تبلیغات منفی نوگرایان معاصر به اشعار سعدی در سالهای بعد از ۱۳۲۰ را به حدی وسیع میداند که بسیاری از افراد بی آن که شعری از سعدی بخوانند، آثار او را مزخرف قلمداد میکردند. وی از این جریان به عنوان یکی از پدیدههای عجیب قرن بیستم در ایران یاد میکند و آن را «پدیده سعدیکُشی در ایران» مینامد. البته لازم است ذکر شود که حتی در این دوران نیز بزرگانی مانند فروغی، بهار و دیگران به سعدی ارادت میورزیدند.[۸۲]
یادبود و بزرگداشت[ویرایش]
آرامگاه[ویرایش]
آرامگاه سعدی در شمال شرقی شیراز، در دامنهٔ کوه پهندژ و در کنار باغ دلگشا واقع شدهاست.[۶۲] این مجموعه با عنوان سعدیه نیز نامیده میشود.
محل دفن سعدی، خانقاهی بود که او در سالهای پایانی حیات خود در آن میزیست. این خانقاه، در نزدیکی سرچشمههای نهر رکنآباد واقع شدهبود.[۸۹] در سال ۹۹۸ هجری قمری به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، بنای خانقاه شیخ تخریب شد.[۹۰]
در سال ۱۱۸۷ هجری قمری به دستور کریمخان زند، یک ساختمان آجری در آنجا بنا شد که شامل ۲ طبقه بود؛ طبقهٔ پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشد و مزار سعدی در محفظهای چوبی در اتاق شرقی راهرو قرار داشت.[۹۰]
این بنا و محوطه آن در اثر مرور زمان رو به زوال گذاشت و در دهه ۱۳۲۰ عملاً به بنایی مخروبه و کثیف و زیستگاه مگسها تبدیل شد.[۹۱] در این سال، با توجه به اتمام بنای حافظیه، علی اصغر حکمت، رئیس وقت انجمن آثار ملی ایران، به فکر احداث بنایی جدید و مناسب افتاد.[۹۱] با تلاشهای وی، طراحی و ساخت این عمارت جدید، بر عهده محسن فروغی، معمار ایرانی و علی صادق گذاشته شد؛[۹۰] هرچند آندره گدار، معمار فرانسوی نیز بازدیدهایی از آن داشتهاست.[۹۱] کلنگ احداث این بنا در سال ۱۳۲۷ به دست اشرف پهلوی زدهشد.[۹۱] این بنا با صرف هزینه ۹۸۰ هزار تومان،[۹۰] در سال ۱۳۳۱ آماده و در روز یازدهم اردیبهشت همان سال با حضور شاه وقت و دکتر حسابی، وزیر وقت فرهنگ، افتتاح شد.[۹۱]
معماری بنای جدید سعدیه، با استفاده از عناصر معماری ایرانی صورت گرفتهاست؛ این بنا از یک ایوان ستوندار بلند و یک رواقِ کشیده تشکیل شدهاست. رواق و ایوان بهصورت L جانمایی شدهاند. در محل برخورد ایوان و رواق، که مزار سعدی در آن قرار دارد، یک گنبد از کاشی فیروزهای تعبیه شدهاست. آب قنات نیز در آبنمای موسوم به حوض ماهی در زیرزمین مجموعه جریان دارد.[۹۲] این مجموعه در سال ۱۳۵۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.[۹۰]
روز سعدی[ویرایش]
مرکز سعدیشناسی، از سال ۱۳۸۱ خورشیدی، روز ۱ اردیبهشت را روز سعدی، اعلام کرد و در اول اردیبهشت ۱۳۸۹ خورشیدی، در «اجلاس شاعران جهان» در شیراز، نخستین روز اردیبهشت، از سوی نهادهای فرهنگیِ داخلی و خارجی، بهعنوان «روز سعدی» نامگذاری شد.[۹۳]
مدیر مرکز سعدیشناسی در اعلام برنامههای روز سعدی گفت:
اول اردیبهشتماه هر سال در شیراز و برخی از شهرهای ایران و جهان فرصت مغتنمی برای گلگشت در بوستان و گلستان سعدی شیراز فراهم میشود و اندیشمندان و سعدیپژوهان، سعدیدوستان و هنرمندان هریک به فراخور دانش و ذوق خویش، به کلام و نوا و رنگ و نمایش از سعدی میگویند و عشق و حکمت و نیکپنداری او را ارج مینهند.[۹۴]
پول ملی[ویرایش]
سکههای پانصد ریالی برنزی ایران از سال ۱۳۸۷ خورشیدی به نقش آرامگاه سعدی مزین شدهاست.[۹۵] همچنین طرح پشت اسکناس دههزارتومانی (یکصدهزارریالی) نمایی از مقبرهٔ سعدی در شیراز میباشد.[۹۶] گفتنی است که چاپ مصرع اول این شعر برروی اسکناسهای یکصدهزار ریالی در سال ۱۳۸۹، موجب واکنشهای رسانهای گردید و روایت صحیح این بیت، از فرهنگستان زبان و ادب فارسی استعلام شد.[۹۷][۹۸][۹۹]
مجسمه[ویرایش]
در سال ۱۳۳۰، با ابتکار و پیگیری علی اصغر حکمت، رئیس وقت انجمن آثار ملی ایران، مجسمه بزرگی از سعدی ساخته و در میدان سعدی شیراز در نزدیکی دروازه اصفهان نصب و در سال ۱۳۳۱ همزمان با افتتاح آرامگاه سعدی، رونمایی شد.[۹۱] این مجسمه اثر ابوالحسن صدیقی، نقاش و مجسمهساز برجستهٔ ایرانی است و از جنس سنگ مرمر ساختهشدهاست.[۹۱] کار ساخت این مجسمه که بیش از سه متر ارتفاع دارد، یک سال و نیم به طول انجامیدهاست.[۹۱] نصب این مجسمه در ابتدا با مخالفت و اعتراض برخی از متشرعین شیراز همراه بوده که آن را خلاف احکام اسلام میدانستند؛ منتها با وساطت علمای شیراز این اعتراضات خاتمه پیدا کرد.[۹۱]
علت انتخاب این محل برای نصب مجسمه سعدی، واقع شدن این محل در مبدأ ورود مسافران به شیراز بود.[۹۱] اما به مرور زمان، با ساخته شدن مسیرهای جدید، مسافران کمتر این مسیر را انتخاب میکردند و این مجسمه امروز کمتر در معرض دید مسافران قرار دارد.[۱۰۰]
این مجسمه تا اواسط دهه ۱۳۷۰ در این میدان واقع بود اما با برچیده شدن تدریجی میدان، مجسمه به میدان پیرنیا انتقال دادهشد.[۱۰۰]
منبعشناسی[ویرایش]
تاکنون، در مورد سعدی، منابع کمی به زبان فارسی گردآوری شدهاست. از زمان سعدی تا حدود سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی، آثاری که به سعدی اشاره میکنند از کلیگویی و داستانسرایی فراتر نمیروند.[۱۰۱] در مورد سعدی، منابع و شواهد بیرونی چندانی وجود ندارد و بههمین دلیل، محققان اغلب به شواهد درونی؛ یعنی آثار خود سعدی روی میآورند و تلاش میکنند زندگی وی را از نوشتههای خودش -به خصوص بوستان و گلستان- استخراج نمایند.[۱۰] با این حال، یکی از راههای کسب اطلاعات درباره سعدی، مطالعه روزگار و زمانه اوست که با حمله مغول به ایران همزمان بودهاست. بهطور مثال تاریخ جهانگشا، تاریخ وصاف و جامعالتواریخ سه اثر دست اول در مورد تاریخ این دوران هستند.[۱۰۲] در عین حال میتوان از برخی تذکرهها، سفرنامهها و مقدمههای نگاشتهشده بر آثار او نیز اطلاعاتی در مورد زندگانی سعدی بهدست آورد.
منابع تاریخی درباره زمانه سعدی[ویرایش]
برخی از منابع تاریخی، اگرچه مستقیما از سعدی نام نبردهاند، اما وقایع تاریخی قرن هفتم هجری را، که با حمله مغول به ایران و پایان حکومت خوارزمشاهیان و خلافت عباسیان مصادف بود، گزارش کردهاند. کتاب تاریخ جهانگشای عطاملک جوینی که وزیر هلاکوخان و معاصر سعدی بود، وقایع زمان ایلخانان را به تصویر کشیده است. تاریخ وصاف را می توان ادامه تاریخ جهانگشای دانست که به قلم شرفالدین عبداللّه شیرازی نوشته شدهاست.[۱۰۳] چکیدهای از تاریخ تیرههای مغول و ترک و تاریخ فرمانروایی چنگیزخان و جانشینان او در کتاب جامعالتواریخ به قلم رشیدالدین فضلالله همدانی آمدهاست.[۱۰۴] همچنین کتابهای الکامل فی التاریخ به قلم ابن اثیر، معجمالبلدان اثر یاقوت حموی و طبقات ناصری نوشته منهاج سراج اطلاعات مهمی در خصوص چگونگی حمله مغول و استیلای آنها بر سرزمین ایران را ارائه مینمایند.[۱۰۵]
منابع اولیه درباره سعدی[ویرایش]
- مقدمه کلیات سعدی
اولین نسخۀ کلیات سعدی که امروزه در دسترس است، نسخهای است که علی بن احمد بیستون ۳۵ سال پس از درگذشت سعدی یعنی در سال ۷۲۶ هجری نوشتهاست. وی در خصوص چگونگی گردآوری و تنظیم دیوان توضیح میدهد و از نوشتههای وی چنین بر میآید که پیش از وی نسخههای دیگری از کلیات سعدی وجود داشتهاست. وی در این مقدمه، نام کامل سعدی را مولانا و شیخالشیوخ فی عهده و قدرهالمحققین افصح المتکلمین مفخر السالکین مشرف (شرف) المله و الحق و الدین مصلح الاسلام و المسلمین شیخ سعدیشیرازی قدس سره ذکر کرده است.[۹]
- مجمعالآداب
کتاب مجمعالآداب فی معجمالالقاب، اثر ابن فوطی، مورخ و راوی حدیث در قرن هفتم و هشتم هجری است که شرح حال افراد گوناگون در مکانها و زمانهای مختلف را شامل میشود. بخش زیادی از این کتاب از میان رفتهاست و بخش باقیمانده مشتمل بر نزدیک به ۶۰۰۰ شرح حال است. این کتاب، طیف گستردهای از شرححالها، از پیامبران گرفته تا معاصران ابن فوطی را در بر دارد. با توجه به مطالب موجود در این کتاب میتوان دریافت که وی شاهد صحنههای تاریخی مهمی از جمله سقوط بغداد به وسیله هولاکو بودهاست. [۱۰۶] ابن فوطی، معاصر سعدی بوده و با وی ارتباط داشتهاست. وی در سال ۶۶۰ هجری، نامهای به سعدی مینویسد و بعضی از اشعار عربی او را درخواست میکند. مجمعالآداب، قدیمیترین مأخذی است که نام و نسب سعدی در آن بیان شده[۹] و از سعدی با عنوان سعدی الشیرازی الشاعر العارف یاد شدهاست.[۲۱] با این حال، ذبیحالله صفا گزارش ابن فوطی را خالی از اشکال نمیداند.[۹]
- صفوةالصفا
ابن بزاز عارف و نویسندهٔ سدهٔ هشتم و نویسندهٔ کتاب صفوةالصفا است که در آن سرگذشت شیخ صفیالدین اردبیلی و خانوادهٔ او را روایت کرده است.[۱۰۷] در فصل چهارم از این کتاب که در سال ۷۵۹ هجری قمری نوشته شده است، داستان دیدار و صحبت شیخ صفی با سعدی تشریح شده است.[۲۰]
- شدالازار
کتاب شدالازار فی حط الاوزار عن زوار المزار در سال ۷۹۱ هجری قمری به قلم جنید شیرازی، شاعر و واعظ شیرازی نوشته شدهاست. این کتاب، راهنمای مزار افراد مشهوری است که در شیراز دفن شدهاند.[۱۰۸] آخرین فرد از فهرست این کتاب، سعدی است که سال مرگ وی ۶۹۱ هجری قمری[۱۰۹] و محل دفن وی قبرستان مصلی روایت شدهاست.[۱۰۸] در این کتاب، علاوه بر توصیف ویژگیهای سعدی، مقبرۀ وی نیز توصیف شدهاست.[۱۱۰] نویسنده، بیشتر اشعار سعدی را در فضای تصوف و دربارۀ مراحل و آفات طریق سلوک میداند و گزارش میکند که سعدی بسیاری از شیوخ و بزرگان زمان خود را ملاقات کرده و خود نیز صاحب کراماتی نیز بود.[۲۱]
- الحوادثالجامعه
کتاب الحوادثالجامعه، کتابی است که توسط مولفی ناشناس به زبان عربی نوشته شده و در آن حوادث و رویدادهای سده هفتم هجری قمری در سرزمینهای اسلامی روایت شدهاست. البته بخشهایی از این کتاب که به سالهای ۶۰۰ تا ۶۲۵ می شود، از میان رفتهاست. تا مدتی گمان میرفت ابن فوطی مولف این کتاب باشد، اما امروز این نظر رد شده و مولف این کتاب ناشناس باقی ماندهاست. این کتاب یکی از منابع مهم در مورد چگونگی حمله مغول به ایران محسوب میشود و علاوه بر این، رویدادهای تاریخی دیگری از جمله سقوط بغداد به دست هلاکو، سقوط اسماعیلیان، مناسبات خوارزمشاهیان و وقایع اداری و اجتماعی در بغداد در آن تشریح شدهاست.[۱۱۱] این کتاب تاریخ وفات سعدی و ارتباط سعدی با ابن جوزی را گزارش کرده است.[۱۱۲]
- سفرنامه ابن بطوطه
سفرنامه ابن بطوطه کتابی است که در قرن هشتم هجری نوشته شدهاست.[۱۱۳] ابن بطوطه، سیاح مراکشی در این سفرنامه مشاهدات خود را در طی سی سال سفر به نقاط مختلف جهان اسلام (از جمله ایران) بازگو کردهاست.[۱۱۴] وی حدوداً سی و پنج سال پس از درگذشت سعدی، از شیراز و آرامگاه سعدی بازدید و مشاهدات خود را گزارش میکند.[۸۹] گزارش وی از سفرش به چین نشان میدهد که دایره نفوذ شعر سعدی تا چین هم گسترش داشتهاست.[۶۲][۶۴]
- نفحاتالانس
نفحاتالانس عنوان کتابی است از جامی، شاعر و عارف قرن نهم هجری که در سال ۸۸۳ هجری قمری نوشته شدهاست. در این کتاب، تعدادی از افراد سرشناس از جمله علما و عرفا معرفی شدهاند.[۱۱۵] بخشی از این کتاب به شرح حال کوتاهی از سعدی میپردازد و از جمله مصاحبت او با شهابالدین عمر سهروردی در آن نقل شدهاست. برخی از مطالب این کتاب در مورد سعدی، از کتاب شدالازار نقل شدهاست.[۱۱۶]
- تذکرةالشعرا
تذکرةالشعرا کتابی است از دولتشاه سمرقندی که در اواخر قرن نهم هجری قمری نوشته شده است. این کتاب به شرح حال شعرای پارسیگو اختصاص دارد که به لحاظ تاریخی به هفت طبقه تقسیم شدهاند.[۱۱۷] در فصل (طبقه) چهارم شرح حالی از سعدی[۱۱۸] و توصیفی از مقبرۀ وی آمدهاست.[۱۱۰] دولتشاه در این کتاب، اشعار سعدی را نشاندهنده حقیقت و طریقت میداند[۲۱] و کراماتی به او نسبت میدهد.[۱۱۶]
منابع معاصر درباره سعدی[ویرایش]
در دوران معاصر، کتابها و مقالات متعددی درباره سعدی منتشر شده است. لغتنامه دهخدا به چند اثر برجسته معاصر در این باب ارجاع داده است که عبارتند از[۱۱۹]:
- تاریخ ادبیات ایران نوشته صادق رضازاده شفق
- بحث در باب سعدی (یا در چاپهای بعدی: تحقیق درباره سعدی) نوشته هنری ماسه
- تاریخ ادبیات ایران جلد دوم (از فردوسی تا سعدی) و جلد سوم (از سعدی تا جامی) نوشته ادوارد براون
- سبک شناسی جلد اول، دوم و سوم نوشته محمدتقی بهار
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ فرهنگ فارسی معین، ج. ۵، ص. ۷۸۹
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ ۲٫۸ موحد، ضیاء. «فصل سوم: زمانه سعدی». در سعدی. تهران: انتشارات نیلوفر، 1392 (چاپ پنجم). 48 تا 73. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷.
- ↑ زرینکوب، روزگاران، ۵۷۴.
- ↑ زرینکوب، روزگاران، ۵۲۶.
- ↑ سید ضیاءالدین سجادی، مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف، 102.
- ↑ سید ضیاءالدین سجادی، مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف، 106.
- ↑ electricpulp.com. “SAʿDI – Encyclopaedia Iranica”. Retrieved 2017-04-09.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ابراهیمی دینانی, غلامحسین. «سعدی و اشعریه». سعدی شناسی (دفتر دوم) (مرکز سعدی شناسی), اردیبهشت 1378.
- ↑ ۹٫۰۰ ۹٫۰۱ ۹٫۰۲ ۹٫۰۳ ۹٫۰۴ ۹٫۰۵ ۹٫۰۶ ۹٫۰۷ ۹٫۰۸ ۹٫۰۹ ۹٫۱۰ ۹٫۱۱ ۹٫۱۲ ۹٫۱۳ ۹٫۱۴ ۹٫۱۵ ۹٫۱۶ ۹٫۱۷ ۹٫۱۸ ۹٫۱۹ ۹٫۲۰ ۹٫۲۱ ۹٫۲۲ ۹٫۲۳ ۹٫۲۴ ۹٫۲۵ ۹٫۲۶ ۹٫۲۷ ۹٫۲۸ ۹٫۲۹ ۹٫۳۰ ۹٫۳۱ ۹٫۳۲ صفا، ذبیحالله. تاریخ ادبیات در ایران. ج. سوم. چاپ هفتم. تهران: انتشارات فردوس، 1369. 584 تا 622.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ موحد، ضیاء. «فصل دوم (تولد و وفات)». در سعدی. چاپ پنجم. انتشارات نیلوفر، ۱۳۹۲. ۳۴ تا ۴۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷.
- ↑ «بوستان سعدی، باب هفتم». گنجور. «مرا در نظامیه ادرار بود/شب و روز تلقین و تکرار بود»
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ ۱۲٫۵ بهار، محمدتقی. سبک شناسی. ج. سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر (سازمان کتابهای پرستو)، 1355. 111 تا 156.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ همایون کاتوزیان، محمدعلی. «فصل دوم: فرار سعدی از مدرسه؟». در سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز، 1393. 18 تا 37. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ شایگان، داریوش. پنج اقلیم حضور (فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ): بحثی دربارهٔ شاعرانگی ایرانیان. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، ۱۳۹۳. ۸۸.
- ↑ همایون کاتوزیان، محمدعلی. «فصل چهارم: سفرها و حضرهای سعدی». در سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز، 1393. 54 تا 75. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ متینی, جلال. «مقامه ای منظوم به زبان فارسی». ایران نامه (بنیاد مطالعات ایران دانشگاه تورنتو), ش. 12 (تابستان 1364): 705 تا 732.
- ↑ عالمی, سید محمدرضا. «سومنات». سخن تاریخ (جامعه المصطفی العالمیه), ش. 7 (زمستان 1388): 28 تا 40.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ ۱۸٫۴ همایون کاتوزیان، محمدعلی. «فصل سوم (گلستان و افسردگی سعدی)». در سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز، 1393. 38 تا 51. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ همایون کاتوزیان، محمدعلی. «فصل دوازدهم: سعدی و وزیران». در سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز، 1393. 221 تا 249. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ براون، ادوارد. از سعدی تا جامی؛ تاریخ ادبی ایران از نیمه قرن هفتم تا آخر قرن نهم هجری، عصر استیلای مغول و تاتار. ترجمهٔ علی اصغر حکمت. تهران: کتابخانه ابن سینا، 1339. 704 تا 707.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ امینی, ایمان و رضا الهی منش. «تحلیل رویکردهای عرفانی ـ اجتماعی سعدی شیرازی». پژوهشنامه مذاهب اسلامی (دانشگاه ادیان و مذاهب), ش. 5 (بهار و تابستان 1395): 103 تا 128.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ باستانی پاریزی, ابراهیم. «گذر سعدی از آبادان». چیستا, ش. 5 (دی 1360): 542 تا 553.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ ظهیری ناو, بیژن و شهلا شریفی. «چگونگی تأثیر تفکر اشاعره در گلستان سعدی». آینه معرفت, ش. 36 (پاییز 1392).
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ «مذهب حافظ و سعدی چه بوده است؟». پایگاه خبری تحلیلی صراط. ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲. بازبینیشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ ۲۵٫۳ ۲۵٫۴ ۲۵٫۵ ۲۵٫۶ ۲۵٫۷ ۲۵٫۸ ۲۵٫۹ همایون کاتوزیان، محمدعلی. «فصل نهم: من استاده ام تا بسوزم تمام». در سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز، 1393. 156 تا 180. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ ۲۶٫۳ موحد، ضیاء. «فصل پنجم (سعدی عاشق)». در سعدی. چاپ پنجم. تهران: انتشارات نیلوفر، 1392. 94 تا 120. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ «غزل شیرین سعدی از دیدگاه مرحوم آیتالله علی آقا قاضی». خبرگزاری تسنیم، 3 اسفند 1394. بازبینیشده در 26 فروردین 1396.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ همایون کاتوزیان، محمدعلی. «فصل دهم: در اخلاق درویشان». در سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز، 1393. 181 تا 201. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ شمیسا، سیروس. شاهدبازی در ادبیات فارسی. تهران: انتشارات فردوس، 1381. 143 تا 153.
- ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ ۳۰٫۲ ۳۰٫۳ ۳۰٫۴ ۳۰٫۵ ۳۰٫۶ ۳۰٫۷ حسن لی, کاووس. «حدیث خوش سعدی؛ نظری به زندگی، روزگار، اشعار و اندیشههای سعدی». کتاب ماه ادبیات (خانه کتاب), ش. 48 (پیاپی 162) (فروردین 1390).
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ ۳۱٫۲ صیادکوه, اکبر و آزاده نجفیان. «بررسی عنصر شخصیت در حکایتهای بوستان سعدی». بوستان ادب (دانشگاه شیراز) دوم, ش. 2 (پیاپی 58) (تابستان 1389).
- ↑ GOLESTĀN-E SAʿDI. Encyclopædia Iranica. Archived from the original on 26 January 2013. Retrieved 12 January 2012.
- ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ۳۳٫۲ ۳۳٫۳ ۳۳٫۴ ۳۳٫۵ داریوش شایگان. «سعدی: زمان اجتماعی اهل ادب». بخارا, ش. 98 (بهمن و اسفند 1392): 71 تا 85.
- ↑ ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ میلانی, عباس. «سعدی و سیرت پادشاهان؛ مدخلی بر بحث سعدی و تجدّد». ایران شناسی, ش. 41 (بهار 1378): 78 تا 100.
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ گودرزی, سلمان. «نگاهی به سبک گلستان سعدی و یکی از ویژگیهای واژگانی آن». فصلنامه علمی تخصصی پویش در آموزش علوم انسانی, ش. 1 (پاییز 1394).
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ ۳۶٫۲ ۳۶٫۳ ۳۶٫۴ ۳۶٫۵ ۳۶٫۶ کمالی سروستانی, کورش. «وین گلستان همیشه خوش باشد». روزنامه جام جم, 31 فروردین 1393.
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ حیدری, علی. «دگرگونی سعدی در غزل». پژوهشنامه ادب غنایی (دانشگاه سیستان و بلوچستان), ش. بیست و یکم (پاییز و زمستان 1392): 83 تا 102.
- ↑ سعدی، مصلح بن عبدالله. غلامحسین یوسفی. غزلهای سعدی. تهران: سخن، ۱۳۸۵. ص۴۵. شابک ۹۶۷-۳۷۲-۱۷۳-۶.
- ↑ موحد، ضیاء. «پیوست (مطایبات سعدی)». در سعدی. چاپ پنجم. تهران: انتشارات نیلوفر، 1392. 219 تا 232. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷.
- ↑ «هزلیات سعدی». پایگاه اطلاعرسانی شهر کتاب. ۲۴ فروردین ۱۳۹۲. بازبینیشده در 2017-08-22.
- ↑ ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ «همزمان با اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی، ترجمه «اشعار عربی سعدی» ارائه میشود». خبرگزاری کتاب ایران، ۳۱ فروردين ۱۳۹۰. بازبینیشده در 21 مرداد 1396.
- ↑ ریپکا، یان. «هشتم (مغولان)». در تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه. ترجمهٔ عیسی شهابی. چاپ چاپ سوم. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1385. 351 تا 357. شابک ۹۶۴-۴۲۵-۳۲۳-۹.
- ↑ ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ ۴۳٫۲ ۴۳٫۳ ۴۳٫۴ ۴۳٫۵ ۴۳٫۶ ۴۳٫۷ دشتی، علی. قلمرو سعدی. تهران: امیرکبیر، 1356.
- ↑ ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ ۴۴٫۲ ۴۴٫۳ صیادکوه, اکبر. «سفارشهای عنصرالمعالی در آیین شعر و شاعری، آویزه گوش سعدی». کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه یزد), ش. 22 (بهار و تابستان 1390): 79 تا 104.
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ یوسفی, عزیزه. «زبان سعدی در غزلیات». پژوهشنامه ادب حماسی (دانشگاه آزاد اسلامی), ش. 12 (زمستان 1390): 161 تا 174.
- ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ موحد، ضیاء. «فصل ششم (تاملاتی در سبک آثار سعدی)». در سعدی. چاپ پنجم. تهران: انتشارات نیلوفر، 1392. 120 تا 189. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷.
- ↑ خوئینی, عصمت و مهدی عیسی زاده. «اعجاز ایجاز با حذف اجزای مختلف کلام در گلستان سعدی». مطالعات و تحقیقات ادبی (دانشگاه خوارزمی), ش. 18 (بهار و تابستان 1394): 81 تا 98.
- ↑ یزدانپرست, حمید. «طنزپردازی سعدی شیرازی». اطلاعات حکمت و معرفت (موسسه اطلاعات), ش. 101 (شهریور 1393): 42 تا 43.
- ↑ هاشمی پور, مرتضی. «طنز فاخر سعدی». بخارا, ش. 31 (آذر 1382): 292 تا 295نقد کتاب «طنز فاخر سعدی» نوشته ایرج پزشکزاد
- ↑ ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ ۵۰٫۲ صفری, جهانگیر و سید جمال الدین مرتضوی. «بررسی تخلص در غزلیات سعدی». پژوهشهای ادبی (انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی), ش. 40 (تابستان 1392): 89 تا 108.
- ↑ نظری, نجمه و آذر اسدی. «مقایسه آموزههای تعلیمی در شاهنمامه فردوسی با بوستان سعدی». پژوهشنامه ادبیات تعلیمی (دانشگاه آزاد اسلامی), ش. 26 (تابستان 1394): 157 تا 180.
- ↑ ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ ۵۲٫۲ ۵۲٫۳ ۵۲٫۴ ۵۲٫۵ ۵۲٫۶ ۵۲٫۷ موحد، ضیاء. سعدی. چاپ پنجم. انتشارات نیلوفر، ۱۳۹۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷.
- ↑ تجلیل, جلیل و حسین فامیلیان سورکی. «سعدی تالی فردوسی». فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تهران) 56, ش. 2 (پیاپی 175) (پاییز 1384): 1 تا 7.
- ↑ ۵۴٫۰ ۵۴٫۱ سرافرازی, عباس و علی باغدار دلگشا. «بازنگری جایگاه سعدی در اندیشه روشنفکران عصر مشروطه (با تأکید بر نگرش میرزاآقاخان کرمانی)». پژوهشنامه تاریخ (دانشگاه آزاد اسلامی), ش. 38 (بهار 1394): 45 تا 60.
- ↑ «بوستان، باب پنجم». گنجور. بازبینیشده در 2017-03-12. «شبی زیت فکرت همی سوختم، چراغ بلاغت میافروختم، پراگنده گویی حدیثم شنید، جز احسنت گفتن طریقی ندید…»
- ↑ «بوستان، باب پنجم». گنجور. بازبینیشده در 2017-03-12. «مرا در سپاهان یکی یار بود، که جنگاور و شوخ و عیار بود…»
- ↑ «بوستان، باب پنجم». گنجور. بازبینیشده در 2017-03-12. «یکی آهنین پنجه در اردبیل، همی بگذرانید پیلک ز پیل…»
- ↑ «دیوان اشعار سعدی، ترجیع بند». گنجور. بازبینیشده در 2017-03-14. «ای سرو بلند قامت دوست، وه وه که شمایلت چه نیکوست…»
- ↑ عالمت غافل است و تو غافل/خفته را خفته کی کند بیدار
- ↑ باطل است آن که مدعی گوید/خفته را خفته کی کند بیدار/مرد باید که گیرد اندر گوش/ور نوشته است پند بر دیوار
- ↑ ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ ۶۱٫۲ ۶۱٫۳ شمیسا، سیروس. سیر غزل در شعر فارسی. تهران: انتشارات فردوس، 1370. 87 تا 93.
- ↑ ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ ۶۲٫۲ ۶۲٫۳ ۶۲٫۴ ۶۲٫۵ شهره جوادی، ندا عرب سلغار. «تجلی قداست آب در آرامگاه سعدی شیراز». باغ نظر (فصلنامه علمی پژوهشی) (مرکز پژوهشی هنر معماری و شهرسازی نظر), ش. 26 (پاییز 1392).
- ↑ ۶۳٫۰ ۶۳٫۱ ۶۳٫۲ علی پور, مصطفی. «معرفی - نقد/ بوطیقای شعر نو (نگاهی دیگر به نظریه و شعر نیما یوشیج)». شعر (حوزه هنری), ش. 49 (پاییز 1385): 34 تا 36.
- ↑ ۶۴٫۰ ۶۴٫۱ «حوض ماهی؛ شهر ممنوعه شیراز/ ملوانان چینی اشعار سعدی را میخواندند». خبرگزاری مهر. ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵. بازبینیشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶.
- ↑ حسن لی, کاوس. «سعدی در نگاه سخن سرایان». شعر (حوزه هنری), ش. 47 (تابستان 1385): 16 تا 20.
- ↑ بهمن، پروین اعتصامی (چهرههای درخشان)، ۴۱، ۴۲ و ۴۳.
- ↑ ۶۷٫۰ ۶۷٫۱ ۶۷٫۲ ۶۷٫۳ آذر, امیراسماعیل و مریم برزگر. «نخستین شاعران تأثیرگذار در غرب (سعدی، خیام، فردوسی)». فصلنامه مطالعات ادبیات تطبیقی (دانشگاه آزاد اسلامی), ش. 30 (تابستان 1393): 63 تا 79.
- ↑ ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ ۶۸٫۲ موید, حشمت. «گوته در آینه سعدی». ایران شناسی (بنیاد مطالعات ایران), ش. 41 (بهار 13787): 36 تا 58.
- ↑ «گلستان سعدی باز هم به انگلیسی ترجمه شد». خبرگزاری کتاب ایران، ۲۶ اسفند ۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ ۷۰٫۰ ۷۰٫۱ ۷۰٫۲ ۷۰٫۳ فکری ارشاد, جهانگیر. «تاثیر سعدی بر گوته». مجله وحید (دانشگاه اصفهان), ش. 225 (بهمن 1356): 42 تا 46.
- ↑ فیروزآبادی, سید سعید. «سعدی و گوته (نگاهی به دیوان غربی - شرقی و تأثیر کلام سعدی بر گوته)». ادبیات تطبیقی جیرفت, ش. 1 (بهار 1386).
- ↑ رایت کلینتون, جروم. «نفوذ سعدی بر بزرگترین شاعران آمریکا در قرن نوزدهم میلادی». کیهان فرهنگی, ش. 10 (دی 1363): 26 تا 28.
- ↑ ۷۳٫۰ ۷۳٫۱ John Lundberg. «Finding Good In The Axis Of Evil». The Huffington Post. 04/07/2008. بازبینیشده در 7/3/2017.
- ↑ ۷۴٫۰ ۷۴٫۱ ۷۴٫۲ ««بنی آدم» ی که در سازمان ملل آنچنان مشهود نیست». ایسنا. خبرگزاری دانشجویان ایران، ۱۳ شهریور ۱۳۹۱. بازبینیشده در 10 اسفند 1395.
- ↑ ۷۵٫۰ ۷۵٫۱ «جای واقعی شعر سعدی در سازمان ملل به روایت ظریف». ایسنا. خبرگزاری دانشجویان ایران، ۱۰ مهر ۱۳۹۲. بازبینیشده در 10 اسفند 1395.
- ↑ “Secretary-General's remarks at the School of International Relations | United Nations Secretary-General”. Retrieved 2017-03-11.
- ↑ دبیری, مصطفی. «سعدی و سازمان ملل متحد». حافظ, ش. 82 (خرداد 1390): 24 تا 30.
- ↑ «Voyager - Languages». بازبینیشده در 2017-02-26.
- ↑ «Voyager - Languages (Persian)». بازبینیشده در 2017-02-26.
- ↑ دانشنامه رشد. «سعدی از عرفا». دانشنامه رشد.
- ↑ ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ ۸۱٫۲ امن خانی, عیسی و مونا علی مددی. «سعدی و گفتمان مدرن ایران». تاریخ ادبیات (پژوهشنامه علوم انسانی) (دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی), ش. 3 (پیاپی 68) (بهار و تابستان 1390): 55 تا 75.
- ↑ ۸۲٫۰ ۸۲٫۱ همایون کاتوزیان, محمدعلی. «ریشههای سعدی کُشی». ایران شناسی (بنیاد مطالعات ایران), ش. 55 (پاییز 1381): 509 تا 526.
- ↑ در پیرامون ادبیات (کسروی، ص ۷۱)
- ↑ علی شریعتی. «زن در چشم و دل محمد». یاد (بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی), ش. 75 (بهار 1384): 74.
- ↑ سالارنامه (میرزا آقاخان کرمانی، ضمیمهٔ تاریخ بیداری، ص ۱۲، به نقل از روشنگران ایرانی و نقد ادبی پارسینژاد، ص ۱۲۸).
- ↑ جدال با مدعی (گفتگو با اسماعیل خوبی، از علی اصغر ضرابی، جاویدان، ج ۲، ۱۳۵۶، صص ۱۰۷–۱۰۹)؛ صدای حیرت بیدار (گفتگوهای مهدی اخوان ثالث، به کوشش مرتضی کاخی، مروارید زمستان، ج ۲، ۱۳۸۲، صص ۹۱–۹۲).
- ↑ ۸۷٫۰ ۸۷٫۱ عابدی, کامیار. «چرا شاملو حافظ را ستایش میکرد و سعدی را نکوهش؟». ماهنامه تجربه دوره جدید, ش. 4 (پیاپی 79) (شهریور 1390).
- ↑ طاهباز، سیروس. دربارهٔ هنر شعر و شاعری: نیما یوشیج. نگاه، 1385. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۲۲۹-۰.
- ↑ ۸۹٫۰ ۸۹٫۱ محمدعلی موحد. «صیت سخن سعدی». بخارا, ش. 81 (خرداد و تیر 1390): 25 تا 28.
- ↑ ۹۰٫۰ ۹۰٫۱ ۹۰٫۲ ۹۰٫۳ ۹۰٫۴ «خانقاهی که آرامگاه سعدی شد». خبرگزاری ایسنا، ۳۰ فروردین ۱۳۹۱. بازبینیشده در 8 اسفند 1395.
- ↑ ۹۱٫۰ ۹۱٫۱ ۹۱٫۲ ۹۱٫۳ ۹۱٫۴ ۹۱٫۵ ۹۱٫۶ ۹۱٫۷ ۹۱٫۸ ۹۱٫۹ رستگار فسایی, منصور. «بنای آرامگاه و مجسمه سعدی». نامه انجمن, ش. 20 (زمستان 1384): 133 تا 144.
- ↑ امامی, فرشید. «فروغی: بسترساز تلفیق معماری مدرن با معماری سنتی ایران». روزنامه اعتماد, ش. 1916 (15 فروردین 1388): 7.
- ↑ آتی نیوز: اول اردیبهشت، روز سعدی نامگذاری شد
- ↑ «برنامههای روز بزرگداشت سعدی اعلام شد». ایسنا، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴–۱۲:۲۴. بازبینیشده در {{جا:تاریخ}}.
- ↑ «500 ریال». پایگاه اطلاعرسانی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران. بازبینیشده در 2017-06-19.
- ↑ «اسکناس ۱۰ هزار تومانی رونمایی شد». پایگاه اطلاعرسانی دولت. بازبینیشده در ۲ فوریه ۲۰۱۵.
- ↑ «استعلام از فرهنگستان دربارهٔ شعرِ روی اسکناس ۱۰هزارتومانی». سایت وطن. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۳. بازبینیشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰.
- ↑ «توضیح کاووس حسنلی». خبرگزاری ایسنا. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۳. بازبینیشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰.
- ↑ «افتخارآفرینی کاذب چرا؟». وب سایت خبری عصرایران. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۳. بازبینیشده در ۶ سپتامبر۲۰۱۲.
- ↑ ۱۰۰٫۰ ۱۰۰٫۱ «نصب مجسمه سعدی به روایت حکمت شیرازی». خبرگزاری ایسنا، 1 اردیبهشت 1392. بازبینیشده در 8 اسفند 1395.
- ↑ موحد، ضیاء. «فصل اول (افصح المتکلمین)». در سعدی. چاپ پنجم. تهران: انتشارات نیلوفر، 1392. 27 تا 29. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷.
- ↑ موحد، ضیاء. «فصل سوم (زمانه سعدی)». در سعدی. چاپ چاپ پنجم. تهران: انتشارات نیلوفر، 1392. 48 تا 72. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷.
- ↑ شریفی، فرهنگ ادبیات فارسی، ۱۴۶۱.
- ↑ کسایی، «سرگذشت دانشمندان و مراکز دانش در حمله مغول»، ۲۸۹–۳۲۲.
- ↑ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۴۹۱ و ۴۹۰.
- ↑ ریو میزوکامی (Ryo Mizukami). «نگاهی به زندگی و فعالیتهای علمی ابن فوطی تألیف مجمع الآداب و ارتباط با جامعه روشنفکران». کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران. 19 خرداد 1395. بازبینیشده در 23 مرداد 1396.
- ↑ electricpulp.com. “EBN BAZZĀZ – Encyclopaedia Iranica”. Retrieved 2017-08-16.
- ↑ ۱۰۸٫۰ ۱۰۸٫۱ «شد الازار فی حط الاوزار عن زوار المزار (کتاب) - ویکی فقه». بازبینیشده در ۲۰۱۷-۰۸-۱۵.
- ↑ ذبیح الله صفا. «سعدی». مرکز سعدی شناسی. بازبینیشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ ۱۱۰٫۰ ۱۱۰٫۱ آفتاب. «خانقاهی که آرامگاه سعدی شد/ نگاهی به پیشینه تاریخی سعدیه شیراز». بازبینیشده در 2017-08-15.
- ↑ «حوادث الجامعه». دانش نامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ محیط طباطبایی, سید محمد. «نکاتی در سرگذشت سعدی». کیهان فرهنگی (موسسه کیهان), ش. 10 (دی 1363): 10 تا 14.
- ↑ «بازسازی جذابترین و تکاندهندهترین بخشهای سفرنامه ابن بطوطه در جدیدترین کتاب محمدعلی موحد». خبرگزاری کتاب ایران، ایبنا. ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴. بازبینیشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۶.
- ↑ «گزارش شب ابن بطوطه». وب گاه مجله علمی و فرهنگی بخارا. 6 آبان 1390. بازبینیشده در 28 مرداد 1396.
- ↑ «نفحات الأنس - ویکینور، دانشنامۀ تخصصی». بازبینیشده در ۲۰۱۷-۰۸-۱۶.
- ↑ ۱۱۶٫۰ ۱۱۶٫۱ قربان پور آرانی, حسین. «منظومه عرفانی سعدی در بوستان». مطالعات عرفانی (دانشگاه کاشان), ش. 11 (بهار و تابستان 1389): 165 تا 170.
- ↑ «تذکرة الشعرا». دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ سمرقندی، دولتشاه. «چهارم». در تذکرة الشعرا. تهران: انتشارات اساطیر، 1382. 202 تا 210. شابک ۹۶۴-۳۳۱--۲۰۲-x.
- ↑ Saleminejad, Hossein. “معنی سعدی | لغتنامه دهخدا”. Retrieved 2017-08-21.
منابع و مراجع[ویرایش]
- سعدی شیرازی، مصلح بن عبدالله. کلیات سعدی. به اهتمام محمدعلی فروغی. چاپ نهم. تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۲.
- موحد، ضیاء. سعدی. تهران: انتشارات نیلوفر، ۱۳۹۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۵۸۱-۷.
- همایون کاتوزیان، محمدعلی. سعدی، شاعر عشق و زندگی. تهران: نشر مرکز، ۱۳۹۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۰۵-۸۹۴-۴.
- بهار، محمدتقی. سبک شناسی. ج. سوم. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۵.
- صفا، ذبیحالله. تاریخ ادبیات در ایران. ج. سوم. تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۶۹.
- دشتی، علی. در قلمرو سعدی. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۶.
- شمیسا، سیروس. سیر غزل در شعر فارسی. تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۷۰.
- شمیسا، سیروس. شاهدبازی در ادبیات فارسی. تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۸۱.
پیوند به بیرون[ویرایش]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به سعدی در ویکیگفتاورد موجود است. |
متن مربوطه در ویکینبشته: سعدی/گلستان |
|
|
|
|
- سعدی
- افراد ایرانیتبار در سده ۱۳ (میلادی)
- افراد صدساله اهل ایران
- اهالی شیراز
- دانشآموختگان نظامیه بغداد
- درگذشتگان ۶۹۱ (قمری)
- درگذشتگان سده ۱۳ (میلادی)
- زادگان ۱۱۸۴ (میلادی)
- زادگان ۶۰۶ (قمری)
- شاعران اهل ایران
- شاعران ایران بزرگ
- شاعران صوفی
- شاعران غزلسرا
- شاعران فارسیزبان
- شاعران فارسیزبان اهل ایران
- شاعران فارسیزبان سده هفتم (قمری)
- شاعران قصیدهسرا
- شاعران مرد اهل ایران
- صوفیان اهل ایران
- مسلمانان سنی اهل ایران
- نمادهای ملی ایران
- نویسندگان سده ۱۳ (میلادی)
- نویسندگان مرد اهل ایران